فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۷۴۴ مورد.
برزویه طبیب و آیین جین (عنوان عربی: برزویه الطبیب، والجاینیة)
حوزههای تخصصی:
پزشک و اندیشمند و دین شناس نامدار ایرانی، برزویه طبیب، در زیست نامه فرهنگی و اندیشه ای خویش که چونان دیباچه ای در آغاز کلیله و دمنه آورده شده، دستانه ای (= تمثیل) را به کار گرفته است که پیوندها و همانندی هایی شگفت آور با دستانه «مردی در چاه» در متنی از ادب آیینی جینی دارد. آیین جین، یکی از آیین های باستانی هند است که برپایه بازگفتی بیش پذیرفته شده، برزویه کلیله و دمنه را، با رنج و تلاش بسیار، از آن سرزمین به ایران آورده است. در این جستار، دستانه «مردی در چاه»، در این دو متن ایرانی و هندی کاویده و بررسیده آمده است.چکیده عربی:استخدم برزویه الطبیب، المفکر، ورجل الدین الإیرانی الشهیر، فی سیرته الثقافیة، والفکریة التی وردت فی دیباجة کلیلة ودمنة، تمثیلا له صلات عجیبة بتمثیل «رجل فی البئر» فی أحد نصوص الآداب الجاینیة. والجاینیة دیانة هندیة قدیمة. والقول الغالب إن برزویه جاء بکلیلة ودمنة من تلک الدیار إلی إیران بعد عناء، وجهد وفیرین. حاول هذا المقال أن یدرس تمثیل «رجل فی البئر» فی هذین النصین الإیرانی، والهندی.
سفرنامه حاجیه خانم
بررسی تطبیقی ساختار داستان های شیر و گاو در کلیله و دمنه و افراسیاب و سیاوش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ی ساختار و منشاء قصه ها و اسطوره های ملت های مختلف جهان آثار گوناگونی پدید آمده است. برخی از پژوهش گران با نگاهی تطبیقی آثار دو یا چند قوم را با یکدیگر مقایسه کرده اند. از آن جا که هندی ها و ایرانیان از گذشته های دور پیوندهای فراوان فکری، جغرافیایی و تاریخی داشته اند، زمینه های بسیاری نیزبرای پژوهشگران علاقه مند به بررسی آثار این دو قوم فراهم آمده است. بی گمان ""پنجاتنترا"" و ""شاهنامه ی فردوسی""، دو اثر مهم و باستانی نزد مردم هند و ایران است و این دو اثر،درفرهنگ دوملت جایگاه ویژه ای دارند.
در این مقاله کوشش شده با نگاهی ساختاری، اجزای ساختار داستان های افراسیاب و سیاوش در شاهنامه و شیر و گاو در کلیله و دمنه مقایسه شود. درخور توجه است که این اجزا به گونه ای شگفت انگیز با یکدیگر مشابه اند. گفتنی است، کوشش شده اگر تفاوت هایی میان روایات گوناگون از این دو داستان وجود دارد، بازنموده شود. هم چنین به دلیل هم مانندی فراوان داستان شیر و شتر پرهیزگار در مرزبان نامه و شیر و شغال در کلیله ودمنه به شباهت های دو داستان اخیر نیز اشاره شود و در پایان با توجه به ساختار بسیار مشابه دو داستان، تحلیلی نیز ارائه گردد.
الگوی پوشش در داستان خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیف مختصات ظاهری شخصیت داستانی یکی از عناصر اصلی شخصیت پردازی است که شامل وصف چهره، اندام، پوشش و حرکت می شود. از این بین عنصر پوشش در داستان های نظامی گنجوی، از عناصر برجسته ای است که علاوه بر پرداخت زیبایی شخصیت، از لحاظ جمال شناسی نیز قابل بررسی و تامل است.
اصل پوشیدگی در زمان تاریخی وقوع داستان (دوران ساسانی) معادل پرهیزکاری است و در زمان بازآفرینی داستان نیز به دلایل مذهبی و فرهنگی، پوشیدگی نشانه فضیلت اخلاقی است. از سوی دیگر در سنت ادبی فارسی به ندرت با توصیف برهنگی مواجهیم. حکیم گنجه با توجه به فرهنگ، تاریخ داستان و سنت ادبی به ترسیم شکل ظاهری شخصیت ها و طبعا پوشش آن ها می پردازد.
در این مقاله برآنیم با بررسی انواع پوشش در داستان خسرو و شیرین و مطابقت آن با الگوهای پوشش در زمان ساسانی و سلجوقی، به تصویر کلی پوشش در سخن نظامی دست یابیم
روایت شناسی مقامات حمیدی بر اساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی رواج نظریات ساختار گرایانه، روایت به عنوان ساختار تلقی شد و هر یک از نظریه پردازان تلاش کردند اجزای تشکیل دهنده ساختار روایی را دریابند و الگوی پایه ای برای آن ارائه کنند؛ از جمله این نظریه پردازان تزوتان تودوروف است.
روایت شناسی مقامات حمیدی بر اساس الگویی که تودوروف مطرح می کند، نشان می دهد مقامه ها از ساختار روایی واحدی پیروی کرده است. ساختار روایی هر مقامه بر مبنای سه پی رفت پایه استوار است که با نظم یکسانی در پی هم قرار می گیرد. علاوه بر سه پی رفت در %60 مقامه ها دو پی رفت فرعی دیگر به دلایلی مثل مقدمه چینی برای مطرح شدن بعدی، بیان علت رخدادی و یا به عنوان جفت متقابل پی رفت پایه حضور دارد. شیوه غالب پی رفتها زنجیره سازی و در یک مورد درونه گیری است. نظر به اینکه در تمام مقامه ها راوی به سفر می رود در موقعیت مناظره / موعظه قرار می گیرد و سرانجام مطالبی را می آموزد. عناصر دستور پایه مقامات سفر - مناظره / موعظه - آموختن است که در حدیث نبوی اطلبوا العلم ولو بالصین ریشه دارد.
سفرنامه ی صادق هدایت
روایت و دامنة زمانی روایت در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
هر پدیدة نسبتاً دامنه¬داری که دارای سیری پیش¬رونده باشد، ساختار روایی ساده¬ای را در بطن خود میپروراند. در این ساختارِ ساده¬گویی، عناصر تشکیل دهندة پدیده از نقطة¬ A به سمت B ، از Bبه سمت C و ... حرکت می¬کنند؛ شبیه رشد تکاملی دانه تا مرحلة درخت شدن و میوه دادن. آنچه به ساختاری پیشرونده و روایی شکل داستانی می¬بخشد، گشتارهایی است که از سوی نویسنده/ راوی بر پیکرة موضوع تحمیل می¬شود؛ این گشتارها در توالی خطی- زمانی داستان قابل تحلیلاند. مقالة حاضر، در تحلیل ابعاد زمانی روایت داستانی، بر دو مدخل اصلی زمان روایت و دامنة زمانی روایتشدگی تأکید دارد: در مدخل نخست با سه گونة زمان تقویمی، زمان حسّی و زمان روایت مواجه می¬شویم. در مدخل بعدی مقاله نیز، پنج محور کلی صحنه، گسترش، چکیده، حذف و زمان حال اخلاقی مطرح خواهد شد؛ توضیـح اینکه ضمن تطبیق مباحث مطرح شده با نمونه¬هایی از رمانهای معاصر، در پایان هر مدخل، قصه¬هایی از مثنوی نیز، متناسب با موضوع، ارائه و تحلیل شده است.
