مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نسبی گرایی
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
93 - 122
حوزههای تخصصی:
نظر به اینکه نسبی گرایی اخلاقی ریشه در نسبیت معرفت دارد، پرداختن به مبانی معرفتی آن ضرورت دارد. در این نوشتار سه مبنای عقل گرایی، فردگرایی و تقلیل گرایی بررسی خواهد شد. از آنجا که نسبی گرایی شاید در سطح اخلاق دینی نیز مطرح شود، با قید اخلاق سکولار امکان اول از بحث خارج می شود. از میان مبانی نسبی گرایی، عقل گرایی حداقلی بر آن است که محرک اخلاقی انسان عقل نیست، بلکه احساس است. عقل صرفاً ابزاری محاسبه گر و در خدمت میل خواهد بود، در این مبنا، با کمرنگ شدن عقلانیت، اعتبار تمامی دیدگاه های اخلاقی از بین می رود. بر اساس فردگرایی همه انسان ها به نحو برابر و آزادانه حق زندگی و تعیین ارزش های اخلاقی خود را دارند. در این مبنا «دیگری» در حاشیه قرار می گیرد. عدم آگاهی از تمامی امیال فردی و نبود راهکار به هنگام بروز تعارض از نقص های این مبناست. تقلیل گرایی به عنوان مبنای دیگر، با نفی خیر اعلی یا حقیقت اخلاقی، نگاه تک بعدی به انسان دارد و اخلاق را به امری ذهنی و در جهت رفع نیازهای زیستی انسان فرومی کاهد. این مبنا، با نادیده گرفتن جنبه روحانی انسان، حقیقت اخلاقی را توهم می داند، در حالی که با تک بعدی نگری هم اصالت تقلیل گرایی را به عنوان یک دیدگاه معتبر زیر سؤال می برد و هم با نفی ارزش برتر اخلاقی، ارزش های فرعی و زیستی انسان را نیز از او می گیرد.
رئالیسم عرفی و عقل گرایی پراگماتیک؛ (تبیینی در ماهیت رایزنانه ی عقلانیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عمده ترین پیامدهای چالش پسااثبات گرایی در معرفت شناسی، حاکم شدنِ دوگانه های تقلیل گرایانه حول تقابل های مفهومی ای چون واقع گرایی و سازه انگاری یا عقل گرایی و نسبی گرایی بوده است. پرسش اصلی شکل دهنده به مقاله حاضر این بوده است که در مواجهه با چالشِ ضدمبناگرایی، چگونه می توان همچنان تبیینی از «عقلانیت» به مثابه «امکان ارزشیابیِ عینیِ معقولیتِ یک گزاره یا موضع» ارائه داد؟ در پاسخ، فرضیه ی این مقاله بر این است که این تبیین را می توان برمبنای روایت خاصی از پراگماتیسم ارائه کرد که بر دریافتی عرفی (عقل سلیمی) از واقعیت و درکی عملی از امر معقول پایه ریزی می شود. محور این تبیین، تاکید بر «کیفیتی» در «فرایند عقلانیِ ارزیابیِ گزاره های علمی یا مواضع هنجاری» است که اصل صدق/ اعتبار را می توان بر آن استوار کرد: «رایزنانه بودن» یا گشودگی به روی سنجش؛ در این راستا، مقاله ی پیش ِرو به برجسته ساختنِ این مشخصه ی مشترک در میان طیفی از نظریه پردازانِ فلسفه ی علم و معرفت شناسیِ علوم اجتماعی می پردازد. از آنجا که روایت مورد نظر حول مباحثی چون ماهیت واقعیت و شرایط شناختِ امر معقول سامان می یابد، این مقاله بر چارچوبی فرا-نظریه ای بنا می شود، چارچوبی که مفهوم «فرونسیس» ارسطو انسجام بخش آن است.
ارزش معرفت شناختی انواع نسبی گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۸
5 - 40
حوزههای تخصصی:
با مرور برخی آثار به نظر می رسد، طرد اثبات گرایی در علوم انسانی و یا هرگونه سخنی از تکثرگرایی و بومی گرایی، فروافتادن در دام نسبی گرایی دانسته شده است. خاستگاه این دیدگاه را می توان عدم توجه به معانی مختلف نسبی گرایی دانست؛ نسبی گرایی عموماً به عنوان مفهومی عام در نظر گرفته می شود که ریشه در شکاکیت سوفسطائیان داشته و مابعد اثبات گرایان آن را در ساحت های گوناگون بازتولید کرده اند؛ به طوری که انسان، معیار همه چیز بوده و در غیاب حقیقت مطلق، ملزومات معرفت از فردی به فرد دیگر کاملاً تغییر می یابد؛ تا جایی که قیاس ناپذیری پارادایم ها و عدم امکان گفت وگو ثمره طبیعی آن خواهد شد. دقت در ابعاد مسئله، روشنگر این مطلب است که نسبی گرایی یک کلّ واحد نبوده و دارای اقسام گوناگونی است. با تتبّع بیشتر این نتیجه حاصل می شود که آنچه مشهور به نسبی گرایی است، در برخی موارد اساساً دچار اشتراک لفظی با نسبی گرایی به معنای افراطی آن گشته و در برخی موارد اعتقاد به چنین آموزه ای نه تنها فرو افتادن در شکاکیت نیست، بلکه معقول و از نظر معرفت شناختی بلااشکال نیز به نظر می رسد. نگارندگان با تفکیک و تبیین انواع نسبیت، سعی نموده اند همه انواع نسبی گرایی قابل تصور در علوم انسانی را در مدل مطلوب پیشنهادی عرضه نموده و هر کدام را از حیث معرفت شناختی ارزیابی نمایند.
تقارن زمانی عناصر مادی و معنوی جرم: ماهیت و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۴
225-262
حوزههای تخصصی:
برابر اصول پذیرفته شده حقوق جزا، اعم از نظام های نوشته و غیر آن، صرف وجود عنصر مادی و روانی برای تحقق جرایم کفایت نمی کند، بلکه هم زمانی آنها نیز ضروری است. تنها در صورت تقارن زمانی این دو عنصر می توان گفت که با جمع شدن آنها جرم به وقوع پیوسته است و مسئولیت کیفری کامل می شود . در خصوص اصل تقارن عناصر مادی و معنوی و چالش هایی که این اصل می تواند در دستگاه عدالت کیفری به همراه آورد، بحث زیادی در نوشته های حقوقی انجام نشده است. در این پژوهش سعی می شود ابتدا مفهوم تقارن عناصر و چالش هایی که در خصوص مفهوم رایج آن ممکن است مطرح شود و به تبع آن مشکل تقدم یا تأخر عنصر روانی بر عنصر مادی به دقت مورد واکاوی قرار گیرد و سپس رویکردهای متفاوت نسبت به تقارن عنصر مادی و معنوی که در پس چالش های این مفهوم به نظر می رسد، شرح داده شود. در نتیجه گیری هم با طرح یک نمودار به ارائه حالات مختلف نسبیت تقارن پرداخته می شود.
نسبی گرایی زبانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هفدهم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
2 - 16
حوزههای تخصصی:
قرن بیستم درآمیخته با پیدایش نگرش های گونه گون نسبی گرایانه در حوزه های مختلف است. مطالعات مردم شناسانه و زبان شناسانه پاره ای عالمان نظیر ساپیر و وُرف موجب شکل گیری نسبی گرایی زبانی گردید. بر اساس این نسبی گرایی، زبان نه تنها نقش تعیین کننده ای در شکل گیری تفکر و اندیشه و جهان بینی ما دارد، بلکه اساساً زبان ها سنجش ناپذیر و غیر قابل ترجمه به یک دیگراند. در مقاله حاضر کوشش شده تا ضمن واکاوی نسبی گرایی و متغیرهای دخیل در آن روشن شود که اولاً، نسبی گرایی زبانی در چه سطح و عرصه ای ورود پیدا می کند و زبان چارچوب مرجع و عامل نسبیّت چه اموری می شود و ثانیاً، میزان قوت و اعتبار این نسبی گرایی تا چه حدّی است و آیا شواهد و ادله اقامه شده توان آن را دارند که نسبی گرایی زبانی را به کرسی قبول بنشاند. این نوشته ضمن تفکیک جبرگرایی زبانی از نسبی گرایی زبانی و نسبیّت زبان نشان می دهد که تز ضعیف جبرگرایی زبانی و اذعان به نقش اجمالی زبان در سهولت تفکر و اندیشه - و نه تعیین محدوده و هدایت و مهار تفکر - قابل پذیرش است.
نسبت قیاس ناپذیری با نسبی گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
34 - 52
حوزههای تخصصی:
قیاس ناپذیری یکی از مفاهیم اصلی در رویکردهای تکثرگرایانه معاصر است که در گسترش و تثبیت نسبی گرایی در دو حوزه شناخت شناسی و وجودشناسی نقشی محوری ایفا کرده است. در این نوشتار نخست جایگاه و کارکرد مفهوم قیاس ناپذیری در فلسفه معاصر بررسی خواهد شد و سپس با محور قراردادن دیدگاه تامس کوهن مبنی بر قیاس ناپذیری پارادایم های متکثر در طول تاریخ علم، دلایل تاریخی و منطقی این انگاره و ابعاد نسبی گرایانه آن بحث خواهد شد. در ارزیابی نهایی نیز از پیش فرض ضدرئالیستی این انگاره بحث می کنیم و از این رهگذر، استدلال خواهد شد که با قیاس ناپذیری امکان دفاع از عقلانیت و امکان گفت و گوی انتقادی از دست می رود.
پیگیری انواع نسبی گرایی در اندیشه حسین کچویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
61 - 95
حوزههای تخصصی:
علم بومی و نسبت آن با علم دینی در چند دهه اخیر در کانون توجه اندیشمندان مسلمان بوده است. بنابر برخی خوانش ها از علم بومی، دست یابی عقل به علم، کاملاً بومی و تاریخی است. این رویکرد معمولاً در زمره نسبی گرایی و تکثرگرایی معرفتی قرار گرفته و استفاده از آن در مباحث علم دینی، با مبانی معرفت شناختی اسلامی در تعارض دانسته می شود. اما باید توجه داشت برخلاف تلقّی رایج و عرفی که نسبی گرایی را مفهومی عام درنظر گرفته و ریشه آن را در شکاکیت سوفسطائیان می داند که مابعدتجددگرایان آن را در ساحت های گوناگون بازتولید کرده اند، نسبی گرایی یک کل واحد نبوده و دارای انواع گوناگونی است. دکتر حسین کچویان یکی از اندیشمندانِ حوزه روش شناسی علم انسانی اسلامی است، که با تبیین ماهیت بالضروره تاریخی انسان، عقل و علوم انسانی را متکثر می داند. این توجه به بومی بودن ذاتی علوم انسانی، سبب اتهام نسبی گرایی مردود از طرف برخی جریان های بدیل علم دینی گردیده است. نگارنده در این مقاله کوشیده اند تا با دقت در ابعاد مسئله و تفکیک میان آنچه مشهور به نسبی گرایی است، با نسبی گرایی مردود و نسبی گرایی معقول و با تبیین دیدگاه های اجتماعی این متفکر مسلمان، خوانشی از دیدگاه وی را ارائه دهند که نظر ایشان در مورد علم بومی گرفتار ایرادات معرفت شناختی انواع نسبی گرایی مردود نشود.
هویت مکان از دیدگاه نظریه نسبیت و مکانیک کوانتومی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
57 - 71
حوزههای تخصصی:
بررسی هویّت مکان در فیزیک نظری همواره مورد توجه و مناقشه بوده است. نیوتن بر مبنای مکانیک کلاسیک به مکان مطلق معتقد بود؛ امّا لایب نیتس در همان زمان مکان را امری نسبی و ناشی از موقعیت اشیاء نسبت به یکدیگر می دانست. این بحث تا آنجا ادامه یافت که نظریاتی بینابینی نیز شکل گرفت. نظریه نسبیّت خاص، دیدگاهی نسبی گرا دارد اما نسبیّت عام تا حدودی مطلق انگار جلوه می کند؛ از این رو به نظر می رسد که رویکرد نسبیّت به هویّت مکان با نوعی دوگانگی همراه است. از سوی دیگر مکانیک کوانتومی نیز با طرح نظریه اربیتال و تعریف فضا بر مبنای احتمال حضور ذرّات، نگرشی نسبی گرا دارد؛ لکن آنجا که موقعیت هر ذرّه را میان دیواره های پتانسیلی ناشی از توابع انرژی محدود می کند، به سمت هویّتی مطلق گرا سوق می یابد. بدین ترتیب می توان نگرش کوانتومی نسبت به مکان را نیز درگیر با نوعی دوگانگی قلمداد کرد.
بازآفرینی خویشتن: مواجهه ای فلسفی با تاریخ نگاری هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با به پرسش کشیدن تاریخ نگاری هویت فرهنگی نشان می دهد که هویت، سه سطح به هم پیوسته دارد: فردی، ملی (با شاخصه فرهنگی در دنیای امروز) و انسانی. در سطح نخست، فرد باید بتواند شمرده شود و شمرده شدن او یعنی آزادی ذهن و عمل و اراده. پس ازاین رو نخست باید در مقیاس فلسفی، مسئله ذهن بنیادی (Subjectivity) یا خودمختاری – خودگردانی (Autonomy) انسان را حل کرد؛ به نحوی که جامع امکان خود رهبری او و مانع ادعای خدایی او گردد. بدین معنا که انسان باید واجد دلیری در به کارگرفتن فهم خویش و مواجهه خودگردان با امور اطراف خود شود تا در فرایند بازآفرینی خویشتن ملی- فرهنگی مشارکت فعال و مؤثر داشته باشد. در سطح دوم ملت باید شمرده شود. شمرده شدن با خودشماری در درون مرزهای هویتی متفاوت است. در اولی، فرد یا ملت به این دلیل شمرده می شود که گاه افزوده ای بر تمدن بشری دارد یا نقشی که می تواند در چند ساحتی کردن انسان مدرن داشته باشد، در دومی به دلیل نبود چنین مؤلفه هایی، مدام خود را تکرار می کند، مدام به گذشته اش پناه می برد و از تمدن هایی که پدرانش ساخته اند، حرف می زند، غافل از اینکه اینها فقط در صورتی می توانند شمرده شوند که منابعی برای بازآفرینی هویتی معاصر دانسته شوند. این مقاله درباره نگرشی از هویت ملی فرهنگی بحث کرده است که تمایز ملی فرهنگی را در پیوند با این همانی انسانی قرار می دهد و مانع انحراف هویت به یکی از دو بیراهه های نسبی گرایی فرهنگی یا همه شمولی فرهنگ جهانی می شود، فرایندی که در این مقاله، چشم انداز سوم بحث هویت دانسته شده است.
نسبی گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
137 - 162
حوزههای تخصصی:
یکی از ادعاهای اصلی هرمنوتیک فلسفی گادامر، نسبی گرا نبودن آن است. اما این هرمنوتیک در سه ساحت به نسبی گرایی دچار خواهد بود. اولین ساحت، مربوط به حقیقت و واقعیت بوده که به دلیل تعریف پدیدارشناختی گادامر از حقیقت، این هرمنوتیک گرفتار نسبی گرایی در واقعیت است. دومین و سومین ساحت، به معنا و فهم مربوطند که به این ترتیب هرمنوتیک فلسفی او گرفتار نسبی گرایی معناشناختی و نسبی گرایی فهم شناختی هم هست. گادامر تلاش کرده است که با مبنا قرار دادن سنت و زبان که به هم مربوطند، بر اساس مبنای عمومیت گرایی، از نسبیت تخلص یابد، ولی با شرایطی که برای زبان و سنت برشمرده و آنها را متغیر دانسته است و تأثیر آن بر افق هر مفسر را نیز متفاوت می داند، در عمل نتوانسته است مبنای مناسبی برای مطلق گرا شدن هرمنوتیک خود فراهم کند.
نقش کانت در ترویج نژادگرایی افراطی در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه کانت در تاریخ فلسفه اغلب به عنوان معمار اصلی مدرنیته و به عنوان فیلسوفی طرفدار عقلانیت، اخلاق و اصالت انسان معرفی شده، اما در چند دهه اخیر آثار بسیاری درباره نقش کانت در ترویج نژادگرایی افراطی منتشر شده است. در این مقاله ضمن بررسی جنبه های نژادگرایانه دیدگاه کانت از مبانی و نتایج آن بحث خواهیم کرد. ماتریالیسم و نسبی گرایی دو مبنای اصلی نژادگرایی در دوران جدید است. با این حال کانت در نژادگرایی بیشتر تحت تأثیر فیلسوفانی مانند جان لاک و هیوم است که در چارچوبی حقوقی و تجربی از نژادگرایی دفاع کرده اند. البته او به دلیل آنکه با تفصیل بیشتری از نژادگرایی دفاع می کند و آن را به عنوان یک ضرورت توجیه می کند، بیشترین نقش را در ترویج نژادگرایی در دوران جدید داشته است و به عنوان پایه گذار نژادگرایی معرفی شده است. در نقد دیدگاه کانت نیز استدلال خواهد شد که برداشت او از مفهوم نژاد، نامنسجم و غیرعلمی است. شواهدی که کانت به آن تمسک می کند تا تفاوت ماهوی نژادهای بشری را نشان دهد غیرمعتبر و جانبدارانه هستند و در نهایت نژادگرایی به عنوان یکی از عوامل اصلی بسط خشونت در جهان معاصر با اخلاق قابل جمع نیست.
ماهیت پارادایم و ابعاد کل گرایانه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
129 - 156
حوزههای تخصصی:
پارادایم مفهوم محوری فلسفه علم تامس کوهن است که در چارچوبی کل گرایانه تعریف شده است. کوهن با تمسک به این مفهوم پرسشهای تحلیلی تجربه گرایان پیش از خود را منحل کرد و با طرح پرسشهایی تاریخی و جامعه شناختی، در ادبیات فلسفه علم انقلابی ایجاد کرد که هنوز همه ابعاد آن آشکار نشده است. کوهن در تعریف مفهوم پارادایم به روشنی و عمیقا تحت تأثیر روانشناسی گشتالت است و با اینکه مفهوم پارادایم در آثار کوهن کاربردیکسانی ندارد، اما کوهن همیشه این مفهوم را برای اشاره به ابعاد کل گرایانه شناخت علمی به کار می برد. در این نوشتار با اشاره به کاربردهای متعدد مفهوم پارادایم از کل گرایی به عنوان مؤلفه مشترک آنها بحث خواهیم کرد. در بحث از قابلیتها و محدودیتهای ناشی از رویکرد کل گرایانه کوهن نیز به تلاش کوهن برای رفع برخی از ابهام ها در خصوص ماهیت پارادایم خواهیم پرداخت و میزان موفقیت کوهن در این خصوص را ارزیابی خواهیم کرد.
تمایز گردآوری/داوری از نظر رایشنباخ و پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
197 - 214
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های مهم در فلسفهی علم، تمایز میان مقام گردآوری و مقام داوری است که هنوز دربارهی ابعاد و لوازم آن بحث و گفتگو می شود. رایشنباخ و پوپر هریک با هدفی متفاوت در باب این مسأله اندیشیده و قلم زده اند. رایشنباخ با طرح این تمایز، می توانست نقدهای وارد بر استقراء را پاسخ گوید. پوپر نیز به منظور حل مسألهی زمینه مندیِ معرفت به بحث از تمایز گردآوری/داوری پرداخت. از نگاه هر دو فیلسوف، مقام گردآوری را نمی توان منحصر به روش و معیار خاصی نمود و روش مندی صرفاً در مقام داوری متعیّن است، اما هر کدام مؤلفه ای خاص برای این روش مندی، به خصوص در مفهوم سازی بازسازی عقلانی برشمرده اند. کاربست تمایز گردآوری/داوری از جانب رایشنباخ و پوپر در فلسفهی علم از چند جهت قابل نقد و تأمل است: نخست، تبدیل تمایز گردآوری/داوری از تمایزی بی ضرر، بهیک دوگانگی متافیزیکی مطلق، که با ایجاد نسخه پیچی و چارچوب سازی در روند پژوهش علمی، تحرّک و پویایی را از محقق می ستاند. دوم، تفکیک مقام گردآوری و داوری برخاسته از نگاهی ساده انگارانه به جریان تولید علم است، لذا این دو مقام را باید درهم تنیده دانست. سوم، نقش آفرینی پیش فرض ها در ردّ/قبول فرضیه ها در مقام داوری که بیانگر تأثیر مؤلفه های تاریخی، روان شناختی و جامعه شناختی بر فرآیند شکل گیری علم است. چهارم، هم کنشی ساختار درونی و بیرونی علم به منظور فهم درست جنبه های اصلی و مهمِ تحولات علمی.
ارزیابی دیدگاه محمد شحرور در مبانی فهم و تفسیر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی آراء نواندیشان معاصر در حوزه مسائل قرآنی، موضوعی درخور اهتمام است. محمد شحرور از نواندیشانی است که با قرائت ایدئولوژیک از نص، نگاهی نو به موضوعات قرآنی دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، بر آن است که مبانی فکری محمد شحرور را در نگرش وی به فهم آیات قرآن، با استناد به آثار او مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شحرور با تقسیم بندی قرآن به آیات رسالت و نبوّت، نسبی بودن فهم قرآن، شواهد تاریخی دانستن برخی از آیات و تأویل گرایی، به دنبال قرائت نو از نصوص قرآنی بوده است. شحرور با تکیه بر تاریخی نگری، حکم حجاب و احکام کنیزان را برای این دوره ندانسته و در این زمینه به مصادیق جدید همچون حدّ ادنی و اعلی برای پوشش و ازدواج مِسیار تصریح می نماید. دیدگاه های شحرور درباره قرآن، به دلیل استفاده از مبانی ناکارآمد، کاربست فهم تجربی دین و استفاده سلیقه ای و غیرعلمی از آیات، با چالش های جدی مواجه است، ازاین رو نمی توان دیدگاه او را در فهم و تفسیر قرآن حجّت دانست.
نقد و بررسی آنارشیسم روش شناختی فایرابند در نظریه برضد روش: طرح نظریه آنارشیستی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۸۱)
363-386
سیطره بی چون چرای اثبات گرایی بر فلسفه علم در سال های نخستین قرن بیستم با توجه به موج نقد آن توسط برخی از فیلسوفان علم در نیمه دوم این قرن دچار بحران و فروپاشی شد. دیدگاه های فیلسوفان علمی نظیر پوپر، کوهن و لاکاتوش زمینه را برای پیدایش نقدهای رادیکال تر به جریان کلاسیک فلسفه علم فراهم کرد. فایرابند در همین مسیر تلاش کرد در کتاب «برضد روش: طرح نظریه آنارشیستی معرفت» نوعی آنارشیسم روش شناختی را جایگزین رویکردهای قبلی کند. به زعم او هیچ روش معقولی برای اخذ و طرد نظریه ها وجود ندارد. وی در این کتاب نشان می دهد که تلاش برای یافتن قواعدی برای بازسازی منطقی فرایند پیشرفت علم و اثبات و ابطال نظریه ها کار بیهوده ای است.در این پژوهش سعی شده ضمن نقد و بررسی کتاب مذکور از بعد شکلی و محتوایی برخی از دیدگاه های اصلی نویسنده آن مورد ارزیابی قرار گیرد. هدف از این کار نشان دادن میزان اعتبار ادعاهای رادیکال نویسنده در فلسفه علم و سنجش نقاط قوت و ضعف آن می باشد. روش به کار گرفته شده در نقد و بررسی این اثر توصیفی – تحلیلی می باشد و بررسی آن نشان می دهد که دیدگاه های فایرابند با آنکه در عرصه فلسفه علم به عنوان یک رویکرد انتقادی جدید از اهمیت و جایگاه ممتازی دارد اما دچار تعارضات حل نشده ای است که نویسند به آن بی توجه بوده است و به نظر می رسد کسانی که از دیدگا ه های وی در فلسفه علم تبعیت می کنند باید برای حل آن تلاش های نظری بیشتری انجام دهند.
رابطه میان محافظه کاری اجتماعی و جهت گیری اخلاقی حسابداران و حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
177 - 192
حوزههای تخصصی:
این تحقیق رابطه میان محافظه کاری اجتماعی و جهت گیری اخلاقی حسابداران و حسابرسان را مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق برای جمع آوری مبانی نظری تحقیق، کتابخانه ای و برای جمع آوری داده های تحقیق،از پرسشنامه استفاده شده است. فرضیه های تحقیق از طریق تحلیل های ناپارامتریک و هم چنین رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن است که آرمان گرایی با محافظه کاری اجتماعی رابطه ای معنی دار دارد. اما نسبی گرایی رابطه ای با محافظه کاری اجتماعی ندارد. همچنین میان نوع شغل، محل اشتغال و جنسیت رابطه ای معنی دار با سطح محافظه کاری اجتماعی وجود دارد. نتایج نشان می دهد که سطح محافظه کاری اجتماعی در میان حسابرسان بیشتر از حسابداران است و زنان نیز در مقایسه با مردان محافظه کاری کمتری دارند. همچنین محافظه کاری اجتماعی میان دو جامعه حسابداران و حسابرسان شاغل در بخش دولتی بیشتر از بخش خصوصی است.
دیدگاه ها و رویه های متناقض حقوق بشر در ایران پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
57 - 73
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران در کنار دو عامل سیاسی و بین المللی، بر بستر باورهای ایرانی پدید آمد. باورهایی که ایرانیان را گاه به تغییر نظام سیاسی وا می دارد . اینکه چرا ایرانیان در برابر استبداد شاهی می ایستند ولی در درون خانواده برخی از ایرانیان ، پدر در حال حکمرانی مطلق است. زنان برای حقوق خود می جنگند ولی از یاد می برند که حقوق بشر نه برای زنان و نه برای مردان بلکه برای همه افراد بشر آمده است. آزادیخواهان برای آزادی به زندان می روند ولی پس از زندان و با کسب قدرت مخالفان خود را درون همان زندان ها محبوس می کنند. نگارنده بر این باور است که دیدگاه ها و رویه های حقوق بشری ایران بیشتر از مدار ثابتی پیروی می کند. این مدار ثابت از اندازه های خرد و کوچک (فامیل) به سمت اندازه های کلان (ملی) در حرکت است. مداری که برگرفته از خویشاوندی گرایی، بومی گرایی، محلی گرایی، همشهری گرایی، هم استانی گرایی و ملی گرایی است. در این راستا پرسش کلیدی ذیل مطرح می شود: دیدگاه ها و رویه های حقوق بشری پس از انقلاب اسلامی چیست؟ فرضیه مورد آزمون اینکه: حقوق بشر همواره تحت الشعاع حق برای خودم از جنس هر چه که به خودم برگردد می شود و این امر به تالی فاسد تناقض در حقوق بشر می انجامد .این پژوهش تلاش دارد تا علل و عواملی که در دوری ایرانیان از حقوق بشر جهانشمول و ماندگاری متناقضانه در قطب حقوق بشر و قطب خود خواهی های ایرانی نقش دارند را مورد بررسی قرار دهد.
جهانشمولی نسبی حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
47 - 84
حوزههای تخصصی:
حقوق بشر یک طرح سیاسی بین المللی است که به طور تنگاتنگ با داعیه های جهان شمولی مرتبط است. هر چند که حمله به جهانشمولی حقوق بشر نیز گسترده است. برخی از قرائت های جهان شمولی به راستی از جهت نظری غیر قابل دفاع، از نظر سیاسی زیان آور و یا واجد هر دو ویژگی هستند. این مقاله به کنکاش معانی ای می پردازد که بر حسب آنها حقوق بشر می تواند (و یا نمی تواند) گفته شود که جهان شمول است، معانی ای که حقوق بشر از نظر آنها نسبی است (و یانیست) و در دفاع از " جهانشمولی نسبی " حقوق بشر شناخته شده بین المللی استدلال می کند.
