فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی لایه ای به مثابه دیدگاهی نظری که زمینه ساز نوعی نشانه شناسی کاربردی است، با تکیه بر مبانی نظری خود همچون بررسی روابط هم نشینی، رمزگان ها و نیز بینامتنی، زمینه را برای تحلیل گسترده متونی چون قرآن که در بستر رابطه تعاملی و چند سویه میان نظام های نشانه ای و لایه های متنی هستند، فراهم می کند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر علم نشانه شناسی لایه ای، به تحلیل رمزگان های سوره مسد پرداخته تا ضمن مشخص کردن معانی ضمنی آن ها، کثرت دلالت لایه های معنایی را از روابط هم نشینی و بینامتنی با آن ها آشکار سازد. رهیافت مقاله چنین بوده که رمزگان های کنشی، عملکردهای این شخصیت ها را که به ذلت و آتش انجامیده است، نشان می دهند؛ عملکردهایی که به واسطه تنها رمزگان هرمنوتیکی-معمایی سوره که به زن ابولهب اشاره دارد، شکل گرفته اند. بقیه رمزگان ها همچون رمزگان های فرهنگی بر سند تاریخی این مسأله، و رمزگان های معنا بنی بر صفت جهنمی و ذلت آن دو و رمزگان نمادین بر نقش و تأثیر متقابل روابط همسری دلالت می کنند که با نقش تکمیلی و شفاف ساز خود، بر ترجیح ندادن رابطه بر ضابطه، ناکارآمدی و خسران ابدی مبارزان علیه راه حقیقت و بی فایده بودن ثروت و قدرت در مقابل قهر خداوندی تأکید دارند.
تحلیل کاربست فعل حرکتی «أنزل» در قرآن بر مبنای نظریه زبان شناختی تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. لئونارد تالمی زبان شناس مطرح در حوزه زبان شناسی و معنا شناسی شناختی، فعل حرکتی را حاصل چهار مؤلفه رویداد حرکتی، پیکر، مسیر و زمینه می داند. در قرآن کریم، فعل حرکتی (أنزَلَ) یک فعل مسیرنما و پویا است که به واسطه موضوعاتی که به نزول قرآن و رحمت بر مردم می پردازد، از بسامد بالایی برخوردار است. در این پژوهش، سعی بر این است تا کارکرد فعل حرکتی (أنزَل) در قرآن کریم را با استناد به علم زبان شناسی شناختی و نظریه حرکتی تالمی، مورد کاوش قرار دهیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مطابق با معنای لفظی، فعل “أنزَلَ» مسیر نزولی و از بالا به پایین دارد. کنش گر تمامی شواهد فعل مسیرنما (أنزَل) یکسان است و حرکت نزولی توسط خداوند اتفاق می افتد. حرکت نزول کارکردی ذهنی دارد، بدین صورت که پیکرها به صورت موجودیتی عینیت یافته مسیری نزولی را به سوی زمینه، یعنی زمین و مخلوقات می پیمایند. از سوی دیگر، فعل (أنزَلَ) به دلیل وسعت معنایی و ارتباط معانی حاشیه ای و کانونی آن انگاره ای شناختی را ترسیم می کند.
نقش و کارکرد سبک قرآنی در بیان دلالت ها مطالعه ی موردی سوره ی مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوره ی مبارکه ی مائده از سوره های مدنی است که محتوای آن غالباً در تشریح و تبیین احکام اسلامی است. بنابراین بدیهی است که نسبت به سایر سوره ها به خصوص، سوره های مکی، دارای ویژگی های خاصی باشد. پژوهش حاضر با بهره گیری از ابزار سبک شناسی و روش توصیفی تحلیلی می کوشد ویژگی های برجسته ی سبک این سوره را مورد مطالعه قرارد دهد و کارکرد هر یک از لایه های سبکی را در تبیین معنای مورد نظر تبیین نماید تا از این رهگذر کارکرد عناصر سبک ساز و ویژگی های برجسته ی سبک زبانی- بیانی این سوره را نشان دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد که یکی از مهم ترین ویژگی های سبک این سوره خطاب قرار دادن مؤمنان با «نداء» به واسطه ی عبارت «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» است که در این سوره از بسامد بالایی برخوردار است و این امر بیان گر رحمت الهی و تکریم مؤمنان است. سبک چینش جملات در این سوره، با مفاد سوره و محتوای تشریعی با جملات کوتاه و طلبی آن همسویی و تناسب دارد. افزون بر این در بسیاری از آیات ترتیب جملات آهنگین بوده و وفور جملات فعلیه باعث پویایی و حیات سبک این سوره شده است. از دیگر ویژگی های سبکی این سوره گونه های مختلف تکرار و کارکرد شایسته ی موسیقی معنوی آن در تبیین معانی آیات است.
