فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تحلیل افسانة روز چهارشنبه از مثنوی هفت پیکر نظامی بر طبق نظریّة ژیلبر دوران پرداخته شده است. از آنجایی که یکی از ویژگی های نظریة علمی، پویایی و جلورونده بودن آن است، نگارنده در این مقاله به الگویی تازه رسیده است. با توجّه به الگو های ارائه شدة ژیلبر دوران، گاهی محور متنی در منظومة روزانة تخیّلات قرار دارد، گاهی در منظومة شبانة تخیّلات و گاهی نیز در متنی میان منظومه ها حرکتی رفت و آمدی وجود دارد. از نظر وی در حالت ایده آل باید هر دو منظومه در یک متن وجود داشته باشد، امّا در این داستان به موردی بر می خوریم که بسیار جالب توجّه است و آن زمانی است که منظومة شبانه تبدیل به منظومة روزانه می شود. به نظر می رسد ژیلبر دوران به چنین موردی برخورد نکرده؛ زیرا در تقسیم بندی وی نمی توان چنین موردی، یعنی مبدّل شدن منظومه ای را به منظومة دیگر یافت.
مقالات شمس تبریزی از دیدگاه نظریه ساحت اخلاقی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان یکی از ابزارهای اصلی در مشترک ساختن جهان ""خود"" با ""دیگری"" است و با اخلاق ارتباط دارد. هدف نگارندگان این مقاله این بوده است که با رویکردی پدیدارشناسانه، به منشأ اخلاقی برخی بحث های مهم در مقالاتشمس تبریزیبپردازند؛ مسائلی که فهم آن ها راهی به درک درست شخصیت شمس می گشاید؛ از همین روی، با به کارگیری روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا ابتدا یکی از مهم ترین مفاهیم نزد او، یعنی انزوا را مطرح و دیدگاه او را درباره مسئولیت اخلاقی در برابر خود و دیگری و رابطه اخلاق و زبان از خلال گفته هایش بیان کرده ایم. سپس ضمن بیان دو نوع بهره گیری او از زبان در قبال ""دیگری"" به این نکته پرداخته ایم که چرا او گاه به ضرورت سخن گفتن در مقابل دیگری اعتقاد داشته و گاه قائل به برخوردی سلبی با زبان در قبال دیگری بوده است؛ سرانجام، انتقاد شمس نسبت به برخی عارفان پیش از او به مثابه جنبه ای از گفتمان در ساحت اخلاق بررسیشده است.
بررسی و تحلیل گونه های هنجارگریزی در غزل های امیرحسن سجزی دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش ادبی یکی از مهم ترین نقش های زبان است. جهت گیری پیام در نقش ادبی بر خود پیام متمرکز می شود و باعث برجستگی آن بر زبان هنجار می گردد. طبق الگوی لیچ(1969)، انحراف یا هنجارگریزی از زبان هنجار در هشت گونه شامل هنجارگریزی واژگانی، دستوری، آوایی، نوشتاری، معنایی، گویشی، سبکی و زمانی صورت می گیرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب مکتب ساخت گرایی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ به بررسی انواع هنجارگریزی های به کار رفته در شعر امیرحسن سجزی پرداخته است .یافته های پژوهش نشان می دهد که هنجارگریزی معنایی مهم ترین و پربسامدترین شیوه ای است که شاعر در جهت برجسته سازی زبان خود و بیان مفاهیم عمیق عرفانی از آن بهره جسته است. پس از آن هنجارگریزی های آوایی و دستوری که به منظور حفظ جلوه های موسیقیایی شعر به کار رفته اند، قرار دارند. همچنین، کاربرد هنجارگریزی گویشی و استفاده اندک از هنجارگریزی سبکی به ترتیب نشان دهنده وابستگی شاعر به پیوندهای بومی خود و در عین حال پایبندی وی به سبک رسمی گفتار می باشد.
بررسی و بازشناسی دومین ترجمه مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی (ترجمه حکیم شاه محمد قزوینی)
حوزههای تخصصی:
مجالس النفایسیکی از مهمترین تذکره های شاعران است که قزوینی دومین ترجمه آن را ترتیب داده و علی اصغر حکمت آن را در سال 1321 ش. تصحیح و منتشر کرده است. در این مقاله تصحیح حکمت با سه نسخه اقدم و معتبر از متن ترکی، مقابله و مقایسه شده و این نتیجه حاصل شد که متن ترجمه قزوینی و تصحیح حکمت با محتوای مجالس النفایسهمخوانی و تطابق چندانی ندارد؛ زیرا از سویی، گاه مطالبی در نسخ ترکی وجود دارد که قزوینی آنها را از ترجمه خود حذف و مطالبی را به ترجمه خود اضافه کرده که در متن اصلی وجود ندارد و گاهی هم بخشی از ترجمه های او با متن مبدأ اختلاف دارد. از دیگر سو، تصحیح حکمت نیز علاوه بر تفاوت با متن مبدأ، دارای ضبط های اشتباه نیز هست. ترجمه قزوینی نفوذ گسترده ای در منابع تاریخ ادبی و کتاب شناسی بعد از خود داشته است؛ بنابراین، ضروری است بر اساس نسخ اقدم و معتبر مجدداً تصحیح شود.
Analyse structurale du conte La Fille sans mains de Bonaventure Fleury Selon les méthodes analytiques de Propp, Brémond, Greimas et Todorov(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le structuralisme vise à privilégier un système cohérent et universel des relations qui se trouvent entre différents faits linguistiques, sociaux, économiques et etc. De même, l’analyse structurale des œuvres narratives a pour objectif d’accéder aux modèles globales et structurés de la narration. Certains structuralistes comme «Vladimir Propp», «Claude Brémond», «Tzvetan Todorov» et «Julien Greimas», ont inventé des méthodes analytiques basées sur la relation des unités narratives et plus ou moins applicables à toutes les œuvres littéraires.Afin de mieux connaître les théories de ces structuralistes, nous allons les appliquer dans cet article, à un conte écrit par Jean-François Bonaventure Fleury; La Fille sans mains qui possède une structure riche, néanmoins simple et convenable pour être adapté aux méthodes analytiques de ces structuralistes. En fait, en outre de connaître quatre types de l'analyse structurelle des contes, dans cet article, nous aurons un regard comparatif sur les points de concordances et divergences d'opinions de ces théoriciens, dont le résultat est de savoir le degré et la manière de la mise en pratique de ces théories avec des contes.
نقد اسطوره ای دو قصه فولکلوریک منطقه دشمن زیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های فولکلوریک، بخشی از میراث فرهنگی ناملموس هر ملت به شمار می آیند که به خوبی، آداب و رسوم و عقاید و سنت ها و جهان بینی آن ها را بازگو می کنند. از آنجا که در سده های اخیر، با رشد روزافزون تکنولوژی، بسیاری از قصه های شفاهی، در دل خاک مدفون شده اند، بسیار بایسته است که این قصه ها قبل از مرگِ راوی آن ها، ثبت و در حد امکان نقد و تحلیل گردند. از این رو، در این جستار، دو قصه «ماه تتی و آلازنگی» و «پیرزن آرد دوشوئیی»، از منطقه دشمن زیاری فارس با تحقیقی میدانی گردآوری و سپس از منظر نقد اسطوره ای نقد و تحلیل شده اند. ازجمله موارد برجسته تبلوریافته در این قصه ها می توان به محوریت زن و ظهور پهلوان بانو در قصه ها، نبرد اژدهای خشک سالی با ترسالی، پیوند اسپ و ماه با باروری، هستی یافتن گیتی از تخم مرغ کیهانی، رویش گیاه از خون خدای نباتی و پرده دری نی ای رسته از خون مقتول اشاره کرد. از دیگر سو، درون مایه قصه های مورد بحث در این جستار در قصه های فولکلوریک دیگری چون «دختر و گاو زرد»، «ماه پیشانی»، «اجه که م هو»، «گل خندان»، «راز نی لبک زیبا»، «دختران انار» و «نارنج و ترنج» نیز پدیدار شده است.
