فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
اعتباربخشی به واقعیّت و استغراق در عینیّت، با همه خصوصیّات فیزیکی و باطنی آن – که با نیما آغاز شده بود – در ادامه حرکت شعر نو، تأثیر به سزایی بر جای گذاشت و شاعر امروز دریافت که روایت می تواند اجزای ناهمساز را در کلّیتی معنادار گردآورد و امکان نظام بخشی به عناصر پراکنده را به دست دهد و زمان تقویمی را به زمان هستی شناسانه بدل کند. در این مقاله، بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا و مقایسه، اشعار طاهره صفّارزاده، با توجّه به نظریّه رولان بارت، از دیدگاه ساختارگرایی بررسی می شود و کارکردهای روایی، در این اشعار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مسائلی که در این پژوهش مطرح می شوند عبارت اند از: میزان گرایش این شاعر به بیان روایی، بروز اندیشه و ارتباط منطقی و حرکت سیاّل شاعر، میان روایت و جامعه، ایجاد ارتباط میان اندیشه و روایت و ایجاد حرکت در ذهن مخاطب با تکیه بر اصل دینامیک بودن روایت، تجانس و ارتباط نگرش و زبان شاعر با نوع زندگی زنانه، و جهت خاصّ روایت در اشعار.
تحلیل کهن الگوی سفر قهرمان در داراب نامه طرسوسی براساس الگوی جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوزف کمپبل با ارائه کهن الگوی سفر قهرمان، کوشیده است نشان دهد که سفر قهرمانان در آثار روایی ملت های مختلف، غالباً از الگوی واحدی تبعیت می کند. به عقیده او این الگو از سه بخشِ جدایی، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. در پژوهش حاضر میزان تطابق سفر داراب در داراب نامه طرسوسی، با این الگو بررسی شده است. پیکی داراب را به سفر دعوت می کند. در ابتدا در اجابتِ دعوت، تعلّل می ورزد، سپس سفر را آغاز می کند. با فائق آمدن بر نگهبانان آستان نخستین، وارد جادة آزمون می شود و بر موانع آن غلبه می کند. سپس با زن وسوسه گر مواجه می شود و سرانجام با خدابانو ازدواج می کند. وی در آشتی با پدر موفق است و به برکت نهایی می رسد. اگرچه او در ابتدا از بازگشت امتناع می کند، در نهایت به وطن باز می گردد و از نگهبانان آستان بازگشت عبور می کند و با غلبه بر مشکلات پیش رو، ارباب دو جهان می شود. هرچند بخش های اندکی از الگوی کمپبل در این داستان وجود ندارد، نتایج پژوهش گویای تطابق این سفر بر الگوی یاد شده است.
دقایق بازی نرد در متون منظوم فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تحقیق در متون کهن، به برخی از اطلاعات و اصطلاحات تازه ای دست می یابیم که ما را با ابعاد مختلف زندگی گذشتگان آشنا می سازد. وجود این اصطلاحاتِ بعضاً غامض، پژوهندگان متون فارسی را در درک دقیق آثار مختلف، با مشکلاتی مواجه می کند؛ چرا که درک این اصطلاحات برای مخاطب امروزیِ شعر و نثر، به جهت نبودِ اطلاعاتِ دقیق از چند و چون و کیفیت آن ها، چندان آسان به نظر نمی رسد. در این بین، گزارش فرهنگ نویسان نیز به سبب اطلاعات ناقص و در برخی مواقع مغشوش در این زمینه، چندان گرهی نمی گشاید. از جمله این اصطلحات، مربوط به بازی نرد است. نوشته حاضر بر آن است تا با استفاده از روش استقرایی و با بازخوانی دقیق آثار بزرگان شعر و عرفان، به تحلیل روش درست این بازی و پیچیدگی ها و ظرایف آن بپردازد. حاصل پژوهش نشان می دهد که غیر از ابن یمین و خاقانی کمتر شاعری است که به این بازی تسلط داشته است. نیز بسامد این اصطلاحات در این متون اغلب برای اغراض بدیعی است.