کاربستِ نظریه کارن هورنای در مطالعه روانشناختیِ شخصیت های رمان عطر فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان عطر فرانسوی اثر امیر تاج السر، با روایت شخصیت اصلی داستان و پرداختن به دیگر شخصیت ها که در تعامل با شخصیت اصلی بیان می شود؛ سعی در نشان دادن اوضاع و احوال خفقان آور جامعه و مردم آن دارد. تأثیر اوضاع جامعه و ایجاد «خود ایده الی» و بررسی تیپ شخصیت ها در این رمان با بهره گیری از نظریه کارن هورنای، موضوع اصلی این پژوهش است. هورنای به عنوان یکی از مهم ترین نظریه پردازان عرصه ی شخصیت شناسی بر این عقیده است که ساخت منشیِ آدم بزرگسال از مجموعِ تجاربی که در مدت زندگیِ اجتماعی و فرهنگیِ او روی هم انباشته و متراکم گردیده اند، تشکیل یافته است و اگر فرد در رابطه با اجتماع، احساس امنیت خود را از دست دهد به اضطراب اساسی دچار می شود. مکانیسم دفاعی فرد در این حالت خارج از سه حالت، مهرطلبی، انزوا طلبی، برتری طلبی نخواهد بود. با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و در پاسخ به این پرسش که دلایل روان رنجوری شخصیت های اصلی و فرعی رمان عطر فرانسوی چیست و از چه عواملی تأثیر گرفته است، این پژوهش شخصیت های رمان و کشمکش های درونی و مکانیسم دفاعی ایشان در برابر اضطراب اساسی را توضیح می دهد. نتیجه ی پژوهش بیانگر آن است که همه ی شخصیت های رمان حداقل یکی از وجوه شخصیتی نظریه هورنای یعنی حرکت به سوی دیگران، حرکت علیه دیگران و حرکت به سمت دوری از دیگران را منعکس می کنند.
بررسی و تحلیل ساختار و محتوای اشعار کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به ساختار و محتوای کتاب های درسی با توجه به ویژگی های روان شناختی و رشد کودک از اهمیت زیادی برخوردار است. اشعار مربوط به حوزه کودک باید متناسب با ویژگی های روان شناختی آن ها باشد و محتوای شعر نیز با ساحت اندیشه و فضای فکری کودک هماهنگ باشد. هدف این پژوهش بررسی ساختار و محتوای اشعار کتاب های فارسی دوره ابتدایی است. بررسی محتوای اشعار، قالب، وزن، جنسیت و دوره شاعر (کلاسیک یا معاصر) از مهم ترین مولفه های این پژوهش است. روش تحقیق به صورت توصیف و تحلیل متون درسی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که در انتخاب اشعار، قالب، وزن و جنسیت شاعران متناسب با دوره های شش گانه دبستان و ویژگی های رشد کودک دقت و توجه چندانی نشده است. موضوعات اغلب در دوره های دبستان تکرار شده اند. قالب چهارپاره بیشترین کاربرد را در اشعار مورد نظر داشته است. هر چه به سال های اخر دبستان نزدیک می شویم، از قالب های تازه و نو نیمایی کمتر استفاده می شود. با توجه به رشد ذهنی کودک و افزایش دایره واژگانی او در دوره اخر دبستان (پنجم و ششم) می توان از قالب های نیمایی و ترانه بیشتر استفاده کرد. بیشترین استفاده از شاعران معاصر در دوره اول ابتدایی یعنی پایه اول تا سوم است و هر چه به پایان دوره نزدیک می شویم از تعداد شاعران معاصر کاسته می شود. کودکان سال های آخر دبستان توانایی خوانش و درک مطالب و محتوای متون کهن را دارند.
