فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
اخوان ثالث شاعری است که به حق لقب حماسه سرای نوپرداز در کنار شاعرانی چون شاملو و سیاوش کسرایی را به خود اختصاص داده است. زبان حماسی او خاصّ خودش می باشد که تلفیقی از حماسه کهنه و نو است و نشان از تسلّط او بر متون نظم و نثر قدیم و جدید دارد. در این مقاله آثار او در شش بخش «واژگان و ترکیب ها، ساختار، صحنه و فضاسازی، زینت ها، روحیه سازی و لحن و اسطوره» و شانزده قسمت «به گزینی واژگان و اصطلاحات، ترکیب های وصفی و اضافی، آغاز و پایان، ساختار کهن دستوری، عشق و مبالغه، فضاسازی، تضادّ و تناقض، وزن و ردیف، تناسب لفظ و معنا، خردورزی، گروه بندی جمعی، ستیزه جویی اهریمن و اهورا، روایت گرایی، قهرمان پروری و شهادت پیروزمندانه» مورد بررسی و تجزیه و تحلیل توصیفی قرار گرفته و به این نتیجه رسیده است که مهدی اخوان ثالث نه تنها شاعری حماسه سرا، بلکه شاعری با ویژگی های خاصّ حماسه نو می باشد. بعضی از آثار او مانند: آدمک، خوان هشتم، آن گاه پس از تندر، قصّه شهر سنگستان، کتیبه و باغ منحاکی از تسلّط او بر حماسه سرایی می باشد.
جایگاه و نقش حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی
حوزههای تخصصی:
حس آمیزی یکی از شگردهای تصویرسازی است که در آن امور مربوط به یکی از حواس با امور و وابسته های حسّ دیگری می آمیزد. این شگرد هنری در آثار ادبی از سه جهت حائز اهمیت است: 1. از نظر زبانی باعث خلق ترکیبات نو و تازه می شود و از این طریق منجر به توسّع زبانی می گردد. 2. از نظر معنایی آمیختگی امور مربوط به حسّی با حسّ دیگر بویژه با حسّ بینایی باعث عینی شدن و در نهایت فهم بهتر و راحت تر معنا می شود. 3. از نظر زیبایی شناسی هم تصاویر زیبا و بدیعی از رهگذر آمیختگی حواس، فراهم می آید. این شیوه در دوره های مختلف شعر فارسی گاه کم و گاهی فراوان دیده می شود. یکی از دوره هایی که این شیوه مورد استقبال بیشتر شاعران قرار گرفته، دوره معاصر است و شاعرانی مانند: فروغ فرّخزاد، سهراب سپهری و شفیعی کدکنی از این شیوه فراوان بهره برده اند. در این مقاله حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی بررسی و تحلیل شده است. برای این هدف نمونه ها از مجموعه های شعری «آیینه ای برای صداها»، «هزاره دوّم آهوی کوهی» و شعرهای چاپ شده در شماره های 74، 92 و 98 مجله «بخارا» استخراج و طبقه بندی شده و سپس مورد تحلیل قرار گرفته است. بسامد بالای نمونه ها که اکثر قریب به اتّفاق آن ها خلّاقانه و بدیع است، این شیوه هنری را به عنوان یک ویژگی سبکی شعر شفیعی کدکنی اثبات می کند. در این ترکیب ها از میان حس های پنجگانه، حسّ بینایی حضور چشم گیرتری دارد و بیشتر ترکیب ها از آمیزش رنگ ها بویژه رنگ سبز با حواسّ دیگر فراهم آمده است. این مقوله با بعضی زمینه های فکری شعر شفیعی مانند: طبیعت گرایی، علاقه مندی به عرفان و ادب صوفیه، و نیز روحیه امید و نشاط و سرزندگی غالب بر شعرها، ارتباط دارد.