رمزگشایی از دو افسانة هفت گنبد بر اساس اسطورة آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نظامی گنجوی، به ویژه «هفت پیکر» حاوی پیام ها و مفاهیمی است که آبشخور بسیاری از آن ها برگرفته از ناخودآگاه فردی و جمعی اوست که در بیانی نمادین و در لایه های رمز انعکاس یافته است. این نوع زایش ادبی برگرفته از نفوذ به نمایه های عمیق اسطوره ای در وجود این شاعر و بروز و ظهور آن در غالب داستان هایی است که بیش از هر چیز، شگفتی و درک تجربة بی زمانی را به خواننده القا می کند. این مقاله بر اساس رویکرد اسطوره شناسی و بهره گیری از اسطورة بنیادین آفرینش و اسطورة دایرهکه در راستای اسطورة آفرینش به آن پرداخته شده است، ساختار فکری اسطوره ای شاعر را نمایان می کند که روح اسطوره را در درونی ترین ابعاد فکری شاعر طنین انداز کرده است. همچنین، به واکاوی و کشف معنای رمزی و تأویلی عناصری در این زمینه از قبیل، اسطورة درخت و اسطورة جاودانگی از رهگذر حضور کامل در بهشت به مدّت یک شبانه روز بر اساس اسطورة دایره و عامل اصلی هبوط بر اساس رهیافت اسطوره ای پرداخته است. در این پژوهش، با روش تحلیلی استنادی و با استفاده از تأویل، در گشودن نشانه های موجود در این باب، دریافتی متفاوت و مستند از دو افسانة گنبد سیاه و گنبد پیروزه ای در ساختار روایی داستان آفرینش ارائه شده است.
تحلیل ساختار روایت در داستان های بیژن نجدی از منظر بوطیقای مدرنیسم (با تأکید بر آرای چارلز می و سوزان فرگوسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیژن نجدی از داستان نویسان پرآوازة معاصر است که حاصل تراوش های قلم او شگفتی و تحسین مخاطبان عام و خاصّ ادبیّات داستانی را برانگیخته است. به کار بستن خلاّقانة تمهیدهای شکل گرایانه ای همچون تلفیق امکانات نثر و نظم در نحوة به کارگیری زبان، پیچیده سازی ساختار روایی به واسطة کاربست روایات ذهنی و نیز بهره جویی از شگردهای گسست در روایت، در هم آمیختن عین و ذهن و گذشته و حال در سطحی گسترده، بهره گیری از پیرنگ های حذفی و استعاری و بسیاری از تکنیک های روایی دیگر که در این نوشتار به تفصیل بدان ها پرداخته ایم، افزون بر آنکه سیاق داستان نگاری وی را به عنوان سبکی مستقل، منحصر به فرد و با قابلیّت پیروی و تداوم در حافظة تاریخ داستان نویسی ادب فارسی به ثبت می رساند، مشابهت ها و مطابقت های گسترده ای را در ساختار روایی تکنیکی داستان های او با آنچه نظریّه پردازان مدرنیستی همچون چارلز می و سوزان فرگوسن در آرای خود به شرح و تبیین آن پرداخته اند، رقم می زند. بر همین اساس، در این جستار بر آن بوده ایم که داستان های او را از منظر نظریّات این دو منتقد صاحب نام بازخوانی کنیم تا ضمن شناسایی و ارزیابی وجوه کمّی و کیفی این تطابق ها، ابداعات و خلاّقیت های سبک آفرین نجدی در این زمینه را نیز با نگاهی تحلیل گرانه بکاویم.
