مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
مدل سازی ساختاری تفسیری
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۰
115 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه ارایه چارچوبی آینده پژوهانه برای تحلیل موضوعات ژئوپلیتیک دفاعی می باشد. ژئوپلیتیک یا سیاست جغرافیایی ناظر بر اثر محیط و اشکال یا پدیده های محیطی نظیر موقعیت جغرافیایی، شکل زمین، منابع کمیاب، امکانات ارتباطی و انتقالی (زمینی، دریایی و هوایی)، وسایل ارتباط جمعی در تصمیم گیری های سیاسی، به ویژه در سطوح گسترده منطقه ای و جهانی می باشد. در پژوهش حاضر پس از بررسی ادبیات نظری ژئوپلیتیک و آینده نگاری راهبردی و بررسی تطبیقی عوامل ژئوپلیتیک، چارچوبی برای تحلیل موضوعات ژئوپلیتیک دفاعی مبتنی بر آینده نگاری راهبردی ارایه می گردد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از نوع توصیفی - پیمایشی است که در آن از روش ترکیبی استفاده شده است. روش گردآوری داده؛ مصاحبه، بررسی و تحلیل اسناد و مدارک و مقالات مرتبط و استفاده از پرسش نامه است. همچنین چارچوب نهایی و توالی گام های فرآیند با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری استخراج گردیده است. نتایج نشان می دهند که چارچوب مذکور از پنج سطح تشکیل شده است و دارای گام هایی نظیر؛ تحلیل کنشگران حال و آینده منطقه ای و فرامنطقه ای مؤثر بر ژئوپلیتیک دفاعی، وضعیت های اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی، کشف و شناخت وضعیت مطلوب ژئوپلتیک دفاعی، شناخت و طرح ریزی ژئوراهبردها و موقعیت های راهبردی، ارزیابی مستمر موضوعات ژئوپلتیک و همسویی اقدام ها و راهبردها با اهداف و علایق ژئوپلتیک می باشد.
طراحی مدل جامع کاهش قاچاق سوخت در کشور با تأکید بر نقش فن آوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۰)
101-129
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسئله قاچاق سوخت در کشور به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در دستور کار تمامی نهاد ها قرار گرفته است. زمینه یابی و کنترل قاچاق سوخت در کشور خواهد توانست تا از هدر رفت بسیاری از منابع پولی و انسانی پیشگیری کند. هدف از این پژوهش طراحی مدل ساختاریافته ای است تا با استفاده از نقش مؤثر فن آوری اطلاعات به کاهش قاچاق سوخت در کشور منتهی شود. روش پژوهش: به منظور انجام تحقیق، در مرحله اول 14 عامل مؤثر بر کاهش قاچاق سوخت در کشور شناسایی شد. سپس با استفاده از نظرات 76 تن از خبرگان قاچاق سوخت در کشور، از طریق پرسش نامه مقایسات زوجی اقدام به تعیین روابط میان هر یک از عامل ها شد. به منظور طراحی مدل ساختارمند از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. در ادامه با استفاده از پرسشنامه شامل 56 سؤال اقدام به برازش مدل مفهومی شکل گرفته با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان از قرارگیری 14 عامل شناسایی شده در پژوهش در 5 سطح کلی دارد. عامل های اصلاح قیمت های داخلی سوخت و متناسب سازی آن با نرخ های بین المللی با هدف کاهش حاشیه سود قاچاق سوخت، استفاده از ابزارها و فن آوری های روز برای کنترل قاچاق سوخت مانند سامانه RFID، ارائه برنامه منسجم و یک پارچه در موضوع قاچاق سوخت و ضرورت هم گرایی دستگاه های مسئول به عنوان عامل های شروع کننده در کاهش قاچاق سوخت کشور، به عنوان عامل های آغازگر در مدل شناسایی شدند. نتیجه گیری: استفاده مناسب و ساختاریافته از تمامی عامل های مؤثر بر قاچاق سوخت کشور؛ خواهد توانست به ایجاد یک بستر سالم در این زمینه کمک کرده و تصمیم گیران کلان کشور را در کاهش هدر رفت منابع از داخل کشور یاری کند.
الگویی برای برند کارفرما بر اساس مسئولیت اجتماعی در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر طراحی مدل برند کارفرما بر اساس مسئولیت اجتماعی در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی -اکتشافی از نوع آمیخته است. در این پژوهش از 15 نفر از کارشناسان و خبرگان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب مصاحبه عمیق به عمل آمد. سپس با استفاده از روش سلسله مراتبی و به روش ساختاری-تفسیری، ارتباط و توالی ابعاد، شاخص ها و مؤلفه های برند کارفرما تعیین گردید. نتایج نشان داد که در مدل ارائه شده، شاخصه های کیفی در چهار سطح قرار گرفته اند؛ در بالاترین سطح مدل (سطح چهارم) عوامل ذی نفعان، مشتریان، کارکنان، دولت، محیط زیست و بشر دوستانه قرار گرفته اند. این عوامل همانند سنگ زیربنایی مدل عمل می کنند که بر عامل مسئولیت اجتماعی تأثیر می گذارند. مدل ارائه شده از اعتبار قابل قبولی برخوردار بوده و می توان از آن با دقت بالایی در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب استفاده کرد.
