فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
17-54
حوزههای تخصصی:
حافظ، چونان حکیم فردوسی، بر آن است که «آز (حرص و طمع)» منشا رذایل (صفات بد) است و موجب تنگ نظری ها و انحصارطلبی ها و درنتیجه سبب فجایعی جبران ناپذیر می شود. درمان بیماری آز، عشق است و عشق، سرچشمه ی فضایل (صفات نیک) است. با گرویدن به مذهب عشق، می توان به فضایلی دست یافت که ازجمله ی آن ها باورداشتن به تکثر دینی، اصالت صلح و آشتی و حق آزادی و آزادگی برای همه ی مردم است. حافظ این معانی بلند جاودانی را با هنری ترین زبان و بیان گزارش کرده و از این طریق، نه تنها بر علاقمندان خود، که بر تمام جست وجوگران حقیقت در تمام اعصار تاثیر نهاده است.
پذیرش آثار جبران خلیل جبران در ایران براساس نظریّه نظام چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه، مهم ترین راه ارتباطی بین فرهنگ ها است و هر متن ادبی برای آنکه به زندگی خود ادامه بدهد باید توان گذر از این گذرگاه و گرفتن پذیرش در زبان مقصد را داشته باشد. اینکه چگون یک یا چند اثر ترجمه ای در زبان و فرهنگ مقصد، مورد پذیرش واقع می شود، دغدغه مهم و مشترک ادبیّات تطبیقی و ترجمه پژوهی است. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریّه نظام چندگانه که ادبیّات ترجمه شده را بخشی از نظام فرهنگی، ادبی و تاریخی زبان مقصد می داند، می کوشد چرایی و روند پذیرش آثار جبران خلیل جبران در فرهنگ و ادب ایران را بررسی کند. مهم ترین یافته های پژوهش حاضر که با روشی تحلیلی - توصیفی نگاشته شده، بیان کننده این است که براساس نظریّه نظام چندگانه، پذیرش آثار جبران هم به مسائل پیش از ترجمه، مانند انتخاب اثر و موضوع، دیدگاه و شناخت و هنجارها و هم به مسائل پس از ترجمه مانند بازار پویا، اعتبار ناشر و تأیید عناصر فرهنگی بستگی داشته است.
نقد اجتماعی رمان برّه گمشده راعی (هوشنگ گلشیری) و سروده حفّار القبور (بدر شاکر السّیّاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد اجتماعی ادبیّات که آثار ادبی را روبنا و محصول امور زیربنایی مادّی می داند، انعکاس مبتکرانه واقعیّت اجتماعى را وجه ممیزّه اثر ادبی می داند. هوشنگ گلشیری نویسنده ایرانی، منسوب به حزب توده و بدر شاکر السّیّاب، شاعر عراقی جوان و نوگرای منسوب به کمونیسم، آثار فراوانی دارند که در حوزه نقد اجتماعی ادبیّات قابل بررسی است. ابتدا نقد جامعه شناسی ادبیّات و مبانی آن، به طور اجمالی تعریف شده؛ سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی روسی و روش توصیفی - تحلیلی، رمان برّه گمشده راعی اثر هوشنگ گلشیری و حفّار القبور سروده بدر شاکر السّیّاب از دیدگاه نقد اجتماعی ادبیّات بررسی شده است. نتایج پژوهش، بیانگر این است که نویسنده و شاعر یادشده، صرف نظر از فاصله زمانی - مکانی و باوجود تفاوت در دیدگاه و سلیقه فردی، به دلیل تجربه شرایط یکسان، تکیه بر بیداری و آگاهی طبقاتی را به مثابه راهکارهایی برای برون رفت از مشکلات در پیش گرفته اند. گلشیری نیز با استفاده از گفتگوی کارناوالی و سیّاب با تکیه بر لایه های متفاوت شعر نو، افزون بر نقد نظام سرمایه داری و نمودهای آن؛ ازجمله استعمار و استثمار، آن ها را مسبّب مشکلاتی همچون جنگ، بحران های فردی - اجتماعی، فقر طبقات فرودست و استبداد داخلی حکومت ها دانسته اند که ادیبان را از نوید به آینده ای روشن بازداشته است.
