فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های مطالعه اشعار دهه 1380، واکاوی تقابل های دوگانه است که بخش هایی از معنا را نشان می دهد، زیرا اگر شاعری ارزش گذاری تاریخی تقابل ها را بپذیرد، هم سویی خود را با باورهای کلاسیک نشان داده است و اگر آن را نقد کند، تغییرات فکری و فرهنگی را در سطح فردی یا اجتماعی نمایان ساخته است. در تحلیل تقابل های متن، یکی از موارد بررسی، نوع رابطه ای است که نویسنده یا شاعر میان دو سوی تقابل برقرار می کند و از این حیث، شاعران دهه 1380 نشان داده اند، بسیاری از زیربناهای فکری و نوع ارزش گذاری ها در نزد آنان تغییر کرده است. هفت شاعر؛ یعنی ساره دستاران، مجید رفعتی، گروس عبدالملکیان، عباس صفاری، سارا محمدی اردهالی، شهاب مقربین و حافظ موسوی، آشکارا خوب و بدِ دو سوی تقابل، و به عبارت بهتر وجه مثبت و منفی یا ارزش و ضدارزش طرفین تقابل را بی اعتبار دانسته اند؛ و درواقع، بی اعتباری ارزش/ ضدارزش ها را در جامعه خود نقد کرده اند. روش تحقیق، توصیفی است و سطح مطالعه تقابل ها، بیشتر واژگانی و مفهومی است. یافته های پژوهش نشان می دهد این شاعران، هم درباره تقابل های عام و شناخته شده تشکیک می کنند؛ هم حوزه های تصویری جدیدی را متناسب با زبان و زمان، برای بی اعتبار دانستن سویه های ارزشی و ضدارزشی تقابل ها خلق می کنند.
رویکرد قدرت واجی به فرایند تضعیف انسدادی های دهانی در زبان فارسی بر مبنای دیدگاه تاریخی فولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضعیف، فرایندی واجی ا ست که در آن یک واحد واجی یا ضعیف تر تولید می شود یا رساتر می گردد. این اصطلاح اغلب به فرایندهای گوناگون دیگری بسط داده می شود که ضعیف شدن را نشان می دهند. این ﭘﮊوهش به بررسی نقش و نوع قدرت واجی در بروز فرایندهای «تضعیف» در زبان فارسی از تحول از فارسی میانه به نو بر مبنای دیدگاه تاریخی فولی می پردازد. به منظور انجام ﭘﮊوهش، حدود ۱۲۰ واﮊه از زبان فارسی میانه از فرهنگ های گوناگون زبان پهلوی استخراج و بررسی شده اند. از یافته های پژوهش این است که فرایندهای واجی حذف در جایگاه پایان واژه و سایشی شدگی، در جایگاه های آغاز واژه، بین دو واکه و پایان هجا (پیش از همخوان های پیوسته آغازه هجای بعد)، بر همخوان های انسدادی اعمال شده اند. دیگر دستاورد این است که تضعیف انسدادی با دو فرایند متوالی «افزایش رسایی» و «بازشدن بست تولیدی» همراه بوده است.
ساخت کنایی در گویش بهدینی محلتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نظام حالت نمایی در گویش بهدینی محلتی یزد، به بررسی این گویش باقی مانده از گویش های مرکزی ایران می پردازد. داده های پژوهش با شیوه مطالعه میدانی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته جمع آوری شده و جملات در بافت طبیعی سخنگویان استخراج شده اند. با پیاده سازی متن مصاحبه های سخنگویان 21 تا 70 ساله، پیکره ای برابر 8650 واژه جمع آوری شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. جملات مستخرج از حیث نظام حالت نمایی بررسی شده ا ند. در این روش، انواع جملات برحسب زمان های مختلف افعال و لازم و متعدی بودن آن ها طبقه بندی شده اند. همچنین چگونگی نمایش ارتباط نحوی بین فعل و گروه های اسمی جمله مطالعه شده است. یافته های حاصل از پژوهش، نشان دهنده حالت نمایی ارگتیو دوگانه می باشند و اگرچه در جملات دارای زمان دستوری حال، ارجاع متقابل گروه اسمی فاعل و فعل به وسیله پسوندهای مطابقه فعلی صورت می گیرد، حالت کنایی-مطلق در افعال متعدی گذشته ساده، استمراری، مستمر و نقلی بدون پسوند مطابقه فعلی و به شکل ستاک گذشته فعل و در دو صورت ماضی دور و التزامی به شکل صفت مفعولی فعل اصلی ظاهر می شوند. نمایش شخص و شمار فعل کنایی به وسیله پیش بست مشخص گر فاعلی صورت می گیرد. افزون بر این، گویش بهدینی میان صیغگان مفرد افعال متعدی گذشته ساده از سویی و افعال متعدی گذشته استمراری، مستمر، نقلی، بعید و التزامی از دیگر سو تمایز قائل می شود. به این صورت که برای سه صیغه مفرد افعال گذشته ساده متعدی یک گروه پیش بست فعلی مشخص گر فاعل دارد و برای صیغگان مفرد افعال گذشته متعدی دیگر از گروهی متفاوتی از پیش بست ها بهره می برد. در حالی که برای صیغگان جمع افعال متعدی در هیچ کدام از ساخت های گذشته ساده یا استمرای، نقلی و غیره تفاوتی قائل نیست.
