دوره ساسانی از درخشان ترین دوره های ایران باستان است که هر چند پیوستگی آن با دوره اسلامی، راههایی را برای بازشناسی بهتر آن پیش روی ما می گشاید ولی از بین رفتن اغلب کتابها و نوشته های مربوط به آن دوره و نیز پراکندگی بازمانده های آنها در متون عربی نخستین سده های اسلامی، شناخت دقیق و موشکافانه آن روزگار را دشوار ساخته است. این دشواری در بازیابی تشکیلات اداری ـ سیاسی ـ اجتماعی دوره ساسانی نمود بیشتری یافته، زیرا قسمت عمده منابعی که می توانست غبار ناشناختگی آن را بزداید از میان رفته اند و ما تنها می توانیم به طور غیرمستقیم و با بهره گیری از کتابهایی که احتمالاً بی واسطه، آگاهیهای خود را از متون پهلوی آن روزگار به دست آورده اند، آگاهی خود را در این باره گسترش دهیم.
در این مقاله ابتدا با بهره گیری از کتابهای تاریخی سده های آغازین هجری ـ که اغلب به قلم ایرانیان فرهیخته نوشته شده است ـ و نیز برخی از پژوهشهای معاصران، آرایش سپاه و فنون رزمی به کار گرفته شده در دوره ساسانی را باز کاویده و سپس در مقایسه با شیوه های جنگی به کار رفته در داستانهای شاهنامه، همانندیهای آنها را نشان داده و به این نتیجه دست یافته ایم که شیوه های جنگ و رزم در شاهنامه مانند بسیاری موارد دیگر، برگرفته از فرهنگ دوره ساسانی و سنتهای رایج آن روزگار بوده است.
این پژوهش درصدد پاسخ دادن به این پرسش است که با توجه به عرفانی، تحقیقی و تربیتی بودن مثنوی «مطلع الانوار»، کدام یک از عناصر اخلاقی در آن به کار رفته است. برای پاسخ به این پرسش ابتدا عناصر اخلاقی از آن استخراج شد و ملکات اخلاقی که در اصطلاح، مقامات نامیده می شوند، همچنین حالات روحی، که به احوال مشهورند، از آنها جدا شد. از دیگر مواردی که در این مقاله به آنها پرداخته شده است، اخلاق فردی و اجتماعی است. همچنین نگارنده در مقاله خود نگاهی به نقد امیرخسرو نسبت به صوفی نمایان دارد.
از این پژوهش این نتیجه به دست آمد که امیرخسرو در مطلع الانوار با مشرب اخلاق عارفانه به آموزه های اخلاق فردی مانند شناخت هدف خلقت آدمی، خودشناسی، معرفت خداوند متعال، اخلاص، دنیاگریزی، خلوت، همت، پیروی از پیر و قناعت دعوت کرده است.
وی در اخلاق اجتماعی (با تسامح در تفکیک عناصر اخلاق فردی و اجتماعی) به سخاوت، احسان، امانتداری، احترام به پدر و مادر، حفظ جوارح از گناه و تعدی به دیگران، آداب دوستی و مانند آنها پرداخته است.
در مجموع اخلاق در «مطلع الانوار» را می توان اخلاق عملی تلقی کرد.