فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۰۱ تا ۴٬۶۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۳۴ مورد.
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
269 - 299
حوزههای تخصصی:
اثیرالدین مفضل بن عمر ابهری (؟656 597) دانشمند بزرگ ایرانی است که نوشته های ارزشمند فراوانی از خود بر جای گذاشته است. مخطوط فاضل احمد پاشا 1618، کهدر کتابخانه کوپریلی استانبول نگاه داشته می شود، دربردارنده چهار رساله از اوست، به نام های بیان الأسرار، تلخیص الحقائق، کتاب المطالع، و زبده الحقائق، که هر یک مشتمل است بر منطق، فیزیک، و متافیزیک. این رساله ها را کاتبی قزوینی از نسخه اصل برای خود رونویسی کرده و ابهری به خط خویش بر آغاز همه آن ها یادداشت إنهاء با تاریخ و توقیع نوشته است. آنچه در پی می آید تقدیم و تحقیق بخش منطق بیان الأسرار است. منطق ابهری در این رسائل، از جمله در بیان الأسرار، بر خلاف آثار بعدی اش تقریباً به کلّی تابع منطق ابن سینا است. به اقتضای تک نسخه بودنِ مخطوط، روش قیاسی را برای تصحیح آن برگزیده ایم.
ضرورت گذارهای روح در پدیدارشناسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
103 - 124
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ادعای هگل مبنی بر ضرورت گذارهای روح در مواقف پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است تا معنای مورد نظر وی از ضرورت این گذارها مورد پژوهش قرار گیرد. برای این منظور نخست به اجمال معانی مختلف ضرورت بیان شده و سپس به بررسی این مطلب پرداخته شده که ضرورت مورد التفات هگل کدامیک از انواع این ضرورت ها بوده است. به همین جهت نظر مک تاگارت، هولگیت، فیندلی، لاور و کوفمان در این زمینه ذکر گردیده است و سپس بر اساس دریافت های بدست آمده از این آثار و توجه به ریشه ی انتقادهای هگل به کارهای فلسفی فیلسوفان پیشین، رهیافتی پیشنهاد شده است که به نحوی دربرگیرنده ی تفاسیر مورد بررسی در این مقاله است. بر اساس این رهیافت ضرورت گذارهای روح در پدیدارشناسی، ناشی از شیوه ی نوینی است که هگل قصد دارد برای پژوهش فلسفی در افکند؛ بر این اساس وی سعی می کند میان دو شیوه ی روشن اندیشانه و رومانتیسم مآبانه گام بر دارد و در عین حال به جانب هیچ یک نلغزد.
بازخوانی ادله نفی ماهیت از خداوند از دیدگاه فلاسفه اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله ماهیت خداوند از مسائل پراهمیت در فلسفه اسلامی است. فلاسفه در مباحث الهیات بالمعنی الاخص، پس از اثبات واجب از صفات ثبوتی و سلبی او بحث می کنند. یکی از صفات سلبی، ماهیت نداشتن حق تعالی است که با بساطت حق رابطه تنگاتنگی دارد. فیلسوفان معتقدند که بر خلاف وجودهای ممکن که دارای ماهیت اند، خداوند ماهیت (بالمعنی الاخص) ندارد و ادله ای را هم برای تنزه حق تعالی از ماهیت، آورده اند که از جمله این ادله می توان به عدم اجتماع فعل و قبول، جوهریت یا عرضیت واجب، مسبب شدن وجود حق، تلازم ماهیت و معلولیت، تسلسل در واجبات، ترکیب یا احتیاج در واجب، حدوث ذاتی حق و... اشاره کرد که مهم ترین آنها، بحث راه نداشتن ترکیب در حق تعالی است؛ چه ترکیب درونی «بساطت ذات» و چه ترکیب در خارج «توحید ذاتی». در این مقاله، ضمن بیان ادله نفی ماهیت بالمعنی الاخص از خداوند، به بررسی ادله و برخی اشکالاتی که از ناحیه خصم بر این ادله وارد شده است، پرداخته ایم و در آخر، با اشاره به ناتوان بودن شماری از ادله در نفی ماهیت از خداوند، به این نتیجه رسیده ایم که برخی ادله در نفی ماهیت از خدا تام هستند و می توان به آنها تمسک جست.
واکاویِ ملاک های احتمالاتی در استنتاج بهترین تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبق رویکرد رایج به استنتاج بهترین تبیین (IBE)، فرضیه ای که بهترین تبیین را برای پدیده های در دستِ بررسی ارائه می دهد، احتمالاً صادق است. یکی از مهم ترین چالش های پیش روی این نحوه استدلال” ایراد وُلتِر “ است. مطابق این اشکال، دلیلی نداریم که ملاک های انتخاب بهترین تبیین، موسوم به مزیت های تبیین گر، محتمل ترین تبیین- یعنی تبیینی که نسبت به دیگر تبیین های رقیب از احتمال صدق بیش تری برخوردار است- را به دست دهند. هدف اصلیِ این نوشتار، واکاویِ ملاک های احتمالاتیِ مرتبط با IBE در مواجهه با ایراد وُلتِراست. به بیان دقیق تر، در پی آنیم که چنان چه ضابطه های احتمالاتیِ ارائه شده برای ارزیابیِ فرضیه های تبیین گر، ملاک انتخاب بهترین تبیین قرار گیرند، آیا این اطمینان وجود خواهد داشت که محتمل ترین تبیین به دست آید؟ در این راستا، ملا ک های احتمالاتیِ مرتبط با IBE را در سه دسته ملاک های معطوف به قضیه بیز، ملاک های معطوف به نظریه تأیید و ملاک های معطوف به مزیت های تبیین گر بررسی می کنیم. این واکاوی نشان می دهد که هیچ یک از ضابطه های ارائه شده از پس تحدید بهترین تبیین - به گونه ای که محتمل ترین تبیین را به دست دهد- بر نمی آیند.
تحلیل مفهوم حشر در فلسفه ملاصدرا و نسبت آن با مفهوم دینی حشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین مفهوم حشر را در سه معنای متفاوت به کار برده است. اول، کاربرد حشر در معنای معاد جسمانی است، که به تقریر خاص ملاصدرا از این موضوع اشاره دارد و غالباً با عبارت «حشر اجساد» از آن یاد می شود. دومین معنا، کاربرد حشر به عنوان موقفی از مواقف قیامت است. بر اساس این معنا، تمام انسان ها، پیش از حساب، در مکان و زمانی واحد جمع و آماده حساب می شوند. حشر در این معنا، از نظر رتبی، بعد از بعث و پیش از حساب قرار دارد و شاید عنوان «محشر» از این معنا اخذ شده باشد. اما معنای سوم حشر رجوع موجودات به غایات و نهایات خود است. بر اساس آنچه ملاصدرا تحت عنوان حشر ارائه می کند، هر مرتبه از موجودات در یک سیر عمومی به سوی مراتب مافوق خود حرکت می کند و این روند آن قدر ادامه می یابد تا در نهایت همگی در بالاترین مرتبه وجودی جمع گردند. این مرتبه از وجود که می تواند جامع تمام موجودات باشد واجب تعالی است. لذا می توان گفت حشر به معنای رجوع الی الله است.
تحلیل و مفهوم شناسیِ کلامیِ اصطلاح «دینِ علی (ع)» در منابع روایی فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لغت «دین» دارای معنای لغوی و اصطلاحی معینی است که طاعت و انقیاد از لوازم معنایی و اصطلاحی آن است. اصطلاح «دین علی (ع)» که دارای معنایی متفاوت از کاربرد کلمه سنت برای خلفای پیامبر (ص) است (سنت ابوبکر، سنت عمر)؛ توسط ائمه (ع)، پیروان علی (ع) و دشمنان وی استعمال شده است. در روایات فریقین، اضافه نام شخص به کلمه «دین» منحصر به علی (ع) نیست، بلکه در مورد عثمان، معاویه، یزید بن معاویه، اوصیاء، ملائکه، فاطمه (س) و حسنین (ع) نیز اطلاق شده است. در نهایت با بررسی منابع روایی مشخص می شود که رویکرد فقهی و قضائی و رویکرد سیاسی علی (ع) علت انحصار اضافه کلمه «دین» به نام علی (ع) در میان خلفا است. برخلاف اعتقاد برخی خاورشناسان، «دین علی (ع)» همان «دین محمد (ص)» است. شایان ذکر است، علی (ع) دارای مبانی معین و مشخص فقهی، قضائی و سیاسی متمایز از خلفا بود؛ اما به علت عدم تبعیت مردم از قوانین مورد نظر وی و اصرار آن ها بر اجرای سنن خلفا پیشین، ناگزیر برخی از این سنت ها در حکومت علی (ع) نیز اجرائی شد، ولی این هرگز به معنایی عدم تحقق سنت و سیره فقهی-قضایی علی (ع) نیست.
تعریف دین در کلام و فلسفه دین و تعریف اقلی و اکثری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
375 - 397
حوزههای تخصصی:
دین چیست؟ به این پرسش از دو منظر درون دینی و برون دینی می توان پاسخ داد. نگاه اول دین حق را مطابق معیار درون دینی تعریف می کند و تعریف او جامع افراد نیست. اما تعریف دین در نگاه دوم باید جامع و مانع باشد. از آنجا که یافتن امر مشترکی در همه ادیان مشکل بوده، برخی برای تعریف دین سراغ شباهت خانوادگی رفته اند یا تعریف هایی ارائه داده اند که جامع و مانع نیست. سخن این نوشتار آن است که می توان تعریف مفهومی، و نه ماهوی، از دین ارائه داد. از آنجا که دین در مقابل الحاد قرار دارد، پس دین را می توان در تعریفی برون دینی به «اعتقاد به عالم برتر» یا به تعبیر قرآنی، «عالم غیب» تعریف کرد. اما از آنجا که ادیان موجود نوعشان منحصر در فردشان است، پس برای مثال اسلام را می توان در تعریفی کلامی به «برنامه خدا برای رستگاری انسان» تعریف کرد. رابطه این دو تعریف، اقل و اکثری و رابطه حق ناقص و حق کامل است.
دیدگاه جامعه محور و امکان پیروی از قاعده به نحو خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سائول کریپکی، در کتاب قواعد و زبان خصوصی از نظر ویتگنشتاین، تفسیری خاص و نسبتاً رادیکال از بحث پیروی از قاعده ویتگنشتاینرا ارائه می دهد که بر اساس آن تمامی زبان و مفهوم سازی های آن ناممکن ودر واقع غیرقابل فهم می شود. یکی از نتایج این تفسیر، دیدگاهی معروف به «دیدگاه جامعه محور» است که معتقد به ضرورتا اجتماعی بودن زبان بوده است و در نوک پیکان حمله به ایده زبان خصوصی و مدل خصوصیِ پیروی از قاعده قرار دارد. بر اساس این دیدگاه، پیروی از قاعده و لذا زبان پدیده ای اجتماعی است و در نتیجه کروزوی از بدو تولد تک افتاده ای که بتواند سخن گفته و از قواعد پیروی کند، نمی تواند وجود داشته باشد. این دیدگاه، با توجه به وجود متونی در آثار ویتگنشتاین که به نظر می رسد مؤیّد امکان پیروی خصوصی از قواعد هستند، موجب نزاعی تاریخی میان مفسران ویتگنشتاین شده است. در این نوشته تلاش خواهیم کرد تا با استناد به نوشته های خود ویتگنشتاین، اصطلاحات به کار رفته میان مدافعان و مخالفان این دیدگاه را روشن کنیم ساخته و از این طریق به دید روشن تری نسبت به دیدگاه های ویتگنشتاین متأخر دست یابیم.