بررسی ساخت ملکی محمولی در گیلکی رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مالکیت مفهومی جهانی است. بازنمود این مفهوم در نحو به دو شکل کلی اسمی و محمولی است. مالکیت اسمی به شکل گروهی اسمی شامل مالک و مملوک بازنمود دارد و مالکیت محمولی به صورت جمله بیان می شود. در این مقاله، ساخت ملکی محمولی در گیلکی رشت با رویکردی رده شناختی بررسی می شود. روش پژوهش ترکیبی از داده های اولیه و ثانویه است. 420 جمله نمونه با مصاحبه از گویشوران گیلکی رشت به دست آمد و صحت آن ها به تائید 12 گویشور این زبان رسید * . داده های پژوهش راستورگوئوا و همکاران (2012) نیز برای پژوهش استفاده شدند. چارچوب نظری پژوهش پیش رو، استاسن (2009) است که در آن چهار رده برای رمزگذاری ساخت ملکی محمولی معرفی شده اند. این چهار رده عبارتند از مالکیت مکانی، مالکیت بایی، مالکیت مبتدایی و مالکیت با محمول «داشتن». سه رده مالکیت مکانی، مالکیت بایی و مالکیت با محمول «داشتن» در داده ها وجود داشتند، اما شواهدی از وجود مالکیت مبتدایی در این زبان یافت نشد. در بین این سه رده، کاربرد ساخت ملکی با محمول «داشتن» بیش تر است و بیش تر داده های پژوهش به این راهبرد تعلق دارند. به همین دلیل، این راهبرد را می توان راهبرد اصلی رمزگذاری مالکیت محمولی دانست.
The Effect of Oral and Written Contextualization of Collocation Instruction on the Learning and Retention of Semantically Semitransparent English Collocations
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the effect of oral and written contextualization of collocation teaching on the learning and long-term retention of semantically semitransparent collocations by Iranian EFL learners. To this end, 65 students were selected from a cohort of students who were studying English at an English language institute in Sanandaj, Iran. They were randomly divided into two groups based on whether they would receive oral and written contextualization. Then, each group was further subdivided into two groups based on whether they would receive instruction on the concept of semantic transparency, yielding two experimental groups each including 16 learners as the Written Practice Group plus and minus instruction on the concept of semantic transparency, two experimental groups as the Oral Practice Group plus and minus instruction on the concept of semantic transparency, including 16 and 17 learners, respectively. Their initial general English proficiency was measured through the Preliminary English Test (PET), and they were pretested on semitransparent collocations through a researcher-made collocation test. Finally, two equivalent researcher-made collocation tests were used to measure the participants’ learning and retention on the immediate and delayed posttests. The results of two-way ANOVAs revealed that the oral group outperformed the written group on the immediate and delayed posttests and the plus transparency instruction groups in each modality (oral and written) group outperformed the minus transparency instruction groups. The interpretations of the findings and their pedagogical implications have been discussed.