بررسی عاطفه حماسی در شعر محمّدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاطفه یا احساس، عکس العمل غیر ارادی و احساسی انسان در برابر رویدادهای عالم بیرون است. گاه این عواطف به شکلی توفنده بروز می یابند که این امر ارتباط مستقیم با روان آدمی و اتّفاقات پیرامونی او دارد. شفیعی کدکنی از شاعران برجسته معاصر است که در شعر خویش عاطفه حماسی را با وسواس و اندیشه متعالی پرورش داده است. با توجّه به دوره زندگی شاعر که عصر جریانات مهم اجتماعی- سیاسی در ایران است، شعر م. سرشک، محمل عواطف ویژه ای شده است که به علت نگرش خاص شاعر به مسائل اجتماع، این عواطف به شکلی پویا، هیجان آفرین، توفنده بیان شده اند. مضامینی همچون: دعوت مردم به بیداری و رهایی از رخوت، تحریک مخاطبان به از جان گذشتگی و شهادت در راه آزادی، ایجاد حسّاسیّت برای شاعران همعصر در قبال وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه، امید به آینده و نوید آزادی از مهم ترین نمودهای بیرونی عاطفه حماسی در شعر شفیعی قلمداد می شوند که در این مقاله به تشریح آن پرداخته ایم.
وجوه زیباشناختی تصویر و هماهنگی آن با عاطفه و اندیشه در شعر نصرت رحمانی
حوزههای تخصصی:
تصویر که بازتابی از عواطف و اندیشه های شاعر و راهی برای محسوس ساختن درونیات وی است، هنگامی ارزش بلاغی خواهد یافت که در راستای پروراندن اندیشه ها و عواطف سراینده قرار گیرد. هدف این مقاله نشان دادن کارکرد های هنری تصویر در شعر نصرت رحمانی و هماهنگی آن با عواطف و اندیشه های اوست که با روش توصیفی تحلیلی در دو محور تصاویر زبانی (Verbal Images) و تصاویر خیالی (Images Figurative) به تناسب ذهنیت و عاطفه رحمانی با تصاویر شعری پرداخته است. رحمانی با فرا خوانی واژگانی خاص و ساخت توصیفات اصلی و حقیقی به خلق تصاویر زبانی ملهم از فضای تیره و سیاه جامعه پرداخت؛ این نگرش فضای مزبور را که متناسب با اندیشه خود او بود، تحت گونه ای از ادبیات که به رمانتیسم سیاه مشهور است، به تصویر کشی.. تصاویر خیالی او نیز که بازتاب عواطف اوست در وجوهی مانند تشبیه، استعاره، اسنادهای مجازی و دیگر صورخیال ارائه شده که تجسم بخش روحیه شکست و ناامیدی شاعر است.
بررسی نقش رویدادهای اجتماعی در انتخاب درونمایه های شعر قیصر امین پور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر امروز با زمان شناسی نیما یوشیج، دگرگونی در شکل و درون مایه را آزمود. نیما شاعر امروز را با جامعه آشنا ساخت و خود جامعه گراترین شاعر روزگار خود شد. پس از نیما، نوآوری های شاگردان او در دهه های 30 و 40 جلا و جلوه ای تازه به این شعر بخشید. اوج گیری خیزش هم گانی ایرانیان در دهه ی پنجاه، پدیدآمدن ادبیات تازه ای را در پی داشت. انقلاب بزرگترین تحول اجتماعی ممکن هر ملتی است و انقلاب اسلامی ایران با توجه به پشتوانه ی عظیم مردمی خود، چشم اندازی روشن برای پدیدآوردندگانش را نوید می داد. شاعران به عنوان پیشروترین اعضای نهاد اجتماعی همواره در فراز و فرودهای اجتماعی نقشی ویژه بر عهده دارند. از این روی می توان در متن آفرینش های هنری شاعران، سلسله رویدادهای اجتماعی عصر شاعر را کشف، استخراج و تحلیل نمود. در این پژوهش تحلیلی – توصیفی، سه دوره ی انقلاب، جنگ، ادوار پس از جنگ را در پنج دفتر شعر «در کوچه ی آفتاب»، «تنفس صبح»، «آینه های ناگهان»، «گل ها همه آفتابگردانند» و «دستور زبان عشق» مورد ارزیابی قرار داده ایم. مهمترین دستاورد و نتیجه ی این پژوهش، توجه تمام شاعر به رویدادهای اجتماعی روزگار خویش بوده است که همین موضوع زمینه های تحول و تغییر اندیشه ی شاعر را ممکن می سازد.