مقایسه ی قصه ی «خیر و شر» در هفت پیکر با بازنویسی آن به گویش بختیاری از نظر روایتمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه ی قصه ی خیر و شر در هفت پیکر نظامی، با روایت بازنویسی شده ی آن در فرهنگ بختیاری از نظر روایتمندی است تا نشان داده شود با توجه به دیدگاه نیکولایوا درباره ی روایتمندی داستان های کودکان، روایت بازنویسی شده چه ویژگی هایی یافته و همچنین نوع نگرش به کودک و انتظارها از وی در فرهنگ بختیاری، چه تأثیری بر بازنویسی داشته است. براساس این، عناصر داستانی در این دو قصه مانند شروع، تعلیق، گره افکنی، پایان، شخصیت، زاویه ی دید، زمان و مکان بررسی شد. نتایج پژوهش، نشان می دهد بسیاری از عناصر داستان، تغییر داده شده است تا روایت بازنویسی شده، با فهم مخاطب کودک متناسب شود. همچنین نوع نگرش به کودکان در فرهنگ بختیاری، باعث تغییرهایی در قصه ی بازنویسی شده گردیده است. پذیرش از سوی خانواده و شیوه ی اعتماد به دیگران، ازجمله ارزش ها و هنجارهایی هستند که در فرهنگ بختیاری، کودکان باید بیاموزند و در قصه ی بازنویسی شده نیز بر آن ها تأکید شده است. نگرش منفی به خشونت، باعث شده است تا داستان پایان خوشی داشته باشد. نامناسب دانستن موضوع عشق برای کودکان، موجب شده تا این صحنه در قصه ی بازنویسی شده بسیار خلاصه روایت شود. اهمیت دادن به تجربه ی زیستی کودکان و اصل همذات پنداری، سبب شده است تا زمان و مکان داستان، به منطقه ی عشایری بختیاری تغییر داده و در سن و نقش شخصیت ها تغییرهایی ایجاد شود. با توجه به این مسئله که در فرهنگ بختیاری، کودکان باید در حل مشکلات زندگی نقش آفرین باشند، در روایت بختیاری، برخلاف نگرش جبرگرایانه در روایت نظامی، شخصیت ها نقش فعّال تری یافته اند. واژه های کلیدی: بازنویسی، روایت مندی، فرهنگ بختیاری، قصه ی خیر و شر، نظامی، نیکولایوا.
حافظ و روان شناسی ترس
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ سراسر آکنده از بیم و امید است. حافظ با بیان ترس های بشر، شیوه ی چیرگی بر این ترس ها را به ما می آموزد. این ترس ها را از منظر پدیدارشناسانه در سه دسته ی عمده می توان طبقه بندی کرد: 1. ترس از جهان؛ 2. ترس از دیگری؛ 3. ترس از من. نگارنده در این مقاله بر آن است تا با تحلیلی روان کاوانه از ترس های حافظ، شیوه ی روبه رو شدن دو شخصیت برجسته ی دیوان او، یعنی رند و زاهد، را با ترس نشان دهد. این دو شخصیت البته می توانند ابعاد وجودی درون حافظ را به شکلی نمادین روشن سازند. زاهد برای چیرگی بر ترس، از آن می گریزد و به دنیایی خیالی پناه می برد که در آن آسیب ناپذیر است. او با فرار از واقعیت و با سرکوب-کردن ترس، آن را به ناخودآگاه می راند و همواره به شکلی درگیر ترس باقی می-ماند. رند از سوی دیگر با ترس روبه رو می شود، در دل ترس می رود و با تجربه ی درد بزرگ از آن گذر می کند و با تجربه ی ترس بر آن چیره می شود. او برخلاف زاهد از ترس های عمده ی بشری یعنی ناپایداری و ناشناختگی جهان، پذیرفته نشدن توسط دیگری و دیدن سایه ها، یعنی آلودگی ها و ضعف های خویش نمی گریزد. زاهد جهان را به مسئله فرومی کاهد و از درک راز جهان بی نصیب می ماند. از ناپایداری جهان می گریزد و به جهانی در آینده ای دور پناه می آورد. او در نگاهی یونگی از ترس پذیرفته نشدن در نقاب می رود و به نام می اندیشد. او از خویش نیز می گریزد و سایه های خویش را به دیگری فرامی افکند. رند برخلاف او جهان را رازی بزرگ می داند که باید در او سرگشته و حیران شد. او با مستی، موسیقی و عشق، یعنی با غور در اعماق ناخودآگاه، راز این سراپرده ی کهن را در می یابد. او با سایه ها روبه رو می شود و خود را گناه کار می داند؛ اما آن سوی سایه ها گنجی است که در آن امان واقعی است و او با تجرب ه و