تحلیل مقایسه ای ارتباط غیرکلامی در شعر کلاسیک فارسی و عربی؛ مطالعه موردی: تحلیل زبان نگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط، فرایند ارسال و دریافت پیام است که گاه در قالب سخن و کلام شکل می گیرد و گاه در قالبی غیر از کلام، که به نظر میزان تأثیرگذاری این نوع ارتباط بر گیرنده بیش از ارتباط کلامی است. ارتباط غیرکلامی، حاصل به کارگیری اندام های مختلف بدن برای دریافت و ارسال پیام است. از بین انواع ارتباط غیرکلامی، و به عبارتی کاربرد زبان بدن در فرایند ارتباط، «زبان نگاه» یا ارتباط چشمی همواره اهمیت فوق العاده ای داشته است. به نظر می رسد که شاعران قدیم نیز به اهمیت این موضوع واقف بوده و از آن برای تقویت ارتباط خود با مخاطب به خوبی بهره برده اند. بر این اساس، در مقاله پیش رو کوشیدیم استفاده از ساختار ارتباط چشمی یا زبان نگاه را در شعر قدیم فارسی و عربی، با رویکرد تحلیلی مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی تبیین نماییم. یافته های این پژوهش بیان کننده آن است که هر وقت نگاه بر تخت «سخن» نشسته است، پیام را حکیمانه رسانده ضمن آنکه در برگیرنده یک زبان رمزی و اشارتی نیز بوده است.
بررسی تکرار هندسی و کارکرد آن در سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکرار یکی از جلوه های مهم علم زبان شناسی است. این پدیده از دیرباز همواره مورد توجه اهل ادب بوده است؛ چرا که تکرار هر کلمه یا عبارت، هدف و معنای مهمی را در پی دارد و بهتر می تواند مخاطب را تحت تأثیر خود ق رار دهد. اسلوب تکرار در قرآن کریم گامی رو به جلوتر دارد؛ به گونه ای که اعج از کلام آسمانی را به رخ همگان می کشاند؛ زیرا نوع ساختار و چیدم ان کلمات تکرار شونده، علاوه بر زیب ایی که به آیات و سوره ها می بخشد، بر بلاغت کلام می افزاید و موجب غنای نظام معنایی و تجلّی مفاهیم مهم قرآنی می شود. پژوهش پیش رو، حاصل مطالعه تکرار هندسی در سوره بقره است و به دلیل نقش برجسته این نوع تکرار در سوره بقره، بر آنیم که با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه آمارگیری انواع تکرار هندسی، چگونگی کاربرد آن و میزان تأثیر دلالتی این نوع تکرار را بررسی کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد پنح نوع تکرار استهلالی، ختامی، هرمی، دایره ای و تراکمی در سوره بقره دیده می شود که تکرار هرمی با هدف تکرار و یادآوری مجدد مفاهیم و در راستای توصیفات، بیان جزئیات نعمت ها و مراتب خسران و رستگاری؛ تکرار ختامی به صورت حکم قاطع و حسن ختام آیات است؛ بنابراین، برخی صفات خداوند مانند سمیع، غفور، علیم و قدیر، به منظور هشدار و پس از اشاره به برخی احکام و قوانین به وفور تکرار شده است؛ همچنین تکرار استهلالی به منظور امر و نهی های اخلاقی و دینی بیشترین بسآمد را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل گفتمان دو سوره فلق و ناس براساس الگوی فرا نقش متنی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
109 - 129
حوزههای تخصصی:
نگاه از دریچه ی زبانشناسی به قرآن کریم افق های جدیدی را در مطالعات قرآنی گشوده است. نظریه مایکل هالیدی یکی از گرایش های زبانشناسی نقشگراست که در حال حاضر توجه زبانشناسان بسیاری را معطوف خود نموده، هالیدی برای اجزای مختلف کلام، فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی را قائل شده و متناظر با آنها سه لایه معنایی را ساماندهی کرده است. هدف از این پژوهش بررسی تحلیل گفتمان دو سوره ی فلق و ناس در سطح فرانقش متنی- مبتنی بر نظریه نقشگرای هالیدی- است لذا با بررسی ساخت مبتدا- خبری و اطلاعی دو سوره فلق و ناس و استخراج عناصر و شگردهای ایجاد انسجام دریافتیم که سوره فلق و ناس به لحاظ گفتمان بر مبنای مکالمه و پرسش و پاسخ بوده و استفاده از مؤلفه های گفتمان مدار هالیدی-فرانقش متنی- در میان این دو سوره متفاوت از هم نبوده است، بلکه در انسجام متنشان ادات گوناگون و متنوعی مؤثر است که میزان بهره گیری از این شگردهای انسجامی (دستوری،لغوی یا معنایی) با هم متفاوت است. اولین و مهمترین عامل انسجام و همبستگی متن در هر دو سوره عناصر واژگانی و لغوی است و عنصر تکرار با وجوه مختلفش بیشترین بسامد را داراست.