Habitat et habitant dans deux récits de Dowlatâbâdi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article a pour objectif de vérifier l’un des éléments fondamentaux de la structure romanesque, le personnage, et sa présence dans l’environnement. En fait, le personnage est la représentation d’une personne dans une atmosphère romanesque. Donc, pour introduire son personnage dans le monde fictif, l’écrivain a recours aux procédés qui donnent aux personnages les traits propres à tout individu dans la vie réelle. Tenant compte du fait que dans le concept sémiologique, le personnage peut être perçu comme un signifiant discontinu qui a un rapport étroit avec un signifié discontinu (le sens et la valeur d'un personnage), le nom attribué au personnage et son portrait décrit par l’auteur jouent un rôle primordial dans le processus du récit pour que ce dernier soit admis par le lecteur comme une histoire réelle
تحلیل و بررسی انواع موتیف و کارکردهای آن در آثار بلقیس سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجّه به موتیف، به عنوان یکی از عناصر کارا در نقد داستان از مباحث مهم نقد ادبی است. بلقیس سلیمانی از نویسندگان موفّق زن است که از موتیف های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مطرح معاصر در آثار خود استفاده کرده ا ست. او نویسنده ای است که عقاید و نگرش فلسفی خاصی به زندگی دارد و با طرح موتیف های اسطوره ای در رمان های خود بر عقاید و اندیشه هایش تأکید می کند. همچنین وی نویسنده ای اقلیم گرا است که به آداب و رسوم محل زندگی اش توجّه خاصی دارد. دغدغة اصلی سلیمانی، موانع و مشکلات زنان در مسیر رشد و کمال است. در این پژوهش به روش تحلیل محتوا، موتیف های مکرّر را در آثار بلقیس سلیمانی شناسایی کردیم و سپس به طبقه بندی انواع وکارکردهای موتیف های به کار رفته پرداختیم. پس از تحلیل ساختار، محتوا و کارکرد موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی دریافتیم که موتیف های به کار رفته، اغلب از نوع موتیف های باورشناختی و اندیشه ای هستند. سلیمانی از کارکردهای گوناگون موتیف برای غنی ساختن درونمایة آثار خویش بهره برده است. همچنین ارتباط موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی را با دیگر عناصر داستان از قبیل شخصیّت، صحنه یا زمان و مکان و پیرنگ داستان بررسی کردیم و نشان دادیم که موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی با شخصیّت پردازی، پیرنگ و فضای داستان ارتباطی تنگاتنگ دارند.
بررسی ارتباط ساختار و محتوا در فراداستان «میم عزیز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر می شوند، تنها به فرم می پردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهی اند. رمان به مثابه رسانة بازتاب دهندة جامعه باید با روح زمانة خود عجین باشد تا معضلات زندگی معاصر و فرهنگ جامعه را هشیارانه بکاود؛ لذا شگردپردازیهای فراداستانی باید با دغدغه های پسامدرنیسم و مسائل مطرح در جامعة پسامدرن هماهنگ باشد تا قالب و محتوا در تأیید و تقویت یکدیگر متنی تأثیرگذار خلق کنند. در این مقاله ابتدا مروری بر فراداستان و مهمترین مؤلفههای آن بر مبنای دیدگاه های نظریه پردازان فراداستان صورت گرفته است، سپس مؤلفههای فراداستان در رمان «میم عزیز» بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، محتوای پسامدرنیستی رمان نیز تشریح شده است. بررسی های مقاله نشان می دهد که این رمان به لحاظ درآمیختن دو مقولة نقد ادبی و داستانپردازی، ایجاد عدم قطعیت، محتوای وجودشناسانه، برجستگی زبانی و همینطور پرداختن به مفهوم خانوادة پسامدرنیستی به خوبی توانسته مضمون و محتوا را با ساختار و فرم داستان هماهنگ کند. در «میم عزیز»، شکلهای متنوع خانواده به تصویر کشیده شده اند تا مفهوم خانوادة هستهای که پیشتر در مدرنیسم به عنوان تنها شکل بهنجار خانواده مطرح شده بود، نسبی گردیده و بینظمی و آشفتگی خانوادهها در جامعة معاصر نمایانده شود.
