با سروده شدن افسانه نیما در سال 1301 ه .ش -به تعبیری- سنگ بنای شعرنوی ایران نهاده می شود. زبان و بیان نیما غیرمستقیم است، به دلیل اینکه از نظر او شاعر باید حالات فردی، اجتماعی و انسانی را در میان سمبل ها، تشبیهات و استعارات مبتنی بر جلوه های طبیعت ببیند. او نه تنها در شکل که در محتوا نیز تحول ایجاد می کند. سال ها بعد از نیما، تندرکیا (تاحدودی) و هوشنگ ایرانی در مقیاسی گسترده، قلمرو شعر نو ایران را با شعر آزاد جهان هم اقلیم می کنند و در مدتی اندک، تمامی امکانات شعر نو به عرصه اختیار گویندگان وارد می شود. و پس از آن ها احمدرضا احمدی با مجموعه شعر«طرح» پایه گذار موج نو می گردد و در همین سال هاست که مانیفست شعر حجم موجودیت گونه ای از شعر را اعلام می کند که هم چنان یدالله رؤیایی پرچم دار آن است و این گونه شعر معاصر فارسی با تکیه بر ظرفیت های زبانی و نگاه ویژه به استعاره رابطه آن با واقعیت در هر کلمه و توجه خاص به ساختار و فرم چینش کلمات به حجم یا اسپاسمان می رسد. همچنین فرم یک ویژگی اساسی و دیداری در معماری مفهمومی است، که در هیچ هنری به غیر از آن نمی تواند جمع بسته شود. معماری فرم را به عنوان یک ویژگی مهم و اساسی در ذات خود درونی می کند.
تجلی مضامین و معانی بلند قرآنی و بازتاب سیرة انبیاء الهی در آثار شاعران ونویسندگان از چنان شمول و گستردگی برخوردار است که همواره از ابعاد گوناگون نیاز به واکاوی، تحلیل وبررسی دارد. در همین راستا متفکر عارف و شاعر نامدار پاکستانی علامه محمد اقبال به عنوان ادیبی هنرمند و سرایندة اشعار فارسی با قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی ارتباطی تنگاتنگ داشته است. این ارتباط در سرتاسر دیوانش به وضوح مشاهده می شود به نحویکه بیانگر عمق تأثیرپذیری اندیشة وی ازکلام الهی و سیرة پیامبران است. او کوشیده است با کمک این منابع، الگوی کاملی از انسان مسلمان و جامعة اسلامی ارائه دهد؛ در الگو پردازی های او زندگانی پیامبر اعظم (ص)و حضرت ابراهیم (ع)نقش کلیدی و حساسی را بازی می کنند. اقبال در تبیین حیات این دو بت شکن بزرگ تاریخ، از منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن، احادیث شریف و تاریخ اسلام استفاده کرده و از آن ها تأثیر پذیرفته و نوآوریهای زیبایی خلق کرده است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیر شخصیت این دو پیامبر در اندیشه اقبال و چگونگی بازتاب این تاثیر در دیوان اشعار وی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و تتبع در دیوان اشعار اقبال، به منظور دستیابی به اهداف فوق صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که اثر پذیری اقبال از شخصیت این دو پیامبر اولوالعزم، ذیل چهار مقولة الهامی بنیادی، تطبیقی، تأویلی و گزارشی می گنجد و اغلب این قالب ها در راستای تعلیم اخلاق مورد استفاده قرار گرفته اند.