فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های نسبتاً گستردة پژوهش در ادبیات تطبیقی معاصر، حوزة مضامین و موضوعات است. موضوع، یک ماده تاریخی و فرهنگی و از عناصر تشکیل دهنده متن است، از این رو قابلیت تحلیل و بررسی را دارد. برخی از موضوعات و مضامین، فراملّی و جهان شمولند؛ مانند زندگی و مرگ، خیر و شر، دادگری و ستمگری، عشق و نفرت، جوانمردی و سخاوت و... . مطالعه تطبیقی در حوزه مزبور می تواند به تبیین فصلی هرچند کوتاه، از تاریخ افکار و عقاید و فرهنگ دو یا چند ملت در طول تاریخ بینجامد و خاستگاه برخی از آن ها را نیز مشخص کند. از جمله موضوعات فراملّی و مورد اختلاف در فرهنگ اسلامی و سایر ادیان الهی، موضوع زهد است که مکاتب فکری و عقیدتی مختلف، تعاریف متفاوت و گاه متناقضی از آن ارائه داده اند. مفهوم زهد وارد حوزه ادبیات نیز شده و بر همین اساس، برخی از شعرا زهد سرا نامیده شده اند که از جمله آنان سنایی غزنوی و ابو اسحاق البیری دو شاعر نامی در ادب فارسی و عربی هستند. در پژوهش حاضر برآنیم که در چشم اندازی تطبیقی، انگیزه های این دو شاعر در روی آوردن به شعر زهد و نحوه نگرش آن ها به دنیا و دلبستگی های آن را مورد بررسی قرار دهیم تا به تعریف و کارکرد زهد در حوزه ادبیات دست یابیم و نشان دهیم که با وجود مانندگی های بسیار در رویکرد این دو شاعر به مفهوم زهد، تفاوت های قابل ملاحظه ای هم بین آن دو وجود دارد.
بررسی تطبیقی سیمای دنیا در شعر ناصر خسرو و ابوالعلاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی جهت گیری ها و دیدگاه های ناصر خسرو قبادیانی و ابوالعلای معری نسبت به دنیا، در حیطه ادبیات تطبیقی است. هر دو شاعر در یک دوره می زیسته و از دو زبان و دو فرهنگ متفاوت بوده و به احتمال قوی بین آنها تاثیر و تاثر بوده است.در این مقاله پس از اشاره گذرا به زندگی این دو شاعر، تشابهات و عوامل شکل دهی افکارشان ذکر می شود .سپس به بررسی سیمای دنیا از نظر دو شاعر پرداخته شده و این که مضامین مشترک در دیوان دو شاعر تحت تاثیر چه عواملی بوده است . در ادامه به بیان نوع جهت گیری و واکنش این دو شاعر در مواجهه با دنیا و مظاهر آن پرداخته می شود . ذیل هر عنوان اشعاری مناسب از دو شاعر ذکر ، تحلیل، مقایسه و نتیجه گیری شده است .
گفت و گو در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر، گفت و گو ـ که از مهم ترین شگردها در حوزه ادبیات داستانی سنتی و مدرن اعم از منظوم و منثور به شمار می رود ـ در یکی از شاهکارهای متون کلاسیک؛ یعنی شاهنامه فردوسی مورد کنکاش قرار گرفته است. از این رو، ابتدا اصطلاح گفت و گو از منظر داستان، تعریف و جایگاه و کارکردهای آن تبیین شده و در ادامه، نخست گفت و گوهای متکثر و متنوع شاهنامه استخراج شده و سپس از زوایای مختلف، از جمله مستقیم و غیر مستقیم بودن گفت و گوها و نیز با عنایت به دو سویه گفت و گو که یک سویه آن پهلوانان هستند دسته بندی گردیده است. آن گاه برای تبیین جایگاه این شگرد داستانی در شاهنامه، نمونه های برتر گفت و گو که عمدتا ویژه بخش پهلوانی هستند، تحلیل و بررسی شده است و در پایان، در باب موضوع گفت و گوها که با توجه به موقعیت و محل آن فرق می کند نیز بحث شده است و چنین نتیجه گرفته شده که تجلی گاه این شگرد داستانی در بخش پهلوانی است و موضوع غالب این گفت و گوها نیز عمدتا مفاخره و اظهار برتری است.