تحلیل طبیعة الحب فی أشعار سیمین بهبهانی من منظور إریش فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحظى کلمة العشق وطبیعتها فی دیوان سیمین بهبهانی بمکانة خاصة. فالعشق من ناحیة، موضوع رئیس فی علم النفس الحدیث، حیث تطرق عالم النفس البارز إریش فروم إلى البحث حول طبیعة العشق ودوافعه. یهدف هذا البحث إلی تقدیم دراسة لنسبة المفاهیم والخصائص الخاصة بطبیعة العشق ودوافعه فی شعر سیدة الغزل الإیرانی على أساس نظریة إریش فروم. یتمثل الهدف الرئیس لهذا البحث فی دراسة أوجه الشبه بین العشق ودوافعه فی شعر سیمین بهبهانی بالاعتماد على آراء إریش فروم. یستعین البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی. تشیر نتائج البحث إلى أن آراء إریش فروم الذی یعتبر أن طبیعة العشق مرکبة من الاهتمام والعطف والشعور بالمسؤولیة والتغلب على الوحدة والتضحیة والشجاعة والسعی للوصول إلى الحبیب وسمو الروح والاحترام والإخلاص، تتطابق مع آراء سیمین بهبهانی حول طبیعة العشق ودوافعه.
کنش های گفتاری پنج گانه در شعر «صدای پای آب» سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دیدگاه های تحلیل متن، که براساس آن می توان مفاهیم بلاغی و ادبی را در واحدهای کوچک زبانی (جمله) بررسی کرد، نظریه فلسفه زبانی «کنش گفتار» است. مقاله حاضر شعر «صدای پای آب» سهراب سپهری را براساس این نظریه تحلیل می کند. این شعر براساس الگوی اصلاح شده کنش های گفتاری پنج گانه جی. آر. سرل، و سه شیوه تأثیرگذاری نگارنده بررسی شده است. پس از تبیین اصطلاحات و اصول نظریه کنش گفتار و تبیین مفهوم سه شیوه تأثیرگذاری متناسب با این نظریه، ذیل هرکدام از کنش های پنج گانه (اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی)، جمله هایی از شعر جهت نمونه بررسی شده است. سپهری کنش های اظهاری و عاطفی را در همه بندهای شعر، و کنش ترغیبی را در بیش از نیمی از بندها انجام داده، اما کنش تعهدی و اعلامی را در هیچ کدام از بندها انجام نداده است. شاعر برای شدت بخشیدن به تأثیر سخنش، از قابلیت هایی نظیر تکرار کنش ها، تشدید کنش ها و پیوند کنش ها استفاده کرده است. سپهری ازطریق کنش های اظهاری، ترغیبی و عاطفی، گذشته و حال جهان را شرح و نقد می کند و نیز با ارائه نوعی بینش شاعرانه و تبیین جهان آرمانی اش، مخاطب را به سبک خاصی از زندگی ترغیب می کند و در این راه از سه شیوه تأثیرگذاری به صورت خلاقانه استفاده می کند. سپهری به دلیل ویژگی ها و کاربردهای خاص کنش تعهدی و اعلامی نتوانسته است از آنها در این شعر استفاده کند.
