مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
بدن
حوزههای تخصصی:
خالکوبی ریشه در آیین های کهن دارد که در دوره های مختلف در معنای مناسک گذار، کنش زیباشناختی و هویتی استفاده شده است. نوشته ها و نقوش خالکوبی دال بر بازنمایی معانی مختلف از بدن است. پژوهش حاضر در جست و جوی دلایل و تفسیر زنان از اقدام به خالکوبی است. در این پژوهش از روش نظریه داده بنیاد برای اجرا و تحلیل داده ها استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش را 12 نفر از زنان 19 تا 36 سال شهر یزد هستند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند به روش در دسترس انتخاب کردیم. متن مصاحبه ها را از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب هفت مقوله اصلی سازماندهی کردیم. این مقولات شامل: معنابخشی، لذت جویی، بیان خویشتن، بدن هنجارمند، تأثیر همجواران، بخش های رؤیت پذیر و منع عرف و سنت است. در نهایت با یکپارچه سازی مقولات اصلی، مقوله نهایی رابا عنوان«خودتعیین گری هنجارشکنانه» ساختیم.
هویت فردی و مسئله ذهن- بدن از نظر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
177-194
حوزههای تخصصی:
مسئله ذهن- بدن یکی از موضوعات پیچیده فلسفی است که به نظر متفکران، در صورت ارائه پاسخ کافی به این پرسش، بسیاری از موضوعات پیچیده و دشوار فلسفی حل خواهد شد و بشر به علم جامعی در باب ماهیت انسان دست خواهد یافت. علاوه بر مسائل وجودشناختی و علّی که در ذیل مسئله ذهن- بدن مطرح است، این مسئله از جنبه ذهنی با پرسش های مهمی نظیر چیستی هویت شخصی و ارتباط آن با بدن و مغز روبرو است. ناتوانی نظریات موجود در تبیین رابطه ویژگی های ذهنی و ویژگی های فیزیکی باعث شد برخی موضوع بازگشت به تفسیر ارسطویی از ذهن یا نفس به عنوان صورت بدن را مطرح کنند. علی رغم انتقادات فراوانی که به نظریه ارسطو شده، نحوه مواجهه وی با مسئله ذهن- بدن به گونه ای است که در پاسخگویی به مسائل چیستی پدیده های ذهنی و حالات فیزیکی وتبیین نحوه تعامل بدن و ذهن موفق تر از دیگر نظریات است. همچنین نظریات وی حاوی نقاط قوت فراوانی در حل مسئله هویت فردی است.
بررسی و نقد دو راه حل صدرالمتألهین در تطابق نظریه جسمانی بودن حدوث نفس انسانی با متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های صدرالمتألهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبّاً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتألهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قائل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتألهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارائه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قائل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتألهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.
جایگاه بدن در دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ششم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۸
11 - 36
حوزههای تخصصی:
به طور سنتی، اندیشمندان و صاحبان فکر در علوم اجتماعی و انسانی بر این باورند که؛ دین و آموزه های آن در میان دینداران و مؤمنان، نگاه سخت گیرانه ای نسبت به بدن دارد. کلاً، این تصور وجود دارد که؛ تأکید دین بر این امر است که بدن می بایست از طریق عمل به دستورات دینی، شعائر و احکام آن در کنترل فرد مؤمن قرار گیرد. برای بررسی دقیق تر این موضوع، شایسته است که نسبت میان بدن و دین، و نیز جایگاه بدن در دین، مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد. این مقاله، در پی جستجو و کاوش در این پرسش است که؛ نسبت میان دین و بدن، به چه وجهی است و اساساً بدن چه منزلتی در میان ادیان دارد؟این مقاله برای پاسخگویی به این پرسش ها، به بررسی تطبیقی مقام بدن در ادیان مسیحیت و اسلام پرداخته است.
گونه شناسی گفتمان های موسیقی رپ ایرانی- فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه مطالعات فرهنگی، نزاع ها و کشمکش های معناشناختی در فرهنگ مردم پسند حاصل گفت وگوی بین گروه های فرادست و فرهنگ های متعارض خودجوش است. باچنین دیدگاهی موسیقی رپ ایرانی- فارسی مطالعه شده تا گفتمان های موجود و نزاع های بین آن ها مشخص شود. با به کارگیری تحلیل گفتمانی لاکلا و موفه، تعداد 9 گفتمان موجود در این موسیقی شناسایی شده اند و دال مرکزی، وقته ها و غیریت ها در هر کدام مشخص شده است. هر چند گفتمان موسیقی رپ در ایران گفتمانی حاشیه ای محسوب می شود، اما در درون این گفتمان نیز برخی (خرده)گفتمان ها، جریان اصلی و برخی دیگر حاشیه ای هستند. پس از ارائه گونه شناسی، به حوزه های نزاع میان گفتمان های شناسایی شده نیز توجه شده است. نتایج تحلیل نشان داد جدال موجود بین گفتمان های موسیقی رپ ایرانی- فارسی، تقابلی آمیخته از نزاع های جنسیتی، طبقاتی، اخلاقی، سیاسی، مذهبی، سنتی/مدرن و غیره است.
تکنیک های سالینجر برای خوانندگان تلویحی اش (بررسی رمان ناطور دشت از منظر رویکرد نقد خواننده محور](مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
206 - 225
حوزههای تخصصی:
چه چیز باعث شده است که یگانه رمان ج ی .دی.سالینجر، یعنی ناطور دشت، علی رغم اینکه خواندنش بارها قدغن شده است، به یکی از پرخوانده ترین رمان های طول تاریخ بدل گردد؟ مورد تحریم قرار گرفتن و محبوب بودن توامان رمان آن را به نمون ه ای عالی برای تجزیه و تحلیل از دیدگاه نقد خواننده محور تبدیل کرده اس ت . این مقاله بر اساس رهیافت ها و نظریه ها ی نقد خواننده محور، ب ه ویژه دیدگاه های ولف گانگ ایزر، می کوشد تا پرده از رمز محبوب بودن رمان بردار د . بر اساس تئور ی های نقد خواننده محور، خوانش تعاملی بین متن و خوانند ه است . از دیدگاه نظریه پردازان این رهیافت، ای ن خوانن د گان هستند که هنگام خوانش یک اثر ادبی معنای آن را ب ر می سازند . ایزر که ا ز مهمترین نظریه پردازان نقد خواننده محور محسوب م ی گردد، با تاکید ب ر نقش خواننده در خلق معنی معتقد است که معنا در تعامل بین خواننده و متن و در زمانی ص ورت م ی گیرد که خواننده پس زمین ه های ادبی و فرا ادبی خویش را به همراه خود م ی آورد تا قسم ت های نانوشته های متن را بنویس د . ایزر که با د ی دگاهی پدی دارشناختی به متن م ی نگرد، بیشتر بر مفاهیمی همچون خلا ء های متن، عدم قطعیت، پ ی ش بینی وباز نگری تاکید دار د . این نکته که رمان ناطور دشت توسط یک راوی غیر قابل اعتماد نقل م ی شود، موجب شده است تا رمان سرشار از خلاء ها و ابهاماتی شود که خواننده را به تعاملی چندگانه برا ی خوانش متن فراخواند که نهایتا موجب برساخت معنا گرد د . می توان ادعا نمود که یکی از دلایل محبوبیت روز افزون رمان، حتی سال ها پس از انتشار اولیه آن، استفاده ماهرانه سالینجر از چنین عناصر محرک خوانش در سراسر رمانش می باشد.
سیاست گذاری رسانه ای و تأثیر آن بر توسعه: مطالعه موردی کشور هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
141 - 168
حوزههای تخصصی:
سیاستگذاری رسانه ای مجموعه ای از هنجارها و اقداماتی است که از سوی دولتها و به عنوان راهنمای عمل نظامهای رسانه ای شکل میگیرد. این سیاستها که به عنوان مکانیزمی برای رصد و کنترل فعالیتهای رسانه ای تدوین میشوند، علی-رغم تفاوتهایی که با یکدیگر دارند، غالباً از سیاستهای رسانه ای غرب تأثیر پذیرفته اند.هند به عنوان کشوری کهن در آسیا، تجارب منحصربه فردی در سیاستگذاری کسب کرده است که عمده آن به واسطه مواجهه رسانه های این کشور با نظام رسانه ای غرب و پاسخگویی به نیازها و فشارهای داخلی مبنی بر تجاریسازی و آزادی رسانه ای می باشد. هدف مطالعه حاضر ارزیابی نحوه مواجهه رسانه های هند با الگوهای نوین سیاست گذاری رسانه ای پس از گذار از دهه ۹۰ و پیوستن به الگوی تجارت آزاد و جهانی سازی است تا تأثیر تغییرات ایجادشده بر الگوهای توسعه و آزادی رسانه ای این کشور شناسایی شود. نتایج این تحقیق که به روش کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که هند پس از دهه ۹۰ علی رغم توسعه تجاری و افزایش سودآوری از محل فعالیت های ارتباطی و رسانه ای، نتوانسته است در زمینه سیاست گذاری این عرصه موفق عمل کند و باوجود داعیه دموکراتیک ترین کشور جهان، در تحقق آزادی رسانه ای چندان موفق نبوده است.
حقیقت انسان از نظر شیخ مفید و سید مرتضی
منبع:
کلام حکمت سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
9 - 22
حوزههای تخصصی:
حقیقت و ماهیت نفس، روح و بدن و رابطه آنها با یکدیگر از مسائلی است که تأثیر اساسی در آموزه انسان شناسی، معاد و سرنوشت اخروی انسان دارد. در این زمینه دو دیدگاه مطرح است: برخی متکلمان حقیقت انسان را جوهر مجرد متعلق به بدن می دانند؛ برخی متکلمان برآنند که نفس همین هیکل محسوس و مشهود است که روح در منافذ آن حلول کرده است. شیخ مفید از دیدگاه اول طرفداری کرده است و حقیقت انسان را جوهر بسیط و غیر مادی قائم به خود می داند و بدن را فقط وسیله کارکرد در ظاهر می داند، اما شاگرد وی سید مرتضی رویکرد دوم را پذیرفته است و اعتقاد به یگانگی نفس و بدن انسان زنده و مکلف را مجموع این شخص ظاهر و هیکل مشهودی می داند و روح یا به تعبیر وی هوایی لطیف در منافذ آن جاری است.
تحلیل بازنمایی بدن با تاکید بر مدیریت بدن در بین کاربران ایرانی اینستاگرام
منبع:
علوم خبری سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
91 - 122
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی «تحلیل بازنمایی بدن با تاکید بر مدیریت بدن در بین کاربران ایرانی اینستاگرام» انجام گرفته است. در تحقیق حاضر سعی نمودیم با بررسی نظریه های موجود و پیشینه پژوهشی در رابطه با موضوع بدن و مدیریت بدن، به تحلیل این امر پردازیم. جامعه آماری در این تحقیق به لحاظ اسنادی (بخش کیفی) عکس هایی است که کاربران ایرانی شبکه اجتماعی اینستاگرام آن را بارگذاری کرده اند و جامعه آماری در بخش کمی عبارت از شهروندان 18 تا 40 سال شهر تهران می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر تلفیقی بوده و از دو روش کیفی با تکنیک تحلیل محتوا و کمی (پیمایش) با تکنیک پرسشنامه استفاده گردید است. نتایج بدست آمده از این پژوهش به شرح زیر می باشد: نتایج کیفی: از بازنمایی عکس ها و بررسی محتوای عکس های قرار گرفته در شبکه اجتماعی اینستاگرام، سه الگو یا تیپ عمده بدنی مشخص گردید که هرکدام از این الگوها با استفاده از تکنیک هایی بازنمایی شده و دارای مشخصاتی می باشند. بر این اساس الگوهای غالب (تیپ بدنی) بازنمایی شده عبارت از بدن اجتماعی، بدن نمایشی و بدن زیباشناختی می باشند. از حیث تکنیک های بازنمایی به کار برده شده در این تیپ ها، در تیپ بدن اجتماعی از تکنیک های آشکارسازی و پنهان سازی استفاده گردیده است، در الگوی بدن نمایشی از تکنیک های ورزیدگی و اغواگری و در نهایت در الگوی بدن زیباشناختی از تکنیک های زیبایی شناختی و زیبایی مصنوعی استفاده گردیده است. نتایج کمی: - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن اجتماعی آنها رابطه معناداری وجود دارد. - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن نمایشی آنها رابطه معناداری وجود دارد. - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن زیباشناختی آنها رابطه معناداری وجود دارد. - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن (کل) آنها رابطه معناداری وجود دارد.
تکنولوژی انضباطی و بدن برساخته در داستان های مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل سازی روح و بدن و توجه به انسان به مثابه موجودی روحانی در دستگاه فلسفی افلاطون شکل گرفت. این دوگانه انگاری و تفکر دوشقی تا قرن بیست در بدنه فلسفه غرب جاری بود. اواخر قرن بیستم با مطالعات فیلسوف پدیدارشناس، موریس مرلوپونتی بدن و همبسته ها و وابسته های مفهومی- تصویری آن، نقطه کانونی پژوهش ها و مطالعات بسیاری شد. جامعه شناسی بدن، نظریه بدن، بدن فرهنگی و بدن گفتمانی، بدن را به مثابه متن/ پدیده ای فرهنگی- اجتماعی تحلیل و واکاوی می نمایند. هر گفتمانی، بدنی متفاوت با ریخت و سلوک بدنیِ مطلوب خویش را بازنمایی و بازآفرینی می کند. جستار حاضر از منظر جامعه شناسی بدن و با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو داستان های مدرسه را بازخوانی و تحلیل می کند و نشان می دهد که چگونه تکنولوژی انضباطی در داستان های مدرسه با تکیه بر اصل رؤیت پذیری/ سراسربینی با مهندسی ساختمان- مدرسه، نظارت سلسله مراتبی، جزئی ترین رفتارهای بدنی را در هر مکانی، رصد می کند. نگاه میکروسکوپی، نقاط مقاومت دانش آموزان را با مجازات انضباطی، پاسخ می دهد و به این طریق، سوژه ها را تنبیه، پایگان مندی و قضاوت می کند. سوژه شدگی محصول دیگر تکنولوژی انضباطی است. مجریان انضباطی با خطاب های حیوانی (گوساله، الاغ، سگ و غیره) بدنی حیوانی به دانش آموزان تحمیل می کنند. در پروسه سوژه سازی، به تدریج همبسته های ریخت بدنی جدید در دانش آموزان نقش می بندد و آنها باور می کنند که چون حیوانات نفهم، کودن و بی شعورند.
شناخت بدنمند: تبیین جایگاه و تأثیر بدن در فرایند کسب شناخت از منظر صدرالمتألهین
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
119 - 138
حوزههای تخصصی:
در گستره هایی همچون پدیدارشناسی و علوم شناختی، تأثیر بدن در شناخت و اوضاع و احوالات آن در فرایند کسب شناخت اثبات شده و ازلحاظ فلسفی و تجربی بررسی شده است. در فلسفه ی اسلامی دیدگاه خاص صدرالمتألهین درخصوص نسبت میان نفس و بدن می تواند در مسأله ی تأثیر بدن جسمانی بر فرایند کسب آگاهی و شناخت، نتایج و لوازم چشمگیری داشته باشد. این پژوهش سعی دارد تا با تحلیل جایگاه بدن مادی در فرایند کسب شناخت نزد صدرالمتألهین، لوازم فلسفی بدنمندبودن (بدن وابسته بودن) شناخت را در نظام فکری این اندیشمند به دست آورد. رهاورد این نوشتار که با رویکردی هستی شناختی به تحلیل جایگاه بدن و نسبت آن با نفس پرداخته، اثبات تأثیر مستقیم بدن های مختلف و وضعیت و احوال آن ها در چگونگی کسب شناخت (به رغم باور به تجرد علم و شناخت در حکمت متعالیه) است؛ به نحوی که تفاوت بدن ها و ویژگی های آن ها، سبب تفاوت در شناخت می شود. در پرتوی این نتیجه، پیامدهای فلسفی بدنمندبودن شناخت نیز واکاویده شده است.
پدیدارشناسی سرمایه جنسی: بررسی کیفی در تجربه زیسته زنان جوان قشر متوسط در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه جنسی همچون دیگر انواع سرمایه، ابزاری برای مبادله یا هدفی برای انباشت دارایی های مطلوب انگاشته شده است. به طور خاص انتظار می رود سرمایه جنسی برای زنان که تبعیض ها و محدودیت هایی برای دست یابی به انواع دیگر سرمایه دارند، قدرت چانه زنی در زندگی اجتماعی شان را فراهم آورد. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا مبتنی بر رویکردی پدیدارشناسی، برساخت سرمایه جنسی در تجربه زیسته زنان جوان را واکاوی کند. بدین منظور با 15 نفر از زنان جوان در شهر مشهد که تجربه های متنوعی از انواع مختلف رسیدگی و مداخله در مدیریت بدنشان داشته اند و به صورت هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهند سرمایه جنسی در فضای بین الاذهانی عاملان اجتماعی مدنظر، مشتمل بر مجموعه ای از ویژگی ها ازجمله جذابیت جنسی به منزله بنیان ارزش گذاری، جریان یابی بر محمل بدن، قابلیت تبدیل شوندگی به صور دیگر سرمایه، مبادله پذیری، استهلاک و فرسایش، پیروی از پدیده عرضه و تقاضا، خردشوندگی، تجمیع پذیری و استانداردیابی نسبی و بازآفرینی (مجدد و مضاعف) ازطریق سرمایه گذاری است. افتراق در تجربه عاملان اجتماعی از شکل گیری، انباشت و مبادله سرمایه جنسی، محصول ترکیب بندی ها با شدت و حدت متفاوت از ویژگی های ذکرشده است.
بررسی انتقادی نظریه وحدت انگاری دوساحتی صدرایی با تکیه بر مفاد آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث وحدت انگاری یا دوانگاری نفس و بدن مورد توجه اندیشمندان بوده و هست. صدرالمتألهین با اینکه برای نفس به دو ساحت قائل است، ولی بر وحدت نفس و بدن تأکید می ورزد؛ البته نه به این معنا که دو جوهر مستقل با یکدیگر متحد شوند، بلکه نفس انسانی، موجود دارای مراتبی است که به لحاظ مرتبه نازله اش، بدن و به لحاظ مراتب عالیه اش نفس است. براین اساس نظریه ایشان را می توان نظریه وحدت انگاری دوساحتی نامید. این در حالی است که مفاد آیات و روایات را نمی توان آن گونه که موردنظر صدرا است با دیدگاه وی سازگار دانست؛ زیرا آیات دال بر آفرینش انسان از مبدئی مادی و به صورت تدریجی هرچند در نظر ابتدایی با نظریه وی سازگار است، ولی اثبات دلالت آن بر این معنا مشکل است. در مقابل آیات و روایات فراوانی وجود دارد که بر دوگانگی نفس و بدن صراحت دارند.
نگاه زنانه در پیوند با عناصر تصویری در "طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قاجار در آستانه عبور از سنت های پیشین، نقاشی ایران را تحت تأثیر فرهنگ تصویری تازه ای قرار می دهد. بانفوذ فرهنگ و هنر غرب به مثابه فرهنگ دیگری، موضوعات نقاشی تغییر پیداکرده و تک چهره و تک پیکره اهمیتی ویژه می یابند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تک چهره ای از یک زن قاجار و نگاه زنانه به عنوان بخشی از عملکرد بدن با استفاده از نشانه شناسی فرهنگی است. تصویری که چند ژانر نقاشی را در خود جای داده است و از این منظر اثری ویژه محسوب می شود. ازاین رو نمونه مطالعاتی، اثری با عنوان " طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن" متعلق به نقاشی دوره نخست قاجار است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و بر مبنای تغییرات اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته در این دوره؛ مسئله، نحوه حضور بدن و نگاه زنانه در این اثر چند تصویری است. به این صورت که چه نسبتی میان عناصر تصویری این اثر و درواقع میان بدن و فرآیند نگاه زن جوان با دیگر عناصر تصویر وجود دارد و به چه میزان کنش نگاه زنانه در این اثر در پیوند با دیگر نشانه های تصویری برآمده از فرهنگ دیگری تعریف می شود و متمایز از نگاه قدرت نمای مردانه به تصویر کشیده شده است. نتیجه تحلیل حاکی از این است که تک چهره زن جوان در این اثر با تصاویر زن در آثار دیگر این دوره مفهوم متفاوتی را در برمی گیرد. پیوند میان عناصر درون تصویر با بدن زن، نشان گر نگاه مقتدر زن درباری در کشاکش این دوران و تحولات برخاسته از فرهنگ دیگری است و او در آستانه ورود به چنین معنایی، به تصویر کشیده می شود.
بیداری اسلامی و تاثیر آن بر ژئوپولتیک مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات انقلابی اخیر در منطقه خاورمیانه که با تعابیر گوناگونی همچون بیداری اسلامی از آن یاد می شود، ساختار ژئوپولتیکی منطقه را دستخوش دگردیسی عظیمی نموده است. سرعت و نوع تحولات اخیر خاورمیانه به گونه ای رقم خورد که حتی نظریه های سنتی ژئوپولتیک که بر عنصر مکان و مرز تاکید داشتند، قدرت تبیین آن را نداشتند. بادرنظرگرفتن این موضوع ما در این پزوهش در صدد هستیم تا به این سوال پاسخ دهیم که ، بیداری اسلامی چه تاثیری بر ژئوپولوتیک مقاومت داشته است؟فرضیه ای که برای پاسخ به این سوال در نظر گرفته ایم این است که بیداری اسلامی «مقاومت »را که بر گرفته از ژئوپولوتیک شیعی است بسط گفتمانی داده است. روش تحقیق در این پژوهش ، از نوع اسنادی بوده و داده ها و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و منابع اینترنتی( فارسی و انگلیسی) و وبلاگ ها و وبسایت های مربوط به موضوع جمع آوری شده است
مصرف ایماژهای بدن در میان کاربران اینستاگرام در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
141 - 115
حوزههای تخصصی:
اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی است که بستری قوی برای نمایشِ خود واقعی و ایده آل فراهم کرده است. محبوبیت اینستاگرام تا حدی به خاطر تصویر محور بودن آن است و این که به راحتی می توان تصاویر را به اشتراک گذاشت و متناسب با بازخوردی که از مخاطبان در قالب کامنت گذاری می گیریم، تغییرات لازم را در خود ایجاد می کنیم. این پژوهش با استناد به نظریه نمایشِ گافمن، الگوی بازنمایی فرهنگیِ گیدنز، و آرای نظریه پردازانی چون ترنر و شیلینگ سعی در تحلیل شیوه ها و گونه های مصرف ایماژ بدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارد. همچنین از رویکرد کیفی و مشخصاً تحلیل روایت برای مصاحبه عمیق با 16 نفر از شهروندان سنندجی (11 نفر دختر و 5 نفر پسر) که بنا بر بررسی های به عمل آمده بیشترین فعالیت را در شبکه اینستاگرام داشته اند، استفاده شده است. نحوه انتخاب این افراد براساس روش نمونه گیری گلوله برفی است. بدین ترتیب که یکی از پژوهشگران نیز با توجه به حضور طولانی مدتی که در این شبکه اجتماعی داشته، به خوانش محتوا و تحلیل مطالب و تصاویر به اشتراک گذاشته شده اقدام نموده است. نتایج حاکی از آن است که تعداد 10 مقوله ی فرعی ذیل 5 مقوله ی اصلی الگوهای غالب مصرف ایماژ بدن در فضای اینستاگرام هستند: الگوهای تعاملی (بازاندیشی زندگی اجتماعی، مدیریت تاثیرگذاری)، نمادین (الگوسازی و الگوبرداری، تجسم و بازنمایی فرهنگ)، نمایشی (نمود و ارایه خود در زندگی اجتماعی و اغواگری)، سلیقه ای (ساخت بازاندیشانه خود و جذب فالوور) و فراغتی (پیج گردی و گذران وقت و بازاریابی).
نقد و بررسی آثار معماری حواس از منظر پارادایم پدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
معماری حواس به عنوان معماریِ که بر حضور فراگیر همه حواس در ادراک فضایی تأکید دارد، دیرزمانی نیست که در عرصه جهانی نظرات را معطوف خودساخته است. صاحب نظران معماری حواس با نقد معماری بی احساس کنونی، می کوشند اتمسفر ایجاد شده توسط معماری و محیط را به عنوان ترکیبی پیچیده بیان کنند که در عین آفرینش زیبایی، برانگیزاننده همه احساسات آدمی می باشد. این دیدگاه در تقابل با دیدگاه بصور محور معماری مدرن، شکل یافته یا به عبارتی دیگر دوباره مورد توجه قرار گرفته است. معماران حواس معتقدند از بحران های معماری امروز، عدم توجه به جریان زندگی و تجربه ادراکی فراگیر توسط مخاطب می باشد که می توان با تکیه بر پدیدارشناسی، دوباره میان انسان و معماری آشتی برقرار کرده و درکی متفاوت و نو از معماری و محیط را برای او به ارمغان آورد. پدیدارشناسی در جستجو چیستی پدیده ها، فارغ از پیش داوری ها و به جریان انداختن زندگی در آن است. این اندیشه نگاهی نقادانه دارد، که اساس کار معماران حواس قرار گرفته است. آن ها سعی دارند با تکیه بر بنیان های پدیدارشناسی، با محصول معماری چند حسی خود، به اندیشه های این فلسفه جامع عمل بپوشانند؛ بنابراین این فرضیه مطرح می شود که معماری حواس با به چالش کشیدن معماری به اصطلاح بی روح معاصر، می تواند پیوند ادراکی قوی بین معماری و انسان با برانگیختن همه حواس او، برقرار سازد. هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی آثار معماری چند حسی بر مبنای شالوده پدیدارشناسی به منظور سنجش میزان موفقیت گفته های معماران آن ها در عمل می باشد. روش انجام پژوهش، کیف ی، از ن وع تحلی ل محت وا بوده و ب ر اس تدلال منطق ی مباحث استوار است، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای اساس بیان، تحلیل، توصیف و تفسیر مطالب موجود در این مقاله را شکل می دهد. نتایج پژوهش بیانگر این است که معماران حواس توانسته اند با تکیه بر معیارهای ارزشگذاری مبتنی بر اندیشههای پدیدارشناسانه خود در زمینه ادراک همه جانبه توسط مخاطب، آثاری موفق و شایسته ای را پدید آورند و معنای معماری چند حسی را در آن ها متبلور سازند.
تحلیلی بر دیدگاه ابن سینا پیرامون ارتباط بدن، مرگ و حیات اخروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مصاحبت بدن با نفس در حیات دنیوی شکی وجود ندارد اما همراهی بدن دنیوی با نفس در حیات اخروی، محل بحث و اختلاف است. مطابق مبانی بوعلی سینا، بدن دنیوی نمیتواند حیات اخروی داشته باشد اما برخی آثار ناشی از حیات دنیوی بدن، تا ابد با نفس باقی میماند و بر حیات اخروی و ابدی انسان تأثیر میگذارد. بدن در نظر ابن سینا، نقش اساسی در وقوع مرگ دارد چراکه تغییر و انحلال ترکیب آن، عامل مفارقت نفس از بدن و در نتیجه خاتمه یافتن حیات دنیوی میگردد. با شروع مرحله اخروی حیات، اگرچه پیوند نفس با بدن مادی قطع میشود اما آثار ناشی از برخی افعال و ملکات دنیویِ بدن زایل نمیشود و بنحوی بر کیفیت سرنوشت نهایی انسان و زندگی ابدی او تأثیر میگذارد. تحقق اتصال تام به عقل فعال که با رفع موانع و محدودیتهای بدنی صورت میگیرد، ادراک حقیقی لذات معنوی و ادراک حقیقی ذات نفس، از جمله این آثار است. ملکات ناشی از هیئات بدنی که در نفس رسوخ یافته اند، تا حیات بعدی باقی میمانند و در فراهم کردن بستر سعادت و شقاوت نفس و تعیین کم و کیف ثواب و عقاب اخروی آن دخالت میکنند.
مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا پیرامون رابطه نفس و بدن و سنجش کارآمدی مبانی هریک در نیل به مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد اختلاف نظر میان ابن سینا و ملاصدرا در بحث انسان شناسی، نوع نگرش هریک به رابطه میان نفس و بدن است که این اختلاف ، از مبانی نظام فلسفی ایشان ناشی میشود. رابطه نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطه یی ذاتی و وجودی است و قول به علیّت (مادی) بدن عنصری برای مرتبه طبیعی نفس، ناشی از همین موضعگیری است، در حالیکه مطابق مبانی ابن سینا، نفس صرفاً در کسب کمالات وجودی و نه در اصل وجود، نیازمند بدن است و علیّت ذاتی میان این دو برقرار نیست. مسئله دیگر اینست که شیخ الرئیس، ترکیب نفس و بدن را اتحادی میداند و صدرالمتألهین در اتحادی بودن ترکیب با او هم رأی است اما معتقد است که تنها با قبول برخی مبانی حکمت متعالیه میتوان اتحادی بودن ترکیب مذکور را موجه کرد. مسئله مهم بعدی اینست که اگر نفس و بدن، رابطه وجودی دارند نه رابطه عارضی و اضافی، آیا تعلق نفس به بدن قطع شدنی است؟ و اگر ذو مراتب بودن نفس مسجّل و مسلّم است، آیا نباید بدن را نیز ذومراتب دانست تا همراهی با نفس در مراتب مختلف برای آن امکانپذیر باشد؟ بسبب تفاوت مبنا، پاسخ شیخ الرئیس و ملاصدرا به این قبیل پرسشهای زیربنایی، تفاوتهایی دارد و این مقاله قصد دارد به جستجو و تحلیل آنها و سنجش کارآمدی مبانی ایشان در نیل به مطلوب بپردازد.
الگوی مشترک براهین تجرد نفس با محوریت بدن در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمای اسلامی همچون ابن سینا و ملاصدرا در مباحث انسان شناختی خود، به بیان ویژگیهای نفس و از جمله اثبات تجرد آن پرداخته اند. با استقرا در آثار این دو حکیم، میتوان ملاحظه کرد که براهین مثبِت تجرد نفس تماماً بر اساس نفی ویژگیهای جسم و ماده بدنی استوار شده اند؛ به این معنا که نفس، فاقد ویژگیهای بدن و جسم است و از اینرو تجرد آن به اثبات میرسد. بعنوان نمونه، ماده بدنی دارای کمیت، وضع، تغییر، انقسام پذیری و تناهی افعال است و ضعف، کهولت و خستگی عارض آن میگردد و علم به بدن و افعال آن نیز حصولی و تابع وضع و محل است. این دو فیلسوف با نفی و سلب این خصایص از نفس، تجرد آن را به اثبات میرسانند و بنابرین، شناخت نفس و اثبات تجرد آن جز با شناخت بدن و سلب ویژگیهای بدنی از آن امکانپذیر نیست. در این نوشتار، علاوه بر بازنویسی براهین اثبات تجرد نفس و تعیین جایگاه کلیدی بدن در آن، الگویی کلی برای مجموع این براهین طراحی و عرضه شده است.