فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت پدیده ای است گفتمانی که برای نخستین بار توسط میخائیل باختین با عنوان گفتگوی متون مطرح شد. سپس ژولیا کریستوا آن را گسترش داد ونظریه بینامتنیت را مطرح کرد. این رویکرد در مطالعات ادبیات تطبیقی جایگزین مباحث تأثیر وتأثر شده و در مطالعات نشانه- معنی شناسی از گفتگوی متون مکتوب به سوی مکالمه متون رسانه ای گسترش یافته است. علی رغم اینکه بینامتنیت به طور کلی نظریه جدید محسوب می شود، اما بخشهایی از آن با مفاهیمی در نقد و بلاغت اسلامی شباهت فراوانی دارد. بلاغیون و ناقدان مسلمان از دیرباز با مفاهیمی همچون تضمین، اقتباس، تلمیح وسرقتهای شعری آشنا بودند ودرباره آنها به اظهار نظر می پرداختند، ولی به دلیل فقدان رویکرد ساختاری و گفتمانی نتوانستند این مباحث را به نظریه ای منسجم و روشمند تبدیل کنند. البته باید توجه داشت بینامتنیت بسیار وسیع تر از این مفاهیم است و نباید آن را به این مباحث تقلیل داد، اگرچه این مفاهیم را نیز در بر می گیرد. در میان نظریه پردازان غربی، بخشهایی از دیدگاه ژرار ژنت با میراث ناقدان مسلمان شباتهای فراوانی دارد. در این مقاله می کوشیم رابطه بخشهایی از نظریه ژرار ژنت درباره بینامتنیت را با بلاغت قدیم تبیین نماییم.
هماهنگی آوایی در دو جزء 16 و 17 قرآن کریم بر اساس نظریه ی موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهی تکرار واج ها و هجاها با اندیشه و مفهوم مولف تناسب دارد و به همین سبب برجستگی و تشخص در کلام و متون ادبی را افزون و مخاطب را جذب می کند. تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، قدرت القای معانی خاصی را دارند که زبان شناس فرانسوی موریس گرامون به این مسأله پرداخته و ابراز داشته است که شاعر و نویسنده با به کارگیری واژگانی که از واج های مشابه ای تشکیل شده اند، تصاویر ذهنی خویش را بدون شرح جزئیات، به خوبی تداعی می کنند. پژوهش حاضر با تکیه بر نقد فرمالیست و نظریه ی گرامون با روش توسعه ای- کاربردی، دو جزء مبارکه ی 16 و 17 قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده و بیان می دارد که هماهنگی آوایی روشی است که می تواند به مؤلف کمک رساند که معنا را از طریق فرم و ساختار ادبی بدون اطناب کلام به مخاطب منتقل کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که قرآن کریم نیز از این ویژگی برخوردار است و انتقال مقصود و معنا با تکرار واکه ها و همخوان ها، تأثیر ژرفی بر خواننده گذاشته و وی را به سوی معنا رهنمون ساخته است؛ هم چنین بررسی ها نشان می دهد که بیش ترین بسامد در میان واکه ها، مختص واکه ی درخشان برای بیان عظمت و شکوه خدای متعال و در میان همخوان ها، مختص همخوان سایشی می باشد که برای تداعی حس تشویش و اضطراب کافران و مشرکان به کار رفته است.
ریخت شناسی منظومه گل و نوروز خواجوی کرمانی، براساس نظریه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی قصه های عامیانه در سال 1928م. با فرمالیست روسی «ولادیمیر پراپ» آغاز شد . اساس کار وی بر پایه اعمال شخصیت های قصه نهاده شده است و در سال های اخیر ، یکی از شیوه های رایج در تحلیل ساختاری قصه ها بوده است . در این مقاله ، منظومه گل و نوروز بررسی شده که از جمله قصه های پرماجرا و مهیج زبان فارسی است و موضوع آن تلاش و جست وجوی نوروز برای به دست آوردن معشوقش گل است . برای این منظور، ابتدا مقدمه ای درباره تعریف و تبیین ریخت شناسی ، پیشینه تحقیق و معرفی گل و نوروز مطرح شده، سپس قصه براساس الگوی پراپ، مانند وضعیت آغازین ، غیبت ، کسب خبر و ... تجزیه و تحلیل شده است . این پژوهش بیانگر این است که گل و نوروز تا حدود زیادی ویژگی قصه های عامیانه را داراست و الگوی ساختاری موافق با الگوی پراپ به دست آمده است .
