فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۷۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی که موضوع اصلی آن بیان عواطف و احساسات لطیف انسانی است همه غزل ها و غزلواره ها و منظومه های عاشقانه اعم از عرفانی و غیر عرفانی را شامل می شود، از آنجا که بزرگترین بخش ادبیات غنایی را اشعار عرفانی تشکیل می دهد، در این مقاله بحث اصلی پیرامون شعر عاشقانه است و بدان دلیل که مهمترین نقش در شعر به طور عموم و شعر عرفانی به طور خاص بر عهده قوه خیال و تخیل است و حل بسیاری از غوامض اشعار عارفانه موکول به شناخت درست خیال و میدان عمل آن است در این بحث سخن ما درباره خیال و تخیل و مراتب و کارکرد آن در شعر عرفانی است و رویکرد اصلی به آراء و نظریات اهل عرفان درباره ماهیت و وظیفه خیال و گستره دامنه آن به عنوان عنصر اصلی آفرینش هنری بویژه شعر عرفانی است.
بررسی عنصر کلامی "خطاب" در غزل فارسی (مبتنی بر غزل خواجه عماد کرمانی)
حوزههای تخصصی:
خطاب عنصری کلامی (گفتمانی) است که به منظور ایجاد تحرک و انگیزش در کلام به کار می رود عملکرد انگیزش خطاب ناشی از جلب توجه خواننده/ شنونده و درگیر ساختن وی در روند کلام است. عامل صوری این جلب توجه، صور فیزیکی خطاب است که به ترتیب اهمیت ضمایر دوم شخص، افعال دوم شخص، ساختهای ندایی و ساختهای پرسشی می باشند. بالغ بر %96 غزلهای خواجه عماد خطابی است و غزلهای بی خطاب وی از %40 تجاوز نمی کند. انگیزش و به تبع آن خطاب در غزل جنبه میزانی دارد و عامل تعیین کننده میزان آن ژرف ساخت معنایی غزل است. بالاترین میزان خطاب در غزل خواجه عماد دارای ضریب 3.11 خطاب در بیت و میانگین خطاب در غزل خواجه عماد 1.07 خطاب در بیت است و این میانگین، شاخص میزان اهمیت خطاب در ساختار فضای غزل می باشد. دلیل بسآمد بالای خطاب در غزل آن است که چون غزل دارای زیربنای مغازله است، بنابراین در اکثر موارد دارای ژرف ساخت معنایی مثبت و تشکیل شده از مولفه های معنایی امید، عشق، شور و نشاط است و بندرت دارای ژرف ساخت منفی متشکل از مولفه های یاس، حسرت و حرمان می باشد و همین موارد اندک است که زیربنای معدود غزلهای بی خطاب خواجه شده است. تظاهر فیزیکی صور خطاب در %67 غزلهای خواجه عماد در مطلع است و در این موارد نوع ساختار خطابی مطلع بر ساختار خطابی سراسر غزل سیطره دارد. ساختار دستوری مطلع غزل نیز در اکثر موارد تعیین کننده نوع ساختار دستوری غالب بر غزل است. به جز خطاب عناصر دیگری نیز در انگیزش غزل تاثیرشان توجه دارند که اهم آنها واژگان مثبت، ساختار دستوری مثبت، زمان دستوری غیرگذشته، ساختارهای اول شخص و نوع وزن و قافیه می باشد.
فیضی فیاضی و غزل غنایی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیضی فیاضی از فارسیسرایان بزرگ هندوستان و از پایهگذاران و پیشگامان سبک هندی است که در همه قالبهای شعری اعم از قصیده، غزل، مثنوی و.... هنرنمایی کرده است .سرودههای او گنجینه پرباری برای بررسیهای گوناگون ادبی، زبانی، فرهنگی است. از پربسامدترین موضوعات در اشعار او به ویژه غزلهایش، موضوعات و مضامین غنایی است. پرسش اصلی در این پژوهش این است که فیضی به کدام یک از مضامین غنایی بیشتر توجه داشته است و این گونه مضامین در غزلهای وی چه جایگاهی دارند؟ در پاسخ به این پرسش به شیوه تحلیلی و توصیفی کوشیدهایم تا مهمترین مضامین غنایی غزلهای فیضی را بررسی کنیم و به گونهای دستهبندی شده بازنماییم. در این بررسی این نتیجه حاصل شد که غزلهای فیضی از یکسو، پر از تصویرها و مضامین نو استتت و از دیگر ستتو، دربردارنده کم و بیش همه مضتتامین غنایی عرفان، طنز و انتقاد اجتماعی ،بومیگرایی، مفاخره، مدح، شکواییه، بهاریه و ...بهویژه عشق و مسایل و مقولات وابسته بدان می باشد.
بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در اشعار توماس گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در طول سده ۱۸ میلادی بازتابی از جهان بینی عصر روشنگری بود: عصری که با رویکردی عقلایی و علمی به مسایل دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مروج نگاهی سکولارگرایانه به جهان و احساس پیشرفت و کمال گرایی بوده است. توماس گری(TomasGray ) از شاعران برجسته دو مکتب نیوکلاسیسم و رومانتیسم اروپا است و در قصاید مشهورش برشی عقلایی بین این دو مکتب زده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بیشتر این شاعر و شناخت غیرمستقیم این دو مکتب در شعر معاصر انگلستان کمک کند. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در سه قصیده انتخابی از وی به بررسی عناصر ادبی موجود و بازخوانی آنها پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز بیان ویژگی های نیوکلاسیسم و رومانتیسم است. برآیند تحقیق نشان می دهد که خصوصیاتی مانند اخلاق گرایی، بیان حزن در قالب قصیده در اشعار سده 18 انگلیس، مساله انسانیت و نیز بیان احساس رقیق و بی آلایش از زندگی و مرگ از نکات برجسته در قصاید توماس گری است.
سیر کاربرد و جلوه های ادبیِ دو واژه معمار و معماری (در شعر کلاسیک فارسی از آغاز تا جامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری رابطه استواری با ادبیات و هنرهای زیبا دارد. بی تردید همان طور که شعر به عنوان بخش عظیمی از ادبیات ایران، نقش و تأثیر بسزایی در معماری سنتی ایران ایفا کرده است، متقابلاً هنر معماری نیز در ادب پارسی جایگاه ویژه ای دارد؛ در این مقاله به بررسی و کاربرد ادبی واژه های «معمار و معماری» در شعر پرداخته شده است. این تحقیق به شیوه نظری و کمی، دیوان شعرای کلاسیک فارسی از هزار سال پیش تا جامی را جامعه ی آماری خود قرار داده و پاسخ این پرسش را تبیین می کند؛ که آیا واژه های معمار و معماری در شعر پارسی کاربردی داشته و شیوه کاربرد و قدمت آن به چه دوره ای برمی گردد ؟ توجّه شعرا به ساخت ترکیب های تشبیهی و استعاری، نمادها و سایر صورخیال از دو واژه مورد بحث این حقیقت را تبیین می سازد که هنر معماری چون رکنی استوار در اتحاد و پیوند خود با سایر ارکان، تمدن و فرهنگ ایرانی را ساخته و پی ریزی کرده است. یافتن این واژه ها در شعر از قدمت این هنر فنی نیز حکایت دارد و در شناخت و بازشناسی و بازنشانی معادل های کهن معمار که واژه ای عربی است معادل های فارسی آن مانند مهندس(engineer) معرب اندازه گیرنده و اندازیار، سازنده و استاد را پیشنهاد کند.
حافظ و باورهای مهرپرستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
65 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله، آن گونه که از نامش برمی آید، بررسی و بازتاب راز و رمزهای آیین میترایی بر اندیشه ها و غزلیات حافظ است که تلاش شده از منابع گوناگون اساطیری، تاریخی و ادبی در این زمینه استفاده و با کمک آن زوایای ناشناخته اشعار حافظ شناسایی گردد؛ چرا که دیوان او تنها یک مجموعه ادبی نیست، بلکه ویژگی های قومی، ملی و تاریخی در آن نهفته است که به خاطر آشنایی او با فرهنگ ریشه دار ایران زمین، از بسیاری از مظاهر و نمادهای فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام بهره گرفته است. نخست برای آشنایی بیشتر با کیش میترایی به کلیاتی درباره آن اشاره و سپس تأثیر حافظ را از کیش مهر بررسی می کنیم. این مقاله در سه بخش تنظیم و نوشته شده: بخش نخست: کلیاتی در باره میترا؛ بخش دوم: شناسایی راز و رمزهای آیین میترایی؛ بخش سوم: بازتاب نمادهای مهرپرستی در غزلیات حافظ.