ارائه مدل شناسایی و تحلیل ریسک های منابع انسانی در شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر درصدد است با درک اهمیت شناخت ریسک های منابع انسانی یک مدل کیفی و تحلیلی به منظور بهبود مدیریت ریسک ارائه دهد. در گام نخست ابعاد ریسک های منابع انسانی، با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با خبرگان دانشگاهی و مدیران عالی و ارشد شرکت به تعداد20 نفر شناسایی شدند. در گام بعدی جهت غربال مولفه های گردآوری شده، روش دلفی فازی و در نهایت، جهت تحلیل و سطح بندی آنها از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. نتایج حاصل منجر به ارائه مدل یکپارچه ریسک های منابع انسانی در چهار سطح گردید. ریسک های زمینه ای به عنوان زیربنای مدل و تأثیرگذارترین بُعد و ریسک های رفتاری به عنوان تأثیرپذیرترین بُعد از میان ابعاد ریسک های منابع انسانی معرفی شدند که نیازمند توجه بیشتر مدیران سازمان در راستای بهبود مدیریت ریسک های منابع انسانی می باشند
طراحی مدل عوامل مؤثر بر نگه داشت سرمایه انسانی مبتنی بر برند کارفرما با استفاده از روش مدل یابی ساختاری تفسیری (مورد مطالعه: شرکت بیمه البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
551 - 575
حوزههای تخصصی:
امروزه سرمایه انسانی مهم ترین سرمایه هر سازمانی محسوب می شود و نگه داشتن کارکنان مستعد یکی از معضلات بزرگ مدیریت منابع انسانی در عصر رقابتی امروز است. هدف از این پژوهش طراحی مدل نگه داشت سرمایه انسانی مبتنی بر برند کارفرما بود. این پژوهش پژوهشی کاربردی است که از لحاظ گردآوری داده جزء پژوهش های پیمایشی محسوب می شود. مؤلفه های تأثیرگذار بر نگه داشت سرمایه انسانی با مرور پیشینه تحقیق و بررسی مراجع مرتبط استخراج شد و با استفاده از روش دلفی متغیرهای تأثیرگذار توسط خبرگان پژوهش غربال و تأیید شدند. خبرگان پژوهش 10 نفر از کارشناسان و مدیران و استادان دانشگاه بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. پس از تأیید مؤلفه ها، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) برای طراحی مدل و از تحلیل میک مک برای تحلیل مدل استفاده شد که به نظر می رسد با این روش برای اولین بار تأثیرگذاری و تأثیرپذیری عوامل مختلف در نقش آفرینی برند کارفرما برای نگه داشت سرمایه انسانی تعیین شده است. با اجرای این روش 14 مؤلفه تأثیرگذار بر نگه داشت سرمایه انسانی در 5 طبقه دسته بندی شد. یافته های تحقیق نشان داد عواملی چون فرهنگ سازمانی، اعتماد سازمانی، ارزش های اصلی، و شرایط کاری انعطاف پذیر بیشترین تأثیرگذاری را بر متغیرهای دیگر دارند و با تغییر آن ها کل سیستم دچار تغییر می شود.
سطح بندی ساختاری اهداف استراتژیک در شرکت فولاد آلیاژی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
205 - 224
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ترسیم نقشه اهداف استراتژیک، ابزاری موثر برای ایجاد هم راستایی میان اهداف استراتژیک با استراتژی های سازمان و نشان دادن روابط علت و معلولی میان اهداف استراتژیک، گامی برای ارتقای اثربخشی شرکت تلقی می شود. در فضای تجربی سازمان ها، ترسیم نقشه اهداف استراتژیک به صورت شهودی صورت می گیرد. با روش شهودی، ارتباط علت و معلولی بین اهداف استراتژیک در لایه های مختلف کاملاً روشن نیست و مشخص نیست که کدام اهداف استراتژیک باهم ارتباط دارند. بنابراین، نیاز به ارائ ه روشی قضاوتی بر مبنای ریاضیات مانند مدل سازی ساختاری تفسیری برای ترسیم نقشه اهداف استراتژیک ضروری است. مدل سازی ساختاری تفسیری، روشی برای ساخت و درک ارتباط های میان عناصر سیستم پیچیده بر مبنای نظرات خبرگان است. مسئله این پژوهش، مشخص نبودن روابط علت و معلولی بین اهداف استراتژیک در سطوح کارک ردی شرکت فولاد آلیاژی ایران می باشد. بنابراین، ه دف این پژوهش، سطح بندی اهداف استراتژیک به صورت لایه های چندگانه در 4 منظر کارت امتیازی متوازن در شرکت فولاد آلیاژی ایران است که در هر لایه نیز اهداف چندگانه مد نظر قرار می گیرد. روش شناسی: نوع این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، 34 نفر از مدیران عالی و کارشناسان خبره شرکت فولاد آلیاژی ایران است. در این پژوهش، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای (بررسی های اسنادی، مطالعه کتب و نشریات داخلی و خارجی و جستجو در پایگاه های اطلاعاتی) و مطالعات میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) نسبت به جمع آوری داده های مورد نیاز اقدام شده است. در پرسشنامه این پژوهش رابطه تمامی اهداف از نظر چگونگی ارتباط و تأثیر آنها بر یکدیگر مورد سؤال قرار گرفته است. با توجه به 17 هدف استراتژیک شرکت فولاد آلیاژی ایران تعداد سؤالات پرسشنامه، 136 عدد حاصل شد. برای بهبود عملکرد محاسبات و تجزیه وتحلیل ها از نرم افزار Matlab برای ترسیم روابط علت و معلولی میان اهداف استراتژیک این شرکت از طریق مدل سازی ساختاری تفسیری در 4 منظر کارت امتیازی متوازن استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری و نرم افزار Matlab نشان داد: روابط بین اهداف استراتژیک شرکت فولاد آلیاژی ایران در کارت امتیازی متوازن در 6 لایه سطح بندی شدند. به لحاظ قدرت نفوذ و میزان وابستگی، اهداف «افزایش سرمای ه گذاری جهت تکمیل طرح های کارآمد نیمه تمام در شرکت فولاد آلی اژی ایران»" و «گسترش تعاملات میان صنعت فولاد آلی اژی ایران و مراکز علمی پژوهشی» اثرگذارترین اهداف هستند که در سطح 6 قرار گرفتند. در سطح پنجم، فقط هدف «توسعه زیرساخت های فناوری اطلاعات» قرار گرفت که در دسته اهداف مستقل (نفوذ) قرار دارد. در سطح چهارم دو هدف «جذب نیروی انسانی کارآمد» و «ارتقای عملکرد مدیریت دانش و اطلاعات» قرار گرفتند که در دسته اهداف مستقل قرار دارند. در سطح سوم، هفت هدف «ارتقای سطح توانمندی کارکنان»، «مدیریت بهینه فناوری»، «توسعه فناوری های برتر»، «ارتقای کیفیت محصولات»، «توسعه ظرفیت های تولیدی»، «تأمین پایدار مواد اولیه، اقلام، قطعات و تجهیزات» و «ارتقای عملکرد اجتماعی» قرار گرفتند که در دسته اهداف پیوندی (ارتباطی) می باشند. در سطح دوم، دو هدف «افزایش ضریب بهره برداری از تجهیزات» و «استفاده بهینه از دارایی ها» قرار گرفتند که در دسته اهداف وابسته قرار دارند. در نهایت، در سطح اول، سه هدف «تقویت برند در بازارهای هدف اقتصادی»، «افزایش رضایت مشتری» و «رشد سودآوری» قرار گرفتند که به عنوان وابسته ترین اهداف شناخته شدند. بحث و نتیجه گیری: شرکت فولاد آلیاژی ایران، با تقویت زیرساخت های خود در زمینه نیروی انسانی و فناوری اطلاعات و نیز توسعه و بهبود سیستم های اتوماسیون و پردازش اطلاعات قادر خواهد بود تا فرآیند های داخلی خود را بهبود داده و در وهله اول به افزایش بهره وری دست یافته و در وهله دوم ضمن تقویت برند خود در بازار و جلب رضایت مشتری به رشد سودآوری دست پیدا کند. همچنین، نتایج این پژوهش به لحاظ مدل ساختاری تفسیری ارائه شده و تحلیل MICMAC هماهنگ و هم راستا با منطق من اظر چهارگانه کارت امتیازی متوازن و دنیای واقعی است. لذا، پنج هدف واقع در سطوح زیرین مدل سازی ساختاری تفسیری، همگی در منظر رشد و یادگیری کارت امتیازی متوازن و در تحلیل MICMAC نیز به عنوان محرک های دیگر اهداف و جزء ناحیه نفوذ قرار دارند که روابط علت و معلولی میان این اهداف در نقشه اهداف استراتژیک با چارچوب کارت امتیازی متوازن و دنیای واقعی منطبق است. علاوه بر این، تمام اهداف در سه ناحیه نفوذ، پیوندی و وابسته قرار گرفتند و هیچ هدف ناسازگار و خود مختاری در نتایج مشاهده نشد. در ضمن، یافته های این پژوهش در عمل شرکت فولاد آلیاژی ایران را قادر خواهد ساخت تا درک بهتری از روابط اهداف خود داشته باشد و برای نیل به اهداف و اولویت بندی و بودجه بندی آنها، آگاهانه اقدام نماید.
