این مقاله به بیت «حبالوطن نگر که گل چشم بستهایم/ نتوان ولی زخار و خس آشیان گذشت» از سعدی توجه نموده و به بررسی گفتار و رفتار سعدی در این زمینه پرداخته و پیوند و علاقه سعدی به وطن خویش را بررسی میکند.
نویسنده این مقاله عقیده دارد که سعدی از سرچشمههای مختلف سیراب شده است تا بعدها توانسته اندیشه خود را به صورت گلستان و بوستان عرضه کند. در آثار سعدی، نشانههای فرهنگ زرتشتی، فرهنگ مسیحی و تصوف و به ویژه فرهنگ اسلامی به دفعات و به صورت استفاده از قرآن و احادیث مشاهده میشود. هدف این مقاله این است که منابعی که سعدی از آنها استفاده نموده را معرفی نماید و در نتیجهگیری نیز نویسنده بیان میکند که آنچه فرهنگ را بارور میکند، این است که فرهنگ بتواند از فرهنگهای دیگر هم متاثر بشود و فرهنگ یک بعدی و یکسویی نباشد و سعدی نمونه کاملی از این فرهنگ است.