مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
مدل سازی ساختاری تفسیری
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف:چابهار به عنوان یکی از مهم ترین بندرهای اقیانوسی، توجه بسیاری از کشورها را در زمینه تجارت و کاهش هزینه برای صدور کالاها و خدمات خود به کشورهای غربی از لحاظ کم بودن هزینه، مسافت و... به خود جلب کرده است. هدف اصلی در این مقالهاین است که نشان دهد آینده نگاری راهبردی چگونه می تواند به کمک توسعه منطقه آزاد چابهار بیاید؟روش: این پژوهش که از نوع ترکیبی کمّی و کیفی است، در مرحله اول با استفاده از منابع کتابخانه ای و نظرات خبرگان به جمع آوری اطلاعات پرداخته، و سپس از روش مدل سازی ساختاری تفسیری برای ترسیم مدل استفاده کرده است. همچنین از نقطه نظرات خبرگان درخصوص مدل و سنجش اعتبار آن نیز بهره مند شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد مدل مطلوب برای آینده نگاری مناطق آزاد و در این پژوهش منطقه آزاد چابهار از عوامل متعددی تشکیل شده است که با توجه به جغرافیای خاص این منطقه، توجه به مسائل ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. همچنین استفاده از روش های آینده پژوهی، پویش محیطی و نیز روش تحلیل لایه ای علت ها با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیای جمعیتی این منطقه برای شناخت بهتر محیط از اهمیت بسزایی در فرایند آینده نگاری برخوردار است.نتیجه گیری:طبق بررسی های انجام شده در مطالعه ادبیات، تاکنون مطالعه جامعی درخصوص آینده نگاری مناطق آزاد صورت نگرفته است، بنابراین مدل ارائه شده به عنوان نخستین مدل ارائه شده برای آینده نگاری مناطق آزاد، توانایی پاسخگویی به این بعد مهم از توسعه این مناطق را دارد.
مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر هویت برند ورزش هندبال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر هویت برند ورزش هندبال در ایران انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی از نوع توصیفی-تحلیلی بود که به صورت میدانی انجام گرفت. جامعه آماری شامل خبرگان حوزه های مدیریت برند و مدیریت ورزشی بود. به منظور نمونه گیری، از بین جامعه آماری خبرگان، تعداد 25 خبره به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های لازم از طریق پرسشنامه محقق ساخت و به صورت آنلاین کسب شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه از طریق خبرگان کسب شد. برای تجزیه وتحلیل داده های مرتبط با مدل ساختاری تفسیری، از نرم افزار متلب استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که براساس تجزیه وتحلیل قدرت نفوذ و میزان وابستگی (نمودار MICMAC)، غالب شاخص ها در منطقه خودمختار قرار دارند. نتایج سطح بندی عوامل در هشت سطح نشان داد که عوامل کلان محیطی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بیشترین قدرت نفوذ و شاخص های عملکرد، ارتباطات و عوامل قابل کنترل بیشترین ضریب وابستگی را دارد. همچنین، مدل نهایی نشان داد هویت برند ورزش هندبال در ایران وابستگی زیادی به عوامل کلان سیاسی و اقتصادی دارد.
