مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
ایلخانان
حوزههای تخصصی:
ایلخانان به منظور برپایی نظم اجتماعی و تحقق اهداف خود، ناگزیر به اجرای سیاست هایی بودند که مشروعیت آن ها را در برابر مردم و رقبای داخلی و خارجی تضمین کند. در همین راستا سکه ها نیز به عنوان ابزار انحصاری حکومت، دچار تغییراتی شد. چنان که در این دوره مفاهیم اسلامی و ایرانی در کنار مضامین مغولی، بر سکه های حاکمان بودایی مذهب مغول نقش بست. در پژوهش حاضر سکه های ایلخانی با هدف ارزیابی نظرات سکه شناسی و تحلیل فرآیند مشروعیت سازی در این دوره، به شیوه تحلیلی- تاریخی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که مشروعیت سازی ایلخانان در قالب شعارهای مغولی، ایرانی و اسلامی به واسطه مفاهیمی بر مبنای منابع قانونی- عقلانی، سنت و کاریزما بوده است. به این ترتیب که به کارگیری این مفاهیم بر سکه ها، بر حسب مضمون و میزان، از رقابت های سیاسیِ داخلی و خارجی دوره هر ایلخان تبعیت نموده است.
تأثیر موقعیت جغرافیایی تبریز بر اقتصاد شهر در عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایی و تأثیر آن بر اقتصاد در شناخت تاریخ شهر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هجوم مغولان به ایران تحولات مهمی در عرصه انحطاط و رشد شهر به وجود آورد. در این میان شهر تبریز با توجه به موقعیت جغرافیایی و اهمیت اقتصادی آن در عصر ایلخانان، از اهمیتی ممتازی بهره مند می شود. این پژوهش با هدف بررسی علل تأثیرگذاری موقعیت جغرافیایی در رشد و رونق تبریز، با تأکید بر برآیند اقتصادی آن، در دوره ایلخانی صورت گرفته است. روش این پژوهش تبیین و تفسیر وقایع با تکیه بر تأثیر موقعیت جغرافیایی بر ساختار اقتصادی تبریز آن عصر است. حاصل آن که تبریز از دیرباز به لحاظ موقعیت و شرایط جغرافیایی مناسب، از رشد و رونق نسبی شهری برخوردار بوده، اما بعد از سقوط بغداد در 656 ق مورد اقبال بیشتری قرار گرفت که در نهایت نیز با پایتخت شدن آن در دوره ایلخانی به یکی از مهم ترین شهرهای ایران و مرکز تجاری تبدیل گشت. بالاتر از همه، بغداد به سرعت از یک مرکز خلافت به یک شهر کوچک ایالتی تنزل پیدا کرد.
جایگاه طرابوزان در محاصره برّی آناتولی توسط ایلخانان مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آناتولی (آسیای صغیر) در دوره پنجاه ساله کشورگشایی مغول، اهمیتی روزافزون برای مغولان داشت. تا استقرار دولت ایلخانان در ایران، آنها نواحی شرقی و مرکزی آناتولی را متصرف شدند، سپس تا پایان حیات آن دولت تا مرزهای بیزانس متصرفات خود را گسترش دادند. از این پس، بیش از هر چیز هدف ایلخانان قطع ارتباط میان دو دولت اردوی زرین یعنی مغولان روسیه و مملوکان مصر و شام بود. ایلخانان در عمل برای جلوگیری از ارتباط بیشتر این رقیبان، اقدام به نوعی محاصره برّی آناتولی کردند که با بهره مندی از موقعیت بندر طرابوزان، موفقیت زیادی در این زمینه به دست آوردند. در میانه این رابطه، دولت بیزانس قرار گرفته بود که پایتخت آن قسطنطنیه اهمیت ارتباطی و تجاری مهمی داشت. بر همین اساس، دولت ایلخانان خود را ناچار به دوستی با بیزانس می دید، اما بیزانس برای حفظ حیات تجاری خود، ناچار به موازنه میان جمهوری های تجاری ونیز و جنوا بود که با بندرهای کافا در شمال دریای سیاه و اسکندریه در جنوب مدیترانه رابطه داشتند. این نیز امری نبود که دولت ایلخانان بتواند آن را نادیده بگیرد. در این حال، بندر طرابوزان که به صورت انحصاری در دسترس ایلخانان قرار داشت، به صورت کانون اصلی سیاست این دولت در قبال همه کنشگرانی بود که در بالا به آن اشاره شد و طی قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی به صحنه تجارت و سیاست دریای سیاه وارد شد.
رویکرد ایلخانان نسبت به هنر در ایام سلطنت سلطان محمد خدابنده اولجایتو
در عصر مغول ها با توجه به دین ستیزی آن ها ابتدا هنرهایی چون موسیقی و نقاشی و به خصوص مجسمه سازی رونق گرفت و کارهای ارزنده و باشکوهی را به وجود آوردند؛ اما پس از تسلط اسلام و گرویدن سلاطین مغول به دین جدید، هنر نیز چون سایر مظاهر جامعه دستخوش تغییر و تحول گردید و بالاجبار در راهی افتاد که اسلام پیشنهاد می کرد. هنرهایی مثل موسیقی، مجسمه سازی که با اسلام مغایرت داشتند به فراموشی سپرده شدند و به جای آن معماری به جلو آمد و متعاقب آن نقاشی، کاشی کاری، آجرکاری، گچ بری و خوشنویسی فعال شد. از آن پس سلاطین ایلخانی، برای نمایاندن شوکت و جلال خود، از هنر سود می جستند و برای ساختن شاهکارهای هنری، هنرمندان را به خدمت می گرفتند. یکی از این سلاطین، سلطان محمد خدابنده اولجایتو میباشد که حامی و مشوق هنر بوده است. از جمله هنرهای متداول در این دوره، رشتههای هنری چون معماری، نقاشی و خوشنویسی است که مورد توجه و عنایت ویژهای سلطان ایلخانی قرار گرفته شده که در نتیجهی آن باعث رونق و گسترش آن ها گردیده است. در این پژوهش سعی بر آن است که ضمن بررسی جایگاه هنر و معماری در دوره سلطان محمد اولجایتو به بحث در باب وجوه مختلف هنر این دوران و اینکه سلطان ایلخانی نسبت به هنر چه نوع رویکردی داشته، با روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع کتابخانهای، پرداخته شود.
بررسی عوامل موثر در برقراری مناسبات دیپلماتیک بین ایلخانان وغرب
حوزههای تخصصی:
شکست سپاهیان هولاکوخان در نبرد عین جالوت ( 658ه /1260م) باعث گرایش وتمایل ایلخانان ودول مسیحی اروپا به برقراری و گسترش روابط سیاسی ، نظامی و اقتصادی فی مابین گردید .تا پیش از مواجه شدن ایلخانان با مقاومت ممالیک نه مغولان به فرستادگان پاپ ودول اروپایی اعتنای در خوری مبذول می داشتند ونه اروپا ئیان به مغولان اعتماد داشتند . شکست عین جالوت وناکام ماندن لشکر کشی های بعدی ایلخانان به شام از یک سو وقدرت گرفتن ممالیک در مصر وشام وسیاست آنان مبنی بر بیرون راندن صلیبی ها از سواحل فلسطین ویورش به حکومت مسیحی ارمنستان صغیر از سوی دیگر باعث شد تا دولتهای اروپایی در صدد جلب دوستی وحمایت ایلخانان برآیند .بررسی منابع ومدارک موجود نشان می دهد مقابله با ممالیک به عنوان دشمن مشترک سبب ارتباط دربار ایلخانی با دستگاه پاپ ودول اروپایی وبالعکس گردید.
نقد و بررسی علل برپایی حکومت ایلخانی در ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از رخدادهای مهم در سده ی هفتم هجری (سیزده میلادی)، برپایی حکومت ایلخانی در چارچوب مرزهای سیاسی ایران است. تهاجم مغولان به سرزمین های ماوراءالنهر، ایران و پیشروی به سوی غرب به عنوان بزرگترین حادثه ی تاریخی قرن هفتم هجری تأثیرات شگرف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از خود بر جای نهاد که طی سالیان بعد باعث تحوّلات تاریخی مهمّی در منطقه گردید. مقاله حاضر با بهره گیری از شیوه ی پژوهش تاریخی درصدد بررسی چگونگی شکل گیری حکومت ایلخانی در ایران است. مباحثی همچون؛ اعزام هلاکو به سرزمین های غربی، افول اسماعیلیه و خلافت بغداد، نبرد عین جالوت و استقرار هلاکو در ایران مهم ترین موضوعاتی هستند که طی بررسی حاضر بدان ها پرداخته می شود. انتقال قدرت از خاندان اکتای قاآن به خاندان تولوی، کشمکش قوبیلای و اریق بوقا بر سر جانشینی منگوقاآن و در نهایت پدید آمدن الزامات و شرایط جدید در وضعیت امپراطوری مغول و مأموریت هلاکوخان، باعث استقرار نوعی فرمانروایی دودمانی در این قلمرو شد که با حمایت و نظر قوبیلای قاآن به تشکیل حکومت ایلخانی انجامید.
مسیحیت و مسیحیان در روزگار نامسلمانی ایلخانان مغول در ایران
حوزههای تخصصی:
مغولان در عین حال که مردمانی بدوی بوده واز ادیان و آیین های جهانشمول روزگار خود بهره مند و برخوردار نبودند، افرادی به تمامی بی دین و بی توجه به دیانت و اثر بخشی آن در عرصه های اجتماعی و سیاسی هم نبودند. شمنیزم، مجموعه آداب و عقایدی بود که جهان بینی و ایدئولوژی مغولان ملهم و متأثر از باور فلسفی و باورمندی های قومی و غیبی مبهم آن بود. رویارویی و مواجهه مغولان با انبوه سرزمین های نو گشوده و آراء و افکار و عقاید متفاوت مردمان آن، بعلاوه ضرورت نوعی سیاست ورزی و استراتژی در چگونگی تعامل و تقابل اجتماعی با آن مردمان، بویژه در امر دین و باورهای مذهبی آنها که در نبود نهادهای اجتماعی امروزین بخش بزرگی از ساختار و سازمان زندگی اجتماعی و فردی آدم ها را تحت الشعاع خود قرار داده بود ایجاب می نمود تا مغولان رویکرد جدید و مشخصی در مناسبات دینی از خود ارائه کنند .. مسیحیت در این دوره ی تاریخی به پشتوانه حمایت حاکمیت سیاسی وقت و نوع تعامل دستگاه حاکم با بزرگان و بدنه ی جامعه ی مسیحی و حمایت و هدایت ساختار سیاسی و اقتصادی آن روزگار، شرایط ویژه یافته و متفاوت از تمام دوره های حیات خود در ایران گونه ی متفاوتی از حیات سیاسی و ایمانی خود را تجربه کرد . نگارندگان در این پژوهش بر آنند تا رویکرد امرای ایلخانی مغول در عهد نامسلمانی ایشان، از آغاز زمامداری هلاکوخان تا غازان خان را نسبت به مسیحیت و مسیحیان بررسی و تحولات و تأثیرات اجتماعی ناشی از این رویه و رویکرد را انتاج نمایند .
بررسی فرصت های جریان تشیع از سقوط بغداد تا تأسیس دولت صفویه
حوزههای تخصصی:
رسمیت یافتن تشیع در دوره صفویه پدیده ایست ریشه دار در قرن ها، جریان ها، فرازها و فرودهایی که تشیع در جهت اثبات و تثبیت خود با آن مواجه شد. این پژوهش برآن بوده که به بررسی و کنکاش جریان تشیع و فرصت های آن از سقوط بغداد تا تأسیس دولت صفویه و به رسمیت شناخته شدن تشیع دوازده امامی در ایران بپردازد و حاصل اینکه تمایل و گرایش به تشیع در مسیر تاریخ ایران، از آغاز تا پیش از سقوط بغداد در سال 656 هجری قمری سیر صعودی اما بسیار کندی داشته است اما با حمله خانمان برانداز مغول به ایران و کشورهای جهان اسلام و فرصت های پیش آمده، جریان تشیع چنان شتاب و قدرتی گرفت که پس از گذشت حدود سه قرن با وجود فرقه ها و مذاهب گوناگون در ایران، سرانجام رسمیت یافت و به هویت ملی ایران و ایرانی پیوند خورد.
ریشه های چینی وزارت توأمان در عصر ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لازمه هر حکومتی بعد از شکل گیری و تثبیت، برپایی تشکیلات دیوانی است. مغولان پیش از تشکیل حکومتی متمرکز و گسترده، اقوامی صحراگرد بودند و آموخته هایشان متأثر از تمدن های پیرامون خود بود. آنان در آسیای مرکزی و در همسایگی اقوام متمدن از جمله اویغورها و ختاییان بودند. این نزدیکی و همسایگی، رشته های ارتباطی بین آن ها را در قالب های مختلف به وجود آورد. علاوه بر این اقوام، مغولان در همسایگی تمدن بزرگ چین قرار داشتند و با حضور در ایران مختصاتی از تمدن چینی را با خود به ایران آوردند از جمله ی این ها می توان به شیوه وزارت توأمان در ساختار حکومتی ایلخانی را نام برد اگرچه وزارت توأمان در ایران دارای ریشه تاریخی بومی است اما این هماهنگی در وزرات، با فرهنگ چین پیوستگی بیشتری داشت. این مقاله برآن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی ریشه های وزارت توأمان در چین و کانال های ارتباط تمدنی ایران و چین شامل قوم ختا، اویغور و جاده ابریشم که در انتقال پروسه وزارت توأمان از چین به ایران سهیم بودند را مورد بررسی قرار دهد.
نقابت و نقیبان در ایران عصر ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال اول بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
137-157
حوزههای تخصصی:
نقابت، سازمانی در نظام دیوان سالاری جهان اسلام بود که برای نخستین بار خلفای عباسی به دلایلی آن را پدید آوردند و پس از سقوط خلافت همچنان ماند. نقیبان شخصیت های مطرح سادات بودند که بر اثر اهمیت وظایفشان، پیوسته در زمینه های گوناگون تأثیر می گذاردند. پس از حمله مغولان به جهان اسلام، شاید انتظار می رفت که این نهاد فراموش شود و نقش تاریخی اش را از دست بدهد، اما مهاجمان به رغم اینکه مسلمان نبودند، به سرعت جایگاه مهم و نقش و اعتبار سادات را دریافتند و به احیا و تقویت نهاد نقابت همت گماشتند. این روی کرد بیش از گذشته به ویژه در روزگار ایلخانان مسلمان نیرومندتر شد. مغولان برای توجه به این دستگاه و تقویت آن دلایل فراوانی داشتند که برخی از آنها در گذشته مطرح نبودند. از سوی دیگر، این توجه و تقویت، پی آمدهای فراوانی داشت که شاید هیچ یک از آنها به اهمیت گسترش تشیع امامی در ایران و فرامرزهای آن نبوده نباشد. این پژوهش افزون بر اینکه به چگونگی احیا و ماندگاری حیات این نهاد و زندگی شمار فراوانی از نقیبان عصر ایلخانی می پردازد، به دلایل عام و خاص این روی کرد نیز توجه می کند و پی آمدهایش را به ویژه در زمینه گسترش تشیع امامی توضیح می دهد.
خدمات آل طاووس به جوامع و مکاتب علمی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاندان های شیعی در حفظ و گسترش معارف و آموزه های تشیع در تاریخ فکری این مذهب نقشی اساسی ایفا کرده اند. در تبیین این نظریه می توان آل طاووس را به عنوان یک نمونه ی عینی مطرح کرد. این دودمان از سلاله ی سادات بود که در قرن هفتم هجری قمری، خدمات ارزشمندی را به جوامع شیعی ارائه داد. آل طاووس از خانواده های پر نفوذ در آن دوره بودند که منصب نقابت را به شکل موروثی در میان خود داشتند و از این طریق منشأ خدمات سیاسی و اجتماعی سرنوشت سازی برای شیعیان شدند. برجسته ترین چهره ی این خاندان، ابن طاووس است که در سیره ی سیاسی، اخلاقی، عرفانی و تدوین آثار دعایی، تحولی جریان ساز در مکاتب فقهی- حدیثی شیعه به وجود آورد و در فرهنگ شیعی عصر صفوی و به ویژه در جریان اخباری مقبولیتی در خور یافت. برادر وی، احمد بن طاووس با تبویب حدیث و ایده های نو در رجال و درایه، به همراه فرزندش عبدالکریم، موجبات رشد مکتب اصولیان را تا حد قابل توجهی فراهم آورد. آثار متعددی از این خاندان در زمینه های فقه و حدیث، تاریخ و تراجم، مناقب نگاری، اخلاق، تفسیر، رجال و درایه موجود است که بر اعتبار جایگاه علمی آن ها در نزد عالمان شیعه و تأثیرگذاری در مکاتب فکری شیعه می افزاید. تکاپوهای علمی این خاندان در زمینه ی نشر و تدوین آثار ارزنده ی علمی که از عصر یورش مغولان آغاز شده بود و تا دوره ی صفویه را در برمی گرفت زمینه های رشد مشرب فکری تشیع را فراهم آورده است. این مقاله می کوشد تا تأثیر این خاندان را در بالندگی مکتب فکری شیعیان، بر پایه ی روش تحقیق تاریخی، بررسی و بیان کند.
پژوهشی درباره سیف الدین بیتکچی دیوانسالار مسلمان دوره هلاکو (آخرین کارگزار الوس جوچی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با حمله گسترده مغول به سرزمین های اسلامی و سقوط حکومت های مسلمان، تشکیلات اداری این حکومت ها نیز به یک باره فرو ریخت. با این حال کارگزاران مسلمان بازمانده از این حکومت ها توانستند به تدریج جایگاه خود را در تشکیلات اداری مغول ها باز یابند. در این میان حضور سیف الدین بیتکچی کارگزار مسلمان برکای خان فرمانروای مسلمان الوس جوچی از موضوعات مهم در تحولات دیوانسالاری مغول ها در ایران محسوب می شود. چگونگی برآمدن سیف الدین در تشکیلات اداری هلاکو و اشاره های مبهم و اجمالی و مسکوت گذاشتن دلایل سقوط وی از مقام ارشد دیوانی هلاکو و به یاسا رسیدن او در آستانه لشکرکشی تدافعی هلاکو در مقابل قلمرو برکای خان، مسأله ای است که علاوه بر قصور منابع، بی توجهی محققان تاریخ را نیز به همراه داشته است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی و بازبینی شواهد پراکنده موجود در مورد سیف الدین بیتکچی، رویداد های مرتبط با جریان تحولات دیوانی و سیاست های منطقه ای هلاکو در این روزگار مورد ارزیابی قرار گیرد. این پژوهش نشان می دهد که کشته شدن سیف الدین بیتکچی به عنوان دیوانسالار مسلمان و هم سو با سیاست های الوس جوچی به رهبری برکای خان، در واقع روند و شروع تازه ای برای تشکیلات اداری و استقلال اداری دیوانسالاری مغول ها به رهبری هلاکو خان از الوس جوچی یا اردوی زرین بوده است.
مسأله ممالیک در سیاست خارجی عهد غازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۸
83-106
حوزههای تخصصی:
مسلمانی و قدرت گیری غازان (694-702ق) که با اسلام پذیری گسترده ی مغول ها و رسمیت اسلام از سوی حکومت همراه بود نقطه عطفی را در تاریخ عصر ایلخانان رقم زد. این مهم موجبات هموار شدن روابط میان مردم و حکومت را فراهم آورد و در پرتو ملاحظات اسلامی و ایرانی اصلاحاتی را موجب شد که تا اندازه ای نابسامانی های عهد هجوم مغول را تعدیل کرد. در عهد غازان جامعه و اقتصاد و حکومت رو به بهبودی نهاد و حکومت ایلخانی به عنوان حکومتی مسلمان در جهان اسلام مطرح شد. با این حال در سیاست خارجی، چگونگی مناسبات با مملوکان مسلمان- مقوله ای که در مقاله حاضر با عنوان «مسأله مملوکان» از آن یاد می شود- به عنوان مهمترین عرصه سیاست خارجی که با جنگ و خصومت همیشگی همراه بود، به شکل سابق ماند. این در حالی بود که توقع می رفت مسلمانی غازان زمینه های بهبودی این مناسبات را هموار کند. بررسی چگونگی و ماهیت این مناسبات در زمان سلطنت غازان و علل ناکارآمدی آن مسأله ای است که مقاله حاضر قصد بررسی آن را دارد.
تأثیر اختلاف های مذهبی ایرانیان در شتاب گرفتن پیدایی و پایایی حکومت ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تدبیری خوارزم شاهیان در تعامل با همسایگان و دستگاه خلافت، مغولان را به جهان گشایی برانگیخت و آنان را به ایران کشاند، اما اختلاف های مذهبی مردم ایران با یک دیگر از علل چندگانه ای بود که به پایایی حکومت مغولان در ایران و استوار شدن قدرتشان در آن انجامید. نیم قرن پس از استقرار مغولان در ایران، هولاگو مأمور شد که به غرب لشکر بکشد. بی گمان، عوامل بسیاری در این روی داد تاریخی تأثیر گذارد. اگر ایرانیان با یک دیگر و از سوی دیگر با حاکمان هم سو بودند، این لشکرکشی به شکست می انجامید یا مغولان به زمان و نیروی بیش تری نیاز می داشتند تا بتوانند در ایران حکومتی برپا کنند و به آن قوام بخشند. هم چنین مذهب در جامعه ایران در اتحاد گروه های مختلف جامعه با یک دیگر بسیار مؤثر بود؛ زیرا دین و دولت در ایران زمین از دیرباز با هم بر مسند قدرت بوده اند و وجود اتحاد سیاسی در ایران، به اتحاد مذهبی مسبوق بوده است. این مقاله بر کنار از هدف ها و چگونگی لشکرکشی مغولان به ایران، سهم اختلاف های مذهبی ایرانیان را در شتاب بخشیدن به لشکرکشی هولاکو به ایران و پایایی حاکمیت آنان در این کشور برمی رسد. هدف های تعیین شده برای لشکرکشی هولاگو به غرب (قلاع اسماعیلی، دربار عباسیان و ممالیک مصر)، از این حکایت می کند که مغولان، در پی ریشه کنی مراکز و کانون های سیاسی مسلمانان بودند که قدرت مذهبی نیز در آنها بود. اختلاف مذهبی ایرانیان با یک دیگر موجب تسریع تحقق خواسته های آنان شد. البته پس از سقوط مراکز معنوی مسلمانان و حاکم شدن مغولان بر ایران، با توجه به اینکه حضور اسلام در ایران آسیب پذیر می نمود، مسلمانان (شیعیان و اهل سنت)، تنها در این برهه از زمان با هدف مشترکِ اِحیا و اِبقای اسلام به حرکتی متحد دست زدند و آن را تا رسمی شدن دوباره این دین در ایران (دوره غازان خان)، دنبال کردند. آنان پس از این نیز دوباره درباره برتری های مذهبی و فرقه ای خود اندیشیدند و اختلاف های مذهبی را از سر گرفتند. این اختلاف های مذهبی پس از سقوط حکومت ایلخانی نیز مانع برپایی حکومت متحد، منسجم و مستقل در ایران شد، بلکه حکومت های محلی با روی کردهای مختلف مذهبی بر بخش هایی از ایران حاکم شدند.
نهاد حسبه در عصر ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۰
131-169
حوزههای تخصصی:
شهرهای ایران در آغاز سده هفتم هجری از رونق نسبی برخوردار بودند که گرفتار هجوم ویران گر مغول ها شدند. رویارویی مردم شهری با بیابان گردان مغول، این رشد و رونق را در مُحاق فرو برد. جز تاراج و از میان رفتن نیروی اقتصادی شهرهای بزرگ، روابط حیات شهری در عصر ایلخانان دست خوش دگرگونی های ژرف شد؛ به ویژه ایلخانان در عهدی از حکومتشان بر ایران، دینی متفاوت با دین رعایای خود داشتند. بنابراین، نهادها و سازِکارهای اجتماعی که کارکردها و وظایف مذهبی داشتند، بسیار آسیب دیدند؛ چنان که سازمان «حِسبه»؛ یعنی ضامن اجرای شریعت در جامعه و مُجری قاعده معروف اسلامی «امر به معروف و نهی از منکر» تا روی کار آمدن ایلخانی مسلمان، دوره ای از فترت را سپری کرد. این فترت 694 هجری قمری (زمان اسلام آوردن غازان خان) به پایان رسید. غازان و وزیرش خواجه رشیدالدین فضل الله در پی این بودند که باری دیگر قانون های اسلامی اجرا شود و جامعه هیئت و حالت گذشته خود را بازیابَد. از این رو، بر پایه سنت های ایرانی و آموزه های اسلامی به اصلاحات فراگیری دست زدند و قانون های تازه ای را اجرا کردند. آنان اجرای این وظایف را بر عهده «نهاد حِسبه» گذاشتند. بر پایه یافته های این پژوهش، به رغم پشتیبانی های چشم گیر حکومت از نهاد حِسبه به ویژه پس از صدور فرمان ها و قانون های جدید غازانی، این دستگاه (دیوان احتساب) در اجرای آن قانون ها به ویژه در وظایف مذهبی و شرعی اش، چندان کام یاب نبود.
مسلمانیِ خوانین مغول بر پایه زمینه های اسلام پذیری ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغولان پیرو آیین «شمنیسم» بودند و بر پایه اوضاع برآمده از زندگی «خانه به دوشی» خود، از مدارای اعتقادی برخوردار بودند. در یاسای چنگیزی هیچ دینی راجح تر از دیگر ادیان نبود و بنابراین، زمینه برای تعامل اعتقادی مغول ها با مردمان فرمان پذیرشان فراهم آمد. برتری فرهنگ و مدنیّت اسلامی و شمار فراوان مسلمانانی که در اولوس های چهارگانه پسران چنگیز می زیستند، راه را برای مسلمان شدن برخی از خانان مغول هموار کرد و در همت کردن آنان به بهبود اوضاع رعایای مسلمان تأثیر گذارد. قلمرو ایلخانان اوضاع دیگری داشت و افزون بر مدارای اعتقادی مغول، رفق و مدارای آگاهانه تری بر سلوک مسلمانان حاکم بود. هم چنین مشروعیت حکومت ها و هم گرایی آنان با مردم، از مسلمانی آنان سرچشمه می گرفت. در این قلمرو، زمینه های سیاسی و اقتصادی دیگری فراروی ایلخانان پدید آمد که آنان را به سوی پذیرش اسلام کشاند. تبیین این زمینه ها و شناخت و تحلیل عوامل اسلام پذیری ایلخانان در جامعه دین محور ایرانی، محور این مقاله است که بر پایه پاسخ به چگونگی اسلام پذیری خانان مغول در دیگر اولوس ها، سامان می یابد.
بررسی عوامل مؤثر بر گرایش ایلخانان مغول به مزارات شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۸
85-110
حوزههای تخصصی:
پس از فروپاشی دستگاه خلافت عباسی و تأسیس دولت ایلخانان در ایران، شیعیان در شهرهای ایران و عراق با آزادی عمل بیشتر به اجرای مراسم و مناسک مذهبی خود پرداختند. آنها به کمک خواجه نصیرالدین طوسی و عالمان شیعه در عراق برای جلوگیری از ویرانی مقابر متبرکه در عتبات عالیات تلاش کردند. از آن پس عالمان شیعه، با نفوذ در دربار ایلخانان و نیز نگارش رساله ها و برگزاری مجالس مناظره در روی آوری سلاطین مغول به مقابر اهل بیت : یاری رساندند. دولتمردان و وزیران ایرانی نیز با انجام برنامه های عمرانی در شهرهای مقدس و اجرای مراسم زیارت در این امر، نقشی مهم ایفا کردند. بدین ترتیب در دوره غازان و الجایتو، رونق شهرهای زیارتی بالا گرفت و در کنار بارگاه ائمه شیعه : عمران و آبادی و جنب و جوش علمی، اقتصادی و مذهبی شیعیان و سادات افزایش یافت. پژوهش حاضر درصدد است ضمن توجه به نقش عوامل مؤثر بر گرایش ایلخانان به مزارات شیعه، پیامدهای آن را بر روند تحولات بعدی جامعه ایران و همچنین تأثیر آن را بر رویکرد و عملکرد ایلخانان بررسی کند. این پژوهش نشان می دهد که چگونه با نقش آفرینی عالمان شیعه و دولتمردان ایرانی، ایلخانان مغول نه تنها یکی از دیرپاترین سنت های مغولی یعنی مخفی نگاه داشتن مدفن بزرگان خود، همچون چنگیز و ایلخانان اولیه را رها ساختند، بلکه سلاطینی مانند غازان و اولجایتو، افزون بر آبادانی شهرهای زیارتی، با ساخت آرامگاه های باشکوه برای خود به رونق فرهنگی و اقتصادی اماکن پیرامون آن و تأسیس بناهای خیریه، مدارس، دارالکتب و... یاری رساندند.
رویکردهای مشترک سیاسی و فرهنگی آثار کلامی امامیه در دوره ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۱
81-109
حوزههای تخصصی:
شیعیان امامی با بهره گیری از کارآمدی کارکرد های فرهنگی و رویکرد مسالمت آمیز خود در مواجهه با دیگر مذاهب و فرق، در فرهنگ سیاسی عصر ایلخانان، جایگاهی درخور توجه به دست آوردند. تسامح اعتقادی مغول ها و زوال مراکز سیاسی تندرو آن عصر نیز این زمینه را هموار کرد و این امکان را در اختیار پیروان امامیه قرار داد که میراث فرهنگی و اعتقادی خود را غنا بخشند. در این میان، تلاش برای تقویت کارکرد میراث کلامی خویش و به ویژه تدوین منابع کلامی به زبان فارسی، از جمله کارکردهای خاص شیعیان این عصر به شمار می رود. از این رو نوشتار حاضر با طرح این پرسش که «دگرگونی های سیاسی اجتماعی عهد ایلخانان در تکوین منابع کلامی به زبان فارسی چه تأثیری داشت؟»، بر این باور است که تسامح اعتقادی، رونق زبان و ادب فارسی و اقبال عمومی شیعیان امامی در عهد ایلخانان به آثار کلامی فارسی، موجب شده است امامیه با مبادرت به تدوین منابع کلامی، برای تثبیت جایگاه خویش بکوشد.
عناصر بصری رویدادهای زندگی پیامبر اسلام (ص) در نگاره های جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصورسازی صحنه های تاریخی - مذهبی در تصویرآرایی نسخه های اسلامی - ایرانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در دوره ایلخانان به علت گرایش بعضی از سلاطین مغولی به دین مسیح و حضور تفکرات مسیحی در پاره ای از نگاره های این عصر، نفوذ نقاشی بیزانسی مشاهده می گردد. اما آنچه در مورد نقاشی ایلخانی شاخص تر است، اتکاء نقاشی مغول بر هنر و نقاشی چین به ویژه هنر دوره «یوآن و سونگ» می باشد. می توان گفت نقاشی دوره ایلخانی، جُنگی است از عناصر هنری مختلف تمدن های چین، ایران، بیزانس و عربی. از سوی دیگر در دوره ایلخانان که اسلام را به عنوان دین رسمی خود پذیرفتند، پرداختن به صحنه های تاریخی اسلام نیز در کتب مصور رایج شد. از جمله در قسمتی از مجموعه دوم نسخه جامع التواریخ، به شرح احوال حضرت محمد (ص) پرداخته شده است. درتصویرسازی این نسخه کمابیش می توان تأثیر عناصر بیگانه بیزانس و چین را مشاهده کرد، اما در نگاره های مذهبی آن، با وجود تمامی عناصر بیگانه، تلاش هنرمندان در جهت انتقال مضمون اثر می باشد که برای رساندن این پیام به واقع گرایی روی آورده اند. در این راستا نیز حتی چهره با وقار پیامبر(ص) را به نمایش درآوردند که قبلاً مرسوم نبوده است. در این نوشتار سعی گردیده با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، 12 نگاره که صحنه هایی از وقایع زندگی پیامبر اسلام (ص) را به تصویر کشیده اند، در بین نگاره های مذهبی نسخه جامع التواریخ که در کتابخانه دانشگاه ادینبرگ و مجموعه ناصر خلیلی نگهداری می شوند، مورد بررسی قرار گیرد. علت این انتخاب شناسایی عناصر بصری بیگانه تأثیرگذار، بر نگاره های مذهبی دوره ایلخانی می باشد.
اهمیت نزههالقلوب در تبیین جغرافیای تاریخی و تعیین جای نام های کردستان دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران ایلخانی، بخش غربی ایالت جبال، در اسناد دیوانی، زیر عنوان کردستان قرار گرفت. نزههالقلوب نخستین متنی است که اطلاعات مشروح و بسیار گرانبها درباره جغرافیای تاریخی کردستان ارائه می دهد. در فهرستی که حمدالله مستوفی از شهرها و اماکن جغرافیاییِ این ناحیه ارائه می کند، برخی در طول قرون بعدی از میان رفته و اسامی برخی نیز در نتیجه سهو نسخه نویسان تحریف شده است. این پژوهش درصدد است تا براساس نزههالقلوب، به شیوه توصیفی تحلیلی به تعیین مکانِ برخی از شهرهای آن بپردازد. این مطالعه نشان می دهد که از هفده جای نام مذکور در نزههالقلوب، چهار مورد زیر در استان کنونی سلیمانیه در عراق قرار داشتند: قلعه خفتیان در نزدیکی رود قلعه چولان، نیمراه در حوالی حلبچه، دربند زنگی در دهانه رود سیروان و دربند تاج خاتون در دره رود زاب کوچک و در محدوده شارباژیر. شش مورد دیگر نیز به ترتیب در محدوده استان کرمانشاهان قرار داشتند: الانی در نزدیکی جوانرود و دزبیل(= دربیل) احتمالاً درتنگ در نزدیکی سرپل زهاب، خوشان در نزدیکی کرند غرب، سلطان آباد چمچمال نیز در دامنه کوه بیستون و در نزدیکی شهر کنونی بیستون، دینور نیز در نزدیکی شهر کنونی سنقر کلیایی و بسطام( احتمالاً طاق بستان) در حاشیه شهر کرمانشاه. شش مکان دیگر نیز هنوز پابرجای هستند کرند، ماهیدشت، هرسین، کنگاور، کرمانشاه و الشتر( در لرستان).