فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۶۱ تا ۴٬۸۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
کتاب هیدگر، از طریق پدیدارشناسی به سوی تفکر اولین اثر تفسیری تحلیلی سیر تفکر هیدگر به زبان انگلیسی و تنها اثر به این زبان است که حاوی مقدمه ای است از هیدگر که در جواب پرسش های نویسنده از او نگاشته شده است. روش نویسنده تفسیر تحلیلی و همدلانه تفکر هیدگر بر اساس سی اثر اعم از کتاب و مقاله از دوره های مختلف اندیشه اوست. نویسنده در عین حال گاهی هرچند به ندرت به نقد اندیشه های هیدگر نیز پرداخته است. کتاب در حجمی بالغ بر 768 صفحه با نثری روان و سلیس و استوار نگاشته شده است.
نویسنده خود برخی معادل های انگلیسی را به ازای واژگان بعضاً ابداعی هیدگر برساخته که عمدتاً مفید معنای اصلی کلمه است. تحلیل های ریچاردسون درکل منسجم و دارای خط سیر مشخصی است و برای خوانندگانی که با تفکر هیدگر آشنایی مقدماتی دارند می تواند بسیار مفید و آموزنده باشد. کتاب درمجموع یک تحلیل تخصصی و در عین حال روشنگر از سیر تفکر هیدگر است.
معرفت نفس در آثار علامه حسن زاده(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله مورد توجه خوانندگان قرار می گیرد روزنه کوچکی به معرفت نفس انسانی است، معرفتی که به جرأت می توان گفت ریشه معارف عقلی و نقلی است. در این مقاله بعد از اشاره به تعریف نفس به مراحل تکامل نفس ناطقه پرداخته شده، سپس تجرد همه مراتب خصوصا تجرد عقلی و فوق عقلی نفس تبیین شده است. از جمله ویژگیهای برجسته این مقاله اشاره به اتحاد نفس و بدن می باشد که در مواضع متعددی از آثار علامه حسن زاده به آن اشاره شده است. در نهایت بدن از مراتب نازله نفس معرف می شود. در منظر ایشان انسان متعلق به یک نشأه از وجود نیست بلکه موجودی طبیعی، مثالی، عقلی، الهی و دارای مقام تجرد و فوق تجرد است و وحدت انسان وحدت عددی نیست بلکه وحدت حقّه ظلیّه است که حّد یقف برای او نیست.
دربارة چند استدلال هستی شناسیک گودلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جردن هوارد سوبل در مقالة ۱۹۸۷، و سپس در کتاب ۲۰۰۴ خود، نشان داد که استدلال هستی شناسیک جدیدی که گودل در سال ۱۹۷۰ پیشنهاد کرد با شکست وجهی مواجه است و درواقع صحیح نیست. سی. انتونی اندرسون در سال ۱۹۹۰ اصلاحاتی پیشنهاد کرد و در آن راه را بر اثبات قضایای سوبل بست و نشان داد که می توان روایتی از استدلال گودل داشت که با شکست وجهی مواجه نباشد. اما گراهام آپی با نقیضه ای که در سال ۱۹۹۶، و سپس ۲۰۰۰، مطرح ساخت نشان داد که استدلال هنوز نتایج نامطلوبی دارد و همچنان می توان در صحت آن شک داشت. الکساندر پراس نیز در مقالة ۲۰۰۹ خود از چند استدلال هستی شناسیک گودلی دفاع کرد که در برابر این نقیضه مصون هستند. در این مقاله، پس از اشاره ای کوتاه به استدلال هستی شناسیک گودل (روایت اسکات)، به انتقادات سوبل، اصلاحات اندرسون، نقیضة آپی و درنهایت استدلال هایی که پراس مطرح کرده است خواهم پرداخت.
مسئله جبر و اختیار در رویکرد های میانه گرای غربی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله جبر و اختیار از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آرا متنوع و بعضاً متضاد انواع مکاتب جبرگرا، اختیارگرا و سازگارگرا بوده و هست. آنچه در پیش رو دارید، حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های جبرستیز نیم قرن اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی به منظور دفاع از اختیار است؛ این رویکرد ها تلاش می کنند تا با بررسی و تأمل مجدد پیرامون معنا و لوازم جبر و اختیار به بازخوانی مسئله و حل آن بپردازند.
جایگاه هرمنوتیک سنتی در معرفت شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با تمایز قائل شدن میان دو مفهوم تبیین (explanation) و تفسیر (interpretation) در مطالعه تاریخ، جایگاه هرمنوتیک سنتی را در سیر تکوین و تحول علم تاریخ بررسی می کند. تبیین به معنای تشریح چگونگی و چرایی وقوع سلسله حوادث مربوط به موضوع مورد مطالعه در پرتو شرایط خاص گذشته، و تفسیر به معنی ورود اندیشه (اندیشه ماخوذ از زمان حال) محققی است که موضوع خاصی را مطالعه می کند تا پس از تبیین، تحلیلی نظام مند را از آن ارائه دهد.
هرمنوتیک سنتی با تاکیدی که بر مولف محوری و متن محوری داشته و فهم وثیق را احیاء و باز تولید درکِ مولفین متون می داند، در حوزه معرفت تاریخی بر این نظر است که محققین تاریخ در راستای شناخت سلسله حوادث مربوط به موضوع مورد مطالعه خویش باید عمده تلاش خود را مصروف احیای شناخت مورخین معاصر با وقوع حوادث نمایند و اندیشه آن ها را مبنای فهم خویش قرار دهند. از این روی، رهیافت هرمنوتیسین های سنتی در مرحله تبیین موضوعات تاریخی به کار می آید و مورخین را در رسیدن به داده های قابل وثوق تاریخی که سهم مهمی در تکوین علم تاریخ دارد یاری می دهد.
سادهانا یا تعالیم تاگور
دلالت
بازسازی نگره های «گزاره» و «وضعیّت» براساس آرای جان پالک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی ما در این مقاله، واکاوی دو مفهوم «گزاره» و «وضعیت» است. ابتدا، حداقلِّ انتظارهای خود را از یک نگره «گزاره» و یک نگره «وضعیّت» ارائه می کنیم و به سراغ آرای جان پالک، نگره پرداز معاصر درباب «گزاره» و «وضعیّت»، می رویم و آرای مهم وی را برمی شمریم. سپس به بازسازی یک نگره «گزاره» و یک نگره «وضعیّت» بر اساس آرای پالک می پردازیم. در این نگره بازسازی شده، «گزاره ها» و «وضعیّت ها» هویّت های ضروری مستقلّ از ذهنی هستند که معنای «عملگرهای منطقی»، معنای «مفهوم ها» و معنای «دلالت گرها» می توانند اجزای آنها باشند. این اجزا با قرار گرفتن در یک شکل منطقی، گزاره ها یا وضعیّت ها را تشکیل می دهند. میان «گزاره» و «وضعیّت» تفاوت هست شناختی ای وجود ندارد و تنها تفاوت آنها در شکل منطقی آنهاست. در انتها، توانایی نگره خود را در برآوردن حداقلهای لازم برای یک نگره «گزاره» یا «وضعیّت» می سنجیم.
حکمت عملی؛ حکمت تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشته، در صدد تطبیق عقل عملی بر عقلانیت تمدنی (عقل عامل در عرصه تمدن) است تا راه را برای رویکردهای عملی در ساحات متعالی، هموار کرده و تحقق عملیِ آموزههای دینی را ممکن سازد. از رهگذر چنین عقل فعالی در اندیشه دینی، نه فقط مقابله با سکولاریزاسیون (نفی آتوریته دین از صحنه زندگی) سهل می شود، بلکه کارآمدی دنیوی و تمدنی علوم دینی؛ مانند الهیات و اخلاق در عرصههای کلان اجتماعی، امکان پیدا میکند.
روشن اندیشی در نگاه هگل
تمایز خبر از انشاء
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل مفهوم «حقیقت» در اندیشه ملاصدرا و هیدگر (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مبانى معرفتشناسى مفاهیم ماوراى طبیعى دینى
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۶ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به طور اختصار در دو مقوله بحثشدهاست:
الف - موانع ومشکلاتى که براى انسان در باب فهم مفاهیم ماوراى طبیعى دینى پیش مىآید موانعى از قبیل انس به محسوسات، محدودیت زبان بشرى وتطور زبان.
ب - مبانى وصول به معرفت مفاهیم ماوراى طبیعى دینى.
در این قسمت مسائل زیر بحثشدهاست:1 - راههاى شناخت کدام است ومفاهیم دینى را چگونه واز چه راهى مىتوان شناخت؟
2 - آیا هستى داراى مراتب است؟ حقایقى که مفاهیم دینى از آنها حکایت مىکند در کدام مرتبه هستى جاى مىگیرند؟
3 - فاعل شناسنده باید چه ظرفیتها وصلاحیتهایى داشته باشد تا شایستگى درک این مفاهیم را داشته باشد.
4 - خداوند با چه زبانى بابشر سخن گفته وبه عبارت دیگر زبان دین چه زبانى است؟ آیا الفاظ دینى در همان معنایى استعمال مىشوند که در عالم محسوسات به کار مىروند یا اینکه زبان تمثیلى وسمبلیک است ومفاهیم به نحو مشترک معنوى در حقایق محسوس ومعقول به کار مىروند واین مفاهیم محسوس همچون اصل وجودات محسوس آیه ونشانه آن مفاهیم نا محسوس هستند؟
نتیجه اینکه گذر از آن موانع ومعرفتبه این مبانى مىتواند ما را به معرفت آن حقایق برساند.
فرگه و مسئله عینیت نقدى بر عنان گسیختگى معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جایگاه یک ریاضى دان، فرگه وارد بحث مناقشه انگیزى مى شود که مکاتب مهم فلسفى از جمله رئالیسم، ایدئالیسم و تجربه گرایى مدت ها به آن اشتغال داشتند. این حیطه بحث که مى توان آن را با نام کلى نحوه ارتباط ذهن و عین مشخص کرد، در اندیشه فرگه به منظور ارائه توضیح مقبولى درباره شالوده ریاضیات مطرح مى شود. براساس دیدگاه فرگه، کسى که خود را در جهان و در تعامل با دیگران مى دید، نظریات مطرح در این زمینه راضى کننده نبود. این نظریات که به روان شناسى گرایى، خودانگارى، نسبى گرایى و منحصر دانستن عرصه موجودات در امور محسوس مى انجامند، نمى توانند به خوبى از عهده توضیح بناى علم و ادراک و نحوه ارتباط با دیگرى برآیند. فرگه به دنبال بنیادى از اندیشه است که صرفا عبارت از چند اصل موضوعى نبوده، بلکه امر عینى و در دسترس همگان را پیش چشم داشته باشد؛ بنایى که مى تواند تبیین علمى را استوار سازد. در این جستار ما ضمن بیان پیش زمینه اى از نحوه تدارک عینیت در اندیشه کانت، درباره تبیین عینیت در اندیشه فرگه تحقیق مى کنیم و از حاصل آن، برخلاف آنچه میان هرمنوتیسین ها شایع است، اشاراتى به در دسترس بودن معناى عینى خواهیم داشت.
هویّت هرمس مؤسّس جاودان خرد
حوزههای تخصصی:
آیا حکمت و فرهنگ با تالس و فلسفه یونان آغاز شد یا منشاء کهن تری در شرق داشته است؟ نظر غالب بر این است که تمدّن و فلسفه از یونان و با تالس آغاز شد ه است، امّا ما با نظر شیخ اشراق موافقیم که خاستگاه حکمت را نبوّت و هرمس میداند. هرمس در یونان، تات در مصر، اَخنُوخ در کتاب مقدس، هوشنگ در متون ایرانی و ادریس نبی در متون اسلامی بر هم منطبق و حکایت از شخصی با هویت مشابه دارند.
هرمس از نوادگان شیث فرزند حضرت آدم است و پس از آن دو، اوّلین فردی است که به نبوّت رسیده است. او بنیان گذار بسیاری از علوم مانند خط، طبابت، کیمیا، نجوم، حکومت و حکمت است. از این لحاظ در یونان وی را Trismegitos و در منابع اسلامی المثلث بالحکمة نامیده اند.
شگفتی وجود و رسالت فیلسوف از دیدگاه مرلو پونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر مرلو ـ پونتی شگفتی وجود فیلسوف را مجذوب می کند و به سوی خود می کشاند. شگفتی وجود مبتنی بر چیزی است که مرلو ـ پونتی آن را عدم ضرورت می نامد. حقیقت وجود عاری از هرگونه ضرورتی است. وجود هیچ چیز در این عالم، از جمله وجود انسان، واجب و ضروری نیست و همین عدم ضرورت است که انسان را به موجودی تبیین ناپذیر و آزاد تبدیل ساخته است. انسان با استفاده از آزادی خود دست به خلق معنا می زند و ارزش می آفریند. او محکوم به خلق معناست زیرا فقط از این طریق است که می تواند به حیات خود ادامه دهد. فیلسوف به دنبال رسیدن به پاسخ نهایی مسئله وجود نیست. او می داند که جهان شروع شده و با همه ابهامش در حال پیشرفت است، اما نمی داند چرا و چگونه، و نمی تواند در خصوص برطرف ساختن شگفتی و ابهام آن در آینده هیچ تضمینی بدهد. فیلسوف فقط می تواند شگفتی وجود را نظاره و تا اندازهای توصیف کند اما نمی تواند آن را تبیین کند، زیرا هرگونه تبیین، شگفتی را نابود می سازد. انسان ها در طول تاریخ کوشیده اند تا با توسل به امور مطلق شگفتی وجود را برطرف کنند اما از نظر مرلو ـ پونتی رسالت فیلسوف حفظ شگفتی وجود و محافظت از آن در برابر هرگونه کوشش برای نابود کردنش از طریق توسل به امور مطلق است