مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
مدل سازی ساختاری تفسیری
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
573 - 590
حوزههای تخصصی:
چارچوب ارزیابی متوازن ابزاری برای ارزیابی راهبردی به شمار می رود. بازبینی مبانی نظری مرتبط، بازگوی این حقیقت است که با وجود پیشرفت های چشمگیر ابعاد مفهومی و نظری این چارچوب، اجرای آن به ویژه برمبنای روش های کمی با دشواری هایی مواجه است. هدف این مقاله ارائه رویکردی کیفی و کمی برای پیاده سازی چارچوب ارزیابی متوازن براساس مطالعه موردی یکی از شرکت های تولیدی است. در این نوشتار چگونگی یکپارچه سازی نمودار علت ومعلولی، مدل سازی ساختاری تفسیری و فرایند تحلیل شبکه ای برای تعیین اهداف راهبردی و معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین وزن آنها در چارچوب ارزیابی متوازن شرح داده می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد اهدافِ مالی بیشترین درجه وابستگی را دارند و اهدافِ رشد و یادگیری از بیشترین نیروی محرک برخوردارند. همچنین در سازمان بررسی شده، بالاترین اولویت از میان شاخص های کارت ارزیابی متوازن به مشتری اختصاص یافت. اهداف افزایش کاربری دارایی ها از لحاظ مالی، تولید محصول با قیمت رقابتی از نظر مشتری، شناخت و برآورده ساختن نیازهای هر گروه از مشتریان از لحاظ فرایندهای درون سازمانی و مشارکت فعال در جامعه از نظر رشد و یادگیری، بالاترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
ارائه مدل چابکی زنجیره تأمین پایدار در صنعت آجر استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
335 - 352
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه شرکت های تولیدی ناگزیرند برای بقا به مسائل زیست محیطی و اجتماعی در زنجیره تأمین توجه کنند. برای بررسی زنجیره تأمین پایدار، تلاش های زیادی صورت گرفته؛ اما در زمینه چابک بودن زنجیره تأمین پایدار تحقیقات کمی وجود دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل چابکی زنجیره تأمین پایدار در صنعت آجر استان اصفهان به اجرا درآمده است. روش: پژوهش حاضر توسعه ای کاربردی بوده و به صورت کیفی اجرا شده است. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، 10 خبره آشنا به پژوهش تعیین شدند. سپس با استفاده از روش تحلیل مضمونی و به کمک مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان، مضمون های توصیفی، تفسیری و فراگیر شکل گرفته و بدین ترتیب عناصر مدل استخراج گردید. از روش مدل سازی ساختاری تفسیری به منظور برقراری ارتباط میان عناصر و ساختن مدل استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج به دست آمده از تحلیل مضمونی، 11 عامل، شامل اجتماعی بودن، پاسخگویی، رعایت قوانین، سرعت، فناوری اطلاعات، حفظ محیط زیست، شایستگی، انعطاف پذیری، تعهد مدیریت ارشد، مدیریت کیفیت جامع و اقتصادی بودن، به دست آمد و به کمک روش مدل سازی ساختاری تفسیری، مشخص شد تعهد مدیریت ارشد زیربنای مدل بوده و دو عامل اجتماعی بودن و حفظ محیط زیست سرآمد مدل هستند. نتیجه گیری: برای رسیدن به چابکی زنجیره تأمین پایدار در صنعت آجر، مدیران صنایع آجر باید نسبت به اجرای چابکی زنجیره تأمین پایدار، تعهد و آمادگی لازم را داشته باشند.
ارائه مدل مدیریت تغییر در برون سپاری خدمات فناوری اطلاعات: رویکرد ساختاری- تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
405 - 425
حوزههای تخصصی:
تصمیم درباره برون سپاری یکی از کلیدی ترین تصمیم ها در حوزه فناوری اطلاعات است که می تواند به موفقیت مدیریت سرمایه گذاری های این حوزه بینجامد. علی رغم این اقبال عمومی، آمارها مؤید افزایش میزان شکست پروژه های برون سپاری فناوری اطلاعات در سازمان هاست که ریشه بسیاری از این ناکامی ها را می توان در تغییرات به وجود آمده به واسطه اتخاذ این راهبرد و مدیریت نادرست آنها دانست که نه تنها به شکست فرایند برون سپاری منجر می شوند، بلکه هزینه ها و مخاطرات جدی دیگری را نیز با خود به همراه می آورند. هدف از این مقاله، شناسایی و اولویت بندی الزامات مدیریت تغییر در فرایند منبع یابی مبتنی بر رویکرد برون سپاری خدمات فناوری اطلاعات است. بدین منظور، ضمن مطالعات کتابخانه ای غنی، با خبرگان نیز مصاحبه ای به عمل آمد و بر اساس رویکرد مدل سازی تفسیری ساختاری به اولویت بندی مؤلفه های مؤثر بر موفقیت مدیریت تغییر در برون سپاری خدمات فناوری اطلاعات اقدام شد. پژوهش هم از نظر مدل توسعه یافته و هم به لحاظ روش شناسی، دارای نوآوری در حوزه برون سپاری است.
