فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی، مجموعه ای دستگاهمند از پیوندهای ساخت یافته میان کنشگران یک گروه یا جامعه است که مبتنی بر هنجارها و قاعده های خاص است و سبب دست یابی به هدفهای فردی و گروهی می شود. مقوله سرمایه اجتماعی با مفهوم رایج سر مایه در جامعه شناسی، حقوق و اقتصاد متفاوت است؛ بهره گیری از آن حالت استعاری دارد واز عینیت کمتری برخوردار است. ویژگیهایی چون همکاری، اعتماد، آگاهی، نگرانی درباره دیگران، مشارکت در مسائل عمومی، انسجام، تحمل دیگری و همبستگی گروهی، نوعی سرمایه گذاری غیر عمدی است که مالک فردی ندارد، از پیشینیان به ارث می رسد، ریشه های آن در گذشته پنهان است، با مراقبت و نه مهندسی پرورش می یابد و استحصال آن نه تنها موجب کاهش نمی شود بلکه حتی افزایش نیز می یابد. بیهقی در گزارش تاریخ نگرانه خود از رخدادهای روزگار مدعی شده است که: «بنایی بزرگ افراشته چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی بماند»؛ بر این نمط قلم زده است تا ذکری از تلخکامی و دردمندی تاریخ در سراشیب زوال قرار گرفته ایران را روایت کند. در این زمینه که آیا شکلهای خوب یا بد سرمایه اجتماعی وجود دارد یا نه می توان پاسخها و باورهای گوناگون ارائه نمود و حتی سخن از نهادینه سازی بی اعتمادی، بی همکاری، بی آگاهی، بی نگرانی و بی انسجامی به میان آورد. کوشش نگارنده آن است که از متن گزارش تاریخی «فرزانه بیهق»، آنچه را که سبب و نشانه زوال است، بازسازی؛ و دلیل و نشانه دوران صعود وظهور را باز فهمی کند.
نگاه تطبیقی به ادبیات پدیدارشناسانه قرآن و مثنوی
حوزههای تخصصی:
مشخصه های شعر ولایی
طرح تطبیق عرفانی سوره مبارکه یوسف (عنوان عربی: مقارنة عرفانیة لسورة یوسف المبارکة)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، سوره یوسف با دقت تمام مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و بیشتر بر اساس تئوری هفت مرحله ای عطار نیشابوری درخصوص سیر و سلوک عرفانی و رسیدن به قرب پروردگار و اتصال با معشوق حقیقی تطبیق داده شده است. مراحل و منازل هفتگانه به ترتیب عبارت اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنی، توحید، حیرت، فقر و فنا. اما در اثنای کار، از رموز و اصطلاحات خاص عرفا که در این گونه مسائل کاربرد می یابند، استفاده شده است. سالک و قهرمان این منازل، یوسف (ع) است که گردنه ها و دشواری های دریای پرتلاطم سیر و سلوک را با ارشادات پدر و اشارات معشوق پس پشت می نهد. این عقبه ها و دشواری ها، خدعه های برادران و داستان گرگ و بردگی یوسف (ع) و حیله های زلیخا است. اما یوسف (ع) با سرافرازی می کوشد سر از چاه طبیعت برآورد و به عرش عظیم الهی در قرب معشوق ازلی به مرتبه اتصال و فناء فی اله برسد.چکیده عربی:عالج هذا المقال سورة یوسف معالجة دقیقة ثم تم الترکیز علی مقارنتها بنظریة عطار النیسابوری (المراحل السبع) فی السیر والسلوک العرفانی والوصول إلی التقرب إلی الله تعالی والاتصال بالمعشوق الحقیقی. ترتیب المراحل السبع السبع کالتالی: الطلب، و العشق، و المعرفة، والاستغناء، والتوحید، والحیرة، والفقر والفناء. إلا أن هناک وأثناء البحث تم استخدام رموز العرفاء ومصطلحاتهم الخاصة التی تستعمل فی مثل هذه المواضیع. ویعتبر یوسف (ع) سالک هذه المراحل وبطلها الذی اجتاز عقبات طریق السیر والسلوک بإرشادات والده وإشارات معشوقه.وتتجلی تلک العقبات والصعوبات فی مکر الإخوة، وقصة الذئب، وعبودیة یوسف، وکید زلیخا غیر أن یوسف(ع) استطاع الخروج من أشراک الدنیا وحبائلها شامخ الرأس لیصل إلی مرحلة الاتصال والفناء فی الله فی العرش العظیم الإلهی وبجوار المعشوق الأزلی.
نگاهی به نقش منفی حکیم در سنت ادبی
حوزههای تخصصی:
پیش درآمدی برادبیات دینی
حوزههای تخصصی:
اندیشه سیاسی در کتاب کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تردیدی نسبت که کتاب کلیله و دمنه از متن هندی پنچه تنتره تا ترجمه پهلوی، سپس عربی و برگردان آن از عربی به فارسی به وسیله نصراله منشی، بدین سبب مورد توجه بوده است که از سویی حاکمان را تدبیر و تلطیف می آموزد و از سویی نیز خوانندگان کتاب را با دغدغه ها و امواج حاشیه های حکومتها آشنا می کند. این مقاله کوششی است تا نشان دهد که اندیشه سیاسی کتاب کلیله و دمنه - فارغ از هندی، عربی یا ایرانی بودن آن - در زمینه های نفی ستم، نفی حسادت، تدبیرهای مختلف در برابر دشمنان درباره ستایش عدالت و اهمیت رایزنی با خردمندان و پرهیز از ناصالحان، چه جهت گیری هایی دارد. هم چنین در این مقاله تلاش شده است که با توجه به آرای زمامداران و نظریه پردازان گذشته و امروز، غنای این کتاب ارزشمند سنجیده شود.
نگاهی به تغییر کارکرد و ساختار برخی از اساطیر در اشعار م. سرشک (بنا بر تفکر اومانیستی شاعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گر چه از عصر جهان بینی اسطوره ای یعنی عصری که انسان می خواست با نیروی خیال و به زبان اسطوره، خود و جهان را تبیین کند، قرن ها گذشته است؛ اما انسان هرگز نتوانسته است، از جاذبه جادویی اسطوره بی نیاز بماند. هنر آفرینان همواره با انطباق اساطیر کهن با شرایط موجود به باززایی و نوسازی آن دست یازیده و از نیروی عظیم خیالی آن بهره گرفته اند. در عصر حاضر شاعران معاصر شعر فارسی به اقتضای فکر و فرهنگ خویش به باز تولید و خلق اسطوره ها روی آورده اند. شفیعی کدکنی از جمله شاعران بزرگ معاصر است که هم اسطوره های کهن با تغییر ساختار و کارکرد و هم اسطوره های نو ساخته از شخصیت های تاریخی غالبا عرفانی، فراوان در شعرش دیده می شود. در این مقاله تلاش شده است تا نشان داده شود که چگونه زمینه های ذهنی و فکری شاعر، که مبتنی بر ذهنیت اومانیستی است، منجر به تغییر ساختار و کارکرد اسطوره های پیشینی و خلق اسطوره های تازه شده است.
حلاج و طنز
زمینه های اجتماعی فروپاشی حکومت ساسانی بر اساس شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ریشه یابی زمینه های جامعه شناختی شکست و فروپاشی دولت دیرینه سال و نیرومند ساسانی در برابر سپاه کم شمار و بی جنگ افزار مسلمانان از دریچه شاهنامه پرداخته شده است. پاره ای از عوامل مانند: جنگ قدرت در دربار ساسانیان مورد اشاره تاریخ نگاران نیز قرار گرفته است. اما باز نگاه فردوسی در این موارد هم از تازگی هایی تهی نیست و برخی دیگر از عوامل، دیدگاه شخصی شاعر است، از جمله فرمانروایی زنان. علت های دیگری نیز یافتنی است که تنها از فحوای سخن فردوسی بر می آید، مانند نبود هویت فراگیر ملی. با آن که گزینش سرآغازی برای این پژوهش دشوار می نماید، اما به دلایلی که در متن خواهد آمد، پادشاهی خسرو پرویز نقطه عزیمت پژوهش قرار گرفته است.
اصلاح چند خطا در متون ادبی ، جغرافیایی و تاریخی مربوط به منطقه بلخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتابهای تاریخی و جغرافیایی و ادبی، به فراوانی از نام مکانهای قدیمی و تاریخی یاد می شود، ولی به دلیل از بین رفتن آن آبادیها و مکانها و به دلیل تحول و تغییرنامها،گاهی مؤلفان، مصححان و مترجمان این آثار، دچار لغزشهایی می شوند. در این مقاله برای چند نمونه از این نوع خطاها که مربوط به نامهای جغرافیایی آبادیهای ولایت بلخ قدیم است و در کتابهای سفرنامه ناصرخسرو، تاریخ بیهقی، نزهت القلوب، مسالک و ممالک اصطخری، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، احسن التقاسیم و قانون مسعودی راه یافته، توضیحاتی آمده و اصلاحاتی پیشنهاد شده است. این نامها عبارت است از سدره/ سه دره، کلان/ سمنگان، طالقان / طایقان، مَدر/ مادر، سیاهگرد / شاوکرد، رباط میله / مثله.