ارائه الگوی موانع توسعه گردشگری الکترونیکی در ورزش با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
170 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف:تحقیق حاضر با هدف بررسی موانع گردشگری الکترونیک در ورزش طراحی گردیده است.روش شناسی: روش تحقیق حاضر توصیفی می باشد که با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری انجام گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خبرگان حوزه گردشگری ورزشی بودند که دارای تخصص در حوزه گردشگری الکترونیکی بودند. در این بین تعداد 30 نفر خبره به صورت انتخاب در دسترس به عنوان نمونه تحقیق مشخص گردیدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی محتوایی این پرسشنامه با استفاده از نظر اساتید دانشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی این پرسشنامه نیز با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت (85/0=α). تمامی روند تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر در نرم افزارهای SPSS و EXEL انجام گرفت.یافته ها: در مجموع تعداد 11 مانع در مسیر توسعه گردشگری الکترونیک در ورزش شناسایی گردید. نتایج مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که عدم حمایت دولت و مدیران ارشد سازمان های متولی در حوزه گردشگری و همچنین نبود فرهنگ مناسب در استفاده از فناوری های نوین در گردشگری الکترونیکی در ورزش از جمله موانع زیربنایی می باشد که خود سبب شکل گیری سایر موانع در توسعه گردشگری الکترونیک در ورزش می گردد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق، مشخص گردید که نبود فرهنگ مناسب در استفاده از فناوری های نوین در گردشگری الکترونیکی در ورزش و همچنین نبود حمایت ها در جهت توسعه این نوع گردشگری سبب شکل گیری موانع دیگری گردیده که این مساله سبب شده است تا گردشگری الکترونیکی در ورزش با مشکلاتی روبه رو شود.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر موفقیت مؤسسات فناوری مالی در سطح مشتریان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مؤسسات فناوری مالی حجم گسترده ای از مشاغل حوزه مالی در ایران را در برمی گیرد و موفقیت در این مشاغل به شاخص های مختلفی وابستگی دارد که مشتریان یکی از این عوامل می باشد. ازاین رو شناسایی و طبقه بندی این عوامل می تواند راهبردی جهت مؤسسات نوپا در این زمینه برای رسیدن به مدل کنونی مؤسسات فین تک و همچنین می تواند دستورالعملی برای نگه داشت وضع فعلی مؤسسات فناوری مالی رشد کرده در حال حاضر باشد برای طراحی مدل عوامل مؤثر بر موفقیت مؤسسات فناوری مالی در سطح مشتریان در این پژوهش از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. در ادامه مدل سازی ساختاری تفسیری ISM تحلیل MICMAC نیز انجام شده است. هدف از تحلیل MICMAC بررسی و تحلیل نیروی نفوذ و نیروی وابستگی مؤلفه ها است که در مرحله تشکیل ماتریس دریافتی نهایی، آن ها محاسبه شده اند. در انتها با به کارگیری یک روش تصمیم گیری چندمعیاره تمام عوامل و شاخص های مؤثر بر موفقیت مؤسسات فناوری مالی در سطح مشتریان با نظر خبرگان انجمن فین تک ایران رتبه بندی شده اند. عوامل مؤثر بر موفقیت مؤسسات فناوری مالی در سطح مشتریان ، مشتری مداری رتبه یک را به خود اختصاص داده است. رتبه های بعدی به ترتیب به چابکی، مدیریت امنیت، حاشیه سود کم، انطباق آسان، مقیاس پذیری و نوآوری تعلق می گیرد. مدل استخراجی از روش ISM به روش معادلات ساختاری مورد برازش قرار گرفت که نشان از ارتباط بین متغیرها دارد.
شناسایی تعارضات اجرایی در تحقق پذیری نواحی نوآوری شهری با تأکید بر ناحیه نوآوری اقبال یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
17 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از سیاست های شهری مبتنی بر تولید دانش و نوآوری و ایجاد رونق اقتصادی توسعه می یابند. نواحی نوآوری با وجود فراگیری با چالش های بسیاری روبه رو هستند؛ یکی از مهم ترین این چالش ها تعارضات موجود در مسیر توسعه و عدم هم خوانی میان ویژگی های نواحی نوآوری و پیشنهادها و ضوابط ارائه شده در طرح های توسعه است. پژوهش حاضر با هدف احصای تعارضات موجود در مسیر توسعه نواحی نوآوری جایگاه این نواحی در سلسله مراتب برنامه ریزی را بازتعریف و چارچوبی را برای مدیریت این تعارضات تدوین می کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش از نوع توصیفی - تحلیلی است. پس از جمع آوری داده ها، با استفاده از روش تحلیل تم، تعارضات موجود میان این ناحیه و اسناد فرادست شناسایی شده و سپس، با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و تحلیل MICMAC، تعارضات شناسایی شده سطح بندی شده اند و از نرم افزار GIS برای مکان مند کردن تعارضات استفاده شده است. در پژوهش حاضر، ناحیه نوآوری اقبال یزد به عنوان محدوده تحت مطالعه انتخاب شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، ۲۹ تعارض احصا شده اند که با استفاده از روش تحلیل تم در 8 دسته اصلی قرار گرفته اند. در نهایت، بر اساس نظرات خبرگان و خروجی روش ها، تعارضات حوزه قانونی و مدیریتی با قدرت نفوذ 8 به عنوان اصلی ترین و اثرگذارترین و تعارضات حوزه های اجتماعی، مشارکتی و فرم کالبدی به ترتیب با میزان وابستگی 6، 8 و 8 بیشترین وابستگی را داشته اند. در پایان، بر اساس نتایج به دست آمده، چارچوب و برنامه ای برای کاهش و مدیریت تعارضات ارائه شده است.
مدل سازی ساختاری- تفسیری نفوذ و وابستگی در شرکت های استانی سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران- تحلیل عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، ایجاد درکی عمیق از شیوه ای است که وظایف در ساختارهای سازمانی (فارغ از ساختار رسمی) انجام می شود. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: با مدل سازی ساختاری تفسیری و نظرهای 6 نفر از کارکنان باسابقه در شرکت شهرک های صنعتی خراسان شمالی، اجزای 12گانه فعال در ساختار شرکت، به طور عمیق تحلیل شد و روابط پنهان میان این اجزا شناسایی شدند. یافته ها: مجموعه فعالیت ها در این سازمان، در 4 سطح با توجه به فاصله آن از مأموریت اصلی سازمان دسته بندی شد؛ این سطوح، تمایز تعاملات و اثرگذاری های «غالب» میان بخش های مختلف سازمانی را فارغ از سطوح تعریف شده در ساختار رسمی آشکار کرد. در پایین ترین سطحِ مدل، بخش های «توسعه منابع انسانی» و «حراست»، به عنوان اثرگذارترین بخش ها و «روابط عمومی» و «تأمین مالی و توسعه بازار» تأثیرپذیرترین بخش های سازمان شناخته شدند. ارزش/ اصالت پژوهش: بررسی های پژوهشگران نشان داد که استفاده از این روش پژوهش، به منظور تحلیل ساختار و سلسله مراتب سازمانی تاکنون سابقه نداشته است. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: طرح واره ساختاری سازمان می تواند فارغ از آنچه تحت عنوان ساختار رسمی مشخص شده است، تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله محیط سازمان قرار گیرد. این روش می تواند با تحلیل عمیق، به این طرح واره حقیقی از ساختار سازمانی دست یابد.
شناسایی و مدل سازی چالش های گردشگری خلاق در شهر نائین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
173 - 194
حوزههای تخصصی:
امروز گردشگری خلاق به عنوان یکی از مهمترین راه های ارتقاء وضعیت اقتصادی شهرها می باشد، اما توسعه این مدل از گردشگری با چالش های متعددی رویرو است. در این راسنا شهر نائین از جمله نقاط شهری است که با وجود بهره مندی از اشکال متنوعی از گردشگری و اختصاص سهمی از اقتصاد شهر به این فعالیت، جهت تحقق گردشگری خلاق با چالش هایی در ابعاد مختلف مواجه است، لذا پژوهش حاضر بر آن است تا با شناسایی و مدلسازی چالش های گردشگری خلاق ، موانع تحقق گردشگری خلاق را رفع نماید. قلمرو مکانی پژوهش، شهر نائین می باشد. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را دو سطح شامل مدیران شهری، فعالان حوزه گردشگری شهرو متخصصین و صاحب نظران دانشگاهی تشکیل می دهد. روش نمونه گیری، هدفمند است و حجم نمونه برای گروه اول بر اساس اشباع نظری، 17 نفر در قالب مصاحبه نیمه ساختار یافته و برای گروه دوم، 10 نفر در قالب پرسشنامه انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز از طریق تحلیل تماتیک و ISM، انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد از بین 9 چالش اصلی شناسایی شده، مهم ترین چالش، فقدان مدیریت خلاق و همگرا امی باشد که پیامد آن ناتوانی مدیران اجرایی در بالفعل نمودن ظرفیت های موجود شهر در حوزه گردشگری است، لذا شناسایی مدیران شایسته، برگزاری دوره های آموزشی در زمینه مهارت های حل مساله، مدیریت تصمیم گیری، فنون مذاکره، خلاقیت و کارگروهی برای جلوگیری از چالش های شناسایی شده در حوزه گردشگری خلاق شهر نایین ضروری است.