تبیین انگیزه های برجسته سازی، حاشیه رانی و غیریت سازی در رباعیات خیام براساس تحلیل انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به تبیین انگیزه های «غیریت سازی»، «برجسته سازی» و «به حاشیه رانی» در بعضی از رباعیات خیام، که این ویژگی ها در آنها برجسته است، پرداخته شده است. غیریت سازی یکی از روش های دست یابی به انگیزه های پنهان در ورای متون ادبی است که ازطریق تحلیل گفتمان متن با جامعه شناسی و علوم سیاسی در پیوند مستقیم است. در هر گفتمان براساس «منطق هم ارزی» و «منطق تفاوت» می توان به تبیین روابط غیریت سازانه موجود در متون ادبی پرداخت؛ بدین معنی که در هر گفتمان، یک قطب مثبت باعنوان «ما» و با هویت «خودی» برجسته می شود و دربرابر آن، قطب منفی دیگر، باعنوان «آنها» و با هویت «دیگری» به حاشیه رانده می شود. در این پژوهش از روش های تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی لاکلا و موفه و همچنین روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی است. خیام در تعدادی از رباعیات خود از این شیوه برای ابراز مقاصد خود بهره برده است. با تبیین و توصیف این موارد به این نکته پی خواهیم برد که چرا و بنابر چه دلایلی خیام درپی نوعی قطبیت سازی در رباعیات خود بوده است و نیز درخواهیم یافت که خیام، علاوه بر طرح دیدگاه های فلسفی در رباعیات، چگونه درصدد ابراز انگیزه های سیاسی و انتقادی ورای گفتمان های خود بوده است.
تحلیل و بررسی انواع موتیف و کارکردهای آن در آثار بلقیس سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجّه به موتیف، به عنوان یکی از عناصر کارا در نقد داستان از مباحث مهم نقد ادبی است. بلقیس سلیمانی از نویسندگان موفّق زن است که از موتیف های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مطرح معاصر در آثار خود استفاده کرده ا ست. او نویسنده ای است که عقاید و نگرش فلسفی خاصی به زندگی دارد و با طرح موتیف های اسطوره ای در رمان های خود بر عقاید و اندیشه هایش تأکید می کند. همچنین وی نویسنده ای اقلیم گرا است که به آداب و رسوم محل زندگی اش توجّه خاصی دارد. دغدغة اصلی سلیمانی، موانع و مشکلات زنان در مسیر رشد و کمال است. در این پژوهش به روش تحلیل محتوا، موتیف های مکرّر را در آثار بلقیس سلیمانی شناسایی کردیم و سپس به طبقه بندی انواع وکارکردهای موتیف های به کار رفته پرداختیم. پس از تحلیل ساختار، محتوا و کارکرد موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی دریافتیم که موتیف های به کار رفته، اغلب از نوع موتیف های باورشناختی و اندیشه ای هستند. سلیمانی از کارکردهای گوناگون موتیف برای غنی ساختن درونمایة آثار خویش بهره برده است. همچنین ارتباط موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی را با دیگر عناصر داستان از قبیل شخصیّت، صحنه یا زمان و مکان و پیرنگ داستان بررسی کردیم و نشان دادیم که موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی با شخصیّت پردازی، پیرنگ و فضای داستان ارتباطی تنگاتنگ دارند.
بررسی عاطفه حماسی در شعر محمّدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاطفه یا احساس، عکس العمل غیر ارادی و احساسی انسان در برابر رویدادهای عالم بیرون است. گاه این عواطف به شکلی توفنده بروز می یابند که این امر ارتباط مستقیم با روان آدمی و اتّفاقات پیرامونی او دارد. شفیعی کدکنی از شاعران برجسته معاصر است که در شعر خویش عاطفه حماسی را با وسواس و اندیشه متعالی پرورش داده است. با توجّه به دوره زندگی شاعر که عصر جریانات مهم اجتماعی- سیاسی در ایران است، شعر م. سرشک، محمل عواطف ویژه ای شده است که به علت نگرش خاص شاعر به مسائل اجتماع، این عواطف به شکلی پویا، هیجان آفرین، توفنده بیان شده اند. مضامینی همچون: دعوت مردم به بیداری و رهایی از رخوت، تحریک مخاطبان به از جان گذشتگی و شهادت در راه آزادی، ایجاد حسّاسیّت برای شاعران همعصر در قبال وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه، امید به آینده و نوید آزادی از مهم ترین نمودهای بیرونی عاطفه حماسی در شعر شفیعی قلمداد می شوند که در این مقاله به تشریح آن پرداخته ایم.
بررسی ارتباط ساختار و محتوا در فراداستان «میم عزیز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر می شوند، تنها به فرم می پردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهی اند. رمان به مثابه رسانة بازتاب دهندة جامعه باید با روح زمانة خود عجین باشد تا معضلات زندگی معاصر و فرهنگ جامعه را هشیارانه بکاود؛ لذا شگردپردازیهای فراداستانی باید با دغدغه های پسامدرنیسم و مسائل مطرح در جامعة پسامدرن هماهنگ باشد تا قالب و محتوا در تأیید و تقویت یکدیگر متنی تأثیرگذار خلق کنند. در این مقاله ابتدا مروری بر فراداستان و مهمترین مؤلفههای آن بر مبنای دیدگاه های نظریه پردازان فراداستان صورت گرفته است، سپس مؤلفههای فراداستان در رمان «میم عزیز» بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، محتوای پسامدرنیستی رمان نیز تشریح شده است. بررسی های مقاله نشان می دهد که این رمان به لحاظ درآمیختن دو مقولة نقد ادبی و داستانپردازی، ایجاد عدم قطعیت، محتوای وجودشناسانه، برجستگی زبانی و همینطور پرداختن به مفهوم خانوادة پسامدرنیستی به خوبی توانسته مضمون و محتوا را با ساختار و فرم داستان هماهنگ کند. در «میم عزیز»، شکلهای متنوع خانواده به تصویر کشیده شده اند تا مفهوم خانوادة هستهای که پیشتر در مدرنیسم به عنوان تنها شکل بهنجار خانواده مطرح شده بود، نسبی گردیده و بینظمی و آشفتگی خانوادهها در جامعة معاصر نمایانده شود.
بررسی مفهوم امید در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر دیدگاه اریک فروم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، روان شناسان به طور جدّی به بررسی نقش امید در زندگی انسان ها پرداخته اند. بهره مندی از نگرشی امیدوارانه در ادبیات، ضمن ایجاد تلاشی هدف مند در انسان، سلامت روان او را نیز تضمین خواهد نمود. در دیوان اشعارسیمین بهبهانی، مفاهیم امیدبخشی مانند امید به زندگی، امید به وصال معشوق، امید به رهایی، شادی، شور ونشاط بسیار دیده می شود. هدف از این جستار بررسی مفهوم امید وعوامل تاثیرگذار بر آن مانند ایمان، انتظار وصبر وشکیبایی در دیوان سیمین بهبهانی، براساس نظریات اریک فروم است. روش پژوهش مبتنی برتوصیف وتحلیل است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هرچه از نخستین اشعار سیمین بهبهانی جلوتر می رویم، امید در آن پررنگ تر می شود ووجه اشتراک بسیاری با نظریات اریک فروم دارد.
