فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
آشناییزدایی و نقد ساختاری - ویژگیهایی که زبان ادبی را از زبان مرسوم متمایز میسازد- از اساسیترین مفاهیم مطرح شده در نظریه فرمالیستهای روسی است که شیوهای علمی و متداول برای بررسی ویژگیهای هنری آثار ادبی میباشد. جفری لیچ ساختارگرای انگلیسی خصیصههای ادبی )فراهنجاریها( را در هشت سطح 1- واژگانی ،2- نحوی ، 3- آوایی ، 4- نوشتاری ،5- گویشی ،۶- سبکی ،7- معنایی ،8- در زمانی، طبقهبندی و تقسیم کرده است. لیچ برای تمایز میان برجستهسازی هنری با سایر برجستهسازیها سه امکان را در نظر میگیرد: نخست آنکه برجستهسازی هنگامی تحقق مییابد که هنجارگریزی بیانگر مفهومی باشد، بهعبارت دیگر نقشمند باشد. دوم برجستهسازی هنگامی رخ میدهد که هنجارگریزی بیانگر منظور گوینده باشد، یعنی جهتمند باشد و در آخر برجستهسازی در مقام قضاوت مخاطبان، باید بیانگر مفهوم و بهعبارت دیگر غایتمند باشد. الگوی لیچ در همه زبانها بهویژه در زبان فارسی تعمیمپذیر است. از آنجا که قصاید خاقانی جایگاه و اعتلایی خاص در ادب فارسی دارد، در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، در چهارچوب مکتب ساختگرایی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ، به بررسی انواع مختلف هنجارگریزی در اشعار خاقانی پرداخته ایم. بر این اساس بیشترین میزان آشنایی زدایی در قصاید خاقانی هم از نظر کیفی و هم از لحاظ کمی، مربوط به هنجار گریزی معنایی است.
کارکرد نظریة «ترامتنیت» ژنت در کشف و واکاوی تأثیرپذیری کوش نامه از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترامتنیت یک اصطلاح نقدی در نظریة ادبی معاصر است. این نظریه بر آن تأکید دارد که یک اثر ادبی تنها در ارتباط با سایر آثار ادبی تعریف و فهمیده می شود؛ زیرا خالق یک اثر ادبی با تصمیم آفرینش یک اثر، به دنیایی از ارتباط های میان متنی در ذهن خود وارد می شود؛ نویسنده یا شاعر از افکار بسیاری از آثار پیش از خود و یا معاصر با خود تأثیر می پذیرد و این افکار در آفرینش اثر او نقش دارند. یکی از حوزه های مهم در ادبیات ایران، ادب حماسی است که با رویکرد نوین ترامتنیت آن را می توان بررسی کرد و حرف های تازه ای برای مخاطب نسل جدید ارائه داد. شاهنامةفردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ایران است و الگوی ساختاری و محتوایی مناسبی برای آثار بعد از خود بوده است؛ به گونه ای که آثار حماسی بعد از شاهنامه، با بهره گیری خودآگاه یا ناخودآگاه از مضمون و سبک داستانی و روایی آن شکل گرفته اند و الگوی ساختاری آن را در درون خود دارند. کوش نامهاثری حماسی تاریخی است که در آن از جنگ های لشکر چین با سپاه ایرانیان سخن به میان می آید. این اثر روایتی دیگر از دشمنان ایرانیان در شاهنامهاست. منابع استفاده شدة کوش نامهبا شاهنامةفردوسی متفاوت است و محتوای متفاوتی را در بر دارد؛ اما بی شک، سرایندة آن به طور مستقیم و غیرمستقیم از شاهنامةفردوسی تأثیر پذیرفته است. در این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر این فرضیه تأکید می شود که شاهنامهو کوش نامهرا در فضای ترامتنیت می توان بررسی کرد و شعر کوش نامه،در جایگاه زبرمتن، از شعر شاهنامه، در جایگاه زیرمتن، تأثیر پذیرفته است.