بررسی و مقایسه سفر با روح در کتاب سرخ یونگ و معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب سرخ اثری غیر متعارف از کارل گوستاو یونگ است که نوادگان او اخیراً اجازه انتشارش را داده اند. یونگ در این کتاب با زبانی نمادین، به شرح تحولات روحی یا پیگیری «تصاویر درونی» خویش و تلاش برای یافتن روح فراموش شده خویشتن می پردازد. معارف نیز تنها اثر به جای مانده از بهاء ولد است که در آن مکاشفات روحی خود را بی پروا بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، سفر با روح را در دو اثر مزبور بررسی می کند؛ بدین ترتیب که به شرح چگونگی سفر با روح و مقایسه روح یونگ، «روح اعماق» و «روح زمانه» در کتاب سرخ، با روح بهاء ولد، الله، عقل و نفس در معارف و تحلیل آن ها پرداخته می شود و در پایان نتایج حاصل از این سفر ذکر می گردد. هدف از تحقیق بیان وجوه تشابه و تمایز دیدگاه یک عارف و یک روان شناس است. نتایج پژوهش نشان می دهد که یونگ علاوه بر روح خویش از روح اعماق سخن می گوید که راهنما و رهاننده او از اسارت روح زمانه است، اما بهاء ولد از انواع روح چیزی نمی گوید و تنها هدایتگر او، الله است. در پایان سفر، پس از قتل قهرمان درون (نفس) به دست یونگ، خورشید اعماق در اندرونش طلوع می کند. در معارف نیز بهاء ولد نفس را می کشد و روح او منور به انوار الهی می شود.
التهجین فی الروایه الجزائریه المعاصره على ضوء نظریه هومی بابا (روایه "کیف ترضع من الذئبه دون أن تعضک" لعماره لخوص أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
31-50
حوزههای تخصصی:
یتعرّض المهاجرون لتغیّرات جذریه فی کیفیه التعامل مع البیئه الجدیده أثناء الهجره وإن هاجس الحفاظ علی الثقافه الوطنیه من جهه والتواصل البناء مع البیئه الجدیده من جهه أخری یعتبران من تعقیدات تعامل مجتمع المهاجرین مع السکان الأصلیین. بما أنّ الروایه والقصه من أکثر الأدوات خلودا لتصویر التحدیات التی یواجهها المهاجرون عند اعتناقهم الهویه المزدوجه، تناول العدید من الکتّاب العرب فی أعمالهم الأدبیه موضوع المهاجرین فی أوروبا، منهم الروائی الجزائری المعاصر عماره لخوص فی روایه "کیف ترضع من الذئبه دون أن تعضک" التی تدور أحداثها حول المهاجرین من دول العالم الثالث الذین هاجروا إلی إیطالیا.یرسم الروائی أزمات هویه المهاجرین والتناقضات الثقافیه والاجتماعیه والدینیه التی تعرّضوا لها فی البلد المستضیف. یحاول المقال الحاضر إلى تحلیل موضوع الهجنه فی شخصیه المهاجرین علی ضوء آراء هومی بابا الناقد الأمیرکی ذو أصل هندی مستعینا بالمنهج الوصفی التحلیلی، ومن أبرز النتائج التی توصلنا إلیها هی أن لخوص یجسّد الهویه المهجنه للمهاجرین فی شؤون کالدین والطعام واللغه والاسم والعادات والتقالید وأنّ معظم المهاجرین الجدد ماعدا بطل الروایه؛ أمدیو غیر قادرین علی خلق الخطاب والتبادل الثقافی مع السکان الأصلیین، وقد یؤدی عجزهم علی التعامل مع فضاء الهجره إلی عدم تمکنهم من قبول الهویه الجدیده.
تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اشعار آدونیس نشان می دهد که امور متضاد در تفکّر و اندیشه های او از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است؛ به حدّی که در انتقال مفاهیم نو و مورد نظر شاعر نقشی اساسی دارد. یکی از مهم ترین این عناصر که با بسامد بالا در اشعار آدونیس دیده می شود، عنصر روشنی و تاریکی است. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی به بررسی دو عنصر متضاد و پرکاربرد روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با تکیه بر تحلیل های عرفانی، پرداخته است تا نگاه ویژه آدونیس را به طبیعت و اشیاء بکاود و جنبه هایی از تفکّرات متعالی در اشعار او را آشکار کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مفاهیمی چون خیر و شرّ، جهان ظاهر و جهان باطن، هدایت و ضلالت و... که این دو عنصر در این مفاهیم بازتاب می یابند، مهم ترین کاربرد آدونیس از روشنی و تاریکی، رها شدن از سرشت ذاتی این دو و لزوم همراهی تاریکی با روشنایی برای رسیدن به نقطه ای است که در آن همه عناصر متضاد و کثرات به وحدت بدل می شوند. آدونیس برای رسیدن به این هدف، پرده های ظاهری و مادّی اشیاء را کنار می زند و با تکیه بر مفهومی ویژه به نام «جنون» عریانی حقیقت و شناخت انسان از کنه هستی را موجب می شود.
دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" الغنائیه ل "بیجن نجدی" بناءً على نظریه إیلین بالدشویلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
59 - 78
حوزههای تخصصی:
یشمل المجال الواسع للأدب الخیالی نقاطاً وموضوعات تشمل مجموعه واسعه من العناصر والمواضیع المختلفه نظراً لعلاقاتها البلیغه والتلاحم فیما بینها. وفی غضون ذلک، تعدّ دراسه هذه القصص بناءً على أفکار المنظرین ورؤى أصحاب النظریات فی مجال الأدب الغنائی، خطوهً صلبه فی اتجاه نقد النصوص وتحلیلها من حیث اکتشاف العناصر الداخلیه للنص. إیلین بالدشویلر تعد إحدى المنظرین الذین قدّموا علاقات وأواصر متعدده فی القصص وذلک بالتأکید على المبادئ الخمسه فی کشف القصص الغنائیه، ومن هذا المنطلق اتخذ هذا البحث فی دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" لبیجن نجدی منهج المنظره بالدشویلر اعتماداً على نظریاتها. تشیر نتائج البحث فی هذا المجال إلى أن قصه الثلاثاء الرطیب، بما أنها تحظى بعناصر وموضوعات مناسبه، توفّر منصه مناسبه لنقد وتحلیل المبادئ الغنائیه. وهکذا، فإن سیر عملیه شرح هذه القصه بناءً على أفکار إیلین بالدشویلر، یمکن أن تبیّن للمرء الذاتیهَ العمیقه القائمه على المفارقه التاریخیه أو الزمنیه وملاحظه التقاء النزعات العاطفیه مع الرموز والتحدّیات الفکریه للشخصیات فی الصور الحالمه الخیالیه والعقلیه. ونهایه القصه مفتوحه والمؤلف لا یخبر القارئ بمصیر البطل النهائی لیجعل القارئ حراً فی اختیار المصیر.
الأصوات المتعدده وتیار الوعی فی روایه "البحث عن ولید مسعود" لجبرا إبراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
37 - 57
حوزههای تخصصی:
علما بأن فلسطین کانت تعیش ظروفا عسیره فی النصف الثانی من القرن العشرین فقد أبدع الروائی الفلسطینی الموهوب جبرا إبراهیم جبرا فی تألیف روایه تعالج الأوضاع الاجتماعیه والسیاسیه والثقافیه فی تلک الحقبه الزمنیه وراح یبحث عن المنجی لفلسطین من الشرّ والظلم والتراجع الفکری. وقد أظهر لنا جبرا إبراهیم جبرا جیلا جدیدا أخذ علی عاتقه القیام بالتحول والثوره علی القدیم المتخلف. ومن الجانب الفنی فقد تأثر جبرا بنظریه الأصوات المتعدده لباختین ونری فی روایته "البحث عن ولید مسعود" أنه تم تشکیلها سردیاً عبر مجموعه من الأصوات المتعدده، اشترکت فی المنظومه السردیه، وتفاوتت أهمیه هذه الأصوات بتفاوت درجه علاقتها بصوت البطل. کما تمّ توظیف تقنیه تیار الوعی متکئا علی الشریط المسجَّل الذی ترکه البطل ولید مسعود وضمّ معظم ملامح تیارالوعی. وقد تبین من خلال هذه الدراسه أن جبرا استخدم تقنیه جدیده وهی أنه جاء بأصوات الشخصیات، ولکن هذه الشخصیات کلها محاطه بصوره "ولید مسعود" وحینما تنکشف هذه الصوره وتتجلی ملامحها تسقط سائر الأصوات لیرتفع صوت واحد ووجهه نظر سائده ألا وهو صوت ولید مسعود الذی یرمز إلی الوطن الفلسطینی.
