فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
منشأ وجودی شرّ در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک در دنیای پیرامون ما شرّ و فساد و ناگواری های بسیاری مثل بیماری و جهل و فساد و سیل و زلزله و مانند آن به چشم می خورد، که در وجود و واقعیت داشتن آن ها نمی توان تردید کرد. شرّ از مباحث مهم در فلسفه، به ویژه در مابعدالطبیعه است و دقیقاً به همین دلیل متفکران بزرگ همواره در باب آن اندیشیده اند و سعی در تبیین آن داشته اند. در این میان افلاطون، که یکی از فیلسوفان بزرگ و اثرگذار است نظری خاص ارائه کرد که بعدها تحت عنوان نظریه عدمی بودن شرّ مورد توجه فیلسوفان قرار گرفت. این مقاله بر آن بوده که ضمن سعی در پژوهش و تلاش برای فهم نظر افلاطون در باب شرّ، معنای عدمی بودن شرّ از نظر او را بکاود. بدین منظور این مقاله با استناد به آثار خود افلاطون نشان می دهد که افلاطون شرّ را امری وجودی می دانسته و منظورش از عدمی بودن آن نیز باید در پرتو نظریه مُثُلش فهمیده شود. به علاوه این مقاله کوشیده است تا مطابق با نظر افلاطون منشأ ورود شرّ را به عالم توضیح دهد.
نقد و بررسی مناظره سیرافی با متی در نقد منطق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
منطق تکوینی از نظر تاریخی، همزاد اندیشة بشری است. اما تدوین قواعد منطق بنابر قول مشهور، نخست به دست ارسطو صورت گرفته است. ﭘس از او، شاگردان و پیروان وی به شرح و تفسیر آن ﭘرداختند و مجموعه کتابهای منطق ارسطویی را گردآوردند و آن را ارغنون نامیدند. در این مقاله، شبههها و اشکالهایی که ابوسعید سیرافی بر منطق ارسطو وارد کرده است و نیز ﭘاسخی که منطقدانان از جمله متی بن یونس به این شبههها دادهاند بررسی خواهد شد.
سه مقاله از رولان بارت
بررسی رویکرد علوم شناختی در مطالعة دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی رویکردی است که با نگاهی میان رشته ای، مجموعه ای از روش های مطالعاتی را در مطالعة ساختار و قوای شناختی آدمیان به کار می گیرد و به بررسی روند تغییرات و تکامل های آن در تاریخ و نیز در طول حیات هر فرد می پردازد. قابلیت هایی که این علوم می توانند به دین پژوهی معاصر بیافزایند، می تواند گسترده و قابل توجّه باشد. به طور خلاصه می توان گفت مطالعة ساختارهای شناختی ای که با توجّه به دست آوردهایعلوم شناختی برای بازنمایی و کسب مفاهیم دینی لازم بوده است و نیز اعمال و آیین هایی که این ساختارهای شناختی را در مجموعة شناختی انسان ها نهادینه کرده اند، موضوع اصلی در رویکرد علوم شناختی به مطالعة دین است. در این مقاله، پس از معرفی علوم شناختی در کلیّت خود، به پیش فرض های فلسفی هم خوان با آن پرداخته شده و تلاش گردیده تا با بررسی زیرحوزه هایی که علوم شناختی در مطالعة دین به کار می گیرند، چشم اندازی عمومی از این رویکرد به دست داده شود. این بررسی، بسته به سهم هر یک از زیرحوزه های مربوط و نیز شدّت بداعت آن ها صورت گرفته است. می توان گفت که انسان شناسی شناختی دین و روا ن شناسی شناختی دین در این علوم، به ترتیب سهم اول و دوم را در تحقیقات انجام شده داشته اند و نسبت به رویکردهای دیگر این علوم، مثل علوم اعصاب شناختی دین، نقش سازنده تری ایفا کرده اند.
جستاری در باب خداشناسی در اندیشة ناگارجونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان می دهد که توسل به دیدگاه های الاهیاتی ای چون خداباوری، الحاد، لاادری گرایی، و وحدت وجود نمی تواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. این مقاله می کوشد براهین ناگارجونه را به شیوة فلسفة دین نظام مند کند و در اختیار خوانندگان قرار دهد. رویکرد حقیقی مکتب مادهیمیکه به وجود خداوند برخلاف آن چه مرسوم شده نه رویکردی توحیدی است و نه رویکردی الحادی؛ توحیدی نیست، چون این مکتب نمی گوید «خدا وجود دارد» و الحادی هم نیست، زیرا از گزارة «خدا وجود ندارد» نیز دفاع نمی کند و هر دو را غیر عقلانی می داند. این رویکرد توجه محققان اندیشه های مکتب مادهیمیکه را در گذشته به خود جلب نکرده و امید است که این جستار بتواند فهم بهتری از تلقی مکتب بودایی مادهیمیکه در باب مسئلة وجود خداوند به دست بدهد.
عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله "عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی"، در حقیقت جستاری بر دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ غرب و شرق است.مولوی، به "عشق" ه دیدة احترام نگریسته و آن را تنها راه فرار و گریز از عوالم مادی و حصول به عشق حقیقی الهی می¬داند. همچنین تعقل و اندیشه را مانند سایر نعمت¬های الهی به شرطی که در جهت کمال و سعادت معنوی انسان باشد، نیکو شمرده و کمال آدمی که شناخت خدا و صفات اوست را به وسیلة همین "عقل" میسر می¬داند. افلاطون نیز تنها در صورتی می¬تواند به کمال دانش و معرفت نایل آید که راه کشف و شهود و تصفیة باطن را پی گیرد. در نظر افلاطون، کمال و هدف نهایی آدمی همانا وصول به حق و مشاهدة او است و حقیقت دانش در همین اصل نهفته است و مادامی که انسان به این مقام نرسد، کمال دانش و معرفت را نیافته است.
ماهیت فلسفه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۰ شماره ۲۰ و ۲۱
حوزههای تخصصی:
بررسی دیدگاه کارل بارت در باب الاهیات نوارتدوکسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
کارل بارت در دوره ی میانیِ حیات الاهیاتی خود، تحت تأثیر دیدگاه های کیرکگارد، به تقابل میان خداوند و انسان اعتقاد داشت و این تقابل را بر اساس مواجهه ی وجودی میان خداوند و انسانِ سرگشته و حیران در بحران ایمان تفسیر می کرد، لیکن در نگارش دوباره ی کتاب اصول عقاید کلیسا تغییر عقیده داد و با الهام از کتاب مقدس، دیگر نه از تقابل میان خداوند و انسان، بلکه از وحدت میان خداوند و انسان سخن گفت، چراکه بنابر آموزه ی تجسدِ خداوند در عیسی مسیح، نه تنها هیچ تقابلی میان خدا و انسان وجود ندارد، بلکه نوعی یگانگی میان آن ها برقرار است.
گفت و گو: هستی از منظر هایدگر
حوزههای تخصصی:
جایگاه انسانی زن از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
93 - 115
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا چه نگاهی به زن دارد؟ هرچند تفسیر ماهیت زن و تبیین راز تفاوت های او با مرد به صورت مستقل مسئله ملاصدرا نبوده است اما می توان از خلال مبانی هستی شناسی و انسان شناسی او پاسخ به این پرسش را استنباط کرد. از منظر حکمت صدرایی انسان بودن در تفسیر مشهور مشایی، تمام حقیقت افراد انسان نیست و آنچه موجب تمییز انسان از سایر موجودات می شود نه نطق به معنای «ادراک کلیات» بلکه نطق به معنای «نفس ناطقه قدسیه» است. تمام حقیقت انسان ها در سایه حرکت جوهری اشتدادی این نفس ناطقه به سمت اعلی مراتب وجود تعین پیدا می کند به گونه ای که هر یک از زن و مرد تبدیل به واحد مستمری می شوند که از کمترین مراتب وجود تا مرز بی نهایت امکان حرکت دارند. ملاک برتری در این حرکت، بهره مندی از مراتب علم و عمل است. بر همین اساس تمایزات جنسی و جنسیتی به خودی خود، عامل برتری یکی از زن یا مرد بر دیگری نیست بلکه بهره مندی از مراتب متفاوت وجود، در سایه فعلیت مراتب علم و عمل است که مرتبه سعادت و کمال هر فرد از انسان را می نمایاند. در انتهای مقاله عبارتی چالش برانگیز از ملاصدرا در خصوص زن، و توجیهاتی که برای آن آورده شده است نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
حقیقت مرگ، مرگ اندیشی و معنای زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
منظومه باورهای بنیادین انسان سالم از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که باورهای بنیادین در ساختار شخصیت سالم از دیدگاه قرآن چیست؟» پیش از پرداختن به پرسش اصلی، نخست چند ویژگی اساسی انسان شناسی قرآنی که مبنای مطالعات و پژوهش های شخصیت سالم قرآنی است بیان گردیده، سپس مفهوم سلامت و مرض در لغت و قرآن بررسی شده است. آنگاه با تبیین نقش نگرش ها در سلامت شخصیّت، مجموعه باورهای انسان سالم قرآنی مورد بحث قرار گرفته است. در این منظومه، باور به وجود خدای واحد، اسما و صفات او محور همه معرفت ها است و پنج باور قرآنی دیگر گرد این محور، اساس شخصیّت سالم را پی ریزی می کنند. این باورها عبارت اند از: باور به هدف مندی جهان آفرینش، باور به سنّت های حاکم بر هستی، باور به مفهوم حیات و حیات طیّبه، باور به جهان آخرت، باور به نقش انسان در تعیین سرنوشت.