«تزریق» نوعی نقیضة هنجار ستیزِ طنزآمیز در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایضاح و ابهام هنری در ادبیات همیشه محل منازعه بوده است تا آنجاکه گاه امتیاز اصلی یک اثر تنها به دیریابی معنی آن وابسته بوده است. البته ارزش این تلاش تا حد زیادی به صداقت هنری باز می گردد. از این رو برخی از شعرا و نویسندگان عمدة همّتشان را بر سر این کار گماشته و سخن خود را به مخاطره افکنده اند. برخلاف تصوّر رایج، سابقة این سبکِ سخن در ادبیات فارسی بسیار بیشتر از مکاتب ادبی غربی ای چون دادائیسم و سوررئالیسم است و قدمای ما خاصّه آنان که در وادی عرفان قلم می زدند و یا آنها که با مضمون و صور خیال پنجه نرم می کردند سخنشان اغلب خصلت معنی گریزانه داشته است تا بدانجا که برخی از ُظرفا شاید در طعن این سخت کوشی های گاه مذبوحانه، نقیضه ای با نام تزریق برساختند تا با آن، شیوة مذکور را به نقد کشند. مقالة حاضر تمام تلاش خود را در تبیین تاریخی و تحلیلی این نوع ادبی به کار داشته تا اهمّیتش را فراتر از تفنّن و در حد یک اصطلاح فراگیر در نقد و انواع ادبی خاطرنشان سازد.
عارف و عامی در رقص و سماع
حوزههای تخصصی:
از میان نقش ها و آثار مینیاتوریکه در جایجایمکان هایتاریخینقش بسته میتوان تا حدیبا فرهنگ کهن و اداب و رسوم باستان ایران اشنا شد. در میان این نقش ها مجلس هایبزم نیز جلوه نماییمیکند، مجالسیکه در آن شاهد رقص هایینیز هستیم. این مقاله بران است تا جنبه هایگوناگون این رقص ها بررسیشود و در ادامه به سماع که رقص صوفیان بحساب میرود، پرداخته میشود. این دو گونه رقص در طول تاریخ مفاهیمیداشته است که با سیر و تامل در بزم هاییچون بزم هایپادشاهان و صوفیان میتوان از میان ان ها نکاتیرا دریافت، اما مثنویمعنوینیز اشاره هاییبدین موضوع داشته و مولانا نیز سماع را در مجالس عارفانه از نظر دور نمیداشت.
حافظ و مقوله جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته تا کنون، شناختِ حافظ، دغدغه بسیاری از محقّقان زبان و ادب فارسی بوده است و در این میان بحثِ جبر و اختیار جایگاهی ویژه داشته و دارد. چنانکه بسیاری، حافظ را جبری انگاشته اند و اندکی بر اختیارمداری او پای فشرده اند و تعدادی هم او را ابن الوقت دانسته و در واقع به جمعِ میان جبر و اختیار معتقد گشته اند و جالب اینجاست که همه این صاحب نظران جهت اثبات مدّعای خویش به ابیاتی از حافظ تمسّک جسته اند؛ اما حقیقت چیست؟ و آیا اصلاً راهی برای رسیدن به نظری قطعی در این زمینه وجود دارد یا خیر؟ در این نوشتار کوشیده ایم تا بدین سؤال پاسخی درخور دهیم و معیّن سازیم که مبنایِ حافظ در این بحث، لاجبرَ و لاتفویضَ بَل امرٌ بینَ الامرَین است و نه چیزی دیگر. امّید که در نظر افتد و راهگشا باشد.
مقدمه ای بر ادبیات کودکان و نوجوانان (1): (شناسایی ادبیات کودکان و نوجوانان)
حوزههای تخصصی:
«دانشِ مستی»
حوزههای تخصصی:
خیام، داناترین دانشمند روزگار خود بوده است اما آنچه وی را از همالان ممتاز می کند، اعتراف او به نادانی خویش است. این دانائی در روانش به حیرتی شورانگیز از دست حیرانی عارفان، استحاله پذیرفته، جان او را به هیئت جامی جهان بین درآورده است. این اقرار به نادانی وقتی از زبان و خامه این داناترین روزگار، برآمده باشد، چونان برترین دانش ها در گوش جانِ دل آگاهان، جان خوش تواند کرد. این همان دانائی است که خیام از آن به عنوان «دانش مستی» در ترانه ای از آن خویش یاد کرده، آن را از همه دانش های خود، والاتر شمارده است.حکیمان در استدلالات فلسفی شان، دور و تسلسل را باطل دانسته اند، حال آن که واقعیت جهان، دوری و تسلسلی است. وقتی جستجو آغاز می گیرد، یافتن تحقق می پذیرد. که مبدا و منتهای همه امور عالم یکی است. عارفان و از آن میان خیام، می دانسته اند که چون در چنبر افتادی دیگر از فرمان او، سرپیچی نمی توانی کرد. به قول عارف بزرگ روزگارمان: شادروان کیوان قزوینی «عرفان خیام با مغزتر از مشایخ و اقطاب مشهور بوده و شاید به توسط اروپائیان، بعد از این منتشر شود که بهترین عارف اسلام، خیام بوده و بهترین حکیم اسلام، شیخ الرئیس». خیام نمودار یگانگی ظاهر و باطن، حقیقت و مجاز، ایمان و کفر و همه دوگانگی های ازلی و ابدی روان انسان است و چنین شخصیتی که در وجود وی همه ی تضادها به وحدت رسیده اند، بیش از تمام عارفان رسمی، عرفان را نمایندگی تواند کرد. اگر گفتن سخنان شطح آمیز، نشانه ای از درک عارفانه قایل خویش است، زیستن شطاحانه، عین عارف بودن است و خیام، چونین زیسته است.
سعدی و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"از دیرباز بویژه در سالهاى اخیر که آثار ادبى جهان و شخصیت اجتماعى بزرگان ادب مورد تحلیل قرار گرفته، شیخ اجل سعدى شیرازى و آثار او نیز در ترازوى نقد درآمده است.گرچه کلام سعدى و مضمون آن روشن است لکن به علّت وجود مفاهیم مختلف از سیاست گرفته تا اقتصاد و فلسفه و عرفان و اخلاق و شرع و...در آثار او اظهار نظر درباره او و طبقه اجتماعى وى مشکل بوده است و گاهى این قضاوتها در مقابل هم قرار گرفتهاند.
در این مقاله سعى بر آن شده است تا به استناد ادّعاى سعدى در مورد خود و با تکیه بر مفاهیم برجسته کلام او، استدلال گردد که سعدى رسما در زمره عارفان عصر خود بوده است.او خود به صراحت و دیگران در عمل این امر را پذیرفتهاند و گفتار حاضر نیز در صدد اثبات این مطلب است.
"
نقدی بر شیوه مقدمه نویسی مقالات رشته ادبیات فارسی؛ نمونه موردی: مجله ادبیات فارسی دانشگاه آزاد خوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از معیارهای اساسی ارزشیابی مقالات اعم از علمی ـ پژوهشی و علمی ـ ترویجی، اهمیت و ضرورت مقدمه نویسی بر آن است. در این زمینه، صاحب نظران عرصه تحقیق و پژوهش به یافته ها و تجربه های ارزشمندی دست یافته اند که رعایت و به کارگیری صحیح این اصول می تواند به بهبود کیفیت ساختاری و روش نظام مند مقدمه نویسی و در نهایت مقالات منجر گردد. از جمله این اصول در حوزه مقدمه نویسی می توان به ارائه زمینه ها و دیدگاه درباره موضوع و اهمیت آن، مروری کوتاه بر متون علمی موجود، بیان منطق منجر به انجام پژوهش و بیان هدف مطالعه اشاره کرد . پایبندی به این معیارها و رعایت آن به مهارت و دقت فراوان نیاز دارد که نگارنده میزان این توجه را در شش شماره آخر مجله ادبیات فارسی دانشگاه آزاد خوی که جمعاً 53 مقاله را دربرمی گرفت، مورد بررسی قرارداد و نتیجه آن شد که اکثر آن ها فاقد معیارهای یادشده است.
اشکال، ساختار و کارکرد تمثیل درتفسیرعرفانی میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شناختن توان تمثیل در بیان روشن و زیبای اندیشه های پیچیده یک نیاز فرهنگی است. هدف این پژوهش، شناخت تمثیلهای میبدی و کارکردهای شکلهای مختلف تمثیل در بخش تفسیر عرفانی، کشف الاسرار می باشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که انواع تمثیل در این اثر درخشان نثر عرفانی کاربرد چشمگیری دارند و بر اساس نیاز به بیان روشن و رسای تجربه ها، اندیشه ها و مفاهیم عرفانی و ماهیت تفسیری متن به کار رفته اند. در این متن علاوه بر شکلهایی چون اسلوب معادله و حکایت، شکلهای دیگری چون، تمثیل «تصویرمعنا»، «روایت حکایت»، تمثیل «اندیشه» و تمثیل «رمزگشوده» نیز به کار گرفته شده اند. کاربرد شکلهای گوناگون تمثیل نیاز زبانی عارف مفسر را در بیان رسا و زیبای معنای مورد نظر او را برآورده ساخته است. ویژگیها و کارکرد این گونه تمثیلها در این شاهکار عظیم نثر عرفانی، یکی از رازهای زیبایی و تاثیر زبان میبدی بر خواننده است.
