فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
درباره تعداد رباعیات اصیل خیام همواره اختلاف نظر وجود داشته است. بررسی های سبک شناسانه در کنار سایر روش ها می تواند به شناخت رباعیات اصیل کمک کند. علم عروض نیز از دانشهای ادبی است که توانایی ارائه ی ویژگی ها و مشخصات سبکی را دارد و می تواند از ابزارهای شناخت سبک رباعیات خیام شمرده شود. در این مقاله اگرچه هدف اصلی، شناخت سبک عروضی رباعیات خیام از طریق تعیین بسامد متغیرهای مختلف عروضی است، به ناگزیر وزن رباعی در معنای عام نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که برخی از ویژگی های عروضی در رباعیات خیام چنان بسامد کم یا چنان بسامد زیادی دارند که می توانند ما را به سمت وسوی شناخت سبک فردی- عروضی رهنمون شوند: در رباعیات خیام شاخه اخرم بسیار به ندرت به کار می رود. رکن دوم رباعیات خیام تسکین نمی گیرد. بیش از 95 درصد مصراع ها تنها در چهار وزن سروده شده اند و در کل 256 الگوی اصلی برای رباعیات خیام وجود دارد.
خودی و انسان آرمانی در شعر اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد اقبال لاهوری شاعری مبارز و آرمان خواه و یکی از چهره های فکری و انسانی درخشانی است که فرهنگ بارور اسلامی را به جامعه ی بشری معاصر هدیه کرد . این دانای راز ومتفکر بزرگ شرق در مقولات فکری خویش، یک ارزیابی مجدد از انسان را بر پایه های اصول قرآنی و جایگاه و مقام عالی انسان پایه گذاری کرد. این فیلسوف نواندیش اسلامی و تالی عــنقای قاف مــعرفت ، مولوی، معتقد است که انسان ، این نسخه ی نامه ی الهی، به عنوان لطیفه ی غیبی و هدف و نتیجه ی همه ی جریانات آفرینش کائنات و اسم اعظمی که فکر و اندیشه ی او تجلی گاه وجود عالم اسرار و رموز است، می تواند با خودآگاهی، خودیابی و یافتن شخصیت متعالی خویش، به عنوان انسان آرمانی و کامل، جانش را آیینه ی صفات الهی گرداند و از اسرار آفرینش آگاهی یابد و موجودی پایدار ، شاهدی بیدار و سالکی راه یافته و کلید همه ی معرفت ها گردد. در این مقاله فلسفه و مراتب «خودی» و جایگاه «انسان آرمانی و کامل» ( انسان بخود) در دستگاه فکری معمار بزرگ تجدید بنای تفکر اسلامی و ماهتاب شام شرق ، اقبال لاهوری، به روش توصیف مورد بررسی قرار گرفته است .
نظریه ساخت شکنی و ساخت شکنی داستان بشر پرهیزگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت شکنی تا جایی که به ادبیات مربوط می شود، بر نظریه و شیوه ای از خوانش اطلاق می شود که این فرضیه را که نظام زبان زمینه های مناسبی را برای تثبیت چهارچوب، انسجام و معنی قطعی اثر ادبی فراهم می کند، انکار می کند و در واقع آن را دگرگون می سازد. این رهیافت در عین حال، ساختار متن را ویران نمی کند، بلکه ساختاری را جایگزین ساختار قبلی می کند. در این مقاله، از بعد عملی این رهیافت برای تحلیل داستان بشر، یکی از داستانهای هفت پیکر نظامی، استفاده شده است. در فرایند ساخت شکنی این داستان، بر ظرفیت نشانه های زبانی، فرهنگی و ادبیی که در متن به کار رفته است، و در عین حال بر ساختاری که بتواند جانشین ساختار قبلی شود، تکیه شده است.
