فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ملکوت بهرام صادقی (1315-1363) تاکنون فقط یک داستان بلند در حوزه داستان های اسطوره ای و جریان سیال ذهن به شمار می رفت. این نظر در جای خود درست و تأییدشده است؛ اما از منظر «رئالیسم جادویی» هیچ گاه به طور جدی به این اثر پرداخته نشده است. حال آن که رگه های قوی این جریان چنان در آن بازتاب یافته است که می توان آن را سرآغاز و نقطه عطف رئالیسم جادویی در ایران دانست. این مقاله ویژگی های مهم سبک رئالیسم جادویی عناصر خیالی، رﺅیایی، جادویی، اسطوره، دهشت و توجیه ناپذیری وقایع، روایت پیچیده، و توصیف های اکسپرسیونیستی و سوررئالیستی را در شخصیت ها، حوادث و اعمال شگفت انگیز، اشیا، و فضای ملکوت صادقی بررسی و آن را سرآغاز این سبک در ادبیات داستانی معاصر ایران معرفی می کند.
تحلیل ژرف ساخت رمان ملکان عذاب و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
رمان ملکان عذاب آخرین رمان چاپ شده ابوتراب خسروی است. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد می کند در این داستان نیز همچنان تداوم یافته است؛ اما تلاش نویسنده برای ایجاد فضا و شگرد تازه، سبب پیچیدگی داستان شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانه ها و تقابل دوگانه ای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرف ساخت داستان و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده پرداخته ایم. ژرف ساخت اصلی داستان مبارزه با زمان است. شیوه روایت داستان به صورت چندمحور با ژرف ساخت آن تطابق دارد. نویسنده، با توجه به اهمیت و پیوندی که میان کلمه و آفرینش وجود دارد، به ایجاد پیوندی میان نوشتن و آفرینش و اهمیت کتابت در خلق و ایجاد روی آورده است و به ترسیم ساختار مدور شخصیت های داستان پرداخته است. تجسدیافتن شخصیت های داستان به صورت کلمه و عناصر کتابت، موجب حیات یافتن راوی درقالب شمایل های جدید یعنی همین شخصیت هایی می شود که درقالب کلمه متجلی شده اند. شیوه جدید نویسنده برای مبارزه با زمان، شیوه ""استحاله در متن"" است؛ شخصیت های داستان درقالب شمایل های راوی در متن حلول می یابند و در قرائت متن به حیات خود تداوم می بخشند. عناصر نمادین داستان نیز با ساختار مدور شخصیت ها پیوند دارند و درجهت گسترش ژرف ساخت داستان، در چارچوب استحاله در متن، صورت بندی شده اند.
بازشناسی و معرفی تذکره ناشناخته «معارف العارفین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معارف العارفین تذکره ای ارزشمند از عارفان و مشاهیر متصوفه عصر قاجار است و از آن جا که این برهه تاریخی از نظرگاه ادبی و فرهنگی کمتر طرف توجه و اقبال پژوهندگان بوده است، در مقاله حاضر به بازشناسی و معرفی تنها نسخه این اثر سودمند پرداخته خواهد شد. معارف العارفین به قلم محمد کاظم تبریزی، ملقّب و متخلّص به « اسرار »، در شرح حال قریب به پنجاه تن از عرفای نامدار هم روزگار مولّف است که علاوه بر زندگی آنان، نمونه ای از بیانات و اقوال و گاه بخشی از اشعار و آثار آنان نیز در آن گنجانده شده است. بخش بندی این تذکره بر اساس زندگی اقطابی است که پس از شاه نعمت الله ولی پا به عرصه وجود گذارده اند و از این رو مؤلّف کتاب خود را به هفت باب تقسیم کرده و هر باب را «تعرفه» نامیده است. آشنایی با چهره هایی تاثیرگذار در عرفان و تصوف قاجار که برخی برای اولین بار در این اثر از آنان نامی به میان آمده، انشعاب ناشناخته ای که در سلسله نعمت اللهی روی داده بوده و تنها در معارف العارفین مطرح شده و زندگی نامه خودنوشت اسرار تبریزی، از مهمترین مطالبی است که در مقاله حاضر به تفصیل بدان ها پرداخته شده است.
