مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ایلخانان
تحقیقی پیرامون وافدیه اویراتیه بزرگ ترین موج پناهندگان مغول به دولت ممالیک مصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم سده هفتم هجری/ سیزدهم میلادی تاریخ سیاسی ایران، دولت مغولی ایلخانان شکل گرفت. از همان آغاز مناسبات نه چندان دوستانه ایلخانان با همسایه غربی شان، دولت ممالیک مصر، باعث نضج گرفتن گروه های فراری و پناه جویی از جانب طرفین گردید.در این میان دسته هایی که از سمت قلمروی ایلخانان به سوی مصر می گریختند در منابع عربی با عنوان وافدیه و مستامنین معرفی شدند یکی از مهم ترین امواج پناه خواهان، وافدیه اویراتیه به سال ( 695 ه/ 1296 م) هستند.نوشتار حاضر بر آن است تا موضوع وافدیه اویراتیه را با هدف بررسی چگونگی عصیان، مخالفت، علل فرار و جایگاه و موقعیت این گروه در قلمرو ممالیک با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی و نگاهی توصیفی و تحلیلی به این مقوله مورد بررسی قرار دهد.
طبقات اجتماعی در نظرگاه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی از جمله بزرگ ترین اندیشمندان قرون میانه است که در زمینه علم و ادب جایگاه رفیعی داشته و از شهرت جهانی برخوردار است. نصیرالدین طوسی تنها به علم و اندیشه اکتفا نمی کرد و در سیاست عملی نیز دخیل بود. دو دهه آخر حیات خواجه نصیر در دستگاه ایلخانان، دوران فعالیت علمی و عملی خواجه بود و در مهار رفتار مغو ل ها و احیای فرهنگی ایران نقش مؤثری داشت. شخصیت متساهل و مدارای اعتقادی خواجه که زمینه های فعالیت او را با اندیشمندان سایر اقوام و ملل هموار میکرد نیز در موفقیت و ارتقای موقعیت او سهم زیادی داشت. خواجه نصیر دانشمندی جامع الاطراف بود و در زمینه دانش های مختلف، از جمله حکمت نظری و عملی خبرگی تام داشت. نصیرالدین طوسی در حکمت عملی، وجوه مختلف ساختار حیات اجتماعی را بررسی کرده و در ذیل حکمت مدنی به طبقات اجتماعی و جایگاه آن ها در اجتماع پرداخته است. در میان فلاسفه و اندیشمندان مسلمان دوران میانه، خواجه نصیرالدین طوسی کامل ترین دیدگاه را نسبت به مقوله عدل داشته و با در نظر داشتن وجوه نظری و عملیِ مفهوم عدل، به طبقات اجتماعی و جایگاه آن ها در دوران میانه پرداخته است. به ظن نگارنده جایگاه عدل در اندیشه های ایرانشهری و مهم تر از آن تأکید مبانی اسلامی و به ویژه تشیع بر این مقوله موجب نگاه خاص خواجه نصیر به طبقات اجتماعی و جایگاه آن ها در جامعه (از منظر حکمت عملی) شده است. این مقاله پس از مختصر نگاهی به جامعه و حکومت در عصر خواجه نصیر، به جایگاه و کارکرد فرهنگی او پرداخته و سپس ساخت طبقاتی را در نظرگاه وی بررسی میکند.
تحول مرتبه ترخانی در انتقال از جامعه تورانی به ایران عصر مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترخان لغتی ترکی به معنای آزادة معاف از انجام خدمات یا مصون از مجازات و مرتبه ای شناخته شده در میان ترکان و مغولان بوده است. چنان که چنگیزخان به دو نفر که در موقعیتی بسیار حساس و خطرناک به او کمک کرده بودند، چنین مرتبه ای داد. نه تنها منابع ایرانی تاریخ مغول به این رخداد توجهی خاص نشان داده اند، بلکه بعدها چنین مرتبه ای به وسیلة دولت مغول در ایران (ایلخانان) نیز برقرار شد. از آن جا که در مناسبات حقوقی و مدنی جامعة ایرانی چنین پدیده ای سابقه نداشت، در قدم اول حضور ترخان هایی از مغولان در ایران، عاملی جالب توجه برای ثبت در تاریخ دانسته شده است. اما طی تحولاتی که در ایران عصر ایلخانی پدید آمد، مرتبه ترخانی برای مصونیت از مجازات در جرائم مربوط به دربار و دیوان و سرانجام برای کسب معافیت مالیاتی کاربرد یافت.
پیامد های اجتماعی ـ اقتصادی تاخت و تاز نگودریان در قلمرو ایلخانی (656 - 696 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران در عهد ایلخانان از عوامل متعددی تأثیر می پذیرفت. یکی از این عوامل نگودریان بودند که با نافرمانی از ایلخانان و تاخت وتاز در قلمرو آنان در اوضاع اجتماعی و اقتصادی این دوران تأثیر گذاشتند.
این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و ازطریق تحلیل و پرسش آگاهی های در دست، تا حد امکان به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این تاخت و تازها وضوح بیش تری ببخشد. از میان این پیامدها می توان به نا امنی اجتماعی، آشفتگی در تجارت و کشاورزی و دام پروری، کشتار عدة زیادی از اهالی نواحی مورد تاخت و تاز، و مهاجرت جمعی از آن ها به مناطق دیگر اشاره کرد.
تأثیر حملات و حکومت مغولان در جمعیت خراسان (616 - 736 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خراسان، از مناطق مرزی و مسیرهای ارتباطی مهم و درعین حال از کانون های بااهمیت سیاسی و تمدنی ایران، شاهد تحولات تاریخی بسیاری بوده است. از دوره های مهم در این تحولات، دوران حملة مغول به ایران و عصر حکومت ایلخانان بود. از پیامدهای مهم هجوم و سلطة مغولان در این بخش از ایران، تغییرات گستردة جمعیتی است که آثار آن تا عصر حاضر نیز کمابیش باقی مانده است. علاوه بر کشته شدن ده ها هزار نفر از مردم خراسان طی حملات مغول، عدة زیادی از آنان نیز به دلایل و اشکال گوناگون راهی مناطق دیگر ایران و سایر سرزمین ها شدند. علاوه بر مهاجرت های اجباری به عللی چون گریز از کشتار و ویران گری مغولان، عده ای نیز بر اثر ضرورت های سیاسی ـ نظامی، علمی ـ فرهنگی، و یا به علل شخصی خراسان را ترک کردند. از دیگر سو، گروه ها و افراد جدیدی هم چون گروه های ترک ـ مغول وارد این منطقه شدند. در منابع و تحقیقات به دست آمده با دیدگاهی فاجعه انگار به مواردی چون کشتارها در جریان نخستین حملات مغول اشاره شده، اما دربارة ابعاد، اَشکال، و جزئیات آن ها توضیح چندانی عرضه نشده است. هم چنین به جنبة دیگر موضوع یعنی بازگشت گروه هایی از گریختگان و نیز ورود گروه های تازه وارد کم تر توجه شده است. بدین ترتیب، مسئلة اساسی این مقاله عرضة تصویری دقیق و همه جانبه از تغییرات جمعیتی خراسان اعم از کاهش و مهاجرت اهالی و ورود گروه های دیگر به خراسان در دورة مورد بحث است.
مقایسة تطبیقی بازتاب اصلاحات غازانی در جامع التواریخ با دستورالکاتب فی تعیین المراتب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر مذهب غازان خان (حک: 694 - 703 ق)، هفتمین فرمان روای ایلخانی، نقطة عطفی در تاریخ حاکمیت مغول ها در ایران به شمار می رود. غازان با اصلاحات و تغییر در نگاه حاکمیت و دگرگونی در نحوة مدیریت تحولاتی را در ساختار حکومت ایلخانان پدید آورد. عمدة این اصلاحات در کتاب مشهور و ارزش مند خواجه رشید الدین فضل الله همدانی به نام جامع التواریخ، به ویژه در بخش «تاریخ مبارک غازانی»، ذکر شده است. از آن جایی که نویسندة این منبع خود از کاربه دستان ارشد سازمان اداری ایلخانان بود، در مورد روایات وی پرسش های بسیاری مطرح شده است. موفقیت، آسیب شناسی، و نیز فرجام این اصلاحات بخشی از این پرسش ها را دربر می گیرد.
هدف این مقاله بررسی گزارش های جامع التواریخ درخصوص اصلاحات غازانی و مطالعة تطبیقی این گزارش ها با داده های محمد بن هندوشاه نخجوانی در کتاب دستورالکاتب فی تعیین المراتب به منظور ارزیابی میزان موفقیت اصلاحات غازان و نیز شناخت اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران در نیمة دوم قرن هشتم هجری است.
تحلیل تاریخی کاپیتولاسیون در ایران
حوزههای تخصصی:
کاپیتولاسیون در تاریخ معاصر ایران با تحمیل قرارداد ترکمانچای(1343 هـ . ق /1829م) توسط روسیه آغاز شد و به دنبال آن دیگر دولت های خارجی از این امتیاز در ایران برخوردار شدند. در دوران قبل از قاجار امتیاز کاپیتولاسیون در حد محدودی وجود داشته که با آنچه در عصر قاجار تحمیل شده تفاوت هایی را دارد. تحقیقات انجام گرفته در مورد کاپیتولاسیون در تاریخ ایران بیشتر به این مسأله در دوران قاجار و بعد از آن پرداخته اند و پیدایش زمینه های تاریخی آن کمتر مورد توجه واقع شده است. این مقاله بر آن است تا سِر ّ تاریخی کاپیتولاسیون در دوران قبل از قاجار و زمینه هایی که موجب شد حکام ایران امتیازهایی را در زمینه قضایی به بیگانگان دهند، مورد بررسی قرار دهد
تاثیر سیاستهای ایلخانان در جابجایی مسیرهای زمینی و دریایی حج در جهان اسلام (قرون 8-7ه.ق)
حوزههای تخصصی:
حملة مغولانِ نامسلمان به سراسر اوراسیا، و سقوط خلافت عباسی انقطاع و آشوبی در سراسر جهان اسلام پدید آورد که مهمترین نتیجة آن به هم خوردن توازن قدرت و وحدت در منطقه بود. با وجود تداوم سلسلة خلفای عباسی در مصر، در روزگار مورد بحث مکه دوباره ام القرای جهان اسلام به شمار رفت. سلاطین مسلمان اعم از سلاطین اقصی نقاط افریقای غربی، ممالیک مصر، ایلخانان، برخی سلاطین اردوی زرین، و ایلخانان، تا سلاطین هند هریک برای تبلیغ قدرت و مشروعیت خویش در میعادگاهِ جهانی حج با همدیگر رقابت می کردند. چنین احوالی بر اهمیت راههای حج بی گمان تاثیر داشت. به نظر می رسد به سبب وقایع فوق و روند تغییر در سیاست ایلخانان، جابجایی هایی در مسیرهای دریایی و زمینی حج صورت گرفته باشد.
در این میان مقاله حاضر بر آن است که ضمن شناسایی مسیرهای اصلی حج در گسترة جهان اسلام، تاثیر سیاستهای ایلخانان بر مسیرهای مذکور را واکاود. فرضیة تحقیق آن است که حملة مغولانِ نامسلمان در آغاز، مسیرهای زمینی حج را ناامن ساخت، بنابراین به دلیل عدم سلطة مستقیم مغولان بر دریاها، مسیرهای دریایی حج از خلیج فارس و دریای سرخ تقویت شد. اما با اسلام آوردن ایلخانان و فروکش کردن نبردهای مملوکی- ایلخانی به عنوان عاملی در انشقاق در جهان اسلام، تلاشهایی برای تامین امنیت و رفاه در مسیرهای زمینی حج از عراق و بیابان نفود و نجد انجام شد که موجب بازگشت مسیرهای حج از دریا به این مسیرهای بیابانی شد.
مصلحت عمومی در اندیشه ی سیاسی خواجه رشید الدین فضل الله همدانی
حوزههای تخصصی:
رشیدالدین وزیر ، مورخ و فیلسوف دوره ی ایلخانی ، که شاهد ویرانی های ناشی از یورش های چند دهه ی مغولان و رفتارهای نظارت ناپذیر نیروهای مرکز گریز بود ، برای برای برون رفت از بحران اقتصادی و اجتماعی، به اصلاحات بنیادی دست زد. او با آگاهی از اندیشه ی ایرانشهری به جایگاه و رابطه ی فرمانروا و مردم در جامعه ، موجودیت حیات سیاسی آن دو را قائم به تداوم این رابطه و حفظ آن جایگاه می دانست. رشیدالدین با این پیش فرض به ایجاد اصلاحات دست زد. اصلاحات او دو جانبه بود ، زیرا هم منافع حکومت را تأمین می کرد و هم منافع مردم را حفظ می نمود.
این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی د رصدد تبیین و تحلیل جایگاه و اهمیت مصلحت عمومی درنظام اندیشه ی سیاسی رشیدالدین است. پاسخ به این پرسش در قالب این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که مصلحت عمومی یکی از محورهای کانونی دستگاه فکری خواجه است،که در چهارچوبش اصلاحات او معنا و مفهوم پیدا می کند.
مصلحت عمومی در اندیشه ی رشیدالدین با نوعی آگاهی پیشینی همراه بود و نتیجه ی اجتناب ناپذیر اصلاحات وی به شمار نمی آمد. او با آگاهی ، درصدد اتحاد بین مثال عقلانی ماورایی و جهان مادی بود ، و باور داشت که با اصلاحات می توان "" نظام احسن ماورایی"" را به ""نظام احسن دنیایی"" تبدیل کرد.
جغرافیای تاریخی حِلّّه، بستر شکوفایی مدرسه حله در دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل و بررسی فرایند شکل گیری پدیده های تاریخی، جغرافیای تاریخی از حوزه هایی است که تأمل در آن ضروری می نماید. هدف این مقاله با اتکاء بر روش تاریخی، بررسی نقش جغرافیای تاریخی در شکوفایی و بالندگی مدرسه حلّه و تأثیر آن در گسترش اندیشه شیعی در این دوره است. حله را امیران امامی مذهب بنی مزید در سده پنجم قمری ساختند. دُبَیس اول در حدود سال 419 قمری آن را در محلی آباد به نام جامعین، در غرب رود سورا (جامع جدید)، بنیان نهاد و صدقه بن منصور (501 - 478ق)، در سال 495 قمری آن را به مرکز ایالتی به همین نام با أعمال و نواحی متعدد تبدیل کرد. حله با موقعیت سوق الجیشی مناسب، به زودی از مراکز عمدة تجارت و کشاورزی و تجمع ثروت در عراق شد. در سایه این مزایا، علمای ادیب و دانش پرور بنی مزید محفل ادبی معتبری در حله بنیان نهادند. تداوم این روند در دورة سیطرة خلفای عباسی در حله، به ویژه عهد الناصرلدین الله، به این شهر مرکزیت ادبی و علمی بخشید. در دوره ایلخانی تداوم این مولفه ها و امینت پایدار (از ابتدای بنی مزید تا پایان عصر ایلخانی) و عنایت آنان به تشیع، شکل گیری حوزه علمی شیعی معتبری را در این شهر در پی داشت که حوزه های اندیشه و جغرافیای تشیع را به ویژه در ایران از خود متأثر کرد.
بررسی آماری علل بی ثباتی دولت ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت ایلخانان مغول، پس از یک دوره تهاجم چهل ساله در ایران به قدرت رسید و هشتاد سال (736-656 ق) بر سر کار بود. این دولت از نظر قدرت نظامی و وسعت قلمرو، از دولت های بزرگ تاریخ ایران به شمار می آید، اما به رغم دفاع از مرزهای گسترده خود، بسیار بی ثبات بوده و همواره با بحران های سیاسی داخلی درگیر بوده است. از این رو، در اوج اقتدار به یکباره و در پی یک بحران داخلی سقوط کرد. بررسی آماری درباره ایلخانان در ایران نشان می دهد که سه عامل سن رسیدن به سلطنت، سن رخداد مرگ و مدت سلطنت آنها مؤلفه هایی تأثیرگذار در بی ثباتی مداوم آن دولت و نیز سقوط غیرمنتظره آن بوده است. تحقیق این مقاله بر اساس کاربرد علم آمار در تاریخ نگاری (Cliometrics) صورت گرفته که طی آن داده های آماری بر یک بستر زمانی مورد ارزیابی قرار می گیرد و دیگر عوامل مؤثر در بی ثباتی و سقوط آن در اینجا مورد نظر نبوده است.
فرایند شکل گیری اوروغ های دولت ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند جامعه ایرانی تحت سلطه مغولان، دولت ایلخانان مغول (736 ـ656 ق) را به صورتی یکپارچه می دید و حتی تاریخنگاری ایرانی عصر ایلخانان بیشتر آنان را به عنوان مغولان چنگیزخانی می شناساند، اما چنین دیدگاه کلی نگری برای تبیین تحولات سیاسی ایران آن دوران فاقد دقت و نکته سنجی است. زیرا در عمر یکصدساله دولت ایلخانان، هشتاد سال آن هلاکو خانیان قدرت داشتند. از میان هلاکوخانیان و در اصل اباقائیان شش ایلخان از مجموع نه ایلخان از آنها بوده اند. چنین تخصیص هایی که طی آن یک خاندان از خاندانی بزرگتر منشعب می شود را مغولان اروغ می خوانند. سرانجام اروغ ارغون خان پسر اباقاخان بود که قدرت اصلی را در کلیت دولت ایلخانان به دست آورد. چنین فرایند تخصیص و تفریدی را می توان شیوه خاص جامعه تورانی حاکم بر ایران آن روزگار به جای نظام فرهمندی جامعه کهن ایرانی دانست که توارث در پادشاهی را از عنایت آسمان می دانست نه مالکیت زمین.
نقش خاندان های اشرافی در تحولات ارمنستان در دوره یورش مغول و حکومت ایلخانی (بررسی موردی خاندان لرد مخار گرسلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مناطقی که مغولان در حملات خود، دستیابی و تسلط بر آن را مورد توجه قرار دادند، قفقاز جنوبی بود. در این زمان بیشتر نواحی این منطقه به وسیله لردهایی اداره می شد که تابع پادشاهی باگراتیدی گرجستان بودند. یکی از معروف ترین خاندان های لرد، خاندان مخارگرسلی بود. این خاندان بر قسمت وسیعی از ارمنستان حکومت داشت و از قدرت و نفوذ گسترده ای در منطقه برخوردار بود. تلاش مغولان برای دست یابی بر ارمنستان، آنان را با این خاندان نیز روبرو ساخت و نحوه تعامل آنان با یکدیگر تأثیری جدّی بر روند تسلط مغولان بر ارمنستان داشت. علاوه بر این با تسلط امرای مغول بر قفقاز جنوبی و سپس با تأسیس حکومت ایلخانان در ایران، این خاندان نقش مهمی در تحولات سیاسی منطقه به نفع و یا ضرر حاکمیت مغولان ایفا کرد. در مقابل نوع سیاست فاتحان مغول و ایلخانان و نوع مناسبات آنان با لردهای مخارگرسلی تأثیری مستقیم بر میزان قدرت آنها و فراز و فرودشان در زمان های مختلف داشت. بر این اساس مقاله حاضر به دنبال تبیین و تحلیل تحولات مربوط به این خاندان در پیوند با مغولان است و می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که این گونه خاندان ها چه جایگاهی در تحولات منطقه ای در قفقاز جنوبی در عصر حملات مغول و حکومت ایلخانی داشتند؟ یافته ها نشان می دهد که به ویژه ایلخانان از طریق چنین خاندان هایی از قدرت یابی بیش از حد پادشاهی باگراتیدی جلوگیری کرده و از این حاکمان تابع برای پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی خود در منطقه بهره می بردند.
مناسبات ایلخانان و هندوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خروج مغول و تهاجم آن ها به سرزمین های دیگر، آخرین تهاجم و مهاجرت اقوام ساکن در آسیای مرکزی است که بر محدوده ی جغرافیایی وسیعی تأثیر گذاشت. مغولان از اقیانوس آرام تا اروپای شرقی و تمام سرزمین چین و ایران تا صحاری شامات را در نور دیدند و در این سرزمین ها حاکمیت یافتند و دولت هایی با ریشه ی مغولی بنیان نهادند. آن چه که در این فتح بزرگ عجیب می نمایاند، عدم فتح هندوستان توسط ایلخانان است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع دست اوّل سعی دارد علت عدم تهاجم ایلخانان به هندوستان را بررسی و تحلیل کند. نگارنده بر این باور است که عدم تمایل هولاکوخان به گشودن جبهه ی جدید در شرق ایران، دلیل اصلی انعقاد پیمان با سلاطین هندوستان بوده که دیگر ایلخانان نیز این پیمان را محترم شمردند. در حالی که اولوس جغتای از انعقاد پیمان عدم تجاوز با ملوک هند اجتناب کردند و همواره این سرزمین را آماج حملات خود قرار دادند. همچنین این مقاله به روند توجه اولوس جغتای به هندوستان و فتح این سرزمین توسط بازماندگان چنگیزخانیان اشاره دارد. در این ارتباط به بررسی ارتباط سلاطین هندوستان با ایلخانان و اولوس جغتای پرداخته و چگونگی تعامل آن ها مورد بحث قرار خواهیم داد.
جایگاه بیزانس در سیاست خارجی ایلخانان (736-656 هـ. ق / 1335-1258م)
حوزههای تخصصی:
بعد از آنکه روند هجوم مغولان توسط ممالیک متوقف شد، ایلخانان مغول برای ارتباط بهتر با اروپا، مقابله با ممالیک و حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خویش، نیازمند ائتلاف با دولت های مسیحی شرقی همچون ارمنستان و بیزانس بودند. دولت بیزانس نیز در زمان سلسله پالئولوگوس (paleologue) در مقابل خطرات سیاسی پیرامون خود که حیات بیزانس را تهدید می کرد با ایلخانان دارای اهداف و منافع مشترک سیاسی و اقتصادی گردید. با وجود این دولت بیزانس گرچه در ابتدای دوره ایلخانان، برای ائتلاف با آنان پاره ای اقدامات انجام داد؛ اما نه تنها نتوانست مانند ارمنستان به ائتلافی پایدار و همگرایی مداوم با ایلخانان دست پیدا کند، بلکه به دلیل شرایط استراتژیک خود، در اکثر مواقع، در برخورد با همه دولتها به ویژه رقیبان ایلخانان سیاست موازنه را پی گرفت. این پژوهش ضمن تبیین جایگاه بیزانس در سیاست خارجی ایلخانان، با روشی توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای سعی دارد چگونگی و عوامل مؤثر در اتخاذ رویه مذکور از سوی دولت بیزانس را مورد بررسی و بازکاوی قرار دهد.
نصیرالدین طوسی و گفتمان مَهار در عهد نامسلمانی ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واگرایی جامعه و حکومت و تقابل عناصر ایرانی با فرهنگ مغولان، که درپی عملکرد آنهادر عهد هجوم و چند دهه نابسامانی پس از آن حاصل شده بود، با تشکیل حکومت ایلخانی تعدیل شد و عناصر ایرانی را به هم گرایی با مغولان و تعامل با ایلخانان سوق داد. تعامل مذکور، سیاستی حساب شده در جهت تعدیل مشی حکومتی مغول، در برخورد با جامعه و اقتصاد و تلاش در راستای مهار رفتار مغولها و همنوایی با عناصر بومی بود. اگر سلسله تلاش هایی که در جهت تعدیل رفتار مغولان با هدف احیای فکر و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و نزدیک کردن قوم غالب با مؤلفه های مدنی ایرانی صورت گرفت را «گفتمان مهار» نام گذاری کنیم، مقاله حاضر درپی آن است که سهم نصیرالدین طوسی، فیلسوف بزرگ دنیای اسلامی را درخصوص این گفتمان و میزان کارآمدی آن بررسی نماید.
روابط خاندان اوربلیان (دولت سیونیک) با امرای مغول و حکومت ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مناطقی که مغولان در حملات خود، دستیابی و تسلط بر آن را مورد توجه قرار دادند، ارمنستان بود. در این دوره، نقاط مختلف این سرزمین تحت حکومت لردهایی قرار داشت که از خاندان های برجسته و بسیار مشهور ارمنستان بودند. یکی از این خاندانها، خاندان اوربلیان بود که از قدرت چشمگیری برخوردار بودند و بر منطقه سیونیک حکومت می کردند. حکومت آنها در تاریخ به نام دولت سیونیک مشهور است. به دنبال نخستین حملات مغولان به متصرفات خاندان اوربلیان، این منطقه به تابعیت آنان درآمد و سپس با تأسیس دولت ایلخانان، این خاندان نیز مانند دیگر لردهای ارمنستان به تابعیت ایلخانان گردن نهاد. یافته ها نشان می دهد که اوضاع مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و به خصوص سیاسی دولت سیونیک، در دوره امرای مغول و حکومت ایلخانان، به طور مستقیم مناسبات این خاندان با حاکمان مغول تأثیر گرفت و دولت سیونیک به طور جدی در حفظ قدرت و بقای حکومت خود، در رقابت با دیگر خاندان های لرد حکومتگر ارمنستان، به برقراری مناسبت حسنه با حاکمان مغول و جلب رضایت آنها وابسته بودند. از طرف دیگر، امرای مغول و ایلخانان نیز برای تحکیم و تداوم حکومت خود بر ارمنستان و حتی دیگر مناطق قفقاز جنوبی به این خاندان ها احتیاج داشتند. به گونه ای که در صورت لزوم می توانستند از لردهای تابع، از جمله خاندان اوربلیان، برای پیشبرد اهداف خود در منطقه سود جویند.