فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۴۹۵ مورد.
در جست وجوی پاره های از یاد رفته اسطوره گرشاسپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاره هایی از زندگی گرشاسپ، پهلوان ایرانی، ابتدا در اوستا و متن های پهلوی آمده و بعدها در قالب روایات دیگر بازگفته شده است. اصلی ترین پاره های زندگی گرشاسپ در متون کهن، به دلاوری ها و پاره اندکی به پیوند او با پری اختصاص دارد. با توجه به آنکه ادب عامیانه همواره نگهبان پاره های حذف شده از ادبیات رسمی است، واکاویسامنامه و تومار نقالی آن شیوه مناسبی برای بازیافت پاره های حذف شده این فرازِ زندگی گرشاسپ/ سام است. در سامنامه و تومار، برابر پیوند پر راز و رمز گرشاسپ/ سام و پری خَنَئثی تی در متون کهن، رابطه سام و یک پری به نام عالم افروز / گل افروز وجود دارد و پری در اینجا در وجهی آسیب رسان پدیدار می شود. در زندگی سام نیزیک پری بارآور به نام پریدخت حضور دارد. دور از نظر نیست که این دو پری را که قهرمان را سوی خود می کشند، دو وجه ایزدبانوی بزرگ، ویرانگر- آفریننده، بدانیم.
درباره پیوند اسطوره و زبان
حوزههای تخصصی:
اسطوره کاووس در گذر زمان
منبع:
فرهنگ پاییز ۱۳۶۹ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
افیون در شراب
نگاهی به مناسبات فرهنگی ایران و هند در ادوار کهن
حوزههای تخصصی:
دو قوم ایرانی وهندی از تیرة اقوام هند و اروپایی هستند.زبان آنها نیز خویشاوند و از زبانهای هند و اروپایی است . اساطیر و فرهنگ و آیین آنها باهم مناسبات و پیوندهای ژرفی دارد‘که اگر چه در اثر آمیزش با فرهنگ بومی تا حدی تغییر پذیرفته ‘ و گذشت زمان هم تحولاتی درآنها پدید آورده و رنگی تازه بخشیده‘با این همه‘هماهنگی ها و مشابهتهای فراوان موجود میان آنها‘حاکی از آنست که هند و ایران از بنیانهای کهن مشترکی برخوردارند. دراین مقاله از اساطیر و رسوم کهن هند و ایران که منشأ زبانی و نژادی واحدی دارند و نیز طوایف آریایی هند و ایران و محل و زمان زیستن و دین و مذهب و شعر و فرهنگ و آثار ایشان سخن رفته است
درباره حماسه زریر
پیشینه اساطیری فیروزه در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیل اسطوره ای
حوزههای تخصصی:
نگاهی دیگر به ناسازواری میان اژدهاکشی رستم و اژدهاپیکری درفش وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی کردارهای رستم، پهلوانِ پهلوانان شاهنامه، یک ناسازواری (تناقض) دیده میشود؛ بدینگونه که تهمتن در خوان سوم، اژدهایی را به یاری رخش می کشد؛ اما از دیگر سوی، نگارهی درفش او، اژدهاپیکر است و در داستان نبرد با اسفندیار به نیای مادری خود، دهاک (اژیدهاک)، میبالد. از آن جا که در اساطیر ایران، اژدها نماد گجستگی بویژه نماد خشکسالی است، بالیدن رستم به دهاک و اژدهاپیکری درفش وی، بسیار شگفتانگیز است. در این پژوهش راز این چیستان بازکاوی شده است. آن چه به دست آمد بدینگونه است که اژدهاپیکری درفش رستم و اژدهاکشی وی، هر دو بنمایهای آریایی دارند و ناسازواری میان آنها یک ناسازواری بنیادین و اساسی نیست؛ زیرا هر کدام، جداگانه نماد و نمایان گر آیینی ویژه است: 1) اژدهاپیکری درفش رستم، در بنیان، میراثی است که او از نیای خود، گرشاسپ، به ارث میبرد؛ بدینگونه که گرشاسپ در آغاز، اژدهایی را می کشد و به یادگاری این دلاوری، نشان اژدها را بر درفش خود حک میکند. پس از وی برخی دیگر از پهلوانان خاندان رستم چنین درفشی برمیگزینند. هم زمان، درفش اژدهاپیکر نشانهی «جهانپهلوانی» نیز دانسته میشود؛ چراکه بر اساس گزارشهای فردوسی و اسدی طوسی، این درفش تنها شایستهی جهان پهلوانان است. گفتنی است که اژدهای درفش جهانپهلوان نهتنها گجسته نیست، بلکه نشانهای همایون است؛ زیرا در بنیان، نماد پیروزی پهلوان بر اژدهاست. 2) اژدهاکشی تهمتن، نماد نبرد با پتیارگی بویژه نماد نبرد با خشک سالی است.