فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۲۱ تا ۵٬۰۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاید تأملات و نوشتههای دکتر سعید زیباکلام از آنرو که مخالف مشهورات است، بعضا مورد توجه یا بیاعتنایی و یا حتی انتقادات جدی باشد. هر چه باشد، ایشان با دغدغهی شکستن بت علم پوزیتیویستی در جامعهی معاصر، تأمل میکند و مگر نقد مدرنیته بدون نقد عمود خیمهی آن که علم و تکنیک است، راه به جایی میبرد؟ البته این دغدغهی ایشان، لزوما نشان از حقانیت و بیاشکالی آنچه که ایشان مینگارند نیست؛ بلکه صحبت اینجاست که چه خوب است اهالی فلسفه و منطق، وقتی که با این جنس سؤالات و ابهامات راجع به فلسفه مواجه میشوند، به جای برآشفتن، لحظهای درنگ کرده و ظرفیت فکر و فلسفه را در پاسخ به سؤالات طرح شده به کار گیرند. مگر نه این است که در ذات فلسفه، گفتوگو است. خوب تاکنون اندیشیدهایم که چرا چنین است. تاکنون اندیشیدهایم که آیا سؤال میتواند بدون ربط و نسبتی با امکان و ماهیت هر عصر و زمانهای طرح بشود؟ آیا تاکنون درنگ کردهایم که چه بسا بسیاری از سؤالاتی که به راحتی از کنار آن میگذریم و میخواهیم با بیاعتنایی آنها را محو کنیم، سؤالات عصر و زمانهی ما باشد که بر زبان انسان معاصر جاری میشود؟ و مگر میتوان عصر و زمانه را با بیاعتنایی و بیتوجهی تغییر داد و دگرگون کرد؟ ما اعتقاد داریم که این مجله ظرفیت آن را دارد که محفلی باشد برای گفتوگو و تضارب آراء، به امید روشن شدن آنچه که حق است. در همین راستا تأمل دکتر سعید زیباکلام را که در شمارهی قبل با عنوان «پای استدلالیان چوبین بود» چاپ شد، برای بررسی و نقد، خدمت یکی از اهالی فلسفهی اسلامی بردیم و ایشان هم با کمال تواضع و احترام درخواست ما را پذیرفتند و این مطالب را به رشتهی تحریر درآوردند.
تبیین رویکرد میان رشته ای از دیدگاه معرفت شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مابعدالطبیعه و تعریف ارسطویی «انسان حیوان ناطق است» در اندیشه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
113 - 130
حوزههای تخصصی:
تعریض هایدگر به تعریف ارسطویی «انسان حیوان ناطق است» (ζώον λόγον έχον/زُوون لِگون اِشون) فصلی مفصل و همواره گشوده در اندیشه اوست. به خصوص ترجمه، و به زعمِ او تفسیر لاتینی آن animal rationale (حیوان عاقل) بارها در آثار هایدگر پس از 1935 در خدمت نقادی های همه جانبه اش بر مابعدالطبیعه غربی مشاهده می شود. حیوان عاقلْ فهمی از انسان را بازمی گوید که در بُن مابعدالطبیعه و بر پی اش در بنیان تاریخ فکر و فرهنگ مغرب زمین هست. نوشته حاضر بر آن است که موضوعیت و اهمیت این تعریف را در اندیشه هایدگر نشان بدهد. مباحث مربوط به تعریف ارسطویی به طورِ کلی در دو جهت اصلی بسط داده می شود: نخست، پرسش از انسان، ولی به اعتبارِ آنکه درحقیقت مضمون و محتوای پرسش از وجود است؛ دوم، مسئله زبان؛ اما تأکید پژوهش حاضر بر مسائل مربوط به زبان است. نخست «مقدمه»، موضوعیت پرسش از انسان و نیز تعلقش به پرسش از وجود را نشان می دهد. پس از آن، بخش اول براساسِ درس گفتار مفاهیم اصلی مابعدالطبیعه حدود تقریبی نظام مسائل زبانی برآمده از این تعریف را معلوم می کند. هایدگر مبنایش را برای طرح آنها بر λόγος (لوگوس) به معنای نطق یا سخن می گذارد که آن را هم از همین تعریف ارسطو برگرفته است. سرانجام، بخش دوم همان مسائل را در وجود و زماننشان می دهد.
بداهت همه تصورات، نظریه ای قابل دفاع(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امکان فراگیری دانش از مسائل بسیار مهم معرفت شناسی است، از این رو همواره به عنوان موضوعی مهم، برای عالمان و اندیشمندان مطرح بوده است. اگر چه مسئله امکانِ فراگیری دانش از سوی اندیشمندان مسلمان، هرگز با انکار کلی روبه رو نشده است، اما گروهی از آنان در پاره ای از دانش ها، بر محال بودن یادگیری پای فشرده و آشکارا به تبیین آن پرداخته اند. آنچه پیش رو است، گذر دفاع گونه ای است از نظریه ای که بر اساس آن، امکان یادگیری در تصورات با تردید روبه رو شده است. نظریه بالا از آنِِِِِِِِِ فخر رازی، امام المشککین است. وی بر آن است که تصورات، امکان اکتساب ندارند؛ از این رو تمام تصورات را بدیهی می شمارد. نظریه فخررازی در میان اندیشمندانِ پس از خود، پذیرفته نشده و مورد طرد و انکار قرار گرفته است. مقاله پیش رو با تأیید این نظریه و رد ایرادهای وارد بر آن، با ارائه دلایل و نشانه های دیگر و با در نظر گرفتن پیامد یا پیامدهای چنین نظری در اثبات ناممکن بودن اکتساب تصورات کوشیده است.
عهد بی عهدی و تاریخ بی تاریخی
حوزههای تخصصی:
اثبات خدا از طریق آگاهی، بررسی تقریر مورلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ادله استقرایی برای اثبات وجود خدا محبوبیت و نفوذ درخور توجهی پیدا کرده اند. «استدلال از طریق آگاهی» ادله جدید استقرایی برای اثبات خداست که اندیشمندانی نظیر رابرت آدامز و ریچارد سوینبرن آن را مطرح کرده اند. جدیدترین تقریر این استدلال تقریری است که مورلند شرح و بسط داده است. بررسی تقریر مورلند از این استدلال محور مباحث مقاله حاضر است. دو بخش نخست مقاله بیان نکاتی مقدماتی است که طبق شیوه مورلند مطرح شده اند و در بخش سوم استدلال از طریق آگاهی با تقریر مورلند مطرح شده است. مورلند معتقد است که، برای تبیین مسئله آگاهی، خداباوری بهترین گزینه است. بخش چهارم مقاله، ارائه جایگزین ها یا گزینه های رقیب با خداباوری است که برای تبیین آگاهی ارائه شده اند و مورلند آنها را به مثابه تبیین های رقیب با خداباوری بررسی و نقد می کند. در پایان، ضمن بررسی استدلال مورلند، کاستی ها و نقدهای این استدلال مطرح شده است. نقد این استدلال و بیان کاستی های آن دربردارنده هشداری بر دو نکته است: نخست، تلاش هرچه بیشتر برای پیراستن ادله اثبات خدا از اشکالات احتمالی؛ و دوم غافل نشدن از ادله قیاسیِ اثبات وجود خدا.
پدیدارشناسی فلسفه اسلامی
حرکت و زمان در مجرّدات (بر اساس مبانى حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریبا همه حکما در اینکه حرکت و زمان از ویژگى هاى موجودات مادّى بوده و عالم تجرّد و موجودات مجرّد کاملاً منزّه و برتر از آنها هستند، اتفاق نظر دارند. اما مى توان با کمک مبانى حکمت متعالیه و دقت نظر در مفاهیم «مجرّد»، «مادّى»، «حرکت»، و «زمان» ثابت کرد که تنها مراتب عالى تجرّد فارغ از حرکت و زمان اند و در مراتب نازل «تجرّد»، نه تنها دلیل قاطعى بر استحاله «حرکت» و «زمان» نیست، بلکه چه بسا با الهام از پاره اى از آموزه هاى نقلى، بتوان ادلّه اى هم بر امکان و وقوع «حرکت» اقامه کرد.
پدیدار شناسی و فلسفه تحلیلی از دیدگاه فولسدال(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۸۵ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
نسبت عرفان و دین
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث کلیدی و سرنوشت ساز دربارة عرفان و دین تعیین نسبت میان آن هاست. برخی عرفان را غیر از دین و حتی ناسازگار با آن می دانند. بر همین اساس، گروهی به عرفان دل بسته و از دین گسسته اند، و جمعی به دین پیوسته با عرفان به نزاع برخاسته اند. کسانی هم که عرفان را با دین سازگار می دانند در تعیین نسبت میان آن دو اختلاف نظر دارند. برخی عرفان را عین دین یا گوهر آن تلقی میکنند و دسته ای آن را جزئی از اجزای دین به شمار میآورند. تعیین نسبت میان دین و عرفان جز با کاوش در ماهیت دین و عرفان ممکن نیست. نظریه ای که در این مقاله تبیین و اثبات میشود این است که عرفان نه ضد دین، نه بیگانه از دین، نه عین دین، و نه جزئی از اجزای دین است، بلکه عرفان باطن دین است. در پرتو این نظریه بسیاری از پرسش ها و شبهاتی که در بارة عرفان و رابطة آن با دین وجود دارد نیز پاسخ داده میشود. با حل این مسئله ضمن روشن شدن نسبت دین و عرفان، چیستی آن ها نیز بهتر دانسته میشود. علاوه بر این، معیاری روشن برای تشخیص عرفان اصیل از عرفان های ناقص، التقاطی، و شبه عرفان ها به دست می آید.