بازتاب تصویرانسان آواره وکودک جنگ زده در اشعار محمود درویش وقیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
267-286
حوزههای تخصصی:
پیامدهای جنگ و آسیب کودکان درآن ازجمله مسائلی است که در آثار نویسندگان و شاعران ملل مختلف به چشم می خورد. محمود درویش و قیصر امین پور، جنگ را از نزدیک، حس وتجربه کرده اند. محمود درویش، وطن را چون معشوق دوست می دارد و به ماندن در آن و مقاومت در برابر ظالمان توصیه می کند و مرگ خارج از وطن را دوست نمی دارد و امید بازگشت به سرزمین در دلش همواره زنده است و در بیان افکار و عواطف خویش از نماد و میراث و دین و از نجوای فرزند با پدر ومادر خویش بهره برده است و از بی پناهی وعدم مساعدت دیگر کشورها گله می کند و به کودکان بشارت بازگشت به وطن را می دهد. قیصرامین پور هم به وطن خویش عشق میورزد و عشق به روستا را در دل می پروراند و به تبیین پایداری ها و توصیف صدمات و فجایای جنگی می پردازد و به نماد توسل می جوید و کشتار بی رحمانه کودکان و بی سرپرستیشان در جنگ وتبعات آن را بیان می کند و به آینده کودکان امیدوار است. این نوشتار به شیوه ی مقایسه ای دیدگاه وافکار این دو شاعر را بیان می کند.
نقدی بر کتاب «لیلی و مجنون قاسمی گنابادی» به تصحیح دکتر زهرا اختیاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
لیلی و مجنون یکی از مهم ترین مثنوی های قاسمی گنابادی است که نظیره ای نسبتاً خوب برای لیلی و مجنون نظامی گنجوی قلمداد می شود. این مثنوی برای اوّلین بار توسط دکتر زهرا اختیاری تصحیح شد. کتاب حاضر که انتشارات آهنگ قلم آن را منتشر کرده است؛ همراه با اغلاط زیادی است که در نوشته حاضر به پاره ای از آن ها اشاره می شود. در این نوشتار، فقط به نقد مقدمه و تعلیقات کتاب پرداخته ایم و بحث درمورد متن تصحیح شده را به دلیل مشکلات مستوفای آن به فرصتی دیگر موکول کرده ایم. اشتباهات متعدد مصحح، اشکالات ویرایشی گوناگون، اغلاط چاپی فراوان، تعلیقات و توضیحات نا کافی و گاهی غلط و توضیحات غلط درج شده در مقدمه نشان گر نا استواری و تسامح در این ویراست و ضرورت چاپ دوباره این اثر به شیوه ای محققانه و مدققانه است. x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x x
تاثیر مشهورات در تحدید غزل و تعریف غزل پاره در قالب های شعر فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعریف قالب غزل در ادوار مختلف شعر فارسی متفاوت بوده است. منابع پیشین، سیر تحول غزل را، بیشتر به لحاظ ماهوی بررسیده اند. در تحول شکلی غزل معمولا، جدا شدن آن از قصیده، استقلال یا وابستگی ابیات نسبت به هم، نحوه ی استفاده از قافیه و ردیف و امکانات وزنی ارزیابی شده است؛ اما محدودتر شدن قلمرو غزل، هیچ گاه مورد بررسی قرار نگرفته است. از قرن هشتم هجری به بعد در تعریف قالب غزل، شهرت زدگیِ ناشی از آوازه بزرگانی چون حافظ، علت سوگیری اشتباه برخی از نویسندگان کتاب های آموزش شعر، صنایع بدیع و... بوده است. عمده مؤلفان معاصر نیز به تبعِ گذشتگان، این مسیر را بدون توجیه علمی پیموده اند. از این زمان به بعد تعداد ابیات غزل« معمولا بیشتر از چهار بیت » معرفی شده و غزل پاره ، یعنی غزل های دو، سه و چهار بیتی که روزگاری جزء غزل بود، از تعریف امروزی آن خارج شد اما عملا کمتر غزل سرایی است که این گونه شعری را بارها تجربه نکرده باشد. اثبات این ادعا، با بررسی غزل های 27 شاعر نام آشنا و ارائه ی اولین اطلاعات آماری در این زمینه، صورت گرفته است. سوگیری اشتباه در تعریف غزل با تاثیر بر ذهن مؤلفان، شاعران و مخاطبان شعر، سبب جدا شدن محدوده ی کمی غزل پاره از غزل، به تاکید کتاب های مرجع آموزش قالب های شعر فارسی شد. غزل پاره از نظر کیفی نیز با غزل دارای وجوه تمایزی است. امروزه همین تفاوت های ظاهری، محتوایی و حضور پررنگ غزل پاره در شعر فارسی است که می تواند مبنای زایش قالب تازه باشد.
