فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود عارف یک ترکیب اضافی است که در آن مضاف (وحدت) عین مضاف الیه (وجود) است، نه امر زاید بر آن. و چون وجود مورد نظر یک وجود شخصی و منحصر (ذات واجب الوجود بالذات) است، وحدت مورد نظر عین ذات است. از دو روش می توان اثبات کرد ابن عربی معتقد به وحدت وجود است. اول، تصریحات و تمثیلات ابن عربی؛ دوم، تصریحات مخالفان او. از لوازم و فروعات وحدت وجود این است که یک وجود کل هستی را پر کرده و مصداق بالذات وجود است. از این رو، مخلوقات مصداق بالذات وجود نیستند. همچنین حق به نحو احاطی از خلق، متمایز است و نیز اتحاد ذات حق با مخلوقات و یا حلول حق تعالی در مخلوقات نفی می شود؛ زیرا حلول و اتحاد در جایی مطرح است که دو وجود باشد. این در حالی است که بر اساس مبنای عرفانی در کل هستی فقط یک وجود است و مابقی شئون او هستند. البته این به معنای نفی کثرات، نیست بلکه همه کثرات، واقعیت خود را به نحو تقییدی و نه تعلیلی، از متن وجود حق می گیرند و با وجود حق تحقق می یابند. هچنین باید توجه داشت چون ذات حق نمی تواند با اشیا، نسبت ایجاد برقرار کند، باید به تعین اول و تعین ثانی تنزل یابد تا اشیا ایجاد شود. به این شکل که اسماء و صفات در مقام ذات، مانند اسماء و صفات در تعین اول مندمج اند، اما در مقام ذات قابلیت ایجاد وجود ندارد، ولی در تعین اول با اینکه ایجاد صورت نمی گیرد، ولی قابلیت ایجاد وجود دارد. همین قابلیت ایجاد در تعین اول، زمینه کثرت علمی تفصیلی در تعین ثانی را به وجود می آورد. و این کثرات علمی، اسماء و صفات در تعین ثانی منشأ کثرات خلقی می شوند.
شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بناب در سال تحصیلی 1396-1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بناب در سال تحصیلی 1396-1395 می باشد. روش تحقیق استفاده شده توصیفی- اکتشافی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی معلمان ابتدائی آموزش و پرورش شهرستان بناب به تعداد 489 نفر در سال تحصیلی 1396-1395 می باشد، که حجم نمونه ی آماری نیز بر اساس فرمول کوکران 215 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی- طبقه ای بدست آمده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ی محقق ساخته می باشد که پس از تأیید روایی و پایایی آن (صوری) در اختیار نمونه ی آماری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. برای شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان مقطع ابتدایی از تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان از آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS 18 استفاده گردید. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از میان الزامات نه گانه ی مؤثر برای طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان عامل توجه به نیازهای دانش آموزان با میانگین رتبه ی 62/4 بیشترین و عامل کاهش تمرکزگرایی در برنامه ی درسی با میانگین رتبه ی 91/3 کمترین تأثیر را در طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان بناب دارد.
بررسی امکان وجود رابطه ای قابل فهم میان «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
169 - 195
حوزههای تخصصی:
استدلال دیویدسن علیه اعتبار تمایز «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»، یا به اصطلاح «جزم سوم تجربه گرایی» بحث های فراوانی را برانگیخته است. دو ایراد کلی به دیدگاه دیویدسن از این قرار است: ۱. بر خلاف ادعای دیویدسن، استدلال های او «اصل ایده یک طرح مفهومی» را مردود نمی شمارد، بلکه انتقادهای او صرفاً به برداشت خاص کواین از «طرح مفهومی» وارد است. ۲. کل استدلال های دیویدسن مبتنی بر آموزه های معناشناختی او است و پذیرش و رد آنها اساساً وابسته به موضعی است که در برابر نظریه معنای او اتخاذ می کنیم. در این مقاله پس از بیانِ مختصر استدلال دیویدسن و دو ایراد یادشده، انتقاد تازه ای به استدلال دیویدسن مطرح می کنیم به این مضمون که استدلال دیویدسن علیه تجربه گرایی حتی در صورت موفقیت نتیجه ای ضعیف تر از آن چه خود او ادعا می کند به دست می دهد. حتی اگر فرض کنیم استدلال دیویدسن صحیح است، او فقط نشان داده نظریه هایی که تجربه گرایان تا به حال عرضه کرده اند نمی تواند نقش توجیهیِ تجربه حسی را تبیین کند. از این جا، بر خلاف ادعای دیویدسن، نمی توان نتیجه گرفت که ارائه چنین تبیینی علی الاصول ممکن نیست. به طور خاص به یکی از پاسخ هایی که تجربه گرایان در سال های اخیر ارائه کرده اند اشاره می کنیم، که دست کم از گزند انتقادات ضدمبناگرایانه دیویدسن در امان است.
معانی تمثیلی آب در تعلیم دائویی: نظرگاه طریقت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
5 - 17
حوزههای تخصصی:
دو تعلیم طریقتی در دو سنّت شرق دور و اسلام، یعنی آیین دائویی و تصوف، درباره معانی تمثیلی آب تعالیم قابل قیاس بسیاری دارند. اگرچه با اتّخاذ نظرگاه های مختلف، جوانب متفاوت این تمثیل را لحاظ کرده اند، تعالیم مذکور پیرامون مفهوم حیات، به مقاصد قریب و اشارات متناظر می رسند. آب اوّلاً نمودار منبع حیات است که معاً و علی السویه مشتمل است بر همه مقدورات ظهور و بذر حیات همه چیز. در این معنی رمز آب به عنصر اعظم و عرش حیات در تعلیم ابن عربی اشاره می کند که همسنگ است با مرتبه غرقه گاه محجوب (هوئِن لوئِن) آب در مقام نخستین تجلّی واحدیت بزرگ (تای یی) در تعلیم دائویی. این آب ازلیِ مرتبه لاظهور در مراتب ظهور نیز با همان کیفیت متجلّی است. در این نوشته، پس از نگاهی مختصر به وجوه تمثیلی مختلف آب در تصوف و تبیین جایگاه حیات در آیین دائویی، از نظرگاه تصوف به معانی عمده تمثیل آب در تعلیم دائویی می پردازیم.
تحلیل مفهومی «ثبوت بالعرض» و «ثبوت بالتبع» در حیطه صفات الهی، از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکمت متعالیه، ثبوت صفات الهی برای باری تعالی به مثابه ثبوت وجود برای ماهیت انگاشته می شود. این ثبوت، گاه متصف به «ثبوت بالعرض» و گاه نیز متصف به «ثبوت بالتبع» می گردد. «ثبوت بالعرض» در نگاه منطق دانان و به اذعان صدرالمتألهین، ثبوتی غیرحقیقی و مجازی است؛ درحالی که در «ثبوت بالتبع»، محمول برای موضوع به نحو اجمالی ثابت می گردد. اعتقاد به این دو نوع متفاوت از ثبوت برای صفات الهی و ماهیات، در بدو امر ناممکن و متناقض نماست. مسیله پژوهش جاری، تحلیل معناشناختی «ثبوت بالتبع» و «ثبوت بالعرض» از منظر صدرالمتألهین و مقایسه آن دو با یکدیگر برای اثبات یا رفع متناقض نمای مذکور است. رهیافت به دست آمده که با روش تحلیلی منطقی عبارات صدرالمتألهین حاصل گشته است، بیان دو احتمال در معنای «ثبوت بالتبع»، با لحاظ دو نگاه متفاوت نسبت به ماهیات و صفات الهی است که هیچ یک با «ثبوت بالعرض» ناسازگار نخواهند بود.
تبیین و تحلیل ماهیت از منظر قیصری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ماهیت از جمله مباحث بنیادین و با اهمیت در فلسفه و عرفان اسلامی است؛ اما امروزه به دلیل نگاه اصالت وجودی، توجه و شناخت ماهیت به حاشیه رفته و ماهیت شناسی تبدیل به حوزه ای فرعی گردیده است. همچنین استفاده از ظرفیت های موجود در فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی جهت بهره از توانایی های هر یک از این دو، در رشد و بالندگی روز افزون دیگری، امری غیرقابل تردید است؛ اهمیت مطلب فوق را به عنوان نمونه می توان در نظام حکمی ملاصدرا مشاهده نمود. مقاله حاضر به تبیین مسئله ماهیت در نظر قیصری؛ یکی از مهم ترین صاحب نظران و شارحانِ حوزه عرفان نظری، پرداخته و عنوان می کند که از منظر قیصری اعیان ثابته موجود در علم حق تعالی، همان ماهیات هستند. سپس به تبیین دقیق ماهیات از دیدگاه علامه طباطبایی؛ بنیان گذار نظام حکمی نوصدرایی، می پردازد و در نهایت به بررسی و تحلیل ماهیت از نظر قیصری و علامه طباطبایی پرداخته است. نگارندگان بر این باورند که ماهیات از نظر قیصری همان اعیان ثابته در علم حق تعالی هستند و علم انسان سایه ای از علم خداوند است، اما ماهیات در نظر علامه حد وجودات خاص خارجی در ذهن هستند که در نتیجه تفاعل ذهن و عین، و با وجودی اعتباری در علم انسان تحقق می یابند.
تشریح و نقد استدلال های الهیاتی حامی طبیعت گرایی روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
ناسازگاری طبیعت گرایی روش شناختی با باورهای دینی همواره دستاویزی برای مخالفت دین داران با این تز روش شناختی بوده است. با این حال برخی فلاسفه معتقدند اتفاقاً این باورهای دینی هستند که ما را به سمت طبیعت گرایی روش شناختی هدایت می کنند. ایشان از موضعی دین باورانه به دفاع از طبیعت گرایی روش شناختی برخاسته اند و با انگیزه های الهیاتی، به نفع طبیعت گرایی روش شناختی استدلال کرده اند. در مقاله حاضر دو دسته شاخص از این استدلال ها را تشریح و نقد می کنیم. دسته اول استدلال های است که بر اشکالات مرتبط با مسئله فعل مستقیم الهی متمرکز شده اند و کنار گذاشتن طبیعت گرایی روش شناختی را منتهی به الهیات خدای رخنه پوش می دانند که به لحاظ دینی موضعی قابل قبول نیست. هدف دسته دیگر استدلال ها آن است که نشان دهند محدودیت های روش علمی مانعی برای توصیف هویات فراطبیعی در علم است، زیرا این هویات، متعالی تر از قوانین طبیعی هستند. پس از تشریح استدلال های الهیاتی مدافع طبیعت گرایی روش شناختی، با آشکارکردن نقاط ضعف استدلال ها ناکارآمدی آن ها نشان داده می شود.
بررسی مفهوم و مدلول شرم: مقایسه ی برخی از مهمترین دیدگاه های روان شناختی با یک دیدگاه الهیاتی-اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
109 - 143
حوزههای تخصصی:
مفهوم سازی شرم یکی از مباحث چالش برانگیز در تحقیقات روان شناختی است. چالش مفهوم پردازی شرم در فرهنگ های شرقی و به طور خاص در فرهنگ ایرانی-اسلامی موجبات ابهام قابل توجهی را هم برای اندیشمندان حوزه ی دین و هم برای روان شناسان به وجود آورده است. پژوهش حاضراز طریق بررسی مفهوم سازی و شواهد پژوهشی مربوطه در رویکرد شناختی و روان تحلیلی از میان رویکردهای روان شناختی در زمینه ی شرم و مقایسه ی آن با دیدگاه "فضیلت شرم" عبدالکریم سروش به عنوان یک دیدگاه وجودی-الهیاتی-اخلاقی به فهم این تفاوت و روشن ساختن آن برای محققان دین پژوهی و روان شناسانکمک می کند. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و منابع مورد بررسی مقالات و کتاب های روان شناسی و مجموعه سخنرانی های عبدالکریم سروش در حوزه شرم بود. همچنین برای صورتبندی دیدگاه سروش در موردمعرفت شناسی اخلاق، کتاب اخلاق خدایان ایشان مدّ نظر قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که در این زمینه ما تنها با یک اختلاف اصطلاح شناختی روبه رو نیستیم، بلکه با دو پارادایم متفاوت که ملزومات فلسفی-روان شناختی خاص خود را دارند مواجه هستیم. مفروضات مورد اختلاف در مواردی همچون سنخ طرح مسیله، فطری نگری هیجان شرم، توجه به سویه های وجودشناختی شرم، واقع نمون بودن شرم، توجه به اخلاق فضیلت گرایانه در شرم و روش شناسی بررسی مفهوم و کارکرد شرم نشان داده شد. همچنین ملزومات فلسفی و روان شناختی گفته شده هر یک به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفت. کلمات کلیدی: مفهوم سازی شرم،رویکردهای روان شناختی، روان شناسی اخلاق، تفاوت های پارادایمی
نقش علم و عمل در تکامل آدمی از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نفس ناطقه» فصل ممیّز انسان از دیگر انواع و «کمال عقلی» فصل ممیّز آدمیان از یک دیگر است. نفس ناطقه دارای دو قوه عقل نظری و عقل عملی است. لطیفه ملکوتی نفس که سرّی از اسرار الهی است ظرفیت ترقّی و استکمال به سوی واجب تعالی دارد و اگر انسان آن را مُهمل رها کند به سوی ظلمت و تاریکی خواهد رفت. تحوّل پذیری و استکمال نفس از اصول مسلّم فلسفه صدرایی است و حرکت جوهری یکی از عمده ترین دلایل آن است. بر این اساس، آدمی پیوسته در حال پویایی و صیرورت است و هیچ توقّف و ایستایی ندارد. سخن اصلی ما در این مقاله این است که حرکت کمالی جز از رهگذر علم و عمل میسّر نخواهد شد. کمال و سعادت در فلسفه صدرایی برخاسته از وجود است و راه آن از طریق علم و عمل که بال های صعود به آسمان سعادت و قله هِرم هستی اند، می گذرد. علم و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک سبب رشد دیگری و تحقّق مرتبه کامل تری از آن برای انسان می شود. البته، در مقام ارزش گذاری، علم، برتر از عمل است؛ زیرا هم در مرحله ابتدایی، علم سبب عمل است؛ به گونه ای که در نبود نظر، عمل معنایی ندارد و هم در مراتب بالاتر، معرفت غایت عمل است و عمل مقدمه و مقوّم نظر است که موجب رفع موانع و حجاب های درونی و بیرونی می شود، یعنی زمینه ای فراهم می کند تا وجود ملکوتی انسان نمایان و به علمی که از آن تعبیر به «معرفت ربوبی» می شود، منجر شود.<br /> <br />
علم و تکنولوژی: تفاوتها، تعاملها، و تبعات آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین علم و تکنولوژی تمایز مفهومی مهمی وجود دارد، همچنین آنچهاز آن با عنوان ’علم کاربردی‘یاد می شود، از نظر معرفت شناختی مفهومی زائد است؛ این مقوله در ذیل مقوله تکنولوژی می گنجد. در مقاله حاضر درباره زمینه های فلسفی خلط علم و تکنولوژی بحث می کنیم و توضیح می دهیم که یکی دانستن آن دو، نه تنها یک خطای معرفت شناسانه محسوب می شود، بلکه نتایج و تبعات نامطلوب نظری و عملیعدیده ای نیز به بار می آورد که تأثیر خود را در کاوش های معرفتی و نیز سیاست گذاری ها در حوزه علم و تکنولوژی آشکار می سازد.
تعین مابعدالطبیعی دازاین نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
99 - 125
حوزههای تخصصی:
دازاین بنا بر تلقی رایج، عنوان فلسفی هایدگر است بر مفهوم کلی انسان؛ یعنی انسان مِن حیث هُو انسان. ولی بررسی دقیق تر آثار وی در سال های نزدیک به وجود و زمان نشان می دهد که او در حقیقت، نوع خاصی از انسان را در نظر دارد. از این رو، هایدگر از راه های مختلفی می کوشد تعینات و تشخصات وجودی دازاین را روشن کند. یکی از راه های او، بررسی تشخصی است که دازاین از مابعدالطبیعه می گیرد. دازاین پیوند مستحکمی با مابعد الطبیعه دارد که هایدگر در آثار آن سال های خود، به تفصیل بدان می پردازد. او حتی قائل به این همانی دازاین و مابعدالطبیعه می شود. بدین اعتبار، دازاین وقتی حقیقتاً دازاین است که متعرّض مابعدالطبیعه و «پرسش راهنمای» آن، یعنی پرسش از موجود مِن حیث هو موجود شود. از سوی دیگر، او مابعدالطبیعه را پدیداری کاملاً انضمامی و تاریخی می داند که صرفاً در غرب و نه نزد هیچ ملت و فرهنگ دیگری تحقق یافته است. در نتیجه، چون دازاین وجوداً متعین به مابعدالطبیعه غربی و تاریخ آن است، پس هر انسانی هم نمی تواند باشد. اینکه هایدگر با دازاین در حقیقت، انسان اروپایی را در نظر دارد، مهم ترین نتیجه ای است که پژوهش حاضر می گیرد.
ارائه معنایی جامع برای نفس الأمر و بررسی قلمرو آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آنچه به بداهت اولیّه مورد پذیرش فیلسوف قرار می گیرد، اصل وجود واقعیتِ خارجی و نفس الأمر به نحو فی الجمله است و نه حقیقتِ معانی و انحای نفس الأمر؛ زیرا موضوع فلسفه، موجود بما هو موجود است و موجود بماهو موجود همان «واقعیت» است. ولی می توان به طور کلی و مطلق، «نفس الأمر» را همان واقع به جمیع مراتب دانست. از این رو در تعریف نفس الأمر پیش از بسط، می توانیم بگوییم: «واقع به معنای أعم». اما تعریف نفس الأمر پس از بسط را می شود به این صورت بیان کرد: «حقیقت نفس الأمر وجودات اصیل (خارجی، ذهنی، در ساحت عمل انسان، معقول ثانی فلسفی و عدم) به عنوان موطن اصلی، و توابع و لوازم آن (خواه لوازم وجودی و خواه لوازم عدم) به عنوان مواطن فرعی (برآمده از واقع وجودی متن) به خودی خود خواهد بود». در مراحل نهایی حتی می توان نفس الأمر را به عقل فعال، علم الهی و ذات تعالی تسری داد. در نهایت کار به این نتیجه می رسیم که مطابقت چیزی با نفس الأمر را باید در هر مرتبه ای که هستیم، با آن مرتبه بسنجیم. همچنین می توانیم بین مراتب نیز مرتبه اصلی نفس الأمر درست کنیم و بقیه مراتب را تابع آن بدانیم، و این مرتبه اصلی، چیزی جز ذات حق تعالی نیست؛ به این معنا که وجود، اخلاق، زیبایی و همه حقایق از او سرچشمه می گیرند.
بررسی نشانه شناختی ارزش و روابط سلبی عناصر طبیعت در قرآن کریم بر پایه نشانه شناسی لایه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۵
231 - 270
حوزههای تخصصی:
در نشانه شناسی لایه ای متن قرآن کریم به عنوان منبع لایزال معارف اللهی سطوح و لایه های معنایی متفاوتی دارد و متن این کتاب مقدس شبکه ای باز از لایه های متنی متعدد است. ساختار درونی هر لایه که از عناصر، دلالت ها و معانی متفاوتی تشکیل شده، بر اساس روابط لایه ای آن کشف می شود. در مباحث نشانه شناسی جدید ثابت شده است که بررسی متون مختلف که زنجیره ای از نشانه های گسترده است، می تواند به خوانشی تازه از متن منجر شود. در این راستا پژوهش حاضر در صدد است به بررسی ابعاد معنایی و نشانه شناختی عناصر طبیعت و روابط سلبی میان آنها در متن قرآن کریم بپردازد تا پیام هایی را که خداوند از طریق این عناصر و روابط معنادار بین آنها به انسان منتقل نموده، رمزگشایی کند. برای تحقق این مهم، در این جستار با توسل به رویکرد نشانه شناسی لایه ای به عنوان چارچوب نظری تحقیق و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نمونه هایی از آیات قرآن کریم پرداخته شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در لایه های متنی متعدد قرآن کریم حاکی از آن است که متن این کتاب مقدس از لایه های ساختاری سلسله مراتبی تشکیل شده است که خود لایه های مفهومی بزرگ تر را در بر می گیرد. ازآنجاکه درک عنای عناصر در متن با توجه به محیط و بافت قابل تفسیر است، نشانه شناسی لایه ای به عنوان یک انگاره میان رشته ای می تواند ابزاری ارزشمند و مفید برای بازنمایی معنایی رمزگان در متن قرآن مورد توجه قرار گیرد.
ماهیت شرطی لزومی جزئیه در منطق سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرطی قابل پذیرش در منطق سینوی مسور بوده و بر این اساس در یکی از چهار قالب محصوره قرار می گیرد. پس از ورود منطق جدید تلاش های برای صورت بندی شرطی ها در زبان منطق جدید شکل گرفت. یکی از مسایلی که در این تلاش ها پیش آمد چگونگی صورت بندی شرطی لزومی جزییه بود. رابطه میان مقدم و تالی در این گونه از شرطی متصل می تواند با ادات شرطی و یا عطفی معرفی شود. در این مقاله با مطالعه متون متعدد سنت منطق سینوی نشان داده ایم که شواهد مختلفی برای انتخاب هر یک از دو ادات وجود دارد. این شواهد در شیوه بیان، استدلال ها، و پاردوکس ها و اختلافات موجود در این سنت یافت می شود. براین اساس انتخاب هر یک از این دو ادات برای نشان دادن ماهیت رابطه مقدم و تالی در شرطی لزومی جزییه به معنای نادیده گرفتن بخشی از شواهد خواهد بود.
توحید ربوبی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، ارائه تبیین دقیقی از اصل توحید ربوبی از دیدگاه صدرالمتألهین و تفاوت آن با اصطلاحات مشابه است. مسئله تحقیق، این است که ربوبیت الهی از حیث فلسفی چگونه تبیین می شود؟ برای بررسی این مسئله، ابتدا اقسام فعل الهی و تبیین روشنی از آنها به دست داده شده است. در ادامه، کیفیت فعل و تدبیر الهی با کیفیت صدور فعل از انسان مقایسه و تفاوت های آنها بیان گشته و برای تبیین حقیقت صفت ربوبیت، اقسام صفات الهی برشمرده و این صفت اضافی به قیومیت بازگردانده شده است. در نهایت، تفاوت توحید ربوبی با توحید افعالی نیز مورد مداقه قرار گرفته است. نتیجه تحقیق این است که در فعل الهی آنچه اصالتاً در خارج تحقق می یابد همان ابداع و افاضه است که از حیثیات گوناگون آن مفاهیم مختلفی از جمله ربوبیت انتزاع می شود. این صفت اضافی بدون هیچ گونه ایجاد تغییر در ذات به اضافه قیومی حضرت حق بازمی گردد. توحید ربوبی یعنی تدبیر مخلوقات هم همان تدبیر الهی است، ولی در مرتبه پایین تر.
تحلیل و نقد برهان وجوب و امکان آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آکوییناس، برخلاف تلقی شارحان بزرگی چون ژیلسون، نه تصحیحی در برهان های امکان سینوی و ابن رشدی صورت داده است، و نه اساساً به مواضع اختلاف آن ها آگاهی داشته است. از این رو حتی نتوانسته است در موارد اختلاف آنها، آگاهانه وارد بحث شود و داوری درستی بکند یا دست کم از یکی از آن دو آگاهانه جانبداری کند. تقریر نخست او ترکیبی ناشیانه از تقریرهای سینوی و ابن رشدی است که حاکی از عدم تسلط او بر مبانی فلسفی ابن سینا و ابن رشد است. در تقریر دوم هم بنا بر یک قرایت از آن، همین اشکال وارد است، علاوه بر آن که فرض های نادرستی هم در کار آورده است. در هر حال، او تحت تأثیر ابن رشد برهان های خویش را دو مرحله ای تنظیم کرده است، بی آن که بداند که ابن رشد در این کار معذور بوده است.محوریت علل و معلول های طبیعی در این برهان و تطبیق امتناع تسلسل بر آن از دیگر اشکالات این تقریر است.
پژوهشی در باب چیستی پدیدارشناسی کربن (مطالعه ای تطبیقی با تکیه بر مسائل اساسی پدیدارشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
43 - 63
حوزههای تخصصی:
در این گفتار تلاش بر این است که از معبر تلاشی تطبیقی و با در نظر گرفتن نسبت(های) مسائل اساسی پدیدارشناسی کربنی، یعنی «آگاهی»، «هستی»، «زمان» و «پدیدارشناسی به مثابه روش»، با سنت معهود پدیدارشناسی (هوسرل و هایدگر) پرتوی تازه بر چیستی پدیدارشناسی کربنی که غالباً مفروغ عنه پنداشته شده افکنده شود. بااین هدف، به اختصار از سرگذشت این مسائل در سنت پدیدارشناسی سخن گفته ایم و پس از آن تلقی کربن از این مسائل را بررسی کرده ایم. ماحصل این تلاش تطبیقی آشکار شدن تفاوت های دیدگاه کربن با دیدگاه سردمداران جنبش پدیدارشناسی است؛ به نحوی که تا حد زیادی می توان به این نتیجه نزدیک شد که پدیدارشناسی کربنی از اساس متفاوت و حتا مغایر با آنی است که در زبان اهل فلسفه پدیدارشناسی خوانده می شود. به عبارت دیگر، بار یزدان شناسانه این پدیدارشناسی سنگین تر از آن است که بتوان به همسان انگاری «تأویل» کربنی با پدیدارشناسی سنتی چیزی که در آثار نویسندگان و مترجمان ایرانی شاهد آن هستیم رأی داد. آنچه در ادامه خواهد آمد کندوکاوی در باب نسبت این مبادی تصوری با آن چیزی است که در سنت پدیدارشناسی سراغ داریم.
اهمیت اصالت اثر هنری از منظر مخاطب در زیباشناسی تکاملی دنیس داتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیس داتن [1] ، فیلسوف معاصر امریکایی (1941-2010)، دعوی آن دارد که هنر و زیباشناسی گونه ای سازگاری تکاملی و برآمده از انتخاب طبیعی و انتخاب جنسی اند و ریشه در غرایز انسانی و سرشت مشترک انسان ها دارند. او که نظریه ی تکامل را مبنای نظریه ی هنر خود قرار می دهد در کتاب غریزه ی هنر: زیبایی، شعف و تکامل در تأیید ادعای خود، به موارد گوناگونی می پردازد که از مهم ترین و جالب توجه ترین آن ها سلیقه های مشترک زیبا شناسی و ترجیح های هنری مشابه میان انسان ها در همه جای جهان و در دوره های گوناگون تاریخی است. داتن با توجه به اشتراک های موجود در تمایل ها و ترجیح های هنری انسان ها، فهرستی دوازده گانه شامل معیارهای لازم برای هنری بودن امور تدوین می کند که بخشی از معیارهای موجود در این فهرست با انتخاب طبیعی و بخشی از آن ها با انتخاب جنسی در ارتباط اند. به عقیده ی او بخش قابل توجهی از هنرها محصول انتخاب جنسی هستند و انتخاب طبیعی به تنهایی برای توجیه وجود همیشگی و ماندگار هنرها کافی نیست.
هم وردایی عام، دیدگاه های فریدمن و ارمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم هم وردایی عام یکی از مفاهیم مهم در نظریه نسبیت عام است که در فهم چیستی آن مشکلات و ابهامات زیادی بروز کرده است. در این مقاله،ضمن توضیح در مورد چیستی مفهوم هم وردایی عام،دیدگاه اندرسون – فریدمن در مورد مفهوم شیء مطلق بیان می شود. شیء مطلق، در این دیدگاه، متمایز کننده نسبیت عام از نظریه های دیگر است. همچنین دو تعریف از مفهوم هم وردایی عام را، یعنی، هم وردایی عام صوری را وهم وردایی عام جوهری را که ارمن ارئه داده است بیان می کنیم. ارمن با بیان اینکه نسبیت عام نظریه ای است که هم وردایی عام جوهری را متحقق می سازد، آن را از دیگر نظریه های فضا – زمانی متمایز می کند. ما در این مقاله،دو دیدگاه فوق را بررسی می کنیم و تمایز آنها را مشخص می سازیم.
«انسان قدیم» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
89 - 112
حوزههای تخصصی:
در همه سنَّت های معنوی که طریق رسیدن به کمال حقیقی انسان را نمودار می کنند، کم و بیش از دو مقام سخن رفته است: مقام «کرامت» که مقام پاکی و ظهور نور فطرت آغازین است و مقام «کمال» که سوختن در آتش عشق است و رسیدن به خویشتنِ خویش. مقام نخست متعلّق به «انسان قدیم» یا انسان راستین است و مقام دوم متعلّق به «انسان کامل». در شاهنامه فردوسی این دو مقام را می توان به سیاوش و کیخسرو نسبت داد که اوّلی (پدر) نمونه انسان قدیم و دومی (پسر) نمونه انسان کامل است. در این مقاله، با رویکرد جاویدان خرد، از تعلیم سنَّتی دائویی در تحلیل بخشی از مقام معنوی سیاوش در شاهنامه بهره خواهیم برد. در تعلیم دائویی انسان قدیم دارای خصائصی همچون بی فعلی، بساطت و سادگی، صلح کلّ و... است که این ویژگی ها در شخصیَّت معنوی سیاوش نیز به چشم می خورد. بر این اساس، با توجّه به ارتباط سیاوش با رمز «ماه» و پیوند او با نور فطرت انسانی و نیز مقام «قلب» نشان خواهیم داد که او در میان مقامات سلوکی، صاحب مقام متوسّط یعنی صاحب نور سکینه است و مظهر انسان قدیم به شمار می رود.