استفاده از ظرفیت های ادبیّات در علوم رایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ین مقاله ترجمه ای است از مقاله «What Has Literature to Offer Computer Science?» که به قلم Mark Dougherty در سال 2003 در شماره 7 مجله HumanIT انتشار یافته است. نویسنده در این مقاله کوشیده است ظرفیتهای ادبیات را برای استفاده در علوم رایانه تبیین کند. مقاله به دو بخش کلی تقسیم می شود: در قسمت نخست دیدگاههای فلسفی مختلف درباره نسبت مهندسی با هنر بررسی و تحلیل شده و در بخش دوم در باب پیوند ادبیات و رایانه سخن رفته است. مؤلف می کوشد نشان دهد که می توان بین ادبیات و رایانه نیز پیوندی مانند پیوند زبانشناسی و رایانه برقرار کرد و به واسطه این پیوند از ظرفیتهای ادبیات برای ارتقاء علوم رایانه بهره جست. مؤلف در حوزه علوم رایانه بر چند محور تمرکز کرده است که می توان در آنها از ادبیات استفاده کرد: 1. هوش مصنوعی (برای فهم متن)؛ 2. مستندسازی سیستم های رایانه ای (برای آن که درک و دریافت این مستندات آسان تر شود)؛ 3. کدنویسی (برای مواجهه با کدها به مثابه یک متن ادبی یا بهره گیر از صورتهای تمثیلی برای ساده سازی مسئله ها)
بررسی زبان شناختی روش کاربست ترادف در قرآن (با محوریت آراء علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترادف از جمله روابط مفهومی است که مورد توجه اصولیون، عالمان علوم قرآنی و نیز زبانشناسان قرار گرفته است. شناخت روش های کاربست ترادف در تعامل با نوع هم پوشانی واژگان و ترسیم میدان معناشناسی واژگان مترادف و بررسی تمایزات و فروق آن، برای فهم صحیح معانی آیات، ضرورت بسیار دارد؛ لذا سوال اصلی این پژوهش، آن است که روش کاربست ترادف در قرآن به لحاظ زبان شناختی چه صورت هایی دارد؟ بررسی روش کاربست ترادف در قرآن با روش تحلیلی و رویکرد معناشناسی، بیانگر آن است که عنایت به وحدت سیاق و پذیرش فرق بین اصل معنایی واژگان، حاکی از وجود نوعی ترادف نسبی در قرآن است که علامه از آن با عنوان «کالمترادف یا شبه ترادف» یاد می کند؛ بنابراین ترادف به معنای انطباق در هسته اصلی معناشناختی با وجود تفاوت در جنبه های عاطفی، در واژگان متقابل در وسعت معنا و شمول معنایی در جانشین سازی و تفاوت در هم نشین ها امری محقق و واقع است اما به معنای جایگزینی دقیق واژه ها نیست؛ بنابراین با تبیین روابط مفهومی در سطح واژه و با تفکیک بین هم معنایی مطلق و نسبی، وجود هم معنایی مطلق پذیرفته نیست.
تحلیل دیدگاه روایی در سوره طه با تکیه بر الگوی سبک شناسی انتقادی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی دیدگاه روایی سیمپسون که در حوزه سبک شناسی انتقادی قرار دارد، نحوه ی عملکرد راوی در جریان روایت را با تکیه بر ابزارهای زبانی تحلیل می کند. این روش که در زمره ی تحقیقات کیفیِ متن قرار دارد، امکان تحلیل زاویه دید را با استفاده از شناسایی نوع راوی و وجه مورد استفاده در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. بر اساس این الگو که به عنوان مبنای عمل در پژوهش حاضر انتخاب شد، از زوایای دیدگاه زمانی، دیدگاه مکانی، روانشناختی و دیدگاه وجهی، نقش راوی در سوره مبارکه طه، با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. ظرفیت های داستانی سوره ی طه و پرداختن به جزئیات روایی، همچنین لزوم اجرای تحلیل های زبانی برای بررسی داستان های قرآن، از جمله ضروریات انجام پژوهش حاضر است. بر اساس یافته های تحقیق و ارزیابی های انجام شده، راوی در این سوره، از نوع سوم شخص در حالت روایتگر است که گاهی حالت خویش را به بازتابگر تغییر می دهد. همچنین وجهیت راوی در این سوره، مثبت و اشراف راوی نسبت به اطلاعاتی که به مخاطب ارائه می دهد، با توجه به نوع افعال به کارگرفته شده، جامع است.