بررسی ساختار روایت در رساله فی حقیقه العشق سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 58
حوزههای تخصصی:
رساله فی حقیقه العشق بازآفرینی دو داستان قرآنی «یوسف» و «آدم» طبق مشرب اشراقی سهروردی است. او حقیقت حیات و مبدأ و مقصد هستی را از نگاه فلسفی- عرفانی خود در قالب پیرنگ این روایت بیان کرده است. پیرنگ تقابلی روایت در این رساله رویارویی دو عنصر نور و تاریکی (معنویت و ماده) را بیان می کند و فشرده ای از دو قوس نزولی حیات (افاضه فیض آفرینش از نورالانوار و خلق آسمان ها و زمین) و قوس صعودی (سیر و سلوک و تلاش انسان برای برگشت به سرچشمه نور) در آن مطرح شده است. این ساختار با نظریه تقابلی و الگوی کنشی گریماس همخوانی دارد. بررسی روایت براساس الگوی مذکور نشان می دهد دو کنشگر اصلی این روایت یعنی حسن و عشق که در بخش زیرساختی و یوسف و زلیخا که به عنوان بازیگران این دو نقش در بخش روساختی روایت حضور دارند، جلوه هایی از دو عنصر متقابل نور و ظلمت اند که در رویداد آفرینش با هم آمیخته شده اند. بر پایه تقابل موجود در زیرساخت داستان که سبب فراق میان حسن و عشق می شود، مهم ترین پیرفت به کار رفته در این روایت نیز انفصالی است.
بررسی تطبیقی مفهوم علم و جهل در اشعار جمیل صدقی زهاوی و ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
465 - 483
حوزههای تخصصی:
همزمان با انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مردم عراق علیه عثمانی ها شاعرانی پا به عرصه ادبیات نهادند که مضمون های مشترکی در اشعارشان بود، از جمله مبارزه با جهل و طلب علم و استعمارستیزی و آزادی خواهی و... آنان پیشرفت و رشد و ترقی کشورشان را در گرو علم طلبی و دوری از نادانی می دانستند و این شاعران در دو کشور مسلمان و همسایه می زیستند. ملک الشعرای بهار و جمیل صدقی زهاوی هر دو شاعر به نام و معاصر ایران و عراق بودند ودر یک دوره زمانی زندگی می کردند. جمیل صدقی زهاوی معروف به «شاعر العراق» علوم اسلامی و ادبیات عرب را در مکتب پدر فرا گرفت. بهار نیز سرودن شعر را در مکتب پدر آموخت. در این مقاله سعی شده که مفهوم علم و جهل در اشعار دو شاعر گرانقدر به صورت تطبیقی بررسی شود و نتایج تحقیق از افکار نزدیک این دو شاعر به همدیگر حکایت دارد.
بررسی تطبیقی بازتاب میراث ادبی در راحه الصدور و عقد العلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
131 - 155
حوزههای تخصصی:
متون تاریخی فارسی در دوره کلاسیک ضمن اینکه به لحاظ محتوا مربوط به تاریخ اند، بخشی از میراث نثر فارسی به شمار می آیند. نویسندگان آثار تاریخی هم توجه خاصی به ادبی کردن نثر دارند و می کوشند تاریخ را در قالب نثر زیبایی ارائه دهند و بخشی از میراث ادبی نظیر کاربرد شعر فارسی و شعر عربی، امثال و حکم، آیات قرآنی و احادیث را در آثار خودشان بازتاب دهند. در این مقاله، میراث ادبی در دو متن تاریخی برجسته مربوط به دوره سلجوقی، «راحه الصدور» راوندی و «عقد العلی» افضل الدین کرمانی ، و همچنین شیوه های کاربرد هر یک از آن ها بررسی شده و نتیجه گرفته شده است که هر دو نویسنده، میراث ادبی را با مهارت خاصی در آثار خود به کار برده اند که تأثیر بسزایی بر ادبیات فارسی آن دوران داشته است. میزان بازتاب آیات و احادیث در هر دو کتاب تقریباً نزدیک به هم است اما شیوه های کاربرد آن ها متفاوت می باشد. همچنین اشعار و امثال و حکم بکار رفته در «راحه الصدور» به مراتب بیش تر از کتاب «عقد العلی» است. شیوه های کارکرد اشعار در هر دو اثر شبیه هم است و در حالی که به نظر می رسد کارکرد روایی- تاریخی ارجح باشد، ولی هر دو نویسنده از این کارکرد کم ترین بهره را برده اند.