حکم پادشاه انگیز (شرح بیتی از حافظ)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
103 - 113
حوزههای تخصصی:
دریافت صورت صحیح و معنی دقیق ابیات در ادب فارسی نخستین و با اهمیت ترین گام برای راه یافتن به دنیای هنر و اندیشه شاعران است. افزون بر این سایر علوم ادبی از جمله نقد ادبی، سبک شناسی، علوم بلاغی و دستور زبان نیز بدون در دست داشتن متن قابل اعتماد و معنی صحیح اشعار، راه به جایی نخواهد برد. اگرچه در باب شعر حافظ و برای حل مشکلات آن کوششهای زیادی صورت گرفته، اما هنوز برخی ابیات حل نشده باقی مانده و معنی صحیح و مستقیمی از آنها به دست نیامده است. از جمله آن ابیات، بیت زیر است: «مباش غرّه به بازی خود که در خبر است هزار تعبیه در حکم پادشاه انگیز»، که تا کنون بحث های زیادی صورت گرفته اما هنوز معنی درست آن بخوبی روشن نشده است. وجوه گوناگونی نیز که در نسخه بدلها آمده بحث در باب آن را دامنه دارتر کرده است. در این گفتار پس از نقد و بررسی مهمترین دیدگاهها درباره این بیت، با ذکر شواهدی از متون و تبیین معنی دقیق اجزای آن کوشش شده است تا معنی صحیح بیت به دست آید.
سوگند، شالوده بنیادین سرایشِ منظومه ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی ترانه معاصر فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
71 - 80
حوزههای تخصصی:
در ادب فارسی ترانه همواره اصطلاحی عام بوده است که بر انواع قالب های شعریِ ملحون یا همراه موسیقی به ویژه فهلویات، دوبیتی، رباعی، و بیت اطلاق می شده است. « فهلویات, خسروانی, گلبانگ, تصنیف و .... در گذرگاه تاریخ نام های دیگر این صورت شعری بوده اند» (بهار: 1344،60). همچنین عده ای ترانه (ترانک، ترنگه، ترنگ، رنگ) را از ماده ی «تر» در لغت به معنای خرد، تر و تازه و جوان، خوش از ریشه ی اوستایی تئورونه گرفته اند(داد،1375،68) این اصطلاح، امروزه در میان اهل ادب به خصوص مترادف با دوبیتی و در اصطلاح موسیقی نیز معمولاً مترادف با تصنیف، آواز، سرود و نغمه و به طور کلی اشعار ملحون به کار می رود. موسیقی و اولین سند مکتوب در ترانه به نظر کدکنی «به سرودی از باربد، شاعر و موسیقی دان دربار خسرو پرویز ساسانی باز می گردد» ترانه بعد از گذر از تحولات تاریخی دوران اسلامی، جنگ ها و صلح ها، آرامش ها و جنبش ها به انقلاب اسلامی ایران پیوند خورد و به آنچه امروز شاهد آن هستیم تبدیل شد. زبان ترانه ی امروز صمیمی و همه فهم تر شده است که ناشی از تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی ست. در این پژوهش تلاش بر آن است که تحولات ترانه سرایی با رویکردی جریانشناسانه مورد کنکاش قرار گیرد.