شیراز نماد فرهنگی سعدی
حوزههای تخصصی:
سعدی شیرازی، نخستین شاعر بزرگ فارس است که از دیدگاهی عمیق و همه جانبه نسبت به فرهنگ ایرانی برخوردار است و تمامی لایه های آن را با دیدی هوشمندانه می بیند و در سخنان خود مظاهر فرهنگی مردم ایران و جلوه های متفاوت آن را به طرزی گسترده و با نمایش دقایق و ظرافت های رفتاری و کرداری به تجلی می گذارد. این جلوه های فرهنگی را می توان در گلستان با لایه های طبقاتی آن از پادشاه تا درویش و با همه ابعاد نیک و بد آن و در بوستان در ترسیم دنیای آرمانی و مطلوب فرهنگی و اجتماعی سعدی و در اشعار غنایی در لابه لای عواطف و احساسات شاعر بازیافت. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن بررسی جلوه های گوناگون این عناصر به ارتباط سعدی با هر یک از این ویژگی ها پرداخته شود.
نقد اسطوره ای دو قصه فولکلوریک منطقه دشمن زیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های فولکلوریک، بخشی از میراث فرهنگی ناملموس هر ملت به شمار می آیند که به خوبی، آداب و رسوم و عقاید و سنت ها و جهان بینی آن ها را بازگو می کنند. از آنجا که در سده های اخیر، با رشد روزافزون تکنولوژی، بسیاری از قصه های شفاهی، در دل خاک مدفون شده اند، بسیار بایسته است که این قصه ها قبل از مرگِ راوی آن ها، ثبت و در حد امکان نقد و تحلیل گردند. از این رو، در این جستار، دو قصه «ماه تتی و آلازنگی» و «پیرزن آرد دوشوئیی»، از منطقه دشمن زیاری فارس با تحقیقی میدانی گردآوری و سپس از منظر نقد اسطوره ای نقد و تحلیل شده اند. ازجمله موارد برجسته تبلوریافته در این قصه ها می توان به محوریت زن و ظهور پهلوان بانو در قصه ها، نبرد اژدهای خشک سالی با ترسالی، پیوند اسپ و ماه با باروری، هستی یافتن گیتی از تخم مرغ کیهانی، رویش گیاه از خون خدای نباتی و پرده دری نی ای رسته از خون مقتول اشاره کرد. از دیگر سو، درون مایه قصه های مورد بحث در این جستار در قصه های فولکلوریک دیگری چون «دختر و گاو زرد»، «ماه پیشانی»، «اجه که م هو»، «گل خندان»، «راز نی لبک زیبا»، «دختران انار» و «نارنج و ترنج» نیز پدیدار شده است.
تحلیل ساختار روایت در داستان های بیژن نجدی از منظر بوطیقای مدرنیسم (با تأکید بر آرای چارلز می و سوزان فرگوسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیژن نجدی از داستان نویسان پرآوازة معاصر است که حاصل تراوش های قلم او شگفتی و تحسین مخاطبان عام و خاصّ ادبیّات داستانی را برانگیخته است. به کار بستن خلاّقانة تمهیدهای شکل گرایانه ای همچون تلفیق امکانات نثر و نظم در نحوة به کارگیری زبان، پیچیده سازی ساختار روایی به واسطة کاربست روایات ذهنی و نیز بهره جویی از شگردهای گسست در روایت، در هم آمیختن عین و ذهن و گذشته و حال در سطحی گسترده، بهره گیری از پیرنگ های حذفی و استعاری و بسیاری از تکنیک های روایی دیگر که در این نوشتار به تفصیل بدان ها پرداخته ایم، افزون بر آنکه سیاق داستان نگاری وی را به عنوان سبکی مستقل، منحصر به فرد و با قابلیّت پیروی و تداوم در حافظة تاریخ داستان نویسی ادب فارسی به ثبت می رساند، مشابهت ها و مطابقت های گسترده ای را در ساختار روایی تکنیکی داستان های او با آنچه نظریّه پردازان مدرنیستی همچون چارلز می و سوزان فرگوسن در آرای خود به شرح و تبیین آن پرداخته اند، رقم می زند. بر همین اساس، در این جستار بر آن بوده ایم که داستان های او را از منظر نظریّات این دو منتقد صاحب نام بازخوانی کنیم تا ضمن شناسایی و ارزیابی وجوه کمّی و کیفی این تطابق ها، ابداعات و خلاّقیت های سبک آفرین نجدی در این زمینه را نیز با نگاهی تحلیل گرانه بکاویم.