در باب بلاغت
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی متن و انطباق الگوی انسجام با زبان عربی در دیدگاه صاحب نظران معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی متن و موضوعات متعدد مربوط به آن، ازجمله عنصر انسجام، پیشینه ای نسبتاً جدید در حوزة زبان شناسی و به تبع آن، در حوزه های نقد ادبی دارد. مانند بسیاری از نظریات زبان شناختی و ادبی معاصر، خاستگاه این شاخة علمی نیز غربی است. نظریه ها و رویکردهای وارداتی دربین زبان شناسان و صاحب نظران عرب با بازخوردهای متفاوت همراه است. برخی با نگاهی متعصبانه، بسیاری از نظریات نوظهور در حوزة ادبیات و زبان شناسی (بینامتنیت، دریافت، خوانش، ساختگرایی و ...) را در گنجینة میراث ارزشمند عربی موجود می دانند که البته در برخی موارد درست است، برخی آن را نگرشی نو و بی سابقه در پژوهش های زبانی عرب می دانند و برخی دیگر با اینکه در رویکردی معتدلانه، کلیت این گونه نظریات را غربی می دانند، می کوشند که نظریات و رویکردهای وارداتی را با آنچه ویژگی های متمایز زبان عربی و میراث پربار لغوی و نقدی عرب می دانند تلفیق و به اصطلاح منطبق و بومی سازی کنند. در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی آراء و ایده های صاحب نظران معاصر عرب درمورد زبان شناسی متن و انطباق انسجام با زبان عربی را بررسی می کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیشتر این افراد بر عدم تناسب برخی عوامل انسجامی مطرح در الگوی هالیدی با زبان عربی تأکید می کنند و می کوشند این موارد را با حذف یا افزایش عواملی دیگر، به اصطلاح بومی سازی کنند.
احسن القصص: رویکرد روایت شناختی به قصص قرآنی
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، قصص قرآنی را از دیدگاه روایت شناسی بررسی می کند. فرضیه این پژوهش مبنی بر این است که میان قصص قرآنی و روایت شناسی رابطه ای وجود ندارد. در ادامه به پیشینه مطالعه ادبی قرآن و کتاب مقدس اشاره می شود. در پیکره اصلی مقاله، تبارشناسی واژگان قصص قرآنی مشاهده می شود. آن گاه، مؤلفه های روایت شناسی، یعنی سطوح داستان و متن معرفی و این مؤلفه ها در قصص قرآنی به کار گرفته، سپس، نمونه هایی از داستان های قرآنی در پرتو رویکرد روایت شناختی مطالعه می شوند. در پایان، بیش از ده یافته تازه درباره ارتباط میان قصص و روایت شناسی بازگو می شود و این نتیجه حاصل می آید که در مجموع، میان قصص قرآنی و روایت شناسی ارتباط مثبت وجود دارد.
تفسیر روان شناختی «بوف کور» بر مبنای سبک شناسی تگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی تگا رویکردی در سبک شناسی است که از مرز توصیف زبان شناختی و تعبیر معنی شناختی یک اثر می گذرد و به تفسیر روان شناختی و تبیین جامعه شناختی آن می پردازد. این مقاله در صدد است با رویکرد فوق و با استفاده از متغیّرهای نقشی اندیشگانی، بینافردی(زمان و وجه)و متنی(تمهیدات پیوندی) تفسیری روان شناختی از بوف کور ارائه و به این سوال پاسخ دهد که از طریق این متغیّرهای نقشی به چه مشخّصههای سوررئالیستی می توان دست یافت. فرضیّه آن این است که با استفاده از متغیّرهای نقشی فوق می توان برخی مشخّصه های سوررئالیستی مانند ذهنیّت گرایی، درون گرایی، واقعیّت گریزی، سولی لوکی، نگارش خودکار و سیّالیّت ذهن را در این رمان نشان داد. مبنای نظری آن سبک شناسی تگا است که تلفیقی از روش سبک شناسی و دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان است. روش تحقیق، آماری - تحلیلی بوده و تحلیل داده های آن نیز با روش نمونه گیری خوشهای یک مرحله ای متناسب با حجم نمونه انجام شده است. نتیجه این که بوف کور با توجّه به شواهد زبانی، اثری انتزاعی، ذهنی، واقعیّتگریز و سوررئال است.
