فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
تحلیل حس چشایی در آثار مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس چشایی یکی از پرکاربردترین حواسی است که در آثار مولوی برای نمایاندن تمامی ساحت های مادی و روحانی استفاده شده و واژه های دیگری از خانواده آن در بازتاب این معانی به شاعر یاری رسانده است. نوعِ زندگی صوفیه و توجه بیش از حد آنها به تقلیل طعام، جوع، روزه، اجتناب از کسب و بها دادن به نظریه توکل، سبب توجه مولوی به حسّ چشایی شده است. در این پژوهش، افزون بر تحلیل حسّ چشایی، مواردِ درآمیزی این حس با حواسّ دیگر (بصر و سمع) بررسی می شود. خاستگاه حسّامیزی به یکی از اصول اساسی تفکر اشاعره- تصرف خداوند و نفی علیّت- بازمی گردد و در زبان مولوی صبغه ممتازی دارد. این ایماژ شاعرانه در مثنوی و دیوان شمس بازتاب تلقی ویژه و هنری مولوی از حواس ظاهر و باطن است که البته با جهان بینی غیب مدار او ارتباط دارد. مولوی برای هر چیزی که در عالم هست، متناظری غیبی پیش روی می گذارد؛ از این رو، در برابر حواسِّ ظاهری، شکلِ راستینی از حواس باطنی و غیبی وجود دارد. حواس ظاهر و باطن چونان محورهای نظام فکری مولوی در آثار وی با شیوه های گونه گون و چشم اندازهای متمایز مطرح می شوند. از نظرگاهِ مولوی، ادراکات نفسانی (شنیدن، دیدن، چشیدن و جز آن) در مرحله ای از معرفت نفس، امتزاج حاصل و یکسان عمل می کنند و به نوعی «وحدت قوا» می رسند.
تشبیهات اقلیمی در داستانهای شمال و جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبیعت، اقلیم و شرایط زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی محل زندگی هر شاعر و نویسنده، خاستگاه اصلی صور خیال خلق شده و به کار رفته در سخن اوست و هیچ شاعر و نویسنده ای نمی تواند خود را کاملاً از تاثیر آن دور نگه دارد؛ براین اساس، گذشته از این که اقلیم، کم و بیش مورد توجه بیشینه بلاغیون قرار گرفته و در بررسی، فهم و تفسیر درست سخن ادبی بر آن تاکید شده است، متون معتبر ادبی نیز از این حیث قابل تامل اند و با نگاهی به آثار برجسته ادبی می توان بر این نکته صحه گذاشت که ناب ترین صور خیال در شعر و حتی گونه های منثور سخن ادبی، انواعی بوده اند که از بوم و اقلیم و محیط زندگی شاعر و نویسنده الهام گرفته و برخاسته اند. تشبیه یکی از انواع اصلی صور خیال است و می توان به اعتباری، آن را اساس بلاغت و وجه تمایز ادبیات از غیر ادبیات دانست و با نظری کلی، دیگر صورتهای خیالی را مبتنی بر آن و متاثر از آن به حساب آورد. تشبیه نیز مانند دیگر صورتهای خیالی و بلکه از جهاتی بیش از آنها تحت تاثیر اقلیم قرار می گیرد؛ چنانکه در بررسی متون ادبی به تشبیهات فراوانی برمی خوریم که می توان با توجه به مشبه به و وجه شبه اخذ شده از آن، آنها را تشبیهات اقلیمی نامید. در این مقاله، پس از توضیحاتی درخصوص ادبیات اقلیمی، داستان اقلیمی و تشبیه اقلیمی، گونه های تشبیه اقلیمی در برخی داستان های اقلیمیِ نویسندگان شمال و جنوب بررسی و مقایسه شده است.
بررسی سه بیت از داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار شاهنامه به رغم شرح و تحلیلهای گوناگونی که درباره آن نوشته شده، هنوز نیازمند بازخوانی و توضیح برخی نکات و مبهمات است. در این مقاله با بررسی سه بیت درخور تامل و در عین حال کمتر توجه شده داستان، نشان داده شده است که: 1. بنابر اسناد و قراینی، گشتاسپ برای خوار داشت اسفندیار، پسرش را در زندان زنان به بند کشیده بوده و احتمالا «بدکارگان» در مصراعی از داستان ناظر بر این روایت است. 2. «کریمان» در بیتی از این داستان که در سنت شاهنامه خوانی و گذشته ادبی ایران گاهی اسم خاص و نام پدر نریمان دانسته شده به دلایلی جمع «کریم» و در معنای واژگانی آن است. 3. اشاره به کشته شدن شاه هاماوران به دست رستم در یک یا دو جا از این داستان، که با سرانجام این کس در روایت جنگ هاماوران، متفاوت و ظاهرا از تناقضات شاهنامه است به دلیل بودن دو گزارش از این داستان در ادب حماسی ایران و نشانه های هر دو روایت در شاهنامه به جای مانده است.
