فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
پرسش هایدگر از معنای وجود و پیدایش مفهوم «دازاین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
85 - 104
حوزههای تخصصی:
پرسش از معنای وجود، از پرسش های اصلی و پردامنه در اندیشه هایدگر است. مقاله حاضر به سرآغاز این پرسش در درس گفتارهای اولیه هایدگر برمی گردد؛ تا نشان دهد که او گذشته از آنکه آن را به طور گسترده مطرح کرده است، اولاً از طریق پیوندزدن آن با پرسش از موجود من حیث هو، و نیز با مفهوم جوهر، آن را به سنت کهن مابعدالطبیعه برمی گرداند. ثانیاً او از همان آغاز، به ویژه در ضمن بحث از جوهر، به همان پاسخی به پرسش از معنای وجود می رسد که بعدها بارها تکرار می کند: در مابعدالطبیعه غربی وجود را همواره به حضور معنا می کرده اند. مقاله حاضر سپس با آوردن نمونه های زبانی زیادی، نشان می دهد هایدگر هنگام بحث از صورت های مختلف پرسش از معنای وجود، از لفظ «دازاین» (Dasein) نیز بسیار استفاده می کرده است؛ یعنی او در آغاز دازاین را هم کلام با عموم اهل فلسفه در آلمان، به معنای عام وجود به کار می برد و دازاین اصطلاح خاصی دال بر هویت و شخصیت انسانی نیست، آن چنان که بعدها در وجود و زمان هست. این مقاله سرانجام در بخش سوم نشان می دهد که هایدگر چگونه از آن معنای عام دازاین، به معنای اصطلاحی اش می رسد و نیز چگونه در لفظ دازاین پرسش از وجود و معنای آن (حضور) نهفته است.
ایده علوم ابژکتیو و ابژکتیویسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله علوم ابژکتیو (objective sciences) چون پدیداری قصدی بررسی می شود. اثبات این نظر در بطن خود، این عقیده را که علوم، فینفسه و محض (ابژکتیوسیم، objectivism) هستند طرد و رد میکند. از این رهگذر تجربه (Experiment) در باطن علوم پیش فرض می شود و از تحقق پذیری متمایز می گردد. این مقاله در یک بررسی تاریخی روشن میکند که ابژکتیویسم به تدریج بر ایده علم ابژکتیو غلبه کرد و علم ابژکتیو به کلیات ریاضی غیرقابل شهود تعدیل شد. از این رهگذر قواعد ریاضی با محتوای منطقی به صورت قانونمندهای طبیعت ریاضی تنظیم شد. از آنجا که محتوای منطقی این قواعد ریشه در زیست جهان دارد، نمی توان گفت قواعد علمی، هرچند هم که شهودناپذیر باشند، تجربه ناپذیرند. به هر تقدیر، این قواعد تجربه می شوند؛ بنابراین نظر هوسرل در مورد تجربه ناپذیری علوم ناکافی و ناتمام است.
مساله گسستگی نظریه هماهنگی توجیه معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
یکی از دیدگاههای اساسی در باب توجیه، انسجامگرایی است. البته نباید میان نظریه انسجام در باب صدق و نظریه انسجام در باب توجیه خلط کرد. این دیدگاه در قبال دیدگاه مبناگرایی سنتی قرار میگیرد و آن را طرد میکند. اساس این نظریه آن است که باور شخص هنگامی توجیه میشود که با بقیه نظام باورهای آن شخص هماهنگ و منسجم باشد. تبیین ماهیت انسجام معرفتی دشوار است و اختلاف نظرهایی درباره آن حتی میان انسجامگرایان وجود دارد. عدم شفافیت در تبیین معیارهای انسجام، نقدهای متنوعی را دنبال انسجامگرایی مطرح ساخته است که یکی از برجستهترین آنها نقد گسستگی است. این نقد به انحای گوناگون تقریر شده است و انسجامگرایان نیز از راههای مختلف به آن پاسخ گفتهاند اما به نظر میرسد پاسخهایی که به این نقد داده شده کافی نیست. به هر حال این بحث همچنان ادامه دارد. گفتنی است در این مقاله واژةcoherentism) )، به «نظریة هماهنگی» ترجمه شده است.
فلسفه و کودکان
حوزههای تخصصی:
نیچه و فمینیسم معاصر
بررسی و نقد نگاه پست مدرنیسم به تعلیم و تربیت ارزش ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«پست مدرنیسم»، که در بستر سکولار غرب زاده شد، دارای ویژگی های زیر است: بر نسبی گرایی و کثرت گرایی تأکید و هرگونه باور یقینی و ارزش مطلق را مردود می داند؛ با ذات گرایی سر ستیز داشته، هویت انسان را برساختة اجتماعی می پندارد؛ ابتنای ارزش ها بر واقعیت های تکوینی و تأثیرات ضروری اعمال بر سرنوشت انسان را برنمی تابد. در اهداف تربیتی، بر نهادینه سازی کثرت گرایی، تقویت روحیة خودسامانی در فراگیران تأکید و در اصول تربیتی بر پرهیز از جزم گرایی، مبارزه با نظام مندی و تأکید بر آزادی های فردی اصرار می ورزد. در روش های تربیتی نیز بر گفتمان فراگیرمحوری، توجه جدی به حاشیه نشین ها و نفی الگوپذیری تأکید دارند.
این اندیشه، به رغم برخورداری از یک سلسله نقاط قوت، همچون مبارزه با «جهانی سازی»، مبارزه با «علم گرایی» و تأکید بر «پویایی»، از نقاط ضعف فراوان نیز رنج می برد. مهم ترین آنها، گسیختگی فکری و تناقض آشکار در اندیشه، نادیده انگاشتن واقعیت ها و معرفت های یقینی، همچنین ارزش های ثابت و فطری است.
عقل گریزی عرفان؟!
حوزههای تخصصی:
تجربه عرفانی به دلیل ژرفا و پیچیدگی مشهودات خود، پرسش هایی را فراروی فیلسوفانی که در وادی فلسفه عرفان گام نهاده اند، برانگیخته است. یکی از این پرسش ها، پارادوکسیکال بودن آموزه های عرفانی، همچون وحدت شخصیه وجود، است. عارفان گاه میگویند حقیقت هستی هم عین اشیاست و هم غیر آن. گاه از مشهودات خود چنین تعبیر میکنند: او هم واحد است و هم در دل کثیر حاضر بوده و کثیر است; هم متشخص است و هم نامتشخص; دلبر حقیقی در عین ظهور، باطن و در عین بطون، ظاهر است.
پرسش این است که آیا این احکام برآمده از شهود عارف، به راستی متناقض اند، یا ظاهری تناقض آمیز دارند و در ذات آن ها تناقضی وجود ندارد. اگر چنین تناقضی در ذات حقایق عرفانی و به ویژه وحدت شخصیه نهفته باشد، ناگزیر این آموزه ها با عقل سازگار نخواهند بود; زیرا بنیاد عقل با اصل عدم تناقض و اصل این همانی سامان مییابد. در این صورت، عقل نمیتواند در حوزه عرفان و حقایق خارجی آن گام نهاده، آنها را به نیکی بفهمد، و بر آنها استدلال کند. بنابراین، پرسش این است که آیا عرفان با عقل و فلسفه سازگار است؟ و به طور کلی عرفان عقل گریز است یا عقل پذیر؟
و.ت. استیس در فصل پنجم کتاب عرفان و فلسفه به این موضوع پرداخته است. این مقاله میکوشد تا دیدگاه آقای استیس را تحلیل، نقد و بررسی کند.
تحلیل و تبیین شک روش شناختی دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شک از جمله حالات نفسانی انسان است، هنگامی بروز مییابد که انسان در درستی و نادرستی احکام ذهنی احتمال همسان دهد. شک دستوری یا روش شناختی دکارت متمایز از شکاکیت سوفسطی و شکاکیت از نوع عملگرایی است. در مقاله مزبور تفاوت شک روشی و غیر روشی (لاادریگری، پورن، غزالی، مونتنی، هوسرل) مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه تبیین، تعابیر شکاکیت دکارت و دلایل دکارت (خطای حواس و فرضیه رؤیا) برای جواز شک روش شناختی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
بررسی و نقد «پنج دیدگاه مطرح درباره تعداد آیات الاحکام قرآن کریم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از آیات قرآن کریم به احکام و قوانین شرعی مورد نیاز بشر در موضوعات مختلف، اعم از موضوعات عبادی، سیاسی، اقتصادی، قضایی و کیفری اختصاص دارد که در اصطلاح مفسران و فقیهان اسلامی به «آیات الاحکام» شهرت یافته است. اما در این که این آیات چه تعداد است از دیر باز در میان عالمان اسلامی اختلاف است و هر یک آرای متفاوتی را دراین باره ارایه داده اند که مجموع این دیدگاه ها به پنج نظریه عمده باز می گردد. مشهور عالمان شیعه و اهل سنت شمار این آیات را 500 دانسته و برخی تعداد این آیات را کم تر و عده ای بیش تر از این تعداد عنوان کرده اند. برخی تعداد آیات فقهی قرآن را با توجه به ذوق و قریحه افراد متغیر دانسته و عده ای نیز برآنند که همه آیات قرآن کریم جزء آیات الاحکام است. به نظر می رسد هیچ یک از این نظریات پنج گانه بر اساس تحقیق دقیق و تفحص کامل آیات قرآن ارایه نگردیده و نظریه صحیح در این باره، دیدگاهی به جز دیدگاه های پنج گانه مذکور است. در این تحقیق، ضمن اشاره به دیدگاه های متعدد مطرح در این باره و نقد آن ها، دیدگاه صحیح همراه با دلایل اثبات آن ارایه گردیده است.