بررسی فنی «حسن ابتدا» و «براعت استهلال» و «حسن ختام» در قصّه های قرآن (موردپژوهانه، داستان حضرت موسی و یوسف (علیهما السَّلام))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براعت استهلال، حسن ابتدا و براعت ختام از صنایع معنوی بدیع می باشد که در زیبا سازی متون نظم و نثر ادبی و جلب توجه مخاطب و همراه کردن او با داستان، نقش عمده ای را ایفاء می کند. تنوع در شیوه های آغازین کلام و انسجام معنایی میان مقدمه و متن اصلی و خاتمه در داستان یکی از نشانه های توانمندی ادیب یا سخنور در خلق اثر است. قرآن کریم که به عنوان کلام خالق و معجزه بی بدیل پیامبر رحمتr است، دل ها را جذب عظمت بیان خود کرده و گوش جان را مسحور سخن خویش می سازد. یکی از نشانه های اعجاز قرآن کریم فواتح و خواتم سوره ها است که با کلمات و عباراتی زیبا و جذاب آغاز می گردد و با اشاره ای لطیف و متناسب، مقصود سور ها را بیان می کند و با این شیوه های بیانی، خستگی و ملالت را از مخاطب خود می زداید. همچنین داستان های قرآن نیز از لحاظ ساختار کلام با شیوه های مختلفی آغاز می گردد. مقدمه داستان های قرآن متنوع بوده و از جذابیت هنری ویژه ای برخوردار است و با شیوه های بیان منحصر به فرد خود، در خواننده ایجاد شوق و انگیزه می کند. همچنین انسجام الفاظ، موسیقی درونی، ارتباط تنگاتنگ معنایی و تناسب میان مقدمه و متن اصلی و خاتمه داستان، تأثیر بسزایی در جلب توجه خواننده داشته و او را در فراز و نشیب صحنه های داستان با خود همراه می کند.
تحلیل متن سوره مریم براساس نظریه کنش گفتاری با تأکید بر الگوی جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربست نظریه های جدید زبان شناسی در تحلیل متون دینی، افق های جدیدی را در برابر پژوهشگران هر دو حوزه قرار می دهد. نظریه کنش های گفتاری آستین و سرل از جمله این نظریه ها می باشد. بررسی ارتباط میان ذهن گوینده و کنش و کاری که با زبان انجام می شود، هدف اصلی این نظریه زبان شناسی است که با تأثیر از مطالعات فلسفه تحلیلی مطرح شد. به کارگیری این نظریه در تحلیل متن قرآن، لایه های عمیقی از معانی آیات را آشکار می سازد و نشان می دهد که چگونه می توان از گزاره ها و اسلوب های شایع در قرآن با توجه به سیاق و بافت آیات، معانی متعددی برداشت کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر الگوی جان سرل در این نظریه، به تحلیل کنش های گفتاری در سوره مریم می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان کنش های پنجگانه سرل، کنش های اظهاری، ترغیبی و سپس عاطفی بیشترین بسامد را در این سوره دارند. کنش اظهاری غالبا به منظور باز خوانی سرگذشت اقوامی است که به دلیل غفلت و سرپیچی از پیشوایان دینی، دچار گمراهی و در نهایت هلاکت شده اند. کنش ترغیبی ضمن آگاه نمودن مخاطبان از سرنوشت پیشینیان، آنان را به پیمودن مسیر سعادت و رستگاری تشویق می کند و کنش عاطفی نیز برای بیان حالات و شرایط روحی و عاطفی شخصیت های مذکور در سوره مریم می باشد. غالب این کنش ها به صورت غیر مستقیم می باشند و توان تعبیری و عمق معانی آیات به گونه ای است که در بسیاری از موارد بیش از یک کنش گفتاری در این آیات وجود دارد.
