مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
نشاط ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر با ارتقای نظام آموزشی، درمان ناتوانی در یادگیری در دانش آموزان، توجه بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. در نتیجه مطالعه ابعاد روان شناختی دانش آموزان با اختلالات یادگیری و شناسایی عوامل مؤثر بر آن از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودنظم جویی تحصیلی، نشاط ذهنی، و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری ویژه انجام شد. روش: طرح این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه های سوم تا ششم ابتدایی مدارس ناحیه 1 و 2 شهر رشت در سال تحصیلی 1401-1400 بود که تعداد آنها 15071نفر بود. نمونه مورد مطالعه 120 نفر (شامل60 دانش آموز با اختلال یادگیری و 60 دانش آموز بدون اختلال) بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن شرایط ورود و خروج انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های خودنظم بخشی تحصیلی (اسوالند و کارین، 2007)، نشاط ذهنی(ریان و فردریک، 1997) و سرزندگی تحصیلی (حسین چاری و دهقانی زاده، 1391) استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون های تی و تحلیل واریانس چندمتغیره، انجام شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه از نظر نمره کل خودنظم جویی تحصیلی و ابعاد آن (تنظیم بیرونی، تنظیم درون فکنی شده، تنظیم مشخص شده، انگیزش ذاتی)، نشاط ذهنی و سرزندگی تحصیلی، نمرات کمتری نسبت به دانش آموزان بدون اختلال به دست آوردند (0/01 < P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در خودنظم جویی تحصیلی، نشاط ذهنی، و سرزندگی تحصیلی، وضعیت ضعیف تری نسبت به دانش آموزان بدون اختلال یادگیری ویژه دارند. بنابراین می توان از طریق شناسایی زودهنگام این دانش آموزان، آگاهی بخشی والدین و معلمان مدارس، و اجرای برنامه های غربالگری و توانبخشی زودهنگام، نسبت به رفع این مشکلات اقدام کرد.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۲۱۸-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهر ارومیه در شش ماهه اول سال تحصیلی 99-1398 بودند. پرسشنامه نشاط ذهنی بین آن ها توزیع و تعداد 30 نفر که در این آزمون پایین تری نسبت به بقیه کسب کردند به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه یکسان 15 نفره آزمایش و گروه در انتظار درمان گمارده شدند. گ روه آزم ایش، طی 8 جلس ه 90 دقیق ه ای در هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های مقابله ای (WOCQ) (لازاروس و فولکمن، 1984) و نشاط ذهنی (SVS) (ریان و فردریک، 1997)، استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که باکنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و گروه در انتظار درمان در متغیرهای سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش سبک مقابله ای هیجان مدار و افزایش سبک مقابله ای مسئله مدار و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش مؤثر است.
بررسی نقش واسطه ای نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی بود که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . ابزار پژوهش پرسشنامه ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006)، پرسشنامه خودمتمایزسازی اسکورن و فریدلندر (1998) و پرسشنامه استاندارد مقیاس سرزندگی ذهنی رایان و فردریک (1997) بود. جهت بررسی مدل پیشنهادی پژوهش و تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات از نرم افزار SPSS نسخه 25 و نرم افزار AMOS نسخه 24 استفاده گردید. نتایج نشان داد که نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی نقش واسطه ای دارد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد ذهن آگاهی هم با نشاط ذهنی و هم با خودمتمایزسازی رابطه مستقیم، مثبت و معنادار دارد. در نهایت یافته ها نشان داد نشاط ذهنی نیز با خودمتمایزسازی رابطه مستقیم، مثبت و معنادار دارد. بنابراین روابط مستقیم و غیر مستقیم در این مدل معنادار به دست آمدند و نقش واسطه ای تایید شد. شاخص های برازش مدل نیز نشان دادند که مدل نهایی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار می باشد.
تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر سرسختی روانی و نشاط ذهنی در نوجوانان ورزشکار آسیب دیده ورزشی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرسختی روانی و نشاط ذهنی در نوجوانان ورزشکار آسیب دیده ورزشی انجام گرفت. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، کلیه نوجوانان ورزشکار آسیب دیده ورزشی در تیم های ملی، لیگ و باشگاهی و مسابقات کشوری در سال 1400 در سطح شهر خرم آباد تشکیل دادند که از میان آن ها، 30 نفر به صورت دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه ۱۵ نفری (گروه آزمایش و گروه گواه) با گمارش تصادفی جایگزین شدند. سپس در پیش آزمون، همه آزمودنی ها پرسش نامه های سرسختی روانی و نشاط ذهنی را تکمیل کردند. در مرحله بعد، گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) مداخله دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار Spss نسخه 22 تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاصل از پس آزمون از هر دوگروه نشان داد، نمرات سرسختی روانی و نشاط ذهنی گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون به طور معناداری بالاتر بود، بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر بهبود سرسختی روانی و نشاط ذهنی نوجوانان آسیب دیده ورزشکار مؤثر بوده است.
بررسی روابط میان هوش موفق با تعالی خود و نشاط ذهنی: نقش میانجی خردمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از جمله شاخص های سلامت روان، تعالی خود و نشاط ذهنی هستند که شناخت عوامل پیش-بینی کننده آنها از اهمیت بالای برخوردار است. بر این اساس، پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش واسطه ای خردمندی در رابطه بین هوش موفق با تعالی خود و نشاط ذهنی در قالب یک الگوی علی انجام شد.روش : روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی ساختاری و نمونه پژوهش شامل262 (159زن و103مرد) دانشجوی مقطع کارشناسی در سال 1402-1401 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب شدند و به مقیاس هوش موفق گریگورنگو و استرنبرگ، مقیاس خودسنجی خردمندی وبستر، سیاهه تعالی خود بزرگسالان لونسون و همکاران و سیاهه نشاط ذهنی رایان و فردریک پاسخ دادند. به منظور پردازش داده ها، روش معادلات ساختاری به کار رفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که هوش موفق بر خردمندی، خردمندی بر تعالی خود و نشاط ذهنی اثر معنادار و مثبت داشت. علاوه بر این آزمون بوت استراپ اثر واسطه ای خردمندی را بین هوش موفق و تعالی خود و همچنین بین هوش موفق و نشاط ذهنی معنادار و مثبت نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش موفق باعث افزایش خردمندی دانشجویان می گردد و از این طریق تعالی خود و نشاط ذهنی آنها را ارتقا می بخشد.
رابطه ادراک از فرهنگ مدرسه و نشاط ذهنی با میانجی گری جهت گیری هدف و ارزش تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ادراک از فرهنگ مدرسه با نشاط ذهنی دانش آموزان دوره متوسطه با نقش واسطه ای جهت گیری هدف و ارزش تکلیف بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهرستان خوی در سالتحصیلی 1403-1402 بودند. نمونه مورد مطالعه 300 دانش آموز دختر و پسر بودند که از جامعه ای به حجم 1280 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها مقیاس های فرهنگ مدرسه (هگینز و ساد، 1997)، جهت گیری هدف (میدلتن و میگلی، 1997)، ارزش تکلیف (پینتریچ و همکاران،۱۹۹۱) و نشاط ذهنی (رایان و فردریک، 1997) بودند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها نشانگراثرات مستقیم و غیرمستقیم مثبت ادراک از فرهنگ مدرسه بر نشاط ذهنی بود. مسیر جهت گیری هدف به نشاط ذهنی دارای بالاترین اثر مستقیم بوده و پس از آن ادراک از فرهنگ مدرسه وارزش تکلیف قرار داشتند. مسیر ادراک از فرهنگ مدرسه به جهت گیری هدف و ارزش تکلیف نبز معنادار بود. علاوه براین، ادراک از فرهنگ مدرسه بر روی نشاط ذهنی نیز اثر غیرمستقیم و معناداری را نشان داد. در مجموع ادراک از فرهنگ مدرسه ضمن داشتن اثر مستقیم بر روی نشاط ذهنی با واسطه گری جهت گیری هدف و ارزش تکلیف، اثر غیرمستقیمی را در این زمینه نشان داد.
اثربخشی آموزش خِرد بر هیجان های تحصیلی، انگیزش تحصیلی و افزایش نشاط ذهنی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خِرد بر هیجان های تحصیلی، انگیزش تحصیلی و افزایش نشاط ذهنی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و مرحله ی پیگیری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول سال تحصیلی 1403- 1402 در شهر همدان بودند. برای انتخاب نمونه به روش نمونه گیری دردسترس 42 دانش آموز انتخاب شدند و به صورت انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و گروه کنترل (21 نفر) قرار گرفتند. پس از گروه بندی و انجام پیش آزمون، طی 8 جلسه آموزش خرد به گروه آزمایش ارائه شد. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه هیجان های تحصیلی، انگیزش تحصیلی و نشاط ذهنی بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش خرد بر هیجان های مثبت تحصیلی، انگیزش تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان تأثیر مثبت و معنادار داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری بعد از چهار ماه همچنان پایدار بود؛ بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد آموزش خرد موجب پرورش هیجان های مثبت تحصیلی، تقویت انگیزش تحصیلی در دانش آموزان می شود و این عوامل در کنار هم نشاط ذهنی آنها را افزایش می دهد. معلمان برای ایجاد نتایج مثبت یادگیری، انگیزشی و ارتقاء شادی در دانش آموزان، مداخلات مبتنی بر خرد را در مدارس طراحی و توسعه دهند.
نشاط ذهنی دانش آموزان دختر: نقش سبک های دلبستگی و بیگانگی از والدین با میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
106 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش سبک های دلبستگی و بیگانگی از والدین در تبیین نشاط ذهنی دانش آموزان دختر با میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی ابود. جامعه آماری این پژوهش توصیفی – همبستگی حدودا 3300 نفر و شامل همه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر تبریز (1400-1401) بود که 250 نفر آنان به روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب و به صورت آنلاین به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های نشاط ذهنی ریان و فردیک (1997)، سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، بیگانگی از والدین گاردنر (2001) و نیازهای اساسی روانشناختی گاردیا، دسی و رایان (2000) پاسخ دادند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS-16 و AMOS24 نشان داد که ضمن برازش خوب مدل پژوهشی (05/0 = RMSEA)، سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا اثرمستقیم و به واسطه نیاز روانشناختی ارتباط اثرغیرمستقیم بر نشاط ذهنی داشتند (05/0< P). بیگانگی از والدین فقط اثرمستیقیم بر نشاط ذهنی داشت (01/0< P). بین سبک ایمن و نیازهای اساسی روانشناختی (ارتباط، شایستگی و خودمختاری) با نشاط ذهنی دانش آموزان دختر رابطه مثبت بدست آمد؛ این رابطه بین سبک های اجتنابی و دوسوگرا و بیگانگی از والدین با نشاط ذهنی منفی بود (01/0< P). با در نظر گرفتن یافته های پژوهشی، سیاستگذاری های کلان مناسب و برگزاری کارگاه های آموزشی برای گروه های هدف در راستای تقویت سبک های دلبستگی ایمن، کاهش بیگانگی از والدین و تامین نیازهای روانشناختی در ارتقای نشاط ذهنی دختران نوجوان اهمیت دارد.