بررسی عشق در خسرو و شیرین نظامی براساس دیدگاه های گیدنز، دانینو و ایوانز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی بررسی موضوع عشق درداستان خسرو و شیرین نظامی، براساس دیدگاه های گیدنز، دانینو و مری ایوانز است. مسئله اصلی آن، پاسخ به این پرسش است که مفاهیم و ویژگی های عشق در نظریه های غربی را ، تا چه میزان می توان با انواع عشق در این داستان تطبیق داد؟ گیدنز، سیر تحول مفهوم عشق در غرب را، برمبنای تاریخ عشق، بر سه گونه تقسیم می کند: 1. عشق شورانگیز؛ 2. عشق رمانتیک؛ 3. عشق سیال. دانینو ،عشق را نوعی همزیستی میل جنسی و عاطفی می داند. ایوانز نیز دو گونه تجاری و رمانتیک آن را متمایز می سازد. نظامی ، در داستان خسرو و شیرین، چندین داستان را با محوریت عشق در هم تنیده که می توان آن را به شش دسته تقسیم کرد: 1. عشق عاشق به معشوق؛ 2. عشق معشوق به عاشق؛ 3. عشق یک سویه؛ ۴. عشق مصلحتی و سیاسی؛ ۵. عشق هوسناک و انتقام جویانه ؛ ۶. عشق ممنوع و شیفتگی بیمار گونه . با تأمل دراین داستان ، عشق خسرو به شیرین و برعکس ، از گونه عشق شورانگیز در نظر گیدنز و حقیقی و عرفانی است. عشق فرهاد به شیرین، عشق رمانتیک؛ عشق مریم و خسرو، عشق مصلحتی و سیاسی از دید ایوانز است. دو گونه دیگر،عشقی آمیخته به هوس و گناه و محکوم به مرگ است.
تحلیل اندیشه های مثبت گرایانه در مثنوی معنوی از منظر علم روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای درونیات عالم ذهن و عالم روح- مقوله ای است که از دیرباز بسیاری از شاعران عارف مسلک و روانشناسان قرون اخیر بدان پرداخته اند و در ایده بازتاب حالات درونی در دنیای بیرونی، با یکدیگر اتفاق نظر داشته اند. مثبت نگری به عنوان یکی از شاخه های علم روانشناسی، مفاهیمی همچون خوش بینی، اعتماد به نفس، ایمان و اعتقاد، عشق، امید، صبر در برابر مشکلات و... را در برمی گیرد که تمام آن ها را می توان به طور مشروح در مثنوی مولوی یافت. در مقاله حاضر که پژوهشی میان رشته ای محسوب می شود، کوشش بر آن است تا با بررسی مؤلفه های روانشناسی مثبت و تطبیق آن با آرای مولانا که به طور ویژه در مثنوی معنوی همچون روانشناسی حاذق، هزار توهای روان آدمی را کاویده است، گامی در مسیر تبیین اثرگذاری ها و اثرپذیری های دو مقوله روانشناسی و ادبیات گذاشته شود.
ضرورت تصحیح مجدد دیوان عمادی شهریاری (با تأکید بر آسیب شناسی تصحیح)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصحیح میراث مکتوب در ادبیات کهن ضرورتی است که باید بر اساس روش شناسی علمی، شناخت معیارهای تصحیح و نگاه انتقادی به متن صورت گیرد؛ تنها از این راه است که می توان به تصحیح متن پرداخت یا آسیب های موجود در تصحیح متنی را بازشناخت و به تصحیح مجدد آن اقدام کرد. در این نوشتار تلاش بر آن است با بررسی انتقادی دیوان عمادی شهریاری علاوه بر بیان اجمالی کاستی های این تصحیح، به آسیب هایی اشاره شود که مصحح را در قرائت و ضبط ابیات دچار لغزش کرده است. معرفی و تقسیم بندی این آسیب ها می تواند مصححان نوکار را از خطاهای احتمالی مصون دارد و راه را بر لغزش های مشابه ببندد. این آسیب ها در پانزده عنوان کلی تقسیم بندی شده است و برای هر کدام شواهدی از دیوان عمادی شهریاری به تصحیح ذبیح الله حبیبی نژاد ذکر شده است.