ناگفته هایی از متون ادبیات فارسی
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت آیات و روایات در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت گویای این امر است که هر متنی در برهه ای از زمان ،تحت تأثیر آثار قبل خود بوده و با تغییر و تحول آثار پیشین، به خود هویتی متنی بخشیده است.اگراین متن نوین را بشکافیم، می توان به وضوح و البته با دقت و تأمّل، ارجاعاتی به آثار قبل آن دید.اگر خواسته باشیم به عبارتی دیگر توضیح دهیم، این است که هر نویسنده ای در بنیان و اساس آرا و افکارش می توان ،اندیشه ها و تفکّرات افکار دیگر نویسندگان و ادبا و شعرا را دید.همین دیدگاه بینامتنیت نام دارد که در سایه سار این نوع نگرش، هر متنی زاییده ی آرا و اندیشه های متون قبل خویش است. در این باره، بلوم می گوید که هنرمند متأخّر همیشه در اضطراب تاثیرگذاری از هنرمند پیشین است که مبادا کارش به کپی برداری محض تبدیل شود.بسیاری از شعرا و ادبا در حین کاربرد مضامین، افکار، حکایات، تمام اهتمام خود را در این مصروف می دارند که از الفاظ و تراکیب و عبارات قرآنی بهره می گیرند .یکی از این نویسندگان زبر دست ،سعدی شیرین سخن است که در حدّ وسیع از آیات وحی و احادیث اهل بیت علیهم السلام در گلستان همیشه خوشش از قرآن و نهج البلاغه استفاده کرده است. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت قرآنی و نهج البلاغه در گلستان صورت گرفته است تا در پایان بتوان با رنگ و روی قرآنی و سخنان مولا علی ابن ابی طالب علیه السلام در گلستان سعدی بیش از پیش آشنا شد.
قافیه در شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تاملی در ساخت مجهول فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر از نگاهی جدید به بحث پیرامون فرایند مجهول در زبان فارسی می پردازد. بر خلاف رویکردهای سنتی، که افعال را شامل دو نوع اصلی ناگذرا و گذرا (یا لازم و متعدی) می دانند، این مقاله نشان می دهد که مولفه های معنایی افعال به گونه ای هستند که تقسیم بندی آنها در دو یا چند مقوله مطلق امکان پذیر نمی باشد. نگارنده برای نشان دادن این نکته ابتدا مراحل و دلایل مجهول سازی را از دیدگاه دستوریان و محققان پیشین مورد بحث قرار داده و نهایتا ادعا کرده است که مهمترین دلیل مجهول سازی در فارسی کانونی زدایی از عامل است. اما از آنجا که تجلی نقش عامل در افعال مختلف یکسان نیست لذا جملات مجهول علی رغم روساخت مشابه ویژگی های متفاوتی دارند. در نهایت، نگارنده ضمن تایید نظریه پیش نمونه ها بر لزوم اجتناب از مطلق نگری در بررسی پدیده های زبانی تاکید کرده است.دستاورد این مقاله ترسیم یک پیوستار فرضی برای فرایند مجهول در زبان فارسی است که در پایان مقاله آمده است.
اضداد در زبان فارسی و عربی
منبع:
وحید تیر ۱۳۵۳ شماره ۱۲۷
حوزههای تخصصی:
رده بندی و آسیب شناسی پژوهش های سبک شناسی فارسی و راه حل های پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور اصلی مقاله حاضر رده بندی پژوهش های انجام شده در حوزه سبک شناسی فارسی و شناخت آسیب های این مطالعات است؛ با هدف شناسایی شاخه های مربوط به هریک از مطالعات و پژوهش های انجام گرفته در سبک شناسی فارسی، بررسی کاستی های موجود در این حوزه، و پیرو آن، ارائه راه حل هایی برای خروج از وضعیت رکودی که سبک شناسی فارسی دچار آن است. بدین منظور، ابتدا مطالعات و پژوهش های مربوط به سبک شناسی در دو شاخه سبک شناسی تاریخی و صورتگرا دسته بندی شده است، سپس غلبه ذهنیت تاریخی، فقدان پشتوانه نظری و استفاده نکردن از دانش زبان شناسی در مطالعات سبک شناسانه، بریده بودن ارتباط متن از بافت موقعیتی اش، بی توجهی به نقش یا کارکرد ویژگی های سبکی در درک و دریافت عمیق تر و بهتر متن و منفرد و سرگردان بودن پژوهش ها به عنوان آسیب های سبک شناسی فارسی تشخیص داده شده است. در پایان، توجه پژوهشگران به کارآمدی دانش سبک شناسی، شناخت و به کارگیری شاخه های جدید سبک شناسی و بازیابی ابزارهای مناسب جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی، آشنایی با مهم ترین رویکردهای سبک شناسی، صورتگرایی، نقش گرایی، زنانه، انتقادی، شناختی و تاریخی، و در اولویت قرار دادن سبک شناسی گونه ها را به عنوان راه حل های پیشنهادی ارائه شده است.
