فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۷۶۴ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
86 - 100
حوزههای تخصصی:
کهن الکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بن مایه چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهن الگوی سنگ و کوه در اساطیر و در «خسرو و شیرین» نظامی و به شیوه توصیفی- تحلیلی به چگونگی کاربرد آن ها می پردازد. مثال هایی از «خسرو و شیرین» نظامی با بررسی ریشه اساطیری آن مطرح می گردد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات برگه نویسی از منابع کتابخانه ای است. در این پژوهش مشخص شد که بسامد استفاده از واژه سنگ و کوه در منظومه «خسرو و شیرین» زیاد است. در این داستان واژه سنگ کاربرد فراوان و کلیدی دارد؛ هم در ساخت آرایه های ادبی و هم در بخش های مختلف. بررسی و تحلیل نقش اسطوره ای قهرمانان اصلی این داستان نیز بدون در نظر گرفتن دو عنصر سنگ و کوه کامل نیست؛ تولد رازآمیز شبدیز، زندگی شیرین در بنایی از سنگ با دسیسه زنان قصر خسرو، سنگ تراشی فرهاد برای ایجاد جوی شیر و رساندن نوشیدنی مطلوب شیرین به او و کندن کوه در عشق شیرین از این موارد است که جنبه اساطیری دارد.
بررسی و تحلیل «رمانتیسم جامعه گرا» در ادبیات غنایی (با تکیه و تأکید بر اشعار شهریار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
63 - 76
حوزههای تخصصی:
رُمانتیسم یا رمانتیسیزم در آغاز امر نوعی شورش ادبی علیه قوانین عقل گرایانه ی مکتب کلاسیسیسم که مکتب جا افتاده ی رنسانس و دوره ی خردگرایی در اروپا بود، به حساب می آمد. متفکرین و هنرمندان این گرایش، تأکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی می دانستند و بر مؤلفه هایی چون هنر، شور، هیجان، تخیّل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها تأکید می کردند. اما رفته رفته این شورش از عرصه ی اجتماع و سیاست به حوزه ی ادبیات و هنر نیز کشیده شد و یک مکتب همه جایی و همه گیر شد که تأثیر شگفت آن بر ادبیات فارسی انکار نشدنی است. در ایران عصر مشروطه، در پی تحوّلات و تغییر ساختار سیاسی و تا حدّی اجتماعی ایران، ادبیّات از این رخداد متأثّر شد. شاعران این دوره با رهایی از مکتب کلاسیسم، به نوگرایی تمایل پیدا کردند و نفرت و انزجار از عقل گرایی را در کلمه کلمه ی شعر خود نشان دادند. شاعر عصر مشروطه با رویکردی منتقدانه نسبت به واقعیت های موجود در برجسته سازی مشکلات می کوشد و برآنست تا ناهمگونی های جامعه را به چالش بکشاند. این پژوهش، به شیوه تحلیلی، به بررسی تأثیر مکتب رمانتیسم بر اشعار شهریار می پردازد و اینچنین برمی آید که اغلب شاعران مشروطه شاعرانی رمانتیک جامعه گرا به شمار می روند که تلاش می کنند با زبانی نمادین و رمانتیک برای از بین بردن نابرابری ها و نابسامانی های جامعه راهکارهایی ارائه دهند.
ساختار و ویژگی های داستان های عاشقانه- حماسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تجلی عشق در حماسه ها داستان های عاشقانه حماسی است که چنان که از نامشان پیداست، از دیدگاه انواع ادبی آمیزه ای از نوع حماسی و غنایی است. در این مقاله کوشش شده است ساختار و ویژگی های این داستان ها در یکی از بزرگ ترین حماسه های ایران و جهان یعنی شاهنامه بحث و بررسی شود و آن ها را از نظر راوی، وزن، استقلال یا عدم استقلال، هدفدار بودن، منجر شدن به ازدواج، نوع عشق مطرح شده، حوادث و حالات عشق، پند و موعظه و... مورد بررسی قرار داده شود و به نتایجی دست یافته شود که آن ها را از منظومه های غنایی متمایز نماید و وجوه تشابه و افتراق آن ها بر شمرده گردد.