ارائه مدل مدیریت بحران فروش در صنعت بانکداری ایران (مورد مطالعه: بانک های تجاری خصوصی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
152 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: شوک های اقتصاد کلان، فشار بر سیستم های بانکی را افزایش داده و عامل مشترک ظهور بحران هاست. بحران های بانکی، از وضعیت های اقتصادی و سیاسی کشور و همچنین عوامل اجتماعی و داخلی سیستم بانکی نشئت می گیرد. هزینه های این گونه بحران های مالی و ضربه بزرگ آن ها به تولید حقیقی در بسیاری از کشورهای بحران زده، به تعریف و طبقه بندی انواع بحران بانکی و همچنین، یافتن محرک های مؤثر در هر بحران بانکی و در نهایت ارائه راه کارهای مدیریت بحران بانکی نیازمند است. هم راستا با آنچه بیان شد، در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال ها هستیم: بحران فروش بانکی در سیستم بانکی ایران چیست؟ چگونه با شناسایی عوامل مؤثر بر بحران فروش بانکی، این بحران را در صنعت بانکداری ایران، به ویژه در بانک های تجاری خصوصی مدیریت کنیم؟
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش آمیخته انجام گرفته است. برای استخراج عوامل مؤثر بر بحران فروش بانکی، با توجه به آشنایی قبلی با جامعه بانکداری، برای رسیدن به هدف (درک عمیق پدیده مد نظر) به صورت قضاوتی افرادی را انتخاب کردیم که اطلاعات و درک آن ها در زمینه مورد بررسی بسیار زیاد و عمیق بود. در این نمونه گیری هدفمند قضاوتی، قصد ما انتخاب افرادی بود که با توجه به هدف پژوهش، اطلاعات زیادی داشته باشند؛ از این رو مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای با ۱۵ نفر از جامعه بانکداری انجام شد. این افراد از بین مدیران امور شعب، مدیران امور بازاریابی، مدیران تحقیق و توسعه، مدیران روابط عمومی و مدیران بانکداری شرکتی بانک های تجاری خصوصی، انتخاب شدند. برای بررسی حجم نمونه کیفی، از روش نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع داده ها استفاده کردیم. در گام دوم، عوامل شناسایی شده با جمع آوری داده از متخصصان به روش مدل سازی ساختاری تفسیری به مدل نهایی تبدیل شد.
یافته ها: محرک های مؤثر بر بحران فروش بانکی در قالب ۹ تم اصلی، ۲۰ تم فرعی و ۵۷ مفهوم استخراج شدند. یافته ها نشان داد که ضعف سرمایه انسانی بانک، عدم توسعه سازمانی و شرایط نامناسب سیاسی و اقتصادی، بیشترین وزن را در بحران فروش بانکی دارند. با توسعه مدل پژوهش، یک مدل ۴ سطحی به دست آمد. در این پژوهش مشخص شد که محدودیت بین المللی، قوانین مالیاتی جدید، بحران اقتصادی و مسائل اقتصاد داخلی، از متغیرهای تأثیرگذار در بحران فروش بانکی کشور هستند.
نتیجه گیری: مدیریت بحران فروش سه مرحله دارد. در مرحله پیش از بحران، همکاری پیشگیرانه دولت در حوزه اقتصادی مؤثر است که مهم ترین مؤلفه های آن عبارت اند از: ایجاد ثبات مسائل دولتی و اقتصادی، رفع تحریم، توسعه همکاری بین المللی، تطابق با الزامات سیستم بانکداری جهانی، اشتغال زایی، بهبود وضعیت اقتصادی کشور. در مرحله حین بحران فروش با نقش آفرینی مثبت دولت، حمایت بانک مرکزی، مدیریت بازارهای مالی جایگزین، به روز کردن مدل کسب وکار، ارتقای فناوری، مدیریت دانش فروش بانکی تا حدی بحران سیاسی و فناوری را می توان کنترل کرد. در نتیجه با انجام مجموعه این اقدامات مؤثر با تیم مدیریت بحران فروش، می توانیم در صنعت بانکداری مانع ضعف در محصولات و خدمات بانکی، افزایش دغدغه های اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی، عدم تأمین نیازهای مشتریان و ضعف در حفظ مشتری در شرایط پس از بحران فروش باشیم.