الگوی اقناعی استعاره در گفتمان اجتماعی سیاسی؛ تغییر، تلقین و تثبیت نگرش های اجتماعی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت چند دهه از پژوهش های معاصر استعاره، استعاره مفهومی در میان سایر نظریه ها، جایگاه ویژه ای یافته است و پیوسته در پیوند با رشته های دیگر نگاه های تازه ای را وارد جریان پژوهش استعاره می کند. نظریه استعاره شناختی معتقد است که استعاره ها همه جا حضور دارند و ادراک افراد متأثر از ساختارهای استعاری است. از این رو ما با پرسش هایی از این دست مواجه ایم که ارتباط مخاطب با استعاره چگونه است؟ آیا استعاره در اقناع افراد برای پذیرش یا ردّ نگرشی دیکته شده می تواند مؤثر باشد؟ حضور کدام متغیّرها در توان اقناعی استعاره مؤثر است؟ این متغیّرها چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟ برای نیل به پاسخ این پرسش ها، این نوشتار با پشتیبانی نظری پژوهش های پیشین، به عنوان نخستین گام، مدل اقناعی استعاره را بر اساس مدل اقناع هاولند ارایه می کند و ویژگی های متغیّرهای آن را از لحاظ نظری بررسی می کند و با الهام از چهار متغیّر مک گوایر، وود و ایگلی، با توجه به ویژگی های ارتباط استعاری، برای ارتباط اقناعی استعاره، پنج متغیّر معرفی می کند.
ساخت وزنی در شعر عروضی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیر طوسی در معیارالاشعار می پرسد: چرا باید هر وزن را به همان شکل که معین شده است تقطیع کرد، و چرا زنجیره هجاهای هر وزن را به یکی دیگر از اشکالِ محتملِ آن تقطیع نکنیم؟ (خواجه نصیرطوسی، 1369: 36). در این مقاله، در پاسخ به سؤال خواجه نصیر، کوشیده ایم تا ازطریق تحلیلِ ساختِ وزنی، در زبانِ شمرده و ادبیِ فارسی، به شیوه ای یگانه، یک دست و درعین حال مدلل، برای تقطیعِ 30 وزنِ پرکاربرد و رایج در اشعار عروضی یا کمّیِ فارسی دست یابیم. بحث کرده ایم که هر مصراع متشکل از دونوع واحد وزنی است: یکی واحدهای کوچک تر یا پایه ها، که لزوماً به هجایی دو مورایی ختم می شوند و تقریباً مطابق اتانین در ایقاع هستند، و دیگری واحدهای بزرگ تر یا ارکان که از ترکیب پایه ها شکل می گیرند و همان افاعیلِ عروضی را پدید می آورند. سپس نشان داده ایم که اگر هر مصراع را براساس سه شرطِ زیر به ارکانش تقطیع کنیم، به تقطیعِ واقعی و یگانه آن مصراع دست می یابیم: اول این که هر رُکن، که خود از ترکیب پایه ها به وجودآمده است، باید به هجایی سنگین یا دو مورایی ختم شود، دوم این که ارکان باید یا به صورت مکرر یا به صورت متناوب تکرار شوند، و سوم این که تعداد هجاها و نیز مجموع موراهای ارکانِ سالم باید در هر مصراع از اوزانِ متناوب، مساوی باشند. این دو ویژگیِ اخیر بسیار شبیه ویژگی میزان ها در موسیقی است، و مجموع همین عوامل است که زنجیره کلام را در اشعار فارسیِ کلاسیک ازیک سو موزون و ازسوی دیگر کمّی یا عروضی می سازد. درنهایت به این نتیجه رسیده ایم که تقطیع سنتی 17 وزن از 30 وزنِ پرکاربردِ فارسی، که همگی یا مکرر یا متناوب هستند، کاملاً صحیح است، اماتقطیعِ سنتیِ 13 وزنِ به اصطلاح مختلطِ دیگر، مثلاً «مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن» یا «مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن»، صحیح نیستند، و این اوزان را باید به گونه ای دیگر تقطیع کرد.
تطور مفهوم رئالیسم
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۳ شماره ۲۷
نقش های پیشوند فعلی «می» در زبان فارسی امروز
حوزههای تخصصی: