فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر دوزبانگی و جنسیت بر هوش زبانی و هوش ریاضی- منطقی با مقایسة دانش آموزان دوزبانه و یک زبانه پژوهش حاضر در ابتدا شرح مختصری را پیرامون نظریه پردازی دو طرز نگرش در مورد ماهیت هوش، ارائه می نماید. سپس با نگاهی تاریخی و مستند به رابطة دوزبانگی و رشد شناختی، مبانی نظری تحقیق را شرح می دهد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر دوزبانگی و جنسیت بر هوش زبانی و هوش ریاضی- منطقی با مقایسة دانش آموزان دوزبانه و یک زبانه است. از میان 67031 نفر دانش آموز مشغول به تحصیل مقطع پیش دانشگاهی در سال تحصیلی 91-92 در دو استان، در مجموع 205 نفر در خوزستان و 243 نفر در فارس گزینش شده و در این تحقیق شرکت کردند. به منظور آزمودن این دو مؤلفة هوشی از پرسش نامة «هوش چندگانه» (Armstrong, 1992) استفاده شده است. پس از واکاوی آماری داده ها، نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان دوزبانه در بخش های هوش زبانی و هوش ریاضی- منطقی، در مقایسه با دانش آموزان یک زبانه برتری دارند. علاوه بر این، با در نظر گرفتن متغیر جنس، تفاوت معناداری بین نمرات خودارزیابی در هوش منطقی- ریاضی به نفع پسران وجود دارد. درحالی که دختران در هوش زبانی به طور معناداری از پسران برتری دارند. نتایج چنین مطالعاتی که حاکی از تفاوت دانش آموزان در مؤلفه های هوشی است، می تواند به تدوین گران کتاب های درسی و معلمان آگاهی دهد تا بستر لازم را برای پایه ریزی فعالیت های متنوع آموزشی مبتنی بر سبک های یادگیری و قابلیت های هوشی فراگیران فراهم کنند.
یای"" پایانی فعل امر در فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
در متون منظوم و منثور فارسی دری، افعالی با ساختار ماده مضارع همراه با نویسه ""ی/ ی"" برای بیان مفاهیم وجهی امر و دستور یا دعا و درخواست به کار رفته است. محققان، بدون توجه به تحولات تاریخی زبان فارسی دری، معتقدند که این ساخت مضارع التزامی دوم شخص مفرد برای بیان امر بوده و ""باید"" از آغاز آن حذف شده است و ""ی/ ی"" پایانی این افعال شناسه دوم شخص مفرد است. در این مقاله با بررسی پیشینه تاریخی این ساخت و اشاره به وجه های مختلف و ذکر شواهد متعدد از زبان های دوره باستان و فارسی میانه زردشتی، این نتیجه حاصل شده است که ""ی/ ی"" در این ساخت بازمانده تکواژ تمنایی ساز است و ساختار ماده مضارع همراه با ""ی/ ی"" وجه تمنایی است که بر مفهوم امر یا دعا دلالت داشته است.
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
سیر زبان شناسی در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان استعاره: مسایل ترجمه متون فارسی به فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
"این مقاله با نگاهی به نمونه های ترجمه شده ادبیات فارسی به فرانسه به مسایل زبان استهاره می پردازد. بدیهی است که در شکل عام هدف ترجمه انتقال معنا است اما در زمینه ترجمه متن های ادبی، ترجمه فرایندی فراتر از انتقال معنا را در بر دارد. برای ترجمه متون ادبی نگاه مترجم به سبک نویسنده و عبارت های خاص متن فراتر از چهار چوب های معنایی است. بدیهی است که اثری از جمالزاده یا دولت آبادی را بدون در نظر گرفتن طنز و ادراک تصویر و ضرب المثل ها نمی توان ترجمه کرد.