تحلیل مفهوم آزادی و وطن پرستی در اشعار عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
65 - 73
حوزههای تخصصی:
یکی از پر جاذبه ترین مضامین در ادبیات عصر مشروطه که ذهن و زبان گویندگان آن عصر را به خود مشغول کرده بود، مفهوم آزادی و وطن پرستی است. چیزی که تا پیش از آن شاعران این گونه بدان توجه نکرده بودند و اگر هم از آزادی و وطن پرستی سخن می گفتند هدفی غیر از مفاهیم و اهداف مورد نظر شاعران عهد معاصر مد نظرشان بوده است. در پژوهش حاضر که به تحلیل ماهیت و مفهوم آزادی و وطن پرستی در اشعار عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی می پردازیم، ابعاد پژوهش آن، عارف قزوینی و لاهوتی، حدود مسأله عباراتی از اشعار شعرای مذکور، هدف این پژوهش، استخراج و تبیین نمونه هایی از متن آن که متضمن مفاهیم آزادی و وطن پرستی است. می باشد، روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. ابزار گردآوری اطلاعات، فیش تحقیقاتی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل محتوایی می باشد، و از مهم ترین یافته ها و نتایج آن می توان به رهایی مردم و میهن از یوغ استعمارگران، نفی استبداد و استبدادگری، عشق به وطن، میهن پرستی، آزادی طبقه کارگر، رنجبر، برزگر و قشر فقیر از ظلم و ستم هایی که از طرف ارباب و حکام آن عصر بر آنها تحمیل می شد، اشاره کرد.
تأملی بر کارکرد معنایی و بلاغی تلمیح در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلمیح به عنوان یکی از شگردهای بلاغی که هم در حوزه موسیقی معنوی و هم جزو مجموعه تصویر قابل بررسی است، همواره نقشی مهم و مؤثر در القای عواطف و آفرینش تصاویر ادبی؛ بخصوص در حوزه شعر داشته است. ویژگی قابل توجه تلمیح آن است که به عنوان یک شیوه فرمی برای تبیین ذهنیات، می تواند اَشکال بلاغی دیگری را نیز در بطن خود جای دهد و بدین ترتیب، هم جنبه مخیل سخن را قوت بخشد و هم بُعد القایی آن را برجسته سازد. براساس همین اهمیت، هدف مقاله حاضر، بررسی جلوه های کارکرد معنایی و بلاغی تلمیح در غزلیات سعدی است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام می گیرد و به شناختن بخشی دیگر از عواطف و اندیشه های سعدی و ظرایف زیباشناختی غزل او می انجامد. یافته های این تحقیق حاکی از آنند که برجسته ترین گونه های تلمیح در غزل سعدی عبارتند از: اشارات و قصه های قرآنی- روایی؛ به ویژه ماجرای پیامبران، تلمیحات تاریخی- داستانی(ماجراهای عاشقانه ای که جنبه داستانی آن ها غالب است) و اشارات اساطیری- حماسی. سعدی انواع تلمیح را به ترتیب در فضای موضوعی- معنایی عاشقانه، عارفانه و تعلیمی- اخلاقی به کار می برد. هر یک از این گروه های محتوایی، شامل جزییاتی متنوع هستند که در متن به آن ها خواهیم پرداخت. بارزترین قالب های فرمی- بلاغی سعدی در جریان کاربرد انواع تلمیح نیز عبارتند از: تشبیه؛ به ویژه اضافه تشبیهی، نماد (کلیدواژه های تلمیحی- نمادین) و ایهام؛ بخصوص از نوع تناسب.
