آثار آندره مالرو گستره ای جهانی و اروپایی دارد. این توجه خاص نسبت به اروپا نقاشی پابلو پیکاسو را نیز شامل می شود. با اینکه مالرو در مورد پیکاسو در زمان حیاتش مطلبی ننوشته است اما در سالگرد مرگ نقاش کتابی را به رشته تحریر در آورد تا بدین ترتیب از او قدردانی به عمل آورد. رابطه پیکاسوی نقاش و مالروی نویسنده بسیار پر فراز و نشیب بود. با اینحال در اسپانیا کتاب ضد خاطرات همانقدر سر و صدا بپا کرد که تابلوهای پیکاسو. به همین دلیل است که مالرو سخنگوی نقاش می شود تا بهتر عقاید خویش را در مورد نقاشی بیان کند و پیکاسو هم به بهترین وجه موزه خیالی نویسنده را به تصویر می کشد.
"کافکا، نویسنده ای که آوازه او در قرن بیستم جهانی شد، با انگیزه اولیه خلق آثار ادبی به ادبیات روی نیاورد. او که از کودکی از سلطه مستبدانه پدری رنج میبرد، می پنداشت که با انعکاس آلام و خشم خویش در نوشته هایش، به نوعی خود را از قید این سلطه همه جانبه رها خواهد ساخت.
هدف این مقاله، نشان دادن این نکته است که نه تنها امر نوشتن باعث رهایی کافکا نشد بلکه کابوس مخوف پدر را در آثار و ذهن او بیش از پیش تثبیت کرد و نهایتا او را به وضعیتی خلا گونه کشاند که امکان هرگونه قاطعیت در تصمیم گیری در زندگی از او سلب شد، گویی که هرگز زاده نشده است.