تحلیل ساختار روایی رمان بعد از پایان نوشتة فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به واکاوی ساختار روایی و شیوه خاص روایتگری در رمان بعد از پایانفریبا وفی پرداخته است. وی از داستان نویسان پرکار عصر ماست که از اولین رمان وی پرندة منتا کنون دغدغه او کاستن از گرفتاری های زنان در اجتماع بوده است. رمان بعد از پایان، آخرین رمان اوست که همچنان به مسائل زنان می پردازد، اما برای تأثیر بیشتر داستان در جامعه و متناسب با اوضاع زمان، علاوه بر انتخاب موضوع از روش، طرح، نشانه و نحوة روایتگری خاصی استفاده کرده است. در این مقاله، بر اساس روایت شناسی تودوروف به تحلیل پیوند درونمایه، طرح و نحوة روایتگری این رمان پرداخته ایم. کنش و واکنش شخصیّت ها تلاش برای بازیابی و از نو ساختن هویّت زنان است. طرح داستان مبتنی بر تناظر است که به مشکلات اجتماعی و خانوادگی زنان می پردازد. ژرف ساخت داستان نیز این است که تناظر، مبنا و لازمة تداوم زندگی است. مشخصة اصلی سبک نویسنده پیوند خاصِ زمان و روایت است. به همین سبب، گزاره های بسیاری از رمان به تکرار و مرور گذشته ها و خاطره های راوی تعلق دارد. نام و درونمایة رمان مبتنی بر این آرزو است که زندگی واقعی بر مداری از عشق استوار شود؛ عشقی که در دورة جدید و متناسب با وضعیت زندگی عصر حاضر باشد. وضعیت زنان در زمان حال بهتر از وضعیت آنها در عهد قدیم است. با وصف این وضعیت، فرهنگ زنانه لازمة بهبود روابط انسانی معرفی شده است.
«بررسی عکس اختیار تسکین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسکین یکی از اختیارات شاعری است که طی آن شاعر می تواند یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه بیاورد؛ اما عکس اختیار تسکین (آوردن دو هجای کوتاه به جای یک هجای بلند) از نظر عروض پژوهان، صحیح نیست؛ لکن در شعر قدیم و نیز دورة متأخرتر، اشعاری دیده می شود که در آن ها از عکس اختیار تسکین استفاده شده است. عکس تسکین اگرچه ظاهراً به تقلید از شعر عرب (تبدیل مفا عیلن به مفا عِلَتن) اما غالباً در اوزان دوری که خاص شعر فارسی است به کار رفته است و به واسطة «واوِ» غیردوری، با تبدیل هجای بلند وسط مصراع به دو هجای کوتاه، وزن «مفعول فاعلاتن دوبار» را بدل کرده است به «مفعول فاعلا ت مفاعیل فاعلاتن» که در شعر معزی، عطار و اوحدی و به ویژه خاقانی سابقه دارد و نیز این اختیار در وزن هزج اخرب «مفعول مفاعیلن دوبار» در شعر خاقانی و قوّامی مشهود است. عکس اختیار تسکین گاهی نیز در ارکان مفا عیلن و مف عولن اعمال شده و این ارکان را به ترتیب به مفاعِلَتن و مفتعلن بدل کرده که در شعر مولوی و حزین لاهیجی به کار رفته است
زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود
حوزههای تخصصی:
نادر ابراهیمی نمایشنامه نویس، مستندساز، ترانه سرا و یکی از داستان نویسان برجسته معاصر است که افزون بر داستان های کوتاه خود و دیگر آثارش، رمان هفت جلدی آتش بدون دودرا نوشت که با نگارش آن جایزه "نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب" را به خود اختصاص داد. علاوه بر قدرت داستان نویسی، انتخاب زبان ادبی و نثر شاعرانه، یکی از برجستگی های آتش بدون دودو دیگر آثار ابراهیمی است که وی را به عنوان داستان نویسی صاحب سبک معرفی کرده است. نگارنده این مقاله می کوشد با بررسی توصیفی- تحلیلی این رمان و استخراج شواهد و ویژگی های ادبی و سبک ساز آن به این سؤال پاسخ دهد که چه عواملی موجب شاعرانگی نثر آتش بدون دود وبرجستگی سبک آن شده است. چنین استدلال می شود که ابراهیمی در آتش بدون دودبا نوشتن داستانی واقع گرایانه درباره مردم ترکمن صحرا و ستم هایی که نسبت به آنها اعمال شده است با انتخاب نثر شاعرانه، زبان ادبی، عناصر موسیقایی و آشنایی زدایی، زبان ساده و آمیخته به لغات گویشی خاص منطقه، ترکیب سازی های ابتکاری، باستانگرایی های قاموسی و نحوی و استفاده از امکانات شعر منثور و شعر کهن، چنان رستاخیزی در کلمات داستان خود ایجادکرده که در کنار محتوای دلنشین داستان، زبان زیبا و شاعرانه داستانش را در خاطر خواننده جاودانه کند.
کارکردهای هنری ردیف دردیوان عطارنیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ردیف مختص زبان فارسی است، زیرا ردیف با زبان فارسی یک نوع پیوستگی طبیعی دارد که در ادب هیچ زبانی، به وسعت شعر فارسی نیست. ردیف در بردارنده موسیقی و مایه قدرت نمایی شاعران است. در این پژوهش تلاش گردید با بررسی آماری، بسامد بالای ردیف در شعر عطار نیشابوری مشخص گردد، زیرا عطّار از جمله شاعرانی است که در به کار بردن انواع ردیف طبع آزمایی کرده است با بررسی آماری دقیق و تک به تک غزلیات و قصاید دیوان عطّار این برآیند حاصل گردید که از تعداد 633 غزل در دیوان عطّار 473 مورد مردفّ هستند، یعنی 72/74 درصد که دلنشین-ترین و موسیقایی ترین غزلیات عطّار به حساب می آیند .بیشتر ردیف های شعر عطّار را ردیف های فعلی (تام) تشکیل می دهد که هم موسیقی شعر را غنا بخشیده است و هم در پویایی و تحرک شعر نقش بارزی دارند، همچنین در گسترش و تقویت صور خیال شعر او و تکمیل مفهوم شعر و القای احساس و افکار شاعر مؤثر افتاده است. افزون بر این، ایجاد وحدت تخیل و اندیشه ،پوشاندن عیوب قافیه، ایجاد صور خیال و مفاهیم جدید، اقتباس شعر و ردیف از دیگران، نشان دادن افکار شاعر، تقارن دیداری و شنیداری، القای حس درونی شعر، ایجاد وحدت بین شاعر و مخاطب، فرا هنجاری و...از کارکرد های مهم ردیف در غزل های عطار می باشند.
از «همانندسازی» تا «فردیت»؛ چالش «خود» شدن در اشعار نسیمی با تکیه بر نقد روانکاوانه کهن الگوی انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی الگوهای رفتاری عاطفی و فکری که به صورت ارثی در تمامی انسان ها به ودیعه گذاشته شده و یونگ تحت عنوان کهن الگو از آن یاد نموده، در روند رشد شخصیتی انسان تاثیر به سزایی دارند. این تصاویر ازلی، از «ناخودآگاه جمعی» سرچشمه می گیرند و از آنجا که شعر عرفانی نیز دستاورد الهام شاعر از این لایه روان است، کهن الگوهای زیادی در آن تجلی می یابند. انگاره «انسان کامل» از جمله این کهن الگوهاست که ظهور آن در شعر عرفانی، بیانگر چالش شاعر برای خودشکوفایی و رسیدن به «خود» است. جستار کنونی با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب روانشناسی تحلیلى ""یونگ""، بر آن است تا شخصیت ""عمادالدین نسیمی"" را با توجه به انگاره «انسان کامل» در اشعار عرفانی اش، نقد روانشناختی نماید. این کهن الگو در نتیجه «فرافکنی»، در قالب شخصیت های مختلفی مثل پیامبر(ص)، فضل الله نعیمی و... در شعر این شاعر تجلی یافته است. ظهور این انگاره در شعر ""نسیمی""، کارکرد خاصی دارد و هدف آن رساندن شاعر به «خود»، پس از طى مراحل «همانند سازى»، «تورم روانی»، «فرافکنی» و «فردیت» است.