بررسی هیجان در آموزش مبتنی بر حواس: تکلیف شناختی درک جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت نقش حواس پنج گانه و هیجان های برانگیخته از حواس در زمینه یادگیری زبان بر همگان آشکار است. بر این اساس، مفهوم جدید هیجامد که هیجان را به منزله یکی از مؤلفه های اصلی اش در اختیار دارد به حوزه یادگیری زبان خارجی معرفی شده است. جستار حاضر می کوشد تأثیر سطوح مختلف هیجامد را بر موفقیت زبان آموزان بررسی کند. بدین منظور، نُه واژه ای که برای شرکت کنندگان این پژوهش در سطح هیچ آگاهی بودند از طریق انواع هیجامد آموزش داده شدند. سپس، شرکت کنندگان یک تکلیف خواندن و درک مطلب شناختی در چارچوب جمله انجام دادند و بر اساس آموزش دریافت شده صحت جملات را تعیین کردند. تحلیل نتایج رفتاری این تکلیف آشکار ساخت که به کارگیری سطوح مختلف هیجامد برای آموزش واژگان می تواند تفاوت آماری معناداری هم در زمینه دقت در پاسخ دهی و هم مدت زمان پاسخ دهی ایجاد کند. یافته های این پژوهش می تواند اهمیت استفاده از حواس و هیجان های برانگیخته از حواس را در امر آموزش و سنجش مفاهیم جدید زبانی آشکار سازد.
تحلیل گفتمان «خودی» و «دیگری» در روزهای اهریمنی ایوان بونین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روزهای اهریمنی ایوان بونین که حوادث دوره پس از انقلاب اکتبر روسیه در سال های 1918 و 1919 را دربرمی گیرد، دارای ویژگی های ﮔﻔﺘﻤﺎن ادبی، سیاسی، تاریخی، اجتماعی، جنایی، انتقادی و استنادی است و در قالب یادداشت های روزانه نوشته شده است. عناصر زبانی در روزهای اهریمنی از شرح حال نویسنده یعنی راوی، به منزله وقایع نگار، منتقد و توصیف گر رویدادها و ارتباطش با اقشار گوناگون مردم روسیه در دوره جنگ داخلی، سخن می گوید. از نظر نویسنده، انقلاب اکتبر به نابودی فرهنگ و به کارگیری واژه ها و عبارات ناهنجار در زبان روسی منجر شده است. بونین برای توصیف این دوره، از واژگان «اهریمنی، لعنتی و نفرین شده» و برای رهبر بلشویک ها القابی چون «حیوان» استفاده کرده است. در مقاله علاوه بر بررسی روند و تاریخچه چاپ روزهای اهریمنی و ژانر (نوع) آن، به نظرات نویسنده، منتقدان و صاحب نظران نیز درباره اثر و حوادث این سال ها و نتایج منفی انقلاب اکتبر در زبان و ادبیات روسی پرداخته می شود. بونین معتقد است انقلاب اکتبر سبب افول اخلاق مردم، زبان و ادبیات روسی و ناهنجاری های فرهنگی اجتماعی شده است. از نظر او، بلشویک ها صدمات جبران ناپذیری به زبان روسی که نویسندگانی چون الکساندر پوشکین و لف تالستوی را تحویل جامعه داده بود، وارد کرده اند. علاوه بر آن در مقاله به گرایش برخی از نویسندگان (گورکی، بلوک، بریوسف، مایاکوفسکی) به انقلاب اکتبر که از نظر بونین عامل اصلی به کارگیری زبان و ادبیات هنجارشکن در این دوره هستند، اشاره می شود. بر همین اساس واژگان و عبارات را در اثر می توان به «خودی» (غیرانقلابی) و «دیگری» (انقلابی) تفکیک کرد. با بررسی روزهای اهریمنی به این نتیجه می رسیم که واژگان در زبان «خودی» مظهر معنویت ، شفافیت ، آرامش و نظم است، ولی در زبان «دیگری»، دارای ترکیب های معنایی منفی؛ مانند انحلال، فروپاشی، انحطاط، تخریب، قانون شکنی، تاریکی، مرگ، غیرانسانی، دروغ، مسخرگی، حماقت و غیره هستند و جایگاه نخست را در زبان انقلاب به خود اختصاص می دهند.
The Discursive Construction of Academic Writing Expertise: A Case Study of Developing from an Outsider to a Contributor Role in a Discourse Community(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims at exploring the developmental process from a novice writer to an expert academic contributor from a discursive viewpoint. Using a cross-sectional research design, the researcher was in contact with five graduate students (from M.A. to PhD) via semi-structured interviews and online communication. Based on the ideas of intertextuality and community of practice, the results obtained through text analysis showed two categories of intertextual references relevant for constructing genre knowledge, namely text-oriented practices (based on the discursive authority of texts) and expert-oriented practices (based on the discursive authority of experts). Moreover, novice writers were highly dependent on both text-oriented and expert-oriented practices but they favoured the former in their writing practices. Furthermore, since professional identity is an important aspect of genre knowledge, two identities of outsider and contributor were identified regarding this discourse community and its audience. The study concludes with implications for improving the discursive practices of the local academic community for developing professional identity of its novices.
همبستگی تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی در اشعار عامیانه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکه ها در اشعار عامیانه زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانه زبان فارسی بررسی شده اند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاه های دارای تکیه وزنی و 139 هجا در جایگاه های فاقد تکیه وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایه ها و شطرهای تشکیل دهنده تقطیع شد. در گام بعدی، مشخصه های صوت شناختی زیروبمی، شدت و دیرش واکه ها در هجاهای دارای تکیه وزنی و هجاهای فاقد آن به صورت دستی اندازه گیری شد. به منظور مقایسه این مشخصه ها آزمون تی دونمونه زوجی اجرا شده است. نتایج این پژوهش عبارتند از: الف) دیرش واکه های دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در واکه های فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر دیرش واکه ها معنادار است؛ ب) شدت واکه ها در هجای دارای تکیه وزنی کمتر از مقادیر آن در هجای فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر شدت واکه ها نیز معنادار است؛ پ) زیروبمی واکه ها در جایگاه دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در جایگاه فاقد تکیه وزنی است، امّا تفاوت بین زیروبمی واکه ها در این دو جایگاه معنادار نیست.
Investigating the Employment of Metacognitive Strategies in Listening Comprehension among Non-Iranian Language Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Applying metacognitive strategies leads to better listening comprehension and optimal use of learners’ other cognitive skills. The purpose of the present study is to investigate the metacognitive strategies that non-Iranian Persian learners employ to comprehend oral texts and whether gender and mother tongue have any effect on it. This research is a field study in which after calculating the item reliability of the questionnaire, data were collected quantitatively through Metacognitive Awareness Listening Questionnaire (MALQ) developed by Vandergrift, Mareschal, and Tafaghodtari (2006). One hundred nineteen adult Persian learners from eight countries participated in this study. Data analysis indicated that non-Iranian Persian learners use problem-solving, direct attention, planning-evaluation, personal knowledge, and mental translation strategies respectively. Furthermore, the findings showed that male Persian learners employ metacognitive strategies more than female learners, even though this difference was not very significant, and that mother tongue has no effect on the use of these strategies. Research findings will help Persian language teachers to take into consideration each group of learners’ preferences and extent of their use, as well as variables such as gender and nationality.
نفی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان ها در بازنمایی مفهوم نفی از امکانات مختلفی استفاده می کنند. پاین با نگاهی رده شناختی، به مفهوم نفی پرداخته و آن را به دو گروه «نفی جمله ای» و «نفی غیرجمله ای» تقسیم کرده است. در نفی جمله ای که سیطره عملکرد آن بر کل بند است، امکانات مختلفی چون وندافزایی، استفاده از ادات نفی، فعل اصلی و کمکی منفی ساز، اسم منفی ساز، قیدهای منفی ساز و کمّی نماهای منفی ساز مطرح می شود. نفی غیرجمله ای دو زیربخش دارد که شامل نفی اشتقاقی و نفی در بند پیرو است. در این پژوهش، تلاش می کنیم با رویکردی داده بنیاد و براساس نمونه های موجود در «پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی» و در صفحات وب، امکانات نفی را در زبان فارسی معرفی کنیم. بررسی داده ها نشان داد که الگوی غالب منفی سازی در زبان فارسی وندافزایی است اما دیگر امکانات نفی جمله ایِ معرفی شده پاین را هم می توان در زبان فارسی مشاهده کرد. ادات «نه»، فعل های اصلی مانند «خودداری کردن»، فعل کمکی «نکرد»، قیدی مانند «ابدا» و کمّی نمای «هیچ»، نمونه ای از امکانات منفی سازی در زبان فارسی هستند. همچنین بررسی داده ها علاوه بر صحه گذاشتن بر وجود امکانات نفی تحلیلی در زبان فارسی، نشان داد که لزوما با حضور کمّی نما و قیدهای معرف مفهوم نفی، فعل جمله منفی نمی شود.
EFL Teachers’ Professional Development, Job Satisfaction, and Reflective Thinking: A Structural Equation Modeling(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۰ , N. ۲ , ۲۰۲۱
111 - 132
حوزههای تخصصی:
The demand for learning English as a foreign language has significantly heightened the need to recruit efficient teachers. Related literature confirms the lack of studies on teacher characteristics that can affect their job satisfaction. This study aimed to study the relationship between Iranian EFL teachers’ professional development, job satisfaction, and reflective thinking. One-hundred and fifty-nine teachers from different universities, language institutes, and schools wer e requested to answer the professional development questionnaire, the Minnesota satisfaction questionnaire, and reflective thinking scale as the main data collection instruments. These questionnaires were given in three different ways: in person, email, and social networks. Structural Equation Modeling was used to examine the hypothesized model of associations. This model was confirmed following the application of the modification indices proposed by the software (Normal chi-square = 3.4; RMSEA =.03; RMR =.02; GFI =.94; AGFI =.91; NFI =.94; CFI =.94; IFI =.94). The findings showed that there were significant internal correlations between all the latent variables and their sub-scales. Furthermore, findings of multiple regression analysis revealed that professional development and reflective thinking positively predicted job satisfaction, with professional development exerting more predictive power compared to reflective thinking. Pedagogical implications of the results have been discussed.
The Relationships between Web-Based Information Credibility Judgment, Critical Thinking, and Learning Styles of Iranian EFL University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۰ , N. ۲ , ۲۰۲۱
133 - 154
حوزههای تخصصی:
The advent of Web 2 tools and their features have allowed Internet users not only to seek information but also to generate and edit on-line information. However, excessive reliance of students, particularly EFL students, on the Internet has raised the issue of information credibility or quality of the information found online. This study sought to investigate the relationship between Iranian EFL university students’ credibility judgment and their learning styles and critical thinking. It also intended to examine the extent to which the learners employ credibility judgment strategies to verify web-based information. To this end, 212 Iranian EFL students, 165 female(s) and 47 male(s) (or add) students, received three questionnaires: Honey’s (2004) Critical Thinking questionnaire, Kolb's (1984) Learning Style inventory, and the adapted version of Credibility Judgment questionnaire originally developed by Metzger, Flanagin, and Zwarun (2003). The results of descriptive as well as bivariate and multivariate correlation analysis revealed that, first, Iranian EFL students employ credibility judgment strategies at a moderate level, and second, critical thinking is a better predictor for credibility judgment behavior of EFL students than learning style. Moreover, three learning styles were significantly related to the currency sub-scale of credibility judgment. The findings can assist curriculum planners, policymakers, and instructors to develop plans for empowering EFL students with the skills they need to evaluate on-line information for accuracy, objectivity, authority, and currency.
Contribution of English Textbooks to an EFL Curriculum and Teachers’ Professional Identity: The Case of Four EFL Teachers and a Private Language School in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۰ , N. ۳ , ۲۰۲۱
105 - 135
حوزههای تخصصی:
Abstract Driven by Beijaard, Verloop and Vermunt’s (2000) theory of Professional Identity (PI), this study aims to investigate teachers’ perception of their PI in relation to the English textbooks they use in EFL classes. In-depth interview with four Iranian EFL teachers and the school principal was conducted. The teachers’ reports were employed to investigate their PI in relation to the textbooks they used. Furthermore, the school curriculum was analyzed through an interview with the school principal and examining the school documents. Content analysis of the interview data revealed that all the teachers viewed the content knowledge dimension of their PI reliant on the textbooks. Over the years, they had gained more autonomy in adapting the content or selecting more supplementary sources. Overall, the participants in this research highlighted the pivotal role of textbooks in the construction of their PI, most importantly in the formation of their content knowledge and the least in the development of their pedagogical knowledge. The analysis of the school curriculum revealed a heavy reliance of many decisions on textbooks directly or indirectly. The findings in this study will provide more insights for curriculum developers, language school managers, teacher educators and teachers who have a say in curriculum decisions when learning about the crucial role of textbooks in PI.
A Comparative Study on Rhetorical Structure of Articles Written by Iranian and English Native Scholars in Business Management(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The most effective means of directing attention to an article in the academic community is to publish it in credential journals, however, writing in English can be challenging for novice writers especially non-native speakers (NNS) of English. Thus, despite the ample research in some fields, there is a great need for studies comparing the rhetorical features together with move structure of sections of Research Articles (RA) written by native scholars with non-native (NN) scholars’ RAs to provide NN writers with academic writing patterns beside procedures needed for publishing in the field of Business Management. To this end, Hyland’s (2000) five-move model was employed for identifying rhetorical moves along with a “bottom-up” approach for realizing linguistic signals in the Abstract, Introduction and Conclusion sections of thirty articles from international and national journals. The study revealed correspondence of most international articles to Hyland’s move model, a tendency for writing informative Abstracts was apparent with the presence of all the moves in Introduction and Conclusion sections. Analysis of linguistic aspects of articles illustrated a striking difference in the use of language features between native and NN scholars. The findings of this study have some implications for people involved in genre analysis as well as teaching academic writing and material design.
بررسی ساختاری-معناییِ فعل های پیچیده در زبان فارسی (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
289 - 313
حوزههای تخصصی:
در این بخش از بررسی ساختاری معنایی فعل های پیچیده، نخست مفهوم واژگان و عناصر واژگانی و نیز شفافیت را نسبتاً به تفصیل شرح داده ایم. سپس مرادمان از فعل پیشوندی را روشن ساخته ایم و تفاوت های آن را با فعل مرکب برشمرده ایم. در مرحله بعد با برشمردن پیشوندهای فعلی، نقش معنایی آنها را در فعل پیشوندی بررسی کرده ایم و مشتق هایی را که از افعال پیشوندی حاصل می آید (مانند اسم عمل: بازداشت؛ صفت فاعلی: فراگیر؛ اسم فاعل: بازرس) همراه با تعریف هریک از مشتقات ذکر کرده ایم. آنگاه به دسته بندی فعل های پیشوندی، برحسب پیشوندی که در آنها به کار رفته است پرداخته ایم و هر فعل را به تفصیل ازنظر ساختار معنایی بررسی کرده ایم. پیشوندهایی که در این شماره محل بررسی بوده اند عبارت اند از: اندر-، باز ، بر-، در و فرا -. بدیهی است که بررسی بقیه فعل های پیشوندی و نیز دیگر افعال پیچیده در مقاله های بعد خواهد آمد.
تحلیلی شناختی از مفهوم سازی «خشم الهی» در حوزه دنیا در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
99 - 125
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی شیوه مفهوم سازی خشم و عذاب الهی در قرآن کریم می پردازد. به این منظور، نخست، آیه های دربرگیرنده مفهوم های مورد نظر گرد آوری شدند و سپس از جنبه حوزه های مبدأ و نیز مرحله ها و سناریوی خشم مورد بررسی قرارگرفتند. هدف از این بررسی، یافتن تناظرهای قابلِ درک برای انسان در قرآن کریم است. مبنای این تناظر، شیوه مفهوم سازی خشم و الگوی حاکم بر آن در حالت های گوناگون انسانی، مدلِ کووچش (Kövecses, 1986) است. از یافته های این بررسی می توان به مفهوم سازی خشم در قرآن کریم با استفاده از حوزه های مبدأ «آتش»، «بلا و خسران»، «حیوان»، «ماده خوراکیِ تلخ و گزنده»، «تاریکی و ظلمت» و «فاصله» اشاره نمود که شباهت چشم گیری با حوزه های مبدأ خشمِ انسانی دارد. این شباهت ها با توجه به ماهیّت متفاوت خشم در خداوند و بشر، از آن جهت اهمیّت دارد که سازوکارهای کلام قرآنی را در انتقال پیام الهی به مخاطب بشری نشان می دهد. به بیان دیگر، در راستایِ بعد هدایت گری و اهمیّت انتقال پیام الهی به مخاطب انسانی، خداوند از کلامی برای ارتباط با انسان بهره می برد که برای گونه بشری ملموس و مأنوس بوده و حقیقت های معنوی و واقعیت های انتزاعی را با بهره گیری از مفاهیم عینی و تجربی به او منتقل می نماید تا برای مخاطب خود درک پذیرتر باشد. همچنین، با توجه آیه ها و مستندات قرآنی الگوی خشم خداوند با سناریوی خشمِ انسانی تفاوت داشته و مشتمل بر سه مرحله بینش و هدایت، هشدار و اخطار و در مرحله آخر عقاب است.
دسته بندی انواع بند متمم در ساختهای کنترلی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
127 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش در رفتار نحوی و معناشناختی ساخت های کنترلی، به ویژه پیش از آغاز برنامه کمینگی، فقط محدود به بررسی متمم های ناخودایستای مصدری می شد که بیشتر در زبان هایی مانند زبان انگلیسی یافت می شوند. در آن زمان، نبود بندهای مصدری و وجود بندهای دیگری مانند بندهای خودایستای التزامی در زبان هایی مانند زبان فارسی، که دارای این وجه دستوری هستند، کار توصیف ساخت های کنترلی را به عنوان یک پدیده جامع و زبان گذر دشوار می نمود. در توصیف های پیش از این دوران، یک ساخت کنترلی بیشتر می توانست فقط در ساخت مصدری (و اسم مصدری) بروز یابد که فاقد ویژگی های شخص، شمار، زمان، وجه، و متمم نما است. بررسی ساختاری انواع دیگری از بندهای متمم کنترلی، شامل انواع بندهای التزامی، بندهای اسم مصدری، و نیز بندهای غیرشخصی بیشتر هنگام بررسی این تنوع ساختاری در زبان های دیگری به جز زبان انگلیسی فراهم شد. از آن جایی که زبان فارسی دارای این گونه تنوع ساختاری در بندهای متممی کنترلی خود است، نیاز به بررسی، توصیف و رده بندی این ساخت ها در این زبان بایسته می نماید. بر این پایه، جستار کنونی بر آن است تا دریابد در زبان فارسی بندهای متممی کنترلی در چه نوع بندهای متممی بروز می یابند. دستاوردِ این کاوش، ایجاد دسته بندی های نحوی و معناشناختی از انواع بندهای متممی کنترلی در این زبان است.
توصیفی رده شناختی از تصریف فعل در زبان لارستانی بر مبنای فرضیه پیوندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضربررسی رده صرفی ساختمان فعل در زبان لارستانی بر اساس پارامترهای مطرح شده رده شناختی در "فرضیه پیوندی" است. طبق این فرضیهانتساب یک زبان به پیوندی و یا تصریفی دو همبستگی و یا به بیانی دیگر دو پیش فرض آزمودنی را تلویحآ در درون خود دارد: نخست آنکه پیوندی و یا تصریفی بودن ویژگی است که می بایست در تمام سطوح و مقوله های ساخت واژی آن زبان دیده شود و مختص به یک مقوله و یا ساخت خاص نمی باشد؛ و دیگر آنکه پیوند و تصریف مفاهیم اولیه نیستند، بلکه هر یک متشکل از زیر ویژگیهای دیگری است که می بایست با یکدیگر همبستگی داشته باشند. به منظور بررسی این فرضیه، ابتدا اجزای ساختمان فعل در رابطه با مفاهیمی همچون شخص، شمار، زمان، نمود، وجه، نفی ، نهی و نشانه مصدر در زبان لارستانی معرفیمی گردند و در نهایت به منظور آزمودن اعتبار فرضیه پیوندی، دو پیش فرض مطرح شده در این فرضیه در سطح تصریف فعلی مورد بررسی قرار می گیرد.نتایج حاصل از این بررسی موید فرضیه پیوندی در این زبان تأیید نیست و بر این اساس به کار گیری اصطلاحات پیوند و تصریف در توصیف نظام صرفی این زبان راهگشا نمی باشد
Students' perceptions of teachers' written feedback on EFL writing in a Vietnamese tertiary context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Teacher written feedback (TWF) has received growing attention from researchers and teachers. Although TWF arguably targets multiple dimensions of students’ writing, research to date has largely focused on the relationship between written corrective feedback and language development. More research is needed to understand TWF more holistically and as a two-way social process (Storch, 2018). As such, it is important to understand students’ perspectives on TWF in different instructional contexts. The present study explores Vietnamese EFL students’ perceptions of TWF practices and their preferences for TWF. Data was collected from 97 English-major students in a Vietnamese tertiary setting by means of a questionnaire and follow-up interviews. The findings show that while TWF tended to weigh more on the linguistic end of the form-meaning continuum, students preferred TWF to target both form and global issues of content/idea development and writing style. However, students were divided in their preferences for comprehensive/selective feedback and for direct/indirect feedback. Although students were aware of the necessity of revising their writing upon reception of feedback, they reported different post-feedback actions. Above all, students’ preferences and expectations were underpinned by their own beliefs about the values of TWF that encompass both cognitive/non-cognitive and affective dimensions. The study offers important pedagogical implications for planning written feedback in writing instruction.