فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
125 - 141
حوزههای تخصصی:
ملارجبعلی تبریزی و شاگردش قاضی سعید قمی تلقی خاصی از خداوند را مطرح می کنند. این دسته از فیلسوفان برآنند که در مورد خداوند نمی توان به نحو ایجابی سخن گفت و تمام صفات الهی به سلب بر می گردد. در این دیدگاه اساس الهیات سلبی، اشتراک لفظی وجود است. الهیات برآمده از این مکتب صبغه دینی و نوافلاطونی دارد. این مقاله درصدد بررسی زمینه شکل گیری، بیان آراء و مبانی فکری ملارجبعلی تبریزی و قاضی سعید قمی در الهیات سلبی و نقد آنها است. پس از بررسی و نقد دلایل آنان به بیان ناسازگاری با پاره ای از آموزه های فلسفی بر مبنای قاعده الواحد پرداخته شده است. از این رو مقاله حاضر در صدد بحث تفصیلی پیرامون صفات و افعال الهی نیست. از آنجا که این دو فیلسوف به شدت تحت تأثیر آموزه های نوافلاطونی اند، هم اندیشی و تأثیر پذیری آنها از آرای فلوطین نیز نشان داده شده است.
نقد نگره تفکیکی در تبیین باور فطری به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹۰
33 - 62
حوزههای تخصصی:
از باور فطری به خدا، تقریرها و تفسیرهای متعددی ارائه شده است. یکی از این تقریرها، تفسیر باور فطری به معرفت قلبی است که نه از سنخ علم حضوری و شهودی است و نه از سنخ علم حصولی؛ بلکه معرفتی است که خداوند در جان و قلب انسان به ودیعه گذاشته شده و صنع او می باشد. این تقریر که توسط طرفداران رویکرد تفکیکی ارائه شده است، از لحاظ مبانی، محتوا و روش با ایرادهای مختلفی نظیر تعطیل عقل از شناخت حصولی خداوند، انکار علم حضوری به خدا و نظایر آن مواجه است و درنهایت نمی تواند معیاری برای توجیه باور فطری به خدا ارائه دهد. در مقاله حاضر سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین و بررسی انتقادی این دیدگاه، به ارائه دیدگاه مختار بپردازد. در تقریر مطلوب، باور فطری به خدا به معنای باور قلبی و از سنخ علم حضوری خواهد بود. در علم حضوری به دلیل اینکه علم عین واقع است ، خطا در آن راه ندارد و در مقام اثبات و توجیه نیز «خودموجه» می باشد.
کمیت قیاس شرطی نزد شمس الدین سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
113 - 134
حوزههای تخصصی:
شمس الدین سمرقندی که در بحث قیاس شرطی دیدگاهی نو در برابر ابن سینا پیش نهاده است، از 19 ضرب منتج سینوی 12 ضرب را نامعتبر می داند. در مقاله دیگری نشان داده ایم که اگر تنها «کیفیت» گزاره ها را در نظر بگیریم میان قیاس های سمرقندی و منطق ربط مطابقت شگفت انگیزی وجود دارد. در این مقاله، اما، نشان می دهیم که اگر «کمیت» گزاره ها را نیز در نظر آوریم این مطابقت از میان می رود. دلیل این مسئله آن است که در بحث از سورهای جزئی شرطی، سمرقندی مانند ابن سینا دچار این اشتباه شده است که می توان تحلیلی از «لزومی جزئی» ارائه کرد که متمایز از لزومی کلی و اتفاقی جزئی باشد. هر تحلیلی که تا کنون از لزومی جزئی ارائه شده است به «همیشه صادق» شدن آن انجامیده و نه سمرقندی، نه ابن سینا و نه هیچ منطق دان دیگری تا کنون نتوانسته است از این ایراد بگریزد. واژگان کلیدی: منطق ربط، قیاس اقترانی شرطی، شمس الدین سمرقندی، کمیت
بررسی انتقادی نظریه مه بانگ از منظر فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
135 - 147
حوزههای تخصصی:
افزایش شواهد موید نظریه مه بانگ نه تنها منجر به مرگ و کنار راندن نظریات رقیب مانند حالت پایدار گردید، بلکه بار دیگر جدال قدیمی میان فلاسفه و متکلمین بر سر حدوث و قدم عالم از سر گرفته شد. ولی این بار حامیان متکلم نظریه مه بانگ مسلح به قوانین فیزیک کوانتوم و نظریه نسبیت هستند. لذا ما نیز در این مقاله قصد داریم یافته های جدید اخترفیزیک دانان را با عقاید فلاسفه اسلامی نقد و بررسی کنیم؛ آن چه که در این مقاله به آن پرداخته ایم نقد و بررسی مباحث فلسفی مطرح شده از طریق یافته های اخترفیزیک دانان است که خلاصه آن به شرح زیر است: 1- تحلیل یافته های منجمین و نظریات اخترفیزیک دانان پیرامون کیهان نخستین 2- بررسی اعتبار علمی نظریات مربوط به مه بانگ و امکان سنجی آن 3- تبیین نگرش مشائی به مه بانگ در قالب نظریه عقل فعال و علل اربعه 4- تبیین حرکت جوهری ملاصدرا از منظر مه بانگ 5- باصرف نظر از اصطلاحات فنی کیهان شناسان اصل نظریه مه بانگ قابل تقلیل به همان نظریه حدوث است که در پایان با عنایت به متد فلاسفه که همان برهان لمی است به نظر می رسد که دلایل خلقت مستمر، حدوث زمانی عالم و ازلیت عوالم مدبر جهان مادی مستحکم تر از یافته های غیرمستقیم و استقرائی اخترفیزیک دانان است. کلید واژه ها: انبساط عالم، ثابت هابل، امواج ریزموجCMB، عقل فعال، علل اربعه، حرکت جوهری.
اسپینوزا، لاک و استدلال در دفاع از مدارا و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
61 - 82
حوزههای تخصصی:
موضوع نوشتار حاضر بررسی استدلال های اسپینوزا و لاک در دفاع از آزادی است. برای این هدف، ابتدا مدارا و آزادی را تعریف کرده و نسبتشان با یکدیگر را سنجیده ام، سپس بستر پیدایش نظریه های دفاع از مدارا و آزادی را شرح داده و تئوری های حامی خشونت دینی را به اختصار بررسیده ام. بعد از آن، استدلال های اسپینوزا در دفاع از آزادی را به تفصیل آورده ام، سپس استدلال های جان لاک در دفاع از آزادی و مدارا را تقریر کرده ام. در پایان نوشتار، با بررسی نسبت دفاعیات هر یک از این دو اندیشمند با مبانی مقوم خشونت دینی تلاش کرده ام نشان دهم استدلال های هر یک از این دو فیلسوف، کدام یک از مبانی مقوم خشونت دینی را خنثا می کند.
مبانی تصور ذات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی در «اصول فلسفه»، واقعیت را تصور ذات الهی می داند؛ اما در آثار گوناگون خود تصورات متفاوتی از ذات الهی (به صفت منحصر یا لوازم یا...) ارایه می نماید و نیز تصورات مختلفی از واقعیت تبیین می کند. در این مقاله تلاش شده است تا تصور مختار علامه طباطبایی از ذات الهی، بر اساس مبانی آن تبیین و تحلیل گردد. این تصور همان واقعیت ورای اطلاق و تقیید است؛ اما تبیین و تحلیل تصور ذات الهی به عنوان واقعیت مقید، واقعیت مطلق در برابر مقید و مطلق واقعیت، مطابق با تصور مختار از ذات الهی و مبانی موردنظر علامه طباطبایی نیست؛ هرچند، میان این تصورات با ابتنا بر مبانی مختلف، سازگاری برقرار است. در نهایت با تحلیل نحوه شکل گیری واقعیت مطلق در ذهن از دیدگاه علامه طباطبایی، روش انتزاع علامه به تصور سلبی و سلب تصور منوط می گردد.
معرفت شناسی تکاملی دونالد کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
45 - 62
حوزههای تخصصی:
دونالد توماس کمبل در زمره دانشمندان روانشناسی و علوم اجتماعی است که سهم زیادی در گسترش رویکردی تکاملی به فلسفه علم، اخلاق و به ویژه معرفت شناسی دارد. کمبل، ایده های معرفت شناسانه خود را که نوعی معرفت شناسی توصیفی است، معرفت شناسی تکاملی خواند. وی در این رویکرد، منطقِ حاکم بر فرآیند انتخاب طبیعی را برای تبیین سطوح مختلف معرفت، از سطح زیستی تا سطح فرهنگ و علم، استفاده می کند. به عبارت دیگر، وی در پی صورتبندی نظریه ای کلی درباره معرفت، مبتنی بر انتخاب طبیعی با استفاده از داده های علوم زیستی، روانشناسی و جامعه شناسی است. کمبل، مکانیسمِ تنوع کور و ابقاء انتخابی- تکواا - را مکانیسم کلیِ فرآیندهای تکاملی از جمله فرآیندهای زیستی، یادگیری و خلاقیت در نظر می گیرد و با تعمیم این مکانیسم به سطح علم، به تبیین تغییرات معرفت علمی می پردازد. در این مقاله، ضمن ارائه گزارشی توصیفی-تحلیلی و نقد معرفت شناسی تکاملی کمبل، به پیامدهای فلسفی معرفت شناسی تکاملی وی نیز خواهیم پرداخت.
ارایگنیس: خاستگاه زبان و فهم در اندیشه هایدگر و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
111 - 128
حوزههای تخصصی:
هایدگر در کتاب در راه زبان، موضع فکری خود را از هستی شناسی بنیادین به تفکری اصیل تر (به گمان خود)، یعنی سخن گفتن از ذات زبان تغییر می دهد. نوشتار پیش رو قصد دارد، نشان دهد که زبان از طریق خود چگونه می تواند بنیادهای درونی را توصیف کند. هایدگر در جستجوی پاسخ این پرسش، به موقعیت اصیل زبان، یعنی ارایگنیس (Ereignis)بازمی گردد. هایدگر می گوید ارایگنیس نیروی محرکه ای است که آوای مسکوت زبان را به گفتار تبدیل می کند. زبان از طریق گفتار، خود را آشکار کرده و درباره خود سخن می گوید. از سویِ دیگر، ارایگنیس تمامی هستندگان را در موقعیت خاص خود به فراخور نسبت هرمنوتیکی که با دازاین و جهان دارند به ساحت حضور فرامی خواند. در اندیشه گادامر، ارایگنیس به شکلی غیرمستقیم، در چهارچوب گفتگو، میان مفسر و متن تعین می یابد. در فرایند گفتگو، ارایگنیس ضمن اجازه واگشایی مفسر و متن، این امکان را به دو افق می دهد که هر یک با توجه به ماهیت خودشان به افق دیگری ورود کرده و در هنگام گفتگو به یک موضع مشترک برسند؛ بنابراین ارایگنیس در تفکر هایدگر و گادامر به عنوان آشکارکننده وجوه پنهان زبان و متن و مفسر، تأویلی نو از نسبت دازاین با هستی و گفتگوی میان مفسر و متن ارائه می دهد و ذات زبان بماهو زبان را همچون زبان (گفتن) به زبان (گفتار) می آورد.
مسئله «بعضی» در منطق؛ دفاعی گرایسی از تفسیر جانشینی از سور جزیی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
63 - 76
حوزههای تخصصی:
گرایس، مجادلات میان منطق گزاره ها و زبان طبیعی را با کشیدن حصاری میان حوزه هریک، پایان می دهد. او منطق را به دلالت شناسی، و زبان طبیعی را به کاربردشناسی مشغول می کند. مقاله پیش رو، با گسترش ایده گرایس به منطق محمولات، مدعی است با تفسیر جانشینی از سورها، ایده گرایس در این حوزه از منطقْ محقق و پارادوکس های این حوزه مرتفع می شود. برای این منظور، با افزودن اصل پنجمی به چهارگانه گرایس، نشان داده شد که چگونه در زبان طبیعی، مناسب بودن بیان های مسور به معانی ضمنی این بیان ها گره خورده است و ربطی به صدق و کذب منطقی آنها ندارد. این یعنی نگارنده با تمایز میان معنای دلالتی سور و معنای کاربردی آن، جانب تفسیر جانشینی را می گیرد. نیز، از آن رو که سور ارتباطی تنگاتنگ با نام های خاص دارد، با پیش چشم داشتن نام هایی که نمی نامند، ادعای خود را درباره سورها به این حوزه می گسترانیم.
بررسی تمایز ماهوی «برهان شرط بندی پاسکال» و «حدیث محاجّه امام علیه السلام و ابن أبی العوجاء» و نتایج فلسفی و کلامی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال شرط بندی پاسکال، به عنوان یکی از استدلال های مشهور بر اثبات وجود خداوند و یا دست کم، لزوم ایمان به خدا، همواره در معرض بحث و بررسی های فراوان بوده است. این استدلال در فضای فکری جهان اسلام نیز مطرح بوده و از طریق امام محمد غزالی، به ایمه اطهار (ع) نسبت داده شده است. دقت در صورت بندی این استدلال آن گونه که پاسکال ارایه داده است و نص حدیثی که می توان آن را ریشه این استدلال تلقی کرد، نشان می دهد که این دو، تفاوت های بنیادین با یک دیگر دارند؛ تفاوت هایی که سبب می شود اشکالات وارد بر شرط بندی پاسکال به صورت بندی حدیثی آن وارد نباشد. در این مقاله تلاش شده تا در مرحله اول، به برخی اشکالات وارد شده بر شرط بندی پاسکال جواب داده شود و در مرحله دوم، نشان داده شود که چگونه تفاوت های موجود در صورت بندی دو استدلال، آن ها را از هم متمایز می کند و اشکالاتی که بی جواب می مانند به صورت بندی حدیثی استدلال وارد نمی شوند.
بررسی تطبیقی رئوس ثمانیه در فلسفه سینوی و حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
153 - 168
حوزههای تخصصی:
فلسفه ابن سینا به اقتفای فلسفه فارابی با تدقیق در آرای حکمای یونان باستان، شالوده حکمت اسلامی و از پایه های اساسی حکمت متعالیه به شمار می رود. در این پژوهش آرا، ابن سینا و ملا صدرا پیرامون رئوس ثمانیه موردبررسی تطبیقی قرارگرفته است. از میان رئوس ثمانیه به جهت اهمیت بر چهار موضوع «تعریف فلسفه و اهمیت آن»، «مبادی و مسائل فلسفه»، «جایگاه فلسفه در میان علوم» و «منفعت و مرتبت فلسفه» تأکید شده است. دیدگاه های این دو فیلسوف در مورد رئوس ثمانیه به عنوان آغاز ورود به فلسفه و نگاهی از بیرون به آن، باوجود برخی اختلاف نظرها عمدتاً همسو و موافق هم بوده که به تفصیل بدان پرداخته شده است. صدرا در گزارش و نقد دیدگاه ابن سینا، عمدتاً نگاه سینوی خود را حفظ کرده است اما به دلیل ضیق مفهومی دستگاه سینوی، با وجود قوت برهانی آن، گاه، مجبور به بهره گیری از حکمت متعالیه شده است؛ ازاین رو می توان گفت نه تنها در مدخل فلسفه، بلکه در نظریات فلسفی، اگر قوت برهانی فلسفه سینوی با غنای مفهومی حکمت متعالیه توأم شود میراث فلسفی مقتدر و کارآمدتری برای مساهمت در گفتگوی فلسفی معاصر به ثمر خواهد نشست.
صحت مبانی و مسائل فلسفی براساس تفسیر عینیت وجود و ماهیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بعد از آنکه صدرالمتألهین به مسئله «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت» به طور ویژه پرداخت، شارحانِ پس از او بر آن شدند تفسیری صحیح از این اصل ارائه دهند. بر این اساس چهار نظریه و تفسیر بیان شد که تفسیر منتخب، یعنی عینیت وجود و ماهیت، در مقایسه با دیگر تفاسیر أدقّ و أیقن است. براساس این تفسیر، حقیقی بودن «نفس الامر» برای قضایایی که از ماهیات ساخته می شوند و ملاک نیازمندی به واجب الوجودند، فقط با امکان ماهوی صحیح است. همچنین مطابقت وجود ذهنی با وجود خارجی، تعریف ماهیت بالمعنی الأخص به «ما یقال فی جواب ما هو»، تعریف جوهر و عرض و نوع و تقسیم ماهیت به ذاتی و عرضی فقط براساس این تفسیر به طور صحیح و کامل، معنا می پذیرد.
کارکردهای کلامی تاویل در دیدگاه فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
157 - 175
حوزههای تخصصی:
مسیله اصلی نوشتار حاضر تبیین نقش تأویل در اندیشه کلامی فیض کاشانی است. بدین ترتیب که نگارنده در تلاش است که مبتنی بر آثار این متکلم شیعی، به استخراج دیدگاه او در چگونگی ارتباط کلام و تأویل بپردازد. این متکلم عارف، تأویل پژوهی را رهیافتی در جهت فهم دین می داند؛ به طوری که غفلت از آن متکلم را در مسیر انجام رسالت های کلامی خویش به مخاطره می اندازد. می توان گفت سهمی که تأویل در فهم و تبیین و نیز تنظیم عقاید دینی دارد، به عنوان دو کارکرد اساسی تأویل در کلام پژوهی فیض است. در نظر او متکلم با غفلت از بحث تأویل، همچون کسی است که دین را در تاریکی می شناسد. تمثیل او به داستان مولوی در باب فیل و خانه تاریک، در فهم این مسیله نقش کلیدی دارد. سومین کارکرد تأویل از رهگذر مباحث انسان شناسی تشریح می شود. انسان به عنوان فاعل تأویل و تنها موجودی که تاویل گر است، خود نیز از ساختاری تشکیکی برخوردار است. نقش تأویل نفس در غایت علم کلام از ثمرات پیوندی است که بین کلام و تأویل برقرار می شود. سیر تأویل نفس آدمی سیری زیبایی شناسیک و هنرمندانه است.
در باب یقین ویتگنشتاین و نقد برهان خواب دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
71 - 98
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین به صراحت از مبنا بودن یقین و تقدم آن بر شک سخن می گوید و معتقد است که بازی شک در زمین یقین امکان پذیر است و شکاکیت افراطی خود متناقض است؛ برای ویتگنشتاین «برهان خواب» دکارت، عمیق ترین و قوی ترین نوع شکاکیت افراطی است. ادعای اصلی دکارت در این برهان این است که «هیچ ملاک قطعی برای تمایز قائل شدن میان حالات خواب و بیداری وجود ندارد». برخی از فیلسوفان این فرضیه را یکی از چالش برانگیزترین مباحث در موضع شکاکیت دانسته و تمام همّ و غم خود را مصروف پاسخگویی به این برهان کرده اند؛ که البته در این زمینه توفیق چندانی نصیب آنها نشده است. اما ویتگنشتاین معتقد بود که شکاکیت بی معنی است و جوابی را نمی طلبد؛ با توجه به همین مبنا زمانیکه به «برهان خواب» می رسد، می گوید این عبارت که «من ممکن است خواب باشم» اگر جدی گرفته شود، همانطور که دکارت آن را جدی گرفته است، بی معنی است.
برخلاف تصور ویتگنشتاین و دیگران، هدف دکارت هرگز ماندن در حالت عدم یقین نبوده است؛ او همواره بدنبال فرا رفتن از شک و رسیدن به یقین بوده است و در مورد شکاکیت حاصل از «برهان خواب» هم، در نهایت می گوید باید آن تردید کلی در مورد خواب را که به علت آن نمی توانستیم میان خواب و بیداری فرق بگذاریم، به عنوان شکوک مبالغه آمیز و مضر به دور افکنیم و در ادامه معیاری برای تفکیک تجارب ما در حالت خواب و بیداری ارائه می دهد.
Inspiration nihiliste dans La Chouette aveugle de Sadegh Hedayat(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۴
323 - 337
حوزههای تخصصی:
La Chouette aveugle de Sadegh Hedayat, auteur iranien, qui appartient à la catégorie des œuvres dites « noires », se fonde sur une inspiration nihiliste. Malgré l’influence indéniable de la philosophie nihiliste dans la création de cette œuvre compliquée, il n’y a aucune étude cohérente qui traite ce sujet de différents points de vue. Ce qui est certain, c’est que Hedayat était un lecteur attentif des œuvres des philosophes nihilistes et aussi des œuvres littéraires qui s’en étaient inspirées. Il semble avoir longuement médité sur l’apport des idées et des conceptions désespérées et nihilistes qui viennent de la lecture d’Ivan Tourgueniev, de Fedor Dostoïevski, d’Arthur Schopenhauer ou de Friedrich Nietzsche, et d’autres encore. Le caractère absurde de La Chouette aveugle prolongerait cette aspiration nihiliste. De la philosophie nihiliste, Sadegh Hedayat retient quelques traits caractéristiques et les développe d’une manière personnelle. Alors, il écrit un récit onirique qui évoque l’existence du mal de différents points de vue. Dans ce travail de recherche, nous essaierons d’approfondir l’aspect nihiliste de La Chouette aveugle tout en vérifiant tous les éléments qui témoignent de l’omniprésence du néant dans le récit. Dans cette perspective, nous étudierons tout d’abord l’existence du mal dans cette œuvre qui est concrétisée par quatre éléments: la souffrance physique, la maladie morale, l’empoisonnement progressif et la puissance maléfique. Nous approfondirons, ensuite, le rôle de la notion de néant dans la progression du récit qui est incarné par la fascination de l’oubli, la hantise de la mort et la tentation suicidaire. Cette démarche marquera le rôle indéniable de la philosophie nihiliste dans la création de La Chouette aveugle.
اصل های بوریدان و بارکن در منطق سینوی وارزیابی صحت استناد آنها به ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
261 - 278
حوزههای تخصصی:
در منطق موجهات جدید، رابطه جهت و سور را با فرمول هایی نشان می دهند که به افتخار ژان بوریدان و خانم روت بارکن مارکوس دو منطق دان از سده چهاردهم و بیستم میلادی فرمول های بوریدان و بارکن نامیده شده اند. ضیاء موحد، لطف الله نبوی و مهدی عظیمی پیشینه این فرمول ها را به ابن سینا می رسانند. در این مقاله نشان می دهیم که ابن سینا فقط تمایز «جهت سور» و «جهت حمل» را بیان کرده است و اشاره های او در دو کتاب شفا و اشارات نشان دهنده باور او به فرمول های بارکن و بوریدان نیست. حتی پیروان ابن سینا از بهمنیار تا فخر رازی نیز از سخنان وی فرمول های یادشده را استنباط نکرده اند. نخستین کسی که به صراحت به این فرمول ها اشاره کرده، افضل الدین خونجی است. در این مقاله نشان خواهیم داد که خونجی این فرمول ها را برای قضایای خارجیه وامی زند و در بیان او برای قضایای حقیقیه نیز ابهامی وجود دارد که به آثار شارحان و پیروان او نیز راه یافته است.
فلسفه میان فرهنگی بر مبنای فلسفه فرهنگ هردر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
137 - 163
حوزههای تخصصی:
آیا می توان از فلسفه فرهنگ هردر، الگویی(مدلی) برای آنچه امروزه فلسفه میان فرهنگی می نامند برداشت کرد؟ از آنجا که فلسفه میان فرهنگی، اندیشه ای است که در دنیای معاصر مطرح می شود، برای آن که بتوانیم هردر را در راستای این اندیشه بازخوانی کنیم، ناگزیر باید به مولفه های فلسفه میان فرهنگی در جهان معاصر توجه یابیم؛ تلقی رام ادهر مال و در یک مورد ویمر به همین مقصود مطرح خواهد شد. مهم ترینِ این مولفه ها از این قرارند: رد ایده هایی از قبیلِ اروپا محوری، جهان رواگری، مرکزگرایی و نسبیت گرایی؛ در عین حفظ هویت ها، تکثرها و مرکزها. با توجه به این مولفه های موجود در مال و ویمر (به شرحی که در متن خواهد آمد) به بازخوانی بخش هایی از اندیشه های فلسفه فرهنگ هردر می پردازیم تا اندیشه های پنهانِ هردردر این موضوعِ معاصر آشکار شود. هردر، پیش از دوره معاصر، با اندیشه تکثر فرهنگی، بستر اندیشه میان فرهنگی را در فلسفه فرهنگ خود آماده ساخت و با نقد اروپا محوریِ روشنگری و نژادگراییِ فلاسفه نامیِ این دوره، بزرگترین مانع را از راه آن برداشت. مرز دقیق اندیشه هردر، آنجاست که در عین باور به تکثر فرهنگی، حفظ هویت ها، مرکزیت ها و «تفاوت»ها، راه را بر نسبیت گراییِ بنیادین و شکاکیت بسته است، چنان که در عین باور به امور یاد شده در و پنجره های ارتباطات یا گفتگوی چند جانبه را در «منادها»ی فرهنگی و تمدنی گشوده است؛ گفتگویی که می تواند به داد و ستد آگاهانه و انتخابی در فرهنگ ها و تمدن ها منجر شود و انسان ها را در انسانیت گرد آورد.
نگرشی صدرایی به آزمایش های بنجامین لیبت درباره اراده آگاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
165 - 189
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشهای جدید اختیار که بر پایه برخی یافته های علوم تجربی مطرح شده، آزمایشی است که بنجامین لیبت درباره فرآیندهای مغزی که به قصد و اراده انسان منجر می شوند، انجام داده است. او در این آزمایش به این نتیجه رسید که این چنین نیست که انسان ابتدا اراده کند و بعد مغز به کار بیفتد و فرمان اراده را اجرا کند و در نتیجه آن اندام ها حرکت کنند، بلکه این مغز انسان است که 400 میلی ثانیه قبل از عمل، به صورت ناآگاهانه فرآیند اراده را آغاز می کند و انسان تنها 150 میلی ثانیه قبل از عمل از تصمیم مغز آگاه می شود. ما در این مقاله، آزمایش لیبت درباره اراده آگاهانه انسان را مطرح کرده و با توجه به مبانی ملاصدرا نظیر هویت مجرد مادی نفس، عینت نفس با قوا و سریان آگاهی در تمام مراتب وجود از جمله مرتبه مادی، آگاهانه بودن اراده انسان را تبیین کرده ایم. نتیجه این پژوهش این است که در فلسفه ملاصدرا، آزمایش لیبت ( با فرض صحت آن) منافاتی با اراده آگاهانه انسان ندارد.
بررسی و نقد ساحت های دوگانه اخلاق شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده شوپنهاور در حوزه اخلاق قائل به دو ساحت است.اولی ساحت فرد شفیق است که او در این بافت از آزادی و جبرباوری، مسئولیت اخلاقی، فلسفه حق، فضائل و رذائل اخلاقی، روان شناسی اخلاق و انواع خصلت ها بحث کرده و می گوید شفقت منبع همه کنش هایی است که واجد ارزش اصیل اخلاقی اند. دومی ساحت قدیس است که او در این بستر از مرگ، عدالت، متافیزیک عشق جنسی، ریاضت پیشگی و عرفان بحث می کند. در این ساحت، قدیس در جهت انکار خواست یا اراده، آگاهانه از زندگی کناره می گیرد و به زهد و ریاضت پیشگی روی می آورد و نسبت به هر چیز کاملاً بی تفاوت می شود. هنگامی که بر این این دو ساحت متمرکز می شویم، می بینیم که با هم در تعارض اند. او از یک طرف می گوید که هرگونه اخلاقی مبتنی بر شفقت است و از سوی دیگر می گوید که به لحاظ اخلاقی، مطلوب ترین حالت برای فرد روی گردانی از هرگونه اراده ورزی است؛ اما واضح است که بدون فعالیت اراده شفقت و همدردی با دیگران ناممکن است. و چنانچه شفقت را به عنوان بنیاد و اساس اخلاق بپذیریم، انکار اراده ورزی قدیس منتفی می شود. از طرف دیگر اراده به عنوان شیءفی نفسه و جوهر هستی صرفاً خواست است و از آن حیث که خواست است، نمی تواند نخواهد. بنابراین نمی تواند خود را انکار کند.
بررسی تطبیقی رابطه خالق و مخلوقات از منظر ابن سینا و روایات شیعه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور رسیدن به تصویری کلی از رابطه خداوند متعال با جهان هستی انجام شده است. بر اساس نظر ابن سینا و در نهایت مقایسه آن با مطالب برآمده از روایات شیعه در تبیین این رابطه انجام شده است. در واقع اگر بسیاری از مباحث فلسفه اسلامی به صورت مرتبط با مباحث دیگر در نظر گرفته شود، به نوعی تبیین کننده موضوع این تحقیق است. در مجموع در این مقاله بعد از بررسی مجموعه دیدگاه های ابن سینا و نیز مجموعه روایات و مقایسه جهان بینی عقلی با جهان بینی برآمده از روایات به این نکته رسیدیم که برخی از محورهای جهان بینی عقلی ابن سینا با آنچه در روایات آمده است، همسویی ندارد که البته این مسئله در فلاسفه پسین تا حدی حل شده و نوعی همگرایی بین جهان بینی برآمده از عقل و جهان بینی برآمده از روایات در فلاسفه پسین رخ داده است.