مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
ظاهر
حوزههای تخصصی:
برخی از فقها بر این باورند که در تعارض اصل و ظاهر، ظاهر بر اصل مقدم می گردد. با توجه به اینکه در حال حاضر دادگاه ها رویه واحدی ندارند، برخی از قضات ارتکازاً ظاهر را بر اصل ترجیح می دهند و برخی دیگر اصل را بر ظاهر مرجح می دارند. در نوشتار حاضر که به روش توصیفی خواهد بود نگارندگان سعی دارند با توجه به مبانی نظریات مختلف فقها در وجه ترجیح هر یک از اصل و ظاهر بر یکدیگر، مستدل به بیان نظریه برتردر تعارض اصل و ظاهر بپردازند. هدف اصلی در این پژوهش بررسی معانی اصل و ظاهر و همچنین دیدگاه فقها در این زمینه بوده و بررسی موارد کاربردی این مبحث در جریان دادرسی در مورد مسائل خانواده است تا مشخص شود دادرس در برخورد با چنین مواردی در هنگام دادرسی کدام را بر دیگری ترجیح می دهد. در این مقال سعی شده است با توجه به استعمالات فقها و اصولیان، روش استفاده از این مبانی و شرایط آنها در استنباط های فقهی را به دست آورده و از این طریق تا حدودی تحلیل جامع و مانعی از آن ارائه شود.
تقدم اصل و ظاهر بر یکدیگر در فقه شیعه و حقوق موضوعه ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث بسیار پر کاربرد و بنیادین در فقه اسلامی و به تبع آن در حقوق اسلام، مسأله تعارض اصل و ظاهر و برتری هر کدام بر دیگری می باشد. ظاهر در معنا دلیلی است که ظن بر اساس طبیعت امور را پدید می آورد که از قرینه هایی سرچشمه می گیرد. در برابر، اصل، دلیلی است که برای فصل خصومت و رفع سردرگمی بکار می رود، بدون این که در صدد کشف واقع بوده و ظن به آن را پدید آورد. در حل تعارض این دو نهاد فقهی و حقوقی، بسیاری از اندیشمندان از باب قاعده ی تقدّم امارات معتبر بر اصول، ظاهر را مقدم می دانند، برخی نیز اصول را بر امارات مقدم می دارند. حقوق نیز متأثّر از فقه در قوانین موضوعه، امارات معتبر را بر اصول مقدم دانسته است که با روند تبعیت حقوق از فقه این امر کاملا طبیعی است. این پژوهش در صدد آن است که ضمن بررسی مفاهیم مرتبط و آشنایی با مباحث اساسی آنها، کلیت این قاعده را با پرسش روبه رو سازد و به این پرسش پاسخ دهد که یک حقوقدان یا قاضی، هنگام مواجهه با ظاهر و اصل متعارض، باید کدام یک را بر دیگری مقدم سازد و اصل، بر برتری کدامیک بر دیگری می باشد.
مصادیق تعارض اصل و ظاهر در حقوق مدنی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1251 - 1281
حوزههای تخصصی:
دادرسی از مهم ترین رهیافت های کاربرد مسئلۀ تعارض اصل و ظاهر در حقوق اسلام به شمار می آید. مطابق قاعدۀ «البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر» اصولاً اثبات دعوا و ارائۀ دلیل بر عهدۀ مدعی است. براساس یکی از معیارهای ارائه شده، مدعی کسی است که قولش مخالف اصل یا ظاهر باشد. در جریان دادرسی ممکن است فروضی مطرح شود که اصل و ظاهر با یکدیگر تعارض داشته باشند. در این صورت بحث ترجیح یا تقدم یکی بر دیگری مطرح می شود. ازاین رو تنقیح و تبیین این موضوع نقش بسزایی در صدور آرای صحیح در دادگاه ها دارد. در متون فقهی و حقوقی، در مورد ترجیح اصل یا ظاهر بر دیگری اختلاف نظر وجود دارد. به طور کلی می توان گفت اگر ظاهری از امارات منصوب از سوی شارع باشد، مقدم بر اصل است و درصورتی که مستندش عرف و عادت غالب، غلبه و مانند آن باشد، عده ای اصل را بر ظاهر ترجیح می دهند و برخی تقدم ظاهر بر اصل را می پذیرند. به نظر می رسد که در این موارد، نمی توان به قاعده ای کلی تمسک کرد، بلکه آنچه برای حقوقدان یا دادرس مهم است، این است که با توجه به مجموعه خصوصیات و شرایط دعوا و براساس علم و اطمینان درونی خود، فصل خصومت کند.
بررسی تطبیقی تفسیر ظاهر و باطن قرآن از منظر امام خمینی و آیت الله فاضل لنکرانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
105 - 130
حوزههای تخصصی:
ضررورت و اهمیت پرداختن به مباحث علوم قرآنی، مقدمه ای برای رسیدن به محتوای قرآن و پرده برداشتن از مقاصد اصلی آیات است. یکی از مباحث مهم و مؤثر علوم قرآنی در فهم و تفسیر قرآن، چیستی ظاهر و باطن قرآن است که از جمله موضوعات پیچیده در میان مفسّران و اندیشمندان قرآن پژوه در علوم قرآنی به شمار می رود. حضرت امام خمینی(ره) در جایگاه یکی از صاحب نظران در این مبحث، اصطلاح ظاهر و باطن را ریشه گرفته از روایات دانسته که بسیار مورد توجه و تأکید ائمه اطهار(ع) بوده است. از دیدگاه ایشان، حقیقت قرآن به مراتب، دچار تنزلاتی شده تا به صورت ظاهر و در ظرف الفاظ قرآن درآمده است. این مراتب تنزلات، همان باطن قرآن است. با وجود این که رویکرد غالب حضرت امام در تفسیر باطن آیات قرآن، رویکردی عرفانی است، ایشان نسبت به ظاهر قرآن نیز اهتمام ویژه ای داشتند. آیت الله فاضل لنکرانی(ره) نیز مسئله ظاهر و باطن قرآن را می پذیرد، اما اصل اول در تفسیر ایشان، تعهد نسبت به خصوصیات ظاهری قرآن است. از دیدگاه ایشان، عقل به منزله یک مختصص متصل، ظهور را از معنای حقیقی در معنای مجازی قرار می دهد. در این پژوهش می خواهیم مبانی این دو اندیشمند وارسته را در تفسیر ظاهر و باطن قرآن کریم بکاویم.
تبیین معنای صفات اربعة الهی"الاول و الاخر و الظاهر و الباطن" دررویکرد عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
در اسلام اصل توحید به عنوان اساسی ترین اصل از اصول دین و معرفت به آن نیز والاترین شناخت معرفی شده است.گرچه در الهیات و حکمت اسلامی شناخت ذات الهی مقدور انسان نبوده و عنقاء است که دسترسی به آن امکان ندارد ولی باب خداشناسی بسته نشده و درک و فهم توحید از راه شناخت صفات الهی میسور بوده و توصیه شده است. از این رو هم در آیات قرآن کریم و هم در سنت (اعم از روایات و ادعیه) نامیده شدن خداوند به این اسما و صفات بسیار تکرار گردیده و به تبیین معنای این اسما وصفات پرداخته است. خداوند خود را به چهار صفت "اولیت،آخریت، ظاهریت وباطنیت" در ابتدای سورة حدید متصف کرده و در روایات فهم عمیق این صفات را برای اهل فهم و تعمق در آخر الزمان دانسته است. با توجه به رویکردهای مختلف نقلی، عقلی وشهودی درتبیین معنای صفات الهی این مقاله درصدد است تا با توجه به میراث عظیم رویکرد عقلی و فلسفی به تبیین معنای این صفات اربعه در این رویکرد بپردازد. در این رهگذر اولیت و آخریت نه به معنای اول وآخر زمانی بلکه به معنای ذاتی دانسته شده و در چارچوب اندیشة فلسفی به عنوان علت فاعلی وغایی یا اولیت درقوس نزول وآخریت درقوس صعود معنا شده است. البته درحکمت متعالیه این صفات حاکی از وحدت مطلقه و حقه بوده که همة صفات الهی را دربردارد. ظاهریت و باطنیت نیز یا به صفات دیگری از جمله علم الهی ارجاع شده یا ظاهریت به معنای ظهور الهی به آیات بوده و نیز در حکمت متعالیه با تشبیه به نور که بذاته آشکار و مظهرغیر است، به دلیل شدت وعلو مرتبه مخفی و پنهان است.
بررسی تطبیقی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی دربارۀ متشابهات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، آیات قرآن ظاهری دارند و باطنی، که هنگام مواجهه با آیات متشابه باید به ظواهر آیات اصالت داد و از آن غافل نشد. از نظر هر دو اندیشمند، فهم متشابهات به افراد و ظرفیت و شایستگیشان بستگی دارد؛ بعبارت دیگر، فهم متشابهات امری نسبی است. بعقیده آنها، راسخان در علم، تمام معنای متشابهات را میدانند و در واقع برایشان متشابهی وجود ندارد. البته ملاصدرا بر اساس نظریه توحید خاصی، معتقد است مراتب هستی از عالی تا دانی، همه بر یکدیگر ترتب وجودی دارند. بر همین اساس، او بر این باور است که بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسیم در باب ذات باریتعالی باشد، میتوان بر مبنای اصول فلسفی عرفانی دیدگاه توحید خاصی، ظواهر الفاظ آیات را حفظ نموده و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد و لفظ متشابه را توسعه معنایی داد. اما علامه طباطبایی، قائل به ارجاع متشابهات به محکمات است و متشابهات را بر اساس محکمات تفسیر میکند. او به امکان و وجود تأویل برای تمام آیات قرآن، اعم از محکمات و متشابهات، معتقد است؛ متشابهات پس از ارجاع به محکمات، از تشابه خارج شده و محکم میشوند. در این پژوهش، دیدگاه ملاصدرا بدلیل آنکه دارای مبنا بوده، نسبت به نظر علامه ترجیح داده شده است.
بررسی تأثیرپذیری ابن رشد از غزالی در مسئله تأویل نصوص دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
متفکران اسلامی در باب فهم آیات متشابه و مسئله ظاهر و باطن داشتن آیات به یکسان نمی اندیشند و گاهی اختلافات مبنایی میانشان وجود دارد. غزالی و ابن رشد از موافقان بهره گیری از روش تأویل در فهم آیات متشابه بودند و راه گریز از چالش و تعارض ظاهر و باطن را استفاده از رهیافت تأویل می دانستند. ابن رشد در مخالفت با غزالی شهره بود و کتاب تهافت التهافت را در نقد تهافت الفلاسفه غزالی نگاشت. با وجود نقدهایی که به او در این کتاب و دیگر آثارش صورت می دهد، در پاره ای از موارد و به ویژه در مسئله تأویل از غزالی تأثیر می پذیرد. غزالی دو گونه مواجهه در دو دوره فکری با مسئله تأویل دارد. این مواجهه در هر دو دوره کاملاً روشمند است و همین امر سبب الگوبرداری از روش ارائه شده او در مسئله تأویل شد. از این الگو در فهم متن ابن رشد بهره فراوانی برده است. براساس یافته های تحقیق، ابن رشد هم در ماهیت شناسی تأویل و هم در تعلیل و ضرورت اقبال به آن و هم در ابزار روی آوری به تأویل از غزالی متأثر بود؛ اگرچه اختلاف نظرهایی نیز در هریک از موارد با او دارد. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی وجوه تأثیرپذیری ابن رشد از غزالی در مسئله تأویل نشان داده شده است.
ناطق و صامت بودن قرآن از منظر امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
59 - 88
سیمای قرآن در آیینه تمام نمای گفتار امیرمؤمنان (ع) با توصیفات اعجاب آوری ترسیم شده است. ازجمله درباره یکی از ویژگی های آن کتاب فرموده است: «ف القرآنُ آم رٌ زاجرٌ و صامت ناطقٌ» مخاطب در وهله نخست، با یک ناسازگاری روبه روست و ش اید برای او این پرسش مطرح شود: چگونه می توان معادله «ساکتِ گویا» را حل نمود؟ اگر قرآن گویاست، چرا صامت و خاموش است؟ از یک سو، امام علی (ع) با عبارت؛ «ینْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْض» و امر به استنطاق از قرآن همگان را به فهم قرآن فراخوانده و از سوی دیگر، به صراحت از صامت بودن قرآن و وجوه پذیری قرآن سخن گفته اند. پژوهش حاضر، می کوشد با روش توصیفی و تحلیل محتوا، نشان دهد کلام موردنظر، از موارد متناقض نمای خیالی به حساب می آید که با توجه به شواهد مختلف می توان به مراد حقیقی امام پی برد. قرآن باوجود ساکت ب ودن، ح اوی اندرزهایی است ک ه گویا به آن صفت ناطق بودن می بخشد. یافته پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه امام علی (ع) کلام الهی به گونه ای تنزّل پیداکرده که قابل فهم برای همگان است درعین حال، برای فهم کامل از آن کتاب مقدس و پی بردن به همه مراتب، مراجعه به مخبر صادق و امام معصوم، ضروری است. امام (ع) ضمن این که نطق جوارحی و ظاهری را از قرآن نفی کرده، بر نیاز قرآن به مستنطق و مفسِّر تأکید نموده است.
ظاهر و باطن قرآن و پیوند میان آن ها با تکیه بر آیات- روایات و سخنان متفکران اسلامی (عارفان و فیلسوفان نامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
1 - 30
حرف قرآن را بدان که ظاهری است زیر ظاهر باطن بس قاهری است مسئله ظاهر و باطن قرآن مجید از زمان پیامبر اکرم تاکنون مطمح نظر مسلمانان بوده و هست، با توجه به این نکته احادیث بسیاری از زبان رسول اکرم و حضرت امیر و دیگر ائمه (ع)، در این باب صادرشده است. این احادیث در حد متواتر یا حداقل مستفیض می باشد، مثل حدیث شریف نبوی «ان للقرآن ظهراً و بطنا و لبطنه بطنا الی سبعه أبطن» که از طریق فر یقین نقل شده است. مولوی در مثنوی با توجه به این حدیث به تفصیل سخن گفت که در متن مقاله نقل کرده ایم. وی در سرآغاز سخن خود گفت: حرف قرآن را بدان که ظاهری است زیر ظاهر، باطن بس قاهری است آیات بسیاری نیز بیانگر ظاهر و باطن قرآن مجید است. به سان آیه «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ، فِی کتابٍ مَکنُونٍ، لا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون» (واقعه/77 -79). در این مقاله، نخست با تمسک به آیات و روایات و سخنان عارفان و فیلسوفان نام آور اسلامی، باطن و مراتب گونه گون قرآن مجید به اثبات رسیده سپس در باب کیفیت ارتباط ظاهر و باطن قرآن سخن به میان آمده است.
قرآن، گستره معانی و رابطه آن با جاودانگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پاسخگویی قرآن به نیازه های روز و اعتقاد به جاودانگی و ابدیت آن از باورهای مسلمانان است. این باور، اندیشمندان مسلمان را بر آن داشته تا درباره مسئله «چگونگی پاسخگویی قرآن در گستره زمان ها و جاودانگی آن» بحث کنند و پاسخ های مطلوب و عقل پسندی ارائه دهند. این بررسی ها به نتایج و نکات ارزشمندی منتهی شده است، به یقین یکی از نکات مهم، مسئله گستره معانی آیات قرآنی است که می تواند پاسخگوی این نیازها باشد و در روایات نیز بر آن تأکید شده است. این پژوهش به دنبال بررسی این مسئله در روایات است که با عنوان ظاهر و باطن مطرح شده است.
تبیین چرخه ظاهر و باطن در تربیت براساس اندیشه شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
89 - 104
حوزههای تخصصی:
فرایند تکامل انسان و سیر شکوفایی استعدادهای او، حرکتی است که از یک جهت روبه سوی باطن و حقیقت هستی دارد و از جهت دیگر حقایق کسب شده را در ظاهر عالم آشکار می سازد. این پژوهش با هدف تبیین چرخه ظاهر و باطن در تربیت براساس اندیشه شهید مطهری صورت پذیرفته است. برای این منظور تمامی آثار مکتوب شهیدمطهری با روش تحلیلی توصیفی بدون نمونه گیری مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه شهید مطهری نسبت های «باطن؛ حقیقت ظاهر»، «ظاهر؛ نماد باطن» و «ظاهر؛ وسیله باطن» میان ظاهر و باطن برقرار است. ایشان فرایند تربیت را به یک معنا چرخه ای میان ظهورات عملی متربی و باطن وی دانسته و از طرفی تربیت صحیح را حرکت به سمت باطن و از پوسته به مغر عنوان می کنند. لذا وظیفه مربیان در این نگاه، آشنایی کامل با این چرخه و تصمیم گیری برای اصلاح متربیان براساس آن است. چراکه برای رسیدن به باطن متربی راهی جز ظهورات باطن او در عمل وجود ندارد. همچنین مربی می تواند از این چرخه با تکرار عمل ظاهری صحیح و دریافت بازخورد آن، برای تثبیت و تقویت ملکات متربی استفاده کند.
نظریه تأویل عرضی آیات الهیاتی قرآن در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۴)
47 - 62
حوزههای تخصصی:
این مقاله در مقام بررسی نظریه تأویل عرضی آیات الهیاتی قرآن ( آیات ناظر به اسما و صفات خداوند) در مکتب ابن عربی است. مسئله تأویل عرضی از مسائل مهم مکتب ابن عربی است و در چگونگی تأویل آیات الهیاتی قرآن مؤثر است. تأویل به دو روش امکان پدیر است: طولی و عرضی. در این مبحث تأویل به معنای فرارفتن از سطح ظاهر آیات الهیاتی به سطح باطن آن ها و دریافت معانی طولی آن است. در تأویل طولی تأویل گر می کوشد بدون تصرف در ظواهر آیات الهیاتی، سلسله معانی طولی را که دارای وحدت معنایی است، از بطن آیات برآورد. در تأویل عرضی بر خلاف تأویل طولی، معانی در عرض یکدیگرند و وحدت معنایی در آن ها لحاظ نمی شود. عارف در این نوع تأویل می کوشد آیات الهیاتی را در فضایی گسترده تر از معانی طولی ملاحظه کند و کلام خدا را در ناحیه معانی عرضی نیز توسعه دهد. از مهم ترین نتایج این پژوهش ارائه مبانی برای تأویل عرضی قرآن، لزوم رعایت وحدت معنایی در قرآن یا عدم آن و نگاه چند بعدی به قرآن و تنوع تأویل در این مکتب است. روش ما در این مقاله روش تحلیلی است.
دلایل فقهی تعارض اصل و ظاهر در عرصه اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
75 - 88
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعارض اصل و ظاهر در فقه اسلامی بر حوزه های قضاوت، حقوق، اقتصاد، سیاست اثرگذار است. به همین دلیل هدف پژوهش حاضر، بررسی دلایل فقهی تعارض اصل و ظاهر در عرصه اقتصاد است.مواد و روش ها: روش تحلیل مقاله حاضر تحلیلی و توصیفی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای است.ملاحظات اخلاقی: در نگارش مقاله حاضر، اصل ارجاع دهی دقیق و مستند مورد توجه بوده است.یافته ها: تقدم ظاهر بر اصل در قواعد: حلیت، اشتغال، اباحه و صحت نمود یافته که نشانگر توجه به زندگی اقتصادی و تکیه بر شهادت، اخبار و عدم بطلان ظاهر است. اما تقدم اصل بر ظاهر، به معنای آن است که در فقه اسلامی، حرمت ربا، نفی ضرر و ضرار و مشروع نبودن روزی حرام پذیرفته شده و آن هم به معنای جلوگیری از ترویج شیوه های ناسالم اقتصادی است.نتیجه: مقدم بودن اصل بر ظاهر در قواعد حرمت ربا و لاضرر به دلیل اثبات آثار منفی آنان در زندگی فردی و اجتماعی هستند. اما مقدم بودن ظاهر بر اصل، با ابتناء بر ادله شرعی و عقلی، به دلیل رعایت مصالح جامعه، کنار گذاشتن اصل بی اعتمادی (اصل صحت) و ترویج حسن نیت برای تعامل اقتصادی میان افراد است.
مطالعه انتقادی استناد ملاصدرا به حدیث بطون هفت گانه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
133 - 144
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم برای هدایت انسان ها و وصول آنان به سعادت ابدی فرو فرستاده شده است؛ چه اینکه مخاطب قرآن نیز انسان ها با همه مراتب مختلف و تنوع استعدادهای شأن است. با نظر به همین نکته، قرآن خود مراتبی داشته و افزون بر مرتبه ظاهری، بطونی دارد که هر انسانی نسبت به استعداد خویش از آن جرعه می نوشد. ملاصدرا با استشهاد به حدیثی در م ورد بط ون هفت گانه ق رآن کریم، آن را به مراتب هفت گانه سیر و سلوک انسانی تطبیق می دهد و بر آن است که هر یک از بطون قرآنی منطبق با مرحله ای از سیر انسانی می باشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که چه نقدهایی بر ملاصدرا در استناد به حدیث بطون هفت گانه قرآن کریم وارد است؟ یافته های پژوهش در روشی تحلیلی انتقادی به کلمات صدرالمتألهین نشان می دهد: هر چند احادیثی در منابع روائی شیعی یافت می شود که قرآن را دارای ظاهر و باطنی می داند، اما عدد مورد استناد ملاصدرا دقی ق نب وده و نمی ت وان ب ه ای ن ع دد در تحلی ل های هستی شناختی سیر انسانی تمسک جست. همچنین حدیث یادشده در جوامع روائی ما یافت نشده و احادیث شیعی فقط در بطون داشتن قرآن کریم با حدیث مورد نظر ملاصدرا اشتراک دارند.
مناشی و بنیادهای فلسفی فرهنگ از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به نظریه فرهنگ در میان فیلسوفان مسلمان پیشینه چندانی ندارد و فرهنگ در مفهوم امروزین آن، اساساً پدیده ای مدرن به حساب می آید. از سویی، با در نظر گرفتن این واقعیت که تا کنون نظریه محض فرهنگ، متناسب با اقتضائات بومی جامعه ایرانی- که مورد اجماع نیز باشد- تدوین نشده است. لذا در این مقاله با بهره گیری از دیدگاههای اندیشمندان نوصدرایی، به تبیین چیستی منشأ فرهنگ و بنیادهای فلسفی آن از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته شد. روش : این مطالعه با روش کیفی مطالعه اسنادی و تکنیک مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها : این کوشش نظری به نوعی درآمدی تأسیسی بر «فلسفه فرهنگ» با رویکردی بومی است. لذا در این مقاله صرفاً به الزامات و فصول محوری و زمینه ساز این مطالعه؛ یعنی بازخوانی بسترهای مفهوم امروزین فرهنگ، تبیین نسبت ساحات معنایی آن با اصول حکمی- فلسفی مبنا در فهم فرهنگ و پاسخ به چیستی منشأ مفهوم فرهنگ از دیدگاههای مختلف دست یافته ایم. نتیجه گیری : از نتایج این مطالعه می توان به ارائه تعریفی بومی از فرهنگ، تبیین اصول فلسفی چون اصل واقعیت، اصالت وجود، فهم تشکیکی از وجود، اتحاد معانی مجرد و... در شکل دهی به هویت مفهومی فرهنگ، چیستی منشأ فرهنگ و احصای ساحات معنایی آن از منظر حکمت متعالیه اشاره کرد.
حل تعارض بین اصل و ظاهر در بوته ی قاعده پذیری
حوزههای تخصصی:
اصل و ظاهر، در شمار پدیده های فقهی حقوقی هستند که در دادرسی ها، چه در مرحله ی تعیین هر یک از مدعی و مدعی علیه و چه در مرحله ی انشاء و صدور حکم، معیار و مستمسک است. این دو پدیده، گاه، هماهنگ با یکدیگر هستند و گاه، در تقابل و تعارض با یکدیگر قرار می گیرند. اینکه به هنگام بروز تعارض بین اصل و ظاهر، کدامیک بر دیگری تقدم دارد و قاعده ی کلی برای حل تعارض مذکور چیست، خود، محل سخن و مورد نقض و ابرام بین دانشیان فقه و حقوق شیعه است؛ از این رو، نوشتار حاضر، در راستای تبیین و نیل به این مهم، در پی استقراء موارد مذکور تعارض بین اصل و ظاهر در نوشته های فقهی فقیهان شیعه و بیان صور تعارض و فروض قابل طرح آن در ادبیات فقه و حقوق شیعه، به بررسی نمونه هایی چند از تعارض بین اصل و ظاهر، روی می نهد، تا در نتیجه ی آن، استواری فرضیه ی قاعده پذیری تعارض بین اصل و ظاهر را نمایان سازد.
قاعده حمایت از اعتماد مشروع و تطبیق آن با اصل ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق خصوصی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
5 - 36
حوزههای تخصصی:
امروزه قاعده حمایت از اعتماد مشروع یکی از مهم ترین مبانی شناسایی حقوق و تعهدات قراردادی و غیر قراردادی محسوب می شود. گرچه در حقوق ایران و فقه امامیه قواعد متعددی ازجمله اصالت اراده ظاهری، قاعده غرور، دلالت فحوی و نظریه نمایندگی ظاهری تا حدودی هدف حمایت از اعتماد مشروع را تأمین می کند اما، فقدان قاعده کلی دراین زمینه با حدود و ثغور و شرایط مشخص، محسوس است. براساس این قاعده هر گاه رفتار یک شخص یا مقام عمومی موجد اعتقاد معقول در ضمیر جمعی افراد جامعه گردد، این اعتقاد مبنایی برای ایجاد حق، شناخته شده و شایستهحمایت است بنا براین به عنوان مقدمه ایجاد قاعده کلی، مشروعیت و جواز اعتماد به ظواهر باید به اثبات برسد. در اصول فقه اصاله الظهور در حوزه الفاظ سابقه طولانی در جهت جواز ابتنا به ظواهر کلام افراد دارد اما، تردید در شمول اصل ظهور در باره ظواهر احوال و اعمال افراد به ویژه به دلیل عدم طرح صریح این نوع ظواهر در کتب اصولی، اثبات قاعده حمایت از اعتماد مشروع را با چالش مواجه می سازد. به عنوان قاعده ای کلی دراین زمینه می توان گفت: اگر احتمال خلافی که ظاهر حال به همراه دارد پس از عمل مطابق اعتقاد راجح ایجاد شده در ذهن مخاطب به وجود آید تصور موجود از باب حجیت ذاتی قطع معتبر بوده، اعتماد حاصل از آن اعتمادی مشروع است و شایسته حمایت محسوب می شود به ویژه در جایی که متکلم در مقام ایجاد معنا و مفهومی در ذهن مخاطب باشد.
بررسی مبانی تجسم عمل از دیدگاه سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه تکوینی بین عمل و جزاء یا همان تجسم اعمال یکی از کلیدی ترین مسائل معاد است که در آثار سیدحیدر آملی مورد توجه قرار گرفته است. مقاله پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی در صدد پاسخ به این سوال است که چه مبانی عرفانی در برداشت رابطه تکوینی بین عمل و جزاء موثر است؟ در این رابطه مبانی وجودشناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی سیدحیدر آملی بررسی شده و تاثیر مباحثی مانند ظهور و بطون عالم، تجدد امثال، مثال منفصل و متصل، ماهیت انسان و تصرف خلاقانه در تجسم اعمال تبیین شده است. آملی بر اساس مبانی مذکور معتقد است در این عالم چیزی از بین نمی رود و صرفاً از موطن ظاهر به باطن عالم رفته و ممکن است دوباره ظاهر شود. بدین ترتیب اعمال و اعتقادات انسان در عوالم اخروی تجسم یافته و ماهیت ثانوی و اخروی انسان به دست وی ساخته می شود، به طوری که هویت ثابت وی ضامن این-همانی انسان در دنیا و آخرت است.