توسعه الگوی انباشت سرمایه مسیر شغلی فرماندهان و مدیران ارشد نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
255 - 276
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فرماندهان ارشد نیروی انتظامی با بهره گیری از سرمایه مسیر شغلی خود به جایگاه مدیریت ارشدی ارتقاء یافته اند و با بهره گیری از این سرمایه به بهبود عملکرد سازمانی کمک خواهند کرد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی مولفه های موثر بر انباشت سرمایه مسیر شغلی فرماندهان و مدیران ارشد نیروی انتظامی است. روش : پژوهش حاضر ازنظر روش آمیخته و برمبنای پژوهش های کیفی و کمی و از نوع پژوهش های قیاسی استقرایی است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگانی شامل 11 نفر از فرماندهان ارشد انتظامی استان فارس هستند که براساس اصل کفایت نظری و بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مبنای انتخاب نمونه، اشرافیت اطلاعاتی و طی کردن مسیر شغلی فرماندهان ارشد در نیروی انتظامی بود. در مرحله کمی، ابزار گردآوری داده ها مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوای نسبی و آلفای کرونباخ تأیید شد. در بخش کیفی، داده های پژوهش با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شد. در مرحله کمی نیز ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و داده ها با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری تحلیل شد. یافته ها: 81 مولفه موثر بر سرمایه مسیر شغلی در قالب 7 بعد حمایت، ارتباطات، تلاش فردی، نظام ساختاری، توانایی های فردی، مهارت های شناختی و شایستگی ها شناسایی شدند. نتایج: نتایج پژوهش در قالب الگوی انباشت سرمایه مسیر شغلی نشان می دهد «ارتباطات» و «توانایی های فردی» و «شایستگی» در سطح 1، ابعاد «تلاش فردی» و «نظام ساختاری» و «مهارت های شناختی» در سطح 2 و بعد «حمایت» در سطح 3 از الگو قرار گرفتند.
مدل شبکه ای ریسک در بخش صادرات غیرنفتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
702 - 726
حوزههای تخصصی:
هدف: صادرات غیرنفتی از موضوعاتی است که در چند دهه اخیر، مباحث زیادی را به خود اختصاص داده است. در ایران، بخش عمده درآمد صادراتی، از فروش نفت تأمین می شود و اتکای دولت به منابع درآمدی دیگر در کمترین سطح قرار دارد، از این رو، صادرات غیرنفتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خروجی این پژوهش، مدلی شبکه ای از ریسک هایی است که صادرکنندگان ایرانی در بخش صادرات غیرنفتی با آن مواجه هستند. این مدل یکپارچه از بررسی، تحلیل روابط و سطح بندی ریسک ها به دست آمده است و به تصمیم گیران حوزه صادرات کشور کمک می کند تا از ارتباطات بین ریسک های مؤثر بر بخش صادرات غیرنفتی، نگرشی کامل داشته باشند و در سیاست گذاری ها، اولویت ها را شناسایی کنند.
روش: مرحله نخست پرسش نامه توزیع شد و مؤلفه های تأثیرگذار، با توجه به نظرهای خبرگان و فعالان اقتصادی منتخب و با استفاده از آزمون آماری t، مشخص شدند. پرسش نامه دوم، بر اساس مؤلفه ها تدوین و دوباره توزیع شد که با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری آن را تحلیل کردیم.
یافته ها: خروجی پژوهش، مدل شبکه ای شش سطحی حاصل از مدل سازی ساختاری تفسیری است که کلیه ریسک ها سطح بندی و ارتباط بین آنها مشخص شده است. سطح شش که سطح آخر و تأثیرگذارترین عوامل را نشان می دهد، جنگ، قوانین دولتی و نرخ ارز را شامل می شود.
نتیجه گیری: بیشتر ریسک ها با ارتباطات و تأثیرات زیادی به هم گره خورده اند و در این میان، ریسک زائد یا کم همیتی مشاهده نمی شود. هر گونه کوتاهی در یک ریسک، باعث می شود نتیجه نهایی که همان افزایش صادرات غیرنفتی است، با نقصان مواجه شود.
ارائه مدل تفسیری- ساختاری نظام جبران خدمات کارکنان بخش دولتی در راستای ارتقای سلامت اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
427 - 460
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، طراحی مدل نظام جبران خدمات کارکنان در راستای ارتقای سلامت نظام اداری است.
روش: پژوهش حاضر بر مبنای پارادایم تفسیری و مبتنی بر روش مدل سازی ساختاری تفسیری اجرا شده و از نظر هدف، کاربردی است. برای گردآوری داده های آن، از مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، متخصصان سازمان اداری و استخدامی کشور است و روش نمونه گیری، از نوع هدفمند است.
یافته ها: نظام جبران خدمات کارکنان در صورتی به ارتقای سلامت اداری منجر خواهد شد که از هفت مؤلفه کنترل داخلی، رویه های عادلانه، پرداخت مبتنی بر عملکرد، رویه های قانونی، رویه های شفاف، رویه های مستند و پرداخت انگیزاننده برخوردار باشد. طبق یافته ها، چهار مؤلفه در ناحیه پیوندی قرار گرفته اند که عبارت اند از «کنترل های داخلی»، «رویه های مستند»، «رویه های شفاف» و «رویه های عادلانه». این مؤلفه ها پویا محسوب می شوند؛ بدان معنا که هر تغییری در آنها می تواند کل سیستم را تحت تأثیر قرار دهد. مؤلفه هایی که در ناحیه مستقل قرار گرفته اند، شامل دو مؤلفه «رویه های قانونی» و «پرداخت مبتنی بر عملکرد» می شود که قدرت نفوذ و هدایت زیاد این دو مؤلفه در مدل را نشان می دهد. همچنین مؤلفه «پرداخت انگیزاننده» در ناحیه وابستگی قرار گرفته است که از میزان وابستگی زیاد این مؤلفه به سایر مؤلفه ها حکایت می کند.
نتیجه گیری: نظام جبران خدمات در راستای ارتقای سلامت نظام اداری، بایستی از رویه های شفاف و مستند برخوردار باشد و عدالت محوری را در اولویت قرار دهد. همچنین اثربخشی نظام جبران خدمت در راستای ارتقای سلامت اداری در گرو تبعیت رویه ها از قوانین و مقررات، استقرار کنترل های داخلی، پرداخت های انگیزاننده و مبتنی بر عملکرد است.
طراحی مدل شایستگی رهبران صنایع خلاق با استفاده از روش پشتیبان اجماع گسسته و مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
299 - 318
حوزههای تخصصی:
هدف: همگام با تغییرات رفتار مخاطبان، رشد فناوری های اطلاعات و ارتباطات، جهانی شدن و رفع محدودیت های بازار کسب وکار، صنایع خلاق و سازمان های رسانه ای، باید سریع تر با این تغییرات خود را سازگار کنند و همین تلاش برای سازگاری، این صنایع را پویا کرده است. در همین راستا، تکیه بر دارایی ها و سرمایه های سازمانی، رسیدن به موفقیت را تضمین می کند. از جمله سرمایه های کلیدی صنایع خلاق، شایستگی های رهبران آن است. هدف از اجرای این پژوهش، طراحی مدل شایستگی رهبران صنایع خلاق است. این مدل برای انتخاب و استخدام رهبران، توسعه و آموزش آنها، شناسایی استعدادهای سازمان های خلاق، ارتقا و انتصاب آنها کاربرد دارد.
روش: در این مقاله، با بهره گیری از دو رویکرد کیفی و کمّی و در دو مرحله اصلی، ابتدا شایستگی ها شناسایی شدند، سپس مدل سازی مفهومی شایستگی رهبران صنایع خلاق انجام شد. برای شناخت شایستگی ها، از روش مطالعه نظام مند ادبیات موضوع استفاده شد. در ادامه، به کمک روش پشتیبان اجماع گسسته، این شایستگی ها غربال شدند. در انتها نیز به کمک مدل سازی ساختاری تفسیری، مدل مفهومی شایستگی ها به دست آمد.
یافته ها: در گام اول، برای شناخت شایستگی ها و با روش مطالعه نظام مند ادبیات موضوع، 50 شایستگی شناسایی شد. در گام بعد و به کمک روش پشتیبان اجماع گسسته، این شایستگی ها غربال شده و به 38 معیار کاهش یافتند. در ادامه و با کمک مدل سازی ساختاری تفسیری، مدل سازی مفهومی 16 شایستگی انجام شده است.
نتیجه گیری: مدل مفهومی شایستگی در 4 سطح طراحی شده است. به بیان دیگر، طبق این مدل، رهبران صنایع خلاق باید دارای چهار نوع شایستگی پایه ای، رفتاری، فنی و تعالی بخش باشند.
مدل سازی پیامدهای توسعه پایدارِ گردشگریِ فرهنگی؛ رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
214 - 234
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار نقطه ایده آل صنعت گردشگری و یکی از اهداف عینی این صنعت در قرن بیست و یکم محسوب می شود. گردشگری فرهنگی در صورت برنامه ریزی و مدیریت ضعیف می تواند دارای جنبه های ناپایدار و پیامدهای جبران ناپذیری باشد. لذا بررسی عملکرد و پیامدهای آن در مقصدهای مختلف گردشگری ضرورت است. پژوهش های فراوانی در خصوص پیامدهای ناشی از توسعه پایدار گردشگری در مقصدهای فرهنگی انجام شده است. اما تاکنون پژوهش جامعی که دربرگیرنده ی کل این عوامل و شناسایی ارتباط میان آنها باشد، ارائه نشده است. هدف ، شناسایی پیامدهای ناشی از توسعه پایدار گردشگری فرهنگی با دید کل نگر و طراحی مدل در رابطه با ارتباطات میان آنهاست. این پژوهش، با تاکتیک آمیخته اکتشافی انجام شده به طوریکه در بخش کیفی، با روش مطالعه نظام مند فراترکیب؛ 43 کد اولیه، 3 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی؛ گردشگران، جامعه محلی و محیط زیست شناسایی و دسته بندی گردید. در مرحله کمّی با استفاده از تکنیک دلفی فازی و مدل سازی ساختاری-تفسیری، شاخص های شناساسایی شده فازی سازی و روابط بین شاخص ها تعیین و بصورت یکپارچه تحلیل نمودیم. برای مدل سازی از پرسشنامه ای به منظور استفاده از نظرات 11 خبره در زمینه گردشگری فرهنگی با روش نمونه گیری، هدفمند و گلوله برفی بهره بردیم. نتایج حاصل از این پژوهش، منجر به دسته بندی پیامدهای ناشی از توسعه پایدار گردشگری در مقصدهای فرهنگی و طراحی مدل بر این اساس در شش سطح شد. در نهایت، به تفسیر مدل و تجزیه و تحلیل سطوح مدل و ارتباطات میان ابعاد آن پرداخته و راهکارهایی جهت پایداری پیامدهای مثبت و جلوگیری از اثرات منفی در مقصدهای فرهنگی ارائه گردید.
طراحی تاثیرات متقابل مفاهیم بنیادین فرهنگ تعالی با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به منظور ایجاد انگیزه و رفتار مطلوب در کارکنان، دستیابی به اهداف سازمانی، افزایش بهره وری منابع انسانی و در نهایت دستیابی به تعالی سازمانی، مدیران ارشد سازمان ها از استراتژی های جدید و موثر استفاده می کنند. یکی از این استراتژی ها برای دستیابی به تعالی سازمانی، خلق فرهنگ تعالی مطلوب است و ایجاد یک فرهنگ قوی بر اساس تعالی است که سازمان ها در حوزه مدیریت کیفیت مواجه هستند.با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری در ابتدا به شناسایی عوامل موثر و اساسی بر روی فرهنگ تعالی پرداخته و سپس با استفاده از یک رویه سیستماتیک، روابط بین این عوامل تعیین شده است. مفاهیم بنیادین تاثیرگذار بر روی فرهنگ تعالی در پنج سطح شناسایی شده و سپس در راستای شناخت اهمیت و اولویت فعالیت های بهبود سازمان ها در راستای ارتقای فرهنگ روابط بین آنها مشخص شده است. علیرغم اینکه مفاهیم بنیادین در مدل های تعالی اشاره شده است، اما در اکثریت سازمان ها از آنها در راستای ارتقای فرهنگ تعالی سازمانی استفاده نمی شود و حتی تاثیر آنها را بر روی یکدیگر نمی دانند. در این پژوهش علاوه بر پرداختن به اهمیت موضوع، روابط بین آنها نیز تعیین شده است.
مدیریت توسعه صادرات؛ شناسایی و سطح بندی محرک های صادراتی (مطالعه موردی: صنعت ساخت قطعات خودرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
889 - 910
حوزههای تخصصی:
دولت ها در جمهوری اسلامی ایران در راستای مدیریت توسعه صادرات، می کوشند با ارائه محرک های صادراتی در قالب ها و شکل های مختلف و متنوع، زمینه های افزایش صادرات غیر نفتی را فراهم آورند.به سبب توان بالقوه مناسب ایران در امر صادرات قطعات خودرو، پژوهش حاضر، ضمن شناسایی محرک های صادراتی تأثیرگذار در صنعت قطعات خودرو، اقدام به سطح بندی و تعیین روابط آنها در قالب مدلی ساختاری- تفسیری (ISM) کرده است. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران ارشد شرکت های صادرکننده قطعات خودرو در سطح شهرستان تبریز است. نتیجه نهایی و اصلی پژوهش دربرگیرنده مدل یکپارچه محرک های صادراتی در صنعت قطعات خودرو در یک سلسله مراتب با روابط یک طرفه یا دوطرفه است. این مدل یکپارچه از بررسی و تحلیل روابط و سطح بندی محرک های تأثیرگذار در صادرات قطعات خودرو به دست آمده است و به مدیران و تصمیم گیران حوزه تجارت و صادرات کشور کمک می کند تا دیدی جامع از ارتباطات پیچیده بین محرک های اثرگذار بر حوزه صادرات قطعات خودرو دارا باشند و در سیاست گذاری های خود اولویت ها را شناسایی کنند و نظم و جهت گیری مناسبی داشته باشند.
مدل سازی ساختاری تفسیری هویت برند سازمانی در بازار B2B صنعت IT با نگاهی به عملکرد بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
259 - 280
حوزههای تخصصی:
تاکنون چندین چارچوب برای مفهوم هویت نام تجاری بیان شده است که با برندهای B2C سازگاری دارد؛ اما هنوز مدل فراگیری از ابعاد هویت برند و ارتباط بین آنها برای برندهای B2B ارائه نشده است. هدف از پژوهش حاضر مدل سازی ساختاری تفسیری هویت برند با نگاهی به عملکرد بازاریابی در بازار B2B صنعت فناوری اطلاعات است. بدین منظور، ابتدا ادبیات و پیشینه موضوع بررسی شد و با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مضمون (تحلیل تم)، عوامل مؤثر بر هویت و تأثیرپذیر از آن استخراج شد. به کمک روش مدل سازی ساختاری تفسیری بر اساس نظر خبرگان صنعت و استادان در این زمینه (13 خبره دانشگاهی و 12 خبره صنعت)، مدل هویت برند در بازار کسب و کار صنعت فناوری اطلاعات طراحی شد. برای انتخاب خبرگان در مصاحبه، روش نمونه گیری گلوله برفی به کار رفت. نتایج پژوهش نشان می دهد مدل هویت برند شامل 18 بُعد می شود. به علاوه، نتایج پژوهش حاکی از تأثیرگذاری هویت برند بر عملکرد بازاریابی و رضایت و وفاداری مشتریان و قصد آنان برای خرید مجدد است.