خلقت، مفهوم «انسان» و «انسان بودن» نزد حافظ و گوته
حوزههای تخصصی:
در اين مقاله به موضوع «خلقت انسان»، «خود انسان» و «انسان بودن»، با تکيه بر تعابير و تفاسير مختلف ادبی در غزليات لسان الغيب حافظ و آثار گوته (Goethe 1749-1832) شاعر معروف آلمانی پرداخته می شود. موضوع فوق در ادبيات و آثار تغزلی ايران و آلمان با هم مقايسه می شود، نمونه های متعددی از آرا و نظرات ادبا، شعرا و فلاسفه ی هر دو کشور ارائه می گردد و با توضيحات مختلف همراه می شوند. سابقه و تاريخچه ی ديدگاه های دينی در خصوص خلقت انسان نيز از زاويه ی ديدگاه های ادبی مطرح می شوند. در اين راستا تا حدودی مشابهت های فرهنگی ادبی و برداشت های دينی از کتب مقدس آشکار می شوند. به ديدگاه ها و نظرات ادبای مذکور با ذکر مثال های متعدد و مستند از آثار آنان پرداخته می شود. اعتقاد به جهان ماورا و بهشت، علل هبوط و سقوط انسان به زمين، نبرد خير و شر، نيکی و بدی، نيروهای الهی و اهريمني در وجود انسان مطرح می گردد. به منظور شناخت وجود انسان و برجستگی ويژگی های خاص انسانی، فرق ماهيتی انسان با فرشتگان و ديگر موجودات جمع بندی و همراه با توضيحات به نظر خواننده می رسد. همچنين سعی می شود تا درباره ی ابعاد مختلف شخصيتی، جايگاه انسان در هستی، تفاوت بين «انسانِ معمولی»، «اَبَرانسان» و «انسان کامل» مباحثی مطرح شود. به معيارهای «انسان بودن» و انسانيت اشاره می شود، موقعيت انسان در چالش های موجود در نبردهای مختلف درونی و بيرونی در پهنه ی وسيع هر دو ادبيات غنی ايران و آلمان با هم مقايسه می شوند. تأثيرات متقابل فرهنگی در آثار مشهور جهانی آشکار می گردد. اين موضوع در نهايت بر اهميت تحقيقات و گفتگوهای ميان فرهنگی صحه گذاشته و زمينه های تعامل بيشتر بين ملت ها را فراهم می سازد. همچنين بر مشابهت های ذاتی و ريشه ی مشترک انسان ها به واسطه ی آدم وحوا و احترام به انسانيت محض تأکيد می گردد.
کارکرد و بسامد رنگ در شعر کودک سلیمان عیسی و مصطفی رحماندوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر رنگ از مهم ترین عناصر آفرینش تصاویر هنری در شعر است. شاعران کودک با استفاده از معانی نمادین رنگ ها، از چشم انداز خود، دنیا را برای کودکان ترسیم و به رشد فکری، روحی و اجتماعی آن ها کمک می کنند؛ ازاین رو پژوهش حاضر با تبیین اهمّیّت رنگ در تصویرگری شعر کودک، بسامد و کارکرد عنصر رنگ را در شعر کودک سلیمان عیسی و مصطفی رحماندوست را بررسی کرده است؛ نتایج نشان داد رنگ سبز پربسامدترین رنگ در اشعار دو شاعر است که با بهره گیری از طراوت آن، نگرش مثبت القاکننده رویش، باروری و برکت را برای کودکانِ آینده ساز به نمایش می گذارند. هردو شاعر با آگاهی از تأثیر تنوّع رنگ ها بر روح شاد کودکان، از ترکیب رنگ ها استفاده کرده اند که در شعر رحماندوست از بسامد بالاتری برخوردار است؛ استفاده درست و مناسب هردو شاعر از رنگ ها، متناسب با تحلیل روان شناختی و دلالت های مشابه در بهره گیری از رنگ ، نشان از آگاهی دو شاعر از اهمّیّت و اهداف شعر کودک و توجّه ویژه آنان به آشناساختن کودکان با ارزش های دینی، اخلاقی و ملّی - میهنی دارد.