کارکردهای کمال الدین بهزاد با توجه به نگاره های وی در دوره تیموری بر اساس گفتمان روایی ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هروایت هنری از جمله هنر نگارگری که توسط روایت گران آفریده می شوند، شامل مجموعه ای از گفته هایی است که در طی روایت به آن ها هویت داده می شود و صدایی از درون دنیای نگاره ها که متعلق به نگارگر است، آن ها را برای دنیای بیرون نقل می کنند. نگارگر برای انتقال ذهن هدفمند خود از بیرون و درون نگاره ها از انواع زاویه ی دید برای روایت داستان، برخورداری جسته است؛ همچنین با توجه به راویتگر بودن خود، در سیر روایت پردازی نقش هایی را عهده دارد که شامل: کارکردهای (بازنمایی، کنترلی و تفسیری) است. پژوهش حاضر، در پی پاسخ گویی به این پرسش هاست، نگارگر بر اساس گفتمان روایی ژپ لینت ولت از چه کارکردهای در نگاره های خود، درمواجهه با مخاطب برخوردار است؟ کدام کارکرد بر کارکردهای دیگر می چربد؟ تأثیرکارکرد غالب در نگاره ها چگونه است؟ پژوهش حاضر با بررسی و مطالعات کتابخانه ایی بین رشته ایی ادبیات و هنر باستانی به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است برای پاسخ به پرسش های فوق با بررسی نگاره هایِ اثر کمال الدین بهزاد هراتی در دوره تیموریان، به این نتیجه می رسد در عمل روایت پردازی توسط نگارگر، کارکرد تفسیری بر کارکردهای دیگر غلبه دارد و دلیل آن را نیز می توان جنبه ی اخلاقی و تعلیمی بودن آن آثار دانست که بر ژانر محتوای تصویر، بسیار تأثیرگذار است و نگارگر از طریق کارکردها و مسئولیت های خود، مخاطب را به جنبه ی اخلاقی و تعلیمی بودن نگاره ها سوق می دهد.
بینامتنی اشعار عربی خراسان در قرن های چهارم و پنجم با معلّقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که به روابط بین متون می پردازد؛ بدین شکل که هر متن را به منزله دگرگون سازی متون گوناگون گذشته و یا همزمان با آن می داند. بر این اساس، داد و ستدهای ادبی به شکل های مختلف در ادبیات ملل وجود دارد و کمتر ادبیاتی را می توان یافت که به صورت محدود حرکت کند. اشعار عربی خراسان در قرن های چهارم و پنجم، به دلیل تأثیرپذیری از الگوهای پیشین ادبیات عربی، می تواند نمونه خوبی برای تأثیرپذیری از شاهکارهای شعر کهن عربی، به ویژه معلقات باشد. با بررسی های این اشعار، مجموعه ای گسترده از اشعاری مشابه با ساختار و بدنه معلّقات به دست می آید که نشان از تأثیرپذیری آن ها از معلّقات دارد. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی جلوه های بینامتنیت این اشعار با معلّقات و علل و عوامل آن مورد بررسی قرار گیرد. برداشت نهایی نشان می دهد که ظهور اسلام، آمیزش عرب ها با خراسانیان، جایگزینی خط عربی به جای خط پهلوی و حمایت حاکمان از محافل ادبی ازجمله عوامل برون متنی ایجاد روابط بینامتنی شعرای خراسان با معلقات است و این تأثیرپذیری از بُعد درون متنی بیشتر از نوع نفی جزئی بوده و در سویه های واژه، ساختار و مضمون مشهود است.
تحلیل و بررسی برجسته سازی واژگانی در سوره مبارکه غافر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند در قرآن کریم با استفاده از تکنیک ها و شیوه های مختلف، درصدد برجسته سازی مفاهیم و معانی موردنظر خویش است. بدین واسطه، آن مفاهیم را پررنگ و در دل مخاطبین جای می دهد. خوانندگان و مردم نیز با مطالعه قرآن یا شنیدن آن، خیلی زود، جذب آن مفاهیم گشته و تربیت و هدایت بشر که هدف اصلی قرآن کریم است به منصه ظهور می رسد. هدف از این پژوهش، شناخت و بررسی این واژگان و چگونگی گزینش واژگان برای برجسته سازی، شناخت نوع واژگان برجسته شده، شیوه های برجسته سازی قرآن کریم و واکاوی کارکرد آنهاست تا ثقل معنایی و مفهومی واژگان قرآن کریم ونیز فصاحت و اعجاز آن را آشکار گردد. مسأله اصلی این پژوهش پیرامون این موضوع می چرخد که سوره غافر که سوره ای مکی است، در کدام گروه از واژگان از شیوه برجسته سازی استفاده کرده است، علت و انتخاب این فرایند چه بوده و بار معنایی و عاطفی واژگان برجسته شده چیست. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این موارد در قرآن، متعدد و متنوع است و شامل مواردی چون خلاقیت و نوآوری، تکرار و توازن، ترادف و تناسب و تقابل و تضاد می باشد که این پژوهش درصدد بررسی آن ها بر اساس روش توصیفی تحلیلی است.<br />