انسجام مضمونی ومؤلفه های اصالت حزن در مرثیه "مطالعه موردی مرثیه متنبی در رثای ابوشجاع فاتک"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
113 - 134
حوزههای تخصصی:
قصیده یک مجموعه منظم معنایی و حامل پیام ها و مؤلفه هایی است که ماهیت مضمونی و روح حاکم بر بافت متن را مشخص می کند. قصیده متنبی، شاعر متمایز قرن چهارم در رثای فاتک، نمونه ای برجسته از مرثیه هایی است که اصالت حزن در آن به استناد مؤلفه های درون متنی اش قابل تحلیل و واکاوی است. اصالت حزن نکته ای است که در تمام مرثیه های متنبی به عنوان یک سؤال اساسی مطرح است. هدف مقاله که با روش تحلیل محتوا انجام شده، بازنمود و برجسته سازی مؤلفه های درون متنی و تبیین روح حاکم بر بافت قصیده به عنوان یک واحد مستقل معنایی است. نتایج تحقیق نشان می دهدکه عناصر گفتاری و محتوایی موجود در متن قصیده متضمن مؤلفه های پویایی است که نه تنها سنجش اصالت حزن را میسّر ساخته است بلکه قابلیت تعمیم واجراء برمصادیق مشابه را هم دارد. استمرار کیفی وکمّی مؤلفه ها، اقناع عقلی و معانی نهفته در الفاظ و صورتهای تعبیری قصیده را به متنی منسجم مبدل ساخته که از صمیمیت صادقانه سرشار واز شائبه تکلّف بدور است.
بررسی نیاز عشق در شخصیّت رودابه و منیژه براساس نظریه روان شناختی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
97 - 114
حوزههای تخصصی:
شاهنامه اثری است که شخصیّت ها با توجّه به کارکردشان در آن حضور می یابند. بخش هایی از این کتاب به مفاهیم غنایی از جمله عشق اختصاص دارد که پرجاذبه ترین مفهوم است. این مقوله موضوع مشترک داستان های غنایی با نیازهای مطرح شده در نظریه روان شناختی مزلو است. از نظر مزلو عشق می تواند رشد شخصیّت شود. در عاشقانه هایی که در شاهنامه روایت می شود، زنان نقش مؤثّری در پیشبرد روایت عاشقی دارند. در این پژوهش کوشیده شده است، مفهوم عشق در کنش رودابه و منیژه از دلدادگان شاهنامه بر اساس این نظریه، مورد بررسی قرار گیرد. اینکه رودابه و منیژه در بررسی با الگوی مزلو در عشق چه جلوه وشخصیّتی پیدا می کنند، پرسش اصلی این پژوهش است. عشق رودابه عشقی متعالی و کمال گراست و زیبایی جسمانی و معنوی را توأمان در نظر دارد و به واسطه آن، به مؤلّفه هایی از جمله خودانگیختگی، فرهنگ ناپذیری و درک روشن از واقعیات متّصف می شود. عشق منیژه، ابتدا بر پایه زیبایی های ظاهری شکل می گیرد و در ادامه با تحوّل بنیادین در شخصیّت او به مراتبی فراتر در عشق می رسد. روش این پژوهش مقایسه ای تحلیلی است و نیاز عشق در هرم مزلو و خویش کاری های رودابه و منیژه و شاخص های رفتاری این دو در این زمینه مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند.
جلوه های رمانتیسم در داستان «اناربانو و پسرهایش» اثر گلی ترقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
74 - 86
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم در مفهوم خیال انگیز، افسانه ای و رؤیایی به کار می رود. این نهضت، انواع آثار ادبی، داستان های تاریخی، قصه های وحشت آور و خیالی، داستان های عشقی و همچنین شعر را وسیله بیان خود قرار می دهد. داستان «اناربانو و پسرهایش» اثر گلی ترقی است که قرابت های بسیاری با برخی از مؤلفه های مکتب رمانتیسم دارد. پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است که به روش توصیفی - تحلیلی، داستان «اناربانو و پسرهایش» را بر اساس مؤلفه های مکتب رمانتیسم بررسی می کند. جامعه آماری این پژوهش، داستان «اناربانو و پسرهایش» از مجموعه «جایی دیگر» اثر گلی ترقی است. در اشاره به برخی یافته ها می توان گفت که فردیت شخصیت اصلی داستان که یکی از شاخصه های مهم رمانتیسم است، زبان ویژه ای را در ظهور و بازتاب برخی مؤلفه های رمانتیسم از جمله احساس گرایی، رؤیای آرمان شهر، طبیعت گرایی، نوستالژی، یاد معشوق و نقد مدنیت آفریده است. بانوی سالخورده این داستان، درون مایه نمادین عشق و گذار از دشواری ها را در برابر عافیت طلبی عقلانی قرار داده است. همان گونه که اصل اساسی رمانتیسم ترجیح احساس بر عقل است، احساس مادرانه بر هر گونه تحذیر و تعقل در احتمال وقوع هر پیشامدی فائق آمده است.
نگاهی به خلوت عرفانی سعدی و جهاد اساطیری «او»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عارفان با گوشه گیری از دنیا و دوری از مردم در صددند تا مراحل عرفانی را طی کرده، در نهایت به خداوند دست یابند. با نگاهی به زندگی سعدی می توان رد پایی از این گوشه گیری ها و خلوت گزینی ها را در زندگی او پیدا کرد. در این پژوهش، بر آنیم تا با نگاهی به خلوت های سعدی، ویژگی های جهاد اساطیری او را در آن ها بیان کنیم. نتایج به دست آمده در این تحقیق بیانگر این است که سعدی در خلوت های خویش عارف صرف نیست؛ اگر از دنیا روی گردانده، از مردم دور نمی شود. اگر هدف او وصال حق و رسیدن به معبود حقیقی باشد، همواره فقیهی متشرع باقی می ماند. وی در جهاد اساطیری خویش علاوه بر مبارزه با نفس اماره و روی گردانی از دنیا سعی می کند، حاصل هر آن چه در خلوت می بیند، صادقانه با مخاطب خویش در میان گذارد و با ارشاد و راهنمایی اش خوب و بد را به او نشان دهد. سعدی اگر در خلوت خویش خدا را در می یابد، سعی می کند، او را با تمام صفاتش به دیگران نیز معرفی نماید. اصل مهم دیگری که در جهاد اساطیری سعدی در نتیجه خلوت گزینی او دیده می شود، عمل بر طبق موازین شرع است. کسی در دنیا و آخرت رستگار است و به مقام رضایت الهی دست می یابد که طبق دستور خداوند گام بردارد؛ حق همنوعان را رعایت کند و به دیگران ظلم و ستم روا ندارد. سعدی این مهم را نیز به دیگران گوشزد می کند. ره آورد سعدی از این خلوت گزینی بیش از آن که به کار او آید، دستگیری مخاطب است؛ زیرا همواره نتایج خلوت خویش را برای دیگران بیان می کند.
سیمای حلاج و بایزید در آینه مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شخصیت شگفت انگیز شمس تبریزی و جایگاهی که در عرفان اسلامی دارد، آشنایی با افکار و دیدگاه های او از جهات مختلف حائز اهمیت است. یکی از مواردی که در مقالات شمس برای پژوهندگان تعجب برانگیز است نگاه نقادانه و تعریض گونه او به عارفان بزرگی نظیر بایزید بسطامی و حسین منصور حلاج است. حال با توجه به انتقادها و تعریض های شمس به این عارفان که هر دو جزو اسطوره های عرفانی به حساب می آیند،در این جستار کوشیده ایم تا با بررسی و تحلیل شخصیت این دو در مقالات شمس دلیل این تعریض ها و انتقادها را روشن سازیم و به روش تحلیل محتوا و شیوه کتابخانه ای سیمای بایزید و منصور حلاج را در آینه مقالات شمس به تصویربکشیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که شمس نظر مثبتی به عارفان شطح گو نظیر منصورحلاج و بایزید بسطامی نداشته است، جالب این است که معمولاً نام این دو در مقالات شمس با هم ذکر می شود و نقد شمس به آنها بیشتر ناظر به شطحیات آنهاست، زیرا در مواردی که شمس از بایزید بدون در نظر گرفتن شطحیات او صحبت می کند وی را در مقام عارفی بزرگ و گاه صاحب کرامت که به او الهام می شده است می ستاید.
ایام در در شعر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
21 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات قابل توجه. که در شعر کلاسیک فارسی بازتاب گسترده دارد، ایام خاصی از سال و ماه و هفته است. که از جهت دینی و فرهنگی مورد توجه شاعران بوده است. در میان این شاعران، توجه خاص نظامی گنجوی. شاعر بلند پایه و داستان پرداز توانای قرن ششم هجری. به روزهای مهم سال و احکام خاصی که قدما برای این روزها در نظر داشتند، مشهود و مورد تامل است. این ایام که به مناسبت های مهم. مانند واقعه معراج رسول اکرم. و اعیاد اسلامی و جشن های ملی همچون نوروز، جشن سده، جشن مهرگان و امثال آن مربوط می شود، در منظومه های نظامی در صورت های مختلف. و برای ارائه مفاهیم گوناگون. با هنرمندی خاص و با بسامد بالا به کار گرفته شده است. تبلور اصلی ایام در شعر نظامی. در منظومه هفت پیکر . و در معرفی ویژگی های روزهای هفته است. در این داستان روزها با رنگ های خاصی که به آنها نسبت داده شده است، به صورت نمادین معرف مفاهیم آشکار و پنهانی است .که شاعر در تنظیم داستان با مهارت تمام آنها را به کار گرفته است. در این مقاله سعی بر آن است .تا ویژگی های ایام هفته در شعر نظامی. و در مقایسه با شعر شاعران دیگر مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. تا نشان داده شود چگونگی کار برد ایام در شعر او به چه صورت بوده است.
تاثیر مشهورات در تحدید غزل و تعریف غزل پاره در قالب های شعر فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعریف قالب غزل در ادوار مختلف شعر فارسی متفاوت بوده است. منابع پیشین، سیر تحول غزل را، بیشتر به لحاظ ماهوی بررسیده اند. در تحول شکلی غزل معمولا، جدا شدن آن از قصیده، استقلال یا وابستگی ابیات نسبت به هم، نحوه ی استفاده از قافیه و ردیف و امکانات وزنی ارزیابی شده است؛ اما محدودتر شدن قلمرو غزل، هیچ گاه مورد بررسی قرار نگرفته است. از قرن هشتم هجری به بعد در تعریف قالب غزل، شهرت زدگیِ ناشی از آوازه بزرگانی چون حافظ، علت سوگیری اشتباه برخی از نویسندگان کتاب های آموزش شعر، صنایع بدیع و... بوده است. عمده مؤلفان معاصر نیز به تبعِ گذشتگان، این مسیر را بدون توجیه علمی پیموده اند. از این زمان به بعد تعداد ابیات غزل« معمولا بیشتر از چهار بیت » معرفی شده و غزل پاره ، یعنی غزل های دو، سه و چهار بیتی که روزگاری جزء غزل بود، از تعریف امروزی آن خارج شد اما عملا کمتر غزل سرایی است که این گونه شعری را بارها تجربه نکرده باشد. اثبات این ادعا، با بررسی غزل های 27 شاعر نام آشنا و ارائه ی اولین اطلاعات آماری در این زمینه، صورت گرفته است. سوگیری اشتباه در تعریف غزل با تاثیر بر ذهن مؤلفان، شاعران و مخاطبان شعر، سبب جدا شدن محدوده ی کمی غزل پاره از غزل، به تاکید کتاب های مرجع آموزش قالب های شعر فارسی شد. غزل پاره از نظر کیفی نیز با غزل دارای وجوه تمایزی است. امروزه همین تفاوت های ظاهری، محتوایی و حضور پررنگ غزل پاره در شعر فارسی است که می تواند مبنای زایش قالب تازه باشد.
جامعه شناسی غزلیات انوری و سعدی با رویکرد زبان شناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
157 - 174
حوزههای تخصصی:
انوری ابیوردی و سعدی شیرازی از غزلسرایان برجسته سده 6 و 7 ه.ق در عرصه غزلیات عاشقانه اند که وجود فاصله یک صد ساله بین آن دو بررسی غزلیاتشان را از منظر جامعه شناسی حائز اهمیت می سازد. در مقاله حاضر با تکیه بر رویکرد زبان شناسی نقشگرای هلیدی که برای زبان نقش مهمی در بازنمایی جهان واقع و پدیده های اجتماعی قائل است، تحولات معنایی غزلیات انوری و سعدی و نحوه انعکاس بافت موقعیتی فردی و اجتماعی آنان در ساختار غزل، موضوع تحقیق قرار گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که انواع فعل در غزلیات سعدی و انوری چه تحولات اجتماعی و فرهنگی را منعکس می سازد. بدین منظور، برمبنای روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر نظام گذرایی فعل در زبان شناسی نقشگرا، بسامد هر یک از فرآیند های فعلی - شامل رابطه ای، مادی، وجودی، کلامی، رفتاری و ذهنی- را در 100 غزل آغازین دیوان هر یک از دو شاعر مذکور استخراج کرده و نوع کارکرد هر فرآیند در پیوند با نقش بینافردی و گستره متنی هر یک با یکدیگر مقایسه شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که غزلیات انوری غالباً مبتنی بر تجارب عاشقانه شخصی و به تمام معنا غزل است، حال آن که غزل سعدی دارای معانی و مفاهیم گوناگون فردی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی است که به شیوه ضمنی در سطوح استعاری، تمثیلی و کنایی زبان نمود پیدا کرده است.
بررسی مقایسه ای افسانه کُهزاد و بَسی با زال و رودابه در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
داستان های عاشقانه ای مانند لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، زال و رودابه و... بخشی غنی از ادبیات عاشقانه و غنایی این مرز و بوم را تشکیل می دهد. افزون بر این روایات مکتوب، گاه روایت عشق هایی جانسوز در میان عامه مردم رواج دارد که کمتر مجال طرح و بررسی یافته اند. یکی از این روایت ها، روایتی است که علی حسین عالی نژاد، نقّال 73 ساله و اهل روستای رمقانِ استان فارس نقل می کند. نگارنده کوشیده است نخست به روش میدانی این افسانه را ثبت کند و سپس به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی مقایسه ای آن با روایت فردوسی بپردازد. پرسش اساسی این پژوهش این است که تفاوت ها و شباهت های روایت مکتوب و شفاهی در چه بخش هایی است و این دگرگونی ها حاصل چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد افسانه عامیانه از دو بخش کاملاً مجزا تشکیل شده است: بخش نخست جز در برخی از جزییات بسیار شبیه به داستان زال و رودابه است؛ اما بخش دوم داستان، یک باره دگرگون می شود و خواننده با نمایشی کاملاً متفاوت روبه رو می شود. درباره این روایت عامیانه، به طور کلی دو فرضیه را می توان طرح کرد: 1- افسانه عامیانه، تقلید و آمیزشی از روایت زال و رودابه و داستان های عاشقانه باشد که ذهن راوی و نقّال ساخته و پرداخته است.2- نقّالان و راویان با آمیزش داستان عاشقانه رایجی در میان مردم با داستان شاهنامه و دیگر روایت ها، داستانی نو بنیاد نهاده اند. به هر روی این روایت از جنبه های گوناگون مانند مکان داستان، شخصیت ها، فضا، برخی از رخدادهای داستانی، فرجام داستان و... با روایت شاهنامه فردوسی تفاوت هایی دارد؛ اما در مجموع یکسانی های زیادی با روایت شاهنامه دارد.
هم سانی یا دگرسانی دو اهرم عشق در غزلیات مولانا و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
135 - 156
حوزههای تخصصی:
یافتن نقاط اشتراک و اختلاف بین عاشق و معشوق (دو اهرم عشق) در دیوان شاعران مختلف به شناخت بیشتر جهان بینی و معیارهای زیباشناسانه آن ها کمک می کند. در این مقاله با روش تحلیل مقایسه ای و با استفاده از ابزار کتابخانه ای، ویژگی های گوناگون عاشق و معشوق در پنجاه غزل از سعدی و پنجاه غزل از مولانا استخراج شده است. بر اساس آن، گونه های مختلف معاشیق دسته بندی و در آخر اشتراکات و اختلافات نگاه دو شاعر بررسی شده است. یافته ها در پی اثبات یا ردِ علمی برخی از فرضیه هایی است که پیشتر وجود داشته اند؛ فرضیاتی چون دست نیافتنی بودن معشوق سعدی، شخصی تر بودن عشق در غزلیات او، ثابت قدم تر بودن مولانا در استغراق اثبات شده است؛ همچنین این نکته که جمال، شرط اولیه عاشقی سعدی اما برای مولانا نتیجه عشق است و ویژگی های عاشق و معشوق در غزلیات متفاوت (عاشقانه/عارفانه) یک شاعر به هم شبیه تر هستند تا گونه مشابهش در غزل شاعر دیگر. این یافته ها که ریشه در آرای عرفانی مولانا و جمال شناسی سعدی دارد بر تفاوت بنیادی جهان بینی دو شاعر صحه می گذارد. از دیگر تفاوت ها می توان به اختلاف موضعشان در برابر هردو نوع عشق حقیقی و مجازی، چگونگی توصیف معشوق، میزان قدرت عاشق در موقعیت عاشقانه و احساسات او اشاره کرد.
بررسی و تحلیل مؤلفه های غنایی منظومه «برزونامه» از شمس الدین محمد کوسج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
23 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از آثار مهم حماسی به زبان فارسی، برزونامه شمس الدین محمد کوسج است. شاعر در این منظومه به شرح رویدادهای مربوط به برزو فرزند سهراب و اطرافیان او پرداخته است. اگرچه نگاه غالب در بروزنامه حماسی است، بازتاب ویژگی های عاطفی که با ادبیات غنایی گره خورده است، به روشنی دیده می شود. از این رو، در مقاله حاضر، مهم ترین مؤلفه های غنایی برزونامه با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد کوسج با استفاده از مضامینی؛ همچون: مدح و ستایش، هجو و نکوهش، پیوندهای عاشقانه، توصیف، دنیاستیزی، گلایه و بث الشکوی، نیایش و مناجات، تقاضا و درخواست، بیان احوال شخصی، سوگند خوردن و مفاخره، ضمن خلق اثری حماسی- غنایی، به تشریح دقیق تر درونی های شخصیت های داستان پرداخته و به جریان روایت پویایی ویژه ای بخشیده است. همچنین، به نظر می رسد خشونت ماهوی متون حماسی با بهره گیری از مؤلفه های غنایی به نرمی و ملایمت گراییده و به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
تحلیل شعر کیفر احمد شاملو بر اساس نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
205 - 218
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو در شعر کیفر که بازتابی از واقعیت موجود زندگی اوست و این شعر را در زندان قصر در سال 1334 سروده است، به توصیف فضای زندان می پردازد. راوی در این شعر، دیگر زندانیان را قاتل و دزد معرفی می کند و خود را مبرا از آن صفات و ویژگی ها می بیند. نگارندگان در این پژوهش برآنند ایدئولوژی حاکم بر این سروده را بررسی کنند. بر اساس نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک که یک نظریه در حوزه تحلیل انتقادی گفتمان محسوب می شود با روش تحلیلی توصیفی به شگردها و تمهیدات به کاربسته شده از جمله، تمهیدات بلاغی، گزینش واژگان و تعدی در نحو برای برجسته کردن عیوب دیگری و فروکاستن عیوب خود و رفع آن عیوب از خود بپردازند. برآیند این پژوهش نشان می دهد، راوی در این سروده نه تنها تمام کاراکترهای روایت را با صفاتی که دارای بار معنایی منفی هستند، توصیف و ویژگی های منفی را از خود رفع می کند، بلکه با به کارگیری شگردهای فوق بر آن ها تأکید می کند و شخصیت های فرعی موجود در سروده را نیز با ویژگی های منفی به تصویر می کشد.
نقد و تحلیل روایت در اصلی ترین درون مایه های هزار و یک شب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
داستان پردازی و روایت، یکی از شیوه های درک بهتر محیط اطراف و به طور کلی درک بهتر جهان هستی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، مطالعه درون مایه داستان بر اساس ویژگی های ساختاری، یعنی گشایش روایی است. از دنیای پر رمز و راز هزارویک شب، چشمگیرترین درون مایه ها گزینش شده و سپس گشایش در درون مایه های انتخابی شرح داده شده است. ناگفته پیداست که گزینش این درون مایه ها بدان معنا نیست که درون مایه دیگری در این اثر وجود ندارد، بلکه انتخاب درون مایه های دلدادگی، جرم و جنایت، گشت و گذار، وهم و اخلاق در بیشتر داستان های هزارویک شب نمودی بارزتر دارد. نتیجه تحقیق بیانگر اینست که داستان های دلدادگی و عاشقانه بیشترین درون مایه ها را شامل می شود. در واقع شاید بتوان گفت مرتبط با درون مایه حکایت اصلی و جامع داستان که بر پایه خیانت به عشق آغاز می شود، عشق و دلدادگی بسامد بالایی در این پژوهش دارد.
تحلیل نشانه شناسی قصیده «المتنبّیِ» جواد الحطّاب با تکیه بر نظریه نشانه شناسیِ شعرِ مایکل ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دستاوردهای مایکل ریفاتر در زمینه درک دلالت های زبانی و ژرف ساخت متن، نظریه نشانه شناسی شعر اوست. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر رویکرد نشانه شناختی در صدد است فرآیند های نشانه پردازی قصیده «المتنبّی» جواد الحطاب؛ شاعر معاصر عراقی را بر اساس نظریه ریفاتر در دو سطح خوانش اکتشافی و پس کنشانه بررسی و تحلیل نموده تا به لایه های پنهان متن، ایده محوری و رابطه بینامتنی آن با دیگر متون دست یابد. شاعر در این قصیده با بازخوانی گذشته تاریخی و اسطوری و با محکوم کردن اوضاع کنونی، فریاد انتقاد و تغییر سر می دهد و با به کار گیری شخصیت های تاریخی، دینی و اسطوری به ترسیم اوضاع کنونی عراق و ایدئولوژی های خویش می پردازد. در سطح نخست (اکتشافی)، مخاطب با تصویرهای رمزآلود از دوران حکومت خلفای عباسی و متنبّی شاعر رو به رو می شود که صرفاً مجموعه ای از اخبار متناقض و متضاد است که خواننده خلاق را اقناع نمی کند؛ اما در خوانش سطح دو (پس کنشانه) با بهره جستن از توانش ادبی و گذر از سطح محاکاتی به سطحی بالاتر و بررسی عناصر «غیر دستوری» و نشانه پردازیِ هر یک از آنها، به «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» دست می یابد که بیان گر فضای فکری مسلط و حاکم بر قصیده است. سپس با کشف هیپوگرام به دلالت های معنایی و ضمنی متن دست یافته و در نهایت به تحصیل ماتریس یا خاستگاه اصلی متن نائل می گردد. تحلیل این قصیده نشان می دهد ایده محوری متن، نقد فضای آفت بار جامعه عراق، اعتراض و انتقاد از سیاست های ناکارآمد حاکمان و مشروعیت زدایی از سلطه حاکم با تکیه بر استراتژی بینامتنیت و ریشخند و ناسازواری است
مضامین مشترک در رباعیات خیام نیشابوری و آثار کریستین بوبن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
171 - 188
حوزههای تخصصی:
کریستین بوبن نویسنده ء معاصر فرانسوی با تاثیرپذیری از خیام نیشابوری، بازتاب دهنده ء مضامین اساسی رباعیات این شاعر در آثار خود بوده است. از آن جا که مطالعات تاثیر و تاثر به عنوان یکی از شاخه های مطالعات تطبیقی با بررسی شباهت ها و تفاوت های میان آثار و نویسندگان مختلف اطلاعاتی از میزان تاثیرپذیری آن ها از یک دیگر در اختیار تطبیقگر قرار می دهد، در این جستار با تاکید بر مضامین مشترک میان آثار دو شاعر و نویسنده، به بررسی میزان تاثیرپذیری بوبن از خیام می پردازیم و از خلال روشی تطبیقی-تحلیلی به مطالعه و بررسی کتب ترجمه شده از این چهره ء معاصر ادبیات فرانسه در ایران و رباعیات خیام می پردازیم و بدین ترتیب درصدد پاسخ به پرسش موردنظر برمی آییم : 1-وجود مضامین مشترک در آثار این دو چهره ء ادبی تا چه اندازه خبر از تاثیرپذیری بوبن از شاعر ایرانی می دهد؟ و2- این مضامین چگونه نزد دو شاعر نمود پیدا می کند؟ در حقیقت صحبت از گذر زمان و ناپایداری، غنیمت شمردن حال و اهمیت وجود شادی در زندگی، مرگ، ابهام افکنی فلسفی و اهمیت وجود خدا که عناصر تشکیل دهندهء نظام فکری خیام و مضامین اصلی رباعیات هستند، تاثیرپذیری نویسندهء فرانسوی از خیام را به خوبی نشان می دهند که در اقبال ادبی بوبن در ایران نقش بسزایی نیز داشته است.
