در این مقاله درباره مجموعه ای از اصول و ابزارهای هنری به کاررفته در نمایشنامه های آلکساندر پوشکین بحث به میان می آید که تنها پس از گذشت چندین دهه بنیان گذاران و نویسندگان «درام نو» به صورت گسترده در آثار نظری و عملی خود به آنها روی آوردند. یکی از این اصول، درک نوینی از مقوله کنش دراماتیک است که در آن، نقش رویدادهای عینی و بیرونی نمایش و خدعه ها و دسیسه چینی های رایج در تئاتر سنتی کمرنگ می شود و لایه های فکری و عقیدتی بر آنها غلبه پیدا می کند. به طور کلی نمایشنامه های پوشکین بار فکری و راسیونالیستی عظیم و بارزی دارند و در وهله نخست بیشتر بر فکر و ذهن بیننده تأثیر می گذارند تا بر احساسات و عواطف او. گسترش و غلبه لایه کلامی نمایش بر لایه حرکتی و عینی، گنجاندن عنصر «مباحثه» به عنوان جزء تشکیل دهنده کنش دراماتیک، پیچیدگی شخصیت های دراماتیک و مواضع فلسفی-عقیدتی آنان و پایان باز نمایش که در آن خبری از گره گشایی نیست، رویکردهای نوآورانه ای هستند که بار فکری و ذهنی تراژدی های پوشکین را افزایش داده اند. این رویکردها بعدها در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی پیوسته در نمایشنامه های نمایندگان «درام نو» مانند هنریک ایبسن، برنارد شاو، برتولت برشت و... به کار رفته و در آثار نظری آنان مورد تحلیل و بررسی تئوریک قرار گرفته است.
این مقاله به بررسی ""زبان و مکانیسم های آن"" در یکی از کمدی های معروف بومارشه ازدواج فیگارو می پردازد. نمایش نامه ای که قبل از هرچیز، با یکی از ابزار گفتاری که همان تک گویی مشهور قهرمان داستان، فیگارو، میباشد، اثری انقلابی لقب گرفته است. خواهیم دید که طنز کلامی در این اثر، از خلالِ بازی با کلمات، کنایه ها، تلمیحات و تراکمِ واژگان صورت میگیرد و طنز فراکلامی به ویژه در نواگفتارها و در طنز حرکات پدیدار میشود. علی رغم اینکه جنبه ی طنز بودن گفتار در این اثر، بر جنبه ی تراژیک آن مستولی است اما همین جنبه ی کم پیدای تراژیک که در عبارات جسورانه ی شخصیتهای داستان نمایان میشود قادر است به اندازه ی جنبه ی طنز آن و یا حتی بیشتر، در وجود مخاطبِ صحنه های طنز تاثیر بگذارد. شادابی و تحرک زبان نیز از ویژگی های بارز این اثر است که اساسا در سایر آثارِ مجموعه ی سه گانه ی بومارشه نیز به چشم میخورد و در این مقاله بخشی را به مطالعه ی این پویایی کلامی در اثرِ مذکور، اختصاص داده ایم.