فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
39 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به چگونگی اشتقاق ساخت چپ نشانی واژه بستی زبان فارسی در چارچوب برنامه زایشی کمینه گرا می پردازد. در ساخت چپ نشانی واژه بستی بخش دوم یک ترکیب اضافی و یا متمم حرف اضافه برای خوانش های کاربردی ویژه، به جای قرار گرفتن در جایگاه اصلی خود، در آغاز بند قرار می گیرد و جایگاه اصلی آن را در جمله الزاماً یک ضمیر واژه بستی پُر می کند. در بررسی این ساخت در زبان های مختلف، پژوهشگران همواره می کوشند به این پرسش پاسخ دهند که آیا در این ساخت، سازه آغازین از ابتدا در جایگاه نهایی خود تولید شده است یا این جایگاه حاصل حرکت است. پژوهش حاضر با تکیه بر آرای لی (Lee, 2016) نشان می دهد که جایگاه آغازین ساخت چپ نشانی واژه بستی در زبان فارسی محصول حرکت غیر موضوع سازه چپ نشان است و دلیل اجبار استفاده از واژه بست در این ساخت بر مبنای دیدگاه اسکوبار (Escobar, 1997) عبور سازه چپ نشان از یک جایگاه موضوع در مسیر حرکت غیر موضوع خود به آغاز بند است. بر مبنای این تحلیل، واژه بست موجود در این ساخت در نتیجه بازبینی موضعی مشخصه فای سازه آغازین توسط هسته مطابقه به ساخت افزوده می شود.
بررسی نگرش زبانی گویشوران نسبت به کردی، فارسی کرمانشاهی و فارسی معیار در شهر کرمانشاه با استفاده از آزمون تطبیق صدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ما در جهانی زندگی می کنیم که تنوّع زبانی در آن با آهنگی هشداردهنده روبه کاهش است؛ به طوری که شمار زیادی از زبان های زنده کنونی تا صد سال آینده از میان خواهند رفت. در ماندگاری یا مرگ زبانی عوامل گوناگونی نقش دارند که ازجمله مهم ترین آن ها می توان به نگرش گویشوران نسبت به زبان های بومی اشاره کرد. کرمانشاه به عنوان شهری چندزبانه پذیرای گونه های زبانی مختلفی همچون کردی، فارسی کرمانشاهی و فارسی معیار است. در چنین جوامعی با بررسی نگرش زبانی افراد نسبت به یک گونه زبانی و گویشوران آن می توان دورنمایی از وضعیت آینده گونه های زبانی از نظرِ بقا یا زوال به دست آورد. بنابراین، در این پژوهش کوشش شد تا تصویری واقعی از جایگاه این سه گونه زبانی با استفاده از آزمون تطبیق صدا ارائه شود. تعداد 80 آزمودنی شامل 40 نفر زن و 40 نفر مردِ ساکنِ شهر کرمانشاه در دو گروه سنّی برای شرکت در این پژوهش برگزیده شدند. نتایج نشان داد که فارسی معیار، کردی و فارسی کرمانشاهی به ترتیب دارای بیشترین تا کمترین میزان نگرش مثبت بودند. زنان نسبت به مردان نگرش مثبت تری نسبت به فارسی معیار داشتند؛ اما نگرش مردان نسبت به کردی مثبت تر بود. همچنین در بررسی تأثیر متغیّر سن بر نگرش زبانی، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
EFL Learners’ Training on IELTS Writing Skills and Their Possible Self Construction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There is research paucity concerning EFL learners’ self-formation, taking the role of IELTS writing skills into account. With a view to this, the present study aimed to see what a model of possible self-construction before and after training on IELTS writing skills emerges and what the psychometric properties of the emerged model are. To this end, a grounded theory approach was used. Of the IELTS candidates taking part in five IELTS preparation centers in Kerman, 90 (55 males and 35 females) candidates were selected as the participants of the present study through cluster sampling. A semi-structured interview was used to identify the possible selfof the participants. Coding procedures (i.e., open, axial, and selective coding) and Structural Equation Modeling (SEM) were used to analyze the data. According to the results, a model of possible selfconstruction before and after training on IELTS writing skills emerged wherein before training on IELTS writing skills, feared possible selfwere more dominant than expected and responsible possible selves. Furthermore, after training on IELTS writing skills, expected and responsible possible selfwere constructed more dominantly than feared possible selves. Implications of the results for EFL curriculum planners, teachers, and learners have been discussed.
تأثیر آموزش تکلیف-محور و بازخورد تصحیحی بر ارتقاء توانش منظورشناختی: مطالعه فارسی آموزان سطح میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
71 - 98
حوزههای تخصصی:
با توجه به نبود پژوهشی جامع در راستای پیشرفت توانش منظورشناختی فارسی آموزان غیرایرانی، پژوهش حاضر به آموزش سه کنش گفتاری زبان فارسی (درخواست، رد و عذرخواهی) در چارچوب رویکرد تکلیف-محور همراه با ارائه بازخوردهای فرازبانی و بازگویی به فارسی آموزان سطح میانی پرداخت. به این منظور، 80 فارسی آموز سطح میانی به شکل نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه دسته بندی شدند: گروه آموزشِ تکلیف-محورِ کنش های گفتاری به همراه ارائه بازخورد فرازبانی؛ گروه آموزشِ تکلیف-محورِ کنش های گفتاری به همراه ارائه بازخورد بازگویی؛ گروه آموزش سنتی کنش های گفتاری به همراه ارائه بازخورد فرازبانی و گروه آموزش سنتی کنش های گفتاری به همراه ارائه بازخورد بازگویی. داده های پژوهش با بهره گیری از آزمون تکمیل گفتمان تشریحی (Tajeddin et al., 2012) - که روایی و پایایی آن تأیید شده بود- در آغاز و پایان بررسی (پیش آزمون و پس آزمون) گرد آوری و برمبنای مقیاس تاگوچی (Taguchi, 2006) نمره دهی شد. یافته ها نشان داد که آموزش سبب پیشرفت تولید کنش های گفتاری می شود و همچنین گروهی که سه کنش گفتاری را در قالب رویکرد تکلیف-محور و بازخورد فرازبانی دریافت کرده بودند، عملکرد بهتری نسبت به دیگر گروه ها داشتند. می توان نتیجه گرفت که (1) تولید کنش های گفتاری در فارسی آموزان از طریق آموزش پیشرفت می کند، (2) آموزش تکلیف-محور نسبت به روش سنتی در پیشرفت توانش منظورشناختی فارسی آموزان مؤثرتر است و (3) ارائه بازخورد فرازبانی نسبت به بازخورد بازگویی در پیشرفت توانش منظورشناختی غیرفارسی زبانان تأثیرگذارتر است. یافته های این پژوهش می تواند در راستای پیشرفت توانش ارتباطی و توانش منظورشناختی فارسی آموزان به یاری مدرسان زبان فارسی و طراحان مواد آموزشی بیاید.
کشش جبرانی در زبان کردی مرکزی: فرایندی تیره در چارچوب بهینگی متوالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
247 - 281
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر فرایند کشش جبرانی در زبان کردی مرکزی را در چارچوب نظریه بهینگی متوالی مورد بررسی قرار می دهد. در بهینگی متوالی دستور واجی زبان و به طور خاص دستگاه ارزیاب که تعامل محدودیت ها را با اِعمال بر گزینه های رقیب مورد ارزیابی قرار می دهد در هر مرحله از اشتقاق تنها یک تغییر بر درون داد را مجاز شمرده و پس از رسیدن به همگرایی و برآورده کردن همه محدودیت ها گزینه بهینه انتخاب می شود. در زبان کردی مرکزی، تنها همخوان های محرک کشش جبرانی، دو همخوان/h و ʕ/ هستند که در بافت وام واژه های عمدتاً برگرفته از عربی و فارسی، پس از حذف، کشش جبرانی واکه قبل از خود را در پی دارند. پیکره ای از گویشوران کردی سورانی استخراج و واج نویسی شد و واژه های مشابه به بافت موردنظر نیز از فرهنگ لغت استخراج شدند. اینکه کدام همخوان ها در زبان کردی مورایی هستند از اصلی ترین پرسش های مطرح شده در این مقاله است که به دنبال پاسخ برای آن بودیم و درپایان استدلال شد که همخوان های سایشی حلقی و چاکنایی به عنوان عضو اول خوشه های همخوانی مورایی و درنتیجه، غیرمجاز و یا نشان دارند و به عنوان مشخصه ای که وام گرفته می شود می توان با آن برخورد کرد. گویشوران بومی زبان کردی از حذف و کشش جبرانی به عنوان راهکاری استفاده می کنند تا همخوان های مورایی نشان دار در جایگاه مذکور در برخی وام واژه ها را بومی سازی کنند. بهینگی متوالی به عنوان رویکردی اشتقاقی منشعب از بدنه واج شناسی زایشی، در تبیین فرایندی تیره مانند کشش جبرانی دارای کفایت تبیینی بیشتری بوده و با اشتقاقی تدریجی و همگرا صورت های بهینه ای تولید می کند که با محدودیت های فعال در زبان کردی همگرایی کامل دارد و از جنبه رده شناختی نیز دارای توجیه نظری است.
Perceptions of Incorporating Smartphones to Overcome Learners' Listening Difficulties in Bangladeshi Tertiary EFL Classrooms(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۳, N. ۴ , ۲۰۲۴
129 - 162
حوزههای تخصصی:
The use of smartphones in higher education has significantly impacted the global education landscape, particularly in Bangladeshi tertiary English as a Foreign Language (EFL) classrooms. Despite their importance in improving students' communicative competence, listening skills are often overlooked in these classrooms due to limited access to listening equipment. This study, at the very outset, seeks to address their challenges while developing listening. Furthermore, it focused on identifying the perception of the learners and teachers towards the appropriate and effective use of smartphones to minimize their listening difficulties. This research design followed the sequential explanatory mixed-method approach to align the objectives. Convenience sampling was employed to select 11 participants for the qualitative component, ranging from lecturers to associate professors, as well as 159 students from 25 universities across Bangladesh for the quantitative component. A questionnaire survey and semi-structured interview were used to collect data. The study utilized SPSS 25.0 to analyze quantitative data presenting mean, median, mode, and standard deviation for the descriptive study, and a deductive thematic analysis technique was employed for qualitative data. The results showed that learners believe smartphones effectively help them overcome challenges like context sensitivity, pronunciation, missed or misperceived words, natural speech rate adaptation, accent comprehension, and vocabulary deficits. This study also finds that using smartphones to improve students' listening abilities in tertiary EFL classes is highly doable. This study also recommends that EFL teachers and administrative authorities work together in order to successfully integrate cell phones in an EFL classroom.
Iranian Prospective English Language Teachers’ Perceptions of Neurocognitive Science Core Concepts: A Phenomenological Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Advocating the inclusion of neurocognitive science concepts in English language teacher training curriculum is gaining more interest. However, little is known about the prospective teachers' perceptions of neurocognitive science core concepts. The purpose of this phenomenological study was to explore the prospective ELT teachers' perceptions of the neurocognitive core concepts and the applications of them through the lens of four neuro-educational models in the classroom practices. Fifteen prospective Iranian ELT teachers were interviewed and the data were analyzed using the phenomenological method. The findings revealed that the prospective ELT teachers lacked a clear understanding of the neurocognitive concepts and their implications in classroom practices. The findings support the inclusion of neurocognitive science core concepts training in language teachers' professional development.
ارزیابی کاربرد استعاری اسامی حیوانات در زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
45 - 76
حوزههای تخصصی:
بر اساس دیدگاه شناختی لیکاف و جانسون، استعاره مفهومی یکی از مجاری اصلی درک انسان از مفاهیم عالم هستی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر اسامی حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی و ارزیابی معانی ضمنی این واژه ها بوده است. گویشوران زبان ترکی با تشبیه انسان و رفتارهای او، نیز رویدادهای پیرامونی به حیوانات، آنها را در معانی استعاری به کار می برند. در پژوهش حاضر که به صورت میدانی و انجام مصاحبه با 30 گویشور زبان ترکی گویش شهر زنجان انجام گرفت، تعداد 93 واژه گردآوری شده که 22 واژه و معانی استعاری آنها بین کاربران زبان ترکی مشترک بوده است. ابتدا، معانی ضمنی هرکدام از این 22 واژه که دیدگاه فرهنگی گویشوران زبان ترکی را نشان می دهند، استخراج و در جدولی مقابل هرکدام از اسامی حیوانات نوشته شده است. سپس، برای هر واژه با ذکر اشعار یا امثال و حکم از کتاب ها و منابع معتبر زبان ترکی توضیحاتی ارائه گردیده است. همچنین، موضوع جنسیت، فراوانی و درصد این واژه ها بررسی شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که نام های این حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی تأثیر می گذارد به طوری که متناسب با موقعیت های مختلف بافتی، از این نام ها به صورت استعاری بهره می گیرند و در گفتار از آنها استفاده می کنند.
تحلیل زبان شناختی سوره مزّمّل؛ نگاهی نقشگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
177 - 210
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو تلاشی است در راستای تحلیل آیات سوره مزّمّل بر اساس نظریه نقشگرای نظام مند هلیدی. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساز و کار های مربوط به بازنمایی مقولات وجه نمایی، یافتن انواع نقش های گفتاری به کار رفته در متن این سوره، مشخص ساختن انواع فرایند های به کاررفته و در پایان، یافتن انواع ساخت های آغازگری است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس فرانقش بینافردی، وجه غالب در اکثر بند های این سوره وجه خبری است و این نتیجه مبیّن این نکته است که بیشتر آیات جنبه واقع گرایانه و توصیف حقایق دارند و همچنین، خداوند می خواهد با استفاده بیشتر از این وجه، قطعیّت سخن خود را برساند و نوعی حسّ اطمینان در مخاطب ایجاد کند. همچنین، زمانِ حال، زمان غالب در متن سوره مزبور است و ازآنجا که زمان حال زمانی است که دامنه آن وسیع و درواقع شامل همه زمان ها نیز می تواند باشد، گوینده در متن این سوره بیشتر افعالی با زمان حال را به کار برده است. بررسی قطبیّت بند ها حاکی از درصد بالای قطبیتِ مثبت نسبت به قطبیت منفی است و این غالب بودن قطبیت مثبت درکنار غالب بودن وجه خبری، قطعیت سخن گوینده را بیشتر می کند. به علاوه، بر اساس فرانقش بازنمودی، فرایند مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد. فراوانی بالای فرایند مادی به دلیل عینی بودن کلام در متن سوره است؛ هرچه سخن عینی تر باشد، متن تأثیرگذار تر است. بر اساس فرانقش متنی، ساخت آغازگر بیشتر بند ها بی نشان است و این غالب بودن نشان می دهد که گوینده در تلاش است تا از همان سازوکار متداول در زبان روزمره، در ساخت اطلاعی بهره بگیرد.
Learning-Oriented Assessment in the Context of Iran: Teachers' Perspectives(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In tandem with communicative approaches to language teaching, there is a growing understanding in SLA that assessment needs to be integrated into language learning. This contention has led to the development of the Learning-Oriented Assessment (LOA) approach for assessing language skills and aspects in language classrooms. To our knowledge, interventionist studies to improve EFL teachers' LOA-based assessment practices are in their infancy. The present study examined Iranian EFL teachers' perspectives on LOA in language teaching. To this end, the researchers selected 44 EFL teachers in four language institutes in Urmia (Iran) and provided them with tailor-made LOA-based training in 12 sessions for one month. The teachers were informed that LOA procedures are to be adopted and used in their classes. During the following semester, the researchers observed the participants' classes periodically and provided them with comments on their LOA procedures. Following the course, interviews were held with the participants to probe into their perspectives on LOA. Drawing upon thematic analysis, the researchers analyzed the recordings to develop a model for the participants' perspectives on LOA procedures. Development of teacher noticing skills in LOA procedure, its beneficial impact on language learning vis-à-vis traditional testing procedures, implementation challenges, widespread use at all proficiency levels, and the need to develop user-friendly LOA-compatible software and applications constituted the major themes based on the interview data. The findings demonstrate that the participants harbored favorable views on LOA and regarded it to be more efficacious than traditional testing procedures.
بررسی تطبیقی رمزگذاری افعال و عبارات اشاره ای و ماهیت تعاملی آن ها در زبان فارسی با تحلیل روایات «داستان قورباغه» و «آلیس در سرزمین عجایب» و یک مجموعه فیلم کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ن گونه که ماتسوموتو و کاواچی (2017) اظهار داشته اند، اشاره در واقع یک خطِ مسیر به اضافه یک زمینه مشخص (یعنی گوینده) است و از این جهت از نظر مفهومی با مسیرحرکت متفاوت است. در واقع، عبارات اشاره ای مجموعه ای از رفتارهای متمایز از عبارات جهتی (به عنوان مثال، Up در انگلیسی)، خطِ مسیر (به عنوان مثال، TO)، یا خط سیر به اضافه انطباق (به عنوان مثال، INTO) را نشان می دهند و بنابراین درخور مطالعات جداگانه ای می باشند. در این مقاله بر آنیم تا افعال و عبارات اشاره ای را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم. به این منظور، پس از بررسی الگوی واژگانی شدگی در فارسی که عموماً مبتنی بر تحلیل داستان تصویری قورباغه (مه یر ، 1969) و ترجمه فارسی رمان آلیس در سرزمین عجایب (کارول ، 1865) است، بررسی خواهیم کرد که عبارات اشاره ای در مقایسه با زبان های انگلیسی، ژاپنی و تایلندی (ماتسوموتو و همکاران ، 2017) به چه صورت در زبان فارسی رمزگذاری می شوند وعلاوه بر نقش فضایی ای که توسط ماتسوموتو و همکاران (2017) در خصوص این مؤلفه ها گزارش شده است، ماهیتی تعاملی نیز دارند یا خیر. آن چنان که نتایج این تحقیق نشان می دهند سخنوران زبان فارسی هنگامی که حرکت صرفاً به سمت گوینده نباشد (جهت فضایی) و در حیطه او که توسط محدودیت های قابل رؤیت بودن و تعامل تعریف می شود نیز باشد و همچنین زمانی که حرکت با یک رفتار تعاملی مانند سلام کردن به گوینده همراه باشد از این افعال اشاره ای با بسامد بیشتری استفاده می کنند که این موضوع بازتأییدی رده شناختی بر نتایج آکیتا و ماتسوموتو (2017) می باشد.
تحلیل نشانه شناختی زبان بدن دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان در ضمن ارائه کلاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش می کوشد تا چگونگی زبان بدن دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگان را در ضمن ارائه کلاسی تحلیل نموده و نوع گفتمان های رایج در زبان بدن آنها را تفسیر نماید. برای نیل به این هدف از رویکرد کیفی از نوع تلفیقی از روشهای مشاهده مشارکتی و پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکت کنندگان پژوهش را استادان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 403 - 1402 تشکیل میدادند. نمونه پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شد و با توجه به اشباع نظری 10 نفر استاد و 18 نفر دانشجومعلم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها از طریق مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه-ساختاریافته بوده است که پس از مشخص شدن اهداف تحقیق، ارائه دانشجومعلمان مشاهده و ضبط و مکتوب شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل ساختاری - تفسیری استفاده شده است و جزئیات یافته ها مورد تفسیر قرار گرفت. نتایج نشان داد دانشجومعلمان در ارائه کلاسی خود نشانه های زبان بدن را به منظور دوازده نوع گفتمان از جمله گفتمان تکمیل کردن مطالب، گفتمان اقناع سازی، قاطعیت و عدم قاطعیت ارائه دهنده، تاکید بر مطالب کلامی، حفظ و برقراری آرامش، توانمندی و تسلط ارائه دهنده، اعتماد و کم اعتمادی ارائه دهنده، تایید و مخالفت، کنترل و هشدار به دانشجویان، مشارکت دانشجویان در کلاس درس، تعادل و رعایت عدالت و تعامل با دانشجویان استفاده می نمایند. در نهایت می توان گفت با بهره گیری مطلوب و اصولی از مهارت های غیرکلامی میتوان ارتباط موفق تری با دانشجویان داشت و از سوءتفاهم ها و آغاز هرگونه تعارضی جلوگیری کرد.
Corrective Feedback Types Opted for by EFL Teachers in Face-to-Face and Online Classes: A Comparative Study across Levels of Proficiency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to investigate EFL teachers’ use of different corrective feedback types in face-to-face and online classes across levels of proficiency, as well as their perceptions of the use of corrective feedback (CF) in their classrooms. To this end, six teachers (three face-to-face and three online) from two language schools were selected as the participants based on convenience sampling. It’s worth noting that in terms of design, the current investigation qualifies as a case study. In an attempt to triangulate data collection, both observation and interview were used as the instruments for data collection. In so doing, each teacher’s class was observed for two sessions, and the interaction between learners and each teacher was audio-recorded. Furthermore, structured interviews were conducted with the participants following observations. The study was guided by Lyster and Ranta’s (1997) and Sheen’s (2011) framework for CF types. As the findings revealed, recast was the most commonly used CF type in elementary and intermediate levels in both classroom modes, as well as the advanced face-to-face class, with the only exception being the advanced online class in which elicitation featured as the most preferred feedback type. Furthermore, the results of the interview data revealed that all teachers had positive perceptions of using CF in EFL classrooms. The findings offer some fruitful implications for EFL teachers who are engaged with face-to-face or online modes of instruction, particularly as they highlight the importance of offering more explicit CF types to bring about more noticing and uptake.
بررسی، نقد و تحلیل واژگان معادل یابی شده درسنامه زیست شناسی دوره متوسطه اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
139 - 158
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به مطالعه موردی واژه های معادل یابی شده در درسنامه زیست شناسی پرداخته شده و سنجش میزان مقبولیت واژه های تخصصی معادل یابی شده به زبان فارسی در درس زیست شناسی دوره متوسطه اول و دوم، بر اساس مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بر پایه معیارهای واژه سازی و واژه گزینی نقد و بررسی شده است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی است. در روش کیفی، پرسش نامه ای از نوع نگرش سنجی بسته به صورت جداگانه به 50 دانش آموز داده شده است و در روش کمی، داده ها با تحلیل آماری بیان شده اند تا تأثیر واژه های معادل یابی شده بر استقبال کاربران سنجیده شود. نتایج تحقیق با توجه به ساخت واژه های معادل یابی شده از نظر بهره وران تفاوت معناداری را نشان می دهد؛ یعنی دانش آموزان با همان اصطلاحات و واژگان تخصصی لاتین بهتر می توانند معنی واژگان را مفهوم سازی و درک کنند. به همین دلیل واژه ها به سه دسته (آشنا، نسبتاًآشنا و ناآشنا) تقسیم شده اند و نظر دانش آموزان در مورد کل واژه های معادل یابی شده بررسی و تحلیل گردید که نتیجه منفی بود. نظر دانش آموزان به این اشاره دارد که معادل های ارائه شده برای واژه های ناآشنا مناسب نیستند؛ اما معادل های ارائه شده برای واژه های آشنا و نسبتاًآشنا از نظر ایشان مناسب تر هستند.
Linking Particle Semantic Roles in Hawrami Deverbal Noun Phrases(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Previous studies have focused mostly on the syntactic features of the linking particle (Ezafe) in simple noun phrases with little attention paid to its semantic representations and functions specifically within the context of deverbal noun phrases. The present study aims to analyze semantic functions of the linking particle as it appears between a deverbal noun and its various modifiers, and compare them with their corresponding elements in sentences in a Distributed Morphology framework (DM) in Hawrami. This study shows this ancient linker's trace in most Kurdish dialects exhibits agentive semantic functions in addition to expressing possession and modification. Furthermore, the subject of unaccusative verbs at the sentential level is realized as the patient/possessor or as the theme/possessor of their corresponding deverbal noun phrases. However, the subject of unergative verbs assumes the agentive/possessor role in their corresponding noun phrases. Moreover, the object of transitive and ditransitive verbs is represented as a patient or theme, and also as a possessed entity before the subject is realized as the possessor in the corresponding deverbal noun phrases. Results indicate that the representation of both sentences and their corresponding deverbal noun phrases within DM framework provides stronger support for a syntactic movement account of deverbal noun phrases, their semantic functions, and properties in Hawrami.
بررسی هم بستگی بین وضوح گفتار و سنجش های آکوستیکی واکه ها در کودکان فارسی زبان دارای دیزآتری ناشی از فلج مغزی اسپاستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های گفتار فلجی (دیزآرتری)، تولید غیردقیق واکه ها و همخوان هاست که عامل اصلی وضوح پایین گفتار است. با این حال هنوز مشخص نیست کدام شاخص های آکوستیکی با وضوح گفتار در این اختلال ارتباط قوی تری دارد. از طرف دیگر تعداد واکه ها، ویژگی های تولیدی و آکوستیکی آن ها در زبان های مختلف متفاوت است. تاآنجاکه می دانیم مطالعه ای روی تولید واکه ها در دیزآرتری دوران رشد در فارسی وجود ندارد، بنابراین درمورد جزئیات حرکتی که باعث بی دقتی در تلفظ آن ها می شود اطلاعات کافی موجود نیست. ازاین رو مطالعه حاضر با هدف بررسی برخی شاخص های آکوستیکی شامل فرمنت واکه ها، شاخص آکوستیکی فضای واکه ای (VSA)، نسبت مرکزی شدن فرمنت ها (FCR) و شاخص تولید واکه (VAI) و نیز رابطه آن ها با وضوح گفتار در کودکان فارسی زبان مبتلا به دیزآرتری ناشی از فلج مغزی اسپاستیک انجام شد. در این مطالعه مقطعی، 11 کودک تک زبانه دارای دیزآرتری ناشی از فلج مغزی سفت 9 3 ساله و همتایان سالم به روش در دسترس انتخاب شدند. برای هر یک از 6 واکه زبان فارسی 2 کلمه تک هجایی از طریق نرم افزار PRAAT مورد تحلیل آکوستیکی قرار گیرد. وضوح کلمه و واکه نیز به صورت میانگین درصد موارد قابل تشخیص محاسبه شد. نتایج آزمون نشان داد تفاوت معنادار بین دو گروه در فرمنت سوم واکه های /a/ و /u/ و فرمنت دوم واکه /o/ وجود داشت. فضای واکه ای و وضوح گفتار در کودکان دیزآرتری به طور معناداری کاهش داشت. VAS بیشترین هم بستگی را با وضوح داشت و شاخص آکوستیکی مناسبی برای بررسی وضوح گفتار در دیزآرتری است. با این حال هر سه شاخص آکوستیکی مورد مطالعه رابطه معنادار متوسطی با وضوح داشت.
تحلیل مقابله ای مراسم کردی سورانی «مهر زدن» و «نام گذاری» مرتبط با تولد بین دو جنسیت در چارچوب نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه مقایسه ای است درباره آیین های مرتبط با تولد و نام گذاری در فرهنگ کردستان شهرستان سنندج که با گویش سورانی صحبت می کنند. این پژوهش با توجه به عامل جنسیت، به تحلیل منتخبی از این آیین ها در چارچوب نظریه آمیختگی مفهومی پرداخته است. بر این اساس، با شیوه مصاحبه عمیق در دسترس از یک سخنگوی زن میان سال تحصیل کرده کردزبان ، آیین های مختلف مربوط به حوزه مفهومی تولد نوزاد جمع آوری شده و سپس جهت کسب اطلاعات بیشتر، با روش «مصاحبه هدفمند گروهی»، تعداد پنج نفر از سخنگویان زن و مرد بی سواد بین 50 تا 70 سال که زبان مادری آن ها کردی سورانی بوده و مکالمات روزمره خود را به این زبان انجام می دهند، مورد مصاحبه قرار گرفته و روایت آن ها از آیین مورد نظر ضبط شده است. تحلیل آیین های مستخرج از متن مصاحبه ها نشان دهنده آن است که فرهنگ کردی سورانی سنندج جهت خلق معناهای همسو با قالب فرهنگی جنسیتی یا از دروندادهای متفاوت جهت خلق معنا بهره می برد و یا در مواردی جالب توجه تر، با گزینش نگاشت های متفاوت از یک یا چند درونداد واحد، فضای آمیخته مفهومی تازه ای را در تطابق با قالب فرهنگی جنسیتی شامل «زن خوب= زیبا، صبور، همسر» در برابر «مرد خوب= قوی، کوشا، نان آور» شکل می دهد. بر این اساس، قالب های جنسیتی عامل مؤثر در فرایند معناسازی آیین های تولد و زایش فرهنگ کردی سورانی سنندج قلمداد می شوند.
Pragmatic Deviation of Searle’s Felicity Conditions of Illocutionary Speech Acts in Trump’s Political Speeches(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۸۳)
225 - 255
حوزههای تخصصی:
Reviewing related literature shows deviation from Searle’s felicity conditions has not been given attention. The present paper aims to investigate pragmatic deviation from Searle’s (1969) felicity conditions of illocutionary speech acts in the previous president of the US, Donald Trump’s political language. A qualitative method is used to gather and examine the data. The instrument consists of three oral documents which are chosen purposefully: (1) Trump’s discourse to a group of his supporters in Illinois state, (2) Trump’s meeting with Broadcasters MacCallum and Baier on Fox News Channel, and (3) Trump’s interview with Broadcaster Cooper on CNN Channel. The paper uses a discourse analysis method to study these documents. Findings reveal that Searle’s conditions (propositional content, preparatory, sincerity, essential) are deviated from in Trump’s political speeches: (1) Representative acts by making false claims without providing any evidence, (2) commissive acts by committing himself to do a future action, but Trump fails to fulfill it, (3) directive acts by ordering Joe Biden’s administration to prevent immigrants from entering the US, but Trump’s order cannot be done, (4) expressive acts by jokingly apologizing to his wife because he does not do anything wrong that pushes him to make an apology to her and thus has no real intention to do this act, and (5) declarative acts by declaring they are going to end Pelosi’s career politically, but she is not done. It is also found that deviation from these conditions happens as a means of persuading, influencing, threatening, mocking, and attacking others.
A Critical Discourse Analysis of Former Iranian President’s Speeches in the Time of Covid-19: The Case of Holy Sites Lockdown(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۸۳)
257 - 281
حوزههای تخصصی:
This study takes a critical look at the purposive manipulation of discourse and rhetoric by the former Iranian President — Hassan Rouhani — when announcing the lockdown of holy sites during the COVID-19 crisis. A discourse analysis with a qualitative design was applied to study the political dimension of the discourse. This study is framed within the domain of systemic functional linguistics mood systems and the classical Aristotelian rhetoric trio — logos, ethos, and pathos. The results revealed that Rouhani mainly used the declarative mood in his speeches which performed three main functions: statements of opinion, statements of fact, and indirect directives. From a rhetorical perspective, Rouhani applied ethos considerably more than pathos and logos as a way to increase the credibility of his words while persuading the audience. Moreover, the researchers noticed that the former president employed multiple strategies to build pathos and ethos with the audience. These findings can suggest and encourage novel future research directions.
Virtual English Language Teaching at the Service of Iranian House Wives: Emotional Regulation, Anger Control, and Domestic Violence in Focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۴۸, Spring ۲۰۲۴
51 - 65
حوزههای تخصصی:
House wives hold a specific position at home, as it is known to everyone. This study aimed at investigating the effect of virtual English language teaching on Iranian house wives’ emotional regulation, anger control, and domestic violence. In so doing, a quasi-experimental pre-test post-test control group design was used. The target population of this study included all Iranian house wives. From the population, about 60 Iranian house wives from different cities of Iran were selected through available sampling. The participants were randomly divided into two groups namely, the experimental and control groups. The required data were collected through the following instruments: The Persian version of Anger Control Questionnaire, developed and validated by Buss and Perry (1992); the Domestic Violence against Women, developed and validated by Mohseni Tabrizi et al. (2011) in Persian; and the Persian version of the Emotional Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2003). The findings confirmed a significantly positive impact of virtual English language teaching on Iranian House wives’ emotional regulation, anger control and domestic violence. The findings have implications for top-level educational authorities, social emergency administrators, and future researchers.