الشخصیّة وأسالیب رسمها فی روایة «السقا مات» لیوسف السباعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ الشخصیة فی الروایة عنصراً أساسیاً، وتکشف دراسته وکیفیة ترسیم الراوی له الستار عن وجهة نظر الروای نفسه، والمجتمع الذی یعیش فیه، وهی بمنزلة وسیلة تجسّد رؤیته وتعبّر عن إحساسه بالواقع. إنَّ یوسف السباعی أحد الروائیین المصریین الکبار، وله آثار عدیدة فی المجالات المختلفة منها الروایة، والقصة القصیرة، والمسرحیة، ومقالات فی النقد فی الاتّجاهات المتضاربه بین الواقعیة، والرومانسیة، والفانتزیة، والکومیدیا. هذه الدراسة تعالج روایة ""السقامات"" وتدرس وظیفة أحد عناصر القصة، ودوره فی تسریع وتیرة الأحداث، وأسلوب الروائی فی کیفیة تصویر الشخصیات. فی هذه الروایة شخصیات کثیرة یختارها الروائی من الطبقة السفلى ویترکها الکاتب فی وسط الروایة ولم یتکلّم عنها أبدا ویکتفی بعدد یسیر منها. والأسلوب الذی یستخدمه فی رسم الشخصیات هو إلصاق الصفات عن طریق التقاریر المباشرة ثم اتّباعها بالوحدات القصصیة التّی تدلّ على ذلک إمّا عن طریق العمل أو فی إطار الحوار الذی هو الأسلوب الغالب فی تمثیل شخصیاته وتجسیدها.
صناعات ادبی در ابواب الجنان ملا واعظ قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفیع الدّین محمّد بن فتح الله واعظ قزوینی ، از علمای امامیّه، ادبا، شعرا و فضلای قرن یازدهم هجری در زمان پادشاهی شاه عبّاس صفوی(1052-1077ه .ق) تا اوایل پادشاهی شاه سلیمان(1077ه .ق) است. وی در نظم و نثر ید طولایی داشته و از انواع فنونِ معانی، بیان، عروض و بدیع با اطّلاع بوده است. در انواع علوم مثل ریاضیّات، نجوم، فلسفه و طب نیز دستی داشته و در آثار خود از اصطلاحات این علوم بهره برده است هدف واعظ از تألیف ابواب الجنان در هشت باب یا مجلّد به نیّت هشت در بهشت بود تا هر کس به این کتاب تمسّک جوید به واقع هشت در بهشت به رویش گشاده گردد. عبدالقاهر جرجانی بطور کلی بلاغت را بر دو قسم می داند: قسمی که مربوط است به مفردات کلام و قسمی دیگر که به ترکیب و تالیف آنها ارتباط دارد.آنچه مربوط به مفردات کلام است عبارتند از: تجنیس،اشتقاق، ردالعجز الی الصدر، قلب، سجع ، ترصیع،مزدوج، کنایه، مجاز ،استعاره. آنچه مربوط به محسنات معنویه است: مطابقه، مقابله، اعتراض، تلمیح ، لف ونشر، ابهام، مراعات نظیر، اغراق، سوال و جواب. ما در این مقاله به بررسی بسامد آرایه های ادبی در دو زمینه «محسنات لفظیه»و «محسنات معنویه » در مجالس هشتم و نهم ابواب الجنان پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی ساختار روایی خویش کاری ها در دو نبرد بزرگ «دریای اسمار» و «شاهنامه» بر اساس نظریّه ی روایتی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پراپ در پژوهشی روی صد قصّه فولکلورِ روس، خویش کاریِ شخصیّت ها را کوچک تر ین واحدِ ساختارینِ روایت دانست و با تجزیه و تحلیلِ آن ها، ساختارِ پیرنگِ قصّه و نظامِ کنش های روایی را صورت بندی نموده، حُکم هایی در موردِ ساختارِ بنیادینِ قصّه های پریان و رده بندیِ آن ها صادر کرد. پژوهشِ حاضر، با تکیه بر نظریّه پراپ، نخست درپیِ سنجشِ کار آمدیِ الگوی او در تبیینِ ساختاریِ روایتِ نبرد های مربوط به پاد شاهیِ بدیادران (Vidyadhara) در «دریای اسمار» بینِ سورج پرب (Suryaprabha) و شرته شرما (Šrutašarman) و نیز نبرد های مربوط به کین خواهیِ سیاوش و پاد شاهیِ آرمانیِ کی خسرو در «شاهنامه» است و سپس به مقایسه تطبیقیِ ساختارِ تحلیل شده روایتِ این نبرد ها می پردازد. پس از تجزیه و تحلیلِ قصّه ها مشاهده می شود که الگوی نظریّه پراپ تبیینِ مناسبی از ساختارِ رواییِ خویش کاری های این قصّه ها ارائه می کند که در مواردی با پیشنهاد هایی برای کار بستِ بهترِ این نظریّه همراه می شود. این الگو همسانیِ ساختارِ کلّی و نیز همسانیِ برخی روابطِ درونیِ خویش کاری روایت های مذکور را آشکار می کند. همچنین ناهمسانیِ برخی جزئیّاتِ خویش کاری ها نیز که می تواند نمایاننده تفاوت های فرهنگیِ هند و ایران به عنوانِ بسترِ پردازش روایت ها باشد، در نمود گارِ خویش کاری ها انعکاس می یابد.
ساختار روایت در سه روایت از پیر چنگی با تأکید بر دیدگاه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مؤلفه های روایی (زمان دستوری، وجه، صدا) را از دیدگاه ژرار ژنت، در سه روایت از داستان پیر چنگی بررسی می کند. حکایت پیر چنگی، نخستین بار در اسرارالتوحیدروایت می شود؛ پس از آن عطار نیشابوری و مولانا آن را با اندک تغییری بازگو می کنند. در این گفتار وجوه تمایز این سه روایت بیان می شود. حکایت پیر چنگی با نام مولانا مشهور شده است. شیوه روایت گری و نوع روایت این داستان، در اسرارالتوحیدمتفاوت است. منوّر از سازوکارهای روایت در سطحی بالاتر از دو روایت دیگر بهره می برد. تفاوت های روایی حکایت اسرارالتوحیدبا دو حکایت دیگر عبارت است از: ترتیب روایت در این حکایت به شکل خطی نیست. نویسنده با رجوع به گذشته، داستان را روایت می کند؛ اما دو روایت دیگر کاملاً به شکل لحظه ای و خطی روایت می شود. فاصله، محصول حضور راوی در روایت است. فاصله در این روایت نسبتاً زیاد است؛ اما در دو روایت دیگر کمترین فاصله مشاهده می شود. دیدگاه در این روایت کانون درونی (Internally-Focalized) و از نوع «کانون درونی بازنمود همگن» است؛ اما دو حکایت دیگر کانون ندارد و از نوع «بازنمود ناهمگن» است. راوی حکایت اسرارالتوحیدداخل روایت خود است. راوی از شخصیت های فرعی به شمار می آید؛ یعنی همگن (Homodiegetic) است؛ اما راوی حکایت مولانا و عطار هر دو خارج از روایت خود هستند.