مطالب مرتبط با کلیدواژه

مبناگرایی


۴۱.

خطای شناختاری عقل و راه مصون ماندن از آن از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خطا عقل مبناگرایی منطق ابن سینا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۲۱۷
خطا به عنوان منشأ شک گرایی از دیرباز مورد توجه معرفت شناسان بوده است. فیلسوفان مسلمان مانند ابن سینا اگرچه به طور مستقل این بحث را مطرح نکرده اند، ولی در ضمن مباحث فلسفی خود در موارد مختلف به این مسأله پرداخته اند؛ در مقاله ی حاضر کوشش شده است تا چگونگی خطای شناختاری عقل و شیوه مصون ماندن ذهن از خطا از منظر ابن سینا مورد بررسی قرار گیرد. ابن سینا با تأکید بر اینکه خطا در عقل ساختارمند(sistematik) و فراگیر نیست، بر اعتبار این قوه ادراکی بشری اصرار می ورزد. وی با دفاع از اولین اولیات یعنی قاعده امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین و مطابق با واقع دانستن این اصل، پایه یقینی برای دانش بشری ترسیم می کند و اعتبار دیگر معارف را بر پایه این ادراکِ واقع نما تبیین می کند. او خطای در عقل را به خاطر وجود موانع درونی و بیرونی بر سر راه عقل و برطرف کردن این موانع را شیوه مصون ماندن ذهن از خطا می داند.
۴۲.

واکاوی انسجام گرایی و مبنا گرایی در نظریات حقوقی: تحلیل موردی «نظریه جرم انگاری»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه حقوق جرم انگاری نظریه های توجیه انسجام گرایی مبناگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۲۵۵
مساله مهمی که در تحلیل مبانی نظری حقوقی مورد غفلت قرار گرفته، تحلیل معرفت شناختی و توصیف ساختار نظری این علم است. به اعتقاد برخی حقوقدانان، دانش حقوق دانشی است مستقل که مفاهیم و مبانی خویش را خود تعریف می کند؛ در مقابل برخی دیگر معتقدند که حقوق و شاخه های آن علیرغم استقلال روشی، در تعریف و تبیین مفاهیم و مبانی بنیادین خود، به ناچار ملتزم به تبعیت از تعاریف ارائه شده از سوی سایر علوم است. با تعریفی که نظریه های توجیه از ساختار دانش ارائه کرده اند، گروه نخست در دایره «انسجام گرایان» قابل توصیف اند و گروه دوم را می توان بر اساس معیارهای «مبناگرایان» مورد تحلیل قرار داد. در این مقاله کوشش شده تا ابتدا جلوه هایی از رویکردهای انسجام گرایی و مبناگرایی در تئوری های حقوقی واکاوی و ارزیابی شود و سپس تاثیر اتخاذ هر یک از این دو رویکرد در تحلیل نظریه جرم انگاری مورد مداقه قرار گیرد. از آنجا که نظریه های جرم انگاری متکفل حمایت از ارزش های اساسی جامعه و تنظیم رابطه قهرآمیز دولت و انسان، «تحدید» یا «حمایت» از «آزادی»های افراد از طریق استفاده از «قدرت» و قوه قاهره است، تحلیل ساختار معرفت شناختی آن دارای آثار و ابعاد شایان توجهی است. نتیجه آنکه اگر با رویکرد انسجام گرایانه ساختار جرم انگاری تحلیل شود، ایراداتی نظیر «فقدان درون داد»، «تسلسل نامتناهی» و چالش های توجیه گزاره های برون حقوقی بروز خواهد کرد. در مقابل، تحلیلِ مبناگرایانه جرم انگاری موجب می شود تا علاوه بر «توجیه پایه های غیرحقوقی جرم انگاری» و «تبارشناسی هر نظریه جرم انگاری»، بتوان  نظریه «محدودیت های اخلاقی حقوق کیفری فاینبرگ» را فاقد توجیه قلمداد کرد و مردود دانست.
۴۳.

امکان معرفت از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امکان معرفت معرفت شناسی واقع گرایی مطابقت شکاکیت مبناگرایی ابن سینا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۵ تعداد دانلود : ۲۲۵
از جمله تلاش های ابن سینا در خصوص امکان حصول معرفت برای آدمی، ترسیم فرایند شناخت و مراحل آن است. امکان معرفت از منظر ابن سینا بر مبنای ارتباط واقع گرایانه میان معلوم بالذات و معلوم بالعرض با برقراری رابطه ماهوی میان آنها تصویر می گردد. وی با دو وجهی دانستن معنای حقیقت، حقیقت به معنای مطابقت صورت ذهنی با متعلق شناسایی را می پذیرد، اما با این فرض که در مطالعه متعلق شناخت، تمام وجوه معرفتی آن به ذهن منتقل گردد، مخالفت می ورزد و این به دلیل محدودیت های منابع شناختی در پوشش حقیقت و گزارش آن به دستگاه ادراکی انسان است. از دیگر تلاش های ابن سینا، تحلیل ها و پاسخ هایی است که وی در رویارویی با شکاکیت و نقض ادعای اصلی شکاک در امکان شناخت و باور موجه، به سود معرفت و واقع نمایی آن عرضه می دارد. ابن سینا باورهای غیر پایه را که در ارتباط و نسبت با دیگر باورها موجه می شوند، بر باورهای پایه مبتنی ساخته و با توجه به چگونگی حصول تصورات سازنده باورهای پایه، توجیه آنها را با ارجاع به واقعیت و حکایت از آن مستند می سازد. وی با ارائه برخی راه حل ها، در نهایت بر اساس اصل معنابخشی زبان و دلالت ارجاعی معنی، با شکاک به چالش برمی خیزد. ابن سینا با رویکردی واقع گرایانه در معرفت شناسی، اصل تناقض را در حقیقت از اوصاف موجود بماهو موجود دانسته و با ارجاع آن به متن واقع نظریه هستی شناختی معنی را به تصویر می کشد.
۴۴.

مبناگرایی فلسفه اسلامی در باب گزاره ها؛ پاسخ به برخی شبهات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مبناگرایی مبناگرایی اسلامی در حوزه گزاره ها گزاره های پایه شبهات مبناگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۶۹
اغلب حکمای مسلمان در هر دو حوزه تصورات و تصدیقات، معتقد به قرائت خاصی از مبناگرایی هستند. در مبناگرایی اسلامی در باب گزاره ها، معارف تصدیقی به بدیهی و نظری تقسیم می شوند. بدیهیات بی نیاز از دیگر معلومات هستند؛ اما نظریات در ماده و صورت مبتنی بر بدیهیات بوده و سرانجام باید به آنها منتهی شوند. ابتنای نظریات بر بدیهیات در تصدیقات تنها از راه برهان شکل می گیرد. مبناگرایی در حوزه گزاره ها به خصوص در این اواخر با چالش های جدی و فراوانی مواجه شده است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا می توان به شبهات مطرح شده در این باب پاسخ داد و آنها را دفع کرد. روش تجزیه و تحلیل مطالب، روش عقلی، فلسفی و تحلیلی است. به نظر می رسد بیشتر شبهات یا دست کم برخی از آنها بر اثر عدم درک صحیح و عمیق مبناگرایی اسلامی مطرح شده است. به نظر می آید مبناگرایی اسلامی با تکیه بر فلسفه اسلامی از چنان استحکام و ظرفیتی برخوردار است که توان پاسخگویی به انتقادات وارد شده را داراست.
۴۵.

فایده مندی تقسیم مشهور علم به بدیهی و نظری در منطق تصدیقات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعریف منطق بدیهی نظری فکر مبناگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۲۷۸
غالب منطق دانان مسلمان، علم حصولی را با ملاک فکر به بدیهی و نظری تقسیم می کنند. هدف این پژوهش، بررسی مفیدبودن این تقسیم در منطق تصدیقات است. فایده اصلی این تقسیم با غرض رسیدن به حقیقت در دانش منطق، نشان دادن نیاز به منطق در گذر از گزاره های بدیهی به گزاره های نظری است؛ اما در بدیهیات به دلیل یقینی بودنشان، نیازی به این دانش نیست. با تحلیل فکر و قضایای مختلف بدیهی به این نتیجه می رسیم که «بداهت» نمی تواند عامل یقینی بودن تصدیق باشد چراکه برخی بدیهیاتِ افرادِ دیگر از نظر ما کاذب است. یقینی بودن هرکدام از بدیهیات به عاملی غیر از بداهت آن ها مربوط است. هرچند همه بدیهیاتِ ما برای خودمان یقینی است اما در سنجش افکار دیگران به عامل تصدیقِ شخصِ مقابل توجه نداریم و استدلال او را از حیث قواعد صوری و مادی استدلال، بررسی می کنیم. فکر در هیچ مبحثی در منطق به جز تقسیم علم به بدیهی و نظری موردبحث واقع نشده و این شاهدی بر مفیدنبودن این تقسیم است. تقسیم جایگزین، با ملاک وجود یا عدم وجود استدلال، علم را به مبنایی و بنایی تقسیم می کند. بررسی صحت استدلال در تصدیق های بنایی، در دانش منطق صورت می گیرد. منطق تصدیقات، علم خطایابی در استدلال است نه فکر.
۴۶.

نظریه ذات گرایانه ابتنا و چالش مبناگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
نظریه ابتنا ساختاری لایه بندی شده از واقعیات ارائه می دهد. اگر واقعیت های شامل رابطه ابتنا را در نظریه وارد کنیم، وضعیت آن ها در سلسله مراتب واقعیت ها چیست؟ طبق اصل خلوص این واقعیت ها نمی توانند بنیادین باشند چرا که شامل بخش غیربنیادین هستند. آن ها ناگزیر باید بر واقعیتی دیگر مبتنی باشند. غیربنیادین بودن این واقعیت ها، به همراه اصولی دیگر، منتج به تولید زنجیره ای از واقعیت های شامل رابطه ابتنا می شود که می تواند خوش بنیادی رابطه ابتنا را تهدید کند. خوش بنیادی رابطه ابتنا به جهت اینکه مبناگرایی (وجود یک لایه بنیادین از واقعیت ها) را تضمین می کند، مطلوب است. در این مقاله نظریه های رایج در مورد ابتنای ابتنا را شرح می دهیم و نیز رویکردهای متفاوت برای خوش بنیاد ساختن ابتنا را معرفی می کنیم. این نظریه ها شامل یک نظریه فروکاست گرا به نام ذات گرایانه ابتنا و دو نظریه که واقعیت های شامل ابتنا را بر چیزی در نظریه مبتنی می دانند هستند. دو نظریه اخیر نظریه سرراست و نظریه صفر مبتنی نام دارند. در این مقاله نشان می دهیم دو نظریه سرراست و نظریه صفر مبتنی با تعاریف خوش بنیادی سازگار و درنتیجه مبناگرا هستند. در طرف مقابل نشان می دهیم نظریه ذات گرایانه ابتنا طبق هیچ کدام از تعریف ها خوش بنیاد نیست. تلاش می کنیم اصلاحی از نظریه ذات گرایانه ابتنا ارائه کنیم که بتواند خوش بنیادی را در خود داشته باشد. نشان می دهیم که این تلاش اگرچه تا حدی موفق است، هنوز ابهاماتی را باقی می گذارد.
۴۷.

گادامر در برابر معرفت شناسی دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گادامر دکارت معرفت شناسی مدرن مبناگرایی یقین سنت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
دکارت مبانی اصلی اندیشه مدرن را پایه-گذاری کرد. گادامر در مقام منتقد اندیشه مدرن، طبیعتا به فلسفه دکارت رویکرد انتقادی دارد. بسیاری از مضامین فلسفه گادامر بدون التفات به این نکته قابل فهم نیست. معرفت شناسی دکارت منشاء پیدایشِ ایده عقل مطلق و در عین حال بشری ای در تاریخ فلسفه مدرن است که از چشم انداز آن می توان به معرفت و حقیقت همه شمول و یقینی دست یافت. اندیشه های گادامر در باب فهم و حقیقت به طور مستقیم به این رویکرد دکارتی در معرفت شناسی مدرن انتقاد دارد. انتقاد گادامر به رویکرد دکارتی معرفت شناسی مدرن، مبانی اصلی اندیشه دکارت را هدف قرار می دهد؛ از جمله مفهوم عقل مطلق، مبناگرایی، معرفت یقینی، و رد اعتبار سنت. در اینجا رویکرد انتقادی گادامر به این مضامین دکارتی را مطالعه می کنیم و سپس سعی خواهیم کرد گادامر را در برابر مساله ی دکارتی اعتبار و توجیه معرفت شناختی قرار دهیم و پاسخ ماخوذ از آثار او را بررسی کنیم.
۴۸.

نقد و بررسی اشکالات احتمالی بر اصل تناقض(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصل تناقض مبناگرایی بدیهی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۲۸
استحاله اجتماع نقیضین به عنوان ام القضایا جایگاه مهمی در نظام مبناگرایی دارد. این مقاله می کوشد با روش تحلیلی انتقادی اشکالاتی را که می توان نسبت به این اصل وارد کرد تبیین کرده، به آن ها پاسخ دهد. تردید در حکایتگری این اصل و ساختار ذهنی شمردن آن، تردید در واقع نمایی آن، تردید در مصادیق این اصل به دلیل احتمال عدم کشف برخی از شرایط تناقض، تردید در امکان تنظیم استدلال با تکیه بر این اصل به دلیل عدم وجود گزاره ای مستقل از آن و درنهایت تردید در ارجاع به این اصل در تلاش های علمی مبناگرایان، مهم ترین اشکالات در این مقام اند. هیچ یک از این اشکالات وارد به نظر نمی رسند. استحاله اجتماع حکم ذات نقیضین است، در هر ساحت وجودی که فرض شوند. تردید در واقع نمایی این اصل به شکاکیت منجر خواهد شد و علم حضوری نیز مبنای تصدیق آن است. استقرایی بودن شرایط تناقض منافاتی با بداهت خود این اصل ندارد. استدلال منحصر در قیاس نیست، ضمناً براساس برخی مبانی بدیهیات اولیه هم عرض این اصل تکثر دارند. مبناگرایان نیز در تلاش های علمی خود صرفاً در مقام اقامه برهان و صرفاً بر مبنای انحصار بدیهیات اولیه به این اصل، ملزم به ارجاع استدلال های خود به آن هستند.
۴۹.

منطق و ساختار توجیه در گزاره های علوم انسانی اسلامی (با تأکید بر معیار قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم انسانی اسلامی صدق توجیه مطابقت مبناگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۸
از مهم ترین مسائل معرفت شناسی علوم انسانی (اسلامی)، مسأله معیارهای ثبوتی و اثباتی حجیت در سطح گزاره ها به ویژه ساختار و فرایند توجیه آنها است. گزاره های علوم انسانی، به دو دسته توصیفی و توصیه ای تقسیم می شوند. پژوهش حاضر نشان داده است: در سطح ثبوتی، واقع نمایی گزاره های توصیفی، در مطابقت آن ها با واقع و نفس الامر است؛ اما واقع نمایی گزاره های توصیه ای (ازجمله اعتباریات)، قدری متفاوت است؛ زیرا اعتباریات، تابع احتیاجات حیاتی و عوامل محیطی بشر بوده و به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی، متغیراند؛ لذا برخی با پذیرش ناواقع نمایی در این حوزه، قائل به نسبیت شده اند، زیرا معتقدند اعتبار گزاره های اعتباری در علوم انسانی، وابسته به خواست و قرارداد جامعه است؛ در حالی که گزاره های اعتباری نیز دارای نفس الامراند و نفس الامر هر چیزی به حسب خودش است. همچنین معیار اثباتی حجیت گزاره های علوم انسانی و شیوه توجیه آنها عمدتاً بر مدار نظریه ابتناء (مبناگرایی) است. پژوهش حاضر می کوشد با روش عقلی و با بهره گیری از برخی آیات قرآن کریم، مسأله معیار صدق و ساختار توجیه انواع گزاره های علوم انسانی را نشان دهد.
۵۰.

مبناگرایی و انسجام گرایی، ابتکار غربیان یا بر خواسته از اندیشه اصولیان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مبناگرایی انسجام گرایی غربیان اندیشه اصولیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۹۳
معرفت شناسی از علوم نوبنیانی است که توانایی مطرح شدن و تطبیق با گزاره های هر علمی را داراست و برای پاسخ به چگونگی تشکیل باور، صدق و توجیه به کار گرفته می شود. عنصر توجیه که مرادف مدلّل سازی و حجّت آوری برای هر گزاره علمی است، به دنبال پاسخگوکردن صاحبان نظریات علمی و بیان علّت های دستیابی به نظریه هاست. دانش اصول فقه نیز به دلیل برخورداری از گزاره های متعدّد و متنوع علمی، باید ارزش معرفتی آن ها را تبیین نموده و مبنای اصولیان در آن خصوص را توضیح دهد. در یک نگاه کلّی که بیشتر در میان دانشمندان غربی مطرح است، دو نوع رویکرد مبناگرایی و انسجام گرایی در توضیح عنصر توجیه مطرح شده که هر یک در صدد تحلیل چگونگی پیدایش و دستیابی به معرفت است. نگارنده به روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای به این نتیجه دست یافته است که رویکرد بیشتر دانشمندان اصولی برای ارزش معرفتی گزاره های اصولی، متمایل به نظریه مبناگرایی است، امّا می توان گونه هایی دیگر از مباحث معرفت شناسی همچون انسجام گرایی و درون گرایی را بر نظریات اصولیان تطبیق داد. بحثی که تاکنون با این نگاه مغفول واقع شده و می تواند نوآوری پژوهه حاضر نیز به شمار آید.
۵۱.

بررسی و تحلیل درون گرایی و برون گرایی معرفت شناختی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: درون گرایی برون گرایی صدق توجیه مبناگرایی عقل فعال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۹۶
هدف: در معرفت شناسی معاصربرای توجیه باورها در حوزه های مختلف معرفتی، دو رویکرد درون گرایی و برون گرایی مطرح است. در درون گرایی، موجّه و مستدل کردن باورها توسط عوامل معرفتی درون دستگاه ادراک انسان صورت می گیرد و برای این کار به هیچ عاملی بیرون از این دستگاه تمسک نمی شود. اما در برون گرایی، علاوه بر عوامل درون دستگاه ادراک، به یک سلسله عوامل بیرون از دستگاه معرفت نیز تمسّک می شود. هدف این مقاله، بررسی مسئله توجیه معرفتی در معرفت شناسیابن سینابوده است. تا روشن شود در توجیه معرفتی، درون گرایانه یا برون گرایانه عمل می کند یا امر به گونه ای دیگر است؟ روش: روش تحلیل در این نوشتار، توصیفی- تحلیلی عقلی است و از روشهای دیگری مثل روش نقلی، تجربی و ... استفاده نمی شود. یافته ها: ابن سینا در تعریف صدق، نظریه مطابقت را می پذیرد و در مبحث ملاک صدق، نظریه مبناگرایی را به عنوان روش توجیه به کار می گیرد. این فیلسوف در جریان توجیه مبناگرایانه، عقل را حاکم بر دیگر قوای ادراکی مثل وهم و حواس می داند. در این جریان، اولیات زیربنای تمام ساختمان معرفت بشری است و در صورت فقدان آنها، این سازه هیچ توجیهی ندارد. جریان توجیه در یک سیر قهقهرایی به این قضایا ختم می شود و همه باورها در تمام حوزه ها توسط همین قضایای بدیهی موجّه می شوند. نتیجه گیری: ابن سینا در فرایند توجیه، درون گرایانه عمل می کند و البته این فیلسوف به یک عامل بیرونی به نام عقل فعال نیز توجه دارد. البته عقل فعال اگر بر عقل انسان افاضه ای کند، همان افاضات به عواملی درونی تبدیل می شوند و نقش توجیه را در دستگاه معرفت بازی می کنند. ابن سینا به ترکیبی از درون گرایی و برون گرایی با غلبه رویکرد درون گرایانه قائل است
۵۲.

بررسی تطبیقی معیار صدق گزاره های اولی از دیدگاه علامه مصباح یزدی و آیت الله عابدی شاهرودی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مبناگرایی اولیات معیار صدق ارجاع معرفتی مصباح یزدی عابدی شاهرودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۰
در رویکرد مبناگرایی برای توجیه معرفتی، اولیّات گزاره های ضروری اند که پایه و اساس گزاره های دیگر قرار می گیرند. اشکالی درباره ضرورت صدق اولیات مطرح شده است. همین امر موجب توجه فیلسوفان مسلمان از جمله علامه مصباح یزدی و آیت الله عابدی شاهرودی به مسئله تبیین ضرورت صدق این گزاره هاست. این نوشتار در تلاش است با مقایسه تطبیقی نظرات این دو اندیشمند، تبیین رویکرد و بیان اشتراکات و تفاوت های دو نظریه، به این سؤال پاسخ دهد که کدام یک از دو روش اتقان بیشتری داشته و کارآمدی لازم برای توجیه ضرورت صدق اولیات را دارند؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده، از منابع کتابخانه ای بهره خواهد برد. با بررسی نظریات این نتیجه قابل طرح است که روش علامه مصباح با ابتنا بر علم حضوری است. اگرچه تکیه بر اتقان شهود و علم حضوری می تواند راهکاری مناسب برای تبیین مطابقت با واقع باشد، چالش هایی نیز دارد. درمقابل نظریه آیت الله عابدی شاهرودی از راه تحلیل ساختار شناخت به ضروری بودن این قضایا برای شناخت می رسد. ضمن اینکه شباهت هایی مثل توجه به علم حضوری در هر دو نظریه وجود دارد، اشکالاتی به نظریه علامه مصباح قابل طرح است که به نظریه استاد عابدی شاهرودی وارد نیست.