در تسلای فلسفه
بازنمایی اندیشه مارتین هایدگر در سینمای آندری تارکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳
157 - 174
حوزههای تخصصی:
وقتی از ارتباط سینما و فلسفه سخن می گوییم، درواقع، از چه سخن می گوییم؟ هنگامی که از نزدیکی و ارتباط آثار سینماییِ یک کارگردان با اندیشه یک فیلسوف بحث می کنیم، مرادمان چیست؟ گفت وگو درباره همسایگی و قرابت میان اندیشه های یک فیلسوف و آثار هنری یک سینماگر، نیازمند شناختی دقیق از اندیشه های آن فیلسوف و نیز فهم اندیشه بازنمایی شده در یک اثر یا دسته ای از آثار سینمایی است. آندری تارکوفسکی (1986 1932) فیلم ساز و نظریه پرداز سینمایی روس، در آثار سینمایی خود به مسائلی می پردازد که در متن اندیشه فیلسوفان اگزیستانسیالیسم، از جمله مارتین هایدگر (1976 1889)، فیلسوف آلمانی، از جایگاه ویژه ای برخوردارند. با در نظر داشتن ارتباط هنر و به طور خاص سینما با فلسفه و نیز مسائل کلیدی و ضروریات مهم درباره سینما و چگونگی تطبیق و تقریب اندیشه های یک فیلسوف با یک هنرمند، می توان وجوه اشتراکی میان اندیشه سینمایی شده تارکوفسکی و تفکر هایدگر، به خصوص در مسائلی، همچون "مرگ"، "زمان"، "امید و تیمارداشت" و نیز "در راه بودن" استنباط کرد. تارکوفسکی در فیلم هایی مانند "استاکر"، "ایثار"، "آینه" و "نوستالژیا"، چنین دغدغه هایی داشته و این نوشتار می کوشد تا از معبر تطبیق و تقریب، وجوه اشتراک اندیشه های این فیلم ساز با هایدگر را واکاوی نماید.
از اخلاق عامیانه تا فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توده افراد در قضاوت های اخلاقی خود از ساز و کاری پیروی می کنند که تا حد زیادی با قواعدی که فیلسوفان اخلاق بیان می کنند متفاوت است، چیزی که ما آن را اخلاق عامیانه می نامیم. توده افراد هنگام قضاوت اخلاقی، بیش از همه به مقدورات اخلاقی انسان توجه دارند و از هیچ کس انتظار اخلاقی زیستن کامل را ندارند. توده افراد پیشاپیش مفروض می دارند که اخلاقی زیستن کامل مطلوبی است فراتر از مقدورات اخلاقی آدمی. این فرض ناگفته و نانوشته بنیاد کنش های اخلاقی توده افراد را تشکیل می دهد. در مقابل، به نظر می رسد نظام های اخلاقی برآمده از اندیشه فلاسفه اخلاق به طور پیشینی شکل گرفته اند و با درنظر داشتن یک انسان اخلاقی آرمانی، از انسان ها انتظار دارند که به چنان جایگاهی دست یابند. این پیش فرض به ارائه نظریه هایی در قلمرو فرااخلاق و اخلاق هنجاری منجر می شود که با تعیین معیارهای بسیار سخت گیرانه که با زیست عملی کمتر کسی مطابقت دارد، انسان ها را از زیستن در مطابقت کامل با چنان معیارهایی ناامید می سازند. به نظر می رسد که ضروری است فیلسوفان اخلاق مسیر خود را یکسره تغییر دهند و نظرورزی خود را در درجه نخست با عطف نظر به مقدورات اخلاقی انسان ها آغاز نمایند. در این مقاله نشان داده شده است که نظرورزی سهل-گیرانه در قلمرو اخلاق سطح اخلاقی بودن کل جامعه را بیشتر افزایش می دهد تا نظرورزی های سخت گیرانه. بنیاد این تغییر رویکرد به اخلاق بر پیوندی استوار است که ضرورتاً میان روانشناسی اخلاق و فلسفه اخلاق وجود دارد، پیوندی که با پیشرفت علوم، بیشتر مورد توجه و التفات فلاسفه اخلاق قرار می گیرد. البته این ایده ای است خام و اولیه که طبیعتاً با ایرادات و خلاءهایی مواجه است.
بحث تطبیقی اگزیستانسیالیسم غربی و اصالت الوجود در فلسفه اسلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
آزادی وتقلید اراده دترمینیزم - و- اندتر مینیزم
حوزههای تخصصی:
مبادی اخلاقی مسأله شر نزد قاضی عبدالجبار معتزلی
حوزههای تخصصی:
فلسفه و ادبیات
منبع:
کیان ۱۳۷۵ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی: