فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
برنامه «فلسفه برای کودکان» یکی از کارآمدترین برنامه های آموزشی با سبک تأملی در علوم تربیتی محسوب می شود. داستان های فکری در این برنامه از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند،مقاله حاضر در پی خلأ تألیف داستان های فکری متناسب با فرهنگ اسلامیدر بومی سازی برنامه «فبک»، به دنبال امکان سنجی استفاده از مضامین نهج البلاغه به عنوان یکی از مشهورترین متون دینی است و این مهم را با پیمودن پنج گام امکان سنجی نموده اند. بر اساس یافته های این مقاله: مضامین نهج البلاغه با اهداف داستان فکری همسو و هماهنگ است زیرا امام علی (ع) مخاطبان خود را با استفاده از روش های مختلف از جمله: «استفاده از داستان»، «تصویرآفرینی»، «طرح پرسش»، «بیان پیامد در گزاره های اخلاقی»، «فراهم آوردن زمینه تحلیل شرایط»، به فکرورزی تحریک کرده است.بهترین روش برای بهره مندی از متون روایی برای خلق داستان های فکری، «بازآفرینی» استیعنی استخراج درونمایه از متون روایی و خلق داستان بر اساس آن. با روش «تحلیل محتوای مضمونی» می توان درونمایه های متناسب با معیارهای فبک برای داستان های فکری را از متون روایی استخراج نموده و بر مبنای روش داده بنیاد ساماندهی کرد تا در نهایت توسط نویسندگان داستان کودک تبدیل به داستان های فکری متعدد بر مبنای آموزه های فلسفی درمتون دینی شود.
خودآیینی در بازی باوری رورتی: از آزادی انسان تا رهایی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی باوری رورتی در بستر رومانتیک گرایی او با تلاش برای تحقق آزادی انسانی طرح می شود. رورتی تلاش می کند تا با کنار زدن بندهای متافیزیک، رؤیای آزادی را محقق سازد. هرچند وی، آزادی را به نحو عام مطرح می کند، اما این ایده به طور خاص به وادی ادبیات نیز کشانده می شود. پرسش مقاله حاضر این است که: چگونه می توان از تحقق آزادی که به عنوان آرمانی رومانتیک مطرح می شود، به رهایی متن از قیود کلاسیک رسید؟ خودآیینی یکی از مؤلفه های بازی باوری است که «سراییدن هر داستانی که می خواهیم» معنا می شود و با شکل دهی متون بدیع به ساخت واقعیت های تازه می پردازد. در این تحقیق نشان خواهیم داد که به کار بردن کیفیت های کمپوزیسیونی تازه، چگونه می تواند بازی باوری را در عمل محقق ساخته، آن را به عرصه ی ادبیات نیز بکشاند. توجه به آثاری با چنین کیفیت های کمپوزیسیونی، بیش از دیگر آثاری که رورتی به تحلیل آن ها می پردازد می تواند به رها شدن از دام متافیزیک منجر گردد.
جایگاه استقرا در نظام منطقی جان استوارت میل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأکید میل بر رد معرفت پیشینی سبب شده که او نیز همانند تجربه گرایانی چون هیوم، دست به دامان روان آدمی شود و ریشه بسیاری از باورها را در روان آدمی بجوید. قوه عقل در نظر او لوح سفیدی است که مشاهده و تجربه نقش هایی بر روی آن ترسیم می کنند. در مرحله بعد روان آدمی دست به کار می شود و آدمی را وادار به پذیرفتن پدیده های تکراری می کند. این باور به مرور زمان و پس از تکرار مکرر یکنواختی های موجود در طبیعت، مهر تأیید مجددی می خورد؛ گویی کشف هر قانون جدیدی نه تنها خود آن قانون را اثبات می کند، بلکه به تثبیت سایر قوانینی که با استفاده از این روش به دست آمده اند نیز کمک می کند. این پژوهش برآن است که جایگاه استقرا را در منطق جان استوارت میل نمایان سازد و نیز نشان دهد که تلاش های او برای توجیه استقرا کافی نبوده است. به همین منظور کتاب نظام منطق (The System of Logic) میل مورد بررسی قرار گرفته و نظر برخی از مفسرین در باب آن بیان شده است. در ضمن بحث، سعی شده نظر میل در باب قیاس نیز بیان شود و به این ترتیب تصویری کلی از منطق جان استوارت میل ارائه شود.