فلسفه اپیکور
خلافت الاهی ؛ با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
یکی از ارزشهای والای انسانی، مقام خلافت الاهی است که به نوع بشری تعلق دارد. در قرآن کریم، حضرت آدم در مقام الگوی بشری، بهعنوان خلیفه الاهی از سوی خداوند متعال معرفی شده است و معیار این انتخاب نیز، در پاسخ به اعتراض استفهامی فرشتگان، علم به اسماءالله بیان شده است همچنین از منابع اسلامی بر میآید که منظور از اسماءالله، حقایقی از جهان غیب و خزائن است. گستره خلافت انسان محدود به زمین نیست، بلکه وی در زمین و آسمان، خلافت الاهی را به عهده دارد و از باب سنخیّت خلیفه با خداوند متعال، به غیر از صفات کبریاء و الوهیت متصف به تمام صفات الاهی است. انسان کامل، بهعنوان مصداق بارز خلیفه الاهی، مظهر تام اسمای حسنای الاهی است و در تمام هستی، جانشین و خلیفه خداوند متعال است و توان کون جامع را دارد. وی خلیفه بیواسطه خداوند متعال است و دیگر انسانهای کامل، به واسطه او خلیفه الاهیاند. جنبه اصلی خلافت انسان، آگاهی از اسمای الاهی و مظهریت تام آنهاست و منظور از اسمای الاهی، حقایقی از جهان غیب (عالم خزاین) است. مقام خلافت، به دلیل محدود بودن مستخلف عنه نیست؛ زیرا او محیط محض و ظاهر محض است، بلکه به علت محدودیت و ناتوانی مستخلف علیه از کسب فیوضات الاهی است. خلیفه الاهی، آینه تمامنمای اسماء الاهی و هدایتکننده تکوینی موجودات هستی و هدایتگر تشریعی بشر و نیز، معلّم تمام موجودات اعم از ممکن و مجرد است. وی فانی در خداوند متعال است و از خود هویتی ندارد. از همین رو، تشکیک خلافت به مراتب اتصاف به صفات الاهی ممکن خواهد بود.
صدق تارسکی و قلمرو آن
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۸
حوزههای تخصصی:
امکان پذیری آکراسیا از منظر سقراط و ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو سقراط (470-399ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
آکراسیا هنگامی رخ می دهد که فاعل، در حالی که می تواند بهترین را انجام دهد، برخلاف حکمِ همه جانبه نگرِ خویش به بهترین، رفتار کند. این مسئله را اولین بار سقراط مطرح کرد. وی می گفت وقوع آکراسیا امکان ناپذیر است. زیرا هیچ انسانی نمی تواند عامدانه اشتباه کند و یا بهترین را انتخاب نکند. اگر گاهی به نظر می آید که برخی عامدانه دست به عمل نادرست می زنند، از آن روست که به دلیل نادانی آن عمل را خیر به شمار می آورند. سقراط با معادل دانستن خیر و امر لذت بخش، این سخن را که «خرد مغلوب شهوت می شود» بی اساس شمرد. در نظر او هیچ چیز نیرومندتر از دانش نیست. اما ارسطو را مدافع امکان وقوع آکراسیا دانسته اند. او میان دانش محقق و دانش معلق تمایز می نهد. در دانش معلق شاید فاعل به کلیات علم داشته باشد اما جزییات مربوطه را نداند و یا با این که به هر دو علم دارد اما علمش به مانند انسان در خواب، دیوانه یا مست، ظاهری باشد. تنها دانش معلق است که ممکن است برخلاف آن رفتار شود. این که فاعل با علم محقق، مرتکب خطا بشود، درک نشدنی است. این مقاله نشان می دهد چگونه برخلاف تصور بعضی از پژوهشگران، موضع ارسطو به موضع سقراط نزدیک است.