رویکرد تعاملی در استفاده از سیستم های کنترل مدیریت در شرکت های دولتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
293 - 324
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین رویکرد تعاملی و تشخیصی در استفاده از سیستم های کنترل مدیریت با میزانمقبولیت فعالیت های حسابداری مدیریت نوین در شرکت های دولتی ایران می باشد. جامعه آماری کلیهخبرگان و کارشناسان مالی و رؤسای حسابداری صنعتی در شرکت های دولتی ایراناست. در بخش کیفی دیدگاه 15 نفر از کارشناسان مالی و رؤسای حسابداری صنعتیو در بخش کمی 384 نفر از کارکنان شرکت های دولتی ایران انتخاب و با استفاده ازتکنیک دلفی، تحلیل سلسله مراتبی و مدل سازی ساختاری تفسیریالگو طراحی شد. تحلیل محتوای کیفی با روش تم و در بخش کمی از روش کمترین مجذورات جزئی (PLS) استفاده شد. بر اساس الگوهای کمی، یافته ها نشان می دهد سازمانها جهت حفظ مزیت رقابتی باید با تغییرات ناشی از منابع خارجی اثرگذار بر عملکرد شرکت ها( رقبا، مشتریان، دولت و تغییر قوانین) و از منابع داخلی در قالب کاهش هزینه ها و بهبود کیفیت هماهنگ و سیاستها و اقدامات لازم را بعمل آورند.
The main purpose of this study is to investigate the relationship between interactive and diagnostic approach in the use of management control systems with the acceptance of new management accounting activities and its impact on the success of these activities in Iranian state-owned companies. The statistical population in the present study is all financial experts and heads of industrial accounting in Iranian state-owned companies. In this study, the views of 15 financial experts and heads of industrial accounting in Iranian state-owned companies have been used, and in a small number of employees of Iranian state-owned companies, about 384 people were considered as available sample. The interview was used to collect research data in the qualitative part and a questionnaire was used in the quantitative part. In this research, Delphi technique, hierarchical analysis and interpretive structural modeling have been used to identify and design the pattern of index relations. Qualitative data analysis in this study was performed by theme analysis method. MAXQDA software was used for qualitative content analysis. Also, in a small part, structural equation modeling methods, ie partial least squares (PLS) method were used to test the measurement model and research hypotheses. According to the results, 17 identified criteria were evaluated and approved based on the opinion of experts. Based on the results, the proposed model was analyzed as a structural equation model and it was shown that the proposed model has a fit and is quantitatively approved. Finally, it can be concluded that in order to maintain a competitive advantage, organizations must adapt to changes in external accounting, such as competitors, customers, government and changing laws, as well as internal sources such as cost reduction and quality improvement; It can help managers make the right decisions to make the business environment more dynamic.
ارزیابی عوامل موثر بر برندسازی در شرکت خودروسازی سایپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
91-108
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی پیامدهای شخصیت برند با رویکرد فراتحلیل و مدل سازی ساختاری تفسیری است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع استفاده توصیفی و از نظر نوع داده ها، کمی است. در پژوهش حاضر، ابتدا پیامدهای شخصیت برند از 40 مقاله منتشر شده در مجلات علمی داخلی و خارجی و پایان نامه های کارشناسی ارشد در بازه زمانی سال 1390 تا پایان سال 1398 با روش فراتحلیل شناسایی و استخراج شدند. در گام بعد، پیامدهای مذکور با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری و بر اساس نظرات دوازده نفر از کارشناسان شرکت خودروسازی سایپا رتبه بندی و مدل روابط میان آن ها تعیین شد. بر اساس یافته های فراتحلیل از بین پیامدهای شخصیت برند، به ترتیب متغیرهای تأثیر برند، رضایت مشتریان، کیفیت ارتباط، توسعه برند، ارزش ادراک شده، وفاداری به برند، ارزش دوره عمر مشتری و ارزش ویژه برند دارای بیشترین اندازه اثر بودند. بر اساس نتایج مدل سازی ساختاری تفسیری، پیامدهای شخصیت برند در شش سطح قرار گرفتند به گونه ای که متغیر تأثیر برند دارای بیشترین تأثیرگذاری و متغیر ارزش عمر مشتری دارای بیشترین تأثیرپذیری بودند.
شناسایی مؤلفه های برنامه درسی معنوی با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
127 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که میتواند بهترین موقعیت را برای تبلور و رشد معنویت در افراد فراهم سازد، برنامه های درسی معنوی است. این برنامه نوعی از برنامه درسی است که مفاهیم معنویت را از طریق محتوا و برنامه های آموزشی انتقال می دهد و خواهان رسیدن به سطوح بالاتر آگاهی و معنی دار کردن زندگی است، از این رو مطالعه حاضر به شناسایی و تعیین مؤلفه های برنامه درسی معنوی با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری پرداخت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است، از نظر رویکرد قیاسی، از نظر فلسفه پژوهش آمیخته (کیفی- کمی) و در نهایت طرح آن آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش را خبرگان حوزه مدیریت آموزشی تشکیل میدادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و تعداد مشارکت کنندگان مبتنی بر اشباع نظری برابر با 14 نفر بود. جمع آوری دادهها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت که روایی و پایایی آن با استفاده از نظر صاحب نظران تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون و تحلیل ساختاری-تفسیری استفاده شد. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد مؤلفه های برنامه درسی معنوی مشمول خودسازی، خودارزشمندی، جامعه شناسی، جامعه پذیری، جهانی شدن، جهانی سازی، معنویت، معنویت سازی، نیاز به تکامل، نیاز به معنی، درون روانی و بین فردی است. همچنین یافته های بخش کمی نشان داد مؤلفه های خودسازی، خودارزشمندی و نیازبه تکامل بیشترتأثیرگذار ودرمقابل مؤلفه های جهانی شدن،جامعه شناسی،معنویت سازی،درون فردی،بین فردی وجامعه پذیری بیشتر تأثیرپذیربودند.
مدل سازی ساختاری تفسیری ابعاد فردی مدیریت جهادی؛ واکاوی هدایت و وابستگی مؤلفه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
435 - 464
هدف: پژوهش حاضر، در بستر فهم لزوم همسازی ارکان نظامات و سیستم ها در فرایند نظام سازی شکل گرفت. یکی از مهم ترین ارکان هر سیستم اجتماعی، عاملان و بازیگران انسانی سیستم اند و در این میان، مدیران سیستم اجتماعی از دیگر بازیگران مؤثرترند. بر این مبنا، این پژوهش، در جهت مدل سازی ساختاری- تفسیری و تحلیل قدرت نفوذ بین مؤلفه های فردی مدیریت جهادی سازمان داده شد؛ علاوه بر آن، معیارهای استخراج شده، تعیین سطح شد و تحلیلی از میزان وابستگی متغیّرهای سیستم ارائه شد. روش : در گام اول برای دستیابی به مؤلفه های مدیریت جهادی به سراغ روش تحلیل مضمون رفته و از مصاحبه با خبرگان این حوزه اطلاعات اولیه حاصل شد، داده های حاصل از مصاحبه ها تحلیل شد و در نهایت، مؤلفه های فردی مدیریت جهادی ارائه شد. در گام بعد به منظور بررسی رابطه این مفاهیم با یکدیگر و سطح بندی آنها روش مدل سازی ساختاری- تفسیری انتخاب، همچنین برای درک و تحلیل بهتر روابط، از تکنیک تحلیل ساختاری و نرم افزار میک ماک استفاده شد. یافته ها: بر این اساس، بعد فردی مدیریت جهادی از 10 مؤلفه تشکیل و در شش سطح دسته بندی شد. نتیجه گیری : بر این مبنا، مؤلفه های «آخرت گرایی و جهان بینی توحیدی»، «ولایتمداری» و «توکل بر خدا» به عنوان اثرگذارترین مؤلفه مشخص شد.
طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه اکوتوریسم شهر خلخال با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به ویژه به منظور گذران اوقات فراغت یکی از نیازهای اصلی انسان محسوب می شود. از بُعد اقتصادی برای بسیاری از کشورها این صنعت منبع اصلی درآمد، اشتغال، رشد بخش خصوصی و توسعه ساختار زیربنایی است. یکی از حوزه های جذاب گردشگری برای مردم و گردشگران، طبیعت گردی یا اکوتوریسم است. اکوتوریسم به نوعی از گردشگری اشاره دارد که گردشگران به بازدید منابع و مناطق طبیعی می پردازند. این نوع از گردشگری بر جذابیت محیط زیست تاکید دارد. این پژوهش از نوع روش تحقیق کیفی – کمی (درچارچوب روش شناسی تحقیق آمیخته) و از نقطه نظر هدف کاربردی می باشد. ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق عوامل مؤثر در توسعه اکوتوریسم استحصال شد و سپس در مصاحبه با خبرگان عوامل دسته بندی و سپس اولویت بندی با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری انجام شد. نتایج نشان می دهد که یکی از مهم ترین عواملی که می تواند توسعه اکوتوریسم این منطقه را شکوفا نماید مدیریت مناسب است. این عامل می تواند سایر عوامل را تحت تأثیر قرار داده و آن ها را در راستای توسعه پایدار گردشگری جهت دهی نماید.
توسعه گردشگری سلامت در مشهد با روش مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگرى سلامت از رو به رشدترین بخش های صنعت گردشگرى در جهان است و به صورت یکی از صنایع جذّاب در زمینه های اقتصادی، اشتغال زایی، معرفی فرهنگ ها و حتی ایجاد منافع سیاسی ب رای کش ورها مطرح است. از این رو، تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت گردشگری سلامت در شهر مشهد و شناسایی نقاط ضعف گردشگری سلامت در فرآیند جذب و ارائه خدمات پزشکی و گردشگری سلامت به بیماران کشورهای خارجی تدوین ش ده است، لذا تجزیه و تحلیل موانع توسعه گردشگری سلامت در مشهد، با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) به مرحله اجرا درآمده است. این روش جزو روش های تجزیه و تحلیل سیستم ها می باشد که به بررسی تعاملات میان عناصر سیستم می پردازد. روش مدل سازی ساختاری تفسیری مبتنی بر نظر خبرگان می باشد. پانل خبرگان متشکل از خبرگان حوزه گردشگری سلامت و دست اندرکاران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، وزارت امور خارجه و مدیران مراکز تفریحی و اقامتی، بیمارستانهای رضوی، قائم، مهر و امام رضا علیه السلام می باشد. یافته ها نشان داد که تحریم های دنباله دار اقتصادی و سیاسی، تعدد مراکز سیاست گذاری و عدم تعامل میان آنها، محدودیت های فرهنگی و مذهبی برای گردشگران خارجی، عدم حمایت دولت از سرمایه گذاری در بخش گردشگری و عدم تشویق بخش خصوصی برای سرمایه گذاری از تأثیرگذارترین موانع توسعه گردشگری به حساب می آیند.
شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر تعارضات اولیه زناشویی در زوجین تازه ازدواج کرده با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
541 - 560
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر تعارضات اولیه زناشویی در زوجین تازه ازدواج کرده، انجام شد. در این پژوهش توصیفی، جامعه آماری شامل مشاوران مجربی بود که در شهرستان های میبد و اردکان در حوزه خانواده فعالیت می کردند. با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 12 مشاور به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از مدل ساختاری-تفسیری به سطح بندی عوامل استخراج شده پرداختند. یافته ها نشان داد عامل فضای ناخوشایند خانواده مبدأ در سطح هفتم و زیربنایی و عامل خیانت و روابط فرازناشویی در بالاترین و آخرین سطح مدل قرار می گیرد. نوع ساختار قدرت در خانواده در سطح ششم، عوامل ایده ال های ذهنی، مشکلات مالی و اقتصادی، ضعف زوجین در مهارت های زندگی و تفاوت در سبک زندگی در سطح پنجم، هویت مدرن زنان امروز و ناآگاهی از مسائل جنسی در سطح چهارم، بیماری روانی و اختلالات رفتاری یکی از زوجین و رویداد های دوران قبل از ازدواج (آشنایی، نامزدی، عقد) در سطح سوم و نبود عشق و محبت اولیه در سطح دوم قرار گرفت. براساس این مدل، می توان نتیجه گرفت فضای ناخوشایند خانواده مبدأ، مؤثرترین و زیربنایی ترین عامل در ایجاد تعارضات اولیه زناشویی است که بایستی در مشاوره های پیش از ازدواج مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
مدل یابی موانع تحقق پذیری طرح های آمایش سرزمین استان تهران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۹
77 - 94
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به دلیل ایجاد درک و دانشی کاربردی برای مسئولان و مدیران استان تهران در زمینه شناسایی و سطح بندی موانع کلیدی بر تحقق پذیری طرحهای آمایش سرزمین در استان تهران، ازنظر هدف گذاری کاربردی و از منظر روش جمع آوری داده، توصیفی از نوع پیمایشی است. برای انجام این پژوهش با بررسی جامع و همچنین با استفاده ازنظر خبرگان و متخصصان، 22 عامل مؤثر با استفاده از روش تحلیل ساختاری آینده پژوهی از بین 13 متغیر برای مدل یابی موانع موثر در تحقق پذیری طرحهای آمایش سرزمین شناسایی شدند. سپس با استفاده از تکنیک تلفیقی مدلسازی ساختاری تفسیری و با استفاده از ابزار پرسشنامه، عوامل در هشت گروه سطح بندی شدند. در ادامه، پس از مشخص شدن سطوح هریک از عوامل و همچنین با درنظرگرفتن ماتریس در دسترس پذیری نهایی، مدل نهایی ساختاری تفسیری - ترسیم شده است . بر اساس نتایج، عواملی مانند تعدد قوانین و مقررات در ارتباط با آمایش سرزمین، عدم وجود برنامه ریزی راهبردی نهادی در ارتباط با آمایش سرزمین استان، ضعف طرح و برنامه های آمایشی تهیه شده در ارائه الگویی کارآمد برای توسعه پایدار یکپارچه مناطق مختلف استان، عدم حضور ذینفعان و ذینفوذان در فرایند تصمیمگیری و تصمیم سازی در بخش آمایش سرزمین، فقدان قواعد و مقررات مناسب و تفکر نظامند و نهادینه برای مدیریت سرزمین و روشن نبودن جایگاه طرح آمایش استان در نظام برنامه ریزی استان تهران جزو متغیرهای کلیدی و تأثیرگذار بر عدم تحقق پذیری طرحهای آمایش سرزمین در استان تهران به شمار میروند.
طراحی الگوی عوامل موثر بر آمادگی الکترونیکی سازمانی با رویکرد ساختاری تفسیری در ادارات ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق طراحی الگوی شناسایی عوامل موثر بر آمادگی الکترونیکی سازمانی ادارات ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی بود. روش پژوهش ازنوع کیفی با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری است. با مرور ادبیات تحقیق و مصاحبه با 15 نفر از خبرگان(اشباع نظری)، هفت دسته عوامل موثر در سنجش آمادگی الکترونیکی شامل سیاسی، تکنولوژیکی، فردی و نیروی انسانی، محیطی، آمادگی فضای کسب و کار الکترونیکی، سازمانی، و مدیریتی شناسایی شدند و روایی محتوایی آن به تایید 10 نفر ازخبرگان دانشگاهی و متخصصان حرفه ای رسید. عوامل بر اساس مدل سازی ساختاری تفسیری درپنج سطح قرار گرفتند که براساس آن گراف مدل سازی ساختاری- تفسیری طراحی شد. نتایج نشان داد که در بالاترین سطح( سطح پنجم) عامل سیاسی، سطح چهارم عامل تکنولوژیکی، در سطح سوم، عامل فردی و نیروی انسانی، در سطح دوم، عوامل محیطی و فضای کسب و کار الکترونیکی و در سطح اول(پایین ترین سطح) عوامل مدیریتی و سازمانی قرار گرفتند. براساس یافته -های پژوهش این عوامل برآمادگی الکترونیکی سازمانی اثرگذار است. با تحلیل میک مک، متغیرها بر حسب قدرت هدایت و وابستگی متغیرها در چهار دسته خودمختار، وابسته، پیوندی و مستقل شناسایی شدند. نتایج نشان داد عامل هایی همچون سیاسی و تکنولوژیکی از قدرت اثر و نفوذ بالاتری برخوردار هستند و قدرت اثر گذاری بعد سیاسی بر آمادگی الکترونیکی از اثر گذاری بعد تکنولوژیگی بیشتر است. پیشنهاد می شود این عوامل برای آمادگی الکترونیکی مد نظر قرار گیرند.
طراحی مدل ساختاری تفسیری استراتژی های ورود به بازار اینترنت اشیا (با رویکرد مدل بوم کسب و کار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۱۱
121 - 146
حوزههای تخصصی:
رقابت در بازار امروزی و پایداری در این میدان پرتلاطم، نیازمند جهت گیری های مناسب شرکت ها و سازمان ها است. شرکت ها به خصوص شرکت های نوآور برای اینکه پایداری آنان در میدان رقابت تضمین گردد باید بتوانند با دانش و اطلاعاتی که از مشتریان، بازار و رقبا به دست می آورند، محصولات را متناسب با شرایط محیط و بازار تولید کنند. برنامه های «اینترنت اشیاء» به عنوان یکی از مهم ترین محورهای تکنولوژی آینده شناخته شده و توجه قابل ملاحظه ای از صنعت را به خود اختصاص داده است. انتخاب روش ورود یکی از مهم ترین و بحرانی ترین تصمیمات استراتژیک برای شرکت هایی است که به دنبال توسعه و گسترش سطح کسب و کار خود هستند. از این رو ضروری است متغیرهای مهم استراتژیک در نوع و شیوه ورود به بازارها شناسایی شوند. مدل کسب و کار، ابزاری است که از طریق آن شرکت ها می توانند ارزش های جدیدی را برای مشتریان خود ایجاد کنند و مقادیری از نوآوری را به دست آورند. در این تحقیق برای ساختمان های هوشمند از مدل بوم کسب و کار (کانواس) استفاده شده است. در تحقیق پیش رو قصد داریم طراحی مدل ساختاری تفسیری مربوط به مؤلفه های به دست آمده از طریق استراتژی های ورود به بازار اینترنت اشیا (مدل بوم کسب کار) را در صنعت هوشمندسازی ساختمان مورد بررسی قرار دهیم. این پژوهش از نظر هدف، نحوه گردآوری داده ها، روش پیمایش و ماهیت به ترتیب بنیادی، پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی)، پیمایشی، اکتشافی است. همچنین برای گردآوری داده های مورد نیاز از روش میدانی و در روش کیفی از مصاحبه های عمیق فردی و در روش کمی از پرسش نامه زوجی محقق ساخته استفاده شده است. در همین راستا پرسش نامه ای با طیف 5 گزینه ای «لیکرت» تهیه و به تعداد 70 پرسشنامه جمع آوری شد، سپس داده ها وارد نرم افزار روش حداقل مربعات جزئی و مدل اجرا گردید. همچنین برای تدوین ادبیات تحقیق و مبانی نظری از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. متغیرهای به دست آمده در این تحقیق کیفی به روش داده بنیاد و طی 15 مصاحبه کسب و از طریق مدل سازی ساختاری تفسیر ی اعتبارسنجی گردید که 39 متغیر مشاهده شده (سوالات یا شاخص ها) و 17 متغیر مکنون (عوامل به دست آمده) برای ارائه مدل ساختاری با تکیه بر مدل های اندازه گیری برای اطمینان و برازش مناسب شاخص های سنجش مورد آزمون قرار گرفته است و برای تأیید مدل و پاسخ به فرضیات از مدل یابی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار «اسمارت پی ال اس» استفاده شده است. ابتدا مدل اندازه گیری برای اطمینان از روایی و برازش مناسب شاخص های سنجش مورد بررسی قرار می گیرد و سپس نتایج به دست آمده از مدل ساختاری تفسیری ارائه می گردد. در پایان نیز جایگاه متغیرهای به دست آمده برای ورود به بازار اینترنت اشیا در صنعت هوشمند سازی ساختمان مورد تحلیل قرار گرفته شده است.