تحلیلی از هفت روایت «استن حنانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دخل و تصرف در روایت ها و خلق روایت های جدید و احیانا پیچیده تر، شیوه ای است که سنت روایی فارسی بر پایه آن شکل گرفته است؛ از این رو، بسیارند روایت هایی که از رهگذر جرح، تعدیل، حذف و اضافه کردن عناصر و اجزای روایت، صورتی دیگر و گاه کاملا متفاوت یافته اند. بررسی اینکه « چگونه روایتی تاریخی و ساده، به روایتی داستانی و پیچیده، تبدیل می شود»، « دست کاری های قصه پردازان در روایت، غالبا از چه سنخی است»، «ساختارهای روایی فارسی، در روند تکاملی خود، از چه الگویی تبعیت می کنند» و نیز « روایت های مشابه، در طول زمان، بر پایه چه عناصر و جزییاتی شکل گرفته اند»، موضوع گفتار حاضر است؛ پژوهشی که اگر بدرستی انجام پذیرد، زمینه را برای استنباط نظریه های روایت فارسی فراهم خواهد ساخت. روشی که در این گفتار به کار بسته ایم، مبتنی است بر مقایسه تحلیلی نمونه هایی از چند روایت مشابه، از منظر روایت شناسی، ریخت شناسی، معنی شناسی، نشانه شناسی، بینامتنیت، گفت وگو.
حکایات زاهدان و صوفیان در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هزار و یک شب مجموعه ای از داستانهاست که از زمانی نامعلوم مخاطبان فراوانی به خود جلب کرده است. تصور عمومی بر این است که آنچه در این مجموعه آمده جملگی هزل و مایه سرگرمی برای عده ای عاطل و باطل است. اما در هزار و یک شب می توان داستانهایی یافت که مخاطب را به پرهیزگاری و شریعتمداری فرا می خواند. همچنین حدود سی داستان را می توان نشان کرد که علاوه بر دعوت به زهد و پرهیزگاری متشرعانه، حال و هوایی صوفیانه دارند. مقاله حاضر به بررسی بخشی از این حکایات صوفیانه و جستن ماخذ آنها و تا حد امکان سیر تحول و تطورشان پرداخته است. جستجو در این مراحل تغییر و تحول علاوه بر اینکه پژوهنده را در پیدا کردن زمان مطمئن تری برای تاریخ الحاق برخی از حکایات هزار و یک شب یاری می رساند، روانشناسی عوام را که احتمالا مخاطبان اصلی این گونه داستانها بوده اند و در پیدایش آنها نقش و تاثیر بسزایی داشته اند، بهتر بر آفتاب می افکند.
سیر تطور مقامات تا قرن هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آن که دو اصطلاح «حال» و «مقام» از مفاهیم زیربنایی صوفیان در سیر و سلوک عارفانه است، درباره تعریف آنها حتی تا در قرن ششم اتفاق نظر وجود نداشته و هر نویسنده با تلقی خاص خود معنی ویژه ای از حال و مقام و مصداقهای آن در می یافته است. در اواسط قرن چهارم ابونصر سراج در اللمع تعریفی نسبتا دقیق از این دو اصطلاح ارایه کرد ولی ظاهرا با اقبال عمومی روبرو نشد. زیرا بسیاری از مشایخ مانند ابوطالب مکی و کلاباذی چندان به تعریف سراج وفادار نبوده اند و برخی دیگر نیز معیارهای دیگر را در تعریف در نظر گرفته اند. گروهی تعریف را پذیرفتند ولی مصداقها را متفاوت دانستند. غایت این پژوهش نمایاندن سیر دگرگونی تعریف اصطلاح مقام و آمیختگی آن با مفهوم اصطلاح حال، نزد عرفا از میان قدیم ترین متن موجود صوفیان تا تالیفات قرن هشتم است و ضمن مقایسه متون گوناگون صوفیه، اختلاف نظر مشایخ در این زمینه را بر می شمارد.