تحلیل شعرعارف قزوینی از دیدگاه نظریه زیبایی شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب فرانکفورت یکی از جنبش های بسیار تأثیرگذار دهه سی و چهل در قرن بیستم است. از دستاوردهای مهم مکتب فرانکفورت، نظریه زیبایی شناسی انتقادی است؛ دیدگاه این نظریه به هنر و بعد زیباشناختی آن، دیدگاهی انتقادی است. این نظریه در مخالفت با پوزیتیویسم که عمدتا در خدمت توصیف و تایید وضع موجود است، در پی به وجودآوردن وضع آرمانی و مطلوب تلاش می کند. انتقاد از وضع موجود، خودمختاری اثر هنری، منش ایدئولوژیک اثر هنری، اصل انقلابی بودن و حقیقت محتوایی اثر هنری از جمله اصولی هستند که هدفشان رهایی بشر از وضع نابه سامان موجود و رسیدن او به سعادت و وضع مطلوب است. در این جستار سعی شده است با استفاده از روش تحلیل محتوا و جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای به این پرسش ها پاسخ داده شود که عارف در شعر و هنر خود همسو با اندیشوران نظریه زیبایی شناسی تا چه اندازه رویکردی انتقادی داشته است؟ همچنین نشان دهد که رویکرد هنری عارف بر اساس دیدگاه مکتب فرانکفورت و نظریه زیبایی شناسی انتقادی، بیشتر جنبه "ایجابی" دارد یا جنبه سلبی و نفی گرایانه؟ نتیجه این پژوهش نمایان می سازد که؛ هنر عارف متضمن ابعاد انتقادی و اعتراضی است و به معیارهای هنر اصیل از دیدگاه زیبایی شناسی انتقادی، بسیار نزدیک می شود. او برای رسیدن به وضعیت آرمانی با نگرشی "سلبی" و نفی گرایانه وضع موجود جامعه خود را به بوته نقد و داوری می کشد. و این گونه به هنر خود "جنبه هشیاربخشی" و "خود مختاری"» می بخشد.
کارکردهای بلاغی و انسجام آفرینی جانشین های اشاره ای در سوره مبارکه «حج» و ترجمه های آن از فولادوند، خرمشاهی و محدّث دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابر نظریه زبانی هلیدی و رقیه حسن (1976م)، انسجام متنی یکی از مهم ترین مؤلفه های متن وارگی است که با عناصر گوناگونی همچون دستوری، واژگانی و پیوندی نشانه گذاری می شود. «جانشینی» گونه ای انسجام دستوری بوده که به معنای قرار گرفتن عنصری در متن به جای عنصری دیگر است و در اشکال مختلف اسمی، فعلی، جمله ای و بندی در کلام نمود می یابد. اسم های اشاره در قرآن کریم، به دلیل ظرفیت بالای معنایی و بلاغی شان، در صورت های مختلف جانشینی به کار رفته اند و از این رو نقش بسزایی در انسجام و پیوستگی متنی آیات ایفا کرده اند؛ همچنین با درهم شکستن ساختار دستوری متن، علاوه بر برجستگی، پویایی، اختصار و ایجاد ابهام هنری، با گستره معنایی خود باعث ایجاد نظم خطی و شبکه ای شده اند. این پژوهش در صدد است تا با بهره گیری از نظریه هلیدی و حسن، مسأله جانشینی اسم های اشاره را در سوره «حج» و کیفیت برگردان آن ها را در سه ترجمه منتخب بررسی کرده تا از این رهگذر میزان موفقیّت مترجمان در تصریح معنا و مفهوم بلاغی این عنصر انسجامی آشکار گردد؛ بدین منظور، دو ترجمه معنایی از فولادوند و خرمشاهی و یک ترجمه تحت اللفظی از محدث دهلوی انتخاب شد. بررسی های پژوهش نشان می دهد که از میان این ترجمه ها، فولادوند تا حدودی، با تصریح معنا و رعایت نکات بلاغی، تعادل انسجامی را برقرار نموده و محدث دهلوی نیز به فراخور ترجمه تحت اللفظی خویش تا اندازه ای با تصریح و روشنگری در متن مقصد، انسجام برقرار نموده است؛ اما خرمشاهی با وجود ادبی بودن ترجمه اش، از تصریح معنا و ظرافت های بلاغی اسم های اشاره غافل مانده که همین امر باعث شده تا ترجمه او از صراحت انسجامی لازم برخوردار نباشد.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومیِ "عشق، جنگ است" در مفهوم سازیِ "فنا" در دیوان شمس و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