بازخوانی مؤلّفه موسیقایی وزن «شعر» و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وزن به عنوان یکی از مؤلّفه های مهم موسیقایی اهمّیّت ویژه ای در شعر فارسی دارد. با وجود اقبال خاصّ محقّقان به مبحث موسیقی شعر در دهه های اخیر، مطالب ناگفتة فراوانی در خصوص وزن و سایر مؤلّفه های موسیقایی باقی است. این مقاله تلاش می کند با معرفی عوامل مؤثر در زیبایی «وزن» و آشنا کردن مخاطب با انواع شیوه های غنی کردن موسیقی شعر، از یک سو امکان التذاذ بیشتر مخاطبان از زیبایی های آن را فراهم کند و از سوی دیگر شعرای جوان را به استفاده از این عناصر ارزشمند موسیقایی ترغیب کند. مهم ترین عوامل موسیقایی که در این مقاله بررسی شده اند عبارت اند از: نسبت و ترتیب قرارگیری انواع هجاها در اوزان عروضی، استفادة آگاهانه از هجاهای کشیده، ایجاد مطابقت بین آخر واژه ها با آخر ارکان، ایجاد وزن عارضی در کنار وزن عروضی، استفاده از فواصل مرتب واژه ها خارج از فواصل ارکان، استفاده از دو یا چند بحر عروضی در یک شعر، ایجاد قابلیت خوانده شدن یک شعر به چند وزن، کاربرد وزن دوری، توجه به ارزش سکوت در وزن و استفادة کم و در عین حال، هنرمندانه از ضرورات و اختیارات شاعری. بررسی اشعار شعرای ادوار مختلف نشانگر آن است که سبک «عراقی» مهم ترین نمودگاه مؤلّفة موسیقایی «وزن» است.
خوانش حماسه نو در عاشقانه های مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخوان ثالث شاعری است که به حق لقب حماسه سرای نوپرداز در کنار شاعرانی چون شاملو و سیاوش کسرایی را به خود اختصاص داده است. زبان حماسی او خاصّ خودش می باشد که تلفیقی از حماسه کهنه و نو است و نشان از تسلّط او بر متون نظم و نثر قدیم و جدید دارد. در این مقاله آثار او در شش بخش «واژگان و ترکیب ها، ساختار، صحنه و فضاسازی، زینت ها، روحیه سازی و لحن و اسطوره» و شانزده قسمت «به گزینی واژگان و اصطلاحات، ترکیب های وصفی و اضافی، آغاز و پایان، ساختار کهن دستوری، عشق و مبالغه، فضاسازی، تضادّ و تناقض، وزن و ردیف، تناسب لفظ و معنا، خردورزی، گروه بندی جمعی، ستیزه جویی اهریمن و اهورا، روایت گرایی، قهرمان پروری و شهادت پیروزمندانه» مورد بررسی و تجزیه و تحلیل توصیفی قرار گرفته و به این نتیجه رسیده است که مهدی اخوان ثالث نه تنها شاعری حماسه سرا، بلکه شاعری با ویژگی های خاصّ حماسه نو می باشد. بعضی از آثار او مانند: آدمک، خوان هشتم، آن گاه پس از تندر، قصّه شهر سنگستان، کتیبه و باغ منحاکی از تسلّط او بر حماسه سرایی می باشد.
حصر و قصر در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصر یکی از مباحث علم معانی است که به آن «حصر»، «تخصیص» و «اختصاص» هم می گویند. در اصطلاح، اثبات حکم است برای آنچه در کلام ذکر شده و نفی حکم از ماسوای او است. این شگرد دو طرف دارد: یکی مقصور ودیگری مقصور علیه . مهمترین شیوه های قصر در زبان عربی 4 نوع است: 1-حرف نفی واستثناء که مقصور علیه بعد از حرف استثناء ذکر می شود 2-آوردن انّما در اوّل جمله 3-عطف کردن: به وسیله کلمات بل، لکن، لا که مقصور علیه بعد از کلمة بل ولکن واقع شده است. 4-مقدّم داشتن کلمه ای که استحقاق تاخیر داشته باشد. در زبان فارسی هم مهمترین شیوه های قصر عبارتند از: با اسباب و ادواتی چون جز، مگر، الا، بس و فقط؛ تقدیم، ذکر ضمیر با فعل رابطه استن، تکیه دادن آهنگ تلفظ، پسوند و پیشوندهای تخصیص. از آنجا که قصر در متون ارزشمند عربی و فارسی در نهایت بلاغت و فصاحت و رعایت مقتضای حال به کار رفته است، در این گفتار مبحث قصر در 16 کتاب بلاغت عربی و فارس بررسی تطبیقی و تحلیل آماری می گردد.
ساختار تصویر در شعر معاصر از منظر دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتاب گویش لری در آثار حسین پناهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای اثبات تأثیر گویش مادری نویسنده و شاعر در هر اثر می توان از هنجارگریزی گویشی به عنوان یکی از شواهد کمک گرفت. هنجارگریزی گویشی یکی از انواع هشت گانه هنجارگریزی های لیچ است. در این نوع هنجارگریزی، ساختی غیر از زبان هنجار وارد زبان ادب می شود که می تواند ردپایی از جغرافیای شاعر یا نویسنده باشد. در میان تحقیقات انجام شده در زمینه هنجارگریزی، پژوهشی که به طور اخص به تأثیر محیط و جغرافیای شاعر و چرایی استفاده از هنجارگریزی گویشی پرداخته باشد، انجام نشده است. در این تحقیق برآنیم که هنجارگریزی گویشی را در آثار نثر و شعر حسین پناهی بررسی کنیم و به تأثیر محیط زندگی در شعر و نثر وی بپردازیم. بدین منظور شانزده اثر 1نثر و شعر وی به طور کامل بررسی و مقایسه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در آثار دوره اول، پناهی تأثیر بسیاری از محیط خود و زندگی عشایری دوران کودکی گرفته است. او با کاربرد واژه ها و اصطلاحات گویش لری در آثارش، تصاویری از خاطرات دوران کودکی و اوضاع زندگی عشایری را نشان داده و رنج و شادی را درهم آمیخته است؛ اما در دوره دوم آثار او، ردپای کمتری از محیط و زندگی عشایری به چشم می خورد. در بیشتر آثار این دوره- که درباره نگاه او به دنیا و مسائل آن همانند عدالت، درد بیداری و ... است- هنجارگریزی های گویشی کمتر است.
آسیب شناسی کاربرد نظریه های مدرن در تدوین درسنامه های بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، در صدد است نشان دهد که آسیب شناسیِ درسنامه های بلاغی(اعم از معانی، بیان و بدیع)، با آسیب شناسیِ دیگر درسنامه ها، تفاوت های عمده ای دارد. از جمله ی این تفاوت ها، یکی سابقه ی طولانیِ آگاهیِ محققان و صاحبنظران از کاستی ها و آشفتگی های بلاغت سنتی است، و دیگری، کوشش هایی که در جهت رفع این کاستی ها بر مبنای معیارها و نظریه های امروزی (اعم از ادبی و زبان شناختی) به عمل آمده است. در مقاله ی حاضر استدلال خواهد شد که کاربرد این معیارها و نظریه ها، نه تنها نتوانسته کاستی های درسنامه های بلاغی را برطرف سازد که حتی آن ها را تشدید کرده و خود، آسیب ها و کاستی های تازه ای را نیز به بار آورده است. این کاستی ها، که عمدتاً از شیوه ی نادرستِ کاربرد نظریه های جدید ناشی شده اند، عبارت اند از 1- غفلت از کارکرد صناعات بلاغی در طبقه بندیِ صناعات بر مبنای معیارهای مدرن 2- در نظر گرفتن ادبیات به مثابه ای حوزه ای مستقل از دیگر حوزه های زبانی براساس نظریه های مدرن 3- استفاده از نظریه های مدرن بر مبنای شباهت های ظاهری با برخی مباحث قدمایی 4- عدم توجه به مسائل خاص ادبیات و متون ادبی در کاربرد نظریه های مدرن. پس از بررسیِ این چهار کاستی، در برخی موارد پیشنهادهایی نیز برای تدوین درسنامه ها ی بلاغی و شیوه ی کاربرد نظریه های مدرن در آن ها، ارائه شده است.
«بدل بلاغی» محملی برای ایهام سازی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشخصه های اصلی سبک حافظ، چند معنایی بودن کلام اوست. او به روش های مختلف کوشیده است به این مهم دست یابد. یکی از راه هایی که حافظ برای خلق ایهام در پیش گرفته است و تا حال در کتب، شروح و مقالاتی که دربارة حافظ و ایهام نوشته شده، نامی از آن آورده نشده، ایهام سازی از رهگذر بدل بلاغی است. ظاهراً یکی از کارکردهای بدل، پرهیز از تکرار واژگان است که روزگاری از عیوب فصاحت محسوب می شد، اما حافظ در اکثر موارد به این اکتفا نکرده است. وی با دانش زبانی و بلاغی خود، کلماتی را جانشین یکدیگر می کند که علاوه بر وظیفة جانشینی، متضمن هنرهای بلاغی نیز هستند. یکی از مهم ترین کارکردهای بدل بلاغی در غزلیات حافظ، ایهام سازی است. حافظ با انتخاب دقیق بدل، علاوه بر مصون ماندن از بلیة تکرار، در بسیاری از موارد، به هنر زیبای ایهام نیز دست یافته است. در این مقاله، ابتدا به نقد تعاریف بلاغیون دربارة ایهام پرداخته شده، سپس «بدل بلاغی» مختصراً معرفی شده است. در ادامه، ابیاتی از حافظ که بدل بلاغی در آن ها موجب ایهام کلام گشته، تحلیل شده است و در پایان، بدل های بلاغی بیست غزل حافظ که تصادفی انتخاب گردیده، استخراج، و نسبت ایهام هایی که از رهگذر بدل بلاغی حاصل شده، با سایر ایهام ها سنجیده شده است.
تحلیل نمونه وار زنان شیزوفرنیک در رمان های پسامدرن فارسی (کولی کنارآتش، ساربان سرگردان و باورهای خیس یک مرده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیزوفرنیا به معنای گسیختگی روحی و چندشخصیته بودن از مؤلفه های شخصیت های پسامدرنیستی است که در آثار پسامدرن، تفاوت آنها با شخصیت های طبیعی نشان داده می شود. شخصیت های شیزوفرنیا چنان که دلوز و گتاری می گویند، میل خود را برخلاف شخصیت های ادیپی در ابژه خاصی محدود نمی کنند و به ابژه های متفاوتی می اندیشند و از همین راه دچار پراکندگی و گسیختگی می شوند. شخصیت های اگزیستانسیال، پوچ گرا و آواره به این پراکندگی و بیگانگی می رسند، اما پراکندگی و گسیختگی روحی آنان گاهی تشدید می یابد. این مقاله به سه رمان مطرح پسامدرن ایرانی توجه دارد و آنها را نمونه رمان های پسامدرن ایرانی قلمداد می کند. همه گونه های شخصیتی زنان در این رمان ها به چشم می خورد. نویسندگان دو رمان ساربان سرگردانو کولی کنار آتشزن اند و نویسنده رمان باورهای خیس یک مردهمرد است که این نکته نیز در مقاله مطمح نظر می باشد. از نتایج مقاله، شیزویی تر بودن شخصیت اصلی رمان هایی مثل کولی کنار آتشاست و عامل این ویژگی نیز چه بسا مردان هستند. از اهداف مقاله شناخت شخصیت های زن در رمان های پسامدرن است و روش آن به گونه ای تحلیلی به شخصیت شیزوفرنیایی زنان در رمان های یاد شده می پردازد و بیان می دارد که زنان در داستان های مردان نقش حاشیه ای تری دارند.
مناسبات بینامتنی تلمیحات قرآنی مثنوی و غزلیات شمس با تأکید بر قصّه ابراهیم علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر مثنوی مولانا با ترجمه های انجام شده، یکی از شاخص ترین متن های زبان وادبیات فارسی است که بیشترین نظریه های ادبی جدید را در خود پذیرا می باشد. یکی از این نظریه ها، موضوع بینامتنیت است. این اثر گرانسنگ فارسی همچنان که با آثاری چون کلیله و دمنه، اسرارنامه، منطق الطیر، معارف، مقالات شمس و...ارتباط و پیوستگی متنی دارد، با دیگر آثار مولانا از جمله فیه مافیه و غ زلیات شمس نی ز دارای پیوند های بینامتنی می باشد مولوی با توجّه به انس عمیقش با قرآن و نیز به سبب سابقه اشتغال خانوادگی اش به حرفه وعظ در آثار خود از قرآن کریم و قصه های مربوط به پیامبران بسیار بهره برده است لذا مقاله حاضر به بررسی مناسبات بینامتنی شخصیت های قرآنی مشترک دیوان شمس و مثنوی به ویژه قصّه ابراهیم (ع) از منظر بیش متنیت ژنت می پ ردازد و منظور از ای ن رابطه بیش متنی، هرگونه ارتباطی است که متن ب (بیش متن/مثنوی) را به متن الف(پیش متن/غزلیات شمس)متّصل می کند. در این مقاله ضمن بیان تفاوت های ساختاری دو اثر غزلیات شمس و مثنوی، قصّه ابراهیم علیه السلام در این دو اثر از منظر بینامتنیت با روش تحلیلی- توصیفی مورد بررسی قرار می گیرد تا با نشان دادن شباهت ها و تفاوت های بینامتنی ، به خوانشهای نو و متفاوت مولوی از آن قصّه دست یابیم و از این رهگذر به تبیین تدبّر عمیق مولوی در قرآن و سازوکار ذهن و زبان خلّاق او در بیان مفاهیم پویای عرفانی توجّه نماییم
خوانش ساختار بازنمودی قرآن براساس رویکرد نقش گرا (مطالعه مورد پژوهانه : سوره طاها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه الگوی نقش گرای هلیدی، رویدادها و افکار آدمی قابلیت باز نمایی در زبان را دارند که در سه سطح باز نمودی، بینا فردی و متنی بررسی می شوند. در این پژوهش سعی بر آن است تا بندهای آیات سوره ی طاها را از منظر اصول و مبانی نظریه ی سیستمی – نقشی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برای این منظور، سوره مزبور، به روش توصیفی و تحلیلی مورد تأمل قرار گرفت. در بیش از هشتاد آیه سوره طاها، بخشهای مهمی از سر گذشت پر ماجرای حضرت موسی (ع) تشریح می گردد، تا برای پیامبر (ص) و مومنان که در آن ایام در مکه، سخت از سوی دشمنان در فشار بودند، دلداری و تسلیت خاطری باشد. هدف نگارنده در این پژوهش، آزمودن نظریه ی مذکور و بررسی قابلیت اعمال آن در حیطه ی داده های قرآنی و تحلیل لایه های مختلف معنایی آن است و نتایج بررسی حاکی از آن است که سوره ی طاها در سطح بازنمودی به جز فرایند مادی از دیگر انواع فرایندها مانند ذهنی و کلامی بهره جسته و در این میان بیشترین بسامد از نوع فعل های مادی است که متناسب با حال و هوای سوره، صورت گرفته است.