هنر و فرهنگ قصههای ایرانی
حوزههای تخصصی:
یک حکایت، چند روایت نقد و نظری تطبیقی بر داستان «نگریستن عزراییل بر مردی...» در مثنوی و الهی نامه، با نگاهی به چند ماخذ دیگر (عنوان عربی: حکایة واحدة، روایات متعددة دراسة نقدیة مقارنة لقصة «نظرة عزراییل إلی رجل...» فی المثنوی و إلهی نامه، خلال دراستها فی مصادر أخری)
حوزههای تخصصی:
توضیح و تفسیر قصه ها و تمثیل ها در مثنوی مولانا، کلید شناخت این حماسه عرفانی بزرگ است؛ زیرا مولوی، قصه و تمثیل را برای اثبات دعاوی و آشنایی ذهن مخاطب با عقیده و نظر حکمی و عرفانی خود به کار می برد.در مقاله حاضر سعی شده است با مقایسه یکی از حکایات مثنوی به نام «نگریستن عزراییل بر مردی...» با چند ماخذ دیگر قبل از مثنوی، وجوه برتری قصه پردازی مولانا بر سایرین تبیین شود. به همین منظور، این حکایت از دفتر اول مثنوی با همین حکایت در آثاری مانند کیمیای سعادت غزالی، الهی نامه شیخ عطار، کشف الاسرار میبدی، ترک الاطناب فی شرح الشهاب ابن قضاعی و جوامع الحکایات عوفی، به شیوه نقد تطبیقی مقایسه شده است.مخاطب با مطالعه این آثار درمی یابد این حکایت در مثنوی، طرب انگیزتر و جامع تر از سایر آثار است و رابطه منطقی تری میان اجزای آن وجود دارد.چکیده عربی:إن المفتاح الحقیقی لمعرفة المثنوی بوصفه أکبر حماسة عرفانیة، یتمثل فی توضیح قصصه وتمثیلاته وتفسیرها؛ لأن مولانا جلال الدین یستخدم القصة والتمثیل لإثبات عقائده الحکمیة والعرفانیة وتعرّف المخاطب علیها. ومن هذا المنطلق یحاول هذا المقال جوانب تفوق مولانا فی تناول القصة علی الآخرین بعد مقارنة إحدی حکایات مثنوی بعنوان «نظرة عزراییل إلی رجل...» بمصادر أخری تسبق المثنوی. وتحقیقا لهذا الهدف تم دراسة تلک الحکایة الموجودة فی الدفتر الأول من المثنوی مع أخواتها الموجودة فی نتاجات أخری: ککیمیاء السعادة للغزالی، وإلهی نامه للعطار، وکشف الأسرار لمیبدی، وترک الإطناب فی شرح الشهاب لابن القضاعی، وجوامع الحکایات للعوفی علی سبیل الدراسات النقدیة المقارنة.والقارئ بعد قراءة تلک النتاجات یدرک أن الحکایة المذکورة فی المثنوی ألطف وأجمع من مثیلاتها فی باقی النتاجات وأن هناک انسجاما أکثر بین أجزاءها إذا ما قورن بتلک النتاجات.
عنصر شخصیت در حکایت های حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از برجسته ترین و تاثیر گذارترین مثنوی های عرفانی - تعلیمی ادب پارسی و مهم ترین اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی (6 هـ. ق) است. سنایی پس از یک دیباچه دراز آهنگ منثور، مطالب و موضوع های این منظومه را، که تعداد آنها در بیشتر نسخه ها به 10000 بیت می رسد، در ده باب گنجانده است و برای بیان روشن تر و استوار تر مقاصد خود، که اغلب، مسایل غامض و بلند عرفانی هستند، از نوع ادبی پر تاثیر حکایت بهره برده و در لا به لای مطالب اصلی کتاب، حکایت های نسبتا زیادی را گنجانده که تعداد آنها در مجموع به 112 حکایت می رسد. این حکایت ها اغلب با عنوان هایی نظیر: «التمثل فی، التمثیل فی، حکایت در، و داستان...» از متن اصلی جدا می شوند و از نظر کوتاهی و بلندی متفاوتند و بی شک در ساده کردن و پر تاثیر کردن زبان حدیقه، نقش فراوان دارند. برای به انجام رسانیدن این پژوهش پس از بررسی شخصیت های اصلی این حکایت ها، آنها را در پنج گونه مذهبی - عرفانی، تاریخی - اسطوره ای، تیپیک، همراز، تمثیلی و نمادین جای دادیم و از دیدگاه عنصر داستانی «شخصیت» بدان ها نگریستیم. سعی شد بخشی از یافته های تحقیق در چند جدول نمایش داده شود.
ویژگیهای ساختاری و روایتی حکایتهای مشایخ در مثنویهای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حُکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینیِ یک عارفِ معتقد به مبانیِ نظری و عملیِ سلوک عرفانِ عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجسته عرفانِ تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعفِ کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگیهای ساختاری و رواییِ داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.