ریاضیات، هستی شناسیِ نیستی (نقدی بر هستی شناسی آلن بدیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی، به تبیین گونه ای هستی شناسی مبتنی بر مفهوم نیستی پرداخته است، چارچوبی هستی شناسانه موسوم به هستی شناسی تفریقی که از کثرتی محض سخن می گوید. داعیه بنیادین این قسم هستی شناسی را تز«ریاضیات هستی شناسی است»، تشکیل می دهد که به باور بدیو تنها از طریق نظریه مجموعه ها قابل تبیین است. او می کوشد تا به یاری ریاضیات، مفهوم واحد را به طور کامل از هستی شناسی کنار گذارد. در این مقاله پس از معرفی عناصر کلیدی هستی شناسی تفریقی و بررسی اجمالی ارتباط اصول موضوعه نظریه مجموعه ها با نیستی، هستی شناسی مبتنی بر نیستی وکثرت محض مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
ارزیابی اشکالات کریپکی علیه نظریه های وصفی در باب نام های خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با ارائة مختصری از نظریة فرگه دربارة اسامی خاص، اشکالاتی را که کریپکی علیه این تئوری اقامه کرده بررسی نموده است. نویسندگان با تفکیک دو تعبیر مختلف از نظریة فرگه که کریپکی نیز بدان اذعان دارد تعبیر اول را در برابر اشکال کریپکی پیرامون ضرورت در جهان های ممکن، ناکام می داند. سپس با بیان دو تقریر (ذهنی و عینی) از تعبیر دوم تئوری فرگه، اشکال کریپکی علیه تقریر عینی، با استناد به موارد اشتباه کاربران زبان در ارتباط دادن یک دسته اوصاف به یک مدلول خارجی را نیز وارد می بیند؛ اما نگارندگان در ادامه با طرح اشکالات مختلف کریپکی علیه تقریر ذهنی، به دفاع از این تقریر در برابر اشکالات مذکور برمی خیزند و جز دربارة جملات وجودی (اثباتی و سلبی)، اشکالات دیگر را در زمینة معماهای این همانی و جایگزینی و... پاسخ می گوید. مقاله در پایان نتیجه می گیرد که تقریر ذهنی از تعبیر دوم تئوری فرگه، کمترین اشکالات و بیشترین قدرت تبیین را داراست و نسبت دو گروه تئوری های «دلالت/ارجاع مستقیم» و «تعبیر اول تئوری فرگه»، موجه تر به نظر می رسد.
آیا درباره وجود ذهنی هنوز حرفی برای گفتن وجود دارد؟ بررسی برخی نقدهای وارد بر نظریه وجود ذهنی و تعریف نقشی جدید برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
64 - 83
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان در نظریه وجود ذهنی، مسئله واقع نمایی علم و تطابق ذهن و عین را پیش فرض گرفته اند. این پیش فرض با چالش هایی روبه روست. به طور مثال فیلسوفان معاصر غربی مثل کواین، دیویدسون، مسئله تطابق ذهن و عین را که پیش فرض طرح وجود ذهنی است، از ریشه به چالش می کشند. این فیلسوفان معتقدند بدون داشتن چهارچوب معرفت شناسانه یا معناشناسانه، پرداختن به مسائل هستی شناسی راه به جایی نمی برد. با این حال با فرض قبول اصل وجود ذهنی و پذیرفتن تشخص موجودات ذهنی، می توان نقش جدیدی برای مفهوم وجود ذهنی تعریف کرد. در اینجا از نسبت میان ذهن و موجودات ذهنی در درک و تولید عبارات زبانی می پرسیم و سعی می کنیم نشان دهیم می توان با کمک مبحث وجود ذهنی پاسخی به پرسش «چگونه به فهم جملات یا عبارات زبانی می رسیم» داد. در نهایت بر این نکته تاکید می کنیم که پذیرش وجود ذهنی موجب می شود جنس قواعد زبانی دخیل در فهم یک عبارت یا جمله زبانی را توصیفی و نه تجویزی و دستوری بدانیم.
آسیب شناسی «معرفت دینی» در عصر ابن رشد و صدرالدین شیرازی (مورد مطالعه: «فصل المقال فیما بین الحکمه و الشریعه من الاتصال» و رساله «سه اصل فلسفی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
697 - 722
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر در صدد بررسی وضعیت «معرفت دینی» عصر دو حکیم اسلامی ابن رشد (520 - 595 ه .ق) و صدرالمتألهین شیرازی (979 - 1045ه ق) مبتنی بر دو اثر «فصل المقال...» ابن رشد و «رساله سه اصل» صدرالمتألهین هستیم. هدف از انجام دادن این پژوهش، بازخوانی موضع آسیب شناسانه ای است که هر یک از این دو فیلسوف در مواجهه با روندهای معرفتی جامعه اسلامی عصر خود اتخاذ و با چنین تبیینی، بخشی از وضعیت تفکر آن عصر را ثبت کرده اند. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است. در این نوشتار، نخست به بررسی اجمالی وضعیت اجتماعی سیاسی حاکم بر فضای فکری عصر دو حکیم پرداخته شده، سپس به موضع گیری هر یک از این دو اندیشمند نسبت به جریان های موجود در عرصه تفکر دینی عصر خود در دو کتاب مورد مطالعه پژوهش پرداخته ایم و در ادامه، به مقایسه تشابهات و تمایزات اندیشه دو حکیم در این زمینه اقدام کرده ایم و در پایان به این نتیجه رسیدیم که هر دو متفکر، با معیارهای متفاوتی در صدد بررسی «موانع حصول معرفت دینی» هستند. با مبنا قرار گرفتن علوم شرعی همچون فقه، در معرفت دینی، آسیب های اصلی از نظر ابن رشد عدم استفاده از روش های عقلانی در استنباط علوم شرعی است و با مبنا قرار گرفتن علوم اخروی در معرفت دینی، این آسیب ها از نظر صدرالمتألهین، عدم توجه به «معرفت نفس» و علوم مکاشفات است.