جایگاه حکومت در دیدگاه و جهان بینی بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ مسعودی یا بیهقی در بردارنده دورة حکومت یک دهه ای مسعود غزنوی و شرح به پادشاهی رسیدن مسعود و ضبط سرزمین های تحت حکم وسپس ظهورو بروز اختلاف ها وکشته شدن مسعود است. بیهقی ضمن نقد مسعود وکارکردش، از دیدگاه ویژه خودش که پادشاهی را به عنوان حاکمیّت چیره، مستولی و درست می بیند، به گزارش اعمال مسعود می پردازد و در لابه لای تاریخی که در برگیرنده جهان بینی اوست، نظریه حکومتی خودش را که بنیاد دینی- سیاسی دارد و مبتنی بر حاکمیّت الهی پادشاه (ظلّ الله فی الارض) است، ارائه می کند. در این دیدگاه، تقدیر و اراده و مشیّت الهی، غالب بر همه چیز است و کارهای سلطان در جهت همسویی با تقدیر روی می دهد؛ وی کارگزار اراده الهی است (تُعِزُّ مَنْ تَشاء و تُذِلُّ ....) و به نمایندگی از خلفا یا جانشینان پیامبر بر روی زمین، مطابقت عملش با فرمان های خداوند را کسب می کند و از اسباب مادی چون مشورت های وزیر و یاری سپاهیان و حمایت مردمان بهره می گیرد تا با عدالت و با غزوهایش، به گسترش دین و اهداف دینی بر کره ارض و بخصوص هندوستان کمک کند. این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و به روش تحلیل محتوا، در پاسخ به چگونگی نظریه حکومت در تاریخ بیهقی، به این نتیجه می رسد که اندیشه بیهقی، مدیریّتی سنتی و تفکّر ایرانی- اسلامی شده حکومت از دیدگاه افلاطون است.
نفوذ آثار خارجی در سروده های اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سدة چهاردهم خورشیدی، ادبیات معاصر ایران تحولات شگرفی یافت و همسو با جریان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر دستخوش تغییرات بسیار شد. بررسی نقش ترجمة آثار ادبی غرب، همچون رمان ها و نمایشنامه ها و اشعار، به منزلة یکی از جریان های فرهنگی عصر جدید، می تواند دگرگونی های ادبیات معاصر ایران را به درستی نشان دهد. در این میان، حتی شاعران معاصر ایران که رنگ ملی در سروده های آنان بارزتر است، گاه از آثار و اشعار غربی یا ترجمة آن سود جسته اند. مهدی اخوان ثالث از جملة این شاعران است که گرچه در آغاز به ترجمة منظوم برخی اشعار غربی پرداخت، اما به تدریج از ترجمة صرف فاصله گرفت و در رویارویی با آثار خارجی، به خلاقیت های ادبی قابل ستایشی دست یافت. شعرهای «سه قطره یا داستان دوستی ها»، «گل سرخ و گلچین»، «سگ ها و گرگ ها»، «گرگ و بره»، «آنگاه پس از تندر» و «مایا» نمونه های آشکار تأثیرپذیری اخوان از ترجمة آثار و اشعار غربی است.