خوانش شعر «مرگ ناصری» از منظر آرای لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرکاربردترین رویکردهای نظریه ادبی معاصر، نقد روان کاوانه است. با کاربرد این نظریه در خوانش متون ادبی، می توان به لایه های زیرین آثار ادبی پی برد. این نوشتار، با بهره گیری از مفاهیم بنیادی نظریه روان کاوی ژاک لکان، روان کاو نو فرویدی، کاربرد این مفاهیم را در شعر معروف «مرگ ناصری» شاملو نشان می دهد. ابتدا برای رسیدن به هدف مقاله، چارچوب روان کاوانه لکان توضیح داده می شود که در بردارنده مفاهیمی چون امرخیالی، امر نمادین، امر واقعی، اُبژه دیگری کوچک و دیگری بزرگ است. سپس با کمک این مفاهیم، شعر«مرگ ناصری» شاملو به منظور دستیابی به لایه های پیچیده و مباحث ضمنی، نقد و تحلیل می شود. عیسی در ناصره متولد شد، از این رو شاملو او را ناصری می نامد. ناصری کسی است که می خواهد با گسترش رحم خود، جامعه را در جهت دیگریِ بزرگ نجات بخشد. این ویژگی در امر نمادین رخ می دهد، اما معمولاً رحم و دوست داشتن بعد از دنیای خیالی اتفاق نمی افتد. این بررسی، نوعی تحلیل متنی برای شناخت هرچه بیشتر لایه های ضمنی و پنهان شعر را به دست می دهد.
بررسی استعارة مفهومی در سورة بقره(رویکرد زبان شناسیِ شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره به خاطر انتزاعی بودن حوزة مذهب، از فراوانی بالایی در قرآن کریم برخوردار است. تا چندی پیش و قبل از پیدایش زبان شناسی شناختی، استعاره بیشتر به عنوان رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداعات هنری قلمداد می شد، امّا با طرح نظریة استعاره مفهومی، استعاره، ابزاری برای تفکّر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و به کمک آن بسیاری از مفاهیم انتزاعی مفهوم سازی می شوند.
این پژوهش در صدد است تا نشان دهد قرآن کریم، مفاهیم انتزاعی و مجرّد را با چه ساز و کاری، مفهوم سازی می کند و قلمرو مبدأ استعاره های مفهومی تا چه اندازه با تجارب انسان سروکار دارد. این بررسی نشان می دهد که استعاره در سراسر گفتمان قرآن در سورة بقره حضور دارد و ابزاری است که به کمک آن مفاهیم انتزاعی چون زندگی، زمان، فهمیدن، انفاق و ... مفهوم سازی می شوند و معمولاً قلمرو های مبدأ از حوزه های ملموس و مرتبط با زندگی بشر انتخاب شده اند.
پرسش و اغراض ثانویه آن در غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
علمای معانی پرسش را طلب امری می دانند که بر گوینده مجهول است و غرض آن را طلب اخبار دانسته اند، اما یادآور می شوند که گاهی جمله های پرسشی بر معانی ثانویه دیگری دلالت می کنند. در کتاب های معانی اغراض ثانویه جمله های پرسشی با اختلاف بیش وکم ذکر شده که عمدتاً برپایه جمله های قرآن کریم بوده است. متأخران نیز نمونه هایی فارسی دربرابر آن اغراض ذکر و به کارکردهای ثانوی دیگری از پرسش اشاره کرده اند. سعدی ازجمله شاعرانی است که در غزل به طور گسترده از پرسش برای تمهیدات بلاغی سود جسته است. این پژوهش با بررسی و کشف اغراض ثانویه پرسش در غزلیات سعدی نشان می دهد که سعدی در غزل برای اظهار کدام اغراض از پرسش بهره گرفته است تا، علاوه بر توسعه دانش اغراض ثانویه، بیان کند که اغراض ثانویه جمله های پرسشی به همان مواردی محدود نیست که در کتاب های معانی قدما و متأخّران آمده است. چون سعدی در غزل از ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرایف معنایی و اهداف بلاغی استفاده کرده است، نگارنده با مطالعه آن به بازاندیشی اغراض ثانویه جمله های پرسشی در زبان فارسی می پردازد.