نظریه تقوم بیکر و نسبت میان اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
51 - 68
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اشیاء معمولی از اشیاء مادی ساخته شده اند؛ مثلاً مجسمه فردوسی در دانشگاه تهران از قطعه ای برنز ساخته شده است. اگر نسبت میان مجسمه و آن قطعه برنز را تقوم بنامیم، بسیاری از فیلسوفان این نسبت میان یک شیء مادی و شیء متقوم به آن را این همانی می دانند. در مقابل، بیکر معتقد است این دو شیء با یکدیگر وحدت واقعی دارند؛ بدون اینکه این همانی ضروری داشته باشند. در این مقاله، نخست مبانی نظریه بیکر و تبیین او از نظریه اش مطرح می شود. سپس اشکال های واردشده به این نظریه ارزیابی می شود. مقاله با این نتیجه گیری خاتمه می یابد که این نظریه در تبیین نسبت میان بسیاری از اشیاء موفق است؛ اما درباره امور انسانی نمی تواند ضابطه ای برای مشخص کردن موارد تقوم ارائه کند.
مسأله عینی و ذهنی در فلسفه نیگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه تامس نیگل، فیلسوف آمریکایی، دربرگیرنده گستره متنوعی از مسائل فلسفی، از فلسفه ذهن تا فلسفه سیاسی است اما رشته پیوند میان تمام این قلمروهای متنوع و متکثر فلسفی در تفکر او، مسأله عینی و ذهنی است. توانایی نگریستن آدمی به مسائل فلسفی از چشم اندازهای عینی و ذهنی و تقابل میان این دو نظرگاه، مجموعه ای از مسائل فلسفی را پدید می آورد که حل و فهم آن ها از نظر او، بدون توجه به نگاه عینی و ذهنی ممکن نیست. در این مقاله، من کوشیده ام تا شرح و تبیینی از نگاه نیگل به مسأله عینی و ذهنی به دست دهم و معنای عینی انگاری نیگلی را روشن کنم. من بر بنیاد دو کتاب نگریستن از هیچ کجا و حرف آخر نشان می دهم که عینی انگاری نیگل چگونه تحول یافته است. بر بنیاد این تحلیل، عینی انگاری نیگل دو شکل پیدا می کند: عینی انگاری بر بنیاد خودی عینی که می تواند خویش را از نظرگاه های خاص و محدود جدا کند و فهمی جامع تر از خود و واقعیت کسب کند و عینی انگاری بر بنیاد ساختار ذهن آدمی که محدود به قیود معرفتی خاص در نگریستن به جهان و حتی شک در بنیادهای معرفت خویش است یعنی همان محدودیت ناشی از افکاری که گریز و گزیری از آن ها نیست. من سپس به این نکته اشاره خواهم کرد که این دو درک و دریافت از عینی انگاری و بیان این دعوی که در برخی از قلمروهای فلسفی می بایست از نوع اول و در برخی قلمروهای دیگر از نوع دوم استفاده کرد، در وهله نخست نوعی ناسازگاری را در فلسفه نیگل پدید می آورد اما توجه به چهارچوب کلی عینی انگاری نیگلی، می تواند رافع این ناسازگاری باشد.بود را با اهرم نسخ از میان برداشتند.
رواداری در نظریه ی ST(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوبرروز و دیگران (2012) نظریه ای در باب ابهام پرورانده اند که طی آن مدلی برای رواداری ارائه کنند. قصد بر این است که در این مدل رواداری معتبر باشد؛ چنین نباشد که یک محمول مبهم بر هر چیزی حمل شود؛ و نیز استدلال های پارادوکس خرمن معتبر نباشند. در این مقاله استدلال خواهد شد که اولا، تحدید ایشان از اصل رواداری از آنچه در ادبیات مربوط به ابهام مورد توافق است فاصله می گیرد. و ثانیا، نظریه ایشان جمله ای قوی تر از رواداری را معتبر می انگارد؛ که این جمله مثال های نقض روشن دارد. و ثالثا، نظریه ایشان تنها می تواند رواداری را به معنای ضعیفی معتبر بداند. این نتیجه پایانی نظریه ایشان را به نظریه های غالب در باب ابهام که رواداری را درست قلمداد نمی کنند شبیه خواهد کرد.
بررسی و نقد دیدگاههای دکتر سید حسین نصر در زمینه علم اسلامی
منبع:
اسفار سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
187-210
حوزههای تخصصی:
بحث علم دینی یا اسلامی سازی علوم در جهان اسلام، یکی از مسائل مهم در عرصه علوم انسانی است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان را در حوزه علم و دین به خود مشغول کرده است. لذا پژوهش در مبانی و مبادی معرفت شناختی و روش شناختی دیدگاه های مطرح شده در حوزه علم دینی، یکی از نیازهای اساسی متفکرین در عرصه علوم انسانی و اجتماعی است. بحران های ناشی از علم گرایی و افراط در نظریات تعارض علم و دین در دو قرن اخیر، پرسش از همکاری علم و دین و به تبع آن امکان علم دینی و خداباور را مورد تامل قرار داده است. در این زمینه سابقه قبلی ملل اسلامی و واقعیت عقب ماندگی کنونی آنها، پرسش از اسلامی سازی علوم را برای متفکرین اسلامی بطور جدّی مطرح کرده است. آنها با نظر به تاکیدات خاص دین اسلام بر جایگاه رفیع علم و معرفت، سابقه درخشان علمی مسلمین در قرون گذشته و عصر طلایی اسلام، پرسش از علم اسلامی را با جدیت بسیاری دنبال می کنند. نظریات مختلفی نیز توسط اندیشمندان جهان اسلام طی دو قرن گذشته ارائه شده است و هریک از زاویه نگرش خود به اسلامی سازی علم پرداخته اند. در این زمینه، دکتر نصر با نقد مدرنیته و به چالش کشیدن تجدّدگرایی، رجوع به سنّت و احیاء علم مقدس را راه کار ارائه شده خویش عنوان کرده است. اهمیت دیدگاه دکتر نصر بر این است که وی تاکید خاصی بر سنّت گرایی و استفاده از آموزه های اسلامی و مابعدالطبیعه سنّتی برای احیاء علوم مقدس دارد.
خدا و جهان آفرینش از نظر شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان شناسی شیخ اشراق، عالم به دو بخش نور و ظلمت تقسیم شده است و بر اساس اصل تشکیک در نور، مراتبی در میان انوار مطرح شده، که در شدت و ضعف نور با هم متفاوت اند. پس از عالم انوار به عالم اجسام می رسیم که ظلمت محض است و هیچ نوری (جز انوار عرضیه محسوسه) در او نیست. بررسی جداگانه هر یک از مراتب عالم از نظر شیخ اشراق، و نحوه پیدایش آن مرتبه و ارتباط آن با مراتب بالاتر هستی، به ویژه با خداوند یا نورالانوار، مسئله ای است که در این مقاله به طرح آن پرداخته ایم. از آن جا که برای ارائه تصویری دقیق تر از جهان شناسی سهروردی باید هستی شناسی وی را نیز مورد توجه قرار داد، برخی از اصول مهم هستی شناسی اشراقی مثل اصالت ماهیت و تشکیک در ماهیت را نیز مورد توجه قرار داده و نشان داده ایم که چگونه دیدگاه سهروردی درباره جهان، با مبانی هستی شناختی وی مرتبط است.
بررسی میزان اعتبار روایت «عرفت الله» و محدوده اثبات خدا و اوصاف در برهان فسخ عزائم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راههای شناخت خدا از مهم ترین مسائل میان پیروان ادیان و اندیشمندان است. استدلال بر وجود خدا از راه گسست عزم ها، نقض همت ها و شکست پیمان ها از تجربه های گران سنگی است که از مولا علی گزارش شده و مسیری نو در راه شناخت خدا گشوده است. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی- کتابخانه ای در مقام گردآوری و تحلیل در مقام داوری در پی آن است میزان اعتبار روایی، رویکردهای شارحان نهج البلاغه و میزان توانایی این روایت درباره اثبات خدا و صفات او را بررسی کند. در میان گزارش های موجود از این روایت، دو روایت از شیخ صدوق در زمره روایات حسن قرار می گیرد که قابل اعتماد است. از قرن ششم برهان «فسخ عزایم» مورد توجه شارحان نهجالبلاغه قرارگرفته است و شارحان این اثر ارزشمند با دو رویکرد درون دینی و برون دینی به تحلیل این روایت پرداخته اند. آنچه مولا علی درباره گسست تصمیم های محکم بیان کرده اند، افزون برآنکه وجود خدا اثبات می شود، برخی صفات الهی مانند وحدت، قدرت، قهر، علم و تدبیر نیز اثبات می شود.
تحلیل روش تبارشناسی در اندیشه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه با نگرشی انتقادی معتقد بود که دنیای غرب دچار مشکلات ونا بسامانی هایی در زمینه ی فرهنگ واخلاق ومعیارهای تشخیص نیک وبد است وبرای اوکه در مقام یک «فیلسوف آینده » می نویسد ، این رسالت را ایجاد می کند که به عنوان یک منتقد فرهنگ به انتقاد از مفاهیم اخلاقی با روش تبار شناسی بپردازد روشی که بر خاستگاه تاریخی ومنشأ طبیعی اخلاق تأکید می کند . بدین سان ، نیچه تنها چاره ی ممکن وتنها راه رهایی از مشکلات وسردر گمی ها را باز گشت اصلاح گرایانه به گذشته ها وسنت های دور می داند .یعنی مشکلات جوامع غربی را با ید در سنت هایی جست که این جوامع در آنها ریشه دارند. به این اساس نقادی های نیچه اصولاً به مطالعات فرهنگی واخلاقی معطوف می شود .او با روش خود مباحثی را مطرح می کند که بسیاری از مفروضاتی را که دنیای غرب هنوز هم آنها را گرامی می دارد به چالش کشید ومتزلزل ساخت وی اصرار داشت که می توان با تغییر روش نگرش وتفکر خود، کیستی وچیستی خود را نیز دگرگون ساخت .از این رو نیچه تأکید می کند که ما باید در خصوص سلسله اموری به طرح پرسش بپردازیم که آن ها را اجزای بدیهی عرف یا شعور متعارف محسوب می کنیم ، آن جا که می گوئیم فرهنگ وراه وروش زندگی ماباز تاب ارزش های ماست ، این ارزش ها را چگونه خلق می کنیم واین ارزش ها چگونه شیوه ی بایسته ی زندگی مارا متجلی وبیان می کند ؟
فلسفه سیاسی کارل بارت در تقابل با برخی از آرای کلامی کلیسای لوتری آلمان در قرن بیستم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارل بارث به عنوان متکلمی آکادمیک و کشیشی موعظه گر، از هر دو جنبه مورد نظر و توجه اندیشمندان و الهی دانان مسیحی و به ویژه کسانی است که بر روی الاهیات قرن نوزدهم و بیستم آلمان کار می کنند. در بحث از نقش منفی کلیسای آلمان باید این نکته را مد نظر داشت که او به عنوان کشیشی موعظه گر به طور مستقیم با مسائل اجتماعی سر و کار داشته و به مسائل الاهیاتی تنها به شکل انتزاعی و آکادمیک نظر نکرده است. بر همین پایه، وی توانسته است اندیشه های الاهیاتی خود را به شکلی کاربردی در اجتماع مطرح سازد. از این رو همواره باید این موضوع در ذهن پژوهشگر باشد که کارل بارث به دنبال پیدا کردن راهی برای عملی ساختن کلام خداوند از سوی کلیسا در سطح جامعه است و تنها به طرح موضوع از نقطه نظرکلامی آکادمیک صرف بسنده نمی کند از این رو وی کلیسای قرن نوزده و بیست آلمان را برای جانبداری از جنگ و خدشه دار نمودن ارتباط میان خدا و انسان به چالش می کشد . در این نوشتار به دیدگاه بارث از کلیسای آلمان قرن نوزده و بیست و نیز نظرات وی نسبت به رسالت حقیقی کلیسا پرداخته شده است .