دلوز و قاعده ای شاعرانه از زمان در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگاره زمان در فلسفه کانت در نسبت با کلیات ایدئالیسم استعلایی او را می توان مؤلفه ای خُرد(Minor) در نظر آورد، اما دلوز همین عنصر خُرد را از فلسفه کانت بیرون کشیده و عنصر کلان (Major)، یعنی سوژه استعلایی را در نقد عقل محض، حول آن بازپیکربندی می کند. این خوانشی یکسره متفاوت از نقد عقل محض است که در آن، مرکز ثقل از «امر استعلایی» به مفهوم «زمان» منتقل شده است. در اندیشه دلوز، مفهوم «زمان» را می توان دروازه ورود به هستی شناسی تفاوت محور او قلمداد کرد. به همین دلیل، خوانش منحصربه فرد دلوز از مفهوم زمان در فلسفه کانت حائز اهمیت بوده و در این مقاله موضوع پژوهش ما قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می شود تا از مجموع چهار قاعده ادبی و شاعرانه، که دلوز برای شرح فلسفه کانت به کار برده است، دو قاعده اول را با محوریت چرخش مفهومی کانت درباره زمان، مورد بررسی قرار دهیم.
یگانه انگاری یا دوگانه انگاری هویت شخصی انسانی از نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی یکی از فیلسوفان نظریّه پرداز در حکمت متعالیه است که به دیدگاه او درباره نفس، از جمله هویّت شخصی انسان، پرداخته نشده است. در این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد دیدگاه علّامه طباطبایی درباره یگانه انگاری یا دوگانه انگاری هویّت شخصی انسانی پرداخته می شود. در این راستا باید به ارتباط میانِ نفس و بدن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر و هویّت شخصی منتَج از آن پرداخته شود؛ زیرا نکته اساسی در بررسی ارتباطِ میانِ نفس و بدن، ارتباط علّی میانِ آنهاست. به نظر می رسد که قائلان به دیدگاهِ ارتباط علّی میانِ نفس و بدن، از جمله علّامه طباطبایی، باید قائل به دوگانه انگاری میانِ نفس و بدن باشند. امّا با توجّه به مبانی وجودشناختی علّامه طباطبایی و پذیرش حرکت جوهری در نزد علّامه، خلاف فرض اوّلیّه، این نتیجه به دست می آید که نفس و بدن دو مرتبه از یک حقیقتِ مشکِّک و سیّال اند. لذا، از نظر علّامه، با توجّه به مبانی اصالتِ وجودی، هویّت شخصی انسان به صورتِ یک جوهر واحد سیّال خواهد بود. نگاه وجودشناختی علّامه به هویّت شخصی انسان́ شاخصه اصلیِ شاکله بحث و موجب تمایز دیدگاه او از سایر دیدگاه ها درباره نحوه ارتباطِ نفس و بدن در فلسفه ذهن است. در این مقاله روشن خواهد شد که دیدگاه علّامه، با وجود اختلاف عمیق در مبنا، به یگانه انگاری جوهری و دوگانه انگاری ناظر به ویژگی ها نزدیک است.
تکوین «مطلق» در ایدئالیسمِ آلمانی و نسبتِ آن با مسئله آزادی در ایدئالیسمِ مطلقِ هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
101 - 124
حوزههای تخصصی:
آزادی در فلسفه هگل برحسبِ قدرتِ تعین بخشیِ سوبژکتیویته و با ضابطه «در دیگری نزدِ خود بودن» تعریف می شود. آزاد کسی است که در اندیشه و عمل، به تمامی، مطابق با اندیشه مطلق حرکت کند. اندیشه ای مطلق است که از تناهیِ خویش رها شده است، به طوری که با هستی یگانه گشته است. آزادی یعنی ارتقا به موقفِ «مطلق» و انطباق با «مطلق». به این ترتیب، آزادی با مفهومِ این همانی گره می خورد. آزاد کسی است که در این همانی با «مطلق» به سر می برد یا ذیلِ «مطلق» مندرج می شود. بنابراین، فردِ تکینِ انسانی ازآن جهت که فردی تکین است آزاد نیست، بلکه تاآنجاکه فردی کلی (سوبژکتیویته مطلق) است آزاد است. شلینگ این تلقی از مطلق را صرفاً «منفی» می نامد زیرا، در این تلقی، «مطلق» این همانی - در - تفاوتِ اندیشه و هستی است که ذیلِ اندیشه مطلق تعریف شده است. هستی، امرِ ثبوتی و، برحسبِ اندیشه، امرِ منفی، تبیین می شود یا حوزه امکان ذیلِ حوزه ضرورت مندرج می شود. شلینگ، درمقابل، تأکید می کند که امکان بر ضرورت تقدم دارد، همان طور که نزدِ کانت آزادی بر شناخت و اندیشه شناختی تقدم دارد. لذا آزادی را مبنای اندیشه قرار می دهد و نه اندیشه را مبنای آزادی. به علاوه، آزادی را در نسبت با امرِ الهی درک می کند. در این مقاله، نخست سیر تکوینِ «مطلقِ» هگلی را برحسبِ تاریخچه آن در ایدئالیسمِ آلمانی توضیح می دهیم. سپس «مطلقِ» هگلی و پیامدهای آن برای آزادی را شرح می دهیم. پس ازآن، انتقاد شلینگ از «مطلقِ» هگلی را بیان می کنیم و، نهایتاً، دورنمایی از الگویی غیرِهگلی برای آزادی ترسیم می کنیم.
خوانش نیچه ای از رمانتیسیسم: زیبایی شناسی ِفقدان (مطالعه موردی: رمان زندگی جای دیگری است اثرِ میلان کوندرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
125 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر نقد رمانتیسیسم به مثابه زیبایی شناسیِ فقدان است. مطالعه موردیِ پژوهش حاضر رمان زندگی جای دیگری است اثر میلان کوندرا است. نیچه معتقد است که رنجِ تراژیک ناشی از غنای زندگی است (بدبینی نیرومندانه)، اما رمانتیسیسم زیبایی شناسیِ فقدان و سترونیِ زندگی است (بدبینی ضعیفانه). شاعرِ رمانتیک «برگزیده» ای است که به حقیقتِ متعالی دسترسی دارد، حقیقتی که آلوده به این زندگیِ روزمره نیست. او جوانی است که نمی خواهد از مکانِ مثالی (زهدان مادر) دور شود و به همین دلیل همیشه بی تجربه و نابالغ باقی می ماند. به اعتقاد کوندرا، سنِ تغزلی جوانی است و این رمان حماسه نابالغان است. شعرِ غنایی فرمِ ایدئال اوست: شعری که حدیث نفسِ شاعر است، نوازش احساسات به مثابه احساسات است. شاعر به جایِ کُنش، به جایِ جهان، فقط از نوازشِ نفس می گوید. همین افراط در درون بودگیِ سوبژکتیو به بحران رمانتیسیسم منجر شد. برای انسانِ تغزّلی جهان تا آنجا «واقعیت» دارد که بتواند به اُبژه زیباشناسی تقلیل یابد. قلمرو واقعیت عرصه امر مشروط است، اما حوزه شعر حوزه امر مطلق و نامشروط است. به همین دلیل است که همواره میان شعر و زندگی فاصله وجود دارد و جهان بیرون و درون بر یکدیگر منطبق نمی شوند. یارومیل (شخصیت رمان) خواهانِ امر نامشروط است اما شکست می خورد. استعاره ها او را طلسم کرده بودند.
نقش و جایگاه عقل در توجیه باورهای دینی از منظر علامه طباطبائی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
119 - 148
حوزههای تخصصی:
علامه عقل را نفس مدرک انسان می داند، و قلب، همان نفس مدرک است، بدین ترتیب دریافت کننده وحی؛ نفس مدرک است و از آن با عنوان قلب یا عقل یاد می شود. روشن است که عقل در این کاربرد معنای عام تری از قوه عقل نظری و استدلالی دارد. ولی آکویناس تنها به جنبه استدلالی عقل اعتقاد دارد. با توجه به تمایزی که آکویناس بین وحی و عقل قائل است، مهمترین اعتقاد رایج مسیحیت، یعنی تثلیث را خارج از ادراک عقلی می داند، و نسبت به تقدم ایمان بر عقل تاکید می کند. اما علامه، اولا ایمان را در قلمرو عقل عملی تعریف می کند ثانیا عقل استدلالی و نظری را مقدم بر ایمان می داند. وجه مشترک علامه و آکویناس درباره جایگاه عقل در توجیه عقاید دینی، اعتقاد دارند؛ بسیاری از عقاید دینی و در رأس همه اثبات وجود خداوند، با عقل قابل توجیه (اثبات برهانی) است، ثانیا عقل و دین، دروازه ورود به عالَم حقیقت اند و سبب هدایت انسان برای رسیدن به سعادت هستند. هر دو فیلسوف، فلسفه عقلی – استدلالی ارسطویی را برای اثبات حقایق دینی به خدمت می گیرند. در این نوشتار با روش تحلیل و توصیفی به بررسی دیدگاه این دو فیلسوف درباره جایگاه عقل در توجیه عقاید دینی خواهیم پرداخت.
پیدایش جهان از دیدگاه علامه سید محمدحسین طباطبایی و استیون هاوکینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۶)
157 - 173
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین موضوع پیدایش جهان از دیدگاه دو اندیشمند برجستۀ معاصر دین و علم، علامه سید محمد حسین طباطبایی و استیون هاوکینگ، به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی نگارش یافته است. علامه طباطبایی با دو رویکرد تفسیر وحیانی و شناختِ عقلی عوالم سه گانۀ وجود (عقل، مثال، ماده) را معلول خداوند و عالم مادی را حادث علّی و زمانی دانسته است. همچنین به آغاز زمانی داشتنِ جهانِ طبیعت اشاره دارد. هاوکینگ با رویکرد صرفاً علمی و تجربی در دو دوران فکری خود (هاوکینگِ متقدم و متأخر) به این موضوع پرداخته است. هاوکینگِ متقدم با توجه به رویکرد کلاسیکی نسبیت عام و رویداد انفجار بزرگ از پیدایش فضا و زمانِ جهانِ کنونی و امکانِ وجود خالق سخن گفته است. اما هاوکینگِ متأخر با توجه به قانون گرانش و مکانیک کوانتومی پیدایش جهان را از «هیچ»، یعنی روندِ خلقِ بدون مقدمه و ناظمِ هوشمند، کافی دانسته و برای اثبات آن در پی نظریه ای موسوم به M (نظریۀ همه چیز) است. در این دیدگاه، جهان خودبسنده و بی نیاز از خالق است و آغاز و پایانی برای آن متصور نیست. از برآیند این دو دیدگاه می توان گفت یافته های علمی بر بنیان تجربه و در نتیجه در معرض آزمون، حدس، احتمال، و خطا قرار دارند و نمی توانند دربارۀ آفرینش جهان دیدگاهی یقینی داشته باشند. افزون بر این دانشمندان فیزیک و کیهان شناسی به دیدگاه هاوکینگ در این مورد نقدهای جدّی وارد کرده اند. در حالی که گزاره های دینی دربارۀ آفرینش جهان برخاسته از وحی و مصون از هر گونه خطا و اشتباه است و از عقل منطقی نیز بهره می گیرد. از این رو به واقعیت نزدیک تر است که در مقاله بیان خواهد شد.
درآمدی بر ایدۀ «عدالت اقتضایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۶)
231 - 245
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های بنیادین در دین اسلام اصل عدالت است که رمز تراز و تعادل در عالم تکوین و تشریع قلمداد می شود. به باور دانشمندان این اصل نباید تحت عناوین دیگر مانند اصل مصلحت خدشه دار شود. در زمینۀ مصلحت نظریات و تعاریف مختلفی طرح شده است که غالب آن ها بر لحاظ خیر و نفع کلی تمرکز یافته است. اما دربارۀ نوع ارتباط مصلحت با عدالت کمتر سخن به میان آمده است که در آن ها نیز بحث عدول از عدالت در هنگامۀ مصلحت یا چربش مصلحت بر عدالت تحت عناوین ثانوی پررنگ شده است. اما در این مقاله حسب ترسیم و تقریری که از سازکار عدالت با مصلحت آمده است ایدۀ عدالت اقتضایی مطرح شده که در آن مصلحت از مقولۀ عدالت، البته از نوع عدالت اقتضایی، است و در آن نیاز نیست عدالت فدای مصلحت یا مصلحت فدای عدالت شود. در واقع، با توجه به اصل ربح معقول و روح معنایی مفهوم عدالت، احکام و دستورها، در صورت وحدتِ اصل موضوع، تابع شرایط موضوع است تا وضع حکم در موضع مقتضی آن صورت گیرد و مناسب ترین اقدام حسب شرایط رقم خورد. در واقع امور ثانوی و حکم تابع آن در گسترۀ اصل عدالت اقتضایی و تناظر عدالت و مصلحت است. در این گفتمان، عبور از مصلحت نه تنها عادلانه نیست بلکه فرد یا امر را وارد مقولۀ ظلم خواهد کرد.
آزادی در اندیشه کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
107 - 124
حوزههای تخصصی:
مفهوم آزادی در دیدگاه کانت مفهومی عام است که نقدهای سه گانه و بسیاری از رساله ها و نوشته های او را در بر می گیرد. وی آزادی را بنیاد اخلاق معرفی کرده و آن را ویژگی بنیادی سوژه می داند. در نظر کانت آزادی به دو معنای سلبی و ایجابی وجود دارد که وی از میان این دو معنا، معنای دوم را برمی گزیند و آن را پایه اندیشه خویش قرار می دهد. این نوع آزادی به صورت فردی قابل تحقق نیست، بلکه در سایه اجتماعی شدن انسان ظهور می یابد. همچنین کانت تحقق آزادی را به تاریخ حواله داده و آن را تقدیری تاریخی به شمار می آورد. نویسندگان مقاله پیش رو را با هدف توصیف مفهوم آزادی در اندیشه کانت و اشاره به برخی کاستی های آن، با روش تحلیلی_انتقادی تدوین کرده اند. نگارندگان در نهایت با تحلیل مفهوم آزادی در اندیشه کانت به این نتیجه دست یافته اند که چند مسئله مهم در تحلیل مفهوم آزادی وجود دارد که کانت در تحلیل خود از مفهوم آزادی به آنها توجه نداشته است؛ از جمله معانی متنوع آزادی، جنبه های تاریخی و فرهنگی و زبانی عقلانیت، التزام مفهوم آزادی با رضایت و شادی.
خیر اَعلی در روایات انس بن مالک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
73 - 100
حوزههای تخصصی:
در تاریخ اندیشۀ اخلاقی مسلمانان، عصر صحابه دورانی هنوز ناشناخته و نکاویده است. اندیشه های رایج در این دوره در قالب روایت بازمانده اند؛ روایاتی که نگرش ها در مقام ارزیابی اعتبارشان مختلف است. با تحلیل محتوای روایات منتسب به هر صحابی می توان دریافت چه انگاره ای از وی در ذهن پذیرندگان روایت های منسوب به او نقش بسته است. از جملۀ این صحابه انس بن مالک (درگذشتۀ 93ق) عالم ساکن بصره در اواخر سدۀ نخست هجری، و آخرین بازمانده از نسل صحابه است. مطالعۀ کنونی به مرور و تحلیل محتوای بخشی از روایات اخلاقی او اختصاص دارد که چارچوب کلی بینش او به خیر اعلی را بازمی نمایانند. خواهیم دید انس می کوشد نزدیکی پایان دنیا را یادآور شود و تأکید کند که اگر مسلمانان همین اندک زمان تا آخر کار جهان را به سلامت بگذرانند، به خیر اعلی که در تعالیم وی با مجالستِ پیامبر (ص) در کنار حوض کوثر تداعی می شود راه می جویند.
«الهیات» نزد ارسطو و نسبت آن با دین یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
201 - 228
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران در مواجهه با الهیات ارسطو عموماً الهیات تنزیهی را به او نسبت می دهند. فیلسوف متأله در این الگو دین خود را از فلسفه نگرفته است، بلکه فلسفه را برای تفسیر و قرائت عقلانی خاصی از دین به کار می گیرد. او با استفاده از مفاهیم فلسفی تصوراتِ تشبیه زده از الوهیت را اصلاح، و الوهیت را تنزیه می کند. فیلسوف در این الگو پیش از تفلسف متدین است و با تفلسف قرائت خود را از دین تغییر می دهد. در حالی که رویکرد غالب در تفسیر ارسطو همین است، اما عده ای چون نتوانسته اند چنین الهیاتی در وی بیابند رویکرد دیگری اتخاذ کرده و اساساً الهیاتِ وی را منکر شده اند. در این مقاله پس از شرح این دو رویکرد و نشان دادن عدم تطابقشان با متون ارسطو به معرفی قرائت الهیاتیِ غیرتنزیهی از مابعدالطبیعه پرداخته ایم. فیلسوف در این الگو دینِ پیشافلسفی را عقلانی نمی سازد، بلکه در متنِ فلسفۀ خودش الوهیت و امر قدسی را تجربه می کند. در اینجا فلسفه مسبوق به دین نیست، بلکه دین مسبوق به فلسفه و محصولِ نهاییِ آن است. بنابراین ارسطو متدین به دین یونانی یا هر دین پیشافلسفیِ دیگری نبوده، بلکه دینِ او عین فلسفۀ اوست.
امکان متافیزیکی کارآمدی دعا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی منکر این رأی اند که خداوند دعا را مستجاب می کند و به این دلیل دعا اقدامی کارآمد است، چرا که دعای مستجاب با برخی از صفات باری تعالی مانند قدرت مطلق، علم مطلق، خیر محض بودن و... سازگار نیست. محور مقاله حاضر بررسی مدعای متافیزیکی امکان استجابت دعاست. به این منظور، ابتدا دو استدلال علیه کارآمدی دعا با دو پیشفرض «خداوند خیر محض است» و «خدا همیشه می خواهد و می تواند چیزی را که خیر است انجام دهد» ارائه و سپس نقد شده است. در نقد استدلال اول، از دیدگاه های موری استفاده شده و نشان داده می شود خداوند گاهی ارائه خیر خاصی را منوط به دعا می کند تا خوبی های مهم تری را عطا کند که بدون قیدوشرط تأمین نمی شدند. برای نقد استدلال دوم، بر مبنای آرای هاوارد-اشنایدر، نشان داده می شود به واسطه دعا برای انجام دادن یک فعل و تغییر موقعیت اخلاقی آن فعل، انجام دادن آن فعل برای خداوند تبدیل به بهترین کار می شود. همچنین ایجاد وضعیت اموری از سوی خداوند در اجابت دعا گاهی می تواند بهتر از موارد بدیل باشد. در ادامه مقاله استدلال سومی علیه کارآمدی دعا با پیشفرض «خداوند هر آنچه را مصلحت است انجام می دهد» طرح می شود. برای پاسخ به این اشکال بر مبنای تقسیم سه گانه مجلسی نشان داده شده که می توان حالتی را در نظر گرفت که مصلحت در گرو دعا باشد و بدین ترتیب تعارض برطرف می گردد. بخش پایانی مقاله بیانگر این نکات است که دعای کارآمد و حقیقی به عنوان امری علّی فراتر از یک ارتباط زبانی است، همچنین دعا وابسته به نوع و مراتب آن می تواند طیفی از دلایل ضعیف تا قوی را برای خداوند فراهم آورد، و نهایتاً این که دعای حقیقی، علاوه بر این که دلیلی بر انجام دادن فعلی فراهم می کند، بر ارزشمندی و مصلحت بودن آنچه خواسته شده نیز تأثیر می گذارد.
استقلال معرفت شناختی و وابستگی هستی شناختی اخلاق نسبت به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
736 - 750
حوزههای تخصصی:
به طور سنتی اعتقاد بر این بود که اخلاق بر دین مبتنی است و بدون دین، اخلاق وجود ندارد. با گسترش انتقادات بر ضد دین در عصر جدید و ظهور نظریه های مختلف پیرامون منشاء دین که به دنبال خاستگاه انسانی برای دین بودند تلاش برای یافتن اخلاق بدون دین نیز رشد یافته است. مدافعان نظریه استقلال اخلاق از دین انتقادات قابل تاملی را مطرح می سازند به نحوی که نظریه ابتناء اخلاق بر دین را به چالش می کشاند. هدف پژوهش حاضر پرداختن به مساله نسبت میان اخلاق و دین است. مساله ای که در این رابطه در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می گیرد این است که اخلاق چه نوع استقلالی می تواند نسبت به دین داشته باشد. نویسنده ضمن قابل قبول دانستن مهمترین چالشی که پیروان نظریه استقلال اخلاق از دین مطرح می نمایند با تمسک به نظریه اخلاق دو قطبی نسبت میان اخلاق و دین را تبیین می کند. بر اساس این نظریه دو جنبه معرفت شناختی و روان شناختی را باید در مورد اخلاق تمایز نهاد. در حالی که جنبه معرفت شناختی اخلاق از دین استقلال دارد جنبه روان شناختی بر دین مبتنی است. با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و مفروض گرفتن عینیت ارزش های اخلاقی مقاله پیش رو به این نتیجه خواهد رسید که ارزش های اخلاقی در حالی که از دین استقلال دارند ؛ اما از جهتی متفاوت بر دین مبتنی هستند.
Commonalities of the Abrahamic Religions in the Worldview of Science: Metaphysical Presuppositions of Science(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
300 - 316
حوزههای تخصصی:
The Abrahamic religions include the three monotheistic religions of Judaism, Christianity, and Islam. All of these religions consider Abraham as their ancestor, and they consider science to be the knowledge of the universe and humanity, which are divine revelations. The framework of science in the Abrahamic religions uses three basic concepts: 1) monotheism (as a fundamental principle, a single and all-encompassing Divine vision) 2) the universe (as a divine creation) 3) science (as an all-encompassing knowledge about the world as the sign of God). The purpose of writing this paper is to find the common principles governing science among Abrahamic religions, using a descriptive-analytical method based on library sources. The results of this research is an intellectual attempt to draw on the commonalities between various Abrahamic religions in the areas of constructive dialogue in the field of globalization, based on revelatory and spiritual teachings, to achieve the unification of the world, which is one of the divine promises and is rooted in the natural foundations of humanity.
نقش فرسودگی شغلی معلمان (فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی) و ابعاد تعامل معلم- دانش آموز در شادکامی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
275 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی نقش فرسودگی شغلی معلمان (فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی) و ابعاد تعامل معلم- دانش آموز در شادکامی دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان و دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه دو یزد که در سال 98-1397 مشغول به تحصیل و تدریس بودند را شامل می شود. نمونه ای مشتمل بر 50 معلم (25 مرد و 25 زن) و 350 دانش آموز (175 پسر و 175 دختر) به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. دو مؤلفه ی فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی از پرسشنامه فرسودگی شغلی مزلاچ (1981) توسط معلمان و پرسشنامه های تعامل معلم- دانش آموز وابلز و همکاران (1993) و شادکامی آکسفورد آرگیل و لو (1991) توسط دانش آموزان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و رگرسیون چندگانه با روش گام به گام تحلیل شد. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که دانش آموزان مربوط به معلمان دارای فرسودگی هیجانی و نقصان کفایت شخصی پایین تر، از میزان شادکامی بیشتری برخوردارند و از بین ابعاد تعامل معلم – دانش آموز، متغیرهای عدم رضایت و رفتار سخت گیرانه پیش بینی کننده های منفی و رهبری و رفتار کمک کننده/ دوستانه، پیش بینی کننده های مثبت شادکامی دانش آموزان می باشند.
طرح واره های تصویری داستان حضرت ابراهیم(علیه السلام) در قرآن کریم بر مبنای نظریه زبان شناسی شناختی جانسون(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۵
169 - 209
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مفاعیم انتزاعی در داستان های قرآن کریم از راه مفاهیم عینی بیان می گردند. جانسون معتقد است انسان بر اساس تجربیاتی که از جهان پیرامون خود کسب می کند، برای فهم امور انتزاعی آمادگی بیشتر و بهتری دارا خواهد بود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به طرح واره های تصویری داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم پرداخته تا به این پرسش ها، پاسخ دهد؛ طرح واره های تصویری داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم دارای چه قابلیت های مفهومی است؟ کدام یک از انواع طرح واره های تصویری بیشترین سهم را در انتقال مفاهیم و درک درست از آیات داستان حضرت ابراهیم (ع) دارد؟ نتایج حکایت از آن دارند؛ قرآن کریم به عنوان اثری همه جانبه با توجه به مفاهیم انتزاعی گسترده ای که در خود جای داده، دارای طرح واره های تصویری حرکتی، حجمی و قدرتی بسیاری است. از مجموع آیات دربردارنده ی داستان حضرت ابراهیم (ع)، بیشترین آیات شامل طرح واره حرکتی است. کمترین آیات طرح واره ی قدرتی و حجمی هستند.
The Effects of Critical Rationalism on the Development of Critical Thinking Abilities; A Case Study with Senior High School Students in Manizales, Colombia(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
40 - 54
حوزههای تخصصی:
Fostering critical thinking among senior high school students in Colombia has been an unfulfilled goal. This undesirable situation has multiple causes: “critical thinking” has become a mere slogan and its meaning and scope have not been clearly specified despite being widely used in the different levels of the education system. Furthermore, the strategies designed to teach critical thinking lack creativity, reinforce rote learning and the sheer repetition of logic rules besides misallocating the goal of reasoning and argumentation by focusing only on rhetorical persuasion. Textbooks and core literature in critical thinking suggest that a critical thinker is someone who always has plenty of arguments to defend her beliefs besides being ready to address even destructive criticism. By contrast, critical rationalism emphasizes the importance of a humble approach, acknowledges error, and portrays a critical thinker as someone who is ready to test her most beloved theories against experience and to reject them in the light of the facts that contradict her beliefs and certainties. We consider that a pedagogical approach enriched with fallibilism might be central for a better education and endorse these views with the results of a case study conducted in Manizales, Colombia, which shows that teaching the basics of logic and argumentation by using the central tenets of critical rationalism fosters critical thinking among senior high school students
Critical Rationalism and the Internet(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
80 - 90
حوزههای تخصصی:
The aim of this paper is to consider whether critical rationalism has any ideas which could usefully be applied to the internet. Today we tend to take the internet for granted and it is easy to forget that it was only about two decades ago that it began to be used to any significant extent. Accordingly in section 1 of the paper, there is a brief consideration of the history of the internet. At first sight this makes it looks implausible that any of Popper’s ideas could be applicable to the internet, since Popper died before the internet came into general use. However, section 2 argues that Popper’s theory of World 3 does apply very well to the internet. This application is significant because, as shown in section 3, it leads to the problem of misinformation, which is one of the most significant problems generated by the internet. In section 4 there is an attempt to solve this problem using ideas taken from Popper’s epistemology. It is argued that there should be changes in education designed to prepare students for the internet age. Teaching in the internet age should focus on presenting to the students not just the accepted theories but also the evidence on which they are based. An illustration of how this might be done is given by considering an example from science teaching, namely the teaching of Newtonian mechanics in the last years of school or first years of university.