در این نوشتار سعی بر آن است که نمودهای تغییریافته کهن الگوی مام مِهین(1) در شعر حافظ ردیابی شود. نمودهایی که بعد از متلاشی شدن شخصیت یگانه این عنصر مادینه قدرتمند، ابتدا در قالب خدابانوها به زندگی خود ادامه داد و سپس به ضمیر ناخودآگاه انسان منتقل شد و دوباره از طریق هنر بر ذهن و زبان نوع بشر جاری گشت. این جست وجو می تواند پاسخی برای این پرسش ها بیابد که آیا می توان گفت حافظ جزو آن دسته از شاعران نابغه ای است که فواصل تاریخی و جغرافیایی مانع بروز و ظهور آرکی تایپ ها در شعر او نشده است؟ مام مِهین در ضمیر ناخودآگاه جمعی ایرانیان با توجه به پیشینه اساطیری زن سالارانه این سرزمین با چه کیفیتی می زید؟ آیا در یک نگاه کلی این تصویر به سمت قطب منفی تمایل دارد یا قطب مثبت؟ بر این اساس به این نتیجه رسیدیم که شعر حافظ شعری است که بستر ظهور و تجلی تصاویر ناب و شفافی را از مام مهین فراهم آورده است و این موضوع از وسعت مشرب و شفافیت و در دسترس بودن ناخودآگاه حافظ سرچشمه می گیرد
امروزه در نتیجه کوشش های حافظ پژوهان و انتشار آثار حافظ شناسانه، عرفان حافظ مورد قبول همگان قرار گرفته وکس را یارای کتمان این حقیقت آشکار نیست. آمار شصت درصدی شروح عرفانی شعر حافظ نشان می دهد که غبار افراط و تفریط های یکسونگرانه تا حدود زیادی فرونشسته است. با این حال به سبب این که حافظ عارفی نکته سنج و شاعری متفکر، مبتکر و دانشی مردی ژرف اندیش است، اصطلاحات عرفانی در دیوانش چون دیگر کتب عرفانی طبقه بندی شده ومَدرسی نیست؛ زیرا پیش و بیش از انگیزه ی تعلیم و آموزش آموزه های تصوف وعرفان، هنرنمایی و اندیشه ورزی در کانون توجه اوست و اندیشه ها و تجربه های عرفانی خویش را به شکلی زیباشناسانه و پرنیانی دراسلیمی های تودرتوی زلف سخنش پیچیده است. از این رو با توجه به دلایل زیر ردیابی مفاهیم معرفتی و اصطلاحات عرفانی معمول در دیوان او، دیریاب به نظر می-رسد؛ با این که مبانی عرفان حافظ از اغلب مشرب های پیشینیان نسب برده، در برخی نظرگاه ها متفاوت است؛ به گونه ای که برخی اصطلاحات صوفیانه مورد نقد، طنز و طعن او قرارگرفته و پیوسته کوشیده است فاصله ی خود را با صوفیان رسمی حفظ کند تا آلوده ی ظاهرسازی ها و ریاکاری های آن ها نشود. دیگر این که روح معنوی حاکم بر شعر حافظ و زبان عرفانی آن به دیوانش ویژگی های یک متن عرفانی را داده است؛ اما شعر او از دانش ها و موضوعات بسیار وگوناگونی نیز بهره گرفته است که همین ژرف اندیشی های حکیمانه به شعرش ابعاد دیگری بخشیده که مستلزم دقت در درک و برداشت درست است. دلیل دیگر دیریاب بودن شعر حافظ این است که شعر او به سبب داشتن جنبه های نمادین و زبان اشارت که پوشیده گویی و عدم صراحت از ویژگی های بارز آن است، یک متن تأویل پذیر به حساب می آید و تفسیر آن به شواهد و قرائن درون متنی و بینامتنی نیاز دارد. ایهام از دیگر دلایل دیریابی شعر حافظ و از ویژگی های ذاتی شعر او است. شعر وی با ایهام وجوه مختلفی به خود می گیرد؛ به گونه ای که با بیان یک وجه ممکن است مطلب تمام و پایان یافته تلقی نشود وگاهی یک واژه یا یک اصطلاح کاربردها وابعاد گوناگون دارد.