اجتهاد و مسأله شناخت
رویکرد ذهنی گرا و معیارپذیر تفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بنیادین در تفسیر متون، معیارپذیری آن است، چرا که اعتبار تفسیر بر آن مبتنی است. هدف از تفسیر متون، به ویژه متون دینی، پی بردن به مراد مؤلف است. از این رو روی کرد رایج در تفسیر متون، به ویژه متون دینی، بر اساس معیارپذیری بوده است. همین روی کرد در سنت تفسیری غرب نیز مدت ها حاکم بوده است. اما با ظهور روی کردهای ذهنی گرای تفسیری در دوره های اخیر، معیارپذیری تفسیر متون با چالش های درخور اعتنایی مواجه شده است؛ این مقاله با بررسی و نقد ادله و مستندات روی کردهای یادشده در تفسیر، به این نتیجه رهنمون می شود که مشکل اساسی این نوع روی کردها، نادیده گرفتن واقعیات عینی و نیز اصول عقلایی و زبان شناختی است؛ واقعه انگاری تفسیر، استقلال معنا و عدم تعین معنای متن افزون بر آن که پشتوانه ی علمی و استدلالی ندارد، در فهم متون، به ویژه متون دینی، با غرض و هدف پدید آورنده ی آن ناسازگار است.
ابژه زیبایی شناسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابژه زیبایی شناسیک از جمله مباحث بحث برانگیز در حوزه زیباییشناسی جدید است. در این مقاله، دیدگاهی خاص که از منظر پدیدارشناسی به این موضوع نظر میکند، به اجمال توصیف میشود. از اینرو در این مقاله از اثر هنری، رابطه اثر هنری و ابژه زیبایی شناسیک؛ و هستی ابژه زیبایی شناسیک سخن میرود.قایل شدن به هستی، و لذا حقیقت، برای ابژه هنری به خودی خود واجد یک «خواست بودن» است که فی نفسه بودن ابژه بر آن مبتنی است. اگر ابژه زیبایی شناسیک یک «خواست بودن» دارد، از آن روست که بودن مربوط به این ابژه هست. امّا این «هستی»، آنچنان هستیای نیست که فراتر از «داده» باشد. این دادگی، درعین حال، یک حضور است و همین حضور ابژه زیبایی شناسیک است که حقیقت ابژه زیبایی شناسیک را در بردارد. تحلیل پدیدارشناسیک ابژه زیباییشناسیک، تنها از طریق تحلیل اثر هنری میسر است؛ و به همین سیاق هستیشناسی ابژه زیباییشناسیک نیز در گرو هستیشناسی اثر هنری است.
فلسفه و بحران انسان اروپایی ( سخنرانی ادموند هوسرل )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
در این سخنرانی سعی می کنم موضوع بحث انگیزی را که غالبا به عنوان (بحران اروپایی) مطرح می شود. با بسط نظریه فلسفی- تاریخی انسان اروپایی به شکل جدیدی مورد توجه قرار دهم. جهت بسط این موضوع می خواهم کارکردی ذاتی که فلسفه و انشعابات آن در علوم باید در این فرایند به کارگیرد را نمایان سازم، تا موضوع بحران اروپایی وضوح بیشتری پیدا کند.
ماهیت و انیت زمان از دیدگاه فلاسفه اسلامی با عنایت به سوابق تاریخی و ریشه های آن در حکمت قدیم و نظریات یکی از برجستگان غرب هنری برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این رساله در پنج گفتار در خصوص وجود و ماهیت زمان از دیدگاه حکماء اسلامی و هنری برگسون تنظیم شده است . حقیقت زمان به عنوان بعدی از ابعاد موجود که از ترتیب بالقوه اجزاء آن حکایت می کند ، مورد نظر این رساله است از اینرو زمان ، معقول ثابته و منتزع از نحوه وجود دانسته شده است و نه ماهیتی عرضی از مقوله کم متصل غیرقارّ. این تعریف ، تفاوت میان زمان نفسانی ( متا فیزیکی ) و فضایی ( فیزیکی ) را بیان می دارد. زمانی که بالفعل در خارج موجود باشد مورد انکار همگان است و این مشابه سخنی است که برگسون در برآورد نظریه انیشتن گوید که ما دو نوع توالی و معیت داریم توالی و معیت دو «آن» که در علم مطرح است و توالی و معیت دو گذر و سیلان که در فلسفه مطرح است. نکته دیگر تعریف متافیزیکی زمان است که به تعبیر ملاصدرا تداوم در خلق و افاضه هستی به جواهر مادی است و زمان همان دوام آفرینش است. به بیان دیگر افاضه هستی به عالم ناسوت ، زمان ، و در وعائی برتر دهر و سرمد است. این برداشت با سخن الهی سازگار است که فرمود : « کل عنده بمقدار».