یای معرفه و نکره
حوزههای تخصصی:
تحلیلی کمینه گرا از اشتقاق جمله های استفهامی ساده در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ، شیوه اشتقاق جمله های استفهامی ساده را در زبان فارسی بر اساس نظریه برنامه کمینه گرا ( minimalist program ) مبتنی بر دیدگاه چامسکی مورد بررسی قرار میدهد . در چارچوب این نظریه زبان شناختی ، اشتقاق جمله های استفهامی در زبانهای مختلف تابع مطلق فقط یکی از مشخصه های دوگانه است . لذا ، طرح اعمال اختیاری حرکت پرسشواژه در زبانها جایگاه و موضوعیتی ندارد . اما ، بررسی جمله های استفهامی زبان فارسی نشان میدهد که این جمله ها به دو طریق مشتق می شود ...
اسطوره مرگ و باززایی در سووشون و کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها به عنوان نظامی بینامتنی در تولید آثار ادبی، مخصوصاً رمان، نقش بزرگی ایفا می کنند. دو رمان سووشون و کلیدر در بحران دهه چهل و پنجاه بر پایه اسطوره های آیینی و چرخه ای باروری (مرگ و باززایی) بازآفرینی شده اند. این مقاله تلاش می کند با استفاده از شیوه تحلیل ساختاری، کنش ها و مفاهیم بنیادین اسطوره های باروری را در لایه های پنهان این دو رمان بررسی، و عوامل تجسم نشانه ها و نمادهای آنها را تحلیل نماید. اسطوره های باروری بر چهار کنش بنیادین (عصیان، مرگ، باروری و باززایی) استوارند. این کنش ها را می توان در زیرساخت سووشون و کلیدر ردیابی کرد. در ساختار اسطوره ای این رمان ها، زمان، انسان و جهان پیوند می خورند و شخصیت های نامیرای رمان همچون قهرمانان اسطوره ای و حماسی- نظیر سیاوش، اوزیریس و دیونوسوس- در تکراری ابدی در مبارزه می میرند و بار دیگر به زندگی برمی گردند و در چرخة بی پایانِ زادن ها، سیزیف وار کیفر خدایان خودکامه را به سخره می گیرند.
ارائه و تجزیه و تحلیل کتاب کلیله و دمنه
حوزههای تخصصی:
ردپای ایدئولوژی در آثار اولیه محمود دولت آبادی
حوزههای تخصصی:
محمود دولت آبادی یکی از داستان نویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولت آبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خم های دراز دامنی گذشته است. تحت تأثیر گفتمان های متعدد و مدام نوشونده تاریخ معاصر ایران قرار گرفته و آثارش را در واکنش و پاسخ به این گفتمان ها خلق کرده است. در این پژوهش، داستان های بلند او را که به یک اعتبار میان داستان کوتاه و رمان معلق مانده اند، از نگاه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم ایدئولوژی و گفتمان های رایج در دهه های چهل و پنجاه هجری بررسی کرده ایم. این آثار به لحاظ زیباشناختی دارای ضعف هایی است، اما نویدبخش نویسنده ای بزرگ هستند که با نگارش کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده به حقیقت می پیوندد. اما از نظر درونمایه و پرداخت شخصیت های داستانی، دولت آبادی شاید بدون آنکه خود اشرافی بر این امر داشته باشد، در دامنه اثرگذاری ایدئولوژی و گفتمان های روزگار خود قرار می گیرد و مضامینی را به دنیای داستان هایش وارد می کند که با محیط فرهنگی خود چندان سنخیتی ندارند و آدم های او نیز ریشه های خود را از سرزمین فرهنگ بومی کنده اند و غرب پروردگانی هستند که تنها زبان و لباس بومی بر تن کرده اند.
اشکال، ساختار و کارکرد تمثیل درتفسیرعرفانی میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شناختن توان تمثیل در بیان روشن و زیبای اندیشه های پیچیده یک نیاز فرهنگی است. هدف این پژوهش، شناخت تمثیلهای میبدی و کارکردهای شکلهای مختلف تمثیل در بخش تفسیر عرفانی، کشف الاسرار می باشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که انواع تمثیل در این اثر درخشان نثر عرفانی کاربرد چشمگیری دارند و بر اساس نیاز به بیان روشن و رسای تجربه ها، اندیشه ها و مفاهیم عرفانی و ماهیت تفسیری متن به کار رفته اند. در این متن علاوه بر شکلهایی چون اسلوب معادله و حکایت، شکلهای دیگری چون، تمثیل «تصویرمعنا»، «روایت حکایت»، تمثیل «اندیشه» و تمثیل «رمزگشوده» نیز به کار گرفته شده اند. کاربرد شکلهای گوناگون تمثیل نیاز زبانی عارف مفسر را در بیان رسا و زیبای معنای مورد نظر او را برآورده ساخته است. ویژگیها و کارکرد این گونه تمثیلها در این شاهکار عظیم نثر عرفانی، یکی از رازهای زیبایی و تاثیر زبان میبدی بر خواننده است.
مؤلفههای زمان و مکان روایی در قصص قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله زمان و مکان روایی را در قصص قرآنی بررسی میکند. ابتدا به عنصر زمان روایی از دیدگاه ژنت اشاره میشود و بر این اساس رابطه میان زمان داستان و زمان متن، مفاهیم «نظم»، «تداوم» و«بسامد» را با ذکر نمونههایی از قصص قرآنی تبیین میکنیم. سپس به سنخشناسی، شاخصهای متنی و کارکردهای مکان روایی با اشاره به سوره یوسف (از میان سایر قصص) میپردازیم. میتوان گفت که تحلیل زمان و مکان روایی در قصص قرآنی اولاً، به بسط و گسترش پیرنگ قصص، ثانیاً، شخصیتپردازی و در نهایت، تفسیر و درک سورهها کمک میکند
بررسی کهن الگوها در شعر اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها انگاره هایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشر هستند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آنها می تواند شناخت ما را در مورد جریان های عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دوره های تاریخی افزایش دهد. یونگ در آثار خود از کهن الگوهای متعددی نام می برد و هر یک از آنها را به تنهایی و در پیوند کلی با هم در شمار پرمعناترین تجلیات روان جمعی به شمار می آورد. در این مقاله کهن الگوهایی که یونگ توجه خاصی به آنها داشته است، مانند آنیما، مادر مثالی، سایه، خود و نقاب در شعر اخوان ثالث بررسی و تحلیل گردیده و مشخص شد که این دسته از کهن الگوها تأثیر بسزایی بر ذهن و زبان این شاعر داشته اند. همچنین تأثیر کهن الگوهایی نظیر عشق، مرگ، تولد دوباره، قهرمان، اعداد، کیمیا، آرمانشهر، غول و ... که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده اند، در شعر اخوان بررسی شده است.
ریخت شناسی چیستان های منظوم محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های ادبی در ادب رسمی و فرهنگ مردم ایران چیستان است. چیستان نوعی تفنن ادبی است که جز کارکرد سرگرم کننده ، جنبه های آموزشی و فرهنگی دیگری نیز دارد. این گونة ادبی در ادبیات محلی مناطق مختلف ایران از تنوع فراوانی برخوردار است و با نام هایی مانند چیزچیزک، متّلوکه، واگوشک، تِشتانوک، چاچاک، چنچن، چوچه، چی چی کی، چاوچه، ماتال، مسئله، تاپماجالار و نظایر آن شناخته می شود. در این مقاله به بررسی ابعاد ادبی و هنری و درون مایه های چیستان می پردازیم و ضمن شکل شناسی و ساختاریابی صوری و معنایی آن در مناطق مختلف، انواع و کارکردها و مضامین آن ها را بررسی و تحلیل می کنیم. گونه شناسی این نوع ادبی در فرهنگ عامه، ما را با تنوع در بهره گیری از اوقات فراغت و چگونگی آمادگی ذهنی و تربیت کودکان و جوانان برای ورود به عرصة زندگی آشنا می کند.