بررسی نوستالژی ناشی از تبعید در رمان «داستان یک شهر» از احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
87 - 102
حوزههای تخصصی:
رنج و دلتنگی ناشی از دوری از سرزمین محبوب به صورت واگویه یا اعتراض در ادبیات فارسی نمودار شده است. نوستالژی به شکل بازگشت به خاطرات گذشته و فرافکنی غم غربت در شعر و داستان دوران زندان و تبعید شاعران و نویسندگان فارسی زبان، رنگ برجسته ای دارد. از این میان رمان رئالیستی معاصر دربردارنده خاطرات نویسندگان تبعید شده است که با عناصر تاریخی، سیاسی و اجتماعی گره خورده است. احمد محمود به عنوان نویسنده واقع گرای اقلیم جنوب که حوادث رمان هایش روایت زندگی خود و دیگر مردمان پیرامون اوست، در دوره ای از زندگی مبارزاتی خود پس از کودتای 28 مرداد به بندر لنگه تبعید می شود. رمان داستان یک شهر حاصل این دوره از زندگی اوست. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که عناصر و کارکردهای نوستالژی ناشی از دوران تبعید در این رمان چگونه نمود یافته است؟ و در نهایت با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی این نتایج حاصل شدهاست: داستان یک شهر نمود نوستالژیک تبعید با همه عناصر کهن و مدرن آن است و اساس نگارش رمان، نوستالژی می باشد. در این اثر بعد فردی و اجتماعی نوستالژی در هم تنیده است و نویسنده نشان می دهد که چگونه آرمان گرایی در یک حکومت خودکامه، منجر به دلسردی می شود
تحلیل ارجاعات بینامتنی و فرامتنی در تمثیل های صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
189 - 208
حوزههای تخصصی:
نظریه ارجاع به بررسی روابط و خوانش بینامتنی و فرامتنی در متن ها می پردازد. این نظریه، آثار ادبی مخاطب را به دیگر متن ها و فرامتن ها ارجاع می دهد و مخاطب می تواند براساس آن، متن ها را با ارجاع به مصداق های عینی و بیرونی، یا با ارجاع به متن های دیگر درک و دریافت کند. پژوهش حاضر تمثیل های صائب را ازمنظر این نظریه بررسی می کند؛ چراکه صائب در هر تمثیلی، مخاطب را به یک متن یا فرامتن ارجاع می دهد. نویسندگان سعی کرده اند با شیوه توصیفی– تحلیلی به معرفی و تحلیل متن ها و فرامتن هایی بپردازند که صائب در ساختن تمثیل ها از آن ها بهره برده است. دستاورد این پژوهش بیانگر دو نکته مهم است: اول اینکه تمثیل مبنای ارجاعی دارد؛ یعنی شاعر برای اثبات هر مدعایی خواننده را به یک مثل ارجاع می دهد و دیگر اینکه این مثل ها براساس ارجاع بینامتنی یا فرامتنی ساخته شده اند. قرآن مجید، احادیث، احکام شرعی و سرگذشت انبیاء از مهم ترین متن ها و اجتماعیات و طبیعت نیز از اصلی ترین فرامتن هایی هستند که صائب در تمثیل پردازی از آن ها بهره برده است. شیوه پژوهش ابتدا جمع آوری و دسته بندی تمثیل های صائب براساس پیش زمینه های دینی، فکری و فرهنگی بوده است؛ سپس این شواهد با توجه به گونه های ارجاع درون متنی یا برون متنی و خوانش محاکاتی یا نشانه ای تحلیل و بررسی شده اند.
بررسی مثنویات امامی بلگرامی
حوزههای تخصصی:
بن مایه مهر و محبت در روابط خانوادگی در آثار مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
93 - 110
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های مهم شعر غنایی، بُعد اجتماعی آن است که یکی از ابعاد آن زندگی خانوادگی است. مولوی یکی از شاعرانی است که به طور گسترده به صورت تمثیلی به موضوع خانواده و حقوق آن در آثار خود با رویکردی دینی و اخلاقی و البته غنایی پرداخته است. مولوی درباره زندگی زناشویی، فرزند و تربیت او، زندگی خانوادگی، حقوق والدین و... هم در آموزه ها و هم در تنظیم قواعد و قوانین، به جایگاه خانواده و زنان توجه بسیار دارد و موجب ارتقای شأن و منزلت نظام خانواده شده است. تفکرات و آرای وی درباره خانواده با احادیث و روایات اسلامی مطابقت دارد. از نظر وی رابطه عاشقانه ای باید بین زن و شوهر برقرار باشد و این دو وظیفه رفع نیازهای عاطفی یکدیگر را بر عهده دارند. مهر و محبت اساس روابط خانوادگی است هرچند وظیفه کسب معاش و توجه به رفاه و تربیت فرزندان بر عهده مرد و خانه داری، فرزندآوری و تربیت و تعلیم فرزندان بر عهده زن است. مولوی همچنین بین بسیاری از روابط خانوادگی و مفاهیم عرفانی پیوند ایجاد کرده است؛ مثلاً از نظر وی زندگی زناشویی نمادی از نظام آفرینش و رابطه انسان و پروردگار و آفرینشگری و الطاف مادرانه می تواند نمادی از خداوند باشد. از دیدگاه وی زن و مرد مکمّل یکدیگرند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با توجه به آیات و احادیث درباره زنان و خانواده به واکاوی نظریّات مولوی درباره خانواده بر مبنای چهار اثر وی پرداخته است.
ویژگی های شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی (بررسی و تحلیل ساختاری و محتوایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی دارای ویژگی های متعددی است. این فنّ شعری به اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره همچون فقر کُشنده و شرایط سخت زندگی مردم می-پردازد و در تلاش است تا سیاست های ظالمانه و رویکرد های اشتباه پادشاهان مملوکی و والیان آنان را در مقابل تودة مردم، به چالش کشیده و مورد نقد اجتماعی قرار دهد. البته گاهی چنین نقدهایی با فکاهه گویی نیز همراه است که از شدّت این انتقادها می کاهد. شعر شکوی در عصر مملوکی، منبع مهمی برای آگاهی و اطلاع از واقعیت زندگی سیاسی و اجتماعی این دوره محسوب می شود. بر همین اساس، این مقاله بر آن است تا فن شعری شکوی و عتاب را در این برهة زمانی مورد بررسی قرار دهد. مهم ترین یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شعر شکوی در عصر مملوکی، رنگ و بویی سیاسی و اجتماعی به خود گرفته و با اسلوبی همراه با سُخریه و سبکی طنز آمیز، در راستای به تصویر کشیدن رنج و درد مردم است. از همین روی، شعر شکوی در دورة ممالیک دارای جایگاهی بی نظیر و ممتاز در درازنای شعر عربی است و پیش از این دوره، این گونه فن شعری کمتر مشاهده شده است. روش تحقیق در این پژوهش، به صورت تحلیلی- توصیفی و با استفاده از نمونه های زیبای شعری در عصر مملوکی است که دارای مضمونی همراه با شکوی و عتاب است.
تحلیل ساختاری قصه فیروز شاه (داراب نامه بیغمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانس داراب نامه ( قصه فیروزشاه) توسط «مولانا محمد بیغمی» روایت و به قلم محمود دفتر خوان در سال 878 ه .در تبریز کتابت شده است. پیشتر به ساختار این گونه آثار کمتر توجه می شد؛ در حالی که سرمایه عظیمی از مسایل فرهنگی و ادبی هر عصر و یا چندین دوره در آنها دیده می شود؛ اما در دوره های اخیر و به ویژه پس از تحقیقات محمد جعفر محجوب درباره ادبیات عامیانه، آثاری به این موضوع اختصاص یافته است. پژوهش حاضر کوشش کرده است تا با شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای، به مطابقت مهم ترین عناصر داستان با متن مذکور بپردازد و بدین پرسش اصلی پاسخ دهد که آیا اساساً می توان این قبیل نظریات را بر داستان های فارسی تحمیل کرد؟ بررسی نشان داد که این عناصر، نه با پیچیدگی های امروزی، بلکه به شکل ساده و ابتدایی در این داستان دیده می شود
معرفی، نقد و تحلیل یوسف و زلیخای ناظم هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
87 - 106
حوزههای تخصصی:
یوسف و زلیخا از مشهورترین داستان های غنایی ادبیات سامی است که در کتاب مقدّس و قرآن کریم نقل شده و در تاریخ ادبیّات فارسی بارها به نظم درآمده است. یکی از سرایندگان این داستان ناظم هروی(م: 1081 ه.ق.) است که منظومه او با روایت قرآن کریم واجد برخی تفاوت ها است. این تفاوت به منشأ داستان در کتاب مقدّس و تأثیرپذیری مفسران و مؤلفان قصص الانبیاء از آن و ورود این عناصر به منظومه هایی چون یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی و جامی بر می گردد که بر شاعران ادوار بعد اثر گذاشته اند. کثرت تصویرسازی، نوآوری در تصاویر، غلبه استعاره، وفور و تنوع ترکیبات نوآیین و نزدیکی به زبان رایج روزگار، از مهمترین ویژگی های یوسف و زلیخای ناظم هروی است که در پیوند با روایت جذاب و قدرت شاعر در عرضه قصّه، آن را به یکی از موفق ترین منظومه های غنایی تبدیل کرده است. سؤال اصلی این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته این است که ناظم هروی کیست و سرچشمه روایت متفاوت منظومه یوسف و زلیخای او از کجاست و ارزش های روایی، زبانی و بلاغی این منظومه چیست؟
محدودیت های شناختی موجود در آرایه استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره ء مفهومی در زبان شناسی شناختی _که در آن زبان هم محصول و هم وسیله تفکر است_ به درک یک حوزه ء مفهومی بر پایه ء حوزه ء مفهومی دیگر می پردازد. کاربرد این آرایه در زبان روزمره و همچنین اشعار غنایی سرایان مشرق و مغرب زمین به حدی است که دیگر آرایه ها را تحت الشعاع قرار داده است. بعد از انتشار نظریه ء مفهومی استعاره (The conceptual theory of metaphor) توسط لیکاف و جانسون (Lakoff & Jhonson)، کتابها و مقالات بی شماری تألیف گردیده که در بسیاری از آنها تمرکز اصلی نویسندگان بر حوزه های مبداء مرتبط با یک یا چند حوزه ء مقصد خاص می باشد. پژوهش حاضر با در پیش گرفتن رویه ای متفاوت می کوشد تا بر اساس دیدگاه کوچش(Kovecses) محدودیت های شناختی اعمال شونده بر سه آرایه ء استعاری استخدام (zeugma)، حس آمیزی(synaesthesia) و پادآمیزه (oxymoron) را تبیین نماید. مشاهده می گردد که هریک از سه آرایه ء نامبرده تحت سیطره ء نوعی خاص از محدودیت های شناختی قرار دارد. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی آماری تصادفی و توصیف زبان شناختی می باشد که در آن داده ها برگرفته از منابع مختلف کتابخانه ای می باشد.
شگردها و علل و انگیزه های کاربرد مضامین تعلیمی در منظومه های غنایی با تکیه بر منظومه نویافته «ناز و نیاز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار تعلیمی یکی از گسترده ترین و رایج ترین گونه های ادب فارسی است. اشعار و آثار تعلیمی گاهی اثری کاملاً مجزا و مستقل است؛ همانند منظومه ها و آثاری که تنها به تعلیم و پند و حکمت و اخلاق می پردازد؛ گاهی نیز مفاهیم و مضامین اخلاقی، حکمی، مذهبی و پندیات به طور پراکنده در میان آثار دیگر ادبی مانند منظومه های غنایی و حماسی و یا قصاید مدحی به کار می رود؛ در این حالت افزون بر نکاستن از جنبة شاعرانة این آثار، با شور و احساس ویژه ای، گیرایی این آثار افزایش می یابد. منظومه ناشناخته « ناز و نیاز» یکی از آثاری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است. این منظومه از آثار ارزشمند سده یازدهم هجری است و در شمار منظومه های گرانقدر عاشقانه فارسی قرار دارد؛ این منظومه تاکنون به چاپ نرسیده است و تنها نسخه باقی مانده از آن، نسخه ای با شماره 483 در کتابخانه U.C.L.A دانشگاه لس آنجلس است. در این اثر، مضامین و معانی تعلیمی و حکمی بسیاری وجود دارد که شاعر، آنها را باتوجه به زمینه انفعالی و ذوقی و با استفاده از شگردهایی مانند ترغیب، انذار، استدلال و... به کار برده است. این موضوع بیانگر حسن توجه شاعر در استوارکردن کلام برپایه منطق عقلی و هنری است. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا افزون بر معرفی کوتاه منظومه ناز و نیاز، چرایی بازتاب مضامین تعلیمی را در این منظومه غنایی بررسی کند.