نقد و تحلیل حکایات کرامتهای مولانا در رساله سپهسالار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامات به اعمال خارق عادتی گفته می شود که از اولیا سر می زند. از روزگاران گذشته تا امروز، حکایات فراوانی درباره کرامات از اولیا نقل و شایع شده که یکی از دلایل عمده آن، کرامت خواهی و کرامت جویی کسانی بوده است که داستانهای کرامتی را با آرزوها و خواسته های خود هماهنگ دیده اند. از دلایل دیگر رواج آن می توان به بیان کرامات در قالب داستانهای جذاب اعتقادی مردم به مشایخ و بزرگان اهل معنا اشاره کرد. فریدون بن احمد سهپسالار که چهل سال مرید و ملازم مولانا بوده، چهل حکایت از کرامات مولانا در بخش کرامات رساله خود آورده است. نقد و بررسی این حکایات نشان می دهد که هرچند حدود یک چهارم آنها فاقد درونمایه های کرامتی است، دارای ویژگیهای دیگری است که به اهداف کرامت نامه نویسی کمک شایانی می کند. سایر حکایات نیز غالبا از نظر موضوع و ساختار با اصول و معیارهای داستانپردازی و نقد ادبی مطابقت دارد و از ارزش ادبی ویژه ای برخوردار است. از سوی دیگر چون در حکایات کرامتی رساله سپهسالار تا حد امکان، اصول واقعگرایی رعایت شده، کرامات نقل شده در این کتاب واقع نما و باورپذیر شده و از نظر اصول و شگردهای داستانپردازانه نیز ارزش و اهمیت ویژه ای یافته است. تطبیق بعضی از حکایات سپهسالار با قواعد ریخت شناسی داستانهای پریان نشان می دهد که این حکایات با ساختار حکایات پریان نیز سازگار است. همین ویژگیها سبب شده است که مناقب نامه نویسان بعدی مولانا همه از حکایات رساله سپهسالار بهره بجویند.
رمزگشایی اسطوره شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره های زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر داستانی از شاهنامه را، آن زمان که پوسته تُنُک و نه چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره ها وام ستانیده است. یک اسطوره شناس کارشناس و ویژه دان، هیچ گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ رنگی و فریبایی داستان ها نمی شود و با ژرف نگری و نازک بینی، به درون داستان¬ها راه می¬جوید و آنها را می گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی-شکافد، به ژرفای آن راه می برد و در آن نهانی ها، به اسطوره ای زردشتی دست می یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره شناسانه برمی رسد و کندوکاو می کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ گاه آتش را نمی سوزاند.
پریشان گویی سعدی
حوزههای تخصصی:
آثار بزرگ و ارزشمند ادبی کلاسیک و معاصر ما که از اقبال و جایگاه مختلف ادبی، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند، گاه خالی از ابهام و نقدهای منطقی نیستند. نویسندگان و شاعران این آثار نیز هرچه نامی تر و خوش آوازه تر باشند، بالطبع ستیزها و گرایش ها به جانب آنان نیز بیشتر خواهد بود. سعدی نیز به عنوان شاعری سترگ از این امر مستثنی نیست چنانکه از میان انتقاداتی که به او و آثارش شده، خرده گیری بر اشارات تاریخی حوادث و رویدادهایی است که سعدی در آثارش به آنها پرداخته است. در این مقاله کوشیده شده تا به یکی از این ایرادات پیرامون سال سرایش بوستان و تدوین گلستان و پریشان گویی سعدی پاسخ داده شود.
بررسی تحلیلی سیر نقد ادبیات کودک و نوجوان در ایران با نگاهی آسیب شناسانه به قالب های نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، ضمن مروری بر جریان نقد ادبیات کودک و نوجوان ایران از مشروطه تا کنون، نشان داده است که این جریان هرچند رو به رشد بوده اما با رویکردی آسیب شناسانه، بیشتر بر دو قالب ویژه تاکید داشته است: نخست، ارائه ی فهرست کتاب های مناسب و دوم، نقدهای مفصل و تخصصی. این دو شیوه با وجود برخورداری از ارزش، کاربردهایی محدود دارند. از این رو نمی توانند به تنهایی جریان نقد را مؤثر، فراگیر و نهادینه کنند. پیشنهاد مقاله ی حاضر این است که افزون بر توجه به ارزش های هر دو شیوه ی پیش گفته، به راهی میانه نیز اندیشیده شود. این راه، معرفی کتاب در سطح کلان و پرشمار، در قالب نشریه و یا فضای مجازی است. معرفی کتاب در همان حال که محدودیت هایی دارد، از ظرفیت هایی ویژه نیز برخوردار است