معنی نام فریدون و ارتباط آن با سه نیروی او در سنت های اساطیری و حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بررسی مجموع اخبار و روایات مربوط به فریدون در منابع باستانی و متون دوران اسلامی، معلوم می شود که این پهلوان اژدرکش اساطیر ایران، از سه نیرو و قدرت شگفت، یعنی« توان رزمی »، « مهارت پزشکی»و « هنر افسونگری و جادو » برخوردار بوده است. از سوی دیگر، به نظر می رسد معنی لفظی نام «فریدون» (که خود صورت تحول یافته واژه اوستایی θraētaona- به شمار می رود) «دارنده سه نیرو و قدرت» بوده است؛ از این رو چندان بعید نیست که بین این دو مقوله، یعنی نیروهای سه گانه فریدون در روایات و معنی لغوی نام او، ارتباطی وجود داشته باشد. بررسی جزئیات گزارش های مربوط به فریدون در منابع مختلف هندی و ایرانی وجود چنین ارتباطی را تایید می کند و نشان می دهد لفظ فریدون، شاید در اصل صفتی بوده است که ایرانیان با آن یل اساطیری خود را به لحاظ داشتن سه نیروی یاد شده توصیف می کردند، اما سپس تر در اثر تحول تدریجی اسطوره، صفت مذکور به عنوان اسم عَلَم، جانشین نام اصلی پهلوان (یعنی θrīta Āθwya *) شده و برای نامیدن او به کار رفته است.
رویکرد دستور زایشی و برخی دستورهای منشعب از آن به واژه و مدخلهای واژگانی و مقایسه آن با مدخلهای واژگانی در برخی فرهنگهای دوزبانه انگلیسی - فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نحوه نگرش دستور زایشی و همچنین برخی دستورهای منشعب از دستور زایشی به واژه و مدخلهای واژگانی، از آغاز شکل گیری تا دهه نود میلادی، پرداخته شده است. دستور زایشی بیشتر به یک نظریه نحو- محور معروف است و ممکن است سایر جنبه های زبانی که در این نظریه مورد توجه قرار گرفته اند از دیده ها مخفی مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. این مقاله نشان می دهد که اهمیت واژه و مدخلهای واژگانی در نظریه زایشی همپای دیگر نظریه ها از دهه پنجاه میلادی تا اواخر دهه نود به مرور رو به ازدیاد بوده است. شاید بتوان ادعا کرد که در حال حاضر اطلاعاتی که در صورتهای متاخرتر نظریه زایشی و برخی رویکردهای منشعب از آن در مدخلهای واژگانی ارائه می شود کاملترین اطلاعاتی است که می توان در مدخلهای واژگانی لحاظ کرد. در ادامه مقاله با بررسی یک مدخل واژگانی در سه فرهنگ لغت دو زبانه انگلیسی - فارسی نشان داده شده که در این فرهنگها اطلاعات متفاوتی، چه به لحاظ کمیت و چه کیفیت، در مدخلهای واژگانی ارائه شده که در عین حال حتی در کاملترین فرهنگ نیز این میزان اطلاعات کمتر از اطلاعاتی است که در صورتهای متاخرتر دستور زایشی و برخی رویکردهای منشعب از آن برای مدخلهای واژگانی در نظر گرفته شده است. نتیجه آنکه: باوجودآن که به دلیل محدودیت فضای فرهنگهای غیر الکترونیکی و فراوانی و حجم زیاد مدخلهای واژگانی در نظریه های یاد شده، ممکن است امکان ارائه مدخلهای واژگانی به صورتی که در این نظریه ها آمده وجود نداشته باشد اما این بدان معنا نیست که با الهام از این نظریه ها نمی توان به غنای مدخلهای واژگانی در فرهنگهای لغت افزود. بنابراین راه گرچه دشوار اما پیمودنی است.
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
ریشه شناسی و دانش ساخت واژه و تأثیر آن بر یادگیری و توسعهء واژگان زبان انگلیسی
حوزههای تخصصی:
دانش زبانى در زمینهء ساختار و ریشه شناسى واژه، واجد تمامى ویژگى هایى است که روان شناسان آموزش از آن به عنوان "فراگیری معنادار" یاد کرد ه اند. علاوه بر این، در محدودهء فراگیرى زبان خارجى محققان به دنبال یافتن بهترین شیوهء تدریس براى این گروه از فراگیران اند. بر این اساس، پژوهشى بر روى گروهى از دانش جویان دانشگاه تهران که در یک نیم سال، درس زبان عمومى انگلیسى را مى گذراندند، انجام شد و با اعمال شیوه هاى آمار و نمرات دانشجویان، این نتیجه به دست آمد که یک آموزش معنادار در زمینه تجزیه و تحلیل واژه مى تواند کمک شایانى به یادگیرى و افزایش واژگان دانشجویان در وهلهء اول و بالا بردن دانش دستورى آن ها در مرحله بعدى باشد.
پدرسالاری در بامداد خمار (با تکیه بر نظریات آلتوسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به موضوع روابط قدرت و چگونگی حفظ آن در رمان بامداد خمار بر اساس نظریات آلتوسر(Althusser) (1990-1918) اندیشمند فرانسوی می پردازد. به باور آلتوسر فرایند حفظ قدرت به دو شکل صورت می پذیرد. در دوره ما قبل مدرن، حکومت ها با توسل به دستگاه های سرکوب گر (suppressive apparatuses) همچون ارتش، زندان، و ... قدرت خود را حفظ می کردند اما، در دوره مدرن شیوه حفظ قدرت، نامحسوس و از طریق دستگاه های ایدئولوژیکی (ideological apparatuses) همچون آموزش، ادبیات و... صورت می پذیرد. رمان بامداد خمار روایت مسیر هشتاد ساله تغییر جامعه ایرانی از یک جامعه سنتی به مدرن است. به همین دلیل به روشنی می توان روند تغییر شیوه حفظ قدرت، از شکل سنتی خشن به شکل نامحسوس و ایدئولوژیک مدرن را در آن دید. مهمترین محمل تجلی قدرت در جامعه ایرانی خانواده و مصداق عینی نمود این قدرت، پدرسالاری است. نوشته حاضر به بررسی چگونگی حفظ این نمود قدرت (پدر سالاری) در رمان بامداد خمار می پردازد. در مقاله حاضر با تکیه بر عناصر داستانی در این رمان استدلال شده است که این رمان پیش از آن که داستانی رمانتیک باشد، روایتی است درباره روابط قدرت در جامعه ایرانی از دوران سنتی تا دوره مدرن.
هنگامه و هنگامه ها (ماجرایی از سرنوشت زبان پشتو در افغانستان)
منبع:
بخارا مهر ۱۳۷۷ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
رویکرد های غالب روان شناختی زبان پیرامون فرآیند درک اصطلاح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبارات اصطلاحی، ساخت های زبان شناختی ای هستند که برخلاف جملات عادی زبان از جمع جبری معنای سازه های تشکیل دهنده شان نمی توان به معنای کل آن ها پی برد و از نظر نحوی نیز ساختاری انعطاف ناپذیر دارند؛ بدین صورت که برخلاف جملات عادی زبان نمی توان همة فرآیند های نحوی را دربارة آن ها اعمال کرد. در پژوهش حاضر کوشیده ایم تا ضمن معرفی مهم ترین مدل های روان شناختی زبان در رابطه با فرآیند درک اصطلاح، کارایی این مدل ها را در تبیین ویژگی های معناشناختی اصطلاحات فارسی به بحث بگذاریم. وجه مشترک رویکرد های سنتی تأکید بر پردازش معنای تحت اللفظی می باشد. به عبارتی دیگر، این رویکرد ها یا قائل به روند پردازشی پیوسته، یعنی پردازش معنای تحت اللفظی پیش از پردازش معنای مجازی بودند و یا بر پردازش متوازن این دو معنا توجه می کردند. اما وجه مشترک دیدگاه های نوین اهمیتی است که برای نقش مؤلفه های بافتی در تسریع فرآیند درک اصطلاح قائلند. تحلیل معناشناختی، نمونه هایی از اصطلاحات زبان فارسی نشان داد که هیچ یک از این رویکرد ها به تنهایی نمی توانند ویژگی های متنوع معناشناختی اصطلاح را تبیین کنند. اصطلاح در زبان فارسی مقوله ای یکپارچه و همگن نیست، بلکه می توان با توجه به ویژگی های درون مقوله ای متنوع اصطلاح از جمله شفافیت معنایی، شناخته شده بودن اصطلاح برای سخنگویان زبان، ترکیب پذیری معنایی و ابهام، تعریفی متفاوت از هرگونه عبارت اصطلاحی ارائه کرد.
بررسی درک اسم های ساده و مرکب در بیماران زبان پریش فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعة اختلالات بیماران زبان پریش، در درک اسم های ساده و مرکب فعلی و غیرفعلی و مشخص کردن رویکرد مورد استفاده آنها در درک این اسم ها و نیز شناخت مقوله هایی که براثر زبان پریشی بیشتر در معرض اختلال قرار می گیرند، صورت گرفته است. پژوهش از نوع مورد شاهد است و آزمودنی های آن، سه بیمار زبان پریش بروکا و ترانس کرتیکال فارسی زبان و سه فرد سالم به عنوان گروه شاهد بودند که از لحاظ ویژگی های مختلف با یکدیگر مطابقت داشتند. ابزارهای تحقیق، آزمون های مطابقت واژه گفتاری-تصویر و مطابقت واژه متداعی تصویر بودند. 32 اسم ساده و 32 اسم مرکب فعلی و غیرفعلی زبان فارسی به عنوان محرک های زبانی این پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها نشان داد پردازش ادراکی به صورت فرایند پیوستاری صورت گرفت. بیمار ترانس کرتیکال حرکتی در مقایسه با گروه دیگر، اختلالات گسترده تر و شدیدتر در دستیابی به اطلاعات معنایی اسم های مرکب داشت، در صورتی که بیماران بروکا در درک مفاهیم مشکل داشتند. هر دو گروه بیماران در درک اسم های مرکب غیرفعلی متشکل از مقوله ”اسم + اسم“ در مقایسه با دیگر مقوله ها، اختلالات بیشتری داشتند. دو گروه بیماران تفاوت معنی داری در درک اسم های مرکب فعلی و غیر فعلی نشان ندادند (p= 0/179)،درصورتی که در درک اسم های ساده و مرکب تفاوت معنی داری در کنش آنها مشاهده شد (p
شمایل های سببی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمایل گونگی به عنوان مفهومی بنیادین در زبان شناسی شناختی، به وجود انگیختگی میان صورت و معنای ساخت های زبانی اشاره دارد و بیانگر هر گونه تطابق، قیاس و یا شباهت میان صورت یک نشانه و مصداق آن می باشد. در رویکرد شناختی زبان بخشی از نظام شناختی در نظر گرفته می شود که سازمان مفهومی ذهن را باز می تاباند و نشانگر جهان در ذهن گوینده است. بر اساس این نگرش، تجربه جهان خارج و شناخت در ساختار زبان منعکس می شود و صورت های زبانی کاملاً مرتبط با ساخت های معنایی که قرار است بیان دارند. از برجسته ترین مدل ها ی این رویکرد می توان به انگاره دستور شناختی لنگکر اشاره کرد. این دستور ماهیت زبان را نمادین می داند و زبان را مجموعه ای از واحدهای نمادین فرض می کند که به نمادین سازی معنا و تفکر می پردازند. در این مدل اعتقاد بر آن است که ساخت های زبانی از طریق فرآیندهای شناختی بر انگیخته می شوند و وجود ساخت های شمایل گونه و انگیخته در زبان امری کاملاً طبیعی تلقی می شود. از جمله ساخت های انگیخته در زبان می توان ساخت های سببی را نام برد. بر این اساس، در مقاله حاضر از منظر دستور شناختی به بررسی شمایل گونگی در ساخت های سببی زبان فارسی پرداخته می شود و یافته های آن حاکی از آن است که ساخت های سببی زبان فارسی بازتابنده انواع پنجگانه شمایل گونگی نموداری (فاصله، استقلال، ترتیب، پیچیدگی و مقوله بندی) هستند. از این منظر است که نگارنده تمامی این پنج نوع را «شمایل های سببی» در فارسی می نامد.
عادت پذیری های زبانی
حوزههای تخصصی: