فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۶, Spring & Summer ۲۰۲۰
182 - 204
حوزههای تخصصی:
This study set out to check the addressing behavior within men’s and women’s talk in the written conversations in English language textbook series titled ‘New Interchange book’ by Richards, Hull and Proctor, (1998) from Cambridge University Press. In line with this aim, the present researchers initially prepared descriptive tables for both formal and informal contexts in three theme categories (Social, Cultural & Economic) vis a vis four case appropriations (men*men, men*women, women*men, women*women). The distributions of interlocutors were coded through content analysis techniques. The major findings indicated that the highest percentage of detected address terms belonged to pronouns (67.7%). The proportions for gender appropriations between interlocutors for this address term showed that the case condition with women to men (52.3%) and men to women (36.4%) had the highest rates as compared with other cases. Then, in the final stage, the datasets were scrutinized in terms of theories on gender disparity in the instructional materials. This paper has some pedagogical implications in terms of addressing term inequality as mapped on gender status within ELT books, which might indirectly change the balance against full and rich contexts for effective learning to occur.
Connecting Formulaic Sequences and Moves in Applied Linguistics Research Article Results(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
53 - 71
حوزههای تخصصی:
The current research examined the use of lexical bundles in the result sections of research papers by Iranian non-native writers in the field of applied linguistics. The WordSmith Software was applied to identify lexical bundles. In addition, the two analytical frameworks Biber et al. (2004) and Ruiying and Allison (2003) were used to categorize the bundles with regard to their structural features and their moves and steps. Moreover, with the aid of concordance, the identified clusters were analyzed and categorized according to their communicative functions. The results of the current research showed that Iranian writers relied heavily on the use of specific formulaic bundles to perform the communicative functions associated with the moves and steps. The findings also revealed that four moves out of six moves were mostly used by Iranian authors. Moreover, the researchers found that the extensive range of formulaic clusters used to demonstrate Move 2, Reporting results, the least bundles occurred in Move 4, Summarizing results, and also no clusters were used in Move 5, Evaluating the study along with Move 6, Deductions from the research by Iranian writers. The findings of this study boost the awareness of formulaic sequences usage for novice writers in particular discourse and communicative function.
بررسی ساخت هجا در گویش مشهدی بر اساس نظریه ی همخوان- واکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ساخت هجا در شناخت واجی یک گویش از اهمیت به سزایی برخوردار است. پژوهش حاضر در قالب طرحی میدانی به بررسی ساخت هجایی گویش مشهدی پرداخته و بر اساس نظریه ی همخوان- واکه به شیوه ی واج آرایی همخوان ها و همچنین تاثیر واکه ی هسته ی هجا در انتخاب خوشه های همخوانی می پردازد. داده های زبانی این پژوهش حاصل مصاحبه با ده گویشور ساکن مشهد شامل زن و مرد بین سنین 60 تا 80 سال و کم سواد است. در ضمن پژوهشگر خود نیز گویشور بومی می باشد. یافته های پژوهش نشانگر آن است که عنصر هجایی در گویش مشهدی هسته است که قبل از آن حداکثر دو همخوان و بعد از آن نیز حداکثر دو همخوان می توانند قرار گیرند. طی این بررسی مشاهده شد که تمایل گویش مشهدی بیشتر بر هجاهای کوتاه است به صورتی که در اغلب موارد در مقایسه با فارسی معیار درج واکه یا فرایند واج افزایی را شاهد می باشیم. واژه هایی مانند: بزرگ/bozor@/، ترش/ toroS/، سطل/s{tel/ نشانگر این فرایند می باشد. فرایند واج افزایی در این گویش به چهار دسته تقسیم می شود که در این پژوهش به تفصیل به آن پرداخته شد.
کاوشی در ابعاد شناختی، فرهنگی و بافتی ضرب المثل های نمادین گویش دلواری با استفاده از انگاره آمیختگی مفهومی بسط یافته آندرسون (2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آندرسون (2013) مدعی است که نظریه آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر (1998, 2002) می تواند مبنایی برای تحلیل معنایی ضرب المَثل ها قرارگیرد و ابعاد فرهنگی، شناختی و بافتی معناسازی را در این عبارات زبانی تبیین کند. این مقاله با هدف بررسی کاربرد انگاره شناختی ضرب المَثل آندرسون (2013) در تفسیر ضرب المَثل های نمادین گویش دلواری تلاش می کند جوانب معنایی شش ضرب المَثل عامیانه را روشن سازد. این مَثل ها به طور هدفمند انتخاب و به منظور یکدست شدن داده ها، به مواردی محدود شده اند که مفهوم حیوان در فضاهای دروندادی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که در این ضرب المَثل ها، معنای حکیمانه و اخلاقی، حاصل آمیختگی مفهومی حوزه مفهومی حیوان با حوزه مفهومی امور انسانی است که به شکل های مختلف توسط فضای عام ساختاربندی و در فضای آمیخته بازتابانده می شوند و معنای پایه حاصل این امتزاج است. معنای پایه در دومین فرایند آمیختگی، با معنای ارجاعی تلفیق می شود و معنای موقعیتی را می سازد. کنش هایی مثل تحسین، پند، انتقاد و غیره حاصل این دو آمیختگی است. یافته مهم این پژوهش آن است که ویژگی های بوم شناختی و فرهنگی که در عبارات ضرب المثل می آیند، در فضای دروندادی 1 در اولین فرایند آمیختگی قرار می گیرد و بدون آن شکل گیری معنای پایه و نیز معانی موقعیتی و کنشی ناممکن به نظر می رسد. استعاره انسان به مثابه حیوان رابط اصلی دو فضای دروندادی 1 و 2 در این فرایند است. این انگاره به روشنی قادر است نقش شناخت، فرهنگ و بافت را در معنای کامل ضرب المَثل نشان دهد و مؤید کاربردی بودن انگاره ای شناختی در حل پیچیدگی های معناشناسی زبان در کاربرد است.
Exploring Linguistic Modifications of Machine-Translated Literary Articles: The Case of Google Translate
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۳, September ۲۰۲۰
89 - 104
حوزههای تخصصی:
Google Translate , a free multilingual machine translation service, developed by Google has attracted the attention of countless users due to its ease of use through modern means of mass communication, and has become the only translation tool in some areas. However, compared to human translation, these machine tools have not yet been able to deliver high-quality translations due to the complexity of translation process. Therefore, studying the modifications of machine translated texts is of great importance. Therefore, the current study aimed to explore the types of linguistic modifications of the texts translated from Persian into English through Google Translate. To this end, the abstracts of ten unpublished Persian literary articles intended to be submitted to Iranian journals were selected for the analysis. The selected abstracts were initially translated into English (target language) through Google Tra n slate from Persian (source language). To identify the kinds of changes needed to make them academically acceptable, the machine translated texts were all post edited. Then, the original Google translated texts and their post edited versions were compared to figure out the types of the applied modifications. The results of this qualitative study indicated that the linguistic post edition modification of the texts included tense, literal translation, redundancy, collocations, deletion of the main verb, word-choice and proper nouns.
پیکانی، از گویش های مرکزی ایران در جرقویه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکانی یکی از گونه های گویش جرقویه ای است که در جنوب شرقی اصفهان در روستای پیکان صحبت می شود. این گویش در کنار گویش هایی مانند گزی، سدهی ورزنه ای و یهودیان اصفهان در زیرشاخه جنوبی از گویش های مرکزی قرار می گیرد. این مقاله با رویکردی توصیفی به توصیف واجشناسی همزمانی و تاریخی و دستور این گویش پرداخته است، بر پایه پیکره زبانی که نگارندگان مقاله از این گویش در زمستان 1397 فراهم کرده اند. بررسی واجشناسی این گویش آنچنان که در این مقاله انجام گرفته است، نشان می دهد که پیکانی ویژگیهای آوایی شمال غربی را به خوبی نشان می دهد و در دگرگونی های آوایی متأخر نیز با دیگر گویش های مرکزی هماهنگ است، هرچند ویژگی های آوایی ای یافته است که آن را نه تنها از گویش های مرکزی بلکه از دیگر گویش های جرقویه ای متمایز ساخته است. دستور پیکانی با گویش های شاخه جنوبی هماهنگ است و از جهت نداشتن ماده مجهول، جنس دستوری و ساخت ویژه برای زمان آینده به روشنی از گویش های شاخه شمال شرقی مانند جوشقانی و میمه ای متمایز می شود، با این همه ویژگی هایی را نشان می دهد که در دیگر گویش های مرکزی دیده نمی شود، مانند ساخت جدید معرفه ساز، پسوند نشانه نمود ناکامل که به پایان فعل افزوده می شود و صورت های خاصی که برای ضمیر اشاره به کار می رود.
تحلیل گویش سنجیِ اصطلاحات خویشاوندی در برخی استان های فارسی زبان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاحات خویشاوندی از دیرباز برای مردم شناسان از بعد روابط و تعاملات اجتماعی و برای زبان شناسان از بعد ساختاری، رده شناختی و تاریخی اهمیت داشته اند. در این پژوهش با به کارگیری روش های گویش سنجی (سگای، 1973) شامل ماتریس فاصله، نقشه های مقیاس چندوجهی، خوشه ای و دندروگرام، شباهت ها و تفاوت های ۷0۴ نمونه اصطلاح خویشاوندی مربوط به ۳۲ روستای استان های یزد، همدان، شیراز، کرمان و اصفهان تحلیل و گونه های زبانی خوشه بندی می شوند و فاصله شان با یکدیگر و با فارسی معیار اندازه گیری و ناحیه های زبانی شناسایی می گردند. ابزار تحلیل رایانشی نرم افزار گب مپ (نربون و همکاران، 2011) است. برمبنای نتایج، کم ترین تنوع در اصطلاحات وام گرفته شده از زبان عربی شامل عروس، عمو، خاله و عمه دیده می شود. بیشتر تفاوت ها بین گونه های زبانی تلفظی است و نه واژگانی. درخوشه بندی برمبنای ۱۰ گروه، بیشترین تنوع در گونه های استان اصفهان دیده می شود. فاصله گویشی بین گونه های استان کرمان کم است، به غیر از گونه ای در جیرفت که به گونه های استان همدان نزدیک است؛ وجود اقوام لر و لک در هر دو منطقه می تواند از دلایل این شباهت باشد. گونه های استان همدان نیز یک خوشه زبانی تشکیل می دهند؛ به غیر از یک گونه که به فارسی معیار نزدیک تر است. بزرگترین خوشه زبانی گونه هایی در استان های کرمان، فارس، یزد (نزدیک نواحی مرزی) و گونه های غربی و جنوب غربی استان اصفهان در مرز فارس را شامل می شود. به عبارتی، در نواحی مرزی بین این استان ها شاهد پیوستار گویشی هستیم. گونه هایی در اصفهان، همدان و یزد کم ترین فاصله با فارسی معیار را دارند. کشه و تل آباد در استان اصفهان که احتمالاً به گویش راجی و اردستانی از گونه های فلات مرکزی نزدیک اند، با هیچ گونه ای خوشه بندی نشده اند و جزیره گویشی به شمار می آیند.
نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند بندهای هم پایه در زبان های دنیا از رهگذر سازوکارهای مختلفی تحقق می یابد. به رغم آنکه بندهای مذکور گاهی فقط به لحاظ معنا و کاربردشناسی به یکدیگر ارتباط می یابد، اما در غالب موارد، این کلمات ربط میان بندی هستند که ارتباط میان بندها را برقرار می کنند. به لحاظ رده شناسی و در میان زبان های دنیا، کلمات ربط، انواع مختلفی دارند که براساس رابطه معنایی میان دو بند ازسوی زبانوران به خدمت گرفته می شوند. از آن جمله می توان به کلمات ربط اتصالی، انفصالی، علّی، شرطی و تقابلی اشاره کرد. مجموعه این انواع در زبان های دنیا، نظام حروف ربط را تشکیل می دهند. در این مختصر برآنیم تا نظام حروف ربط را در متن «تاریخ بلعمی» معرفی کنیم و تفاوت های صوری و نقشی این ساخت های زبانی را در مقایسه با فارسی نو امروز نشان دهیم. «تاریخ بلعمی» از آثار فاخر ادب فارسی در قرن چهارم هجری و درواقع، ترجمه فارسی کتاب «تاریخ طبری» است. مطالعه نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی» نشان می دهد نظام حروف ربط در تاریخ بلعمی به لحاظ عملکرد و ساخت هایی که مفاهیم ارتباطی میان بندها را رمزگذاری می کنند تاحدودی مشابه فارسی نو امروز است، به بیانِ دیگر، همان مفاهیم ارتباطی که امروزه ازسوی حروف ربط رمزگذاری می شوند، در قرن چهارم و در تاریخ بلعمی نیز وجود داشته و کمابیش ازسوی ساخت های دستوریِ مشابهی نیز بیان می شده اند. با این حال، تفاوت هایی مهم ازجمله تفاوت در به کارگیریِ دو حرف ربط علّی «ایرا» و «به سوی آنکه» و دو حرف ربط تقابلی «پس» و «و» در کنار تفاوت های جزئی تر دیگر مستند شد. داده های مطالعه پیش رو همچنین نشان دادند که تنوع واژگانیِ حروف ربط در فارسی نو امروز خصوصاً در حوزه حروف ربط مرکب، بیشتر از تنوع واژگانی حروف ربط در تاریخ بلعمی است. در این مطالعه، بالاترین تنوع واژگانی در حروف ربط علّی مستند شد. همچنین نشان داده شد که حروف ربط «و»، «تا»، «که»، «پس»، «چندانکه» و «چنانکه» مصداق های چندمعنایی هستند. مطالعه درخصوص علل این چندمعنایی می تواند موضوع پژوهش دیگری در این زمینه باشد.
L’alternance codique langue maternelle/langue étrangère (FLE): stéréotypes et réalités d’un besoin pédagogique dans le contexte iranien(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans la présente recherche, notre objectif est de savoir comment l’emploi de la langue maternelle en cours de FLE, peut simplifier et influencer l’apprentissage du français chez les apprenants iraniens, dans les universités et dans les instituts de langue. Selon les observations qui ont été faites dans les instituts de langues étrangères, l’utilisation de la langue maternelle dans l’enseignement du français, est considérée comme sévèrement nuisible et à bannir, tandis que les professeurs d’universités se montrent en général plus tolérants. La nouveauté de cette étude consiste à étudier les besoins pédagogiques des apprenants iraniens du FLE, en ce qui concerne l’emploi de la langue maternelle en classe de langue. À cet égard, nous avons élaboré un questionnaire contenant quinze questions, en tenant compte des éléments différents comme le sexe, la situation maritale, l’âge et le niveau d’études des apprenants, qui a été soumis à 61 étudiants en français. Après avoir analysé les réponses, à partir du test de Kolmogorov-Smirnov et du test T, l’importance de la langue maternelle en classe de FLE, a été validée, autrement dit, l’emploi de la langue maternelle en classe de FLE, a été reconnu comme un élément accélérateur et simplifiant pour les apprenants iraniens..
رده شناسی ساخت شرطی در زبان فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
187 - 212
حوزههای تخصصی:
طبقه بندیِ انواعِ ساختِ شرطی در زبان های گوناگون از جنبه معنایی، نحوی، صوری، رده شناختی و موارد مشابه انجام گرفته است. در این مقاله، به بررسی انواع ساختِ شرطی در زبان فارسی نو، بر اساس رده شناسی دکلرک و رید (Declerck & Reed, 2001) پرداختیم. بر پایه این رده شناسی معنایی، جهانِ ممکنِ بندِ شرط، به دو دسته حقیقی و نظری گروه بندی می شود. جهانِ ممکنِ نظری، می تواند خنثی یا غیرخنثی باشد و غیرخنثی، به چهار گونه بسته، باز، غیرِ قطعی و ضدِ حقیقی دسته بندی می شود. در این پژوهش، جمله های شرطی برگرفته از 110 کتاب، از قرن های چهارم تا چهاردهم هجری قمری مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیلِ جمله هایِ شرطی زبان فارسیِ نو نشان داد که کاربرد ساخت شرطی در قرن های متقدم نسبت به قرن های متأخر بسیار بیشتر بوده است. همچنین، جمله های شرطی این زبان، مشتمل بر گونه های حقیقی، خنثی، بسته، باز، غیرِ قطعی و ضدِ حقیقی هستند و جمله های شرطی از نوع باز، بالاترین فراوانی رخ داد را دارند. بنابراین، ساخت شرطیِ زبان فارسیِ نو با رده شناسی موردِ اشاره همخوانی دارد. بالاتر بودن فراوانی رخ داد جهانِ ممکن دوباره از آن جا ناشی می شود که در این جهانِ ممکن، موقعیتی فرضی که احتمال وقوع دارد، در نظر گرفته می شود و قطعیتی درباره وقوع آن وجود ندارد. این تعبیر با کارکرد ساخت شرطی بیشترین همخوانی را دارد.
پژوهشی واج شناختی و لغوی در یک بیت کهن طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی کنش افتراقی سوالات و عملکرد در آزمون: مقایسه رگرسیون لجستیک، مدل رش و منتل-هنزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابزارهای بررسی عملکرد آزمون، کنش افتراقی سوالات (Differential item functioning) می باشد. این روش، می تواند عوامل تاثیرگذار بر عملکرد آزمودنی ها را پیدا کرده و از بروز سوگیری در آزمون جلوگیری نماید. طی دو دهه گذشته ، روش های زیادی برای تشخیص پیشنهاد شده است. تعدد روش های تشخیص عملکرد افتراقی سوال گاه باعث سردرگمی پژوهشگران می شود. از سوی دیگر، امکان مقایسه یافته های پژوهش هایی که با روش های مختلف به بررسی کنش افتراقی سوال پرداخته اند را دشوار می سازد. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه نتایج به دست آمده از سه روش تشخیص کنش افتراقی سوال پرداخته است: مدل رش ، رگرسیون لجستیک و منتل-هنزل (MH). داده های استفاده شده در تحلیل ها برگرفته از آزمون توانش انگلیسی دانشگاه تهران (UTEPT) می باشد که یک آزمون با اهمیت ویژه است و سالانه برای داوطلبان دکترا برگزار میشود. تجزیه و تحلیل کنش افتراقی یکنواخت با سه روش فوق الذکر نشان داد که سوال ها در عملکرد خود تفاوت های زیادی ندارند. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک، دو سوال را برای وجود کنش افتراقی پیدا کرد که مشابه روش منتل-هنزل می باشد. همچنین سوالاتی به عنوان نشانگر های کنش افتراقی قوی در مدل رش شناسایی شده بودند همان سوالات بودند که در دو مدل دیگر نیز معرفی گردیده بودند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که استفاده از روش های مختلف برای بررسی وجود کنش افتراقی سوال الزاما نتایج متفاوتی را در پی ندارد و می توان از هر یک از روش های استفاده شده در این پژوهش بهره گرفت.
The Relationship between EFL Learners' Mindsets and English Achievement: Engagement and Self-regulation as Mediators(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In educational psychology, mindsets refer to a set of core beliefs about intelligence and its role in successful learning in a specific domain. This study investigated the extent to which, the EFL learners’ mindsets might predict their English achievement considering the mediating roles of engagement and self-regulation. The data were collected by means of three questionnaires: The Language Mindset Inventory (LMI), the University Student Engagement Inventory (USEI), and the Academic Self-Regulated Learning Scale (A-SRL-S), as well as the institutes’ reports on their English achievement. We analyzed the data quantitatively using the SPSS 20 and Amos 8 Software. The results revealed that there was a significant direct relationship between language mindsets and English achievement of the EFL learners. Besides, this relationship was significantly mediated by the learners’ engagement and self-regulation. Drawing on the findings of this research, the challenge for teachers is to cultivate in students the mindsets that emphasize growth and potentials rather than constraints and stagnation.
L2 Writers’ Processing of Teacher vs. Computer-generated Feedback(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Writing is thought as the most complicated skill in second language acquisition; therefore, L2 researchers have always been in pursuit of discovering an effective approach to improve it. One of the most debated ways is feedback which has a key role in improving the quality of writing. Much of the previous research on feedback has focused on analyzing different types of feedback and their effect on the learners’ writings and few studies have examined the effectiveness of computer feedback. Therefore, the present study was conducted to 1) determine what aspects of students’ writings receive computer feedback, 2) examine the difference in the effect of computer-generatedfeedback (CBF) and Teacher-based feedback (TBF) on improving the students’ writing quality and 3) compare the differences in Depth of Processing (DOP) in processing computer and teacher feedback. The results indicated that content, style and organization of their essays received feedback from the teacher and the computer. Teacher feedback was more effective in terms of its impact on improving the quality of the writing of the students than computer-generatedfeedback and it resulted in deeper processing of lexical items, whereas computer-generated feedback invoked medium processing on grammar.
بررسی زباهنگ «بلاتکلیف شدگی» با استفاده از عبارات تقابلی دوگانه در پرتو الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
327 - 359
حوزههای تخصصی:
دوگانه های تقابلی از دیرباز در زندگی بشر وجود داشته اند و خط فکری و هیجانی او را رقم زده اند. انسان با این تقابل های دوگانه بر مسائل جهان هستی، برچسب ارزشی زده و این برچسب گذاری ها وی را در تصمیم گیری دچار تردید و بلاتکلیفی می کند. پرواضح است که این تفکر نسل به نسل به افراد منتقل شده و در فرهنگ افراد انعکاس یافته است. ازآنجاکه زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ است، با بررسی زباهنگ های (زبان + فرهنگ) مردم یک جامعه می توان به تفکرات و باورهای ارزشی آنان پی برد. بنابراین، در پژوهش حاضر نگارندگان، با استفاده از بخش های هشتگانه الگوی SPEAKING هایمز (1967)، به کنکاش زباهنگ «بلاتکلیف شدگی» در گفتمان هایی از زبان فارسی که در آن ها «عبارات تقابلی دوگانه» به کار رفته ، پرداخته اند. بدین منظور از مجموع 712 موقعیت گفتمانی، 317 پاره گفتار طبیعی که در آن ها عبارات دوگانه تقابلی به کار رفته بودند، با روش نمونه گیری هدفمند و از مشاهده موقعیت های مکالمات شفاهی افراد در مکان های عمومی و خصوصی از گویشوران زن (115 نفر) و مرد (97 نفر) در بازه سنی 15 تا 74 سال و با سطح تحصیلات (دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا)، شغل (دانشجو، کارمند، آزاد، استاد، خانه دار، پزشک و مهندس) و شرایط اجتماعی (پایین، متوسط و بالا) استان خراسان رضوی (شهرستان مشهد) گردآوری شدند و به صورت کیفی و توصیفی در پرتو الگوی هایمز مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ایرانیان به اهداف متفاوتی مانند نازکردن و خجالت، نشان دادن عدم اطمینان، پرهیز از ابراز نظر به صورت مستقیم، مسئولیت گریزی، اجتناب از اعلام نظر مخالف، نیافتن پاسخی مشخص برای تصمیم، دفاع از خود، نشان دادن گرفتاری ذهنی، دوری از استرس و نگرانی، نداشتن اطلاعات کافی و عدم آگاهی، جلوگیری از سوءتفاهم و تعارف این زباهنگ را در بافت های عمومی/ خصوصی، رسمی/ غیررسمی استفاده می کنند. بسامد بالای این زباهنگ در فرهنگ ایرانیان ابهام گریزی بالای آنان را نشان می دهد که دراصل تمایلی به ماندن در بلاتکلیفی، تعلیق و ابهام ندارند و ویژگی جمع گرایی جامعه ایران سبب می شود افراد در زمانی که مردد می شوند، نظرات جمع را مهم بدانند. بنابراین، بلاتکلیفی خود را با عبارات تقابلی دوگانه ابراز می کنند تا مخاطبشان به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیم گیری به یاری شان بیاید و آنان را با اعلام نظر خود از بلاتکلیفی نجات دهد.
تأثیر نویز همهمه بر بازشناسی واکه های زبان فارسی در دو دهه چهارم و پنجم زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات کلامی روزمره تقریباً هیچ گاه در سکوت رخ نمی دهند. نویز همهمه به منزله عاملی مداخله گر می تواند به ایجاد اختلالات در درک گفتار منجر شود. واکه ها هسته هجا ها و کلمات هستند و خطاهای واکه ای می توانند به ایجاد اختلال در فرایند درک گفتار منجر شوند. بنابراین، مطالعه حاضر به بررسی تأثیرات سن، نسبت سیگنال به نویز، جنسیت و سطح تحصیلات بر بازشناسی واکه های زبان فارسی در دو دهه چهارم و پنجم زندگی پرداخت. پژوهش مشاهده ای مقطعی حاضر بر روی 60 فرد بزرگ سال دارای شنوایی هنجار در محدوده سنی 30 تا 49 سال (با میانگین و انحراف معیار 23/6 ± 88/38 سال) از بین نمونه های در دسترس انجام شد. پس از انجام ارزیابی های شنوایی و گفتاری، بازشناسی واکه های زبان فارسی در حضور نویز همهمه و در نسبت های سیگنال به نویز صفر، 5- و10- بررسی شد. مقایسه امتیاز بازشناسی شش واکه زبان فارسی در هر سه نسبت سیگنال به نویز تفاوت معنی داری را نشان داد (001/0= p ) . همچنین، مقایسه امتیاز بازشناسی واکه ها در سه نسبت سیگنال به نویز در دو محدوده سنی 30 تا 39 سال و 40 تا 49 سال معنی دار بود (001/0= p ) ؛ اما تفاوت معناداری با جنسیت (991/0= p ) و سطح تحصیلات (282/0= p ) افراد یافت نشد. همچنین، در سه نسبت سیگنال به نویز صفر، 5- و 10- امتیاز بازشناسی واکه های پیشین بهتر از واکه های پسین بود. پژوهش حاضر نشان داد که با افزایش سن و کاهش نسبت سیگنال به نویز میانگین امتیاز بازشناسی واکه ها در حضور نویز همهمه به طور قابل توجهی کاهش می یابد.
کارآیی و رتبه راهبردهای بازخورد اصلاحی فرازبانی در عملکرد گرامری نوشتاری: زبان آموزان فارس در مقابل ترکمن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۲, ِDecember ۲۰۲۰
245 - 284
حوزههای تخصصی:
همچنان عدم قطعیت های زیادی در خصوص نقش محتمل عوامل میانجی فراوان نظیر زمینه زبانی و قومیت در فرایند بازخود اصلاحی وجود دارد. در پاسخ به این موضوع، مطالعه حاضر بر روی 79 زبان آموز فارس و 79 زبان آموز دوزبانه ترکمن با سن 13 تا 18 سال در دو موسسه آموزش زبان استان گلستان صورت گرفت. شرکت کنندگان به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دو پیش آزمون، اشتباهات گرامری زبان آموزان را نشان داد که براساس آن سه راهبرد بازخورد اصلاحی فرازبانی شفاهی، کتبی و تلفیقی تنظیم گردید و بر روی 5 اشتباه گرامری پرتکرار زبان آموزان اعمال شد. گروه کنترل تیماری دریافت نکرد. آزمون کروسکال والیس نشان دهنده تفاوت معنی دار گروه ها پیش و پس از تیمار بود که براساس آن، پس-آزمون مقایسه زوجی کانوور انجام شد. نتایج نشان داد که در فارس ها و ترکمن ها تیمارها به شکل معنی داری بر روی کاهش اشتباهات گرامری اثر گذاشته است. راهبردهای اصلاحی فرازبانی شفاهی و تلفیقی برای فارس ها و هر سه راهبرد برای ترکمن ها بر روی کاهش اشتباهات اثر معنی دار داشتند. رتبه راهبردها به کمک روش نزدیکی به راه حل ایده آل (تاپسیس) با وزن برابر اشتباهات بررسی شد که برای فارس ها، روش شفاهی و برای ترکمن ها روش کتبی را به عنوان بهترین نشان داد. روش تاپسیس با تغییر وزن ها به میزان 50 درصد به میزان 10000 بار تکرار شد که نشان دهنده ثبات رتبه بندی به دست آمده بود. نتایج این پژوهش می تواند برای فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، آموزگاران زبان به فراگیران دوزبانه، طراحان سرفصل دروس و مواد آموزشی کمک نماید و هم زمان درهای جدیدی به سوی پژوهش های مرتبط بگشاید.
مقایسه کلیشه های جنسیتی در داستان های کودکان گروه سنی «الف» و «ب» از منظر زبان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیشه های جنسیتی را می توان از مفاهیم برجسته در حوزه جامعه شناسی زبان به شمار آورد. این کلیشه ها در همه سطوح زبانی، ازجمله ادبیات کودک یافت می شوند و در بازتولید زبان جنسیت زده و گفتمان مردسالار نقش به سزایی دارند. پژوهش حاضر به بررسی این کلیشه ها در مجموع چهل داستان کودک در گروه سنی «الف» و «ب» پرداخته و درصدد است تا با روشی توصیفی-تحلیلی در چارچوب زبان شناسی فرهنگی میزان و نوع کلیشه های رایج در دو گروه را با یکدیگر مقایسه کند و در ادامه تفسیری زبانی و فرهنگی از این کلیشه ها ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اگرچه در لایه های آشکار و روبنایی زبانی از میزان کلیشه های جنسیتی در داستان های کودکان کاسته شده است لیکن گفتمان مردسالار در سطح ژرف ساخت داستان های کودکان هم چنان حضوری پررنگ داشته و ارزش ها و ملاک های مربوط را از طریق ارائه چارچوب ها و نقش های جنسیت زده در زبان رمزگذاری کرده و به مخاطب القا می کند.
