مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
بناهای تاریخی
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
141 - 169
حوزههای تخصصی:
موزه ها به مثابه مراکز حفظ تاریخ و فرهنگ هر ملت، در دنیای واقعی به صورت منفرد شناخته نشده و نیازمند توصیف چندبعدی با زمینه های مؤثر زمانی، مکانی، تاریخی و اجتماعی هستند که سرگذشت آن ها را تا موزه شدن رقم زده اند. باوجودآنکه این ناگفته ها، علاوه بر روشن کردن هویت موزه، پشتوانه ای بزرگ در هدایت جامعه و معرفی میراث تاریخی و فرهنگی است، کم تر پژوهشی درباره موزه ها صورت گرفته است. این پژوهش به شیوه توصیفی_تحلیلی در پی دادن پاسخ به این پرسش است که روند تاریخی و اجرایی تبدیل باغ چهل ستون به موزه چگونه بوده است؟ گردآوری مطالب به شیوهه کتابخانه ای و بر پایهه اسناد رسمی دولتی است. اقدامات مؤثر در موزه شدن چهل ستون از زمان ظل السلطان قاجار تا دوره پهلوی را می توان به سه دوره تقسیم کرد: برای نخستین بار در زمان ظل السلطان چهل ستون به واسطه داشتن چند شیء گران بها مورد بازدید عمومی قرار گرفت، اما فکر برپایی یک موزه رسمی در آن از سال 1310 ش مطرح شد. سپس اقدامات اساسی و ترمیمی در حوزه های مختلف صورت پذیرفت و این بنا توانست با مفهوم رسمی موزه به کار خود ادامه دهد.
میراث فرهنگی و مولفه های اثرگذار بر بازگشت مجدد گردشگران به مقصد (مطالعه ی موردی: بافت تاریخی ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
129 - 147
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی مولفه های اثرگذار بر وفاداری گردشگران نسبت به جاذبه های میراث بافت کهن ساری انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است. توزیع پرسشنامه و گردآوری آراء 360 گردشگر بازدیدکننده، بخش میدانی پژوهش را شامل می شود. در این پژوهش مولفه هایی همچون ظرفیت های میراث، عملکرد مدیریتی و زیرساخت های گردشگری بررسی شده است. روایی پرسشنامه از سوی چند نفر از اساتید دانشگاهی و پایایی ابزار نیز با محاسبه ی آلفای کرونباخ (.952) تأیید شده است. برای پردازش داده ها از نرم افزار آماری SPSS و برای تحلیل داده ها نیز با توجه اهداف پژوهش و ماهیت داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، من ویتنی و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که ظرفیت های میراث فرهنگی مقصد اثرگذارترین عامل بر متغیر وفاداری است که می توان این نتایج را با تعدد، تنوع و قدمت جاذبه های میراث مرتبط است. رفتار محترمانه ساکنین با گردشگران نیز از عوامل اثرگذار بر وفاداری گردشگران محسوب می شود. بر اساس سایر نتایج ارتقاء وضعیت زیرساخت های منطقه نیز در توسعه گردشگری میراث فرهنگی و فراخور آن افزایش میزان وفاداری اثرگذار خواهد بود.
بازشناسی کاربرد طلق در هنر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 94
حوزههای تخصصی:
تزیین کاخ ها، بناهای عمومی و خصوصی در دوره ی صفوی رونقی فراوان داشت، چنانچه آرایه های گوناگونِ به کاررفته، شامل انواع مختلفی در طرح و نقش و اجرا است که با وجود پژوهش های بسیار، اطلاعات کاملی درباره ی چگونگیِ همه انواع این تزیینات وجود ندارد. تحقیقات در این زمینه نیز اغلب پیرامون انواع شیوه های رنگی و پرکار است، و شناختِ تزیینات ساده تر به نوعی در سایه و حاشیه قرار گرفته است. در میان همه ی گونه های تزیینات در دوران صفوی، برخی از سطوح به صورت ساده و سفیدرنگ با جلوه ای صدف گونه و درخشان تزیین شده اند. هدفِ این پژوهش شناساییِ نوع ماده ی بکاررفته برای ایجاد چنین جلوه ای در کاخ هشت بهشت و یکی از خانه های تاریخی اصفهان است. شناسایی این شیوه ی تزیینی با اتکا بر مشاهدات میدانی، منابع تاریخی و بکارگیری روش های دستگاهی آزمایشگاهی صورت گرفت چراکه تنها با بسنده کردن به روش های تجربی و بازخوانی منابع کهن نمی توان به بازشناسی کاملِ روش های بکاررفته در گذشته، دست یافت. دستیابی به شناختِ یکی از گونه های آرایه های معماری ایرانی با چنین روش هایی می تواند گامی در جهت رفع ابهامات هنر نقاشی های دیواری در ایران باشد. نتیجه حاکی از استفاده از پولک های برخی کانی های گروه میکا با جلای شیشه ای و صدفی است که درگذشته با عنوان سنگ طلق شناخته می شد و در پژوهش پیش رو با خوانش متون تاریخی، دیگر کاربردهای هنریِ آن در کتابت و کتاب آرایی بررسی خواهندشد.
نقش معماران و باستان شناسان غربی در مرمت بناهای تاریخی ایران در دوره پهلوی اول و دوم (1357- 1304)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا کنون مقالات و کتاب هایی در مورد فعالیت های حفاری باستان شناسان غربی در محوطه های تاریخی ایران، منتشر گردیده است. اما در این پژوهش کوشش می شود، به روش تفسیری-تاریخی و از طریق بررسی داده های اولیه گرد آوری شده شامل: اسناد دولتی منتشر نشده، اساسنامه های انجمن آثار ملی، متون تاریخی، سخنرانی ها و خاطرات افراد انجمن آثار ملی، روزنامه ها و منابع کتابخانه ای، به نقش معماران و باستان شناسان غربی در مرمت بناهای تاریخی در دوره پهلوی (1357- 1304) پرداخته شود. در ابتدا، پس از ذکر مقدمه ای کوتاه در خصوص رویکرد پادشاهان قاجار به آثار و بناهای تاریخی، به چگونگی تشکیل «انجمن آثار ملی» در سال 1301 پرداخته می شود و به علت های دعوت به همکاری معماران و باستان شناسان غربی اشاره می گردد. سپس دامنه فعالیت ها و تاثیرات این کارشناسان خارجی بر سیاست های اعمال شده دولت مردان دوره پهلوی در خصوص حفاظت و مرمت از بناهای تاریخی ایران بررسی می گردد. با بررسی داده های اولیه که تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته اند، این پژوهش به واکاوی نقش کارشناسان غربی در حفاظت یا تخریب بناها و آثار تاریخی در دوران پهلوی می پردازد.
حفاظت، انطباق پذیری و استفاده مجدد از میراث معماری، رویکردی بر اساس کارآیی انرژی «تعیین فرآیند و تبیین اقدامات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انرژی در استفاده مجدد سازگار از میراث معماری، یکی از مصادیق حفاظت پایدار است. انطباق پذیری و استفاده مجدد از بناهای تاریخی با رویکرد کارآیی انرژی، نقش عمده ای در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و به تبع آن تعادل پویای محیط زیستِ طبیعی و انسانی دارد، اما چالش اصلی، چگونگی اجرای اقدامات مربوطه است تا علاوه بر پایایی عملکردها، مداخلات مخرب نیز کنترل شود. اهمیت این موضوع، پژوهشهای وسیعی را در کشورهای توسعه یافته به دنبال داشته است؛ اما پژوهش حاضر را می توان، از اولین گامها در ایران برشمرد. هدف این مقاله، دستیابی به فرآیندی جامع و نظام مند از مجموعه اقداماتی است که ضمن حفاظت از میراث معماری، موجب بهبود کارآیی انرژی شود. بدین منظور از طریق بازخوانی و تحلیل فرآیندها و اقدامات بهبود عملکرد انرژی بناهای تاریخی در منابع معتبر علمی، انواع اقدامات و مراحل اجرای آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. روش گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای است و روش تحلیل اطلاعات از نوع کیفی و راهبرد تحلیل محتوا است. بررسی و اولویت بندی انواع اقدامات، توجه به اصول معماری همساز با اقلیم و تاکید بر نقش کاربر در کارآیی انرژی و تبیین آن در فرآیند پیشنهادی را می توان از دستاوردهای مقاله عنوان کرد.
ارزیابی سطوح حس مکان در بناهای تاریخی و تأثیر آن در ماندگاری آثار تاریخی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
73 - 84
حس مکان برآیند پیوند معنایی انسان و مکان، در پایداری و ماندگاری آثار تاریخی- فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استمرار حضور، مشارکت و فعالیت در بناها و آثار تاریخی-فرهنگی، برآمده از این حس است. امروزه جایگاه حس مکان و سطوح مختلف آن در بناهای تاریخی به قدر کافی مورد توجه قرار نگرفته است. تضعیف حس مکان مسئله ای است که بناهای تاریخی با آن مواجه هستند و موجب کمرنگ شدن تعامل میان مخاطب و مکان و عدم رضایتمندی از مکان در مقایسه با گذشته می شود که در پایداری و استمرار بناهای تاریخی تأثیر معکوس دارد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال اصلی که کدام یک از سطوح حس مکان در تیمچه های تاریخی از نظرگاه کسبه دارای بالاترین اهمیت است؟ و با هدف تبیین رابطه بین سطوح مختلف حس مکان و رتبه بندی آن در تیمچه های تاریخی بازار تبریز انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و براساس ماهیت کمی است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن بیانگر این است که از نظر کسبه مستقر در تیمچه های مختلف، بیشترین میزان همبستگی متعلق به فداکاری برای مکان با ضریب همبستگی 950/0 است. با توجه به یافته های حاصل از رتبه بندی سطوح حس مکان براساس آزمون فریدمن، میانگین شاخص حضوردرمکان 26/4 برآورد شد و همچنین میانگین دل بستگی به مکان 97/3، تعلق به مکان 07/4 و فداکاری برای مکان نیز 67/4 ارزیابی شد؛ در واقع از بین شاخص های حس مکان، شاخص فداکاری برای مکان دارای بیشترین میزان است و در مرتبه بعد شاخص حضورپذیری مکانی، اهمیت بالاتری دارد که به منظور حفظ و تداوم آن ها در بناهای تاریخی در راستای ماندگاری آثار تاریخی- فرهنگی باید موردتوجه قرارگیرد.
نقش بازنمایی معماری بر شکل گیری تصویر ذهنی مقصد گردشگران (مطالعه موردی: اقامتگاه های سنتی به شیوه نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۱۶۱-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، با هدف تبیین نقش بازنمایی مکان در شکل گیری تصویر ذهنی گردشگران از اقامتگاه های سنتی انجام شد. بازنمایی معماری اقامتگاه های سنتی در فضای مجازی به عنوان یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی موثر در شکل گیری تصویر مقصد گردشگران از اهمیت بسزایی برخوردار است. امروزه اقامتگاه های سنتی به عنوان یکی از مهمترین جاذبه های گردشگری شهرهای تاریخی، مورد توجه گردشگران است. این گردشگران به طور وسیعی از اطلاعات بصری و کلامی مندرج در رسانه های برخط برای شناسایی و انتخاب مقاصد خود بهره می برند. با بهره گیری از رویکردی کیفی، داده های تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 32 نفر از گردشگران داخلی و خارجی، راهنمایان مجرب گردشگری و کارشناسان تولید محتوا و مدیران اقامتگاه های سنتی و نیز مشاهدات میدانی، گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه نظریه نهایی از روش نظریه داده بنیاد ابداعی کوربین و استراوس استفاده شد. بر مبنای این شیوه، از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی، یافته های تحقیق، ترسیم و در قالب یک مدل پارادایمی متشکل از سه بعد شرایط، راهبردها و پیامدها، ارائه گردید. یافته های به دست آمده شامل 9 مقوله فرعی، متشکل از فضای مجازی، بازنمایی مکان محور، گردشگری فرهنگی، بستر جغرافیایی مقصد، عوامل مدیریتی،گردشگر، ارزیابی باواسطه مکان، تعامل و تبادل برخط و ارتقا تصویرذهنی است. مقوله اصلی این تحقیق، تجربه باواسطه مکان است که مقولات فرعی را در بر می گیرد. ارائه مدل مفهومی برای توضیح روابط میان مقولات نشان می دهد که مقوله بازنمایی مکان محور، به عنوان مهمترین علت ایجاد تجربه باواسطه مکان، امکان توسعه ادراکات از محیط را فراهم می آورد که در سه دسته بازنمایی معمارانه، بازنمایی وجوه معنایی و بازنمایی فعالیت ها و رویدادها طبقه بندی می شود. نقش بازنمایی معماری با تبیین چگونگی شکل گیری تصویر ذهنی گردشگران از اقامتگاه های سنتی در فضای مجازی، انجام شد. نتایج این مطالعه می تواند به معماران در فهم ادراکات و شناخت گردشگران از اقامتگاه های سنتی در فضای مجازی و همچنین چگونگی بازنمایی بناهای تاریخی در رسانه کمک کند.
عوامل زیستی موثر بر فرسودگی زیستی سطوح آجری در میراث جهانی یونسکو – برج گنبد قابوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی عوامل اصلی فرسودگی زیستی ساکن روی آجرهای متعلق به میراث جهانی گنبد قابوس واقع در شهر گنبد کاووس در استان گلستان است. در این پژوهش با استفاده از مشاهدات میدانی، مشاهدات ماکروسکوپی در محل، روش های میکروسکوپی و مطالعات کتابخانه ای به شناسایی و نحوه تأثیرگذاری عوامل زیستی بر سطح آجری بنای گنبد قابوس در سه قسمت پایه، بدنه و مخروط پرداخته شد. بر این اساس، عوامل فرسودگی زیستی به دو گروه نمونه برداری تقسیم بندی شدند. گروه اول، شامل ماکروارگانیسم ها که برای جلوگیری از صدمه به بنا، روش شناسایی بر اساس مستند نگاری و عکس با دوربین انجام شد. گروه دوم، نمونه برداری از عوامل میکروارگانیسم هایی مانند باکتری ها و قارچ ها، ریزجلبک ها و سیانوباکترها، گلسنگ ها که با پنس استریل از روی سطح آجری نمونه برداری انجام و سپس به داخل میکروتیوپ انتقال و با روش های ریخت شناسی و کشت و میکروسکوپی شناسایی شدند. به طور کلی، نُه گروه از ارگانیسم های عامل فرسودگی زیستی در این مطالعه شناسایی شدند که ازجمله گروه های عمده آن ها می توان به باکتری ها، سیانوباکترها و جلبک ها، قارچ ها، گلسنگ ها، خزه ها و گیاهان، حشرات و حیوانات کوچک اشاره کرد. ماکروارگانیسم ها با تغییرات میزان رطوبت، کم و زیاد می شوند و بنابراین، در تخریب مکانیکی اجزای بستر مؤثرند. در بین ماکروارگانیسم ها گیاهان و خزه ها از مهم ترین دشمنان بستر آجری بنای گنبد قابوس موجود شناخته شدند. میکروارگانیسم ها قادرند کلون و بیوفیلم هایی را روی سطح بستر آجری تشکیل دهند. آن ها اسیدهایی را ترشح می کنند که مواد معدنی تشکیل دهنده بستر آجری را تجزیه کرده و به این صورت نقش مهمی در فرسودگی زیستی بنا ایفا می کنند. به طور کلی، آجرهای دیوار های بیرونی بنا در معرض حمله عوامل متنوع زیستی و عوامل غیرزنده قرار دارند و درمجموع، مقاومت کمتری نسبت به فعالیت های عوامل فرسودگی نشان می دهند. رطوبت، دما و نور و آلودگی غبار شهری از عواملی بالقوه در افزایش عوامل دخیل در فرسودگی زیستی می توانند در پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گیرند.
بررسی نقش هوش مصنوعی در بازسازی بناهای تاریخی ایران
منبع:
جستارنامه فرهنگ و هنر اسلامی دوره اول ۱۴۰۱ شماره ۳
92-106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نقش هوش مصنوعی در بازسازی، مرمت و نگهداری بنا های تاریخی و آثار باستانی ایران می- پردازیم. کشوری همچون ایران که دارای تمدنی کهن و غنی بوده است، قطعا دارای آثار و بناهایی کهن می باشد که از گذشتگان دور و تاریخ این تمدن به جا مانده است. هرچند تعدادی از این آثار و بناها توسط استعمار گران نابود و یا به غارت برده شده و یا در کشورهای دیگر نگهداری می شوند و یا به طور طبیعی نابود شده اند، اما نگهداری و حفاظت از تمام آثار باقی مانده از گذشته وظیفه ما به شمار می رود. نگهداری و مرمت این آثار با وجود بلایای طبیعی و یا خطرات دیگری که این آثار را تهدید می کند امری سخت و بسیار هزینه بر تبدیل می کند، اما با پیشرفت تکنولوژی روش های تازه ای برای حفاظت از این آثار به وجود آمده اند که بسیار به نفع آثار تاریخی کشور هستند. از زمان ورود هوش مصنوعی به ایران دیری نمیگذشت تا که تاثیرات آن در زمینه های مختلف نمایان شد، این تکنولوژی به علت دقت و سرعت بالا و همچنین به شدت کاربردی بودن مورد توجه محققان و باستان شناسان قرار گرفت و به مرور در امور مختلفی مورد استفاده قرار گرفت. این تکنولوژی به تعدادی محدود همچون بازسازی دیجیتالی تخت جمشید در ایران انجام شده است. از استفاده های هوش مصنوعی می توان به ایجاد موزه های دیجیتال و یا ایجاد مدل های سه بعدی این آثار اشاره کرد که مزیت های دیگری همچون هزینه های کمتر، دسترسی در همه مکان و زمان و ایجاد زمینه مطالعات بیشتر برای پژوهشگران و یا ایجاد مطالب آموزشی برای علاقه مندان در سراسر دنیا را به همراه دارد.
مطالعه نظام آموزش مهندسی مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی در ایران
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۵۹
95 - 114
امروزه، با هدف تحقق حفاظت، احیا و تداوم زندگی بناها و مجموعه های فرهنگی تاریخی و نیز تربیت نیروی متخصص مورد نیاز، دوره هایی در سطوح کارشناسی و کارشناسی ارشد در آموزش عالی ایران طراحی شده است که مهم ترین آنها دوره کارشناسی ارشد مرمت بناها و بافتهای تاریخی است. با توجه به سابقه اندک دانشگاههای ایران در برگزاری این دوره، در این مقاله به این پرسشها پاسخ داده شده است که آیا تفاوتها و شباهتهایی در واحدهای درسی دوره یادشده بین برنامه آموزش عالی ایران و سایر دانشگاههای معتبر جهان وجود دارد؟ آیا پیشرفتهای اخیر جهانی دانش مرمت، تغییراتی را در آموزش عالی این دوره ایجاد کرده است؟ روش به کارگرفته شده مبتنی بر مطالعه تطبیقی بین اهداف، مواد درسی و واحدهای آموزشی این دوره در دانشگاههای ایران و چند نمونه از دوره های مشابه و با سابقه در اروپا و آمریکاست که در این خصوص از منابع مکتوب و کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج این مطالعه تطبیقی بیانگر تفاوتهای معنادار در اهداف تعریف شده دوره ها، تفکیک عرصه های مرمت بناهای تاریخی و مرمت بافتهای تاریخی، توجه به شناخت آثار تاریخی و نقش علوم تجربی مرتبط در حفاظت و نیز توجه به ماهیت میان دانشی مرمت است.
امکان سنجی توسعه گردشگری فرهنگی در بافت سنتی شهر آمل با تأکید بر بناهای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
167 - 192
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی توسعه گردشگری فرهنگی در بافت سنتی شهر آمل انجام شده است.روش شناسی: مطالعات اسنادی در این پژوهش، بررسی کلیه تحقیقات انجام شده در منطقه را شامل می شود. داده های پژوهش نیز از طریق پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شده است. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 400 نفر برآورد گردید که محقق موفق به گردآوری 300 پرسش نامه کامل شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های پرسش نامه از نرم افزار SPSS استفاده شده است. بررسی فرضیه ها با آزمون اسپیرمن و تی تک نمونه ای صورت گرفت.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که رابطه معناداری میان ظرفیت بناهای تاریخی- فرهنگی موجود در بافت قدیم، عملکرد مدیریتی، زیرساخت های شهری و توسعه گردشگری فرهنگی شهر آمل وجود دارد. همچنین ارزیابی هر یک از متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش نشان می دهد که گردشگران از ظرفیت بناهای تاریخی رضایت دارند و از آن حمایت می کنند؛ اما از عملکرد مدیریتی و زیرساخت های گردشگری شهر آمل ناراضی هستند.نتیجه گیری و پیشنهادات: در این راستا با استفاده از امکانات تبلیغی برای معرفی سیمای گردشگری تاریخی- فرهنگی شهر آمل و جذب حمایت های مادی و معنوی مردم و شریک کردن همه جانبه آن ها در زمینه حفظ و احیای بناهای تاریخی و همچنین مرمت و احیای بناهای تاریخی خصوصاً خانه های قاجاری و رسیدگی به موزه های شهر آمل می تواند در توسعه گردشگری فرهنگی شهر آمل مؤثر باشد.نوآوری و اصالت: بافت تاریخی شهر آمل شرایط مناسبی را برای توجه به گردشگری تاریخی- فرهنگی فراهم کرده است. بنابراین رونق گردشگری تاریخی- فرهنگی به توجه و رسیدگی بافت های تاریخی شهر آمل بستگی دارد. در پژوهش حاضر به واکاوی ظرفیت های مهم حوزه توسعه گردشگری تاریخی- فرهنگی شهر آمل شامل بناهای تاریخی، عملکرد مدیریتی، زیرساخت های گردشگری و میزان وفارداری و حمایت گردشگران از گردشگری میراث پرداخته شده است.
نقش مدیریت شهری در افزایش کیفیت نگهداشت بناهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، مدیریت شهری فراتر از وظایف سنتی خود عمل می کند و به عنوان یک مسئولیت استراتژیک با پیامدهای عملیاتی متعدد، با حوزه های قدرت، سیاست، اجتماع و اقتصاد شهری تعاملات ناگسستنی برقرار می سازد. در این راستا، حفظ و نگهداری میراث فرهنگی، به ویژه بناهای تاریخی، به عنوان هویت ساز و معرف فرهنگ و تمدن، نقشی کلیدی در توسعه پایدار شهری ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت شهری در ارتقای کیفیت نگهداری بناهای تاریخی در کلانشهر تهران به انجام رسید. این پژوهش از نوع همبستگی بوده و با گردآوری اطلاعات از 373 نفر از کارکنان و مدیران شهرداری تهران، به بررسی رابطه بین متغیرهای مرتبط با مدیریت شهری و کیفیت نگهداری بناهای تاریخی پرداخته است. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با روش معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای شهرداری، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ارگان ها با کیفیت نگهداری بناهای تاریخی، همبستگی معنی داری وجود دارد. این یافته ها حاکی از آن است که مدیریت شهری در سطوح مختلف سازمانی و در تعامل با سایر ذینفعان، نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت نگهداری این میراث ارزشمند ایفا می کند مدیریت شهری در حفظ و ارتقای کیفیت بناهای تاریخی به عنوان نماد هویت و فرهنگ شهری، نقشی اساسی بر عهده دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تعامل سازنده بین سطوح مختلف سازمانی شهرداری، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ذینفعان، در کنار برنامه ریزی و اجرای سیاست های کارآمد، می تواند به ارتقای کیفیت نگهداری بناهای تاریخی و حفظ این میراث ارزشمند برای نسل های آینده کمک کند.