ارائه مدل شکل گیری تجربه مشتریان بانکداری خرد از طریق عوامل تحت مدیریت سازمان با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
565 - 584
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی در این پژوهش شناسایی عوامل تحت مدیریت سازمان در شکل گیری تجربه حضوری مشتریان در صنعت بانکداری خرد است. روش: در این راستا طرح پژوهش آمیخته به کار گرفته شده است و در رابطه با ۶۸ نفر از مشتریان بانکداری خرد از طریق روش مصاحبه عمیق و برگزاری گروه کانونی مطالعه شد، سپس نتایج حاصل از این بخش از طریق نظرسنجی از خبرگان و روش دلفی فازی ارزیابی شد. به منظور تأیید الگوی پژوهش و اطمینان از برازش و پایداری مدل تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم صورت گرفت. بدین منظور پرسش نامه ای با طراحی و اطلاعات لازم از ۴۰۰ نفر از مشتریان صنعت بانکداری خرد گردآوری شد. در نهایت برای تبیین مدل از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد و با نظرسنجی از خبرگان ارتباط میان عوامل سازنده تجربه مشتریان و سطوح آن مشخص شد. یافته ها: این پژوهش توانست عوامل شکل گیری تجربه مشتریان را در ۹ مقوله اصلی تعامل با مشتری، کارکنان، پاسخ گویی، شعب، برند، خدمات، فرایندها، محیط اجتماعی و تجربه خارق العاده به همراه ۳۳ زیرمقوله شناسایی کند و در نهایت این مدل در شش سطح اصلی مشخص شد. نتیجه گیری: این تحقیق توانسته است درباره نحوه ایجاد تجربه مشتریان در صنعت بانکداری خرد، دید جامع تری ایجاد کند. نتایج این پژوهش به شناسایی مقوله های اصلی تجربه مشتری و نحوه تأثیرگذاری این شاخص ها بر یکدیگر منجر شد.
طراحی مدل سازمان هولوگراف با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری با رویکرد تحلیل عاملی اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
543 - 560
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله طراحی مدل سازمان هولوگراف به کمک شناسایی عوامل مؤثر در آن است. سازمان هولوگراف با توجه به مؤلفه های ظرفیت سازی پویا، محیط کل گرا، سرمایه انسانی کارآمد، خودمدیریتی فزاینده و ساختار هوشمندانه، درصدد است تا کیفیت کل را در همه اجزا متبلور کند؛ به گونه ای که سیستم توانایی خودسازماندهی داشته باشد. روش پژوهش از نظر ماهیت اکتشافی، از نظر هدف بنیادی کاربردی و از نظر روش توصیفی پیمایشی با رویکرد ترکیبی است. در این مقاله، عوامل اصلی سازمان هولوگراف از عمق مبانی نظری استخراج شده است. به کمک روش دلفی و امتیازدهی به عوامل، از طریق تحلیل عاملی اکتشافی پنج مؤلفه جدید شناسایی و نام گذاری شد. این مؤلفه ها توانستند 056/87 درصد از عوامل مؤثر بر طراحی سازمان هولوگراف را پوشش دهند. طراحی مدل با بهره مندی از روش مدل سازی ساختاری تفسیری انجام گرفت. روایی ابزار را خبرگان امر و جدول واریانس تبیین شده جامع تأیید کردند و پایایی آن به کمک ضریب آلفای کرونباخ (964/0) به تأیید رسید. یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های مدل با یکدیگر ارتباط یک سویه دارند و مؤلفه محیط کل گرا بیشترین تأثیر را بر سایر مؤلفه ها می گذارد.
ارائه مدلی به منظور تبیین مسئولیت اجتماعی در شرکت های نفت و گاز با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
75 - 92
حوزههای تخصصی:
بی توجهی شرکت های نفت و گاز به مسئولیت اجتماعی در برخورد با ذی نفعان بیرونی، مشکلاتی را برای سازمان ایجاد می کند و بر سود و موفقیت سازمان تأثیر می گذارد؛ بنابراین، با توجه به مزایای مسئولیت اجتماعی برای شرکت های نفت و گاز، هدف این پژوهش، تبیین مسئولیت اجتماعی در شرکت های نفت و گاز است. برای انجام دادن این پژوهش با بررسی جامع پژوهش و همچنین با استفاده از نظر متخصصان، هشت دسته عوامل تبیین مسئولیت اجتماعی در شرکت های نفت و گاز شناسایی شدند. سپس با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری و با استفاده از ابزار پرسشنامه، عوامل در پنج گروه سطح بندی شدند. درادامه، پس از مشخص شدن سطوح هریک از عوامل و همچنین با درنظرگرفتن ماتریس دردسترس پذیری نهایی، مدل نهایی ساختار تفسیری ترسیم می شود. براساس نتایج، عواملی مانند اخلاق و ارزش ها، پاسخگویی، نوع دوستی و فرهنگ سازمانی، در ارتباط با موضوع مسئولیت اجتماعی در شرکت های نفت و گاز، اثرپذیری کمتری دارند.