بررسی زبان ایدئولوژیک در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی با رویکرد جامعه شناسی زبان
حوزههای تخصصی:
نگارندگان در این جستار با مطالعات کیفی و در پیش گرفتن روش کاربرد شناسی زبان بر آنند تا زبان ایدئولوژیک را در سروده های سعاد الصباح شاعر کویتی و سیمین بهبهانی، شاعر ایرانی، مشخص کنند. دستاورد تحقیق بیانگر این است که در انتخاب ساختارها و الگوهای زبانی، سعاد و سیمین پیرو الگوهای خاص گونه زبانی جنس خود هستند. بسامد استفاده زنان به این دلیل که از دسترسی به قدرت در جامعه و از پایگاه اجتماعی شایسته خویش، محروم بوده اند از جمله های تأکیدی در سروده هایشان زیاد است تا شاید سخنانشان مورد توجه قرار گیرد. این دو شاعر با استفاده از ضمیر متکلم، قصد برهم زدن موازنه قدرت و اثبات حضور فعّالتر زنان را عرصه های فرهنگی و اجتماعی دارند. سعاد الصباح، «دجاجه» را استعاره از زن معاصر عربی آورده است تا بیان کند که زن معاصر، آزادی خود را از دست داده و وطن برای او به زندان تبدیل شده است. سیمین بهبهانی نیز با به کارگیری استعاره «کولی» برای زن معاصر ایرانی، بیان می کند که از سرسپردگی، ضعف، ظلم پذیری، خانه نشینی و تسلیم بیزار، و خواستار حقوق انسانی، آزادی، عشقی پاک و دو سویه است.
تأثیر فرم شعر پل الوار بر شعر احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از شهریور 1320 با رونق بازار کتاب و مجله در ایران، ترجمه ی آثار غربی به فارسی بیش از پیش رواج یافت. از جمله زمینه هایی که از این زمان به فارسی منتقل شد، شعر معاصر فرانسه بود که به واسطه ی آن بسیاری از شاعران ایرانی به مطالعه و ترجمه ی آثار شعری فرانسوی پرداختند. احمد شاملو از شاعرانی است که اشعار چند شاعر فرانسوی، از جمله پل الوار، را به زبان اصلی خوانده و برخی را ترجمه کرده است و از آنها تاثیراتی نیز پذیرفته است. در مقاله ی حاضر سعی شده است به شیوه ای روشمند، و بر اساس رویکردی تطبیقی، تأثیرپذیری شاملو از الوار در سطح فرم شعر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و برای پرسش هایی پیرامون اشکال مختلف تأثیرپذیری شاملو از الوار پاسخ هایی ارائه گردد. حاصل پژوهش حاضر، بیانگر این است که: شاملو، در سطح واژگان، ترکیب ها، حروف ربط، تکرار، کاربست خاص صفت و قید در موسیقی شعر، حذف و سبک شروع شعر از الوار تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری به شکلی نیست که شاملو را مقلدی صرف بدانیم، بلکه او با استادی تمام، ساختارهای شعر الوار را به فارسی منتقل کرده، با در هم آمیختن آن با ساختارهای متون کهن فارسی، نقش خاص خود را رقم زده است.
بررسی سلوک عرفانی در قلعه سقریم نیمایوشیج با کاربست نظریه روایت شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
249 - 282
حوزههای تخصصی:
مبحث روایت شناسی دارای چنان قدمتی است که پیشینه آن را می توان در آرای افلاطون و ارسطو یافت. در زمانه ما، ژرار ژنت (1930-2018) یکی از منسجم ترین نظریه های روایت شناسی را عرضه کرده است. این نوشتار جنبه های عرفانی قلعه سقریم نیما را با کاربست عناصر روایی نظریه ژنت بررسی می کند. در پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، نخست نظریه روایی ژنت معرفی می گردد، سپس، به تأثیر کاربست هر کدام از عناصر روایی این نظریه در منظومه پرداخته است و در پایان تأثیر کاربست مجموعه این عناصر در اثر ارزیابی می شود. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد کاربست این عناصر تا چه اندازه در شکل دهی قلعه سقریم به عنوان اثری عرفانی نقش داشته و تا چه میزان به شاعر در بیان مفاهیم عرفانی یاری رسانده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نیما، با به کارگیری متناسب عناصر رواییِ نظریه ژنت در اثر خود، (به طور ناخودآگاه) توانسته اثری همسو با آثار عرفانی ادبیات فارسی خلق کند و نیز با به کارگیری این عناصر روایی، مفاهیم عرفانی را به شیوه ای تأثیرگذار در اثر خود بازتاب دهد.
چالش های موسیقی داخلی شعر نو عربی در ترجمه به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه شعر از مسائل جنجالی و مورد اهتمام در حوزه ترجمه است و در این باره نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی آن را محال دانستند و برخی دیگر در این میان، ترجمه شعر به شعر در حوزه شعر سنتی را تأیید کرده و نمونه های موفقی ارائه کرده اند. در ترجمه شعر نو (شعر نیمایی) شرایط متفاوت است، زیرا شعر نو به موسقی داخلی اهمیت زیادی می دهد. موسیقی داخلی بر مبنای شگرد های زبانی (استعاره های نو، تکرار، جناس، طباق، اغراق، توازی و...) و هنرسازه های معنایی (نمادپردازی، کاربرد اسطوره و...) استوار است. بدر شاکر السیاب دارای ابداعات شعری و آفرینش های زبانی متعددی است و ترجمه شعر او به گونه ای که کمترین میزان ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد، دشوار است. این مقاله سعی کرده است ویژگی های زبانی شعر او و دشواری های ترجمه اشعارش را واکاوی کند. نتیجه کلی این است که مترجم قادر است با برخی شگردهای زبانی در زبان مقصد و دقت در معادل یابی واژگانی، کمترین ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد.
بازخوانی حکایت های عرفانی اسرارالتوحید با رویکرد روانشناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی مثبت گرا با تکیه بر فضیلت ها و قابلیت ها، توانمندی انسان را تقویت می کند و در پی آن است که با شناخت و طبقه بندی قابلیت ها و فضیلت ها، و کشف زوایای پنهان وجودی انسان، او را در بهره گیری از نیروهای نهفته درون و بیرونش بهتر یاری کند. خردورزی، عدالت طلبی، خوش بینی، تعالی، شادمانی، امید، شجاعت و... شاخص هایی هستند که روانشناسی مثبت گرا در تعمیم و تثبیت آن ها می کوشد. تعمیم و گسترش فضیلت ها از یک سو موجب ظهور و بروز ایدئال های زندگی انسان و از سوی دیگر باعث تحدید و حتی زوال رذیلت ها در عرصه حیات وی می شود. هدف مقاله حاضر بازخوانی متون کهن ادبی از منظر علوم شناختی است. به این منظور حکایت های اسرارالتوحید را که بازتابِ زندگی و حالات ابوسعیدِ ابوالخیر است، برمبنای پاره ای مفاهیم روانشناسیِ مثبت گرا و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کنیم . بینشِ ناشی از معرفت کمال جویانه، گذشته از اینکه حسِ نوع دوستی، سخاوت، امید، شادی، تعالی و بسیاری فضایل دیگر را در نهاد انسان برمی انگیزد، موجبِ دگرگونگی جهان بینی و رفتار انسان شده، به زندگیِ او معنا می بخشد و با ایجاد گرایش مثبت در همه جوانب حیات، سبب پرهیز از بداندیشی ، بدمنشی، سستی، کج خلقی و قضاوت های ناروا می شود. مطالعه متون ادبی که محصول تجارب زیسته جامعه ایرانی است، می تواند روند تقویت این مسئله مهم را تسریع کند و پایه های ساختار اجتماعی را قوام بخشد.