پژوهش حاضر برپایه مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و یافته ها براساس تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش 714 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کرجسی و مورگان 238 غزل است که به شیوه تصادفی منظّم انتخاب شد. نتیجه نشان می دهد که سعدی به 45 غرض ثانوی در پرسش توجه داشته و اظهار معانی متعدد به طور توأمان نیز در یک جمله صورت گرفته است.
بررسی ساختاری حکایت «خیر و شر» نظامی گنجه ای بر اساس الگوی کنشی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی حکایت «خیر و شر» نظامی براساس الگوی کنشی گرماس (1917-1992م) پرداخته است . بررسی ساختاری این حکایت از طریق تعیین تقابل های دوگانه و پی رفت ها یا زنجیره های اجرایی ، میثاقی و انفصالی ، شناخت بهتر ساختار حکایت های هفت پیکر از طریق تعمیم نتایج این پژوهش و بررسی قابلیّت انطباق پذیری این الگو بر متون روایی منظوم در ادب کلاسیک ایران ، از محورهای اصلی پژوهش حاضر محسوب می شود . هنر نظامی در آفرینش حکایات ، روایی بودن متن هفت پیکر و شهرت حکایت خیر و شر از دلایل انتخاب این حکایت به شمار می رود . روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی و بر اساس الگوی کنشی گرماس تجزیه و تحلیل شده است . نتیجه نشان می دهد قهرمان (فاعل) و هدف (مفعول) به عنوان کنشگران مرکزی این حکایت از اهمیّت بیشتری برخوردارند و فاعل (خیر) ، به عنوان قطب پایه ، در پیرنگ حکایت نقشی فعّال دارد . همچنین، با توجّه به قابلیت انطباق این الگو با حکایت خیر و شر و با انجام بررسی های بیشتر می توان در باب قابلیت تطبیق الگوی گرماس با متون روایی منظوم اظهار نظر کرد .
واکاوی برون متنی و درون متنی اشعار متعهّد شاملو در دهه های بیست و سی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های بیست و سی خورشیدی، گفتمان ادبی متعهّد به چپ گرایی تا حدود زیادی در جامعة ادبی ایران فراگیر شد و شعر احمد شاملو نیز از این گفتمان تأثیر پذیرفت. در این مقاله کوشش شده ابتدا از منظری برون متنی و جامعه گرایانه، برخی از شاخص ترین شعرهای متعهّد شاملو در این دوران معرّفی و کیفیّت ایدئولوژیک و متعهّدانة آن شعرها تشریح شود و آنگاه در جستاری درون متنی و زبان گرایانه، و متّکی به آرای فرمالیستی، کیفیّت هنری و ادبی این اشعار تحلیل گردد. نتیجة این تحقیق که به شیوة توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است، نشان می دهد که از منظر برون متنی، شعر شاملو در این دوره با تعهّد به گفتمان چپ، به وصف رویدادهای سیاسی زمانه پرداخته است و همین تعهّد، دغدغه و انگیزة اصلی سرایش شعرهای شاملو شده است. از این رو، شاعر گاهی به صراحت و گاهی نمادین، به بازنمایی ایدئولوژیک در اشعار خود دست می زند و گفتمان چپ گرای مسلّط، با خوانش های سیاسی، شاملو و شعرش را بر قلّة توجّه مخاطبان قرار می دهد. همچنین، از منظر درون متنی و زبانگرایانه، اشعار متعهّد شاملو با رویکرد غالب تأکید پیام بر مخاطب و موضوع، به زبان ارجاعی و ترغیبی نزدیک می شوند و بیشتر بر جنبة روایی عینی و رئالیستی تکیه می کنند و طبیعتاً از «ادبیّت» دور می شوند.