الگوی انتخاب مدیران شرکت های دولتی ناظر بر بندهای 3 و 4 سیاست های کلی نظام اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۷
42 - 72
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم اصلاح نظام اداری و بهبود مدیریت، انتخاب و انتصاب مدیران شایسته مبتنی بر اصول عملی و وجود معیارهای عینی و شفاف است که این مهم در بند های 3 و 4 سیاست های کلی نظام اداری ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری نیز مورد تأکید قرار گرفته است. بر این اساس، ضروری است عوامل و شاخص های اثرگذار بر تحقق یا عدم تحقق شایسته سالاری، ازجمله عوامل سیاسی و غیرسیاسی، مورد توجه جدی قرار گیرد و شفاف شود؛ ولی درعمل نتایج بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد تأثیر عوامل سیاسی در انتخاب افراد، به نادیده انگاشته شدن تمایل دارد. از این رو مسئله پژوهش بررسی نقش، اثرگذاری و اثرپذیری عوامل سیاسی در انتخاب مدیران حوزه مورد مطالعه (شرکت ملی نفت ایران) در راستای تسهیل عملیاتی کردن سیاست های کلی نظام اداری است. بنابراین هدف اصلى پژوهش ارائه مدل از طریق تعیین روابط بین مؤلفه هاست که بدین منظور در بررسی پیشینه، اجزای مدل شناسایی شد. رویکرد پژوهش، کمّی و نوع آن از نظر هدف مطالعه، کاربردی و روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. نتایج پژوهش، پس از اولویت بندی مؤلفه ها با مدل سازی ساختاری تفسیری توسط دوازده نفر از خبرگان، نشان داد سیاست های کلی برنامه توسعه کشور در صنعت نفت، عوامل فرهنگی اجتماعی و عوامل اقتصادی، به عنوان زمینه سازترین مؤلفه ها و مداخله گرهای سیاسی درون سازمانی و برون سازمانی، در دسته اثرپذیرترین مؤلفه ها قرار دارد . با استفاده از تحلیل میک مک، نوع، میزان نفوذ و وابستگی مؤلفه ها، به ویژه مؤلفه های سیاسی، نیز مشخص شد که بر این اساس، عوامل سیاسی در دسته متغیرهای پیوندی قرار گرفت. در انتها نیز به نوآوری، محدودیت ها و پیشنهاد های پژوهش پرداخته شد.
طراحی و تبیین مدل هوشمندی سازمانی در تعاونی های تولیدی کشور با استفاد از رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
138 - 162
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل هوشمندی سازمانی در تعاونی های تولیدی کشور انجام شده است. این مطالعه با رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) انجام شد. در فاز کیفی از نظریه داده بنیان استفاده شد. در این فاز، با 15 تن از خبرگان حوزه تعاون به صورت هدفمند مصاحبه به عمل آمد. در فاز کمّی، 350 نفر از مدیران عامل و اعضای هیأت مدیره تعاونی ها به روش طبقه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری داده ها پرسشنامه ای مستخرج از نتایج فاز کیفی بود. نتایج فاز کیفی نشان داد که قابلیت های هوشمندی سازمانی به عنوان پدیده محوری مورد توجه است. یافته های فاز کمّی نشان داد که «بسترهای توسعه هوشمندی» بر«توانمندساز های هوشمندی»، «توانمندساز های هوشمندی» بر «قابلیت های هوشمندی سازمانی»، «قابلیت های هوشمندی سازمانی»، بر «استراتژی های هوشمندی»، و «استراتژی های هوشمندی» بر «عملکرد هوشمندی» اثر مثبت و معنی داری دارند. این در حالی است که «حکمرانی هوشمندی» بر «توانمندساز های هوشمندی» اثر معنادار ندارد. نتایج حاکی از آن است که سطح بالاتری از بسترها و توانمندسازهای هوشمندی می تواند عملکرد تعاونی های تولیدی را بهبود دهد و اهمیت استراتژی ها را برجسته کند.
ارائه و تحلیل مدل تامین مالی سبز شرکت ها از طریق صنعت بانکداری در راستای استقرار محیط زیست پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
215 - 232
حوزههای تخصصی:
حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار زیست محیطی یکی از دغدغه های جوامع انسانی و اصلی غیرقابل تردید است که در این میان بانکها با در نظر گرفتن ریسک زیست محیطی در تامین مالی شرکتها ، نقش مهمی در حفظ محیط زیست و حرکت به سوی اقتصاد سبز دارند . تامین مالی سبز بعنوان یکی از ابعاد بانکداری سبز ، از ابزارهای نوآورانه مالی است که تلاش میکند تا تعادل زیست محیطی را با توسعه صنایع و رشد اقتصادی بهبود بخشد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تحلیل مدل تامین مالی شرکتها از طریق صنعت بانکداری ایران در راستای استقرار محیط زیست پایدار ، انجام و رویکردی سه مرحلهای دارد. ابتدا با استفاده از تکنیک داده بنیاد ضمن مصاحبه با 16 نفر از خبرگان و انجام کدگذاری ، تعداد 77 مولفه در قالب 21 مقوله شناسایی و مدل مربوطه طراحی و فرضیهها مشخص گردید سپس به منظور بررسی برازش مدل و آزمون فرضیهها از روش مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد که نتایج مبین معناداری مدلهای اندازهگیری و ساختاری، برازش مطلوب مدل و همچنین تائید فرضیهها بوده است. آنگاه به منظور اولویتبندی مولفههای تامین مالی سبز از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد، در این مرحله تعداد 20 مولفه دارای بیشترین فراوانی کد ، وارد شدند که نهایتآ اولویت مولفهها در 6 سطح احصاء گردید.
ارائه مدلی به منظور ساختاردهی به قابلیتهای میانداری شبکه نوآوری در صنعت خودروی برقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
133 - 159
حوزههای تخصصی:
فناوری خودروی برقی، یک تغییر الگوواره در تولید خودرو محسوب می شود و ظرفیت ایجاد تحول بزرگی در صنعت حمل و نقل را دارا می باشد و البته مستلزم سرمایه گذاری بسیار زیادی است. لذا راهی جز همکاری های شبکه ای برای توسعه این فناوری وجود ندارد. سوال اصلی این پژوهش دستیابی به الگوی مناسب ایفای نقش و توانمندی های مورد نیاز برای میاندار شبکه نوآوری صنعت خودروی برقی ایران است.به همین منظور با استفاده از مدل های موجود، قابلیت های اجرای نقش مورد نیاز در نهاد میاندار شناسایی شده و با روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی با شرایط کشور تطبیق داده شده است. به منظور ساختاردهی قابلیت های متنوعی که یک میاندار شبکه باید داشته باشد، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. با برگزاری 10 مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان مرتبط با موضوع تحقیق و مطالعه اسناد مرتبط، 12 قابلیت برای میاندار شبکه تعیین شد و روابط متقابل میان قابلیت ها مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدلی از قابلیت های میاندار شبکه نوآوری خودروی برقی در ایران ارائه شده است، که قابلیت های دوازده گانه را براساس اهمیت و تأثیرگذاری به 6 سطح طبقه بندی کرده است. زیر بنایی ترین قابلیت ها شامل پردازش دانش و حفاظت دانش می باشد. علاوه بر این در قالب تحلیل نمودار قدرتِ نفوذ - وابستگی نیز به تبیین ارتباط قابلیت ها پرداخته شده است.
طراحی الگوی مدیریت توسعه گردشگری عشایری با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری – تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق عشایرنشین شاهسون با جذابیت های فرهنگی و طبیعی منحصر به فرد بعنوان یکی از مهمترین گزینه های توسعه اکوتوریسم در شمالغرب ایران مطرح است. با این وجود چارچوب و عوامل توسعه گردشگری عشایری در مطالعات پیشین کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. بر این اساس مطالعه حاضر با بهره گیری از رویکرد مدلسازی ساختاری-تفسیری، ارائه الگوی توسعه گردشگری عشایری را هدف قرار داده است. بدین منظور داده های مورد نیاز با رویکرد تحقیق کیفی– کمی جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. ابتدا با استفاده از نمونه گیری قضاوتی و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان گردشگری شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان گردشگری و عشایری، ابعاد و عوامل تاثیر گذار بر توسعه گردشگری عشایری شناسایی و دسته بندی گردید. در مرحله بعد با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) روابط بین ابعاد تعیین و بصورت یکپارچه مورد تحلیل قرار گرفته و استفاده از تحلیل MICMAC متغیر مستقل، وابسته، تاثیرگذار و دو وجهی کلیدی در توسعه گردشگری عشایری شناسایی شدند. نتایج نشان داد که توانمندسازی جامعه عشایری با قرار گرفتن در ربع اول ماتریس به عنوان کلیدی ترین متغیر دو وجهی، یکی از مهمترین پیشران های توسعه گردشگری عشایری به شمار رفته و تقویت و توسعه آن باید در اولویت سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه گردشگری عشایری قرار گیرد. از طرف دیگر سرمایه های اجتماعی، کنشگری دولت، عوامل ساختاری-نهادی با قرار گرفتن در ربع دوم ماتریس از جمله متغیرهای استراتژیک تاثیرگذار بر توسعه گردشگری عشایری شناسایی شدند.
ارائه مدل اقدامات پارادایم ترکیبی ناب چابک و تأثیر آن بر عملکرد زنجیره تامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به ضرورت اجرای همزمان پارادایم های ناب و چابک در زنجیره تامین، مدیران نمی دانند کدام یک از این پارادایم ها در اولویت هستند. بدون اطلاع از این موضوع، نه تنها در به کارگیری صحیح این پارادایم ها شکست خواهند خورد، بلکه منابع مالی قابل توجهی را نیز هدر خواهند داد. هدف این مقاله بررسی رابطه بین عملکرد پارادایم های ناب و چابک و تأثیرات آنها بر عملکرد زنجیره تأمین است. طراحی/ روش/ رویکرد- از آنجایی که محصولات دفاعی نقش کلیدی در ارتقای امنیت ملی دارند، این تحقیق در زنجیره تامین محصولات دفاعی انجام شده است. روش تحقیق از نوع اکتشافی، ترکیبی و توصیفی است.این تحقیق از نظر هدف، پژوهشی کاربردی بوده که مبتنی بر شناسایی اقدامات و با استفاده از معادلات ساختاری تفسیری به انجام رسیده است. ابتدا، مهم ترین و قابل اجراترین اقدامات پارادایم های ناب و چابک در قالب ماتریس های تحلیل امکان سنجی اهمیت(IFA)، شناسایی گردید. سپس، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری فازی(FISM)، مدلی برای نشان دادن روابط منطقی و سلسله مراتبی بین اقدامات پارادایم ها و تأثیر آنها بر عملکرد زنجیره تأمین ارائه شد. ابزار تحقیق در هر دو مرحله اصلی تحقیق، پرسشنامه تکمیل شده توسط کارشناسان صنعتی و دانشگاهی بود که انتخاب کارشناسان به صورت هدفمند انجام شد. یافته ها - نتایج نشان می دهد که از مجموع 100 اقدام معرفی شده برای زنجیره تامین ناب و چابک در تحقیقات پیشین، 21 اقدام در نابی و چابکی زنجیره تامین محصولات دفاعی مهم و قابل اجرا هستند. مدل نهایی این تحقیق روابط سلسله مراتبی بین 21 اقدام و تأثیر آن بر معیارهای کلیدی عملکرد زنجیره تأمین را نشان می دهد. این مدل نشان می دهد که پارادایم های ناب و چابک در هم تنیده شده اند و اجرای همزمان آنها منجر به بهبود عملکرد زنجیره تامین می شود. در این مدل، اقدامات مرتبط با تامین کننده، نقش محرک و اساسی را ایفا می کنند و به اولویت اصلی برای اجرا تبدیل شده اند. اصالت/ارزش – این تحقیق، اولین تحقیقی است که با رویکرد حاضر در خصوص زنجیره تامین ناب چابک، انجام شده است و سعی می کند این دو پارادایم را به طور همزمان بکارگرفته و شکاف بین تئوری و عمل را پر کند. خوشه بندی اقدامات ناب و چابک، بر اساس دو معیار اهمیت و امکان سنجی، و تعریف چهار راهبرد برای اجرای این اقدامات، رویکرد جدیدی برای تمرکز بر بکارگیری اقداماتی است که در حال حاضر امکان پذیرتر هستند. شناسایی تعداد قابل توجهی از اقدامات ناب و چابک(100 اقدام) و نشان دادن چگونگی تعاملات بین اقدامات مهم و امکان پذیر از دیگر نوآوری های این تحقیق است.
شناسایی و تعیین اثرات متقابل عوامل تأثیرگذار بر تولید به هنگام در زنجیره تأمین با استفاده از روش DEMATEL و ISM (مطالعه موردی کارخانه ایران خودرو بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با رقابتی شدن بازارها پاسخگویی به موقع به خواسته های مشتریان با بهترین کیفیت و کمترین هزینه، به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است که این موضوع با استفاده بهینه از منابع و امکانات صورت می گیرد. یکی از روش های مؤثر برای دستیابی به این امر، سیستم تولید به هنگام است. عوامل زیادی برای دستیابی به اهداف سیستم تولید به هنگام نقش دارد که شناسایی این عوامل و روابط بین آنها پیش از پیاده سازی این سیستم امری ضروری است. در این مقاله با استفاده از مرور پژوهش ها و نظر خبرگان، شش عامل کلیدی در تولید به هنگام در زنجیره تأمین، با استفاده از تجزیه وتحلیل آماری (آزمون فریدمن) شناسایی، اولویت بندی شده و درباره روابط بین این معیارها بحث شده است. در مطالعه موردی با پرسشنامه، نظرهای 25 کارشناس واحد برنامه ریزی خط تولید کارخانه ایران خودرو بینالود جمع آوری و اعتبارسنجی شده است. این عوامل با استفاده از روش دیمتل - دالالا و همچنین مدل سازی ساختاری تفسیری تحلیل شده و میزان اثرگذاری و اثرپذیری عوامل و همین طور اولویت آنها مشخص شده است. در نتایج به دست آمده، عواملی چون «واحد خرید»، «اطلاعات و تبادل آن»، «واحد فروش» عوامل اثرگذار و عواملی چون «واحد تولید»، «تأمین کنندگان» و «مشتریان» به عنوان عوامل اثرپذیر مشخص شده اند. همچنین عامل اطلاعات و واحد خرید، اولویت بالایی در این سیستم دارند. استفاده از این نتایج در زمان پیاده سازی سیستم تولید به هنگام در سازمان های مختلف، بهترین عملکرد را دارد.