بررسی جایگاه حجاب در حقوق بشر از دیدگاه نظریه جهانشمولی و نسبی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی ژرف به آنچه جهان غرب پیرامون عدم تکریم به دیگر ادیان در دهه های گذشته داشته است و بویژه محدودیتها و موانعی که در باب حجاب زنان مسلمان اتخاذ کرده است اهمیت وافر آشنایی با قوانین حقوق بشری را در این زمینه دوچندان می کند. تردیدی نیست که این کشورها با تنویر افکار عمومی از طریق رسانه ها سعی در مشروع سازی این اعمال خلاف حقوق بشری خود دارند. در عصر حاضر رعایت حجاب در برخی کشورها به صورت تدوین قوانین، مشروعیت یافته و در مقابل در برخی دیگر از کشورها، سیاست دولتها در پیشبرد زوال لزوم رعایت پوشش در اجتماع است و حتی در برخی کشورهای غربی، سیاست منع حجاب و مجازات افراد محجبه مشاهده می شود که سعی در گسترش این سیاست و بین المللی کردن آن به عنوان یکی از موازین حقوق بشری دارند. نمونه آشکار اعمال این گونه سیاست ها را می توان در کشور فرانسه شاهد بود که با تصویب قانون منع استفاده از علایم مذهبی عملاً منع استفاده از حجاب اسلامی را هدفگذاری کرده است. از این رو تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می توان به بهانه رعایت موازین حقوق بشری ابتدایی ترین حقوق بخشی از جامعه که همانا پایبندی به پوشش مذهبی شان است را از آنها سلب کرد؟ استفاده از پوشش و بحث حجاب را می توان از زوایای متعددی در حقوق بشر مورد مطالعه و کنکاش قرار داد، اما این تحقیق در صدد است این موضوع را از زاویه دو دیدگاه جهانشمولی و نسبی گرایی بررسی و به تحلیل برخی پرونده ها در سطح بین الملل بپردازد.
جهان شمولی یا نسبی گرایی: نقدی بر رویکرد روشنفکری دینی به حقوق بشر در پرتو مبانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۱
297-321
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر دربرگیرنده نقد رویکرد روشنفکری دینی به حقوق بشر از زاویه جهان شمولی یا نسبی گرایی است و این نقد را در پرتو مبانی اسلامی سامان می دهد. رویکرد روشنفکری دینی به حقوق بشر با انگاره های ایدئولوژیک این جریان آغاز شده و در میانه رویکردهای اسلامی و غربی تعریف می شود. رویکرد غربی، مدعی جهان شمولی، فرامکانی و فرازمانی حقوق بشر است. رویکرد اسلامی با تأکید بر فطرت انسان، به جهان شمولی، فرامکانی و فرازمانی حقوق بشر باور دارد؛ اما اولاً، نسبت به رویکرد غربی، ماهیت متفاوتی برای حقوق بشر قائل است و ثانیاً، در کنار جهان شمولی حقوق بشر بعنوان قاعده کلی، نسبیت این حقوق بصورت فرعی و ثانویه را نیز مدنظر دارد. در این میانه «روشنفکری یا نواندیشی دینی» علی رغم تکیه بر مبانی فلسفی نسبی انگارانه، با موضع جهان شمولی حقوق بشر غربی هم سو شده است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نقد دوگانگی موجود در مواضع عقیدتی این جریان در پرتو دیالکتیک اسلام و حقوق بشر غربی، به این پرسش پاسخ می دهد که بر رویکرد روشنفکری دینی به حقوق بشر در پرتو مبانی اسلامی و در میانه دو رویکرد جهان شمولی و نسبی گرایی چه انتقاداتی وارد است؟