در این مقاله که حاصل مطالعه دیوان ناصر خسرو از رهگذر تأمل در بعضى از خلقیات این شاعر است به بررسى سه امر پرداخته ایم. یکى ذکر پاره اى از ویژگیهاى شخصیتى و اخلاقى ناصر خسرو و دوم پاسخ به شبهاتى که در آنها ناصر خسرو را مردى صرفأ زاهد و شعر او را منحصرأ زاهدانه گفته اند و سوم آنکه از خلال بررسى تعدادى از استعارات دیوان او نشان داده ایم که ناصر خسرو به ملاحظهء شدت نفرت از جهل و غفلت عامهء مردم آنان را در قالب استعاره به صفاتى منفى و نفرت انگیز توصیف کرده است و در نهایت معلوم کرد ه ا یم که على رغم نظر بعضى از نویسندگان و ناقدان شعر ناصر خسرو، نه تنها او مردى قشرى و متعصب نیست بلکه در عالم اخلاق داراى فضایلى از قبیل: مهرورزى، انسان دوستى، مدارا وگذشت نسبت به همنوعان خویش و از دوستداران حقیقى علم و دانش و دشمن سر سخت جهل و غفلت و تعصبات کور و نفاق و ریا و مال اندوزى و دیگر رذایل مردم زمانه است.
برای فهم هر شاعر و نویسنده ای درک زمینه های فکری او لازم است.نویسنده در این مقاله می کوشد بازتاب اندیشه های اسماعیلیه را درآثار ناصرخسرو به اجمال بررسی کند و توضیحی مختصر آنگونه که علاقه مندان را به کارآید‘ ارائه دهد.
دراین مقاله سعی شده است تا اندیشه های عرفانی دو عارف نامدار خواجه یوسف همدانی و شیخ نجم الدین رازی در دو اثر آنها یعنی رتبه الحیات و مرصاد العباد بررسی و سنجیده شود.از موارد مشابه در همگونی کتاب انگیزه تألیف آنها بوده است که هر دو به دنبال پرسش و درخواست طالبان و مریدان آنها پدید آمده اند. آنگونه که کتاب رتبه الحیات بدین شیوه باپرسشی از مریدان آغاز می شود: ((پرسیدی وفقک الله لما یحب ویرضی که زنده کیست و زندگانی چیست ؟))ومرصاد العباد هم به تصریح نجم دایه به درخواست مریدان نگاشته شده است :چنانکه گوید((مدتی بود تا جمعی طالبان محقق و مریدان صادق هروقت از این ضعیف ‘ با قلت بضاعت و عدم استطاعت مجموعه ای به پارسی التماس می کردند.)) دل و اطوار آن وذکر و مراحل معرفت از موارد دیگری از محتوای دو کتاب است که قابل انطباق باهم هستند و بیانگر این مسأله است که اندیشه های این دو عارف بزرگ از سرچشمه ای واحد برگرفته شده است.