179 - 221
حوزههای تخصصی:
مطالعات زبان شناسیِ شناختی می گوید بشر بدون استعاره مفهومی توانایی اندیشیدن ندارد. به کمکِ استعاره مفهومی، می توان با افکار اهل زبان بیشترآشنا شد. باتوجه به شیوه تفکر بشر، انسان برای بیان امور معنوی و انتزاعی، به مصداق های مادی نیازمندست. ادبیات فارسی که دوره ای گزارشگر حالات عرفانی بوده، برای مفهومی کردنِ بسیاری از این حالات، از حوزه های مادی استفاده کرده است. یکی از این امورِ معنوی «فنا» است که با حوزه عینیِ«جنگ» مفهوم سازی شده است. عرفان در ادب فارسی بسیار به حوزه جنگ تشبیه شده است؛ می توان گفت طرحِ جنگ و خونریزی در ژانر حماسی، به نوعی در ژانر عرفانی انعکاس یافته و در شعر فارسی به ویژه در دوره اسلامی به یک سنت ادبی تبدیل شده و مضامینِ عرفانی ماندگاریِ را نمایان کرد؛ به گونه ای که با درک استعاره مفهومیِ «عشق، جنگ است»، فهم برخی مفاهیم ماورایی درعرفان، از طریق زیراستعاره هایی مانند «عرفان، جنگ است»، آسان تر خواهد بود. هدف این پژوهش پاسخ به این سؤالاتست که استعاره نامبرده، چگونه در غزلیات مولانا شکل گرفته و نیز این مفهوم سازی تا چه اندازه تحت تاثیر سازوکار شناختی قرآن بوده است. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی پس از اﺳﺘﺨﺮاج ﺧﺮده اﺳﺘﻌﺎره ﻫﺎی ﻣﻔﻬﻮمی در غزلیات شمس و تطبیق یافته ها با آیات و تحلیل محتوی، با رویکرد «نظریه معاصر استعاره» به سؤالات بالا پاسخ می دهد. طبق ﺗﺤﻠیﻞ استعاره «عشق، جنگ است» نشان داده که این استعاره مؤید این زیر استعاره است: «عشق، فنا (وصل) است». شواهد شعری در این پژوهش از صد و ده غزل از دیوان شمس و سوره های مدنی است. نتایج حاکی از آن است که با حذف این استعاره از شعر فارسی (به ویژه در سبک عراقی)، متون عرفانی، بسیار بی مایه خواهد شد.
تحلیل زمان روایی در دو گفتمان ادبی و سینمایی مورد مطالعه: داستان و فیلم اقتباسی «شوهر آهوخانم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش این است که شیوه پردازش «زمان» به عنوان یک عنصر روایی، در دو گفتمان ادبی و سینمایی که میان آن ها رابطه اقتباس برقرار است و درواقع موضوعی مشترک دارند مقایسه شود تا تفاوت ابزارها و شگردهای بیانی این دو رسانه بیان گردد. رویکرد این تحقیق، روایت پژوهی با تأکید بر زمان روایی است و مورد مطالعه رمان و فیلم اقتباسی «شوهر آهو خانم». در بحث زمان بندی روایت از دیدگاه ژنت، سه ویژگی درنظر گرفته می شود: 1. آرایش رویدادها: ترتیب ذکر وقایع در گفتمان روایی؛ 2. بسامد رویدادها: تناسبی که میان تعداد بازنمودهای یک رویداد در گفتمان روایی و دفعات احتمالی وقوع همان رویداد در جهان داستان وجود دارد؛ 3. دیرش رویدادها: حجمی که هر رویداد در گفتمان روایی به خود اختصاص می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد: 1.آرایش رویدادهای فیلم، به شدت تحت تأثیر کتاب است و هیچ گونه خلاقیتی در این زمینه دیده نمی شود. تمام رویدادهای داستان، به طور خلاصه گزینش شده و به همان ترتیب طبیعی درپی یکدیگر نمایش داده شده اند؛ 2.در داستان، بسامد رویدادها غالباً از نوع تک به تک است (یعنی برابر با تعداد وقوع وقایع در جهان داستان) و این موضوع به دلیل قالب داستان (رمان) طبیعی می نماید ولی در فیلم بسامد برخی رویدادها از نوع کاهنده است؛ 3. با توجه به حجم کتاب شوهر آهوخانم ضرب آهنگ روایت در کتاب کند است، در حالی که ضرب آهنگ روایت در فیلم، به دلیل حذف های متعدد و پی درپی تند است و حتی گاهی موجب مخدوش شدن پیرنگ روایت شده است.