تحلیل تطبیقی منطق الطیر عطار و بهشت گمشده میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
91 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از آثار ارزشمند عرفانی که به زبان رمزی و سمبولیک سروده شده است، منطق الطّیر عطّار است که سفری پرمخاطره توسطّ مرغان به رهبری هدهد برای رسیدن به سیمرغ -رمز ذات احدیّت –را روایت می کند. بهشت گمشده میلتون نیز اثری سمبولیک است که به لحاظ طرح موانع رسیدن به کمال، مشابهت هایی با منطق الطّیر دارد. ویژگی های زبانی و داستانی مشابه و روح حماسی حاکم بر هر دو اثر است؛ با این تفاوت که در منطق الطّیر، حماسه، عرفانی و در بهشت گمشده، حماسه بیشتر ادبی است. عطّار و جان میلتون از منابع دینی مختص آیین خویش در آفرینش اثر خود بهره گرفته اند. شیوه بیان روایت حضرت آدم(ع) و نسبت دادن گناه آغازین به حوّا یا آدم وحوّا ، فاصله حقیقت تا مجازِ این دو متن را تا حدودی مشخص می کند. همسویی ها و ناهمسویی های نگرش های عطّار و جان میلتون، در این دو اثر ارزشمند برمبنای چه عواملی تعیین می شوند؟ تحلیل تطبیقی در این پژوهش از یکسو مبتنی بر بینش سیّاره ای یعنی نگریستن به تفاوت ها، بدون نفی دیگری و از سوی دیگر مبتنی بر شباهت ها بدون الزام همسان سازی با دیگری و شیوه کلّی پژوهش، تحلیل محتوای کیفی متن است.
فرایند ارتباطات غیرکلامی در مراثی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
41 - 58
حوزههای تخصصی:
مراثی خاقانی از تشخّص منحصربه فردی در گونه مرثیه سرایی ادب فارسی برخوردار است؛ این مراثی سرشار از زبان تصویری و کنش های تعاملی گوناگونی با مخاطب است که بر لحن غنایی و جنبه اثرگذاری شعر افزوده است. سهم بسیاری از غنا در مرثیه های خاقانی، برخاسته از فرایند ارتباطات غیرکلامی است که با توانمندی های هنری و کلامی خاقانی در بافت این شعر القاء شده است؛ مساله اصلی تحقیق حاضر، بررسی انواع ارتباطات غیرکلامی موجود در مرثیه های خاقانی و تحلیل زیرساخت های اَشکال این ارتباطات در عاطفی تر شدن مراثی خاقانی بوده است. برای انجام این پژوهش از روش تحقیق توصیفی و استدلالی استفاده شده است؛ جامعه آماری این تحقیق، اشعار رثایی خاقانی بوده است و از انجام آن، این نتایج به دست آمد: فرایندهای ارتباطی غیرکلامی در مراثی خاقانی در شاخه های اصلی اندامی (27%)، محیطی (%23)، چهره (20%)، حرکتی (18%) و موسیقایی (12%) و اغلب متأثر از باورهای عامیانه و فرهنگی و اسطوره ای، سنت های ادبی و نیز نیازهای روحی و روانی انسان است. پیوند بین ارتباطات غیرکلامی با متن شعر به روش های تأکید (50%)، تکمیل (30%) و جایگزینی (20%) صورت گرفته است که موجب تقویت بار عاطفی، جانداری تصاویر شعری، تازگی و پویایی زبانی و نیز تأکید و تشخّص لحن غنایی مرثیه های خاقانی شده است.