مفهوم درد از دیدگاه محتشم کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی دستگاه فکری محتشم کاشانی، مقوله درد است. محتشم، درد درونی و حقیقی را مبنای حرکت در این عالم، عامل رافع حجاب دل، باعث رسیدن به لذّت پایدار و موجب خلوص عیار عشق می داند. در نقطه مقابل، بی دردی را مایه هلاکت و نابودی، موجب ملال و افسردگی و حجاب راه انسان معرفی می کند. این مقاله،به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین موضوع درد در شعر محتشم می پردازد؛و نیز سیری است در اشارات تأمّل برانگیز این شاعر بزرگ، درباره اهمّیت درد، نشانه هاو لوازم راه درد، لذّتِ درد، انواع درد، فواید و اثرات درد، عوارض بی دردی، عوامل درمان کننده درد؛ و این که درد، باعث حرکت و شوقِ حیات است، و آن چه را که اوصاف غیر انسانی است از وجود انسان می زداید و تا حدّ ممکن، اوصاف روحانی را برای او محقق می سازد تا انسان با التزام به اخلاق و اطوار اهلِ درد، به انسان واقعی که شایسته مقام خلافت الهی است برسد.
بررسی و تحلیل آیین های مربوط به ازدواج در مثنوی معنوی و غزلیات شمس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
55 - 66
حوزههای تخصصی:
مولانا در مثنوی و غزلیات شمس به عنوان یک عارف عاشق، از اجتماع و موضوعات پیرامون مردم غافل نبوده و آثار خود را به محل تلاقی مسائل شخصی و اجتماعی بدل کرده است. در میان این مسائل، پرداختن به آیین ازدواج درخور توجه است. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، آداب و رسوم مربوط به ازدواج در مثنوی و غزلیات شمس بررسی شده تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کارکرد اصلی ذکر آیین هایی چون «خواستگاری و خوزه گری، چادر و روبند افکندن و مستوری عروس، مهریه، تعیین روز و ماه سعد، بردن هدیه (دست پیمان، نشانی و قماش)، آذین بستن کوی و برزن، آراستن عروس و حنابستن او، دست-افشانی و سماع و ساز و آواز، جهیزیه و شب گِردک یا زفاف»، در دو اثر مذکور چه بوده است؟ به نظر می رسد مولانا از ین طریق، به تشریح و تبیین بخشی از منظومه فکری خود پرداخته و موجب سهولت در فرایند درک مخاطب از مهین ترین موضوعات عرفانی، دینی، تعلیمی و عاشقانه شده و به مفاهیم انتزاعی، عینیت بخشیده است. ضمن اینکه تشریح کیفیت آیین های پیرامون ازدواج در فرهنگ ایرانی به جنبه های اجتماعی و مردمی شعر مولانا قوت بیشتری بخشیده است.
بررسی آموزه های اخلاقی آفرین نامه ابوشکور بلخی با نگاهی به میزان تأثیر آن بر قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
111 - 156
حوزههای تخصصی:
مثنوی آفرین نامه ابوشکور بلخی از آثار تعلیمی قرن چهارم و موضوع آن اخلاق و پند و اندرز است. هرچند بخش های زیادی از این مثنوی از میان رفته، همین مقدار اندک، گواه بر استادی و مهارت شاعر آن در عرصه ادبیات تعلیمی است. در جستار پیش رو، ابتدا ناظر به دلالت ها و نشانه های زبانی و تصویری، آموزه های تربیتی آفرین نامه با بسیاری از کتاب های اخلاقی پیش از اسلام تطبیق داده شد؛ حاصل کار حاکی از آن است که توصیه های حکمی آفرین نامه ، متأثر از اندرزهای پیش از اسلام، به ویژه آموزه های اخلاقی دوره ساسانیان است. پس از ابوشکور، نویسندگان و شعرای بسیاری آفرین نامه را سرمشق کار خود قرار داده اند؛ از جمله این نویسندگان می توان عنصرالمعالی کیکاوس را نام برد که در نگارش اثر ارزشمند خود، قابوس نامه، به آفرین نامه ابوشکور نظر داشته است. گام دیگر پژوهش حاضر، نقد و بررسی آموزه های اخلاقی مشترک آفرین نامه و قابوس نامه از حیث محتوایی، زبانی و بلاغی است. مؤلفه های تربیتی آفرین نامه به سه شکل در قابوس نامه نمود یافته است: بخشی از ابیات آفرین نامه عیناً در قابوس نامه تضمین شده است، قسمتی دیگر شامل مضامین و پیام اخلاقی مشترکی است که از حیث زبانی وبیانی و تصویری نیز به سبب تشابهات بسیار، خواننده را به اقتباس عنصرالمعالی از بوشکور و یا بهره گیری آن دو از آبشخوری واحد راهنمایی می کند؛ افزون بر موارد یادشده، بخشی از آموزه های این دو اثر، فقط به لحاظ محتوایی مشترک اند.
