شناخت صحیح ساختار سوره، یکی از اصلی ترین مولفه های فهم پیوسته فضای آیات در نظام معنایی قرآن کریم است. آغاز و انجام سوره به عنوان ارکان اصلی آن، روابط تعیین کننده ای با دیگر مفاهیم متن دارند. تناسب حکیمانه شروع و پایان کلام حق، اقتضای خالقی حکیم و مدبر است. از این رو کشف و استخراج پیوندهای موجود میان افتتاح و اختتام که منجر به فهم منسجم و جامع تری از ساختار اصلی سوره می گردد بیانگر غایت این نوشتار خواهد بود. در همین راستا پژوهش حاضر در پاسخ به چگونگی امکان درک هماهنگی و نظام مندی حاکم بر ساختار سوره از طریق بررسی عناصر اصلی شروع و پایان آن، با تکیه بر نظریه ساختارگرایی تلاش نموده تا الگویی برگرفته از قرآن ارائه نماید. لذا ترسیم فضای پیوسته میان اجزای یک سوره، با ایده پردازی از هندسه فراکتال که شاخصه مهم آن، برجسته نمودن نقش تکرار معنادار اجزای خودمتشابه، در ایجاد ساختار اصلی یک طرح هماهنگ است نگاهی جدید در این بررسی به شمار می رود. ازین رو به تحلیل پیوندهای ساختاری میان آغاز و انجام سوره به کمک این الگو پرداخته شده است. کاربست شواهد لفظی- معنایی درون بخشی و بینابخشی، منجر به طرح خوانشی پیوسته از مفاهیم سوره می گردد. شاخصه های دو گروه مومنین و کافرین به لقاء، ذکر مولفه های صبر، استمرار در مسیر ایمان، جهاد و بندگی در کنار مفهوم امر الهی در ظاهر و باطن هستی، تبیین روابط حقیقی و اعتباری، همان زنجیره مفهومی پیونددهنده بندهای آغازین و پایانی دانسته می شود که بدنه سوره نیز پیرامون آن شکل گرفته ا ست.
این مقاله برآن است تا نشان دهد کدام یک از رشته های علمی در مضمون سازی با تکیه بر داده های علمی در شعر معاصر حضور پر رنگ تری دارند. هدف ما از تکیه بر مضمون سازی آن ست که بگوییم ردیابی داده های علمی در شعر گذشته، از درج الفاظ و اصطلاحات و نهایتاً بازی های زبانی با آن فرارتر نمی رود. اما امروز فراروی سطح علمی جامعه و الزام آموزش کلاسیک، مفاهیم علمی را بیشتر به درون جامعه آورده است و بدین سبب کار شاعران را نیز برای فرانمود آن و پرداختن مضامین شاعرانه آسان تر کرده است. شیوه ی استقرایی ما در این مقاله، مطالعه ی متون با رویکرد به شاعرانی بوده است که در شناختی عمومی، بیشتر معناگرا به حساب می آمده اند تا زبان ورز. اگرچه حسب موضوع، ردیابی الفاظ، اصطلاحات و مضامین علمی بیش از هر چیزی مورد نظر بوده است. یافته های این مقاله-که تفات آن با برخی پژوهش های همسو در تأکید بر مضمون سازی است نه صرف درج اصطلاحات- نشان می دهد که علم فیزیک، به دلیل طبیعت گرایی شعر معاصر و همچنین سابقه ی حضور این علم در ادبیات گذشته، بیش از سایر علوم دست مایه ی مضمون پروری شاعران شده است؛ و این که برتری خاصی میان شاعران در استفاده از مضامین علمی دیده نمی شود. واژه های کلیدی: داده های علمی، شعر معاصر، مضمون سازی، علم فیزیک.