ارائه چارچوبی برای تبیین تسخیر خط مشی های عمومی با کاربست روش تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری - تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
403 - 430
حوزههای تخصصی:
هدف: تسخیر خط مشی می تواند نتیجه یا فرایندی تعریف شود که در آن تصمیم های عمومی در رابطه با قوانین، مقررات و خط مشی ها، به واسطه اقدام ها و تلاش های یک گروه یا فرد خاص، به طور مداوم و مکرر از منافع عمومی دور شود و منافع آن گروه یا فرد را تأمین کند. هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای تبیین تسخیر خط مشی های عمومی است. روش: در این پژوهش، از دو روش کیفی تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. در بخش تحلیل مضمون پژوهش، کلیه متون موجود در خصوص تسخیر خط مشی های عمومی، به دقت تحلیل و بررسی شدند. برای اجرای روش شناسی مدل سازی ساختاری تفسیری نیز، نظر 12 نفر از خبرگان در قالب پرسش نامه دریافت شد و مبنای پژوهش قرار گرفت. یافته ها : در گام نخست، با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، شبکه مضامین تسخیر خط مشی های عمومی با 157 مضمون پایه، 43 مضمون سازمان دهنده و هفت مضمون فراگیر استخراج شد. در گام دوم نیز با بهره گیری از مدل سازی ساختاری تفسیری و برقراری ارتباطات زوجی، روابط بین مضامین فراگیر کشف و در شش سطح اولویت بندی شدند. نتیجه گیری : مدل نهایی، نمایانگر سطوح چارچوب تسخیر خط مشی های عمومی، شامل عوامل مؤثر بر تسخیر خط مشی ، بسترهای تسخیر خط مشی، ابزارهای تسخیر خط مشی، بازیگران تسخیر خط مشی، شرایط مداخله گر در تسخیر خط مشی، پیامدها و نتایج تسخیر خط مشی و راهکارهای جلوگیری از تسخیر خط مشی است.
تلفیق مدل سازی ساختاری تفسیری با فرآیند تحلیل شبکه ای فازی جهت مکان یابی مراکز خدماتی ISM FANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۸)
109 - 128
حوزههای تخصصی:
بررسی های انجام شده حاکی از آن است که مطالعات محدودی در خصوص مکان یابی مراکز خدماتی، و درنهایت مراکز درمانی، انجام گرفته است. از طرفی در اندک مطالعات موجود نیز بیشتر بر به کارگیری شاخص های کمّی مکان یابی تمرکز شده است. به نظر می رسد دلیل این امر، ابهام و نادقیق بودن شاخص های کیفی است که کاربرد آن ها را با محدودیت مواجه نموده است. در مقاله حاضر تلاش شده با استفاده از منطق فازی نشان داده شود که می توان ابهام موجود در اندازه گیری معیارهای کیفی را در این زمینه از بین برد. همچنین با بکارگیری فرایند تحلیل شبکه، به موضوع همبستگی معیارها و تأثیرات متقابل آنها در انتخاب یک واحد درمانی پاسخ مناسبی داده شود. از آنجایی که در فرایند تحلیل شبکه، برای تلفیق نظرات خبرگان از روش دلفی استفاده می شود و بنابراین ماهیت داده ها به شکل مد تغییر می باید، به منظور برطرف کردن این مشکل و نیز توسعه فرایند تحلیل شبکه از مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. نتایج حاصل از اجرای متدولوژی پیشنهادی در یک بررسی موردی، توانایی آن را به عنوان یک متدولوژی اجرایی علمی جهت مکان یابی واحدهای خدماتی، مطلوب نشان داده است. اگرچه محاسبات عددی به ویژه محاسبات بخش فازی زیاد و زمان بر خواهد شد
ارزیابی عوامل کلیدی پیاده سازی موفق تولید در کلاس جهانی با استفاده از رویکرد یکپارچه مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)، تئوری گراف و رویکرد ماتریسی (GTMA) (مطالعه موردی:گروه ایران خودرو و سایپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
63 - 81
حوزههای تخصصی:
تولید در کلاس جهانی (WCM) یک مفهوم کلیدی و مهم در جهان معاصر است که توجه بسیاری از صنایع را به خود جلب کرده است. بسیاری سازمان ها از سیستم تولید در کلاس جهانی به منظور رقابت در بازار جهانی استفاده می کنند. دیدگاه های گوناگونی درمورد فلسفه و مفاهیم ویژگی های WCM مطرح است اما آنچه به عنوان عنصر کلیدی مطرح است، رسیدن به عملکردی مطابق با "بهترین ها در سطح جهانی" است. تاکنون عوامل متعددی شناسایی شده اند که بر پیاده سازی موفق تولید در کلاس جهانی مؤثر هستند، اما پژوهش های کمی در حوزه ارزیابی این عوامل در کشورهای در حال توسعه انجام شده است. هدف اصلی این مقاله، ارائه تکنیکی برای ارزیابی عوامل کلیدی پیاده سازی موفق تولید در کلاس جهانی و مقایسه توانایی دو شرکت مورد مطالعه در پیاده سازی WCM، با توجه به شاخص نهایی به دست آمده برای هر شرکت است. این تکنیک ترکیبی از دو رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)، تئوری گراف و رویکرد ماتریسی (GTMA) است که در دو شرکت خودروسازی (ایران خودرو و سایپا) به کار گرفته شده است. براساس نتایج این پژوهش، امکان تعیین میزان توانایی شرکت ها در پیاده سازی WCM، همچنین مقایسه و رتبه بندی شرکت ها از حیث توانایی در پیاده سازی WCM با توجه به شاخص هر شرکت فراهم می شود.