شاهنامه فردوسی مهمترین و برجسته ترین اثر ادبی بازما نده از دوره ای است که م ی توان آن را
عصر باززایی فرهنگی ایرانیان دانست . دوره سامانیان ، دوره ای است که در آن به احیا و تداوم فرهنگ و هویت ایرانی، بیشتر از گذشته، اندیشیده می شود و تلاش هایی در این زمینه صورت م ی گیرد . شاهنامه فردوسی یکی از باارزش ترین و ماندگ ارترین آثار این دوره است که در قلمرو فرهنگ و ادب ایران می درخشد. این شاهکار ادبی در کنار ارزش ادبی، تاریخی، اسطوره ای، حماسی، داستانی و سایرجنبه ها، از نظر اندیشه ، بینش و معنا شناسی نیز بی نظیر است . اندیشه و بینش حاکم بر شاهنامه که به طور عمده بر محور خرد استوار است، شهرتی جهانی دارد و گذر زم ان نه تنها آن را فرسوده و کهنه نمی کند، بلکه والایی و برتری آن را آشکار تر می سازد. بخش عمده ای از این برتری به دلیل فراگیری و تعادل نگرش حاکم بر شاهنامه و دوری از افراط و تفریط و تعصب و تحجر است که نشان دهنده اوج ژرف بینی و ژرف اندیشی آفریننده آن است . فردوسی با نگاه ریز بین و دقیق خود در پس لایه های رو بنایی و روساختی باورها و فرهنگ های متفاوت ایرانیان در دوره های مختلف ، به دنبال بنیادهایی می گردد که سراسر فرهنگ این قوم فرزانه را از اسطوره تا تاریخ به هم پیوند دهد و هویت آنان را بازنماید . آنچه او می یابد خرد و دین است . او خردورزی و دین داری را اساس و بنیاد هویت و فرهنگ ایرانی می داند و با باز نمودن آن در شاهنامه ، و پیوند فرهنگ قبل و بعد از اسلام ایرانیان به آنان درس دین داری و خرد ورزی می آموزد. در این مقاله به بررسی این موضوع در شاهنامه پرداخته شده است.
در این مقاله، شرح و گزارش چند بیت از متون ادب فارسی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نگارنده با ارایه برخی از دلایل و شواهد، نکاتی در لغزش گزارش شارحان آن ابیات گوشزد نموده و کوشش کرده است با ارایه شواهد، مفهوم و معنی آن ابیات را روشن کند. تامل در شرح و گزارش این ابیات، ضرورت توجه به رو ساخت متون ادبی را برای دریافت درون مایه و ژرف ساخت آن آثار بیان می کند.
تاریخ بشریدر تداوم خود شاهد ظهور مردان و زنانیبزرگ بوده که رنج ها و آرزوهایبشر را درصفحات تاریک و روشن آن به نمایش گذاشته است. به همان اندازه که اینان با شجاعت در مقابل سنت هایکهنه و ارتجاعیجامعه خود ایستاده و در برابر ستم گران قد علم کرده اند، سودپرستان عافیت طلب تلاش کرده اند تا آتش فروزان آن ها را خاموش ساخته، شخصیت آنان را وارونه جلوه دهند. بسا انسان هاییبزرگ که تاریخ چهره آنان را منفور ساخته، و بسا انسان هاییناپاک و ستم گر که از آنان به نیکییاد نموده است.یکیاز این مردان بزرگ، ابونواس، شاعر بزرگ ایرانیاست که در عصر عباسی، درقرن دوم هجریمیزیست. او با نبوغ فراوان خود توانست آرا و اندیشه هایمترقیخود را در قالب شعر خمریعرضه کند و برسنت هایقدیمیو ناروا بشورد. او دراین راه تهمت ها، بسیار شنید و زندان ها، بسیار کشید. مقاله حاضر برآن است که با مطالعه مجدد و باز خوانیزندگیشخصیو شخصیت علمیو ادبیابونواس، با استفاده از مراجع و مصادر مهم تاریخی، شخصیت حقیقیو واقعیاو را نمایان ساخته، هاله هایابهام را از زندگیاو بزداید و راه را برایدرک و فهم خمریات او، که از مهم ترین و جاودانه ترین اشعار عربیاست، هم وار سازد.