گذر از رمز به تعلیم خوانش انتقادی دو بیت رمزی در اولین داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
128 - 156
حوزههای تخصصی:
سال هاست که وجود و چگونگی ساختار مثنوی معنوی محل بحث است. اگر مثنوی از نوع ادب تعلیمی باشد، ساختار آن همان طرح درسی مثنوی است. نیز بر اساس ماهیت رمزی متون عرفانی می بایست بازخوانی آن در گرو بازگشایی رمزهای زبان عرفانی مولوی از طریق تتبع آن ها در آثاری از باشد که تقدم زمانی بر مثنوی داشته اند؛ زیرا در تعلیم، معلم ناگزیر از رعایت عهدهای ذهنی و و روش های بیانی است که از ابتدا برگزیده است. در این پژوهش برای آزمودن صحت این فرضیه، دو بیت متوالی تمثیلیِ نخستین حکایت مثنوی ، داستان معروف «شاه و کنیزک»، و ارتباط آن ها با یکدیگر و با کل داستان، نمونه قرار گرفت. با تکیه بر ابیات و جملاتی از آثار منظوم و منثور مولوی که پیش از مثنوی تصنیف شده اند و نیز تکیه بر ابیات خود مثنوی ، خوانش دو بیت مورد بررسی قرار گرفت و با شروح دیگر مقابله شد و این نتایج حاصل شد: نخست اینکه دو بیت مورد پژوهش، موقوف المعانی و مصداق صنعت ادبی براعت استهلال و لذا مبین مضمون نخستین داستان مثنوی هستند. دیگر اینکه مضمون دو بیت شناختِ امر اولی از امر ثانوی است. دو دیگر اینکه چون هدف غایی سلوک مولوی بر اساس نی نامه، بازگشت به اصل است، مضمون داستان نخست آشکار می کند که راه بازگشت به اصل در سلوک روحانی مولوی مبتنی بر شناخت است. بر اساس این یافته ها می توان گفت که برای یافتن ساختار مثنوی به عنوان اثری از ادب تعلیمی صوفیانه، خوانش روشمند آثار متقدم مولوی مبتنی بر رمزگشایی و کشف زبان عرفانی او شرط اساسی است.
معرفی، نقد و تحلیل یوسف و زلیخای ناظم هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
87 - 106
حوزههای تخصصی:
یوسف و زلیخا از مشهورترین داستان های غنایی ادبیات سامی است که در کتاب مقدّس و قرآن کریم نقل شده و در تاریخ ادبیّات فارسی بارها به نظم درآمده است. یکی از سرایندگان این داستان ناظم هروی(م: 1081 ه.ق.) است که منظومه او با روایت قرآن کریم واجد برخی تفاوت ها است. این تفاوت به منشأ داستان در کتاب مقدّس و تأثیرپذیری مفسران و مؤلفان قصص الانبیاء از آن و ورود این عناصر به منظومه هایی چون یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی و جامی بر می گردد که بر شاعران ادوار بعد اثر گذاشته اند. کثرت تصویرسازی، نوآوری در تصاویر، غلبه استعاره، وفور و تنوع ترکیبات نوآیین و نزدیکی به زبان رایج روزگار، از مهمترین ویژگی های یوسف و زلیخای ناظم هروی است که در پیوند با روایت جذاب و قدرت شاعر در عرضه قصّه، آن را به یکی از موفق ترین منظومه های غنایی تبدیل کرده است. سؤال اصلی این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته این است که ناظم هروی کیست و سرچشمه روایت متفاوت منظومه یوسف و زلیخای او از کجاست و ارزش های روایی، زبانی و بلاغی این منظومه چیست؟
متن شناسی و معرفی کتاب حماسی سالارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالارنامهکتابی حماسی به شیوة شاهنامهفردوسی است. در این اثر تاریخ ایران از ابتدا تا زمان سرودن آن، دوران زمامداری مظفرالدین قاجار، به نظم درآمده است. این کتاب دو بخش دارد؛ بخش نخست به نام نامه باستاناز ابتدای تاریخ ایران تا پایان پادشاهی یزدگرد ساسانی را در بر می گیرد و سروده روشنفکر و آزادی خواه کرمانی، میرزا آقاخان است. پس از آنکه عوامل حکومتی قاجار او را کشتند، ملااحمد حافظ عقیلی کرمانی در اندک زمانی بعد از سرودن این اثر ادامه کار را تا دوره مظفرالدین شاه به انجام رساند. ملااحمد بن حافظ در خدمت عبدالحسین میرزا فرمانفرما، سالار لشکر ایران بود و به همین سبب نام کتاب را سالارنامهگذاشت. اکنون تنها سه نسخه از این اثر موجود است که نگارنده با سیری در آنها به معرفی و متن شناسی کتاب می پردازد. شاعر با بینشی نو به رخدادهای تاریخی گذشته می نگرد و آنها را به پیروی از فردوسی در سبک حماسی بیان می کند؛ باتوجه به به این نکته ها چهارچوب کلی ای از تاریخ ایران، از ابتدایی ترین دوران تا زمان قاجار به زبان شعر می توان ارائه داد. زبان شعری آقاخان روان و یکدست و از صنایع ادبی به دور است؛ اما ملا احمد حافظ همواره می کوشد از عناصر بلاغی به ویژه تشبیه و ایهام استفاده کند؛ همچنین در مقایسه با زبان نامه باستان، مطالب شاعر یکدست نیست. آقاخان از ابتدایی ترین زمان ایران برای تاریخ واقعی سخن گفته است. البته به سبب وجودنداشتن اسناد تاریخی تحت تأثیر کتاب های دساتیری بوده است؛ اما در دوره های بعد تاریخی، به ویژه مادیان و هخامنشیان و اشکانیان و سلوکیان و ساسانیان، با اسناد کشف شده باستان شناسان و ترجمه خطوط قدیمی، تاریخ صحیحی به زبان شعر ارائه می دهد. احمد بن ملاحافظ نیز با استفاده از تاریخ های گوناگون دوره اسلامی ایران، به ویژه روضه الصفاادامة دوره های تاریخی را به نظم درمی آورد و تاریخ درست و فشرده ای ارائه می کند.
ماه هاماوران یا شاه هاماوران؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان رستم و اسفندیار کتایون برای این که مانعِ رفتنِ پسرش اسفندیار به سیستان و رویارویی با رستم بشود خدمات و پهلوانی های رستم را یادآوری می کند و از جمله می گوید: «همان ماه هاماوران را بکشت/نیارست گفتن کس او را درشت» در این بیت منظور از ترکیب «ماه هاماوران» سودابه است و با این که فقط در یک نسخه (لندن/ بریتانیا 675 ه.ق) آمده در همه چاپ های معتبر و نیمه معتبرِ شاهنامه انتخاب شده است، امّا نگاشته بیش ترِ دست نویس ها، «ش اه هاماوران» است ک ه فق ط در بعضی چاپ های سنگی و کم اعتبارترِ شاهنامه دیده می شود. چون در گزارش نبرد هاماوران در شاهنامه ، شاه هاماوران از رستم زنهار می خواهد و به دست او کشته نمی شود مصحّحان، وجهِ «شاه هاماوران» را نادرست انگاشته و رها کرده اند، در حالی که بررسیِ منابعِ متعدّدِ فارسی و عربی نشان می دهد که از داستان جنگ هاماوران چند روایت (حدّاقل سه گزارش) مختلف وجود دارد که در بعضی از آن ه ا شاه ه ام اوران زنده می ماند و در برخی دیگر به دست رستم کشته می شود. مأخذِ اشاره بیتِ مذکور دسته دوم از روایاتِ مربوط به عاقبت کار پادشاه هاماوران و مستند بر مآخذ اصیل و حتّا کهن تر از شاهنامه است که اتّفاقاً در بیتی دیگر از داستان رستم و اسفندیار هم بازتاب یافته است. بر این اساس ضبط «شاه هاماوران» که بِظاهر نادرست می نماید به لحاظِ داستانی معتبر است و از نظر ضوابط تصحیح متن نیز به دلیلِ استناد بر اکثر نسخ و دشوارتر بودن نسبت به وجه «ماه هاماوران» باید در متنِ نهاییِ شاهنامه بیاید.
کارکرد القایی واژگان در کتاب «آن بیست و سه نفر» در جست و جوی ویژگی های واژگان نوع ادبی خاطرات اسیران جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
131 - 156
حوزههای تخصصی:
«آن بیست وسه نفر» خاطرات اسارت احمد یوسف زاده است. او در زمره 23 نوجوان بسیجی است که در جنگ ایران و عراق اسیر می شوند. اهمّیت این کتاب در پرداختن به وقایع تاریخی و شکنجه های نوجوانان در زندان های عراق، با زبان کودکانه و بی آلایش و عبارات محاوره ای و لهجه محلّی است. در پژوهش حاضر، از رهگذر طبقه بندی واژگان مرتبط با جنگ و اسارت، نقش و کارکرد القایی واژگان کتاب مذکور در بازنمایی فضای مورد توصیف نویسنده، بررسی و تحلیل شده است. هدف، دستیابی به ویژگی های واژگان نوع ادبی فرعی خاطرات اسیران جنگ (آزادگان) در زبان فارسی و به دست دادن چارچوبی برای تحلیل آنهاست. طیف واژه هایی که نویسنده برای ثبت خاطراتش استفاده می کند، به همراه بسامد هر یک از واژه ها، داده های کافی برای تحلیل شیوه بازنمایی واقعیت در این نوع متن ها و نقش واژگان را در القای فضا و معنای مورد نظر نویسنده به دست می دهد. این بررسی نشان می دهد واژه های خاص نوع ادبی خاطرات اسیران، بیشتر حول اصطلاحات نظامی، واژه های مرتبط با اسارت، مکان ها، اشخاصی که نویسنده با آنها زندگی می کند یا آنان را به خاطر می آورد، واژه های مرتبط با ادبیات جنگ و مکان هایی که نویسنده در آنها به سر برده، هستند. یافته های این پژوهش، چارچوبی برای تحلیل واژگان این نوع ادبی به دست می دهد که واژه ها را در یک طبقه بندی موضوعی پانزده بخشی قرار می دهد. بازشناسی واژگان این نوع ادبی از طریق مقایسه آن با متون سایر انواع و تعیین بسامد هرگروه از واژه ها، نشان می دهد ذهن اسیران و آزادگان حول چه موضوعاتی حساس بوده و این موضوعات تا چه اندازه در نظر آنان اهمّیت داشته است.
مفاهیم مشترک در شعر شاعران عراقی در تبعید (بررسی موردی یحیی السماوی و عدنان الصائغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
127 - 146
حوزههای تخصصی:
پدیده تبعید و مهاجرت به دلیل فقدان آزادی عمل و بیان و هم چنین خفقان و استبداد سیاسی _ اجتماعی حاکم بر جامعه اتفاق می افتد. این پدیده در زندگی بسیاری شاعران معاصر عراق، و به تبع آن در ساختار و محتوای آثارشان تاثیر چشمگیری گذاشته است. برخی از این شاعران بخاطر مقابله با مسئله استبداد، مجبور به ترک وطن شدند و در تبعید به بیان آراء و نظریات خویش پرداختند. در این میان، یحیی السماوی و عدنان الصائغ از شاعران معاصر عراقیِ در تبعید هستند که هر دو به دلیل فشارهای سیاسی موجود در زمان حزب بعث و صدام حسین مجبور به ترک وطن شدند. دوری از وطن در دیدگاه و افکار این دو شاعر پرآوازه، تاثیر درخور توجهی گذاشته به طوری که این تاثیرگذاری هم در محتوا و هم در ساختار شعریشان هویداست. سلاح السماوی و الصائغ زبان شان است که به وسیله آن به مقابله با بیداد و بیدادگران برخاسته و به افشای جنایت های آنان پرداخته اند. مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی، اشعار این دو شاعر عراقی را با رویکرد تطبیقی مورد بررسی قرار داده است. نتایج پژوهش نشان می دهد تبعید و دوری از وطن، باعث شکل گیری ساختار و مفاهیم مشابه در اشعار این دو شاعر هم چون صراحت و وضوح بیان، یادآوری خاطرات گذشته، بهره گیری از طبیعت و عشق به وطن شده است.
شیوه بینابین در غزل: نگاهی به غزل های عاشقانه خاقانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
35 - 54
حوزههای تخصصی:
شعر خاقانی را از منظرها و رویکردهای مختلفی مورد نقد و تحلیل قرار داده اند؛ اما نکته ی مهمی که در باب شعر خاقانی تا حدود زیادی مغفول مانده؛ ساحت تغزلی و عاشقانه ی شعر اوست. دو عامل عمده را می توان در این کم توجهی دخیل دانست؛ نخست؛ توانایی کم نظیر خاقانی در عرصه ی قصیده سرایی که عمده ی نگاهها و نقدها را به سمت خویش کشانده و دیگر جنبه های شعر او و از جمله غزلیات وی را تحت تأثیر قرار داده است. دوم، نظرات برخی از محققان نسل قدیم که با نگاهی کلی و اجمالی، غزل های خاقانی را چندان قوی و تأثیر گذار ندانسته اند. در این مقاله با محور قرار دادن غزل های عاشقانه ی خاقانی در صدد پاسخ به این پرسش ها بوده ایم که آیا غزل های عاشقانه ی خاقانی، در روند تکاملی غزل عاشقانه نقش و تأثیری داشته اند؟ آیا نظرات مخالفی که برخی از محققان در باب جنبه های تغزلی شعر خاقانی ارایه کرده اند با واقعیت شعر او همخوانی دارد؟ آیا خاقانی توانسته است در غزل هایش خود را از کمند روح قصیده پرداز و دشوارگوی خود برهاند؟ یافته های این پژوهش، نشان دهنده ی آن است که خاقانی ضمن تأثیرات عمیقی که بر شعر شاعران غزل سرای پس از خویش گذاشته، نقش مهمی در تحول و تکامل عاشقانه های شعر فارسی نیز داشته است و او یکی از حلقه های اصلی پیوند میان تغزلات شاعرانی مثل رودکی، فرخی و منوچهری به عنوان آغازگران شعر عاشقانه ی فارسی و غزل های مولوی، سعدی و حافظ به عنوان خداوندان عرصه ی غزل و عاشقانه سرایی است.
بررسی انواع مدح و مرثیه در دیوان وصال شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
67 - 80
حوزههای تخصصی:
میرزا شفیع شیرازی، معروف به میرزا کوچک و متخلّص به «وصال» یکی از بزرگ ترین شعرای عهد فتحعلی شاه و پسرش محمد شاه محسوب می شود. وصال در انواع شعر استاد بود و درعین تقلید از پیشینیان، صفات اصلی بهترین نمونه های شعر کلاسیک را حفظ کرده است.او بیشتر شاعری مدّاح و قصیده سراست ک دیوانش انباشته از مدح بزرگان است.او اندیشه های نو و مضامین بکر را در قالب قصیده و به شکل مدح ائمّه و بزرگان زمان خود بیان کرده است.دراین جستار به شیوه توصیفی، تحلیلی و کمّی انواع مدح ومرثیه در دیوان وصال شیرازی بررسی می شود. مدایح وی را می توان در دو دسته جداگانه طبقه بندی کرد: مدایحی که در وصف پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و خاندان پاک وی و یا مشایخ، علما و دانشمندان زمان است و دیگری اشعاری که در مدح فتح علیشاه و دیگر دولت مردان سروده است. به طورکلّی در دیوان وصال، مدایح و مراثی اغلب در قالب قصیده و ترکیب بند سروده شده؛ بسامد مدح ائمه اطهار(ع) به ویژه امام حسین(ع) نسبت به مدح امرا و پادشاهان و بزرگان خیلی بیشتر است؛ به طوری که مراثی او در سوگ سرور و سالار شهیدان(ع) از مؤثّرترین مراثی وی به شمار می رود.
آموزه های تعلیمی مرگ اندیشی در رمان کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
37 - 58
حوزههای تخصصی:
رمان کلیدر ، اثر محمود دولت آبادی، آمیزه ای از آموزه های گوناگون اخلاقی و دینی است. هدف مقاله حاضر واکاویی آموزه های تعلیمی مبتنی بر مرگ اندیشی و پاسخ به پرسش چگونگی بازتاب و بیان این آموزه در بزرگ رمان فارسی است. مقاله به روش مطالعه موردی و به صورت کتابخانه ای فراهم آمده است. مرگ در این رمان دو چهره زشت و زیبا دارد؛ چهره زشت آن با نیستی و نابودی و چهره زیبای آن با شرافت، شکوهمندی و حرکت آفرینی همراه است. این دو سیمای مرگ تدریجی در داستان رخ می نمایند. در قسمت های پایانی داستان، چهره کریه مرگ با ناشایست ترین رفتار عباس جان، پدرکشی، در انگاره و نگاه قاتل پدر، و چهره زیبای آن در شایسته ترین اندیشه و رفتار گل محمد، مبارزه رویارو علیه اربابان ظلم خودنمایی می کند. نتایج حاصل بیانگر آن است که در کلیدر دو رویکرد متفاوت مرگ گریزی و مرگ طلبی در قالب شهادت و پاسداری از آرمان ها وجود دارد. جلوه های تعلیمی مرگ اندیشی در کلیدر عبارت است از: غنیمت شمردن فرصت دنیا، ترغیب کننده نیکی، ترک گناه، آرامش بخشی، حیات بخشی و برترین نوع مرگ، کشته شدن برای پاسداشت آرمان های الهی است. در پایان، این نتیجه حاصل می شود که آموزه های کلیدر مبتنی بر معرفت افزایی در خصوص مرگ است و تلاش می کند با بیان غیرمستقیم و هنرمندانه و بهره گیری از کهن الگوی مرگ، آگاهی و شناخت نظری مخاطب را افزایش دهد.
تحلیل ساختارگرایانه اشعارپروانه نجاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
97 - 130
حوزههای تخصصی:
پروانه نجاتی از جمله شاعران متعهد معاصر است که بخش عمده اشعارش به موضوع دفاع مقدس اختصاص یافته است. وی با به کارگیری زبان ساده و عاطفی توانسته است سبک ویژه ای را در سخنش ایجاد کند. با تحلیل این دسته اشعار او می توان به ویژگی های اصلی شعر این شاعر دست یافت؛ بدین منظور در این پژوهش، به بررسی شعر او به ویژه اشعار دفاع مقدس، به شیوه نو و ساختارگرایانه پرداخته ایم و سه مؤلفه انسجام، آشنایی زدایی و ساختار تصویر را که از بحث های مهم ساختارگرایی است، محور بررسی ها قرار داده ایم تا بتوانیم علل زیبایی و انگیزش شعر نجاتی از نگاه ساختارگرایانه را که مسئله اصلی پژوهش ماست، دریابیم. حاصل پژوهش نشان می دهد که به کارگیری عنصر عاطفه و بازنمایی حقایق به شیوه توصیف و آشنایی زدایی از موازین ادبی گذشته است که شعر این شاعر را برجسته نموده است و در حقیقت، صمیمیت و سادگی زبان شعر وی، نوعی آشنایی زدایی از اصول و سنّت های ادبی است که درک معنا را به دلیل ملموس و عاطفی بودن، لذّت بخش می کند؛ علاوه بر این در این پژوهش، به سؤالاتی در باره شیوه های عمده آشنایی زدایی، ساختار تصاویر و وجود کلان تصویر در اشعار وی پاسخ داده شده است.
تحلیل آموزه های اخلاقی و اجتماعی در هزار و یک شب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
81 - 99
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی یکی از کهن ترین، مهم ترین و تأثیرگذارترین گونه های ادبی است که در میان همه اقوام و ملل، نمودی چشمگیر و تعیین کننده دارد. شعر و نثر فارسی نیز از دیرباز، اهداف و مقاصد تعلیمی را در انواع گوناگون خود آزموده و متجلّی کرده است. در این میان، قصّه ها و حکایات؛ از جمله قصّه های عامیانه، سهمی بارز و محوری را در انتقال آموزه های متنوّع تعلیمی از آنِ خود کرده اند. این قصّه ها بخشی قابل توجّه از میراث روایی، ادبی، فرهنگی و جامعه شناسی هر قوم به شمار می روند. بررسی و تحلیل آموزه-های تعلیمی در حکایات عامیانه، گامی است راهگشا برای ورود به دنیای ذهنیّات، باور ها، عواطف و اخلاقیات مردمان یک ملّت. بر همین اساس پژوهش حاضر به بررسی و طبقه بندی آموزه های تعلیمی کتاب هزار و یک شب می پردازد. این پژوهش در دو بخش فضائل اخلاقی و رذایل اخلاقی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که در حکایت های این کتاب، بیشترین بسامد مکارم اخلاقی مربوط به توصیه به سخاوت و بخشش، پشیمانی و اعتراف به اشتباه، حرمت قول و پیمان، راست گویی، مهمان نوازی، رازداری، صبر و شکیبایی و ... است و ذمائم اخلاقی چون؛ بدی و تاوان آن، خیانت، جهالت، نیرنگ و حیله گری، حسادت، دروغ، حرص و آز و ... نیز از بسامد بالایی برخوردارند.
جای گاه بابِل در باورهای اسطوره ای ایرانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران شهر، نام عام سرزمین های ایران زمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهوره مزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتاب های جغرافیایی دوره اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجه چنین نگرشی، ایران شهر را هم چون یک مرکز برای جهان کهن می انگارد که تقدّس دارد و باید از دست اندازی اهریمنان مصون ماند. از سویی دیگر، بابل تمدّنی بزرگ و اثرگذار در بین النّهرین بود که پس از سومریان سر برآورد و بسیاری از تمدّن های خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا را بویژه در باورهای نجومی متأثّر کرد. با تسخیر بابل از سوی کورش هخامنشی و افزودنش به ایران، این سرزمین، همواره بخشی از ایران شهر بشمار می آمده که این وضعیّت در متون جغرافیایی اسلامی هم انعکاس یافته است. با توجّه به این انتساب، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، امّا در باور ایرانیان، همین بابل خاست گاه جادوان و اهریمنان و قلمروِ برای آنان انگاشته شده و پاره ای از مصائب ایران نیز از آن جا خاسته و این برخلاف همه انگاره های خوبی است که درباره ایران شهر وجود دارد. در این جستار به شیوه ای توصیفی تحلیلی گفته شده که چون بابل در غرب جغرافیای اسطوره ای ایران قرار گرفته، غروب جای خورشید است. چنین وضعیتی، طبق باورهای مهرپرستی، برای سرزمین های غربی و از جمله بابل شومی به هم راه آورده است.