تأثیر روش آموزش کاربردشناسی تشریحی وتلویحی بر درک کنش های گفتاری معذرت خواهی و امتناع در بین دانشجویان زبان انگلیسی سطح متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
151 - 175
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی، یکی از گرایش های نسبتاً نوظهور در رشته زبانشناسی است که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و به حوزه مستقل از پژوهش های زبانشناختی تبدیل شده است. با توجه به اهمیت دانش کاربردشناسی در بهبود توانش ارتباطی زبان آموزان، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش تلویحی و تشریحی با استفاده از برشهای ویدئویی بر درک کاربردشناسی دو کنش گفتاری معذرت خواهی و امتناع پرداخته است. به این منظور، تعداد 49 دانشجوی نیم سال اول رشته ادبیات و آموزش زبان انگلیسی سطح متوسط از دانشگاه گلستان برمبنای آزمون تعیین سطح آکسفورد به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. محدوده سنی این زبان آموزان، بین 18 الی 33 سال بود. زبان آموزان به صورت تصادفی در سه گروه آموزش تلویحی، آموزش تشریحی و کنترل گروه بندی شدند. در گروه تشریحی، زبان آموزان توضیحات فراکاربردشناسی، بازخوردهای مستقیم وآموزش های مستقیم ارتقاءآگاهی دریافت کردند. هر چند زبان آموزان گروه تلویحی تحت آموزش ضمنی قرارگرفتند. در آموزش گروه تلویحی و تشریحی از 60 فیلم کوتاه استفاده شد که از سریال «فرار از زندان» و مجموعه فیلم کتاب «تاچ استون 2» برگرفته شده بودند. در مقابل، گروه کنترل هیچ گونه آموزشی برای یادگیری چگونگی استفاده از کنش های گفتاری معذرت خواهی و امتناع دریافت نکردند و بخش های گوناگون کتاب «تاچستون 2» آموزش داده شد. پیش و پس از دوره 10 جلسه آموزش، هر سه گروه در آزمون تکمیل کلام چندگزینه ای شرکت کردند. یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داد که درک زبان آموزان از کنش گفتاری معذرت خواهی و امتناع در گروه آموزش تلویحی و تشریحی، پس از اجرای آموزش ارتقاء و پیشرفت داشته است. همچنین، یافته های آزمون شفه نشان داد عملکرد گروه آموزش تشریحی بهتر از گروه تلویحی بوده و همچنین عملکرد گروه آموزش تلویحی بهتر از گروه کنترل بوده است. بر پایه نتایج این پژوهش به آموزگاران زبان انگلیسی پیشنهاد می شود که با استفاده از برش های ویدئویی راهکارهای آموزش تشریحی را بیش از آموزش تلویحی مورد توجه قرار دهند.
Junior High School EFL Teachers’ Attitudes Towards Collaborative Action Research(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۳۲, Autumn ۲۰۲۰
21-34
حوزههای تخصصی:
This study aimed to analyze high school EFL teachers’ attitudes toward collaborative action research (CAR). This study was of both qualitative and quantitative types. The number of the selected samples of this research, based on the convenience sampling method, were 20 male and female EFL teachers teaching at the Education and Training Organization of Isfahan Province. As the instrument of this research, they were given the standard questionnaire of Savaskan (2013) and Byrnes (2009) to fill. Then, the data were analyzed using descriptive statistics and t-test through SPSS Software, version 25. According to the obtained results, based on descriptive statistics, both male and female teachers had a positive attitude toward collaborative action research. (56.25% of the answers were under average (3) which showd a more positive attitude). Also, in comparison with the female teachers, male ones had a more positive attitude toward collaborative action research (2.70˂2.95). Conducting such research in this realm paves the way to make sure about the right selection of the teaching techniques in general, and collaborative action research and its subcategories in particular.