فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۷٬۱۹۵ مورد.
در سوگ عزیزان
حوزههای تخصصی:
چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان چراغ ها را من خاموش می کنم چهارمین اثر زویا پیرزاد پس از خلق آثاری چون یک روز مانده به عید پاک، طعم گس خرمالو و مثل همه عصرهاست، که توجه محافل ادبی و خوانندگان عادی را جلب کرده است. این اثر، با نثری دلنشین و طنزی ملایم، در انتقال پیام نویسنده و برخی نوآوری های بیانی بسیار موفق است. رمان آن چنان ساده و روان و توصیفات چنان طبیعی و عینی است که گاه تمیز آن را از واقعی بسیار دشوار می سازد. ساختار ساده و منسجم آن نیز، که از افراط در کاربرد شگردهای ادبی متداول به دور است، این خصلت را برجسته تر می سازد. رمان زندگی خانوادگی زنی ارمنی را در آبادان دهه چهل، به روایت خود او، وصف می کند. «کلاریس آیوازیان» سی و هشت ساله، همسر «آرتوش»، کارمند ارشد شرکت نفت، همراه دو دختر دوقلوی یازده ساله، و «آرمن» پسر پانزده ساله اش، در یکی از خانه های شرکتی در محله باوارده، زندگی آرام و یک نواختی را می گذراند. دنیای کلاریس در رسیدگی به امور خانه و همسر و فرزندانش و دیدارهای همیشگی با مادر و خواهرش، «آلیس»، سپری می شود. اما، کلاریس، در حصار یک نواختی ها و روزمرگی ها، درگیر کشمکش ها و تضادها و گفتگوهای درونی است. او، که به خود سانسوری و وقف وجود خویش برای خدمت به خانواده و جلب رضایت اطرافیان خو گرفته است، کمتر به علائق شخصی و شخصیت حقیقی خود توجه دارد، هر چند از تحصیلات و قابلیت برخی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی برخوردار است.....
خاندان وصال شیرازی
سوگند در ادبیات فارسی
منبع:
مهرسال هفت ۱۳۲۱ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
وزن شعر عامیانه فارسی
حوزههای تخصصی:
جهان و انسان از منظر سهراب سپهری
حوزههای تخصصی:
ادبیات چیست؟
حوزههای تخصصی:
مولانا حسن کاشی آملی شاعر پارسی گوی شیعی سده هفتم
حوزههای تخصصی:
سعی نگارنده در این مقاله بر آن است تا به معرفی یکی از شاعران متعهد پارسی گوی شیعه در قرن هفتم ه. ق بپردازد. مولانا کاشی آملی به دلیل نداشتن دیوان شعر، ناشناخته مانده است و در کتب تاریخ ادبیات و یا آثاری که به شرح احوال شاعران اختصاص می یابد اطلاع زیادی از وی داده نشده است. نگارنده به اقتضای تاملی که در باب شعرای شیعی داشته است به اشعاری از شاعر مورد نظر برخورد که هم از جهت لفظ در خور توجه بود و هم از نظر موضوع و محتوا. پس از بررسی بیشتر در این معنی، به جمع آوری اشعار وی از داخل جنگها و مجموعه های شعری خطی در داخل و خارج ایران پرداخت. درنهایت پس از صرف وقت زیاد توانست اطلاعاتی چند از وی فراهم آورد و تقریبا عمده اشعار وی را که در منابع مختلف خطی پراکنده بود جمع آوری کند. به امید آن که در آینده بتوان این مجموعه را در اختیارعلاقه مندان و شیفتگان اهل بیت- علیهم السلام- و اهل ادب قرار داد.
گفتگو با استاد واصف باختری، شاعر و پژوهشگر افغان: بیدل گرایی در افغانستان
منبع:
شعر زمستان ۱۳۸۰ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
گفتگو با کارل پوپر
منبع:
بخارا مرداد ۱۳۷۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
مشرب عرفانی غزل (مرور بر مجموعه آثار مهدی جهاندار)
منبع:
شعر شهریور ۱۳۸۷ شماره ۶۰
حوزههای تخصصی:
فردوسی، ناصرخسرو و اسماعیلیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهندگان شاهنامه پیش از این اغلب به تشیّع فردوسی، از گونه زیدی و دوازده امامی و اسماعیلی اشاره کرده اند . نگارنده نیز نظرِ اخیر را ب ه حقیقت نزدیک تر می بیند زیرا 1- میانِ اسماعیلیان و دهقانانِ ایران دوست، پیوند هایِ بسیار نزدیک وجود داشته است و اهل تسنّن پیوسته اسماعیلیّه را به داشتن باورهای کهن ایرانی متّهم می کردند؛ 2- فردوسی مانند ناصرخسروِ اسماعیلی و اسماعیلیان، هم راهیِ تشبیه و تنزیه را در شناختِ خداوند سودمند می داند؛ 3- در مصراعی از دیباچه، خداون د «نگارنده برشده گوهر» دانسته می شود که بر بنیانِ سخنانِ ناصرخسرو اسماعیلی، می توان «برشده» را جوهرِ (در مقابل عَرَض) عقل و نفس کلّی پنداشت که مایه همه آفرینش است؛
4- ف ردوسی چون ن اصرخس رو، بر بنیانِ حکمتِ اسماعیلی، دیگران را به ژرف نگری در کلامِ خداوند فرامی خواند که دست آوردِ آن می تواند دریافتِ بطنِ سخنِ خداوند باشد؛
5- وصف روندِ آفرینش در دیباچه، بدان چه اسماعیلیان و ناصرخسرو معتقدند، نزدیک است؛ 6- فردوسی چون ناصرخسرو اسماعیلی، از خداوندِ تنزیل (ناطق) سخن می گوید که خداوندِ تأویل (وصیّ) باید رمزِ سخنانِ او را بگشاید؛ 7- فردوسی هم چون ناصرخسرو در ستایشِ خاندانِ پیامبر، از تعبیرِ «اهل بیت» استفاده می کند و برخلاف بسیاری از مورّخان و جغرافی دانانِ سنّی مذهب که چون از شهرِ ت وس سخن می گویند، یادی هم از امام رضا (ع) می کنند، اشاره ای به این امام نمی کند که در نزدیکیِ او مدفون است. اگر چنین می کرد، دلیلی بر دوازده امامی بودنِ او می شد.
برخورد آرا و اندیشه ها
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۵ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی: