مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
روایات تفسیری
حوزههای تخصصی:
قصص قرآن از دیرباز مورد توجه مفسران، محدثان و دانشمندان علوم قرآنی بوده و از ابعاد گوناگون پژوهش های متنوعی با رویکردهای تاریخی، جغرافیایی، زیبایی شناسی و اعجاز بیانی در این موضوع سامان یافته است. لیکن بعد کلامی آن به ویژه در مسائل کلامی امامت و مهدویت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا این نوشتار در صدد است تا بن مایه های کلامی مهدویت در قصص قرآن را مورد بررسی و تبیین قرار دهد. بررسى ها نشان مى دهد امکان پنهانی بودن ولادت، امکان تصدی امامت در کودکی، غیبت، طول عمر، پایایی دوران جوانی، صدور معجزه در وقت ظهور، حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) از مهمترین مباحث کلامی مهدویت در قصص قرآن است. از سوی دیگر تبیین آداب انتظار در سیمای سوره یوسف، حکمت غیبت و امکان رؤیت امام عصر(ع) بى آنکه شناخته شود، از دیگر مسائل کلامی مهدویت است که در این نوشتار از منظر قصص قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.
نظریه ای نوین در معنای ظاهر و تنزیل قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم علوم قرآن که ریشه در روایات پیامبر و اهل بیت (ع) دارد، بحث ظاهر و باطن قرآن است. تاکنون محققان زیادی به بحث درباره مقصود از باطن و تأویل قرآن و معرفی معیارهایی برای شناخت ظاهر قرآن از باطنش روی آورده اند. معمولاً محققان برای تنزیل و ظاهر قرآن، معانی روشن و تحت اللفظی قرآن، چیزهایی که قرآن درباره آن نازل شده، تفسیر و شأن نزول، تطبیق آیات قرآن بر مصادیق طبیعی و معانی دیگری نزدیک به اینها برداشت کرده اند. تدوین آثار فراوان درباره باطن قرآن حکایتگر دشواری بحث در این موضوع است. مقاله حاضر برخلاف رویه متداول میان محققان، تلاش کرده است از طریق بحث درباره مفهوم ظاهر و تنزیل قرآن، به حل مسأله تمایز میان معانی ظاهری و باطنی قرآن بپردازد. رهاورد این بحث این است که هر معنایی که نخستین مخاطبان پیامبر از آیات شریفه دریافت کرده و در ذهنشان نقش می بست، ظاهر و تنزیل قرآن بوده و هر معنای دیگری که ورای آن فضای نزول و فهم مخاطبان اولی از آیات قرآن دریافت شود، خواه در زمان رسول خدا(ص) یا بعد از آن، باطن و تأویل قرآن خواهد بود. بی شک سیاق و فضای نزول، مهم ترین قراین آگاهی از معنای ظاهر و تنزیل قرآن است.
بررسی تطبیقی تفاسیر المنار و الفرقان در حوزه جایگاه احادیث در تبیین مبهمات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع علوم قرآنی، تعیین مبهمات آن است. منظور از مبهمات قرآن ، افراد، مکانها، زمانها، اقوام و اشیایی است که در آیات قرآن به شکل مبهم از آنها سخن به میان آمده است و مصداق آنها به روشنی معیّن نیست. همچنین برخی جزئیات قصص قرآن و امور غیبی مانند حقیقت فرشتگان، ابلیس، جن و بهشت نیز از جمله مبهمات محسوب می شود. برخی مفسران برای تبیین آنها، به آنچه از متن قرآن فهمیده می شود، اکتفا می کنند، گروهی دیگر به روایات متوسل شده و تا جایی پیش می روند که از هر روایت اسرائیلی نیز روی گردان نیستند و با اشتیاق فراوان به نقل آنها می پردازند، البته یکی از بسترهای نقل روایات اسرائیلی نیز مبهمات است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی تطبیقی دو تفسیر المنار و الفرقان درباره جایگاه و نقش روایات در تبیین مبهمات قرآن سامان یافته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که این تفاسیر جزء گروه اول بوده و به شدت از روایات و به خصوص اسرائیلیات در تبیین مبهمات پرهیز نموده ، و به آنچه از قرآن فهمیده می شود، بسنده کرده اند. برخی از مهم ترین دلایل روی گردانی آنان از روایات در تبیین مبهمات، عبارتند از: سکوت خداوند در بیان جزئیات بیشتر در این آیات، ضعف در روایات تفسیری، وجود اسرائیلیات در روایات و مشکل نقل به معنا در روایات.
تحلیل انتقادی فضایل اختصاصی عبدالله بن عباس در روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عبدالله بن عباس در منابع روایی و تاریخی، دارای فضایل خاص و برجسته ای شمرده شده که هیچ یک از یاران پیامبر اسلام(ص) را یارای رسیدن به آن ها نبوده است. ادعای رؤیت جبرئیل از سوی وی، دعای ویژه پیامبر اسلام(ص) در حق او که موجب می شود سخنان ابن عباس در تفسیر قرآن جایگاهی بلامنازع یابد و القاب و مقامات ممتاز، از جمله این فضایل است. اما توجه به زمینه های شکل گیری خلافت عباسیان و درگیری های آنان با علویان و تحلیل روایات حاوی فضایل ابن عباس نشان می دهد که بنی عباس برای مشروعیت بخشی به قیام و حکومت خویش، نیاز به تقدیس اجدادشان داشتند. چنین زمینه ای می توانست در نشر فضایل برجسته برای عبدالله بن عباس، به عنوان یکی از حلقه های اصلی سلسله خلافت عباسی، نقش داشته باشد. از این رو فضایل نقل شده برای ابن عباس با تردید و تأمل جدی روبه روست.
بررسی تفسیری فقهی آیه «الا ما ظهر»؛ ره یافت های تاریخی، شواهد حدیثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه ۳۱ سوره نور، در بیان محدوده پوشش زن در برابر نامحرم، پس از نهی از آشکار کردن زینت، «ما ظهر» را استثنا کرده است: «وَ لا یبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» این استثنا که خود نوعی اجمال دارد، برداشت های گوناگون و گاه نادرست تفسیری و فقهی را موجب گشته است. این نوشتار تلاش می کند با کمک قرائن درون متنی و برون متنی و متکی بر مبانی شناخته شده تفسیری و فقهی، اجمال ظاهری این بخش از آیه را برطرف سازد. بدین جهت، پس از بیان احتمالات در مقصود از «زینت»، قرائن و شواهد درون متنی، فضای نزول و شرایط محیطی و اجتماعی عصر تشریع، شواهد حدیثی (شامل بررسی سندی و محتوایی روایات و تحلیل روایات ناهمگون) و فلسفه پوشش، ارائه گردیده و نتیجه آن ها، انحصار «ما ظهر» در وجه و کفین و زیور آلات متعارف و محدود آن همچون سرمه و انگشتر است و محدوده یادشده تا مچ دست و مچبند نیز امتداد می یابد. ضمن این که وجوب پوشش چهره (روبند) و کفین و نیز زیورآلات مختصر آن دو نیز قابل اثبات نیست.
کارکردهای تفسیری استنادهای قرآنی در خطبه های حضرت زهرا(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخصه های کلام معصومان استناد به آیات قرآن است. حضرت زهرا ÷ در خطبه های خویش به فراخور نیاز، به آیات قرآن استناد نموده است. این گونه استنادهای قرآنی می تواند یکی از مهمترین منابع تفسیر قرآن به شمار آید. بیشترین کارکرد این روابط، در توسعه دامنه تفسیر نقلی است. این پژوهش، کارکرد تفسیری استنادهای قرآنی در خطبه های حضرت زهرا ÷ و فراوانی آنها را مورد مُداقه قرار داده است و در آن به جای محتوای کلام قرآن و خطبه های حضرت زهرا ÷ ، بر کارکردهای تفسیری استنادهای قرآنی حضرت ÷ تأکید شده است. این بررسی بیانگر آن است که بهره گیری حضرت ÷ از آیات گاه در جهت تبیین معنا، جری و تطبیق، گسترش مفهومی و مصداقی آیات و نیز استشهاد به آیات قرآن است. در این زمینه تبیین معنا، ذکر تطبیق آیات، استشهادهای حضرت ÷ به قرآن و گسترش مفهومی و مصداقی آیات به ترتیب بیشترین کارکردهای تفسیری این استنادها را نشان می دهد.
مقایسه ارزش تفسیری «اخبار صحابه و تابعان» و «روایات اهل بیت (ع)» در «التفسیر الاثری الجامع»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های کتاب « التفسیر الاثری الجامع» آیت الله معرفت، گردآوری اخبار تفسیری صحابه و تابعان در کنار روایات معصومان (ع) است. جایگاه علمی مؤلف و تفسیر وی و حساسیت موضوع حجیت اخبار صحابه و تابعان، اهمیت و ضرورت شناخت و معرفی دیدگاه او در این عرصه را نمایان می سازد. تحقیق حاضر با عطف توجه به سه مسأله اساسی در آرای استاد معرفت (یعنی مبانی خاص حدیث شناسی وی، چگونگی و کمیت بهره گیری از اخبار صحابه و تابعان در « التفسیر الاثری الجامع»، و مقایسه کیفیت به کارگیری اخبار تفسیری صحابه و تابعان و روایات تفسیری اهل بیت (ع) در عملیات تفسیری)، مدعی است که ارائه معنایی خاص از معنای حجیت در اخبار تفسیری، و اصل دانستن نقد محتوایی حدیث نسبت به نقد سندی، تأثیر زیادی در حجت دانستن اخبار صحابه توسط استاد معرفت داشته است. از سویی در نگاه ایشان، اعتبار و ارزشمندی اخبار صحابه و تابعان به معنای هم طرازی آنها با روایات اهل بیت (ع) نیست، بلکه وی با این کار دو هدف علمی و ترویجی را در تفسیر اثری پی می گیرد: 1 پر کردن رخنه های ناشی از نبود روایات صحیح از اهل بیت (ع) در تفسیر برخی آیات، 2 نشر دیدگاه اهل بیت (ع) در میان دانشمندان اهل سنت و دفاع از دیدگاه های خاص شیعه.
اعتبار سنجی روایات تفسیری ناظر بر عقوبت حضرت یوسف(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن تاریخ وسیره پیامبران در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره پیامبران
«أحسن القصص» قرآن کریم، حضرت یوسف(ع) را به عنوان یک الگوی عملیِ حقیقت و کمال و یک شاخص برجسته ی جهان آدمیّت و تمالک نفسانیّت به جهانیان معرّفی نموده است. متأسفانه یکی از واقعیت های تلخ تاریخی، وجود روایات ساختگی فراوان در تفاسیر نقلی ذیل برخی آیات این سوره می باشد. در این پژوهش، روایات موجود ذیل آیه ی 42 سوره مذکور که منشأ اختلاف نظر در میان مفسران و مترجمان گشته اند، مورد ارزیابی سندی و محتوایی قرار گرفته است. رهیافت اصلی این پژوهش که به روش کتابخانه ای صورت گرفته این است که، از مجموع هفت روایات اصلی موجود در منابع شیعی، از نظر سندی تنها یک روایت از میان آن ها آن هم با ملاحظاتی می توان گفت موثق است ولی بقیه ضعیف بوده و قابل استناد نیستند. از حیث محتوا نیز، همه ی آنها علاوه بر مغایرتی که در متنشان وجود دارد، با نصّ مقدس قرآن کریم و با سیاق آیات سوره، مخالفت آشکار دارند همچنین با موازین عقلی و اعتقادی سازگار نیستند؛ چرا که مقام عصمت این پیامبر بزرگ را که به نیکویی مورد ستایش قرآن است، مخدوش می گردانند. نسبت نسیان شیطانی به انبیاء الهی، نسبتی ناروا و نامقبول بوده که به وضوح نشان از دستبرد جاعلان حدیث و خرافه پردازان در این قصه ی نیکوی قرآنی دارد.
تحلیل و بررسی روایات تفسیری درباره عبدالله بن سلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه روایات صحابه و تابعان و آرای مفسران، ابن سلام از احبار یهود که اوایل هجرت مسلمان شد، در 17 فقره از آیات، مورد تجلیل واقع شده که در برخی شأن نزول و در برخی مصداق آن پنداشته شده است. لیکن این اقوال از جهات گوناگون همچون تعدّد آیات شأن نزول برای یک واقعه، مکی بودن بسیاری از آیات تجلیل و مدنی بودن ایمان ابن سلام با عنایت به مردود بودن این قسم از آیات مستثنا، نقل برخی روایات از سوی خود ابن سلام و تجلیل از او در کنار کعب الاحبار، محدود بودن روایات تفسیری اصحاب و فقدان روایات تجلیل از ابن سلام به نقل از معصومان، موجب سست شدن این اقوال گردیده است. از دیگرسو با استناد به گزارش های تاریخی که از تلاش حاکمیت برای فضیلت تراشی برای برخی عناصر همگام با خلفا همچون ابن سلام به منظور کاهش مقبولیت حضرت علی خبر می دهد، وضع این روایات پس از دوران پیامبر آشکار می گردد.
تطبیق گونه های معناشناختی روایات تفسیری بر تفسیر آیت الله جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
کشف مقصود آیات، هدف نهایی پژوهش های قرآنی است؛ به طوری که عناصر متعددی در دستیابی به آن نقش دارند. روایات تفسیری، نگین عناصر موجود در دست یافتن به مقصود آیات هستند. قرابت اهداف علم معناشناسی با روایات تفسیری این فرضیه را تقویت می کند که می توان در یافتن نشانه های علم معناشناسی در شرع مقدس کاوش بسزایی کرد و با احراز جریان این علمِ به ظاهر نوپدید، در شیوه تفسیر اهل بیت: گامی برای بازاحیای علم تفسیر برداشت. چندوجهی بودن آیات قرآن کریم، که در آثار منقول از اهل بیت هم بر آن تأکید شده است، زمینه تفاسیر متعدد و متکثر را فراهم می آورد. تحلیل معناشناختی روایات تفسیری ازآن حیث مهم است که امکان قرائت های متکثر غیر نظام مند را بسیار کاهش می دهد. دستاوردهای مفسرین اسلامی، زمینه مناسبی برای کنکاش در علوم جدیدی مثل معناشناسی دارد و از آن نباید غفلت کرد؛ زیرا حاصلش متناقض یافتن تفسیر سنتی با الگوهای نظام مند جدید خواهد بود. مقاله حاضر درصدد است ازطریق تبیین برخی الگوهای معناشناختی و قرین سازی آن با نگاشته های تفسیری آیت الله جوادی آملی، این فرض را مطرح کند که می-توان دستاوردهای معناشناسی را بر این نگاشته ها منطبق کرد و تاحدودی ثابت کرد که ردپای بسیاری از قواعد معناشناختی در تحلیل های قرآنی ایشان یافت می شود.
جایگاه حدیث در تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث والقرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی پیش از نگارش المیزان، تفسیر دیگری به نام تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث والقرآن نوشته بود. سبک این تفسیر بدین گونه است که ابتدا توضیحی نسبتاً کوتاه از آیات با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن ارائه و آن گاه روایات مرتبط ذکر گردیده و سپس تلاش شده است میان آیات و روایات سازگاری ایجاد شود؛ بنابراین روایات نقشی مؤثر و حضوری جدی در این تفسیر دارند. مباحث این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و از نوع تحلیل مفهومی صورت پذیرفته، در چهار محور سامان یافته است: در محور اول برای نخستین بار مصادر روایات علامه بررسی و دراین باره ادعایی جدید ارائه شده است؛ در محور دوم گونه های روایات تفسیری در هشت محور به اجمال تبیین شده است؛ در محور سوم روش علامه در کیفیت گزینش روایات بررسی شده و در محور چهارم از کیفیت بررسی روایات در دو بخش تبیین و نقد روایات سخن به میان آمده است.
روش شناسی تفسیر واژگانی اهل بیت با محوریت روایات تفسیری اصول الکافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزههای تخصصی:
روایات تفسیری مهم ترین منبع فهم اهل البیت (ع) از قرآن کریم است. اهل بیت (ع) مفسر واقعی کلام وحی هستند و در فهم قرآنی جایگاه ویژه ای دارند (مطلع). در این پژوهش با بررسی روایات واژه محور در تفسیر قرآن یا همان لغوی در اصول الکافی که نمونه آماری ماست، ضمن وجوه معناشناسی این روایات، روش شناسی تفسیر واژگانی اهل بیت ذیل آیات قرآن هم تحلیل و بررسی شده است (هدف). این مقاله با روش تحلیل محتوا شکل گرفته است (روش). بررسی این روایات نشانگر آن است که ضمن اعتبار مضمونی این روایات، روش اهل بیت در تبیین لغوی واژگان شیوه های مختلف و متمایز با روش های رایج لغت شناسان و کتاب های لغت است؛ چراکه معصوم عموماً به وجوهی دیگر غیر از معناشناسی صرف لغت پرداخته است؛ وجوهی که جنبه معناشناسی قرآنی آن بر اساس فهم الهی بیشتر مدّنظر است تا تبیین لغوی اهل زبان (نتایج و دستاوردها).
بازپژوهی حجیت روایات تفسیری با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبائی
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحث مطرح در اصول و مبانی تفسیری مفسران، حجیت روایات تفسیری در بیان مقصود الهی از آیات قرآناست. برخی از اصولیان و مفسران، مانند علامه طباطبائی، مفسر بزرگ معاصر امامیه، معتقدند روایات تفسیری ذیل آیات غیرفقهی حجت و معتبر نیستند. دلیل ایشان نیز بی اعتباری ظن در مباحث غیرعملی است، به گونه ای که نمی توان از خبر واحدی که قرینه ای بر اعتبار به همراه ندارد، در تفسیر آیات غیرفقهی بهره جست و اگر هم در حوزه های فقهی از اخبار آحاد استفاده می شود، از ناچاری برای لزوم عمل کردن در احکام است. اما چنین ضرورتی در باب غیرفقه وجود ندارد و آنجا فقط باید به قطع رسید و اخبار آحاد مایة قطع و یقین نیستند. در مقابل، مشهور موافقان حجیت روایات تفسیری، به بنای عقلا و فرق نگذاشتن بین فقه و غیرفقه در اعتبار دادن به خبر واحد تمسک می جویند. نبود اثر شرعی برای خبر واحد در حوزة غیر فقه از دیگر اشکالاتی است که علامه طباطبائی بر حجیت روایات تفسیری وارد می داند که در پاسخ، می توان به وجود اثر شرعی در کاشفیت خبر از واقع و یا اثرات تکوینی برای آن استناد نمود. بر این اساس، منبع عظیم روایات غیرفقهی سهم مؤثری در فرآیند تفسیر خواهد داشت.
ارزیابی دیدگاه مفسران در تعیین مصداق «رجال اعراف» با رویکرد سازواری سیاق با روایات تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله شناخت اعراف و رجال آن از جمله مسائل چالش برانگیز میان مفسران در تفسیر سوره اعراف است که در باره آن آراء فراوانی از سوی مفسران اظهار شده؛ اما بیشتر آن ها فاقد مستند قرآنی و روایی کافی هستند. نوشتار حاضر، ضمن بررسی آراء مفسران، آن ها را به دو دسته اصلی تقسیم کرده و در ارز یابی و انطباق آن ها با سیاق آیات سوره اعراف و روایات منقول از معصومان(ع)، چنین نتیجه می گیرد که اولاً: کلمه اعراف به معنای کنگره های حجاب میان بهشتیان و جهنمیان است. ثانیاً: ممکن است بتوان اعراف را با صراط تطبیق کرد که نیازمند بررسی بیشتر است. ثالثاً: از میان دو نظر اصلی در باره مصادیق رجال اعراف، یعنی «پیامبران و اوصیای ایشان» و «کسانی که حسنات و سیئاتشان برابر است»، قول اول با سیاق آیات و روایات، انطباق کامل دارد؛ اما نظر دوم، به دلیل ناسازگاری با سیاق آیات سوره اعراف و اضطراب برخی مستندات روایی آن، چندان قابل قبول به نظر نمی رسد.
تحلیل درصد بهره مندی تفاسیر قرآن از روایات اهل بیت(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
163 - 183
حوزههای تخصصی:
تولید علم به جای توزیع علم، در گرو تعیین مرزهای دانش در موضوع مورد پژوهش است. در زمینه روایات تفسیری نیز ابتدا باید وضعیت تفاسیر از لحاظ میزان اقناع مخاطب و فراوانی روایاتِ استقصاء شده، بررسی شود. پژوهش حاضر پس از مقایسه تفاسیر، با روش تطبیقی تاریخی به توصیف و تحلیل نتایج به دست آمده می پردازد. جامعه آماری این پژوهش شامل 94 تفسیر از تفاسیر موجود در نرم افزار جامع التّفاسیر و تفسیر های مهم دیگری چون البیان، الجواهر، تسنیم و تفسیر اهل بیت(ع) است. گزینش این منابع، بر اساس میزان فراوانی روایات و اقتباس سایر منابع از آن ها صورت گرفته است. این بررسی به صورت موردی و حول 175 آیه از سور ه های نساء، مائده و آل عمران انجام شده است. براساس این بررسی ها، دو آسیب مهم روایات تفسیری عبارتند از استقصاء ناقص و نیز پراکندگی روایات تفسیری در منابع روایی به طوری که در بازه مورد مطالعه، تعداد 529 روایت جدید از منابع روایی (بیش از 60 درصد کل روایات جدید قرن15)، توسط پژوهشگر از منابع روایی یافت شد. همچنین حدود 45 درصد از روایات موجود در ذیل آیات، در 11 تفسیر برتر (شیعی و سنّی) این تحقیق موجود است.
شأن تعلیمی روایات تفسیری از دیدگاه علامه طباطبایی و اصول تفسیری برگرفته از آن در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال هشتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
125-144
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، نگاه تعلیمی به روایات تفسیری است. علامه برای اهل بیت ^ به دو شأن درباره تفسیر قرآن قائل است. شأن تفصیل احکام و بیان جزئیات شریعت و شأن تعلیمی روش فهم و تفسیر در خلال روایاتی که به نوعی به تفسیر قرآن مربوط می شود. توانمندی روایات تفسیری در ارائه روش مناسب تفسیر قرآن، آموزش روش تفسیری قرآن به قرآن، عرضه روایات به قرآن و اعتنا به روایات موافق قرآن، ارجاع متشابه به محکم، محور قرار دادن غرر آیات در تفسیر برخی از آیات، توسعه معنایی آیات، برداشت های متفاوت از آیات با در نظر گرفتن سیاق و تقطیع سیاق، معناداری فرازهای مستقل قرآنی، اعتبار نزول قرآن بر «إیاک أعنی و اسمعی یا جاره» و جری و تطبیق، ازجمله اصولی هستند که با نگاه تعلیمی به روایات تفسیری، به عنوان اصول تفسیری، در المیزان به کار گرفته شده است.
نقد و بررسی دلایل ابوالفضل برقعی در مدّعای «قرآن بسندگی در تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالفضل برقعی، از مشاهیر معاصر، معتقد به قرآن بسندگی در تفسیر و بینیازی نسبت به احادیث معصومان است. او برای این مدعای خود دلایلی میآورد، از جمله: روشن بودن قرآن و ضرورت تدبّر در آن، عدم نیاز به تفسیر امام بلکه مطلق تفسیر به دلیل قابل فهم بودن قرآن، عدم نیاز به فهم تأویل آیات متشابه، مشکلتر بودن متن احادیث نسبت به قرآن، وجود اخبار متناقض و دروغین در روایات تفسیری، ضرورت موافقت روایات با قرآن، عدم وجود تفسیر در صدر اسلام. نقد ادله برقعی و اثبات ضرورت استفاده از احادیث در تبیین قرآن در این گفتار آمده است.
بررسی جایگاه گونه های روایی در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبایی، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی (با تأکید بر آیه ی 3 مائده و 33 احزاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان از همان ابتدای نزول قرآن سعی بر فهم و تفسیر قرآن داشته اند؛ اما بی توجهی و گاه نادیده انگاشتن گونه های مختلف روایات تفسیری، آنان را به دشواری همچون تفسیر به رأی مبتلا کرده است. این نوشتار به منظور آشکار کردن جایگاه گونه های روایی در تفسیر و کارآمدی آن به شرح و تبیین اندیشه های علامه طباطبایی و دو تن از شاگردان ایشان یعنی آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی با روش توصیفی – تحلیلی پرداخته است. در بخش هایی از تفسیر المیزان و نگاشته های شاگردان علامه طباطبایی، نخست ممکن است برای برخی چنین شبهه شود که آنان از روش قرآن به قرآن عدول کرده اند؛ اما در بررسی های صورت گرفته نمایان شد که آنان نه تنها از بنیاد نخستین خویش عدول نکرده اند؛ بالاتر از آن، روایات را به عنوان مؤید و مفسر قرآن پنداشته اند و در تفاسیرشان به خصوص در آیه ی 3 سوره ی مائده و 33 سوره ی احزاب از پنج گونه روایات تفسیری یعنی، أ. روایات بیانگر مصداق های واژگان و تعابیر قرآنی؛ ب. تبیین مفاد آیات؛ ج. تعیین مصادیق خاص آیات؛ د. تعیین واژگان در جزییات مباحث فقهی؛ ذ. تعیین جایگاه آیه و تناسب آن بهره برده اند، پس گونه های روایی جایگاهی مولدی دارند، بدین معنا که گونه های روایی مولد و ایجادکننده ی نقش های روایی در تفسیرند.
خاورشناسان و هرمنوتیک: امامان در تفسیر قرآن مطالعه موردی دیدگاه رابرت گلیو
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۷ آذر و دی ۱۳۹۵ شماره ۵ (پیاپی ۱۶۱)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
رابرت گلیو از خاورشناسان معاصر در مقاله «هرمنوتیک متقدم شیعی: برخی فنون تفسیری منسوب به امامان شیعه » با رهیافت توصیفی تبیینی به بررسی اخبار تفسیری متعلق به دوره هرمنوتیک مرجعیت مطلق امام در تفسیر قرآن پرداخته است. نتایج تثبیت این هرمنوتیک در سه قرن نخست هجری تاریخ شیعه عبارت است از: عدم ارائه توجیه معناشناسی از سوی امام، عدم استناد به نظریه تفسیری خاص، ترجیح معنای ارائه شده از سوی امام در فرض تعارض. برابر مبانی این هرمنوتیک با وجود امام، هرگونه نظریه هرمنوتیکی بی فایده بوده است و اعتقاد به معصوم بودن امام نیاز به هرگونه نظریه تفسیری را که فرایند رسیدن به یک معنای خاص از طریق آن طرح ریزی می شود، برطرف می سازند. گلیو این نتایج را از طریق تحلیل روایات تفسیری موجود در منابع روایی متقدم شیعه به دست آورده است. وی تلاش دارد با روش های سبک شناسی و تحلیل متن، فنون تفسیری به کار رفته در احادیث تفسیری را بکاود تا فرضیه وجود یک نظریه هرمنوتیک نزد امامان شیعه را به آزمون بسپارد. برآیند مقاله وی فقدان شواهد کافی برای اثبات انسجام در هرمنوتیک قرآنی امامان شیعه است. نویسنده در نوشتار حاضر به نقد و ارزیابی دیدگاه های رابرت گلیو در مقاله مذکور همت گمارده است. رهیافت وی در نوشتار، تحلیلی انتقادی بوده و ابتدا آرای رابرت گلیو را تقریر و سپس آنها را در سه بخش محتوایی، شکلی و روشی در بوته نقد و ارزیابی قرار می دهد.
روشی برای ارتقای درس «تاریخ تحلیلی تفسیر شیعه»
حوزههای تخصصی:
تاریخ تفسیر، عنوانی است برای یکی از درس های مقطع سطح سه حوزه و کارشناسی ارشد دانشگاه در برخی از رشته های مرتبط با قرآن کریم. این مادّه درسی گاهی با گرایش شیعه، گاهی با گرایش اهل سنّت و گاهی به صورت تطبیقی، تدریس می شود. برقراری ارتباط میان این درس با مباحث حدیثی به ویژه در رشته های توأمان قرآنی و حدیثی، یکی از دغدغه های همیشگی سرفصل نویسان و مجریان است. از سوی دیگر برخی از استادان که تجربه تدریس چندباره این درس را دارند، از ابزارهایی برای پربارشدن علمی مباحث، کاربردی شدن آن و افزایش جذّابیت کلاس بهره می گیرند. با افزودن یا تغییر برخی از سرفصل ها، می توان بهره علمی این درس را فزونی داده و نشاط دانش پژوهان را تأمین کرد؛ همچنین ارتباط بین مطالب تفسیری با مباحث حدیثی را برقرار نمود. تاکنون طرحی که ارتباط بین این دو حوزه را ذیل درس «تاریخ تفسیر» برقرار کرده باشد، منتشر نشده و نگاشته کنونی می تواند چشم اندازی نو را بگشاید. همچنین این نگاشته با پشتوانه تجربی، سرفصل هایی را ذیل عنوان «تاریخ تفسیر» افزوده که کمتر مورد توجّه قرار گرفته است.