پایان نامه: بررسی داستانهای جنگ ایران و عراق؛ نوشته شده برای کودکان و نوجوانان
حوزههای تخصصی:
ترک و تاجیک از نگاه سعدی و دیگر عارفان پارسی گوی
حوزههای تخصصی:
از مطالعه آثار جاودانه سعدی برمیآید که این جهانگرد دانشمند و قافله سالار کاروان حکمت و معنی در بوستان بیش از هر شاعر دیگری نام تاجیکان را برده است. این مقاله به این ویژگی در اشعار سعدی توجه کرده و واژه ترک و تاجیک در اشعار سعدی را بررسی نموده است.
بسوخت دیده ز حیرت
محتسب در اندیشه و شعر حافظ شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد «طبیب» در شعر فارسی سدة هشتم و شاعران دورة عباسی (تأملی در نگرش متفاوت شاعران فارسی و عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی سدة هشتم هجری، سرشار از نمادها و رموز عرفانی است که حاصل نوآوری و استعداد شاعران این دوره، تحت تأثیر مضامین عرفان ابن عربی است. از جملة این نمادها، نماد «طبیب» است که مضامین مشابه و همسانی از آن در مقایسه با شعر فارسی، در ادبیات دورة عبّاسی نیز نمود دارد. این مقاله به بررسی تطبیقی نماد «طبیب» بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، در شعر شاعران دو دوره می پردازد.
طبیب غالباً در شعر شاعران دورة عبّاسی، نماد طبیب معروف است؛ هرچند برخی شاعران آن را برای وصف ممدوح و ستایشِ توانایی، درمانگری و چاره اندیشی او یا وصف معشوق به کار برده اند. شاعران زبان فارسی نماد طبیب را از معنای مادّی و زمینی به معنای رمزی و عرفانی سوق داده اند؛ امّا در شعر شاعران دورة عبّاسی نمادّ مادّی دارد. از سویی دیگر، بافت معنوی تصویرهای نمادین شاعران عبّاسی از طبیب، تک معنایی است؛ در صورتی که تصویر نمادین شاعران فارسی، سه بافت لغوی معمول، سنّت ادبی و عارفانه دارد. در حقیقت، تصاویر نمادین شاعران فارسی، برخلاف شاعران دورة عبّاسی که تک معنایی است، میان حقیقت و مجاز شناور است.
مقایسه احساسات جوزف کنراد، ای.ام.فورستر، جلال آل احمد و اقبال لاهوری نسبت به بی عدالتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و پژوهش در متون فرهنگی و نتایج تفسیری که از واکاوی ساختارهای احساسی و ارجاعات درون متنی آنها حاصل می گردد، همواره مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران علوم انسانی و منتقدان ادبی بوده است. آثارمنتخب منثور و منظوم این نویسندگان غربی و شرقی، عمدتا احساس گرا، سرشار از عشق و زیبایی و ملهم از عواطف درونی آنها است. به همین دلیل، با وجود آنکه این آثار از لحاظ شیوه نگارش با یکدیگر متفاوتند، جملگی آنان از حیث مضمون شباهت بسیاری به اشعار غنایی دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نهادهای ادبی همچون شعر و رمان به عنوان صورت های فرهنگی مختلف گرفته از حس درونی نویسندگان آنها و در عین حال ارتباط آنها با گسترش بی عدالتی، تحکیم قدرت و تسلط کشورهای مبدا یا بزرگ شهرهای امپراطوری است. در پژوهش حاضر، روش تحقیق به شیوه اسنادی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی احساسات عدالت خواهانه این نویسندگان در آثار منتخبشان می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به رغم تفاوت های اساسی در شیوه و لحن این نویسندگان، وجه مشترک آنان در جبهه گیری بر علیه اروپا محوری و احساس انزجار و تنفر آنها نسبت به گسترش بی عدالتی به سرزمین های پیرامونی می باشد. البته، ذکر این نکته لازم است که در موضع گیری کنراد و فورستر نسبت به بی عدالتی نوعی دوگانگی مشهود است که ریشه در باورهای نژادپرستانه محیط فرهنگی آنان دارد. این امر خود از موارد تفاوت آنها و تمایز فرهنگی این دو نویسنده نسبت به نویسنده شرقی دو است.