بررسی تحلیلی شتاب روایت در رمان سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوندهای بینامتنی منظومه ی «آرش کمان گیر» کسرایی و «خوان هشتم» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیّت یکی از مباحث مهم در نظریّه های ادبی معاصر است که در ایران نیز عمدتاً به سبب مطابقت با سابقه و ذائقه ی پژوهشی ایرانیان در زمینه ی بررسیِ وام گیری ها و تأثیر و تأثّر متون، در صدر نظریّه های ادبی نشست و مورد استفاده ی بسیاری از پژوهشگران قرار گرفت.
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در نظر دارد با بهره گیری از رویکرد بینامتنیّت و به ویژه با تکیه بر دیدگاه ژنی درباره ی رابطه ی بینامتنیّت قوی (ارتباط متون در دو سطح صورت و مضمون) و آرای بلوم در باب اضطراب اثرپذیری، روابط متنوّع و مشابهت های فراوان دو منظومه ی آرش کمانگیر کسرایی و خوان هشتم اخوان را کشف و تحلیل نماید و بدین ترتیب، قطعیّت اثرپذیری گسترده ی اخوان از کسرایی را به اثبات رساند. برای این منظور، رابطه ی آن دو را از جهت محتوا و صورت مورد بررسی قرار داده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که رابطه ی مستحکم بینامتنی میان این دو منظومه وجود دارد. این رابطه از جهت اشتراک در ژانر حماسه و اسطوره محوری بر «تداوم»، از حیث اشتراک در درون مایه ی سیاسی- اجتماعی، فضاسازی آغازین، راوی و موسیقی بیرونی بر «تطابق» و از جهت ساختار زبانی و پایان بندی نیز بر «تکامل» استوار است؛ اما اخوان برای رهایی از اضطراب اثرپذیری تلاش کرده است شعر خود را ممتاز و متمایز از منظومه ی کسرایی نشان دهد.
بررسی و تحلیل نظریة نظم عبدالقاهر جرجانی در پرتوی نظریة نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از جمله نظریات زبانی ارزشمند در میراث اسلامی ماست که در بسیاری از مبانی و مفاهیم، ارتباط تنگاتنگی با جدید ترین نظریات زبانی و نقدی معاصردارد. از جمله این نظریات، نظریه نقش گرای هلیدی می باشد آنجا که ما شاهد نقاط اشتراک فراوانی میان مفاهیم و اصول به کار رفته از جانب جرجانی و هلیدی می باشیم. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، در سه بخش اساسی به بررسی برخی از این اشتراکات پرداخته تا با درنوردیدن بعد زمانی بین دو اندیشه زبانی متعلق به دوران قدیم و معاصر، برخی جوانب نقش گرایانه نظریه نظم را آشکار ساخته و ثابت کند زبان به مثابه پدیده ای بشری، زمان و مکان و قومیت خاصی نمی شناسد. این سه بخش عبارتند از: نظریه نظم و دستور نظام مند، نظریه نظم و بافت، نظریه نظم و ساخت متنی. از یافته های پژوهش می توان به موارد ذیل اشاره کرد: تقارب بین مفهوم نظم (اراده معانی نحوی) نزد عبدالقاهر و مفهوم دستور نظام مند نزد هلیدی، اهتمام هر دو نظریه پرداز به بافت (زبانی و غیر زبانی) و نقش ویژه آن در تبیین معنای متن، اتفاق نظر هر دو نظریه پرداز در نقش بی بدیل متکلم و مخاطب بر چینش کلمات و تأثیری که این چینش بر بار اطلاعاتی کلام دارد.