بررسی مفهوم امید در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر دیدگاه اریک فروم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، روان شناسان به طور جدّی به بررسی نقش امید در زندگی انسان ها پرداخته اند. بهره مندی از نگرشی امیدوارانه در ادبیات، ضمن ایجاد تلاشی هدف مند در انسان، سلامت روان او را نیز تضمین خواهد نمود. در دیوان اشعارسیمین بهبهانی، مفاهیم امیدبخشی مانند امید به زندگی، امید به وصال معشوق، امید به رهایی، شادی، شور ونشاط بسیار دیده می شود. هدف از این جستار بررسی مفهوم امید وعوامل تاثیرگذار بر آن مانند ایمان، انتظار وصبر وشکیبایی در دیوان سیمین بهبهانی، براساس نظریات اریک فروم است. روش پژوهش مبتنی برتوصیف وتحلیل است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هرچه از نخستین اشعار سیمین بهبهانی جلوتر می رویم، امید در آن پررنگ تر می شود ووجه اشتراک بسیاری با نظریات اریک فروم دارد.
نگاه زیبایی شناسانه به مرگ و زندگی در نقاب فاطمه الزهرا(س) در «از شرابه های روسری مادرم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب «از شرابه های روسری مادرم» اثری شاخص از سیدحسن حسینی (1335-1383) در زمینه ادبیّات آیینی است. حسینی در این کتاب با نگاهی نو در قالب شعر سپید، بر نقش الگویی زندگی و شهادت حضرت زهرا (س) در طی تاریخ تأکید کرده است. در این مقاله سعی شده است که به شیوه تحلیل محتوا، نشان داده شود که کدام ویژگی های ساختاری این اثر به نو شدن این نگاه کمک کرده است و از خلال آن ضمن تبیین محتوای اثر، زیبایی های ادبی آن نیز بیان ش ده است . در یک نگاه کلی در می یابیم که «روایت»، «تکرار»، «زبان شخصی»، «نماد و کلیت» و «ایده و شکل ذهنی » و به ویژه تکنیک نقاب، عنصرهای اصلی سازنده شعر اوست؛ بنابراین، هر یک از موارد توضیح داده شده است؛ سپس زبان از چهار جنبه آوایی، واژگانی، نحوی و معنایی بررسی شده و در زیر شاخه معنایی، پاره ای از مفاهیم اصلی شعر را که شاعر با استفاده ازتنوع تعابیر و تصاویر بیان کرده، به عنوان نمونه به طور مبسوط تشریح شده است. به این ترتیب این نوشته، تأثیر «چگونه گفتن» را بر «چه گفتن» و نقش آفرینش های ادبی را در ابلاغ موفق یک مفهوم آشنا، نشان داده است.
بررسی تأثیر جنسیت بر به کارگیری تشبیه در آثار «فریبا وفی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عموم صاحبنظران فمنیست معتقدند همان طور که تفاوت های زبان زنانه و مردانه در گفتار افراد وجود دارد، در نوشتار آن ها نیز نمود پیدا میکند. هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر جنسیت بر زبان فریبا وفی به هنگام کاربرد تشبیه است. بنابراین شش مورد از آثار فریبا وفی، انتخاب و تأثیر جنسیت بر تشبیهات او کاویده شده است. این بررسی شامل «انواع جنسیت زدگی زبانی در رکن مشبه و مشبه به»، «نوع و کیفیت تشبیهات نویسنده در مورد مردان داستان»، و «نمود بدن» در این آثار است. یافته ها نشان می دهد که فریبا وفی یک نمونه مثالی خوب از تفسیر فمنیستی از جهان پیرامون خود است و با تأثیرپذیری از جنسیت، تلاش کرده به هنگام ساخت تشبیه، نقش خود را به عنوان راوی آگاهی دهنده در این زمینه به مخاطب بقبولاند. در واقع، ساخت تشبیه توسط فریبا وفی، یکی از شیوه های بیان است که توسط زبان زنانه او ایجاد شده است. این جنسیت گرایی در رکن «مشبه به» بیشتر از «مشبه» به چشم می خورد. وفی عموماً این تشبیهات جنسیتی را برای القای احساسات دنیای زنانه اش به کار برده است. تصویری که وی در این تشبیهات از مردان به دست می دهد؛ بیانگر فاصله عاطفی خاص و روانی زنانِ داستان با مردانشان است. بدن زنانه، دلالت مستقیم و صریح ندارد.
زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود
حوزههای تخصصی:
نادر ابراهیمی نمایشنامه نویس، مستندساز، ترانه سرا و یکی از داستان نویسان برجسته معاصر است که افزون بر داستان های کوتاه خود و دیگر آثارش، رمان هفت جلدی آتش بدون دودرا نوشت که با نگارش آن جایزه "نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب" را به خود اختصاص داد. علاوه بر قدرت داستان نویسی، انتخاب زبان ادبی و نثر شاعرانه، یکی از برجستگی های آتش بدون دودو دیگر آثار ابراهیمی است که وی را به عنوان داستان نویسی صاحب سبک معرفی کرده است. نگارنده این مقاله می کوشد با بررسی توصیفی- تحلیلی این رمان و استخراج شواهد و ویژگی های ادبی و سبک ساز آن به این سؤال پاسخ دهد که چه عواملی موجب شاعرانگی نثر آتش بدون دود وبرجستگی سبک آن شده است. چنین استدلال می شود که ابراهیمی در آتش بدون دودبا نوشتن داستانی واقع گرایانه درباره مردم ترکمن صحرا و ستم هایی که نسبت به آنها اعمال شده است با انتخاب نثر شاعرانه، زبان ادبی، عناصر موسیقایی و آشنایی زدایی، زبان ساده و آمیخته به لغات گویشی خاص منطقه، ترکیب سازی های ابتکاری، باستانگرایی های قاموسی و نحوی و استفاده از امکانات شعر منثور و شعر کهن، چنان رستاخیزی در کلمات داستان خود ایجادکرده که در کنار محتوای دلنشین داستان، زبان زیبا و شاعرانه داستانش را در خاطر خواننده جاودانه کند.
جست وجو در سرچشمه ها و تحلیل ""بن مایه درخت"" در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سخن شاعران متفکر بن مایه هایی هست که علاوه بر کثرت تکرار و وسعت کاربرد، با جهان بینی و منظومه دانش های گوینده ارتباط دارد. از این جمله، بن مایه درخت در دیوان و آثار منثور ناصرخسرو است که با دستِ کم 177بار کاربرد در مرکز مضامین و تصاویر حکیمانه ای قرار گرفته که ریشه آنها به باورهای دینی و اعتقادات فلسفی و کلامی شاعر بازمی گردد. بن مایه درخت در آثار ناصرخسرو غالباً در دو محور مهم به کار رفته است: نخست، تصویر دنیا در هیئت درخت، و انسان به صورت میوه و ثمر آن؛ و دیگر، تصویر انسان به صورت درخت، و تصویر خصال نیک او در صورت میوه های شیرین و سودمند و تصویر صفات ناپسند او در هیئت میوه های تلخ و زیان بار. در پژوهش حاضر، ضمن جست وجو در زمینه ها و سرچشمه های این بن مایه، ابعاد گوناگون آن بررسی و تحلیل شده است. نتیجه تحقیق جایگاه ویژه و منحصربه فرد درخت را در ذهن و ضمیر شاعر و تأثیرپذیری او را در ایجاد مضامین و تصاویر مربوط به آن از معارف اسلامی و آثار اسماعیلیه و اقران آنها نشان می دهد.
داستان دقوقی از منظر ادبیات شگرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات وهمناک یکی از انواع ادبی است که اگر در آثار ادبی فارسی، جستجو شود، نمونه هایی عالی از این نوع ادبی و زیرشاخه های آن یافت می شود. از جمله ویژگی های بارز داستان های وهمناک، وجود رویداد هایی خارق العاده در آن هاست که خواننده در واقعی یا غیرواقعی بودن آن ها دچار تردید می شود. داستان دقوقی که در دفتر سوم مثنوی آمده، یکی از داستان-هایی است که بسیاری از مؤلفه های ادبیات وهمناک در آن وجود دارد. در پژوهش حاضر، این داستان، براساس نظریات فروید و تودوروف، بررسی شده و تشابه و تفاوت آن با نوع ادبی شگرف، نشان داده شده است. نتایج تحقیق، نشان می دهد که اغلب مشخصه های ادبیات شگرف، در داستان دقوقی دیده می شود و با توجه به نمودار تودوروف، می توان این داستان را یکی از نمونه های ادبیات «وهمناک/شگرف» یا «کرامات/شگرف» دانست. این نتیجه، گواه آن است که قرن ها پیش از اینکه نظریه پردازان غربی به تدوین نوع ادبی شگرف بپردازند، مولانا با نبوغ سرشار خود، چنین مؤلفه هایی را در داستان سرایی به کار برده است. در داستان دقوقی، عناصری همچون زاویه دید، کانونی شدگی، تداعی معانی، چند صدایی، صحنه، درون مایه و تقابل، در ایجاد تردید –اصلی ترین مؤلفه ادبیات شگرف- نقش دارند.
طرحواره های تصوری در اشعار فروغ فرخزاد از دید بوطیقای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکرد درون مایه های نوستالژیک در آثار داستانی جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، در صدد است تا درون مایه های نوستالژیک در آثار داستانی جلال آل احمد را بکاود. این درون مایه ها در نگاه اول، عمدتاً، ایدئولوژی خاص نویسنده را نسبت به فرهنگ و اجتماع بیان می کند. اما در ژرف ساخت خود، عاطفة آسیب دیده نویسنده روشنفکری را نشان می دهند که از محیط پیرامونش ناراضی است و از این رو، نوعی اندوه غریبانه در محور عاطفی داستان ها، وجود دارد که از جهات زیادی به شناخت ما از شخصیت نویسنده این آثار کمک می کند. در این مقاله، تمرکز اصلی بحث بر کارکرد درون مایه های مبتنی بر مفاهیم دربردارنده احساس «غم غربت» و «مرگ وطن»، «تنهایی» و «اندوه» است که بیانگر نگاه نوستالژیک نویسنده، نسبت به انسان و جامعه است. لازم به ذکر است که این درون مایه ها از جنبه مطالعات نظری، بیشتر به عنوان نوعی مفهوم یا موتیف مفهومی در آثار ادبی، قابل طرح هستند و از این رو، به طور عمده در محور محتوایی آثار قابل بحث اند. لذا در بخش نظری به اختصار، به تبیین این مفاهیم در مطالعات ادبی اشاره شده و در بخش کاربردی با تکیه بر تعاریف بخش نظری، درون مایه آثار این نویسنده، تحلیل شده است.
جلوه های ترس و اضطراب در رمان «زمین سوخته»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه جنگ سبب ایجاد شدید ترین نوع ترس، استرس، اضطراب و احساس ناکامی در افراد درگیر جنگ و غیر آن می شود؛ خواه ناخواه این مؤلفه ها در آثار جنگ و دفاع مقدس بروز می یابند. رمان «زمین سوخته» در بیان وقایع جنگ تحمیلی و فشار های روحی روانی ناشی از جنگ نگاشته شده است و می توان آن را از جنبه های مختلف ازجمله روانکاوی فروید بررسی کرد. در این رمان تأثیرات و ویژگی های جنگ و دفاع مانند: ترس، اضطراب، مکانیسم های دفاعی و پایداری در مقابل دشمن بیان شده است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل جلوه های ترس، اضطراب و مکانیسم های دفاعی در رمان «زمین سوخته» است. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است. برخی از اشخاص برای کاهش آسیب های روحی روانی ناشی از ترس و اضطراب جنگ، به راه های مقابله و مکانیسم های دفاعی (البته بیشتر ناآگاهانه) مانند: استفاده از مواد مخدر، سرکوب خاطرات، فرار از موقعیت، فحاشی به دشمن، توسل به دعا، نیایش و گریه برای شهیدان متوسل می شوند.
طنز مرگ و نمودهایی از آن در شعر شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های بنیادین طنز خنده آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله های متعالی همچون مرگ را دست مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص های بنیادی، مثل فرح بخشی، صراحت و آسان یابی، منش رهایی بخشی خود را از دست می دهد و به تلخ مایگی و اندوه کشیده می شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله ای رازآمیز و تراژیک است، دست برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی انجامد، بلکه صرفاً می تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم بسته های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می کند. این مقاله نشان می دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است .